ساقیا چون جام جمشیدی پر از می میکنی گرنه این دم فکر برگی می‌کنی کی می‌کنی نازنین از عشق مُردم ناز تا کی می‌کنی ای خود عاشق میکشی و تکیه بر وی میکنی من نه آنم کز تو پیوند محبت بگسلم بند بندم گر به تیغ قهر چون نی میکنی آنچه در دل بردن از لطف دمادم می‌کنند این فسون‌سازان تو از جور پیاپی می‌کنی سر به صحرا می‌دهی ای قبلهٔ لیلی و شان هرکه را مجنون صفت آواره از حی میکنی ساقیا طی کن بساط غم در آن بحر نشاط کز نم فیضش گذار از حاتم طی میکنی ناقه لیلی به سرعت می‌ بری ای ساربان گر بدانی حال مجنون ناقه را پی میکنی محتشم از ضعف چون گیتی چنانی این زمان جای آن دارد اگر جا در دل و پی میکنی #ابیات_برگزیده شاهکاری از #محتشم_کاشانی #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar