▪دکتر امیربانو کریمی (فرزند امیری فیروزکوهی و همسر مظاهر مصفا) درگذشت.
.
«شعر او [مظاهر مصفا] را بسیار میپسندم و دوست دارم. سیمای او در این آینهٔ روشن همان است که من میخواهم، عزت نفس و بینیازی از هرکس و هرچیز، ستیز با ظلم، سرکشی و طغیان، درشتی با قدرتمندان و بالادستان، وطنپرستی و مردمدوستی...»
امیربانوی مصفا (امیری فیروزکوهی)
از مقدمهٔ کتاب «نسخهٔ اقدم»
🌴 @ModamQom
به یاد ادوارد براون (BROWNE, EDWARD)، ایرانشناس بزرگ بریتانیایی که در ۵ ژانویهٔ ۱۹۲۶ از این جهان درگذشت. از ایشان پژوهشها و نوشتههای ارزشمندی در زمینۀ تاریخ و ادبیات ایرانی، نظم و نثر فارسی، تصحیح و نشر متون و کتب کهن فارسی به یادگار مانده است.
روانش شاد.🥀
🌴 @ModamQom
MohammadReza Shajaryan - Gerye Ra Be Masti (320).mp3
10.77M
▫️گریه را به مستی بهانه کردم
تصنیف و آهنگ: عارف قزوینی
🌴 @ModamQom
#لحن_شاعران
شاعران بسیاری غزل سرودهاند که از لحاظ صوری شبیه هماند اما لحن آنها متفاوت است:
- لحن سنایی: بیپروا و قلندرانه
- لحن عطار: جدی و حسرتآمیز
- لحن سعدی: شوخگنانه و کنایهآمیز
- لحن مولوی: شادمانه و شورانگیز
- لحن حافظ: رندانه و ایهامانگیز
- لحن صائب: غمگنانه و اندوهآمیز.
📖 سبکشناسی، دکتر محمود فتوحی، انتشارات سخن، تهران:۱۳۹۱، ۷۸.
🌴 @ModamQom
هدایت شده از
مجله+مدام+فایل+نهایی+-1_184113.pdf
9.82M
📣 انتشار نشریه ادبی مدام، شماره اول
زمستان ۱۴۰۲
📌 ویژه نامه: تاثیر متقابل ادبیات ایران و جهان
🔹 مدیر مسئول و سردبیر: نیما شکروی
🔸مدیری اجرایی: نیما نوروزی
سالها دل پُر هوس کردم دعا سودی نداشت
تا برون رفت آرزو از دل، دعا شد مستجاب
#ملک_سعید_کامل_خلخالی
📚 عرفات العاشقین
#لیلةالرغائب
🌴 @ModamQom
شبهای هجر را گذراندیم و زندهایم
ما را به سختجانیِ خود این گمان نبود
#شکیبی_اصفهانی
📖 تذکرهٔ هفت اقلیم
تالیف امین احمد رازی قرن ۱۱ه.ق
بیت با خطِّ شخصِ بیدل👆🏼
از ترحُّم تا مدارا، وز مروَّت تا وفا
هرچه را کردم طلب دیدم ز عالم رفته است
«بیدلِ دهلوی»
🌴 @ModamQom
هدایت شده از حوزه هنری استان قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 ۱۴ بهمن سالروز درگذشت مورخ، ادیب و نویسنده، عباس زریاب خویی است، با این فرزند خلف ایران بیشتر آشنا شوید.
#مناسبت_روز
🔺 @Artqom_ir l آپارات I بله I ایتا I وبسایت
آب حسرت میچکد از دیدهٔ سیّارهها
#سیدای_نسفی
شاعر قرن یازدهم (عهد صفوی)
🌴 @ModamQom
🔻 غزلی از سعدی با رویکردی حافظانه
برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرقفام را
بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را
هر ساعت از نو قبلهای با بتپرستی میرود
توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را
می با جوانان خوردنم باری تمنا میکند
تا کودکان در پی فتند این پیر دُردآشام را
از مایهٔ بیچارگی قطمیر مردم میشود
ماخولیای مهتری سگ میکند بلعام را
زین تنگنای خلوتم خاطر به صحرا میکشد
کز بوستان باد سحر خوش میدهد پیغام را
غافل مباش ار عاقلی، دریاب اگر صاحبدلی
باشد که نتوان یافتن دیگر چنین ایام را
جایی که سرو بوستان با پای چوبین میچمد
ما نیز در رقص آوریم آن سرو سیماندام را
دلبندم آن پیمانگُسِل منظور چشم آرام دل
نی نی دلارامش مخوان کز دل ببرد آرام را
دنیا و دین و صبر و عقل از من برفت اندر غمش
جایی که سلطان خیمه زد غوغا نماند عام را
باران اَشکم میرود وز اَبرَم آتش میجهد
با پختگان گوی این سخن سوزش نباشد خام را
سعدی ملامت نشنود ور جان در این سر میرود
صوفی گرانجانی بِبَر ساقی بیاور جام را
🌴 @ModamQom
▫️۲۰ بهمنماه زادروز مهرداد اوستا
🔅 غزل
وفا نکردی و کردم، جفا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بریدی و نبریدم
اگر زخلق، ملامت و گر ز کرده، ندامت
کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم
کیام؟ شکوفهی اشکی که درهوای تو هرشب
زچشم ناله شکفتم، بهروی شکوه دویدم
مرا نصیب غم آمد، بهشادی همه عالم
چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم
چو شمع خنده نکردی مگر بهروز سیاهم
چو بخت جلوه نکردی مگر ز موی سپیدم
به جز وفا و عنایت، نماند درهمه عالم
ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم
نبود از تو گزیری، چنین که بار غم دل
ز دست شکوه گرفتم، به دوش ناله کشیدم
جوانیام به سمندِ شتاب میشد و از پی
چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم
بهروی بخت ز دیده، ز چهر عمر بهگردون
گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم
وفا نکردی و کردم، به سر نبردی و بردم
ثباتِ عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم
#مهرداد_اوستا
🌴 @ModamQom
🔅
دیر است، گالیا!
در گوش من فسانهی دلدادگی مخوان!
دیگر ز من ترانهی شوریدگی مخواه!
دیر است گالیا! به ره افتاد کاروان
عشق من و تو؟... آه
این هم حکایتیست
اما در این زمانه که درمانده هرکسی
از بهر نان شب
دیگر برای عشق و حکایت مجال نیست
شاد و شکفته در شب جشن تولدت
تو بیست شمع خواهی افروخت تابناک
امشب هزار دختر همسال تو ولی
خوابیدهاند گرْسِنه و لخت روی خاک
زیباست رقص و ناز سرانگشتهای تو
بر پردههای ساز
اما هزار دختر بافنده این زمان
با چرک و خون زخم سرانگشتهایشان
جان میکنند در قفس تنگ کارگاه
از بهر دستمزد حقیری که بیش از آن
پرتاب میکنی تو به دامان یک گدا،
وین فرش هفترنگ که پامال رقص توست
از خون و زندگانی انسان گرفته رنگ
در تاروپود هر خط و خالش، هزار رنج
در آب و رنگ هر گل و برگش، هزار ننگ،
اینجا به خاک خفته هزار آرزوی پاک
اینجا به باد رفته هزار آتش جوان
دست هزار کودک شیرین بیگناه
چشم هزار دختر بیمار ناتوان...
دیر است گالیا!
هنگام بوسه و غزل عاشقانه نیست
هر چیز رنگ آتش و خون دارد این زمان
هنگامهی رهایی لبها و دستهاست
عصیان زندگیست
در روی من مخند!
شیرینی نگاه تو بر من حرام باد!
بر من حرام باد از این پس شراب و عشق!
بر من حرام باد تپشهای قلب شاد!
یاران من به بند،
در دخمههای تیره و نمناک باغشاه
در عزلت تبآور تبعیدگاه خارک
در هر کنار و گوشهی این دوزخ سیاه
زود است گاليا
در گوش من فسانهی دلدادگی مخوان
اکنون ز من ترانهی شوریدگی مخواه!
زود است گالیا!
نرسیدهست کاروان...
روزی که بازوان بلورین صبحدم
برداشت تیغ و پردهی تاریک شب شکافت،
روزی که آفتاب
از هر دریچه تافت،
روزی که گونه و لب یاران همنبرد
رنگ نشاط و خندهی گمگشته بازیافت،
من نیز باز خواهم گردید آنزمان
سوی ترانهها و غزلها و بوسهها،
سوی بهارهای دلانگیزِ گلفشان
سوی تو،
عشق من...
#هوشنگ_ابتهاج
🌴 @ModamQom
08 Tasnif Boudano Soroudan.mp3
6.19M
از بودن و سرودن
باصدایِ محمد معتمدی
شعرِ محمدرضا شفیعی کدکنی
نرگس که نظر باز بود در صف گل ها
تا چشم تو را دیده نظر سوی تو دارد¹
1_بیت از استاد مرحوم احمد گلچین معانی است.
🌴 @ModamQom
پشت شیشه برف می بارد
پشت شیشه برف می بارد
در سکوت سینه ام دستی
دانهٔ اندوه میکارد
مو سپید آخر شدی ای برف
تا سرانجامم چنین دیدی
در دلم باریدی ... ای افسوس
بر سر گورم نباریدی
چون نهالی سست می لرزد
روحم از سرمای تنهایی
می خزد در ظلمت قلبم
وحشت دنیای تنهایی
دیگرم گرمی نمی بخشی
عشق ، ای خورشید یخ بسته
سینه ام صحرای نومیدیست
خسته ام ، از عشق هم خسته
غنچهٔ شوق تو هم خشکید
شعر ، ای شیطان افسونکار
عاقبت زین خواب درد آلود
جان من بیدار شد ، بیدار
بعد از او بر هر چه رو کردم
دیدم افسونِ سرابی بود
آنچه می گشتم به دنبالش
وای بر من ، نقش ِخوابی بود
ای خدا ... بر روی من بگشای
لحظه ای درهای دوزخ را .
تا به کی در دل نهان سازم
حسرت گرمای دوزخ را ؟
دیدم ای بس آفتابی را
کو پیاپی در غروب افسرد
آفتاب بی غروب من !
ای دریغا ، در جنوب ! افسرد
بعد از او دیگر چی می جویم ؟
بعد از او دیگر چه می پایم ؟
اشک سردی تا بیافشانم
گور گرمی تا بیاسایم
پشت شیشه برف میبارد
پشت شیشه برف میبارد
در سکوت سینه ام دستی
دانهٔ اندوه می کارد
#فروغ_فرخزاد
🌴 @ModamQom
#برفیههایزمستانی
⚜ پنج رباعی از مرتضی امیری اسفندقه
__
نه مثل تگرگ، ناگهان، رگباری
نه چون باران، ریز و درشت و جاری
قربان تو ای برف که در خلوت شب
با آنهمه حرف، بیصدا میباری
از نو در ِآسمان نگا! باز شدهست
ها باز شده است باز، ها! باز شدهست
پرواز سپید برف را میبینی؟
انگار پر فرشتهها باز شدهست
اینگونه بخیل، بیگمان زیبا نیست
زیباست ولی نه! آنچنان زیبا نیست
دارد مه و خورشید و ستاره اما
تا برف نبارد آسمان زیبا نیست
شاید شد و پیش از آنکه باید آمد
ها! هیچ بعید نیست، شاید آمد
از رایحۀ روح هوا پر شده است
من منتظرم برف بیاید... آمد!
آن جملۀ سخت ژرف، روشن شده است
روشن شده واژه، حرف روشن شده است
کرسی بگُذار و دفتر شعر بیار
بنشین که چراغ برف روشن شده است
🌴 @ModamQom
🔻 کانون ادبی مدام و انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم برگزار میکنند:
💠 کارگاه تصحیح متــون کهن
و نـــــــســــــخـــــه پـــــــــــــژوهــــــــی
مدرس: دکتر محمدرضا موحدی
عضو هیئت علمی دانشـگاه قــم
● ۱۲ جلسه | حـضـوری | ویژه آقـایــان
🔻ثبتنام: @anjoman3
کانال انجمن ادبیات: @anjomaneadabi
کانال کانــون مـــــدام: @modamqom
Mohammad Noori _ Safar Baraye Vatan (128).mp3
3.94M
🌷ما برای پرسیدنِ نامِ گلی ناشناس چه سفرها کردهایم!
شعر: #نادر_ابراهیمی
خواننده: #محمد_نوری
🌴 @ModamQom