eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.7هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
107 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
•• میگفت : از هیئت اومدی بیرون چشمت بھ نامحرم خورد سرت رو ننداختی پایین ؛ باختی ! +راست میگفت ؛) @modafehh
گلزار شهدا🌹 دعاگویتان هستیم @modafehh
6.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 این شب‌ها که تو هیئت سینه می‌زنید شب عهد و پیمانه! ڪربلایی رفتن آسان ... ڪربلایے ماندن سخته 🌷🌹🌷🌹 @modafehh
-یه پیشنهاد دو طرفه است؟ ... یا باید باشم یا کلا ...؟ ... دارید چنین حرفی رو به من می زنید؟ ... و می دیدید؟... شما حقیقتا زیرک هستید . از این زندگی خسته نشدید؟... -اگر منظورتون شستن توالت هاست ... نه ...... من کشورم و مردمش رو دوست دارم . اما پیش از اون که یه لهستانی باشم به مسلمانم ... و توی قلبم گفتم... "قبل از اینکه رئیس جمهور لهستان، رهبر من باشه ... رهبر من جای دیگه است" ... در اون لحظات ... تازه علت ترس اون مردها رو از دژهای اسلام و ایران درک می کردم ... یک لهستانی در سرزمین خودش ... اما تبدیل به مرز و دیوارهای اون دژ شده بود.... سکوت عمیقی بین ما حاکم شد ... می تونستم صدای ضربان قلب مادرم رو بشنوم.. آیا این دو با هم منافات داره؟... -دولتی که بیشترین آزادی و ارتباط رو دو قرن گذشته با یهودی ها داشته ... و محدودیت زیادی رو برای مسلمان ها... جایی برای یه مسلمان توی سیستم اون هست؟ ... پیشنهاد من، بیش از اون که سیاسی باشه؛ کاری بود... محکم توی چشم هاش نگاه کردم... -یعنی من اشتباه می کنم؟ ... لبخند کوتاهی زد ... برعکس خانم کوتزینگه .. اشتباه نمی کنید ... اما من به وطن پرست كاتولیكم .. و فقط لهستان، عظمتش، پیشرفت و مردمش برام مهمن . و اگر این پیشنهاد رو نپذیرید؛ شما رو سرزنش نمی کنم ... از جاش بلند شد ... رفت سمت پدرم و باهاش دست داد ... از دیدار شما خیلی خوشحال شدم قربان ... شما دختر فوق العاده ای رو تربیت کردید... مادرم تا در خروجی بدرقه اش کرد ... از جا بلند شدم و دنبالش رفتم توی حیاط... ادامه دارد . . .
من به کار کردن توی رشته خودم علاقه دارم ..... اما مثل یه آدم عادی ... نه جایی که هر لحظه، در معرض تهمت و سوء ظن باشم ... و نتونم شب با آرامش بخوابم ... و هر روز با خودم بگم، می تونه آخرین روز من باشه... چند روز بعد، داشتم روی پیشنهادهای کاری فکر می کردم... بعضی هاش واقعا جالب بود .... ولی از طرفی دلهره زیادی هم داشتم... زنگ زدم قم . ازشون خواستم برام استخاره كنن . بین اونها، گزینه ای خوب بود که از همه کمتر بهش توجه داشتم... آیات نجات حضرت یوسف از زندان بود ... II "گفت: از امروز به بعد تو در نزد ما مقام و منزلت ارجمندی داری و تو فردی امین و درستکار میباشي" ... تلاش و سخت کوشی کارم رو شروع کردم ... مورد توجه و احترام همه قرار گرفته بودم .... با تمام وجود زحمت می کشیدم .. حال پدرم هم بهتر می شد .... دیگه بدون عصا و کمک حرکت می کرد و راه می رفت ... همه چیز خوب بود تا اینکه از طریق سفارت اعلام کردن ... متین می خواد آرتا رو ازم بگیره ... دوباره ازدواج کرده بود ... تمام این مدت از ترس اینکه روی بچه دست بزاره هیچی نگفته بودم ... تازه داشت زندگیم سر و سامان می گرفت ... اما حالا ... اشک چشمم بند نمی اومد ... هر شب تا صبح بالای سرش می نشستم و بهش نگاه می کردم ... صبح ها با چشم پف کرده و سرخ می رفتم سر کار ... سرپرست تیم، چند مرتبه اومد سراغم ... تعجب کرده بود چرا اون آدم پرانرژی اینقدر گرفته و افسرده شده اون روز حالم خیلی خراب بود ... رفتم مرخصی بگیرم ..... علت درخواستم رو پرسید ... منم خلاصه ای از دردی رو که تحمل می کردم براش گفتم... نمی دونم، شاید منتظر بودم با کسی حرف بزنم ... ازم پرسید پشیمون نیستی؟ ... عمیق، توی فکر فرو رفتم ..... تمام زندگی، از مقابل چشمم عبور کرد ... اسلام آوردنم ... ازدواجم ... فرارم ..... وعده های رنگارنگ اون غریبه ها ... کارگری کردنم و ... نمی دونم چقدر طول کشید تا جوابش رو دادم... ادامه دارد . . .
هر گِره را پنجہ‌هاے ڪوچکش وا مےڪند صبح محشر با خدا در عرش غوغا مےڪند حڪم بخشش بر محبّان را با پَر گهـواره‌ے اجرا مےڪند @modafehh
{به نام خدایی که مهربانیش بی انتهاست.}🕊☘
↻ به حشر هم که ↻ برانی مرا زِ خویش هنوز ↻ از اینکه نام تو بردم؛ ↻ به تو بدهکارم 【♥️】 @modafehh
•• "کشتی‌نجات‌اباعبدالله‌علیه‌السلام" پذیراۍ هر دلی هست گنهکار و بی‌گناه هرکی جا بمونھ تقصیر از ارباب مهربانی نیست تقصیر از خود ماست در این دنیای پر آشوب آرامش می‌خواهی سوار بر "کشتی‌نجات" شو! :) @modafehh