eitaa logo
عالَم سیاست || داود مدرسی یان
14.5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
903 ویدیو
54 فایل
دغدغه عدالت و سیاست معلم و فعال رسانه تحصیلات: دانشجوی دکتری مطالعات سیاسی کارشناس ارشد علوم سیاسی مهندس کامپیوتر/نرم افزار علاقه به تدریس اندیشه، مبانی و علوم سیاسی، تاریخ، رسانه و ... ارتباط مستقیم: @politicaladmin تبلیغ در کانال: @jamalpor_khz
مشاهده در ایتا
دانلود
عالَم سیاست || داود مدرسی یان
🔴 شدم از جفا و کینه، مثلِ بانوی مدینه #محرم #شب_سوم_محرم ▪️زنان و دختران خودش را از چشم نامحرم پوش
🔴 او گناهان آشکار را می بخشد چه برسد به گناهان پنهانی! ▪️قصه شیرین حُر، مایه امید من است. خیلی ها بازگشتند هرچند دیر. به اندازه تاریخ، توابین بعد از عاشورا را سرزنش کرده ایم که چرا به حسین در کربلا نرسیدند و نتوانستند او را یاری کنند؛ اما ما غافل از آنیم که حسین علیه السلام آنها را بخشیده و سر آنها را در زمان شهادت به دامن گرفته! ای وای... حسین را باخودمان می سنجیم... ◾️سرانجامِ برای همه ماهاست. مگر گناهی بالاتر از بستن راه بر روی شاه کهکشان ها وجود دارد؟ مگر گناهی بالاتر از شکستن قلب زینب کبری(سلام الله علیها) میتوان تصور کرد؟ چنانچه حُر راه را بر حسین نمی بست و او را به کوفه راه می داد یا اجازه بازگشت به مدینه می داد، کربلا پیش نمی آمد. ▪️او قلب زینب را لرزاند، اول بار او رباب، مادر علی اصغر را ترساند، دستِ رد به سینه ابوفاضل زد، قد رعنای علی اکبر را ندید؛ ندید که او شبیه ترین مردم، خَلقاً و خُلقاً به رسول الله است، دستان کوچک رقیه را پس راند، حرمت آل الله را شکست و به کوفه راهشان نداد؛ غریب و بی کس آنها را روانه بیابان عریان و سوزان کربلا کرد؛ توجیهش فقط این بود: مأمورم و معذور! فقط وقتی حسین علیه السلام گفت مادرت به عزایت بنشیند، ادب کرد و به زیر لب آرام گفت: «چه کنم که مادر تو زهرا سیده نساء العالمین است...». همان ادب هم مایه نجاتش شد. ◾️وقتی موعظه آن امام شهید در ظهر عاشورا، بر آن قوم بدکردار، کارگر نیافتاد، فریاد زد: «آیا کسی هست که شرِّ این قوم را از حرم رسول خدا باز دارد؟». ناگه حُر به خود لرزید آنچنان که گویا خود را بین بهشت و جهنم می بیند. آه از آن ساعت... حُر فکرش را هم نمی کرد کار حسین اینقدر بیخ پیدا کند. با خودش می گفت ابن زیاد و عمر سعد امام را نهایتاً تحت فشار قرار می دهند، محاصره می کنند، تهدید می کنند و یک بیعت زورکی از او می گیرند و تمام! اما نه اینکه کمر به قتل سید جوانان اهل بهشت ببندند. یکهو غرق عرق شرمندگی شد و گفت: ای دل غافل! با خودت چه کردی حُر! اینها کمر به قتل پسر زهرا سلام الله علیها بستند... ▪️حُر دید که این نانجیب ها به بیعت خشک و خالی هم قانع نیستند بلکه می خواهند او را دست بسته به کاخ سبز یزید ببرند. اینجا امام علیه السلام دیگر کوتاه نمی آید! هیهات من ذله امام بلند شد. ◾️حُر وقتی اراده قتل پسر پیامبر را در چشمان آن خبیثان دید، به خودش نهیب زد، از درون شکست... خود را شرمنده زینب سلام الله علیها دید. بدنبال این بود که بهانه ای دست و پا کند و لشکر دوزخیان را ترک کند. برای ترک گناه همین بهانه جور کردن ها کافی است.. برای فرار از معرکه گناه باید دنبال بهانه بود. او به بهانه آب دادن به اسب خویش از لشکر دور شد و فاصله گرفت. او میدانست برای ترک گناه باید فاصله بگیرد. ▪️حُر به سوی حسین آمد در حالیکه دست بر سر می کوبید و های های گریه می کرد و صدای استغفارش بلند بود. حسین جان منو ببخش. من قلب زینبت را شکستم. من قلب دخترکانت را شکستم. من حرمت تو را شکستم و تو را در این بیابان بی آب و علف فرود آوردم. گناه من پنهانی نبود که خداوند ستار العیوب آن را پنهان کند بلکه تا قیام قیامت همه می دانند من چه کردم! ◾️حال ای بنده ای که خود را گناهکار می دانی و گناهانت شب و روز آزارات می دهند و از بازگشت و رحمت خدا ناامیدی؛ آیا گناهی به اندازه حُر را مرتکب شده ای تاکنون؟ ▪️وقتي كه حر آمد هرگز امام نفرمود كه اين چه وقت توبه است؟ ما را به اين بدبختي نشانده اي حالا آمده اي تا توبه كني؟ امام او را در آغوش گرفت. امام شیرین ما، مُبدلَ سیئاتِ بالحسنات است! شوریده و شیدای توأم یا حسین... او گناه آشکار حُر را فراموش و او را مایه فخر تاریخ قرار داد. در چشمی برهم زدن!. حر در حالی که شمشیر می زد روضه می خواند: «عزیز فاطمه! بر درگه عفوت سَر آوردم ...گناهی از تمام کوه ها سنگین تر آوردم»... ◾️او عاشقانه جنگید و دم آخر خودش را در دامان اباعبدالله دید... گریه امانش نمی داد و آرام دم گرفت... حسین ... حسین ... حسین ...؛ امام عاشقان، دستمال سرخی بر سرش بست تا نشانه عشق اباعبدالله به توبه کننده ها باشد تا قیام قیامت... صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
عالَم سیاست || داود مدرسی یان
🔴 او گناهان آشکار را می بخشد چه برسد به گناهان پنهانی! #محرم #شب_چهارم_محرم ▪️قصه شیرین حُر، مایه ا
🔴 راز زهیر؛ گمشده تاریخ ▪️بعد از قتل عثمان، از علی (علیه السلام) دلگیر بود. در فضای اتهام زنی و شایعه پراکنی علیه سردار خیبر گیر کرده بود و باورش شده بود که علی در قتل عثمان دست داشته. بالتبع از فرزندان علی هم نگران و ناراحت بود بهمین دلیل در میانه راه که حسین از مکه به سمت کوفه می رفت، سعی می کرد شب ها در نزدیکی کاروان کوچک آسمانی آل الله اطراق نکنید. ◾️ را می گویم. بزرگ طایفه بَجَلی. از دلاورمردان کوفه و از سرداران فاتح اسلام. همگان او را به طرفداری عثمان می شناختند. او از بنی هاشم برحذر بود و سعی می کرد رودرو نشود. هم از عثمان دفاع می کرد هم نمی توانست مقابل اهل بیت پیامبر صلوات الله بایستد و مباحثه و مجادله کند. به ظاهر همچون حُر، ادب او نسبت به خانواده پیامبر او را از آتش دوزخ نجات داد. ▪️سرانجام در منزلی ناچار شد با کاروان نور ابی عبدالله یکجا بار بگشاید. اما دلهره داشت مبادا با حسین چهره به چهره شود. می گفت: «ما از رسول خدا شنیدیم که او سید جوانان اهل بهشت است اما... اما ... اما ... ». در همین فکر بود که قاصد نجاتش از راه رسید و گفت: «زهیر؛ حسین بن علی تو را می خواند». ◾️زهیر اِبا داشت از دیداری که با پسر پیامبر مجادله کند. لذا تمایلی نداشت. همسرش دَلْهَم اما از مشتاقان علی بود. وقتی ماجرا را دید فرياد زد: «سبحان الله! پسر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تو را مى‌طلبد و تو امتناع مى‌ورزى؟ او پسر فاطمه سید زنان اهل بهشت است». اینگونه زنان بهشتی، شوهرانشان را بهشتی می کنند. ▪️زهیر دل صاف کرد و راهی خیمه فرزند فاطمه شد. اینکه در ساعتی که در محضر حسین بود چه گذشت هیچ کس نمی داند؛ خامس آلِ عبا چه گفت و زهیر چه شنید در تاریخ نیامده و این خود یکی از رازهایی است که در قیامت روشن می شود. نمی دانیم ثارالله به او چه فرمود، هر چه بود مس وجود زهیر با نفَسِ کیمایی ابوالشهدا طلا شد و رنگ خدایی گرفت و چه رنگ زیبایی است رنگ خدا. ◾️او از مصادیق همان دسته ای است که جناب به نقل از رسول کائنات فرموده بود: «دسته ای از امت من همچون طلایند. هر چه در آتش و امتحانات و بلایا قرار بگیرند و آتش افزون شود عیارشان خالص تر گردد». راستی چرا یاد سلمان افتادم وسط روضه؟ ▪️آخر سلمان واسطه شناخت زهیر از حسین بود؛ چگونه؟ زهیر وقتی به میان اهل خانه و عشیره بازگشت همه را فراخواند. زن و بچه و برادران و اهالی قبیله، دور آن تازه عاشق حلقه زدند و از تحولش سخن می گفت و آنان را تشنه تر می کرد به حسین. آن شب زهیر سخنرانی می کرد و روضه می خواند و قبیله اش گریه می کردند. ◾️زهیر خاطره‌ای برای آنان نقل کرد و گفت: «در یکی از جنگ ها که به پیروزی و غنایم فراوانی دست یافتیم، بسیار خوشحال شدیم. سلمان فارسی که همراه ما بود گفت: «آنگاه که سید جوانان آل محمّد(صلی الله علیه و آله) را درک کردید، از پیکار و کشته شدن در کنار او بیش از دستیابی به این غنایم شادمان باشید». ▪️او رئیس یک قبیله بود اما قبیله را آزاد کرد و به نقلی همسرش را از قید عقد خود خارج ساخت و اموال خود را به او بخشید و همچون نوکری در کنار خیمه گاه اباعبدالله خیمه زد. ◾️در کنار حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه شب عاشورا بیعتشان را مجدد بیاد آوردند و در پشت خیمه زینب کبری دختر علی تجمع کردند و عرضه داشتند ای دختر رسول خدا ما تا آخرین قطره خون پای حسین ایستاده ایم. ▪️روز عاشورا کوفیان به او طعنه می زدند تو که از حزب عثمان بودی چه شده در رکاب حسین می جنگی؟ و پاسخ می داد: اما امروز در حزب حسینم. وقتی منزلت حسین در نزد پیامبرم را بیاد آوردم به او پیوستم. ◾️زهیر در روز عاشورا دو جا مایه قوت قلب حسین شد. یکبار در کنار سعید بن عبدالله حنفی در برابر امام ایستادند تا تیرهای دشمنان به امام که در حال نماز خوف بود اصابت نکند. ▪️یکبار دیگر هم که شمر قصد داشت میدان جنگ را دور بزند و از پشت سر خیمه گاه حضرت را به آتش بکشاند و زنان و کودکان را به آتش بکشاند، متوجه این نقشه شد و به دفاع از حرم آل الله پرداخت و حمله شمر را دفع کرد. این دفاع، زهیر را مغضوب شمر ساخت و سرانجام بدست شمر و لشکریانش به شهادت رسید... اباعبدالله بر بالینش حاضر شد و قاتلینش را لعنت کرد... صلی الله علیک یا مظلوم ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 کمک مالی برای 🔹تعدادی از هیئات برای هرچه بهتر و باشکوه تر برگزار کردن مراسمات عزاداری نیاز به مساعدت مالی دارند. 🔹باتوجه به اینکه می بایست دستورالعمل های ستاد کرونا بدرستی رعایت شود امسال هزینه های هیئات هم بالا رفته. لذا نیاز به فضای بزرگتر و در نتیجه استفاده از کولر بیشتر، استفاده از ماسک و غیره دارند. 🔻شماره کارت جهت کمک های مالی شما عزیزان: 6280231326741120 به نام داود مدرسی‌یان ✅ رسید رو به این آیدی ارسال بفرمایید: @adminkhz 🔻 گروه جهادی یاران انقلاب: 🇮🇷 ثبت در "سازمان بسیج سازندگی" ✔️ شماره ثبت: "۹۶۷۳۱۹۰۱۹۳۵۶" ✅ : http://eitaa.com/joinchat/2268200963C17b79a224e
🔴 نظم نوین هیئات قابل تقدیر و ضعف محتوای منابر قابل نقد 🔹دهه اول به زیبایی هر چه تمام به پایان رسید؛ شبیه همان زیبایی که حضرت زینب سلام الله علیها خطاب به یزدیان فرمود: «ما رأیتُ إلا جمیلاً». 🔸گیر دادند به هیئات؛ روضه به بیابان کشیده شد. گیر دادند به هیئات؛ روضه به کوره های آجرپزی رفت؛ گیر دادند به هئیات، روضه به داخل بیمارستان ها نفوذ کرد و بیماران در کنار پرستاران و پزشکان بساط روضه برپا کردند. بهشان گفتیم گیر ندهید اما ادامه دادند تا کوچه و خیابان ها به عطر روضه رضوان عطرآگین شد. 🔹هیئتی ها به زیبایی، "نظم نوین هیئتی" را به نمایش گذاشتند و مایه زینت رهبری عزیز گشتند. آنها اثبات کردند صَدَقَ رسول الله صلوات الله؛ آنگاه که به دخترش فاطمه الزهرا سلام الله علیها فرمود: «فاطمه، دخترم؛ عزای فرزند مرا هر سال طایفه ای بعد از طایفه ای تازه می‌کنند». 🔸هیئتی ها پیروز این میدان شدند و برخلاف تمام مراکز دولتی و غیردولتی، بازارها و مراکز خرید، نمایشگاه ها و تفرج گاه ها، خیال مسئولین ستاد کرونا را راحت کردند و فاصله گذاری اجتماعی را بدرستی بجا آوردند. 🔹از خوبی ها گفتیم کمی از دردها هم بگوئیم؛ ضمن تقدیر و تشکر از همه منبری های عزیز و مداح های بزرگوار که عزای حسین علیه السلام را زنده نگه داشتند اما چند نکته ای را عرض کنیم(تاکید می‌کنم این قسمت نقد مربوط به هیئاتی است که خودم شرکت کردم ان‌شاءالله سایرین اینگونه نبوده باشند... ) 🔹در ده شب محرم بعلاوه شام غریبان، سعی کرده ام هر شبی را در یک هیئت در اهواز بگذرانم تا از اساتید بیشتری بهره ببریم.(ان شاءالله سایر شهرها و استان ها اینگونه نیست) اما متأسفانه عمده منابر بزرگواران ضعیف و خالی از شرح رسالت و تشریح فلسفه و نهضت عاشورائیان؛ خالی از نقد خواص! خالی از امر به معروف و نهی از منکر حاکمان و مسئولین و اصحاب قدرت و ثروت؛ خالی از بحث مهم و ؛ بی بهره از نقد صریح دولت و نهادهای غیردولتی بودند و خلاء نقد سیاست های غلطی که این وضع را برای مردم در کشور به وجود آورده است احساس می‌شد! 🔸نه در نقد سیاست خارجه و داخله چیزی شنیدیم، نه از نقد و FATF و پالرمو و 2030 و قراردادهای ننگینی که بر گُرده این ملت سوار کرده اند، نه از زخم های عمیقی چون ماهشهر، غیزانیه، روستای ابوالفضل، بی آبی مناطق کلانشهر اهواز و محرومیت های سیستان و کرمان و ایلام و ...، نه از مفاسد و تخلفات کلان در برخی ادارات و شرکت های دولتی و خصوصی، نه از گرانی و تورم افسارگسیخته، نه از بازار بهم ریخته، نه از مطالبه شفافیت سیستم و ساختارهای دولتی و نهادهایی چون ستاد اجرایی فرمان امام و و غیره! 🔹البته که این نقد ما یحتمل به معدودی از هیئات و منابر است و ان شاءالله عموم هیئات در سراسر کشور اینگونه نبوده باشند ولی حقیقتاً از اهالی منبر و مبلغان شریف و عزیز کشور بیش از این انتظار می‌رود. اگر امر به معروف و نهی از منکر حاکمان و اصحاب قدرت و ثروت در این منابر احیا نشود کجا احیا خواهد شد؟ اگر مبانی عدالت و عدالتخواهی و ضرورت آن در این منابر تبیین نشود کجا بشود؟ اگر دولتمردان و مجلسیان و دستگاه قضا و سایر دستگاه‌ها از این منابر نترسند از کی بترسند؟ 🔸هیئت یعنی دیانت و سیاست و عدالت است نه قیمه و قمه! در کنار ذکر مصائب سنگین حضرت اباعبدالله علیه السلام باید از دلایل قیام او گفت، باید از علل انحراف جامعه دینی و حکومت گفت، باید عدالت و امر به معروف و نهی از منکر و مطالبه‌گری را گفتمان حاکم جامعه کنند تا همه مردم مطالبه گر شوند... ✍ http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 در انتظار امام غائب، نائب امام را تنها گذاشتند... ▪️سال قمری با محرم شروع می شود. آنچنان که سال شمسی با فروردین شروع می شود و طبیعت سرسبز و زیبا شده و گل های قرمز و بنفش و زرد، کوه و درّه را می پوشاند و تا چشم کار می کند سبزه می روید و ظاهر و جسم طبیعت تازه می شود، سال قمری اما با محرم شروع می شود و باطن و روح جهان و انسان ها را تازه می کند. آری ماه محرم، انسانیت و مفاهیم بلندی چون عدالت و آزادی و آزادگی را زنده می کند و زنگار از قلوب انسان ها می زداید. ▪️داغ و حرارت غمِ حسین، جان ها را تازه می کند و آن ها را همچون پروانه به پرواز درآورده و به سوی آسمان روانه می کند. نام حسین در جهان تاریک و پرظلم و جورِ ما، همچون شمعی است که بیابان های سیاه را روشن می کند. بدین جهت است که گفته اند: «این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست، این چه شمعی است که جان ها همه پروانه است». ▪️محرم که شروع می شود ملائک، رخت عزا بر عرش آویخته و سیاهی ها را بر ستون های عرش خداوند متعال نصب می کنند. اسرافیل بر صور خود دمیده و بلند بلند فریاد می زند: «حی علی العزا... حی علی البکاء...». ▪️شب اول را تقدیم کرده اند به آن فقیهِ جوان و غریب در کوفه. مسلم را می گویم که فقیهِ عادل و شجاع در غیاب حسین بن علی(ع) در میان کوفیان بود. نائب الحسین در میان بدنام ترین شهر تاریخ و در بین مذبذب ترین انسان های روی کره زمین، همه را به پدرِ بندگان خدا، اباعبدالله دعوت کرد. ▪️آن نامردمان که خود هزاران نامه به سوی سبط نبی، روانه کرده بودند و در نامه ها نوشته بودند که: «ای پسر بوتراب، زمین سرسبز شده، غنچه ها شکفته شده، درخت ها میوه داده اند، لحظه ای دریغ مکن و به سمت ما بیا»، شمشیر آخته کرده و به پسر عقیل دست بیعت دادند اما درست در لحظه ای که آن ولی فقیه، آنها را به جهاد در برابر ابن زیاد فراخواند، یک به یک، پا پس کشیدند. آنها بیعت شکستند و مسلم را تنها گذاشتند. ▪️لشکر شرطه های یزیدی، مسلم را غریب و بی کس در کوچه های تنگ و تاریک کوفه گیر آوردند. اما او به تنهایی یک لشکر را حریف بود. ساعاتی نانجیبان را مشغول کرد. نعره های حیدری بر می آورد و همچون یل خیبرشکن، قلب لشکر را می شکست. تشنگی بر او غالب شد. گرگ ها او را دوره کردند. از زمین و آسمان، نیزه و سنگ و شمشیر می بارید. سفیر حسین را اسیر کردند و به دربار پسر مرجانه بردند. ▪️گفت جرعه ای آب بدهید. جرعه ای آب آوردند اما لکه خونی از لبان مبارکش، آب را خون آلود کرد. آنجا متوجه شد که سرنوشت خونباری در انتظار حسین و اولاد اوست. اما چاره ای نداشت چون پیش از آن، بر مبنای وفای نامردان کوفه، از بیعت آنها نامه نوشته بود. وقتی او را بر بالای بلندی دارالاماره بردند که بر زمین فرو افکنند رو کرد به سمت مکه و حجاز؛ عرض کرد السلام علیک ؛ ای امام من، میا به کوفه؛ کوفه وفا نداره... . ▪️خواستم غریبی مسلم را با غریبی حجت بن الحسن مقایسه کنم که دیدم جا دارد دست های بسته او را با دستان بسته امیرالمؤمنین (ع) مقایسه کنم. اما دیدم که نه؛ بگذار سرنوشتِ سرِ بریده و زن و فرزندان آواره اش را به سرنوشت اربابش حسین گره بزنم... مسلم خودش و زن و فرزندانش را فدای ابی عبدالله کرد... اما سیاهی به روی آنهایی ماند که می گفتند حرف نائب امام سند نیست صبر کنیم تا امام بیاید! ▪️آنهایی که در انتظار امام غائب ایستادند و نائب امام را یاری نکردند اگرچه بخشی از آنها در قیام توابین، مردانه جنگیدند و به شهادت هم رسیدند اما امروز نام و حبیب و زهیر تا قیام قیامت، بر بلندای کربلا می درخشد نه نام آنها! ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━━•●❥-﷽-❥●•━━┄ ◼️ پادکست مسلم غریب و تنها ▪️لشکر شرطه‌های یزیدی، مسلم را غریب و بی کس در کوچه‌های تنگ و تاریک کوفه گیر آوردند. اما او به تنهایی یک لشکر را حریف بود... ▪️لطفا انتشار حداکثری ┄━━━•●❥-❀-❥●•━━━┄ ⚫️ محفل نوجوانه‌های حسینی: ✔️ اینستاگرام: Instagram.com/javaneh.noor.insta ✔️ ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac ✔️ گروه سوم واتساپ 👇: (گروه ۱ و ۲ تکمیل) https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
🔴 «عین»، «شین» و «قاف» به کربلا رسید! ▪️به حسین علیه السلام، نه اجازه ورود به کوفه را دادند نه اجازه بازگشت به مدینه. او را مخیر کردند بین سله و ذله. آن شخص که جلوی ورود حضرت را به دارالمذبذبین گرفت، جناب حُر بود. اگرچه شاه کهشکان ها در لحظات اول برخورد با سپاه یزیدی حر، مشک را بدست گرفته و به سربازانش آبی گوارا نوشانید اما حُر در برابر نهیب امام که فرمود: «حُر مادرت به عزایت بنشیند»، سر به زیر انداخت و زیر لب می گفت: چه کنم که مادر تو فاطمه است... . ▪️فرمانده سپاه یزیدی ها مأمور بود و معذور! به حضرت نه اجازه رفت داد نه برگشت! او را روانه راه سومی کرد... آنجا کجاست؟ کاروان کوچک حسین به دنبال سرنوشتی محتوم و معلوم روانه صحرایی سوزان می شد... آه... شیهه اسبان بلند می شود، کودکان نالان و گریان، زنان نگران و حیران و از همه نگران تر، زینب... خدای صبر. آه... اینجا کجاست؟ ▪️زینب سر از کجاوه بیرون می آورد، تا چشم کار می کند صحرای عریان و خشک و بی علف، بوته های خار مغیلان قلبش را آزار می دهد و به چشمانش فرو می رود. آه ... ای عشق با من چه می کنی؟ ▪️زینب یادش می آید هر وقت همچنین حس و حالی داشته، پشت بندش اتفاقی هولناک روزگارش را سیاه کرده. یادش می آید دختربچه ای بود که نگران و حیران از تأخیر مادر، پشت درب ایستاده بود. خدایا مادرم کجا رفته؟ درب باز می شود مادر و حسن وارد می شوند اما مادر یک طرف افتاده و برادر طرف دیگر! از مجتبی ماجرای کوچه و سیلی را می شنود و ... . ▪️بخودش می آید، می بیند شتران و اسبان جلوتر نمی روند، نفس ها در سینه حبس شده، نبض زمین و آدمیان تند تند می زند... آه اینجا کجاست؟ همه سکوت کرده اند. صدای فرات همچون اژدهایی آرام پرده شب را می درّد و در صحرا می پیچد... هیچکس سخن نمی کند. همه غرق در بهت و حیران ... آه اینجا کجاست؟ ▪️ناگه صدای حسین با بغضی عجیب سکوت را می شکند: «اَلَّلهُمَّ اِنّی اَعوُذُ بِک مِنَ الْکرْبِ وَ الْبَلاءِ!». یاران بار بگشایید که اینجا محل مصیبت و بلاست. اینجا قتلگاه ماست. اینجا محل به خون تپیدن ماست. ▪️این کاروان گرچه کوچک است اما بزرگمردانی دارد همچون عباس بن علی؛ با وقار و هیبت حیدری نزدیک کجاوه خواهر می شود. زانو بر زمین می زند و می گوید بفرما خانم جان! زینب پا بر زانوی عباس می گذارد و دست بر روی دوش پدرِ مشک ها! یادش می آید که پدرش علی، او را به عباس سپرده بود، کفیل زینب... . ▪️«عقل معاش»، بهت زده و حیران به کاروان نگاه می کند و می پرسد این زنان و بچه ها کجا و صحرای مصیبت و بلا کجا؟ جای گل و غنچه و شاخه های جوان که بیابان های سوزان و عریان و بی پناه نیست. آنان باید در گلخانه و باغ از گزند بادهای سوزان در امان باشند. در این بیابان بلا که مردان جنگی هم از پا می افتند، زنان و کودکان چه می کنند؟ اگر به قصد جنگ آمده اند که باید مردان جنگی و تجهیزات نبرد بیاورند نه عزیزان و زنان و کودکان؟ ▪️حضرت به آن نامردان نانجیب گفته بود حالا که به کوفه راهم نمی دهید بگذارید به مدینه بازگردیم اما آنان گفتند که یا سله(تیزی شمشیر و جنگ) را بپذیر یا هم دست و کتف بسته برای بیعت در حضور یزید آماده شو! چون شیری غرید که هیهات من ذلّه! اگر دین محمد جز با کشته شدن من باقی نمی‌ماند، پس ای شمشیرها، مرا در بر بگیرید. ▪️اینجا «کربلا» است و خدا می داند که کعبه دلهاست. خداوندگار این کعبه هم حسین است. امام عشق و مهربانی. کشتیبان کشتی متلاطم دلهای عاشق. او به میهمانی دل های بی وفا رفته بود و آه ... کاش می بودیم آقاجان... یا لَیتنی کُنتُ مَعک... ای امام بی سر، حسین. ▪️و وای بر «عقل»ی که «عشق» را نفهمیده و می پرسد سلاح و شمشیر و مردان جنگی ات کو؟ شمشیر امام ما دست های بریده ی عباس علیه السلام است. او با خود عباس آورده! تیر و کمان او چشم و ابروی دریده ی قاسم و زرهش پهلوی شکافته ی اکبر و قوت او در هنگام نبرد، از دعای نیمه شب زینب علیها السلام است! ❤️ امام مجهز به سلاحی است که هیچ مرد جنگی آن را نخواهد داشت و همین سلاح است که کربلا را از هر جنگ دیگری متمایز کرده؛ آری، «عین»، «شین» و «قاف» به کربلا رسید... فریاد یا محمدا... حسین رسید به کربلا... صل الله علیک یا اباعبدالله ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 شدم از جفا و کینه، مثلِ بانوی مدینه ▪️زنان و دختران خودش را از چشم نامحرم پوشانده بود اما زنان و دخترکانِ محمدِ مصطفی (صلوات الله علیه و آله) آن اشرف الانبیاء را برهنه در برابر چشمان هرزه خلق خدا قرار داد. یزید بن معاویه را می گویم. این را زینب سلام الله علیها به او گفته بود که آیا رواست؟ ▪️بعد از شهادت حسین و فرزندان و اصحاب باوفایش، زن و بچه ها را بر شتران برهنه بدون کجاوه قرار دادند و می خواستند که از قتلگاه عبورشان دهند تا با دیدنِ اجساد مطهر شهدا منقلب شوند. در میانه قتلگاه سُکینه و زینب، خود را از روی شتران به روی پیکر پاره پاره اباعبدالله انداختند. رقیه اما آن بالای شتر این صحنه را می دید و می سوخت که کجاست آن پدرِ مهربان و رئوفم. همان پدر بالا بلندِ چهار شانه و خوش سیمای نورانی. آه ... چهره اش کجاست؟ آه ... سری در بدن نیست... . ▪️زنان و بچه ها را با شلاقی که بر بدن حیوان می زنند از ابدان مطهر جدا ساختند... کمی جلوتر رفتند... ناگه فریاد زینب کبری بلند شد که فرمود کاروان را نگه دارید. یکی از نازدانه های حسین در میان کودکان نیست. ماجرا چیست؟ به سر اباعبدالله بر بالای نیزه نگاهی کردند، سر مقدس به عقب قافله، به نقطه خاصی خیره شده بود... ▪️رقیه 3، 4 ساله در میان خیال خود یاد عمو عباس افتاد. آخر او همواره روی دوش عمو بود. کمی روی دوش عمو، کمی روی دوش علی اکبر... حالا دلش تنگ شده؛ نمی خواهد با شمر و سنان و خولی هم سفر شود. خودش را آرام آرام از قافله جدا کرد و عقب ماند. در میان خیال با شلاق یک مردان جنگی چشمانش گریان شد و فریادش بلند... یا الله. ▪️زنان و کودکان آن امام شهید را شهر به شهر، منزل به منزل، کوچه به کوچه چرخاندند و اراذل را مأمور به فحاشی و سنگباران آنها می کردند تا به شام رسیدند. مرکز خلافت خبیث ترین آدمیان از ازل إلی الابد، یزید بن معاویه بن ابوسفیان! همو ابوسفیانی که وقتی خلافت به عثمان بن عفان، خلیفه سوم رسید به اهل و تبار سفارش کرد حالا که حکومت به بنی امیه رسیده آن را همچون گوی بین همدیگر بچرخانید تا حکومت هیچوقت از دستتان خارج نشود! ▪️عثمان در طی 12 سال خلافت خود، فضا را برای رانت و فساد و تبعیض و بی عدالتی باز کرد و معاویه را در شامات به ولایت رساند. حالا یزید آن ولایت را از معاویه به ارث برده و خبیثانه نوه پیامبر را مجبور می کند تا با او بیعت کند. ▪️اما آن امام شهید به تأسی از پدرش بوتراب دست به بیعت به یزید نداد بلکه بر میثاقی پایبندی ورزید که طبق آن میثاق: «خداوند از علما، عهد و پیمان گرفته که در برابر شکم‌بارگی ستم‌گران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند.». نهج البلاغه، خطبه۳ ▪️آن فرزند نحس، دستور داد بهترین زنان و کودکان بنی آدم را در خرابه ای نزدیک قصر سبز اموی خویش محصور کنند. به نقلی یک ماه و نیم، فرزندان آل الله در این خرابه ساکن شدند. خرابه ای که باد سوزان روز و سرمای سرد شب را از آنان مانع نبود و پوست دست و صورت زنان و بچه ها خشک و کَنده می شد. ▪️رقیه مدام از عمه زینبش می پرسید عمه جان پدرم کجاست؟ عمو کجا رفته؟ داداش علی اکبر چرا نمیاد؟ اهل دلی می گفت این حال نازدانه، اهل بیت را در بهشت محزون ساخت و اراده بر آن شد که دخترک، ترک دنیا بگوید، چون تحمل ندارد. در یکی از آن شب ها، بابا به خوابش آمد و صدایش زد: رقیه جان بابا، بابایی، بابایی بیدار شو. آن غنچه نوشکفته باغ نبوی بیدار شد اما بابا را ندید و ضجه و ناله اش بلند شد. با گریه های سوزناکش می گفت عمه بابا تازه اینجا بود. ▪️صدای گریه زنان در خرابه بلند شد و خواب را بر آن ملعون سفیانی حرام کرد. نانجیب دستور داد سر بابا را برای دخترک ببرند. سرمقدس را در تشتی گذاشته و پارچه برویش انداخته و به خرابه بردند. دیگر قیامت شد. زنان به سر و صورت می زدند و آن طرف رقیه اما خوشحال از بازگشت بابا. شروع کرد با لحن کودکانه با پدر سخن گفتن... زیر لب زمزمه می کرد: «بابا نبودی ببینی که موی سرم سوخت ... بابا نبودی ببینی پر معجرم سوخت»..« شدم از جفا و کینه .. مثل بانوی مدینه ... بس که سیلی خوردم بابا ... دیگه چشمام نمیبینه» ▪️ ساعتی خلوت پدر و دختر بیشتر طول نکشید و عمه نعش بی جانش را از کنار سر مقدس بلند کرد... و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 او گناهان آشکار را می بخشد چه برسد به گناهان پنهانی! ▪️قصه شیرین حُر، مایه امید من است. خیلی ها بازگشتند هرچند دیر. به اندازه تاریخ، توابین بعد از عاشورا را سرزنش کرده ایم که چرا به حسین در کربلا نرسیدند و نتوانستند او را یاری کنند؛ اما ما غافل از آنیم که حسین علیه السلام آنها را بخشیده و سر آنها را در زمان شهادت به دامن گرفته! ای وای... حسین را باخودمان می سنجیم... ◾️سرانجامِ برای همه ماهاست. مگر گناهی بالاتر از بستن راه بر روی شاه کهکشان ها وجود دارد؟ مگر گناهی بالاتر از شکستن قلب زینب کبری(سلام الله علیها) میتوان تصور کرد؟ چنانچه حُر راه را بر حسین نمی بست و او را به کوفه راه می داد یا اجازه بازگشت به مدینه می داد، کربلا پیش نمی آمد. ▪️او قلب زینب را لرزاند، اول بار او رباب، مادر علی اصغر را ترساند، دستِ رد به سینه ابوفاضل زد، قد رعنای علی اکبر را ندید؛ ندید که او شبیه ترین مردم، خَلقاً و خُلقاً به رسول الله است، دستان کوچک رقیه را پس راند، حرمت آل الله را شکست و به کوفه راهشان نداد؛ غریب و بی کس آنها را روانه بیابان عریان و سوزان کربلا کرد؛ توجیهش فقط این بود: مأمورم و معذور! فقط وقتی حسین علیه السلام گفت مادرت به عزایت بنشیند، ادب کرد و به زیر لب آرام گفت: «چه کنم که مادر تو زهرا سیده نساء العالمین است...». همان ادب هم مایه نجاتش شد. ◾️وقتی موعظه آن امام شهید در ظهر عاشورا، بر آن قوم بدکردار، کارگر نیافتاد، فریاد زد: «آیا کسی هست که شرِّ این قوم را از حرم رسول خدا باز دارد؟». ناگه حُر به خود لرزید آنچنان که گویا خود را بین بهشت و جهنم می بیند. آه از آن ساعت... حُر فکرش را هم نمی کرد کار حسین اینقدر بیخ پیدا کند. با خودش می گفت ابن زیاد و عمر سعد امام را نهایتاً تحت فشار قرار می دهند، محاصره می کنند، تهدید می کنند و یک بیعت زورکی از او می گیرند و تمام! اما نه اینکه کمر به قتل سید جوانان اهل بهشت ببندند. یکهو غرق عرق شرمندگی شد و گفت: ای دل غافل! با خودت چه کردی حُر! اینها کمر به قتل پسر زهرا سلام الله علیها بستند... ▪️حُر دید که این نانجیب ها به بیعت خشک و خالی هم قانع نیستند بلکه می خواهند او را دست بسته به کاخ سبز یزید ببرند. اینجا امام علیه السلام دیگر کوتاه نمی آید! هیهات من ذله امام بلند شد. ◾️حُر وقتی اراده قتل پسر پیامبر را در چشمان آن خبیثان دید، به خودش نهیب زد، از درون شکست... خود را شرمنده زینب سلام الله علیها دید. بدنبال این بود که بهانه ای دست و پا کند و لشکر دوزخیان را ترک کند. برای ترک گناه همین بهانه جور کردن ها کافی است.. برای فرار از معرکه گناه باید دنبال بهانه بود. او به بهانه آب دادن به اسب خویش از لشکر دور شد و فاصله گرفت. او میدانست برای ترک گناه باید فاصله بگیرد. ▪️حُر به سوی حسین آمد در حالیکه دست بر سر می کوبید و های های گریه می کرد و صدای استغفارش بلند بود. حسین جان منو ببخش. من قلب زینبت را شکستم. من قلب دخترکانت را شکستم. من حرمت تو را شکستم و تو را در این بیابان بی آب و علف فرود آوردم. گناه من پنهانی نبود که خداوند ستار العیوب آن را پنهان کند بلکه تا قیام قیامت همه می دانند من چه کردم! ◾️حال ای بنده ای که خود را گناهکار می دانی و گناهانت شب و روز آزارات می دهند و از بازگشت و رحمت خدا ناامیدی؛ آیا گناهی به اندازه حُر را مرتکب شده ای تاکنون؟ ▪️وقتي كه حر آمد هرگز امام نفرمود كه اين چه وقت توبه است؟ ما را به اين بدبختي نشانده اي حالا آمده اي تا توبه كني؟ امام او را در آغوش گرفت. امام شیرین ما، مُبدلَ سیئاتِ بالحسنات است! شوریده و شیدای توأم یا حسین... او گناه آشکار حُر را فراموش و او را مایه فخر تاریخ قرار داد. در چشمی برهم زدن!. حر در حالی که شمشیر می زد روضه می خواند: «عزیز فاطمه! بر درگه عفوت سَر آوردم ...گناهی از تمام کوه ها سنگین تر آوردم»... ◾️او عاشقانه جنگید و دم آخر خودش را در دامان اباعبدالله دید... گریه امانش نمی داد و آرام دم گرفت... حسین ... حسین ... حسین ...؛ امام عاشقان، دستمال سرخی بر سرش بست تا نشانه عشق اباعبدالله به توبه کننده ها باشد تا قیام قیامت... صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 راز زهیر؛ گمشده تاریخ ▪️بعد از قتل عثمان، از علی (علیه السلام) دلگیر بود. در فضای اتهام زنی و شایعه پراکنی علیه سردار خیبر گیر کرده بود و باورش شده بود که علی در قتل عثمان دست داشته. بالتبع از فرزندان علی هم نگران و ناراحت بود بهمین دلیل در میانه راه که حسین از مکه به سمت کوفه می رفت، سعی می کرد شب ها در نزدیکی کاروان کوچک آسمانی آل الله اطراق نکنید. ◾️ را می گویم. بزرگ طایفه بَجَلی. از دلاورمردان کوفه و از سرداران فاتح اسلام. همگان او را به طرفداری عثمان می شناختند. او از بنی هاشم برحذر بود و سعی می کرد رودرو نشود. هم از عثمان دفاع می کرد هم نمی توانست مقابل اهل بیت پیامبر صلوات الله بایستد و مباحثه و مجادله کند. به ظاهر همچون حُر، ادب او نسبت به خانواده پیامبر او را از آتش دوزخ نجات داد. ▪️سرانجام در منزلی ناچار شد با کاروان نور ابی عبدالله یکجا بار بگشاید. اما دلهره داشت مبادا با حسین چهره به چهره شود. می گفت: «ما از رسول خدا شنیدیم که او سید جوانان اهل بهشت است اما... اما ... اما ... ». در همین فکر بود که قاصد نجاتش از راه رسید و گفت: «زهیر؛ حسین بن علی تو را می خواند». ◾️زهیر اِبا داشت از دیداری که با پسر پیامبر مجادله کند. لذا تمایلی نداشت. همسرش دَلْهَم اما از مشتاقان علی بود. وقتی ماجرا را دید فرياد زد: «سبحان الله! پسر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تو را مى‌طلبد و تو امتناع مى‌ورزى؟ او پسر فاطمه سید زنان اهل بهشت است». اینگونه زنان بهشتی، شوهرانشان را بهشتی می کنند. ▪️زهیر دل صاف کرد و راهی خیمه فرزند فاطمه شد. اینکه در ساعتی که در محضر حسین بود چه گذشت هیچ کس نمی داند؛ خامس آلِ عبا چه گفت و زهیر چه شنید در تاریخ نیامده و این خود یکی از رازهایی است که در قیامت روشن می شود. نمی دانیم ثارالله به او چه فرمود، هر چه بود مس وجود زهیر با نفَسِ کیمایی ابوالشهدا طلا شد و رنگ خدایی گرفت و چه رنگ زیبایی است رنگ خدا. ◾️او از مصادیق همان دسته ای است که جناب به نقل از رسول کائنات فرموده بود: «دسته ای از امت من همچون طلایند. هر چه در آتش و امتحانات و بلایا قرار بگیرند و آتش افزون شود عیارشان خالص تر گردد». راستی چرا یاد سلمان افتادم وسط روضه؟ ▪️آخر سلمان واسطه شناخت زهیر از حسین بود؛ چگونه؟ زهیر وقتی به میان اهل خانه و عشیره بازگشت همه را فراخواند. زن و بچه و برادران و اهالی قبیله، دور آن تازه عاشق حلقه زدند و از تحولش سخن می گفت و آنان را تشنه تر می کرد به حسین. آن شب زهیر سخنرانی می کرد و روضه می خواند و قبیله اش گریه می کردند. ◾️زهیر خاطره‌ای برای آنان نقل کرد و گفت: «در یکی از جنگ ها که به پیروزی و غنایم فراوانی دست یافتیم، بسیار خوشحال شدیم. سلمان فارسی که همراه ما بود گفت: «آنگاه که سید جوانان آل محمّد(صلی الله علیه و آله) را درک کردید، از پیکار و کشته شدن در کنار او بیش از دستیابی به این غنایم شادمان باشید». ▪️او رئیس یک قبیله بود اما قبیله را آزاد کرد و به نقلی همسرش را از قید عقد خود خارج ساخت و اموال خود را به او بخشید و همچون نوکری در کنار خیمه گاه اباعبدالله خیمه زد. ◾️در کنار حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه شب عاشورا بیعتشان را مجدد بیاد آوردند و در پشت خیمه زینب کبری دختر علی تجمع کردند و عرضه داشتند ای دختر رسول خدا ما تا آخرین قطره خون پای حسین ایستاده ایم. ▪️روز عاشورا کوفیان به او طعنه می زدند تو که از حزب عثمان بودی چه شده در رکاب حسین می جنگی؟ و پاسخ می داد: اما امروز در حزب حسینم. وقتی منزلت حسین در نزد پیامبرم را بیاد آوردم به او پیوستم. ◾️زهیر در روز عاشورا دو جا مایه قوت قلب حسین شد. یکبار در کنار سعید بن عبدالله حنفی در برابر امام ایستادند تا تیرهای دشمنان به امام که در حال نماز خوف بود اصابت نکند. ▪️یکبار دیگر هم که شمر قصد داشت میدان جنگ را دور بزند و از پشت سر خیمه گاه حضرت را به آتش بکشاند و زنان و کودکان را به آتش بکشاند، متوجه این نقشه شد و به دفاع از حرم آل الله پرداخت و حمله شمر را دفع کرد. این دفاع، زهیر را مغضوب شمر ساخت و سرانجام بدست شمر و لشکریانش به شهادت رسید... اباعبدالله بر بالینش حاضر شد و قاتلینش را لعنت کرد... صلی الله علیک یا مظلوم ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 کمک مالی برای 🔹تعدادی از هیئات برای هرچه بهتر و باشکوه تر برگزار کردن مراسمات عزاداری نیاز به مساعدت مالی دارند. 🔹باتوجه به اینکه می بایست دستورالعمل های ستاد کرونا بدرستی رعایت شود امسال هزینه های هیئات هم بالا رفته. لذا نیاز به فضای بزرگتر و در نتیجه استفاده از کولر بیشتر، استفاده از ماسک و غیره دارند. 🔻شماره کارت جهت کمک های مالی شما عزیزان: 6280231326741120 به نام داود مدرسی‌یان ✅ رسید رو به این آیدی ارسال بفرمایید: @adminkhz 🔻 گروه جهادی یاران انقلاب: 🇮🇷 ثبت در "سازمان بسیج سازندگی" ✔️ شماره ثبت: "۹۶۷۳۱۹۰۱۹۳۵۶" ✅ : http://eitaa.com/joinchat/2268200963C17b79a224e
🔴 ‏نشستم مستند ‎ را دیدم. درباره یک معدن سنگ‌مرمر در ‎ و هم‌دستی یک معدن‌دار گردن کلفت وجفاهای ‎ به این مردم مظلوم و محروم! اگر میخواهید درفضای ‎ روحیه ظلم‌ستیزی را درخود و هیات‌تون زیاد کنید این مستند و شبیهش را در هیات اکران کنید. 🔹مردمی مومن و ولایتمدار که اسیر ظلم برخی افراد و دستگاه‌ها واقع می‌شوند و آخرش معلوم نیست چه کسی پاسخگو است! چه کسی باید دادِ این مردم را از نهادهایی مثل ستاد اجرایی بستاند؟ ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 ‏گریه‌ها و عزاداری‌های این شب‌های ‎، سوختِ یکسال ظلم ستیزی، عدالتخواهی، فسادستیزی، مطالبه‌گری، امر به معروف و نهی از منکر اصحاب قدرت و ثروت خواهد بود. هرچه حسینی‌تر، شجاع‌تر و صریح‌تر و قوی‌تر. ‎: http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
هدایت شده از محسن قنبریان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 اعتراض؛ فرصت یا تهدید؟! حجت‌الاسلام محسن قنبریان ۱۴۰۰ ☑️ @m_ghanbarian
‏قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلّى اللّه علیه و آله):«اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً.» «براى شهادت ‎ علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی‌شود.» (جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556) ‎
🔴 اینجا محل هتک حرمت ماست... امام حسین علیه‌السلام و حُرّ با سپاهیان خود راه مى پیمودند تا آن که در روز چهارشنبه به سرزمین کربلا رسیدند، ناگهان اسب امام حسین(علیه السلام) از حرکت ایستاد. امام(علیه السلام) از آن پیاده شد و سوار بر مرکب دیگر شد؛ ولى آن اسب نیز قدم از قدم برنداشت، اسب هاى متعدّدى عوض کرد، ولى هیچ یک حرکت نکردند. امام(علیه السلام) چون این امر شگفت آور را مشاهده کرد، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ گفتند: غاضریّه. فرمود: آیا نام دیگرى دارد؟ گفتند: نینوا. فرمود: به جز اینها آن را چه مى نامند؟ گفتند: شاطى الفرات (ساحل فرات). فرمود: آیا باز هم نامى دارد؟ پاسخ دادند: کربلا. پس آهى کشید و فرمود: «أَرْضُ کَرْبٍ وَ بَلاَءٍ»؛ (دشت اندوه و بلا) است. سپس افزود: «قِفُوا وَ لا تَرْحَلُوا مِنْها، فَهاهُنا وَاللّهِ مَناخُ رِکابِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ سَفْکُ دِمائِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ هَتْکُ حَریمِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ قَتْلُ رِجالِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ ذِبْحُ اَطْفالِنا، وَ هاهُنا وَاللّهِ تُزارُ قُبُورُنا، وَ بِهذِهِ التُّرْبَةِ وَعَدَنِی جَدِّی رَسُولُ اللّهِ وَ لا خُلْفَ لِقَوْلِهِ»؛ (همین جا توقّف کنید و از آن کوچ نکنید. پس به خدا سوگند! خوابگاه شتران ما و جاى ریخته شدن خونمان است. به خدا سوگند! اینجا محلّ هتک حریم ما و کشته شدن مردان و ذبح کودکان ماست. به خدا سوگند! اینجا محلّ زیارت قبور ماست. جدّم رسول خدا مرا به این تربت نوید داده است که در فرموده او تخلّفى نیست). ناسخ التواریخ، ج 2، ص 168 و رجوع کنید به : اثبات الهداة، ج 5، ص 202 : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 مُصلح و مبارزه با ریشه‌ها! شب اول 🔹از ویژگی‌ها و خصائص اصلی حضرت اباعبدالله علیه‌السلام و انبیاء و اولیای الهی، مصلح بودن است. مصلح بودن، با فقیه بودن، فیلسوف بودن، اندیشمند بودن، خطیب توانا بودن، متفاوت است. مصلح می‌تواند فقیه، فیلسوف، خطیب، سیاستمدار، واعظ و عالِم هم باشد اما هر فقیه و خطیبی لزوماً مصلح نیست! 🔸مصلحان در طول تاریخ همیشه در اقلیت بوده و قلیلی از بزرگان، وعاظ، خطبا و علما، در مقام مصلح اجتماعی ظهور و بروز داشته‌اند. 🔹هدف مصلح اجتماعی، اصلاح امور جامعه، مبارزه با فقر، فساد و تبعیض و مقابله با استبداد، استعمار و استثمار انسان‌هاست. 🔸مصلح اجتماعی به سراغ مسائل اصلی و ریشه مشکلات و مفاسد می‌رود و در امور سطحی و فرعی و مسائل کوچک درگیر نمی‌شود. 🔹اما مهم‌ترین سلاح یک مصلح اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر است. مصلح از طریق امر و نهیِ قلبی، زبانی، یَدی و عملی با اصحاب قدرت و ثروت به مبارزه بر می‌خیزد؛ با امر به معروف و نهی از منکر، قدرت و حکومت و تشکیلات می‌سازد و با تشکیلات و حرکت جمعی برای اصلاح جامعه قیام می‌کند. 🔻حضرت امیرالمومنین على (علیه السلام) مى ‏فرماید: 🔹اللَّهُمَّ انَّکَ تَعْلَمُ انَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذى کانَ مِنّا مُنافَسَةً فى سُلْطانٍ وَ لَاالِتماسَ شَىْ ءٍ مِنْ فُضولِ الْحُطامِ وَ لکِنْ لِنَرُدَّ الْمَعالِمَ مِنْ دینِکَ وَ نُظْهِرَ الْاصْلاحَ فى بِلادِکَ، فَیَأْمَنَ الْمَظْلومونَ مِنْ عِبادِکَ وَ تُقامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدودِکَ. 🔸خدایا تو مى ‏دانى من نه در پى ریاست و زعامت و حکومتم و نه طالب مال و ثروت دنیا؛ من فقط مردى مصلح مى ‏باشم، مى ‏خواهم نشانه‏ هاى از بین رفته دین را برگردانم و در بلاد تو اصلاحى به عمل آورم تا ستمدیدگان در امان قرار گیرند و حدود تو جارى شود. 🔻حضرت اباعبدالله علیه‌‌السلام هم در وصیت خود به محمد حنفیه می‌نویسد: 🔹إِنّی لَمْ أَخرُجْ أَشِراً و لا بَطِراً و لا مُفْسِداً و لا ظالِماً، إِنَّما خَرجْتُ لِطَلَبِ إلاصلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی، أُُریدُ أنْ آَمُرَ بالمَعروفِ و أنهی عَنِ المنکَرِ وَ اَسیرُ بِسیرَةِ جَدّی و أبی. 🔸من برای جاه طلبی و کام جویی و آشوبگری و ستمگری قیام نکردم، بلکه برای اصلاح در کار امت جدم قیام کردم می خواهم امر به معروف و نهی از منکر و به شیوه جد و پدرم حرکت کنم. ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 ساختارهای قاتل امام معصوم! 🔻مصلح بدنبال ریشه‌هاست نه مظاهر! شب دوم 🔹اصلاح در مقابل فساد است. فساد به معنای اختلال عمل و خارج شدن شیء از محل اصلی آن است. در لغت به معنای تباهی و ضد صلاح است. برخی لغویان هم گفته‌اند: فساد عبارت است از خروج از حدّ اعتدال؛ کم باشد یا زیاد. 🔸با این تعاریف، وقتی فسادی در جامعه شکل می‌گیرد یعنی آن نقطه‌ی جامعه از حد و اعتدال خود خارج شده. 🔹انسان فاسد، خودش دچار فساد و تباهی است و از حالت اعتدال(عدالت درونی و برونی) خارج شده. اما مفسد کسی است که جامعه را دچار فساد می‌کند و از حالت اعتدال خارج می‌کند. 🔸مفسد با قاعده‌گذاری، قانون‌گذاری، سیاست‌گذاری، سبک زندگی، ساختارسازی اجتماعی و سیاسی و ... جامعه را از اعتدال خارج می‌کند. روابط جامعه را برهم می‌زند؛ بالا و پایینی می‌سازد؛ ارباب و رعیت درست می‌کند و جامعه را طبقاتی می‌کند. 🔹مصلح کسی است که قصد دارد جامعه و انسان‌ها را به اصالت اصل و فطرت خود بازگرداند. لذا برای مبارزه با فساد، ناچار است به مبارزه با مفسد؛ مبارزه با قواعد، سیاست‌ها، قوانین و ساختارهای فسادانگیز. در واقع مصلح می‌خواهد ساختارسازی فساد را متوقف و منهدم و نقطه ترویج فساد را کور کرده تا جامعه را به صلاح و صحت بازگرداند. 🔸حضرت اباعبدالله علیه‌السلام، بدنبال قیام علیه ریشه و اساس فسادانگیزی در جامعه بود. در جامعه‌ی آن‌روز، شراب‌خوار و میمون‌باز و ... زیاد بود اما حضرت به سراغ آن نقطه‌ای رفت که بدنبال ترویج و نهادینه کردن شراب‌خواری، میمون‌بازی و هر فساد دیگری در جامعه بود! سیدالشهدا به سراغ آن کسی رفت که همه این فسادها را به نام اسلام انجام می‌داد و اسلام را اینگونه معرفی می‌کرد! 🔹مصلحان در طول تاریخ همیشه به سراغ آن نقطه اصلی انتشار فساد در جامعه می‌رفتند نه به سراغ خود فساد! لزوماً با مظاهر درگیر نمی‌شدند بلکه دعوای اصلی آنها با آدم‌های اصلی، با نقطه‌های اصلی و ساختارهای اصلی بود. 🔸بیش از آنکه درگیر مظاهر فساد باشند من جمله شراب‌خواری، سگ‌بازی، شهوت‌طلبی، فحشا و ...، با ریشه‌ها و ساختارهای فسادانگیز درگیر شده‌اند. 🔹سگ‌بازی و شراب‌خواری بعنوان فرهنگ یزیدی، چگونه نهادینه شده؟ می‌توان با روش‌هایی، این مظاهر را در کف جامعه محدود کرد اما دعوای اصلی باید این باشد این فرهنگ‌ها چگونه و توسط چه ساختارها و طبقاتی ترویج می‌شود. این گلوگاه‌ها و ساختارها، باید شناسایی و منهدم شود وگرنه جامعه‌ای که از اعتدال(عدالت) خارج شده و با این ساختارهای فسادساز رشد یابد، امام حسین را می‌کشد؛ امام معصوم و هر مصلح دیگری را به فجیع‌ترین اشکال قربانی اهداف خود می‌کند. ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 ساختارهای اجتماعی چگونه قاتل امام معصوم می‌شوند؟ شب سوم 🔹عرض کردیم که فساد یعنی خارج شدن از حد و اعتدال؛ وقتی جامعه دچار فساد شده و از شکل اصیل خود خارج می‌شود شکل جدید و ساختارهای جدیدی پیدا می‌کند. ساختارهای اجتماعی جامعه فاسد با ساختارهای اجتماعی جامعه سالم متفاوت است. 🔸ساختار اجتماعی، مجموعه ای از روابط و پیوندهایی است که میان افراد، گروه‌ها و طبقات مختلف یک جامعه برقرار می‌باشد و رفتارهای اجتماعی یا فرهنگی در آن جامعه بر پایه این روابط تنظیم می‌شود. ارتباط افراد، گروه‌ها و نهادها، طبق ارزش‌ها و هنجارهایی تنظیم می‌شود و نهاد خانواده، نهاد آموزش و پرورش، نهاد قضایی و ... بر مبنای این ارزش‌ها شکل می‌گیرد و عمل می‌کند. 🔹در جامعه‌ای که سود حداکثری و لذت اصالت پیدا می‌کند و افراد برای رسیدن به مناصب سیاسی و منافع اقتصادی تلاش می‌کنند و شایستگان کنار زده شده و فرومایگان در قدرت نفوذ می‌‌کنند و برابری و عدالت به استهزاء کشیده شده و طبقات پرخور و پرنفوذی شکل می‌گیرد، هر مصلحی برای برهم زدن این نظم و روابط و ساختار، قیام کند، کشته می‌شود مگر اینکه اکثریتی را با خود به همراه داشته باشد. اکثریتی که از ساختار‌های موجود خارج شده و بدنبال ساختار اصیل باشند. 🔸جامعه شکل‌گرفته بر مبنای ارزش‌های سرمایه‌داری که کارتل‌ها، تراست‌ها، کنسرن‌ها و هلدینگ‌ها تعیین کننده می‌شوند و نهادهای سیاسی و قدرت را یا خود در دست می‌گیرند یا هدایت‌شان می‌کنند، این جامعه، مُصلحی که می‌گوید اموال، انفال، منابع و ثروت‌ها باید عادلانه در دسترس همگان باشد را تحمل نمی‌کند! 🔹جامعه، اینگونه شکل گرفته؛ مصلح می‌خواهد این ساختارها و قواره‌های غلط را شکسته و از نو بنا کند. اما جامعه در برابر تغییر، مقاومت می‌کند و مقابل مصلح می‌ایستد و مصلح و مصلحان را می‌کشد‌‌! چرا؟ 🔸چون مصلح می‌گوید هیچ فردی، هیچ قشری و هیچ طبقه‌ای نباید ویژه‌خواری کند و از منابع، ثروت‌ها، امکانات و درآمدها بیش از مابقی بهره‌مند شود و این آغاز درگیری و دشمنی است. ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 اسلام، مصلح می خواهد نه صلح کل! شب چهارم 🔹یکی از مفاهیمی که به تعابیر مختلف معنا شده، مفهوم «صُلح کُل» است. صلح کل در عرفان و تصوف منجر به دعوای بین فقها و عرفای متصوف شده. «مشایخ صوفیه در نزاعها و جدالها بین مذاهب مختلف داخل نشده با همه فرق به صلح و صفا سلوک مى کردند و نسبت به همه على السویه مهربان بودند.» (چهل مقاله، ص 54) 🔸صوفی هیچ عقیده ای را غلط نمی شمارد و اختلاف مذاهب را اختلاف در رنگ و صورت می شمارند و صلح کل را می طلبند.همه چیز برای او مساوی است و همه را به یک نسبت دوست دارد، بنابر نوشته یکی از کتب صوفیه تمام فرق و مذاهب و فلسفه ها درچشم عارف در حکم نردبان است که به مدد آن می خواهد بالا برود همینکه بالا رفت با نردبان کاری ندارد. (تاریخ تصوف در ایران، ص 429) 🔹بحث ما در اینجا البته دعوای عرفا و فقها نیست که محفل و مقام تخصصی خود را می طلبد. اینجا اما «صلح کل» را به معنی روش و سبک زندگی می دانیم که می خواهد در جامعه با همه خوب باشد. با مؤمن و منافق، با صالح و فاسد، با صادق و کذاب و ... می خواهد یکجور و یک گونه و یک شکل برخورد کند. کاری ندارد چه کسی مظلوم است چه کسی ظالم؛ چه کسی مال مردم و بیت المال را می خورد چه کسی از بیت المال و حق مردم دفاع می کند؛ چه کسی اختلاس و دزدی می کند چه کسی نمی کند؛ چه پیمانکاری و شرکتی و هلدینگی دارد خون مردم را می مکد و کدامیک صادقانه تا می کند و ...! 🔸در یک کلام؛ انسان های بی تفاوت و خنثی نسبت به جامعه؛ طلاب و دانشجویان، روحانیون و اساتیدی بی تفاوت نسبت به حقوق مردم و مسائل و مصائب جامعه! عالم و بزرگی که می خواهد فقط درسش را بگوید و جلساتش به خوبی برگزار شود و ...! مساجدی که حزب اللهی های گوگولی ساده دوست داشتنی تربیت می کنند که کاری به کار اصحاب قدرت و ثروت نداشته باشد! 🔹شهید مطهری در کتاب آزادی معنوی در باره این فکر می گوید: «گمان نمى‏‌کنم از مردم محقق دنيا باشد کسى که انسان‌دوستى را به آن مفهومى تشريح کند که به آن «صلح کل» گويند. البته هستند در ميان افراد عامى و عادى که تا صحبت بشريت و انسان‌دوستى پيش مى‏‌آيد، مى‏‌گويند: آقا! همه بشرند، بنابراين در نظر ما همه بايد يک جور باشند، همه بايد به يک چشم به هم نگاه کنيم. مى‏‌گوييم: ارزش‌هاى انسانى چطور؟ همه انسانها که از نظر واجد بودن ارزشهاى انسانى يک جور نيستند؛ يک بشر با دانش است و يکى بى‏‌دانش، يک بشر پاک و پرهيزکار است و ديگرى ناپاک و آلوده، يکى ستمگر است و ديگرى ستمکش، يکى خيرخواه است و ديگرى بدخواه. آيا ما بايد به حکم فلسفه بشردوستى بگوييم اينها همه بشرند و براى ما فرق نمى‏‌کنند؟ ما براى بشر احترام قائل هستيم؛ ديگر چکار داريم که اين بشر بادانش است يا بى‌‏دانش، باايمان است يا بى‏‌ايمان، باتقواست يا بى‏‌تقوا، نيک‌خواه است يا بدخواه، مصلح است يا بدکار و مضر و مفسد!» 🔸یعنی به گونه ای زندگی کردن که کسی با تو دشمنی نکند؛ با تو مخالفت نکند؛ به قول عرفی شاعر شیرازی: چنان با نیک و بد عرفی، به سَر بَر کز پسِ مردن/ مسلمانت به زمزم شوید و هندو بسوزاند! ❇️ توجه داشته باشیم که این غیر از معنای خوش اخلاقی و خوش برخوردی و دلسوزی با عموم مردم است. بحث اینجا تسامح و تساهل به فساد و مفسد است. 🔹اما وقتی به عارف حقیقی و مظهر صفات الهی حضرت اباعبدالله(ع) و پدر بزرگوارشان حضرت امیرالمؤمنین(ع) نگاه می کنیم می بینیم که دارای جاذبه بسیار بالا و دافعه بسیار بالا بوده اند. هم جاذبه بالا؛ هم دافعه بالا. لذا هیچ شخصیتی در هیچ مسلک و مذهبی را نمی توانید بیابید که دوستان شان در آن سطح عجیب، فداکار، با گذشت که پروانه وار به دور شمع وجود حضرت می چرخیدند و دشمنانی که در آن سطح از رذالت و سنگدلی و جسارت که به بدن مطهر و لباس کهنه و انگشت و انگشترش رحم نکردند. صلی الله علیک یا اباعبدالله ❇️ اسلام مصلح می خواهد نه صلح کل! ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 ساختار جامعه جاهلی پیش از اسلام چگونه بود؟ شب پنجم 🔹برای پاسخ به این سؤال که پیامبر بزرگ اسلام(ص) چه اصلاحات و اقداماتی انجام دادند باید جامعه جاهلی قبل از اسلام را به خوبی بفهمیم و بشناسیم؛ سپس اقدامات اصلاحی نبی مکرم اسلام(ص) را بازخوانی کنیم که چه اصلاحاتی در جامعه جاهلی ایجاد کردند. 🔻در این مطلب، ساختار اجتماعی جامعه جاهلی را بصورت مختصر معرفی می کنیم. ساختار اجتماعی و سیاسی دوره جاهلیت قبل از اسلام، دارای چند نظام است: 1️⃣ نظام قبیلگی: مهم ترین نظام دوره جاهلیت، نظام قبیلگی است. حکومت یا قدرت مرکزی وجود نداشته؛ بلکه شهرها و مناطق مختلف با تقسیم کار بین قبایل مختلف اداره می شد. عصبیت، نَسَب گرایی، جنگ و حلف(پیمان) ویژگی های این نظام است. چیزی با عنوان «حق» یا «حقوق انسان» ملاک نبود بلکه ملاک عمل هر قبیله، عصبیت و تعصب به قبیله خود بود. 🔹برخی قبایل دارای افتخارات و شرف و دارای مال و اموال و زمین بودند و برخی قبایل ضعیف تر و بی افتخار. لذا مطیع قبایل قدرتمندتر بودند. 🔸درون هر قبیله، سه طبقه اجتماعی وجود داشت، طبقۀ اصیل که شامل همۀ فرزندان اصلی قبیله بودند، طبقۀ موالی که از طریق پیمان یا همسایگی به قبیله می‌پیوستند و طبقه بندگان و بردگان که برخی سفیدپوست و برخی سیاه‌پوست بودند و اغلب آنها از بازارها خریداری می‌شدند، در عصر جاهلی بردگان از هرگونه امتیازی محروم بودند. 🔹جنگ مستمر و قتل و خونریزی، همیشه بین قبایل برقرار بود. حلف یا پیمان، ویژگی دیگر نظام قبیلگی بود که بین قبایل برقرار می شد و تقسیم کاری بین آنان صورت می گرفت. این پیمان ها بسیار مهم و اساسی بود و کسی نمی توانست براحتی پیمان شکنی کند. آنجایی که حضرت اباعبدالله(ع) در خطبه منا تأکید می کنند که پیمان پدران خودتان را محترم تر از پیمان رسول خدا می شمرید، منظور همین پیمان هاست. 2️⃣ نظام اقتصادی ناعادلانه و مبتنی بر ربا: اقتصاد این دوره بر محور کشاورزی، دامداری و تجارت می چرخید. ادر اقتصاد جاهلی، همه قبایل و طوایف بصورت عادلانه از منابع، زمین و آب برخوردار نبودند و دچار فقر گسترده و قحطی می شدند اما قبایل قوی تر و دارای شرافت و افتخارات نیاکان مثل قریش، نصیب بیشتری از منابع داشتند. چیزی با عنوان برابری و عدالت اساساً مطرح نبود. قبال قوی تر با جنگ و اقتدار، بهره بیشتری از اموال و دارایی ها داشتند و برخی قبایل از طریق راهزنی و دزدی امرار معاش می کردند. 3️⃣ نظام فرهنگی منحط: نهاد خانواده ذیل نظام قبیلگی مهم و اساسی بود اما زن بعنوان جنس دوم و مایه ننگ و زشتی شمرده می شد و عموم زنان جایگاهی در دوره جاهلیت نداشتند و در جنگ ها به غارت برده می شدند از آنان بعنوان کنیز و برده جنسی و فحشا استفاده می شد؛ لذا برخی قبایل، دختران را از ترس اینکه در آینده و در جنگ ها به دست دشمنانشان نیفتند زنده به گور می کردند. 🔹شُرب خَمر و فحشای جنسی(با استفاده از زنانی که در جنگ ها به غارت برده می شدند یا سایر زنان) در این جامعه نهادینه شده بود و شراب به وفور در مجالس و سفره ها پیدا می شد. قمار بر روی اموال، دام ها و کنیزها نیز زینت مجالس بود. 4️⃣ نظام عقیدتی فاسد: در این دوره، خداپرستی و یکتاپرستی وجود داشت ولی بسیار محدود و قلیل؛ اما بت پرستی و شرک بسیار گسترده بود. بت هایی از سنگ و چوب به شکل انسان یا حیوان طراحی شده بودند و ده ها و صدها سال مورد پرستش قرار می گرفت. 🔹اگرچه می توان بیشتر درباره ویژگی های جامعه جاهلی پیش از اسلام صحبت کرد اما به همین موارد بسنده می کنیم. در مطلب پیش رو به اقدامات عمل حضرت رسول در مواجهه با این جامعه جاهلی اشاره می کنیم. ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 آیا برادرمان در این شب‌های ‎، حرف اصلی و اساسی اباعبدالله علیه‌السلام در ‎ که بر علما و بزرگان نهیب می‌زند که چرا امر و نهی اصحاب قدرت و ثروت را فراموش کردند، به اندازه "نقدِ نوآوری سایر مداحان" تکرار هم می‌کند؟ ‎ فقط دوره روحانی وجود داشت یا حالا هم هست؟‏ 🔹براستی هیئت به سبک هیئت‌های جدید تهران، قم و کاشان مگر چندسال است که باب شده‌‌اند که برادر عزیزمان از اینکه چند مداح، کار سرود و کار کودک و نوجوان انجام می‌دهند برافروخته شده و می‌گوید هیئت باید هیئت بماند؟ کدام هیئت؟ کدام سبک باید بماند؟ محتوا و مغز مهم است یا شکل و سبک؟‏ 🔸اصل محتوا و مغز است یا سبک و شکل عزاداری؟ البته که سبک و شکل عزاداری باید در شان شیعه و اهل بیت باشد و نباید وهن دین باشد؛ اما چرا درباره فراموش شدن محتوا و مغز قیام سیدالشهدا در هیئات و در حکمرانی این روزها، صدایش بلند نمی‌شود؟اگر هم دنبال حفظ سنت است چرا به روش ۱۰۰ سال پیش دسته سینه‌زنی و زنجیرزنی راه نمی‌اندازد؟‏ 🔹اگر بحث سنت عزاداری و نوحه‌خوانی سنتی است که این سبک بیشتر از دوره صفویه شکل گرفته؛ حالا کمی زودتر یا دیرتر؛چندصدسال است. هرچه بوده این سینه‌زنی‌، زنجیر زنی و سنج‌دمام از زمان خود اهل بیت علیهم‌السلام نبوده. آنچه بوده روضه و اشعار حزن‌انگیز بوده که حضرت صادق علیه‌السلام برپا کرده‌اند.‏ 🔸این تعصب خشک به اسم حفظ سنت، از کجا نشات می‌گیرد که کار هنری برای کودک و نوجوان را دون شان مداح می داند؟ اتفاقاً این کارهای کودک و نوجوان و سرودهای سالهای اخیر خیلی بیشتر از هیئت شما توانسته بچه‌ها را با اهل بیت علیهم‌السلام آشنا کند و البته به هر کاری نقد هم وارد است.‏ 🔹برادر عزیزمان در این شب‌ها بجای اینکه به فکر بازخوانی ‎ باشد، به فکر امرونهی اصحاب قدرت و ثروت باشد، به فکر این باشد چرا وچگونه جامعه اسلامی که پیامبر بنا نهاد بعدها چنان دچار انحراف شد که سر نوه پیامبر به نیزه‌ها رفت، به فکر حمله به این مداح و آن مداح است! 🔸رسالت شما امروز بازخوانی حکمرانی علوی و نهضت حسینی است تا تلنگر و تذکر جدی باشد به اهل قدرت و ثروت که وضع جامعه را به اینجا رساندند؛ شما امروز باید بپرسید چرا بانک‌های خصوصی پدر اقتصاد مردم را در آوردند؟ چرا طبری‌ و طبری‌ها قسر در می‌روند؟ اینها را در هیئت فریاد بزنید! ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
عالَم سیاست || داود مدرسی یان
🔴 ساختار جامعه جاهلی پیش از اسلام چگونه بود؟ #محرم شب پنجم 🔹برای پاسخ به این سؤال که پیامبر بزرگ ا
🔴 اصلاحات نبی اکرم اسلام(ص) در جامعه جاهلی چه بود؟ شب ششم 🔹حضرت امیرالمؤمنین(ع) بعد از 25 سال که مردم به سراغ ایشان می روند و بعد از سه شبانه روز اصرار، کار را به دست می گیرند خطاب به مردم می فرماید: «أَلَا وَ إِنَّ بَلِيَّتَكُمْ قَدْ عَادَتْ كَهَيْئَتِهَا يَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِيَّهُ (صلی الله علیه وآله)». خطبه 16 نهج البلاغه 🔸مفهوم بیان حضرت این است که آگاه باشید مشکلات و بلایا آزمونهاى شما درست همان مشکلات و بلایایی بود که پیامبر اسلام مبعوث شد. جنس مشکلات تان همان است. جامعه دوباره به همان عهد جاهلیت با همان مشکلات بازگشته. بعد از 25 سال! حالا منِ امیرالمؤمنین(ع) باید با همان انحراف ها بجنگم. 🔹در مطلب قبل عرض کرده بودیم که ساختار جامعه جاهلی چند نظام داشت؛ نظام عقیدتی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی. دارای عقیده شرک و بت پرستی، فرهنگ منحط و زنده به گور کردن دختران و رواج فحشا، شراب و قمار، سیاست قبیلگی و جنگ ها و پیمان های قبیلگی و دارای اقتصاد غیرعادلانه و فقر و تبعیض و معاملات ربوی. 🔸پیامبر بزرگ اسلام طی 23 سال مجاهدت از دعوت پنهانی تا آشکارا به مبارزه و سپس مهاجرت از مکه به مدینه و جنگ ها و غزوات و پیمان های مختلف، توانست عقیده خداپرستی و توحید، فرهنگ تعظیم و تکریم دختران و زنان و جلوگیری از زنده به گور کردن آنها، منع فحشا و شراب خواری و قماربازی، سیاست برادری و پیمان های صلح و برابری بین قبایل و اینکه ملاک برتری تقواست و حذف ربا و انحصار از اقتصاد و ترویج فرهنگ کار و تلاش را در جامعه اسلامی آن وقت جایگزین جاهلیت نماید. 🔹روشن و مبرهن است که ریشه فرهنگی جاهلی در آن مدت کوتاه بطور کامل خکشیده نشد و رگه هایی از آن کماکان وجود داشت اما آن فرهنگ به حاشیه رفت و اسلام به متن جامعه آمد. خروجی آن مجاهدت ها، تربیت انسان های صالح و بزرگانی چون سلمان فارسی، عمار یاسر، ابوذر غفاری و غیره بود. 🔸بعد از بدست آمدن غنائم مختلف و توزیع آن بین عموم مسلمین به خصوص مهاجرین و طبقات ضعیف، فقر را به طور کامل ریشه کن کردند و برابری و برادری و عدالت را به ارمغان آوردند. حذف ربا و تبعیض و انحصار از اقتصاد یکی از مهم ترین دستاوردها بود. با نهادینه کردن خمس و زکات و هزینه آنها برای طبقات ضعیف، فاصله های طبقاتی را کمتر و کمتر کردند. 🔹فرهنگ عصبیت و افتخار به نسب و قومیت گرایی و قبیله گرایی را از متن به حاشیه راندند و پیوند اخوت و برادری را جایگزین کردند. 🔸پیامبر در نظامات ساختار جامعه جاهلی، در کوتاه ترین زمان ممکن اصلاحات عمیقی انجام دادند و نظام سیاسی اسلامی را جایگزین نظام قبیله گرایی کردند و در حوزه عقیده، فرهنگ، سیاست و اقتصاد بنیان های جدیدی برپا کردند. اما بعد از رحلت شان و در فاصله 25 سال، اما مجدد جامعه به عهد جاهلیت بازگشت. جامعه مسلمان، مدعی خداپرستی و با ظواهر جدید و آداب مسلمانی اما به عهد جاهلیت بازگشت؛ نه فقط در ظاهر بلکه در باطن! چگونه؟ در مطلب بعدی شرح خواهم داد. ✅ : http://eitaa.com/joinchat/3604742157Cf3fa1341d3
🔴 مومنین عزیز جهت مشارکت در هزینه‌های مراسمات برخی هیئات و مواکب در استان خوزستان (پخت غذا، اطعام و سایر هزینه‌ها) همراهی بفرمائید: 🔻به نام داود مدرسی یان: 6037998140806919 ((هیئت حسین‌جان شهرستان رامهرمز، هیئت صاحب الزمان(عج) اسلام‌آباد اهواز و سایر هیئات و مواکبی و مراسمات مراجعه کننده))
🔴 مومنین عزیز جهت مشارکت در هزینه‌های مراسمات برخی هیئات و مواکب در استان خوزستان (پخت غذا، اطعام و سایر هزینه‌ها) همراهی بفرمائید: 🔻به نام داود مدرسی یان: 6037998140806919 ((هیئت حسین‌جان شهرستان رامهرمز، هیئت صاحب الزمان(عج) اسلام‌آباد اهواز و سایر هیئات و مواکبی و مراسمات مراجعه کننده))