#عکسوخاطراتشُهدا 🥀
✨مشتی خاک
#شهید_بسیجی_علی_قاریانپور آنقدر سریع آمد و رفت که چشمان خیلیها در راهش باز ماند. #چشمهایی که هنوز #اشکهای ممتدش در سینه زنیها برای آقا #امام_حسین و #میانداریهایش را که گاهی به #بیهوشی در راه مقتدایش منتهی میشد را هرگز فراموش نمیکنند.
او در کمال #صداقت و #عاشقانه در بخشی از# وصیتنامهاش نوشت: اگر #جنازهام به دست شما رسید و برای دیدنم آمدید با #چادر_سفید بیایید که انگار به #عروسی عزیز خود میروید و در پشت جنازهام #شعارهای حسین حسین و یا مهدی یا مهدی بدهید که #آقایم شب اول قبر به داد من رو سیاه برسد.
یک #شاخه_گل_سرخ و یک قطعه #عکس_امام را در قبرم بگذارید تا آنها را به آقا و #مولایم_حسین بدهم. اگرچه نمیدانم در آن لحظه چه بگویم.
و اگر میشود یک مقدار #خاک_کربلا در قبرم بگذارید و جنازهام را #نیمه_شب دفن کنید و بروید ببینید که چرا فاطمه به علی فرمود که مرا نیمه شب دفن کن...
و چون همه از #خاک آمدهایم و به #خاک برمیگردیم بر روی صبر #سنگ_قبرم نوشته شود:
مشتی خاک به پیشگاه خداوند متعال
و در آخر دوست دارم در آخرین لحظه زندگی #لب_تشنه از دنیا بروم.
#راوی: حسن شکیبزاده
#ماندگاران