✨سبقت از فرمانده
آن روزها در گردان حضرت رسول(ص) به فرماندهی #شهیدسیدمصطفیحاجسیدجوادی،در منطقه مستقر بودیم. اغلب در عملیاتهای آبی - خاکی شرکت داشتیم. به همین خاطر باید بچهها آموزشهای خاصی را درون آب میدیدند.
یکی از روزها ما را به #سَد_دِز منتقل کردند تا نحوه عبور از باتلاق ، عبور از رودخانه و آب با حمل سلاح و تجهیزات و نحوه شلیک گلوله در داخل آب و سایر موارد را آموزش ببینیم.
#یادمهست که در این دوره آموزشی همیشه با انجام مسابقات مختلف زمینه رقابت بین بچهها ایجاد میشد. هر رزمندهای که در آب سریعتر حرکت میکرد، برنده مسابقه بود.
در عکس همه تلاش میکنند سریعتر به مقصد برسند ، اما 👈 یادم هست که هیچ وقت ، بچهها به خودشان اجازه نمیدادند از فرمانده دلیرمان پیشی بگیرند . همیشه چند قدم از او #عقبتر حرکت میکردیم.
آن روزها گذشت اما #شهیدسیدمصطفیحاجسیدجوادی در کمال دلاور مردی و در ستیز با دشمنان به #شهادت رسید
و
ما همچنان از قافله عقب ماندهایم...
#راوی: جانباز مرتضی توکلی
#توضیحاتعکس: سال ۶۳ در سد دز
#ماندگاران
✨صیغه برادری
#عیدغدیرخم سال ۱۳۶۴ بود ، آن روز در #سد_دز علاوه بر اینکه جشن عید برپا بود ، رزمندگان با آداب و رسوم خاصی با هم پیمان برادری بستند که هر کدام شهید شدند ، دیگری را شفاعت کنند.
آن سال ما نیروی #لشکرعاشورا بودیم که این عکس را گرفتیم. بچههایی که میبینید دستهایشان در دست همه است برادران واقعی بودند. در این برنامه ، علاوه بر اینکه در جمع صیغه برادری خوانده میشد ، دوباره میآمدند در گوشه و کنار با هم پیمان میبستند و میگفتند:« شما را به خدا اگر #شهید شدید ، دست ما را هم بگیرید.»
دو تا برادری که با من عقد اخوت بستند، #شهیدعبدالرحیمجباری و #شهیدمجیدپیلهفروشها هستند ، که به عهد خود وفا کردند و با هم رفتند.
من هم امید دارم در آن دنیا با #شفاعتشان عبورم از پل صراط راحت باشد.
#راوی: جانباز ابراهیم حمیدی
#ماندگاران