eitaa logo
عالَم سیاست || داود مدرسی یان
13.8هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
778 ویدیو
53 فایل
کارشناس ارشد علوم سیاسی مهندس کامپیوتر/نرم افزار ارتباط مستقیم: @politicaladmin تبلیغ در کانال: @jamalpor_khz کمک مالی به فعالیت‌ها(نهضت شفافیت وعدالت، فریاد خوزستان و..) بنام داود مدرسی یان: 6037998140806919 کمک به نیازمندان: 5041721003739829
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 شدم از جفا و کینه، مثلِ بانوی مدینه ▪️زنان و دختران خودش را از چشم نامحرم پوشانده بود اما زنان و دخترکانِ محمدِ مصطفی (صلوات الله علیه و آله) آن اشرف الانبیاء را برهنه در برابر چشمان هرزه خلق خدا قرار داد. یزید بن معاویه را می گویم. این را زینب سلام الله علیها به او گفته بود که آیا رواست؟ ▪️بعد از شهادت حسین و فرزندان و اصحاب باوفایش، زن و بچه ها را بر شتران برهنه بدون کجاوه قرار دادند و می خواستند که از قتلگاه عبورشان دهند تا با دیدنِ اجساد مطهر شهدا منقلب شوند. در میانه قتلگاه سُکینه و زینب، خود را از روی شتران به روی پیکر پاره پاره اباعبدالله انداختند. رقیه اما آن بالای شتر این صحنه را می دید و می سوخت که کجاست آن پدرِ مهربان و رئوفم. همان پدر بالا بلندِ چهار شانه و خوش سیمای نورانی. آه ... چهره اش کجاست؟ آه ... سری در بدن نیست... . ▪️زنان و بچه ها را با شلاقی که بر بدن حیوان می زنند از ابدان مطهر جدا ساختند... کمی جلوتر رفتند... ناگه فریاد زینب کبری بلند شد که فرمود کاروان را نگه دارید. یکی از نازدانه های حسین در میان کودکان نیست. ماجرا چیست؟ به سر اباعبدالله بر بالای نیزه نگاهی کردند، سر مقدس به عقب قافله، به نقطه خاصی خیره شده بود... ▪️رقیه 3، 4 ساله در میان خیال خود یاد عمو عباس افتاد. آخر او همواره روی دوش عمو بود. کمی روی دوش عمو، کمی روی دوش علی اکبر... حالا دلش تنگ شده؛ نمی خواهد با شمر و سنان و خولی هم سفر شود. خودش را آرام آرام از قافله جدا کرد و عقب ماند. در میان خیال با شلاق یک مردان جنگی چشمانش گریان شد و فریادش بلند... یا الله. ▪️زنان و کودکان آن امام شهید را شهر به شهر، منزل به منزل، کوچه به کوچه چرخاندند و اراذل را مأمور به فحاشی و سنگباران آنها می کردند تا به شام رسیدند. مرکز خلافت خبیث ترین آدمیان از ازل إلی الابد، یزید بن معاویه بن ابوسفیان! همو ابوسفیانی که وقتی خلافت به عثمان بن عفان، خلیفه سوم رسید به اهل و تبار سفارش کرد حالا که حکومت به بنی امیه رسیده آن را همچون گوی بین همدیگر بچرخانید تا حکومت هیچوقت از دستتان خارج نشود! ▪️عثمان در طی 12 سال خلافت خود، فضا را برای رانت و فساد و تبعیض و بی عدالتی باز کرد و معاویه را در شامات به ولایت رساند. حالا یزید آن ولایت را از معاویه به ارث برده و خبیثانه نوه پیامبر را مجبور می کند تا با او بیعت کند. ▪️اما آن امام شهید به تأسی از پدرش بوتراب دست به بیعت به یزید نداد بلکه بر میثاقی پایبندی ورزید که طبق آن میثاق: «خداوند از علما، عهد و پیمان گرفته که در برابر شکم‌بارگی ستم‌گران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند.». نهج البلاغه، خطبه۳ ▪️آن فرزند نحس، دستور داد بهترین زنان و کودکان بنی آدم را در خرابه ای نزدیک قصر سبز اموی خویش محصور کنند. به نقلی یک ماه و نیم، فرزندان آل الله در این خرابه ساکن شدند. خرابه ای که باد سوزان روز و سرمای سرد شب را از آنان مانع نبود و پوست دست و صورت زنان و بچه ها خشک و کَنده می شد. ▪️رقیه مدام از عمه زینبش می پرسید عمه جان پدرم کجاست؟ عمو کجا رفته؟ داداش علی اکبر چرا نمیاد؟ اهل دلی می گفت این حال نازدانه، اهل بیت را در بهشت محزون ساخت و اراده بر آن شد که دخترک، ترک دنیا بگوید، چون تحمل ندارد. در یکی از آن شب ها، بابا به خوابش آمد و صدایش زد: رقیه جان بابا، بابایی، بابایی بیدار شو. آن غنچه نوشکفته باغ نبوی بیدار شد اما بابا را ندید و ضجه و ناله اش بلند شد. با گریه های سوزناکش می گفت عمه بابا تازه اینجا بود. ▪️صدای گریه زنان در خرابه بلند شد و خواب را بر آن ملعون سفیانی حرام کرد. نانجیب دستور داد سر بابا را برای دخترک ببرند. سرمقدس را در تشتی گذاشته و پارچه برویش انداخته و به خرابه بردند. دیگر قیامت شد. زنان به سر و صورت می زدند و آن طرف رقیه اما خوشحال از بازگشت بابا. شروع کرد با لحن کودکانه با پدر سخن گفتن... زیر لب زمزمه می کرد: «بابا نبودی ببینی که موی سرم سوخت ... بابا نبودی ببینی پر معجرم سوخت»..« شدم از جفا و کینه .. مثل بانوی مدینه ... بس که سیلی خوردم بابا ... دیگه چشمام نمیبینه» ▪️ ساعتی خلوت پدر و دختر بیشتر طول نکشید و عمه نعش بی جانش را از کنار سر مقدس بلند کرد... و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 امروز با جمعی از مطالبه‌گران و با همراهی سیدنظام موسوی و احمد نادری، در جمع حضور پیدا کردیم و پذیرفتند که اعتصاب‌شان پایان یابد تا مسئله خلع یَد از اسدبیگی به لحاظ قانونی ادامه پیدا کند... ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 او گناهان آشکار را می بخشد چه برسد به گناهان پنهانی! ▪️قصه شیرین حُر، مایه امید من است. خیلی ها بازگشتند هرچند دیر. به اندازه تاریخ، توابین بعد از عاشورا را سرزنش کرده ایم که چرا به حسین در کربلا نرسیدند و نتوانستند او را یاری کنند؛ اما ما غافل از آنیم که حسین علیه السلام آنها را بخشیده و سر آنها را در زمان شهادت به دامن گرفته! ای وای... حسین را باخودمان می سنجیم... ◾️سرانجامِ برای همه ماهاست. مگر گناهی بالاتر از بستن راه بر روی شاه کهکشان ها وجود دارد؟ مگر گناهی بالاتر از شکستن قلب زینب کبری(سلام الله علیها) میتوان تصور کرد؟ چنانچه حُر راه را بر حسین نمی بست و او را به کوفه راه می داد یا اجازه بازگشت به مدینه می داد، کربلا پیش نمی آمد. ▪️او قلب زینب را لرزاند، اول بار او رباب، مادر علی اصغر را ترساند، دستِ رد به سینه ابوفاضل زد، قد رعنای علی اکبر را ندید؛ ندید که او شبیه ترین مردم، خَلقاً و خُلقاً به رسول الله است، دستان کوچک رقیه را پس راند، حرمت آل الله را شکست و به کوفه راهشان نداد؛ غریب و بی کس آنها را روانه بیابان عریان و سوزان کربلا کرد؛ توجیهش فقط این بود: مأمورم و معذور! فقط وقتی حسین علیه السلام گفت مادرت به عزایت بنشیند، ادب کرد و به زیر لب آرام گفت: «چه کنم که مادر تو زهرا سیده نساء العالمین است...». همان ادب هم مایه نجاتش شد. ◾️وقتی موعظه آن امام شهید در ظهر عاشورا، بر آن قوم بدکردار، کارگر نیافتاد، فریاد زد: «آیا کسی هست که شرِّ این قوم را از حرم رسول خدا باز دارد؟». ناگه حُر به خود لرزید آنچنان که گویا خود را بین بهشت و جهنم می بیند. آه از آن ساعت... حُر فکرش را هم نمی کرد کار حسین اینقدر بیخ پیدا کند. با خودش می گفت ابن زیاد و عمر سعد امام را نهایتاً تحت فشار قرار می دهند، محاصره می کنند، تهدید می کنند و یک بیعت زورکی از او می گیرند و تمام! اما نه اینکه کمر به قتل سید جوانان اهل بهشت ببندند. یکهو غرق عرق شرمندگی شد و گفت: ای دل غافل! با خودت چه کردی حُر! اینها کمر به قتل پسر زهرا سلام الله علیها بستند... ▪️حُر دید که این نانجیب ها به بیعت خشک و خالی هم قانع نیستند بلکه می خواهند او را دست بسته به کاخ سبز یزید ببرند. اینجا امام علیه السلام دیگر کوتاه نمی آید! هیهات من ذله امام بلند شد. ◾️حُر وقتی اراده قتل پسر پیامبر را در چشمان آن خبیثان دید، به خودش نهیب زد، از درون شکست... خود را شرمنده زینب سلام الله علیها دید. بدنبال این بود که بهانه ای دست و پا کند و لشکر دوزخیان را ترک کند. برای ترک گناه همین بهانه جور کردن ها کافی است.. برای فرار از معرکه گناه باید دنبال بهانه بود. او به بهانه آب دادن به اسب خویش از لشکر دور شد و فاصله گرفت. او میدانست برای ترک گناه باید فاصله بگیرد. ▪️حُر به سوی حسین آمد در حالیکه دست بر سر می کوبید و های های گریه می کرد و صدای استغفارش بلند بود. حسین جان منو ببخش. من قلب زینبت را شکستم. من قلب دخترکانت را شکستم. من حرمت تو را شکستم و تو را در این بیابان بی آب و علف فرود آوردم. گناه من پنهانی نبود که خداوند ستار العیوب آن را پنهان کند بلکه تا قیام قیامت همه می دانند من چه کردم! ◾️حال ای بنده ای که خود را گناهکار می دانی و گناهانت شب و روز آزارات می دهند و از بازگشت و رحمت خدا ناامیدی؛ آیا گناهی به اندازه حُر را مرتکب شده ای تاکنون؟ ▪️وقتي كه حر آمد هرگز امام نفرمود كه اين چه وقت توبه است؟ ما را به اين بدبختي نشانده اي حالا آمده اي تا توبه كني؟ امام او را در آغوش گرفت. امام شیرین ما، مُبدلَ سیئاتِ بالحسنات است! شوریده و شیدای توأم یا حسین... او گناه آشکار حُر را فراموش و او را مایه فخر تاریخ قرار داد. در چشمی برهم زدن!. حر در حالی که شمشیر می زد روضه می خواند: «عزیز فاطمه! بر درگه عفوت سَر آوردم ...گناهی از تمام کوه ها سنگین تر آوردم»... ◾️او عاشقانه جنگید و دم آخر خودش را در دامان اباعبدالله دید... گریه امانش نمی داد و آرام دم گرفت... حسین ... حسین ... حسین ...؛ امام عاشقان، دستمال سرخی بر سرش بست تا نشانه عشق اباعبدالله به توبه کننده ها باشد تا قیام قیامت... صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 راز زهیر؛ گمشده تاریخ ▪️بعد از قتل عثمان، از علی (علیه السلام) دلگیر بود. در فضای اتهام زنی و شایعه پراکنی علیه سردار خیبر گیر کرده بود و باورش شده بود که علی در قتل عثمان دست داشته. بالتبع از فرزندان علی هم نگران و ناراحت بود بهمین دلیل در میانه راه که حسین از مکه به سمت کوفه می رفت، سعی می کرد شب ها در نزدیکی کاروان کوچک آسمانی آل الله اطراق نکنید. ◾️ را می گویم. بزرگ طایفه بَجَلی. از دلاورمردان کوفه و از سرداران فاتح اسلام. همگان او را به طرفداری عثمان می شناختند. او از بنی هاشم برحذر بود و سعی می کرد رودرو نشود. هم از عثمان دفاع می کرد هم نمی توانست مقابل اهل بیت پیامبر صلوات الله بایستد و مباحثه و مجادله کند. به ظاهر همچون حُر، ادب او نسبت به خانواده پیامبر او را از آتش دوزخ نجات داد. ▪️سرانجام در منزلی ناچار شد با کاروان نور ابی عبدالله یکجا بار بگشاید. اما دلهره داشت مبادا با حسین چهره به چهره شود. می گفت: «ما از رسول خدا شنیدیم که او سید جوانان اهل بهشت است اما... اما ... اما ... ». در همین فکر بود که قاصد نجاتش از راه رسید و گفت: «زهیر؛ حسین بن علی تو را می خواند». ◾️زهیر اِبا داشت از دیداری که با پسر پیامبر مجادله کند. لذا تمایلی نداشت. همسرش دَلْهَم اما از مشتاقان علی بود. وقتی ماجرا را دید فرياد زد: «سبحان الله! پسر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تو را مى‌طلبد و تو امتناع مى‌ورزى؟ او پسر فاطمه سید زنان اهل بهشت است». اینگونه زنان بهشتی، شوهرانشان را بهشتی می کنند. ▪️زهیر دل صاف کرد و راهی خیمه فرزند فاطمه شد. اینکه در ساعتی که در محضر حسین بود چه گذشت هیچ کس نمی داند؛ خامس آلِ عبا چه گفت و زهیر چه شنید در تاریخ نیامده و این خود یکی از رازهایی است که در قیامت روشن می شود. نمی دانیم ثارالله به او چه فرمود، هر چه بود مس وجود زهیر با نفَسِ کیمایی ابوالشهدا طلا شد و رنگ خدایی گرفت و چه رنگ زیبایی است رنگ خدا. ◾️او از مصادیق همان دسته ای است که جناب به نقل از رسول کائنات فرموده بود: «دسته ای از امت من همچون طلایند. هر چه در آتش و امتحانات و بلایا قرار بگیرند و آتش افزون شود عیارشان خالص تر گردد». راستی چرا یاد سلمان افتادم وسط روضه؟ ▪️آخر سلمان واسطه شناخت زهیر از حسین بود؛ چگونه؟ زهیر وقتی به میان اهل خانه و عشیره بازگشت همه را فراخواند. زن و بچه و برادران و اهالی قبیله، دور آن تازه عاشق حلقه زدند و از تحولش سخن می گفت و آنان را تشنه تر می کرد به حسین. آن شب زهیر سخنرانی می کرد و روضه می خواند و قبیله اش گریه می کردند. ◾️زهیر خاطره‌ای برای آنان نقل کرد و گفت: «در یکی از جنگ ها که به پیروزی و غنایم فراوانی دست یافتیم، بسیار خوشحال شدیم. سلمان فارسی که همراه ما بود گفت: «آنگاه که سید جوانان آل محمّد(صلی الله علیه و آله) را درک کردید، از پیکار و کشته شدن در کنار او بیش از دستیابی به این غنایم شادمان باشید». ▪️او رئیس یک قبیله بود اما قبیله را آزاد کرد و به نقلی همسرش را از قید عقد خود خارج ساخت و اموال خود را به او بخشید و همچون نوکری در کنار خیمه گاه اباعبدالله خیمه زد. ◾️در کنار حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه شب عاشورا بیعتشان را مجدد بیاد آوردند و در پشت خیمه زینب کبری دختر علی تجمع کردند و عرضه داشتند ای دختر رسول خدا ما تا آخرین قطره خون پای حسین ایستاده ایم. ▪️روز عاشورا کوفیان به او طعنه می زدند تو که از حزب عثمان بودی چه شده در رکاب حسین می جنگی؟ و پاسخ می داد: اما امروز در حزب حسینم. وقتی منزلت حسین در نزد پیامبرم را بیاد آوردم به او پیوستم. ◾️زهیر در روز عاشورا دو جا مایه قوت قلب حسین شد. یکبار در کنار سعید بن عبدالله حنفی در برابر امام ایستادند تا تیرهای دشمنان به امام که در حال نماز خوف بود اصابت نکند. ▪️یکبار دیگر هم که شمر قصد داشت میدان جنگ را دور بزند و از پشت سر خیمه گاه حضرت را به آتش بکشاند و زنان و کودکان را به آتش بکشاند، متوجه این نقشه شد و به دفاع از حرم آل الله پرداخت و حمله شمر را دفع کرد. این دفاع، زهیر را مغضوب شمر ساخت و سرانجام بدست شمر و لشکریانش به شهادت رسید... اباعبدالله بر بالینش حاضر شد و قاتلینش را لعنت کرد... صلی الله علیک یا مظلوم ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
حجت‌الاسلام از نمایندگان سابق مجلس، رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی و از شخصیت‌های انقلابی و حقیقتاً بی‌نظیر و بابصیرت، بعلت بیماری در ایام شهادت علیه السلام، دیار فانی را وداع گفت و دیار باقی شتافت. عاش سعیداً و مات سعیداً. خداوند متعال روح این مرد شریف را قرین رحمت خویش گرداند. فاتحه‌‌ای نثار روح ایشان کنید. ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 کمک مالی برای 🔹تعدادی از هیئات برای هرچه بهتر و باشکوه تر برگزار کردن مراسمات عزاداری نیاز به مساعدت مالی دارند. 🔹باتوجه به اینکه می بایست دستورالعمل های ستاد کرونا بدرستی رعایت شود امسال هزینه های هیئات هم بالا رفته. لذا نیاز به فضای بزرگتر و در نتیجه استفاده از کولر بیشتر، استفاده از ماسک و غیره دارند. 🔻شماره کارت جهت کمک های مالی شما عزیزان: 6280231326741120 به نام داود مدرسی‌یان ✅ رسید رو به این آیدی ارسال بفرمایید: @adminkhz 🔻 گروه جهادی یاران انقلاب: 🇮🇷 ثبت در "سازمان بسیج سازندگی" ✔️ شماره ثبت: "۹۶۷۳۱۹۰۱۹۳۵۶" ✅ : http://eitaa.com/joinchat/2268200963C17b79a224e
دوستان پرسیدند درباره چه اقدامی کردید. من بعلت این کانال صرفاً برای محتوای تحلیلی ایجاد شده سعی میکنم موارد مطالبه‌گری رو خیلی کم در کانال بذارم. ولی چون برخی مخاطبین درخواست کردن، عرض کنم؛ اولین بار یک ماه پیش کلیپی از این مشکل منتشر کردیم و از جناب فتاح خواستیم پیگیر این مشکل باشند. چندباری هم در مجازی به این قضیه پراکنده پرداختیم تا اینکه این درگیری ایجاد شد و تعدادی از مردم بخاطر شلیک های ساچمه‌ای و گاز اشک آور زخمی شدند. ما از همون ساعت اول سعی کردیم را خودمون کار کنیم. وگرنه بی‌بی‌سی و رسانه‌هاس بیگانه اگر روایت اول را کار کردند وضعیت خراب خواهد شد. الحمدلله جزو اولین نفراتی بودیم که تونستیم درد مردم را فریاد کنیم. منتهی در این کانال منتشر نکردیم. متن ها و محتواهایی که جاهای دیگه منتشر شدند را اینجا برای دوستان میذارم... 👇👇👇
🔴 آقایان مسئول، بخدا این راهش نیست! 🔻‏این هم از تدبیر امروز مسئولین برای ‎ اهواز. اصرار آقایان برای ‎ چیست؟ بگذارید با روش اقناع و مصالحه حل شود. 🔻ماجرای روستای ابوالفضل اهواز واقعاً پیچیده است. برخی مسئولین مدعی هستند تعدادی از زمین‌خواران، زمین‌های این منطقه که بزودی یکی از مرغوب ترین زمین‌های اهواز به لحاظ قیمت خواهد بود را بصورت غیرقانونی به مردم فروخته‌اند. 🔻مردمی که اینجا ساکن‌ هستند قریب ۲۰۰، ۳۰۰ خانوار هستند که مدعی‌اند روی این زمین‌ها از قبل انقلاب، کشاورزی میکردند ولی رژیم سابق بعلت عرب بودن برای آنها سند صادر نمیکرده. 🔻از طرفی هنوز هیچ حکم نهایی دادگاه مبنی بر تخلیه این روستا در فضای رسانه منتشر نشده. شاید همچنین حکمی وجود دارد ولی چیزی رسانه‌ای نشده. برخی از اهالی روستا مدعی اند پرونده هنوز در مرحله دادسراست. من اطلاع دقیقی ندارم. 🔻لکن از مسئولین و مدیران خواسته‌ایم ویژه این قضیه را بررسی کنند. بخشی از این مردم واقعاً مستضعف هستند. برخی دفترچه‌های کشاورزی ۳۰،۴۰ سال پیش برای این منطقه را دارند. 🔻علی کل حال، باید این قضیه به درستی و با کمال منطق و بصورت محترمانه با رعایت کرامت مردم و البته فصل الخطاب بودن قانون حل شود نه با درگیری و فشار و همچنین رفتارهایی که باعث سوءاستفاده بی‌بی‌سی و دشمنان شود. 🔻آیا رواست در ایام محرم، با این روش زمینه سوءاستفاده دشمنان نظام را فراهم و برای معاندین خوراک تهیه کنید؟ پس آن ‎ که از آن دم میزنید کجاست؟ در این ایام محرم کدام کار مملکت معطل تخلیه این روستاست؟ 🔻مسئولین اگر مدعی اند خب بسم‌الله آن زمین‌خواران را در رسانه‌ها معرفی کنند و مجازات نمایند. نباید آن زمین‌خواران فی‌امان‌الله باشند و این مردم مستضعف در این گرمای ۵۰ درجه آواره بشوند‌. خب آواره بشوند کجا بروند؟ کجا منتقل شوند؟ 🔻ما حق را نمیتوانیم به کسی بدهیم مگر با ارایه اسناد. مدیران و مسئولین در این زمینه به رسانه‌ها و افکار عمومی احترام بگذارند و از طرح سوال نترسند. همین مستندات درون پرونده را بیایید منتشر کنید. 🔻معتقدم این رفتارها شایسته نظام ما و مردم ما نیست و نباید اجازه دهیم دشمنان سوءاستفاده کنند. مثل ماجرای . 🔻ما آماده‌ایم برای پوشش پاسخ مسئولین و توضیحات‌شون درباره این پرونده از ظرفیت رسانه‌ای استفاده کنیم. ✍ http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 آقایان شریعتی و شاعری استاندار خوزستان و شهردار اهواز ! هر وقت جلوی ساخت و سازهای غیر قانونی را در اهواز و حریم کارون گرفتید و آن املاک و رستوران های غیر قانونی را تخریب کردید ما هم بهمراه تان برای تخریب خانه های غیر قانونی مستضعفان در یا نقاط دیگر اقدام خواهیم کرد. ✍ http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3