eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
🚫ارسال شکلک به نامحرم ممنوع🚫 خواهر من! وقتے تو پاے نوشتہ هاے من شکلک میزنے✨ من دقیقا یکـ نفر را تصور میکنمـ که سرش را کج کرده خیره به من و دارد میزند❗️ وقتے مےنویسے: مرسی من یکـ نفر را مےکنم که عین بچه ها مےشود و دلنشین لبخند میزند!!🙃 وبا صداےنازکـ تشکرش را میریزد توے من.❤️ وقتے اواتارت سرکج کرده و خندیده طورےکه دندانهایش هم معلوم باشد.🤣 من همیشه قبل از اینکه مطالبت را بخوانم صدایتـ را ميشنوم🎶 که دارد رو به دوربین مےگوید سیب وبعد هم ریسه مےرود. وقتی عکس دختر بچه مےگذارے و بالایش مےنویسے:👼🏻 عجیجم، نانازم، موش کوچولو، الهییییے، قربونش برم و... من همین حرف هارا با اواتارت و صداےخیالےاتـ میسازم🦋 و از این همه ذوق کردنتـ لبخند مےزنم.😊 من مریض نیستم حتے قوه تخیلم هم بالا نیست! من ........ وتو ............. من آهنم و تو اهن ربا☝️ من اتشم و تو پنبه یادت نرود☝️❌ خصوصی ترین را عمومی نکنی✋❌ خواهرم یادت بمونه با فاصله ات رو حفظ کنی. چه نیازی به ارسال داری که حتما طرف مقابلت چهرات رو درک کنه؟؟! یادت باشه شکلک ها برای روابط صمیمانه طراحی شده اند!!! 👌 یادت بماند ما باهم نامحرمیم⛔️ اَلَّلهُمـّ_عجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🍃 💕 اَلَّلهُمـّ_عجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج_اَلــــــسٰاعة 🌱 •┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈• ̪̺͍̽ @modafehh ⃔ •┈┈••✾❀🍃🩹🍃❀✾••┈┈•
🥀 ✨خنده او ، گریه من پسرم برای اولین بار عازم جبهه بود و من آخرین لحظات خداحافظی را سپری می‌کردم. از ته دل می‌خندید ، انگار به می‌رفت. من قبلاً ناراحت و گرفته بودم اما دلم نمی‌خواست شادی و خنده‌های او را با گریه‌هایم خراب کنم. وقتی اتوبوس حرکت کرد و لحظه به لحظه از من دور می‌شد ، گریه امانم را برید. او از دیدگانم دور می‌شد و اشک جاری از چشمانم بدرقه‌اش می‌کرد. اولین اعزام سه ماه طول کشید. یعنی ۳ سال یعنی ۳۰ سال اما وقتی از جبهه برگشت ، زمین تا آسمان فرق کرده بود. ، نبود که من بزرگش کرده بودم. او از تمام جهات شده بود. از با خواهران و برادرانش تا رعایت و سر وقت حتی . از طرفی رفتارش طوری بود که انگار خانه و شهر برایش زندان است و به هر دری زد تا که بعد از ۵ ماه مجدداً به اعزام شد. اعزامی که چندین بار تصمیم گرفتم نگذارم برود اما مقابله با عزم و خواسته او هیچ توجیه منطقی نداشت. او رفت که رفت... : مادر شهید جواد رحمانی