💚🌱
#صبحممعطربہنامتانمولا
هیچدیوارینمیشدمانعِراهِعلی
ازشکافِکعبهودروازهیخیبربپرس...
🕋 @modafehh
سہ شنبہ:
نـاهار :باقـر العلـوم؛ امام مــحمد باقـر ( درود خدا بـر او بـاد )
شـام: شیخ الائمہ؛ امـام صادق ( درود خـدا بـر او بـاد)
═✧❁🌷 @modafehh 🌷❁✧═
#حدیثـــــ_روز
امـــــام علے علیـــــہ السلام:
💠هيـــــچ تهيدستے گرسنـــــہ نمـــــاند، مـــــگر بـــــہ سببـــــ ايـــــن ڪہ ثـــــروتمندے از حـــــقّ او بـــــهره مند شـــــده استـــــ
ما جاعَ فَقيرٌ إلاّ بما مُتِّعَ بهِ غَنيٌّ
ميـــــزان الحڪمـــــہ جلـــــد8 صفحـــــہ531
@modafehh
#ملاک
اثر وضعی محبوب، آنقدر زیاد است
که انسان باید مراقب باشد مبادا به
افراد بیارزش علاقه پیدا کند.
• آقای پناهیان
#حالاکیاباارزشن؟
#ماملاکمونچیباشه؟
#کسیکههمراهیاشمعابرآسمانیرامیگشاید
@modafehh
4_5947051703634233280.mp3
8.68M
#استغفار ۱ 📿
رجب، ماه استغفاره!
ماه حمام کردنِ روح ...
جسمِ آلوده رو با آب پاک شتشو میکنیم،
و روحِ زنگار گرفته رو در نهرِ استغفار .
آماده میشیم برای استحمامِ روح!
#استاد_شجاعی
#رجب
@modafehh
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_صد_بیست_شش
میدونست اونجا همه ی مردها کشته و
زنها اسیر میشن. رفت تا به هدف
بزرگترش برسه؛ از عزیزترین چیزها و
کسانش گذشت برای مااسالم رو نگهداره
اصلا بحث تکلیف و وظیفه ست؛نتیجه
ش به ما ربطی نداره؛ البته اگر نتیجه
ظاهری منظور باشه، ما مامور به
وظیفه ایم نه نتیجه!
ارمیا:من گم شدم توی این دنیا حاجی،
هیچکسی به دادم نمیرسه!
حاج علی: نگاه کن! چهارده چراغ روشنای
دنیات هستن و چهارده دست به سمتت
دراز شدن، تمام غرق شدههای این دنیا
اگه اراده کنن و دست دراز کنن بی برو
برگرد قبولشون میکنن و نجاتشون میدن!
خدا توبه کارا رو دوست داره.
آیه در سکوت نگاهشان میکرد. "چه
میکنی سیدمهدی؟ یارکشی میکنی؟
مگر یاد کودکی هایت کرده ای که یار
جمع میکنی برای بازیای که برایمان
ساخته ای؟"
************************
سال نو که آمد، احساسات جدید در قلبها
روییده بود. صدرا دنبال بهانه بود برای
پیدا کردن فرصتی برای بودن با زن و
فرزندش.
محبوبه خانم هم از افسردگی درآمده و
مهدی بهانه ی خنده هایش شده بود؛
انگار سینا بار دیگر به خانه اش آمده
بود..
شب کنار هم جمع شده و تلویزیون
میدیدند که محبوبه خانم حرفی را
وسط کشید:
_میدونم رسمش اینجوری نیست و
لیاقت رها بیشتر از این حرفهاست؛ اما
شرایطی پیش اومد که هر چند اشتباه
بود اما گذشت و الان تو این شرایط قرار
گرفتیم. هنوز هم ما عزاداریم و هم شما.
اما میدونم که باید از یه جایی شروع
بشه، رها جان مادر، پسرم دوستت
داره؛ قبولش میکنی؟ اگه نه هر وقت که
بخوای میتونی ازش جدا شی!
اگه قبول کنی و عروسم بمونی منت
سرمون گذاشتی و مدیونت هستیم.
حق توئه که زندگیتو انتخاب کنی، اگه
جوابت مثبت باشه بعد از سالگرد....
@modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_صد_بیست_هفت
سینا یه جشن براتون میگیریم و
زندگیتون رو شروع میکنید؛ اگه نه که
بازم خونه ی باال در اختیار تو و مادرته
تا هر وقت که بخواید
معصومه تا چند روز دیگه برای بردن
جهازش میاد و اونجا خالی میشه،فکراتو
بکن، عروسم میشی؟چراغ خونهی پسرم
میشی؟ صدرا خیلی دوستت داره!!
اول فکر کردم بهخاطر بچهست، اما دیدم
نه... صدرا با دیدن تو لبخند میزنه، برای
دیدن تو زود میاد خونه؛ پسرم بهت دل
بسته، امیدوارم دلش نشکنه!
رها سرش را پایین انداخت. قند در دل
صدرا آب میکردند! " چه خوب راز
دلم را دانستی مادر! نکند آرزوی تو هم
داشتن دختری مثل خاتوِن منبود؟"
رها بلند شد و به سمت اتاقش رفت. زهرا
خانم وسط را گفت:
_بذارید بیشتر همدیگه رو بشناسن! برای
هردوشون ناگهانی بود این ازدواج.
محبوبه خانم: عجله ای نیست. تا هر
وقت لازم میدونه فکر کنه، اونقدر
خانم و نجیب هست که تا هر وقت الزم
باشه منتظرش بمونیم!!
"فکر دل مرا نکردی مادر؟ چگونه دوری
خاتونم را تاب بیاورم مادر؟"
صدرا نفس کم آورده بود، حتی زمان
خواستگاری از رویا هم حالش اینگونه
نبود!"
چه کرده ای با این دلم خاتون؟ چه کرده
ای که خود رهایی و من دربند تو!"
رها کودکش را در آغوش داشت و
نوازشش میکرد. به هر اتفاقی در
زندگی اش فکر میکرد جز همسر شدن
برای صدرا! عروس خانوادهی صدر
شدن!
مهدی را مقابلش قرار داد." بزرگ شوی
چه میشود طفلک من؟
چه میشود بدانی کسی برایت مادری
کرده که برادرش پدرت را از تو گرفته
است؟ چه بر سرت میآید وقتی بدانی
مادرت تو را نخواست؟
من تو را میخواهم! مادرانه هایم را آن
روز هم خواهی دید؟
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
•🕌🍃•
چوبلایچرخِشعرمڪردهفرهنگلغات
بیخیالِقافیه،مندوستتدارمحسیـن
شدتِاینعشقدرشعرمنمیگنجدچرا؟!
بیخیالِشعر،اصلادوستتدارمحسیـن...♥️
#السلامعلیڪیااباعبدلله🌱
@modafehh
چــهـــارشنبــــہ:
ناهار : باب الحوائج؛امام کاظـــم (درود خدا بر او باد)
شـام :شـمس الشـموس ؛امام رضا(درود خـدا بر او باد)
@modafehh
امامعلی[ع] :
اگر گناه کردی به سرعت با توبه آن را نابود کن..
@modafehh
°°|#تلنگࢪانہ🥀|°°
#استادپناهیان:
بروگریہڪن ؛
اݪتماسِخداڪن ؛
بگونمیتونمازموقعیٺِگناھفرارڪنم🍂
اونقدرخداڪریمہ،
ڪہموقعیٺِگناهوفرارےمیدھ،🌱
توفقطمیونِگریہهاتبگو؛
دیگہناندارمپاشم؛
بگومیخوامگناھنکنمااا، زورمنمیرسہ!
معجزھمیڪنہبرات...
@modafehh
.
.
ساقے شبیه ساقی ڪوثر نیامدھ
جز او برای فاطمه همسر نیامدھ
از کعبه جز علے احدی در نیامدھ
یعنی کسی به پاکے حیدر نیامدھ
#ایامولادتمولیالموحدینمبارک 🌱🌸
@modafehh
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_صد_بیست_هشت
من عاشقانه هایم را خرجت میکنم! تو
فرزند میشوی برایم؟ ُگمانم نبود که تا
همیشه در این خانه باشم.
مادری به ایه میآید که مادری را خوب
بلد است. نه چون من که میترسم از
فرداهایم!
دل زدن هایم را برای دیر آمدنهایت را
میبینی؟بزرگ که شوی پسر میشوی برای
مادرانه هایم؟ به این پدرت چه بگویم؟
به این پدر که گاهی پشت میشد و پناه،
که توجه کردن را بلد است،که محبتهایش
زیر َ پوستی ست! چه بگویم به مردی که
میخواهد یک شبه شوهر شود،پدر شود!
دست کوچک پسرش را بوسه میزد که در
باز شد. رها از گوشه ی چشم قامت مرِد
خانه را دید. برای چه آمده بود؟ به دنبال
چه آمده ای؟
طلب چه داری از من که دنبالم میآیی؟
صدرا: خوابید؟
رها: آره، خیلی ناز میخوابه، از نگاه کردن
بهش سیر نمیشم!
صدرا: شبیه پدرشه!
رها: نه! شبیه تو نیست!
صدرا لبخندی زد. "پدر بودنم را برای
طفلت باور کردی خاتون؟ همسر بودنم را
چه؟ همسر بودنم برای خودت را هم
قبول داری؟"
صدرا: منظورم سینا بود.
رها آهی کشید و بعد از چند دقیقه
سکوت گفت:
_شما ازدواج کنید آیه باید بره؟!
"به بودِن من و تو در آن خانه می
اندیشی؟
ِ
عزیز میتوانم دل خوش کنم به بله
گفتنت از سر عشق؟ میتوانم دل خوش
کنم که تو بله بگویی و بانوی خانه ام
شوی؟"
صدرا: نه؛ میمونن! خونه ی معصومه که
خالی بشه، تمیزش میکنم و جوری که
دوست داری آمادهش میکنیم! آیه خانم
هم میشه همسایه ی دیوار به دیوارت، تا
هر وقت خودش و تو بخواید هممیمونه!
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
📗📙📗
📙📗
📗
༻﷽༺
#پـارٺ_صد_بیست_نهم
رها: با خونبس بودن من چیکار میکنید؟
صدرا: فعلا فقط به جواب تو فکر میکنم!
جواب مثبت گرفتن از تو سخت تر از روبه
رو شدن با اوناست!
رها: رویا چی؟!
صدرا: رویا تموم شده رها، باورکن! از
وقتی اومدی به این خونه، همه رو
کمرنگ کردی، تو رنگ زندگی من شدی، تو
با اون قلب مهربونت!
رها منو ببخش و قبولم کن، به این فکر
کن اگه این اتفاقات نمی افتاد،هیچ وقت
سر راه هم قرار نگرفته بودیم؛ خدا بهم
نگاه کرده که تو رو برام فرستاده!
رها: شما، چطور بگم... نماز، روزه، محرم،
نامحرم!
صدرا: یه روزی گفتم از جنس تو نیستم
و بهت فکر نمیکنم اما دروغ گفتم،
همون موقع هم میخواستم شبیه تو
باشم و تو رو برای خودم داشته باشم.
رها: فرصت بدید باورتون کنم!
صدرا: تو فرصت نمیخوای، آیه میخوای!
تا آیه خانم بهت نگه، تو راضی نمیشی!
َ "چقدر خوب ناگفته های قلبم را میدانی
صدرا تلفنش را به سمت رها گرفت:
_بهش زنگ بزن! الان دل میزنی برای بودنش!
رها تلفن را گرفت و شماره گرفت. صدرا
از اتاق بیرون رفت. خاتونشخواهرانه های
آیه اش را میخواست.
رها: آیه! سلام!
آیه: سلام ! چی شده تو هی یاِد من
میکنی؟
رها: کی میای؟
آیه: چی شده که اینجوری بیتاب شدی؟
به خاطر آقا صدراست؟
رها: تو از کجا میدونی؟
⏪ #ادامہ_دارد...
📝 @modafehh
📗
📙📗
📗📙📗
|•°بسماللهالرحـمنالرحیـم..
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
🌱○•
سردار سر بريده ی دنيا،
°【 سلام عشق 】°
عاليجناب حضرت دريا، سلام عشق
شمس و قمر به گنبدتان
بوسه ميزنند♡
خورشيد کربلای معلی ، سلام عشق
#صبحتوݩحســینی♥️
#ازدورسلام🤚
@modafehh
🌱○•
«الْحَمْدُلِلَّہِالَّذِۍجَعَلَنَـامِنَالْمُتَمَسِّکِینَ
بِوِلاَیَةِمُولانـاأَمِیـرِالْمُؤمِنِیـنعَلِۍِّبْنِأَبِۍ
طَالِبٍعَلَیْہِأفْضَلِالتـَحیّةِالسّلام»
میلاد امیر المومنین علی علیه السلام مبارک♥️
@modafehh
پنج شنبہ:
ناهار : جواد الائـمہ؛امام محمد تقی (درود خدا بر او باد)
شـام : هادی دلـها ؛امام علی النقی(درود خـدا بر او باد)
•♢[ @modafehh ]♢•
مداحی آنلاین - نه تنها من نه تنها تو - مهدی رسولی.mp3
7.45M
🌸 #میلاد_امام_علی(ع)
💐که عالم هر چه دارد
💐از امیرالمومنین دارد
🎤 #مهدی_رسولی
👏 #سرود
👌 #پیشنهاد_ویژه
@modafehh
ادعای عشق به خدا از کسی که سجاده دلتنگ حضور اوست پذیرفتنی نیست....✋
نماز نجوای عاشقان با محبوب است....
وقت عاشقی...🕋📿
#نماز_اول_وقت
@modafehh