eitaa logo
کانون ادبی مدام
200 دنبال‌کننده
255 عکس
86 ویدیو
10 فایل
💠 کانون ادبی هنری مُدام🔅 🔹️دانشگاه قم🔹️ MDM-UQ 🔸️ 🌴 خیال‌انگیز و شورانگیز، مدام؛ اینجا صدا از ژرفای دل، صحبتی روح‌افزا و بهجت‌انگیز از هنر و ادبیات است، این آیینه‌خانه نامش مدام است... 🔸️ روابط عمومی و ارسال آثار: @Modam_uq دبیر: @NimaShokravi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻گلستان و فروغ: این خودشیفتگیِ گلستان را، روحیه دوقطبیِ فروغ تکمیل می کرد. ارتباط بین یک انسان قوی و یک انسان "بایپولار" می تواند به خلق آثار هنری بیانجامد. به همین دلیل اوج خلاقیت هر دو در زمان رابطه عاشقانه شان بود. گفته های پوران فرخزاد به خوبی این رابطه را تایید می کند: " يك روز فروغ با التهاب و هيجان خاصي به من گفت با مردي آشنا شدم كه اثر فوق العاده اي روي من گذاشته. محكم و با نفوذ است. بسيار جدي است. اصلا غير از مردهايي كه تا حال شناخته بودم. براي اولين باريست كه از كسي احساس ترس مي كنم. از او حساب مي برم. او خيلي محكم است. و اين مرد كه بعد ها شناختم كسي نبود غير از ابراهيم گلستان. وقتي گلستان در زندگي فروغ جدي شد، او هر روز آرامتر، تو دارتر و ساكت تر مي شد. بعد از اينكه ابراهيم گلستان در نزديكي استوديو گلستان خانه اي براي فروغ ساخت من كه تقريبا هر روز ناهار با فروغ بودم ديگر كمتر او را مي ديدم. گلستان هر روز براي فروغ مسئله اي جدي تر و عميق تر مي شد. فروغ با همه ي قلبش عاشق گلستان شده بود و براي فروغ گويي جز گلستان هيچ چيز وجود نداشت. يك روز به ياد دارم براي ديدن فروغ رفتم به استوديو گلستان. گلستان آن روز ها در سفر اروپاييش بود. فروغ را بشدت ناراحت و گريان ديدم. چشمانش سرخ و ورم كرده بود. در مقابل اصرار و ناراحتي هايم گفت داشتم در کشوي گلستان به دنبال چيزي مي گشتم كه چند تا كاغذ به دست خط او ديدم. نامه هايي بود كه در سفر قبلي خطاب به زنش نوشته بود. در اين نامه ها به زنش نوشته است كه آنچه در زندگي تنها برايش مهم است تنها اوست، مرا براي سر گرمي و تفنن مي خواهد، كه من هرگز در زندگي اش مهم نبوده ام و در نامه هايش به زنش اين اطمينان را مي دهد كه " كه اين زن براي من كوچكترين ارزشي ندارد." وجود من براي او هيچ هست هر چه هست تنها تويي كه زن من و مادر فرزندانم هستي. فروغ مي گفت و با شدت مي گريست. بعد گفت به محض اينكه گلستان برگردد براي هميشه از او جدا خواهد شد. البته وقتي گلستان برگشت نه تنها از او جدا نشد بلكه رابطه عميق تري بين آنها به وجود آمد. بي شك گلستان براي نوشتن آن چيزها دلايل قابل قبولي براي فروغ آورده بود. فروغ با گلستان ماند تا يك بار بر سر عشق گلستان و ناراحتي هاي تلخي كه اين مرد همواره برايش فراهم مي آورد دست به خودكشي بزند. يك جعبه قرص گاردنال را يك جا بلعيد، حوالي غروب كلفتش متوجه اين مسئله مي شه و او را به بيمارستان البرز مي برند. وقتي من خودم را به بيمارستان مي رسانم فروغ بي هوش بود. پس از آن هر چه كردم او چرا قصد چنين كاري داشت؟ هرگز يك كلمه در اين رابطه با من حرف نزد، اما كلفتش گفت آن روز گلستان به منزل فروغ آمده بود و به شدت با يكديگر به دعوا و مجادله پرداخته بودن و پس از آن بود كه فروغ قرص ها را خورد..." غربت طولانی: گلستان به نسبت زندگی 100 ساله اش آثار زیادی منتشر نکرده است و ذوق او از دهه 50 عمرش به بعد، چندان نجوشیده است.گلستان در غربت 50 ساله اش کار درخشانی ارائه نکرد. هر چند در نامه به سیمین دانشور می گوید جغرافیا مهم نیست و این فرهنگ است که مهم است. اما ماهی که از آب بیرون بیفتد، خلاقیتش را هم از دست می دهد. یادش گرامی باد....... ❇️ منبع: اندیشه پویا شماره 82 آذر و دی 1401 ❇️ در گذشت سید ابراهیم گلستان (تقوی شیرازی) (متولد ۲۶ مهر ۱۳۰۱ در شیراز)، کارگردان، داستان‌نویس، مترجم، روزنامه‌نگار، و عکاس ایرانی 🌴 @ModamQom
H_Hafezser23.mp3
4.92M
🎙 بشنوید | (شرح ابیات حافظ) 🔹 آیت الله حائری شیرازی🔹 قسمت 23 () 🌴 @ModamQom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️باید در جای خودت باشی، ما جایمان اینجاست... ◾️لیلی گلستان از انزوای پدرش در بیرون از مرزها می‌گوید...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐠 ماهی و جفتش نویسنده: ابراهیم گلستان کارگردان: مهدی اخوان ثالث بازیگر: خسرو شکیبایی 🌴 @ModamQom
Gholam.Hossein.Banan.Saz.O.Avaz.1.Mp3.128kbps_p30download.com.mp3
14.7M
از آرزوی میوه فردوس فارغیم دندان صبر بر جگر خود فشرده ایم ◾️ شعر: صائب تبریزی آواز: غلامحسین بنان ویلن: نصرالله زرین‌پنجه ▫️درمایه‌ی بیات اصفهان 🌴 @ModamQom
01 To Ra Doost Daram.mp3
1.64M
🇮🇷 تورا ای کهن بوم و بر دوست دارم شعر: مهدی اخوان ثالث آهنگ: فرهاد مهراد 🌴 @ModamQom
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ خواهان تو هر قدر هنر داشته باشد اول قدم آن است جگر داشته باشد جز گریه‌ی طفلانه ز من هیچ نیاید دیوانه محال است خطر داشته باشد با ما جگری هست که دست دگران نیست از جرات ما کیست خبر داشته باشد؟! اینجا که حرام است پریدن ز لب بام رحم است بر آن مرغ که پر داشته باشد تیغ کرم تو بکند کار خودش را هر چند گدای تو سپر داشته باشد در فضل تو امید برای چه نبندم جایی که شب امید سحر داشته باشد چون شمع سحرگاه مرا کشته ی خود کن حیف است که گریان تو سر داشته باشد بگشای در سینه ی ما را به رخ خویش شاید که دلم میل سفر داشته باشد می گریم و امید که آن روز بیاید بنیاد مرا سیل تو برداشته باشد رحمت به گدایی که به غیر تو نزد روی هرچند که خلق تو گهر داشته باشد خورشید قیامت چه کند سوختگان را در شعله کجا شعله اثر داشته باشد؟ ما را سر این گریه به دوزخ نفروشند حاشا که شرر هیزم تر داشته باشد ما حوصله ی صف کشی حشر نداریم باید که جنان درب دگر داشته باشد ما را به صف حشر معطل نکن ای دوست هر چند که خود قند و شکر داشته باشد دانی ز چه رو زر طلبیدم ز در تو چون وقت گدا قیمت زر داشته باشد ما در تو گریزیم ز گرمای قیامت مادر چو فراری ز پسر داشته باشد جز گریه رهی نیست به سرمنزل مقصود هیهات که این خانه دو در داشته باشد عدلش نرود زیر سوال آن شه حاکم گر چند نفر را به نظر داشته باشد گفتی که بیایید ولی خلق نشستند درد است که شه سائل کر داشته باشد معنی زنجانی 🌴@ModamQom
هدایت شده از کمیته ناظر برنشریات دانشگاهی
دچارنامه شماره 2.pdf
20.56M
دومین شماره از نشریه "دچارنامه" تابستان ۱۴۰۲ نامه‌ای به کسانی که به ادبیات دچارند... 🔻صاحب امتیاز: انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم مدیر مسئول: حانیه یوسفی سردبیر: یگانه ونارچی 🟩نوگرایی در شعر🟩 🔹سخن سردبیر 🔸رویدادهای ادبی 🔹نیما، نماد تجدد بود... 🔸شعر سپید: یادگاری ناب از احمد شاملو 🔹از جیغ بنفش تا موج نو 🔸همنشینی با اهالی ادب؛ گفتگویی پیرامون سنت و مدرنیته در ادبیات، همراه با دکتر ذاکری(عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان) 🔹باد صبا 🔸چیستی ادبیات 🔹پیشکش 🔸رهاورد ادب 🆔: @anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
4_5868670105260393814.mp3
1.72M
🔰شعرخوانی حسین منزوی در بیست سالگی به‌عنوانِ دانشجوی ادبیّات در رادیوی ملّی. - مجری در پایان می‌گوید: آقا شما بیست سالتونه، یک جوان در طلوع جوانی و اوان شباب حیفه که اینطور ناامیدانه شعر بگه... 🌴 @ModamQom
▫️با یاد خواجه ذکاء‌الملک فروغی یادداشتی از دکتر میلاد عظیمی محمودخان فروغی پسر حکیم سیاست‌مدار و عدیل خواجه نظام‌الملک، محمدعلی فروغی است. نوشتم عدیل نظام‌الملک. ایرج افشار یاد باد که سیاست‌نامهٔ ذکا‌ءالملک را تدوین کرد تا یادآور سیاست‌نامهٔ خواجهٔ بزرگ نظام‌الملک باشد.   محمود فروغی مردی دیپلمات‌پیشه بود. باتجربه و امین. مؤدب و آداب‌دان. مصاحبه‌اش با تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد شنیدنی است. من چندبار شنیده‌ام. بخصوص آن بخش‌هایی که محمودخان از پدرش گفته است. امروز باز شنیدم.  شهریور برای من به یک اعتبار ماه فروغی است. ماهی که خواه‌ناخواه دربارهٔ او می‌خوانم و به او می‌اندیشم. ماهی که اوج زندگی سیاسی فروغی در آن است. ماهی که خواجه ذکاء‌الملک در بازی آخر، بازی تاریخ، به میدان سخت آمد و کوشید کشور اشغال‌شده را نجات بدهد. از شاه رنجیده بود اما همه مطمئن بودند که ذکاء ملک کسی نیست که در روز بی‌کسی ایران، به تعبیر محمودخان فروغی، «گروکشی» کند. می‌دانستند با اینکه سیاست‌مدارِ درخانه‌نشسته، دل‌شکسته و بیمار است، خواهد آمد و از اعتبار و آبرویش برای ایران مایه‌ها خواهد گذاشت.  در پاسخ به شش سال تلخی شاه یک عتاب لطیف کرد و گذشت. گفتند شاه احضار فرموده است. فرمود: حالا دیروقت است و من هم مریضم. باشد برای وقت مناسب. به دست و پای بمردند. آخرالامر گفتند راننده آمده است. فرمود: خب حالا که راننده زحمت کشیده و آمده به دیدار شاه می‌روم. همین و تمام.   فروغی در روزهای پرخطر شهریور بیست نالان شد. شاه به بیمارپرسی آمد. به خانه‌ای که در روزگاری که هنوز شاه نبود و سردار سپه بود و در تدارک شاهی بود، فراوان به آنجا آمدورفت داشت. وقتی وارد سرای فروغی شد، دید که سامان زندگی او به همان قرار پیشین است. تعجب کرد که: «اِه این اثاثیه مبل و اینها که همان مبل‌های قدیمی است. آن موقع، یعنی زمانی که من سردارسپه بودم و دائم می‌آمدم این خانه، همین‌ها بود حالا هم همین‌ها»!  حق هم داشت. زندگی شاه‌نشان ایران، رئیس‌الوزرای ایران، وزیر چند کابینه، سفیر کبیر، رئیس جامعهٔ ملل، رئیس فرهنگستان و یکی از معتبرترین رجال عصر، در غروب سلطنت او، مثل شروع دوران زمام‌داری او بود. بی که مرد لاف زهد و پرهیز بزند. بی که مرد دکان تزویر و بازار خودفروشی بگشاید.  فرمود: با همین رفع حاجت می‌شود. نیازی به زیادت نبود و نیست.  آنکه سیر حکمت در اروپا را نوشته بود، آنکه مترجم کتب افلاطون و ابن‌سینا و دکارت بود، آنکه با آثار فردوسی و سعدی و خیام زیسته بود، از حکمت و روشنی آن روشنان روزگاران، در سیرهٔ عملی‌اش نشانه‌ها بود. در عقل و اعتدال و حکمت و پختگی و به‌کارآمدگی میراث‌دار آنان بود. دستور دانا اگر خود چنین می‌زیست وقتی که رئیس‌الوزرا بود، از شاه نیز نصیحت باز نمی‌گرفت. از محمودخان فروغی نقل می‌کنم: «در حاشیه برایتان بگویم. سالش را نمی‌توانم درست برایتان بگویم که ۱۳۱۲ بود[یا سال دیگر]؛ در آن‌موقع بود که مرحوم فروغی یک روز به رضاشاه می‌گویند که این املاک مردم دارد به‌زور گرفته می‌شود. مردم بی‌پا می‌شوند. این راه صحیح نیست. البته خیلی رضاشاه برآشفته می‌شود و می‌گوید: آقا شما همه‌اش صحبت از مردم می‌کنید. فروغی می‌گوید: آخر علت دارد اعلیحضرت. چون من بسیاری از مردم را می‌بینم در دنیا که پادشاه ندارند ولی هیچ پادشاهی را من نمی‌شناسم که مردم نداشته باشد. بنابراین اصول سلطنت شما روی مردم است». نه فقط در نهان چنین می‌گفت که در همان ایام، به‌آشکارا نیز چون از شاهنامه می‌گفت و می‌نوشت، از میان آن‌همه ابیات حکمت و پند، چنین بیت‌هایی را برمی‌گزید: -چو خسرو به بیداد کارد درخت بگردد ازو پادشاهی و بخت نگر تا نیازی به بیداد دست نگردانی ایوان آباد پست و این بیت‌های شگفت: چنین گفت نوشیروان قباد که چون شاه را سر بپیچد ز داد، کند چرخ منشور او را سیاه ستاره نخواند ورا نیز شاه ستم نامهٔ عزل شاهان بود چو درد دل بی‌گناهان بود (۱). و همین بیت‌های تلخ تند تیز را در زمان معزولی و غربت و خانه‌نشینی نیز به گوش شاه و زمانهٔ شاه می‌خواند (۲). نشنید و عاقبتش شنیدی. پانوشت ۱. خلاصهٔ شاهنامهٔ فردوسی، به انتخاب حضرت اشرف آقا میرزا محمدعلی‌خان فروغی (ذکاء‌الملک)، مطبعهٔ مجلس، ۱۳۱۳، ص ۲۰؛ مقالات فروغی دربارهٔ شاهنامه فردوسی، به اهتمام جبیب یغمایی، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۱، ص۴۹. ۲. منتخب شاهنامه برای دبیرستانها، به اهتمام جناب آقای محمدعلی فروغی و آقای حبیب یغمایی، چاپخانهٔ بانک ملی،  ۱۳۲۱، ص سی‌وهشت. تاریخ مقدمهٔ فروغی اردیبهشت ۱۳۲۰ است. همان، ص چهل‌وپنج؛ مقالات فروغی دربارهٔ شاهنامه فردوسی، ص ۱۰۵. 🌴 @ModamQom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰شاعری که حافظ و مولانا از اشعارش الهام گرفتند... 🔻افضل‌الدین بدیل 🌴 @ModamQom
جبریل، مقیم آستانت افلاک، حریم بارگاهت... 🌴 @ModamQom
امروز ۲۴ شهریور سالگرد درگذشت استاد فقید ادبیات، روان‌شاد دکتر عبدالحسین زرین‌کوب است. آثار متقن، بافطانت و دقیق وی همچنان از منابع عالی و معتبر در پژوهش‌های ادبی و علوم انسانی است. روحش شاد. 🌴 @ModamQom
ورای مدرسه ای شیخ درس حال آموز بر آن مباش که تنها به اجتهاد رسی ترا قلمرو دلهاست شهریارا بس چه حاجتست به کسرا و کیقباد رسی . 🌹 ۲۷ شهریور بزرگداشت شهریار ▫️روز شعر و ادب فارسی 🌴 @ModamQom
Golhaye Taze 054 (Dashti).mp3
10.56M
⚜گل‌های تازه شمارهٔ ۵۴ درمایه دشتی باصدای محمدرضا شجریان 🔅غزل: شهریار 🌴 @ModamQom
Ejraye Goroohi - Booye Mahe Mehr (128).mp3
2.16M
🌷 بوی ماه مهر... اجرای گروه سرود در دهه هفتاد. سرودی نوستالژی برای آغاز سال تحصیلی که با ترانه‌ای از شادروان قیصر امین‌پور همراه است. شعر اصلی که در دفتر مثل چشمه مثل رود چاپ شده کمی با ترانه‌ی سرود متفاوت است. 🔻 باز آمد بوی ماه مدرسه بوی بازی های راه مدرسه بوی ماه مهر، ماه مهربان بوی خورشید پگاه مدرسه از میان کوچه های خستگی می گریزم در پناه مدرسه باز می بینم ز شوق بچه ها اشتیاقی در نگاه مدرسه زنگ تفریح و هیاهوی نشاط خنده های قاه قاه مدرسه باز بوی باغ را خواهم شنید از سرود صبحگاه مدرسه روز اول لاله‌ای خواهم کشید سرخ، بر تخته سیاه مدرسه 🌴 @ModamQom
avaz mahour.mp3
6.37M
🔵 ساز و آواز《ماهور》 خواننده: کمانچه: «سایه» با پرچم خورشید به تبریز آمد شهر غم از شعف و شعشعه لبریز آمد زمانی که شهریار با خبر می‌شود که قرار است دوست و یار قدیمی اش برای دیدار با او راهی تبریز شود و پس از سالها دوری دیدارشان میسر شود این شعر می‌سراید... دوستی گرم این دو شاعر همیشه زبان زد اهل ادب بوده است، ابتهاج اینگونه تعریف میکند که وقتی که به در خانه شهریار می‌رسد و او ابتهاج را از دور پس از سالهای بسیار می‌بیند داد میزند: "دیدار شد میسر و بوس و کنار هم" و سایه هم بلافاصله در جوابش میگوید" از شهر شِکوه دارم و از شهریار هم".... شهریار پس از ورود سایه این ابیات را می‌خواند... 🌴 @ModamQom
Masnavi Neynameh.mp3
15.57M
▫️نی‌نامه/حسن کسایی/شجریان از درآمد آواز افشاری. 🔰به‌مناسبت هشتم مهر، بزرگداشت مولوی جلال‌الدین بلخی. 🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅 ای نی محزون نوایی ساز کن ناله جانسوز را آغاز کن مرحبا ای باز گوی رازها از تو شد صاحب اثر آوازها گر ز دوری ها شکایت می‌کنی از زبان ما حکایت می‌کنی اینکه آتش در همه دل‌ها زنی زان بود که دم ز سوز ما زنی چون به آواز حزینی راز گوی راز ما را با حریفان باز گوی ناله‌ی تو هر کجا آید به گوش جان مشتاقان درآید در خروش سینه‌سوز آمد شکایت‌های نی گوش کن ای جان حکایت‌های نی ناظرزاده کرمانی 🌴 @ModamQom
💚 نزدیک تو چه تحفه فرستیم ما زِ دور؟ در دستِ ما همین صلوات است والسلام 🌴 @ModamQom
4_5922435313325574808.mp3
9.04M
🦅 عقاب شعر و خوانش از استاد پرویز ناتل خانلری 🌴 @ModamQom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹۲۰مهرماه بزرگداشت خواجه شیراز 🔺حافظ تکه‌ای از اپرای عروسکی حافظ باصدای محمد معتمدی و کارگردانی بهروز غریب‌پور را مشاهده می‌کنید. 🌴 @ModamQom
بهترین لحظه ها روزها سالها را با تمام جوانی روی این پله های بلند و قدیمی زیر پا می گذارم بین بیداری و خواب رو به روی تو در لحظه ای بی کران می نشینم... راستی باز هم می توانم بار دیگر از این پله ها خسته بالا بیایم تا تو را لحظه ای بی تعارف روی آن صندلی های چوبی با همان خنده ی بی تکلف ببینم؟ بهترین لحظه ها... لحظه هایی که در حلقه ی کوچک ما قصه از هر که و هر کجای زمین و زمان بود قصه ی عاشقان بود راستی روزهای سه شنبه پایتخت جهان بود! قیصر امین‌پور 🌴 @ModamQom
🔰کانون ادبی پرنیان برگزار می کند: 💠جشنواره «شعر زیتونِ مقاومت» 🇵🇸با هر زبان و هر ملیت از غزه میگوییم 🔺ویژه تمامی دانشگاهیان استان قم ▪️بخش های قالبی اشعار: کلاسیک _نو و نیمایی _سرود_ترانه 🔸اشعار با زبان های مختلف پذیرفته می‌شود (فارسی،عربی،انگلیسی،ترکی و...) 🔹مهلت ارسال آثار:۱۴۰۲٫۰۸٫۰۴ 🔸داوری اشعار:۱۴۰۲٫۰۸٫۰۵ و ۱۴۰۲٫۰۸٫۰۶ 🔹روز برگزاری جشنواره : ۱۴۰۲٫۰۸٫۱۳ 🆔 ارسال آثار @kanoonsher_parnyan ◽معاونت فرهنگی اجتماعی دانشگاه قم @moavenat_farhangi_qom