#تحلیل_مسایل_روز
✅هفت سبک مدیریتی ضد توسعه در ایران
✍مرتضي نظري
✅بنا به اعلام رسمی در حال حاضر بیش از 440 هزار نفر به عنوان مدیر در دستگاههای اجرایی کشور اشتغال به کار دارند. این در حالی است که تعداد کارمندان کشور ژاپن🇯🇵 با جمعیت 127 میلیونی جمعاً 300 هزار نفر است و ما در ایران با 75 میلیون جمعیت 1.5 برابر کل کارمندان ژاپن، فقط مدیر داریم!
✅در دومین بخش از یادداشت"درنگی بر موانع توسعه یافتگی ایران"، به هفت شیوه مدیریتی ضد توسعه در کشور می پردازم که باعث توقف و ایستایی در روند توسعه یافتگی کشور هستند.
مدیران و شیوه های مدیریتی که وجودشان در مسند امور مساوی است با عقب ماندگی، هدررفت منابع و تأخیر در روند توسعه کشور:
1⃣مدیران معامله گر و بی هویت
مدیرانی هستند که از سبک پوشش تا طرز سخن گفتن خود را با گفتمان دولت ها تنظیم می کنند و دوری و نزدیکی به گروه ها و افراد ذی نفوذ سیاسی را با شامه قوی خود می سنجند که چه زمانی راهنمای چپ و چه زمانی راهنمای راست را بفشارند.
این تیپ مدیران از همه بیشتر تحول کشور را قفل می کنند. اخلاق، جوانمردی و پایبندی به قیود انسانی هرگز در قاموس این مدیران جایگاهی ندارد. این ها را باید دلالان سیاسی و اقتصادی نامید. برای ایشان هرگز مهم نیست چه کسی در رأس کار باشد. مهم تارهای در هم تنیده ای هست که روی آن می غلطند و از منابع و مزایای دولتی و بیت المال ارتزاق می کنند. وقتی پای اصلاح طلبی در میان باشد، ژست اصلاح طلبی می گیرند و وقتی اصولگرایی روی بورس باشد، گوی سبقت را از اصولگرایان می ربایند.
پیش چشم این جماعت معامله گر، دغدغه های اخلاقی، ملی و میهنی، پیشرفت کشور، جوانمردی و وطن پرستی خندهدار ترین واژگان است.
تنها دو چیز در نظر این مدیران مقدس است: ما باشیم و منافع ما برقرار باشد!
2⃣مدیران پاره وقت و از راه دور
این دسته از مدیران اگر چه به اسم مدیر تام و تمام یک سازمان یا اداره هستند اما واقعیت چیز دیگری است. دو روز تدریس در دانشگاه، یک روز مشاور یک شرکت، دو روز سفر کاری! اینان سازمان خود را از راه دور اداره می کنند. این مدیران سعی می کنند سازمان را با ساعات حضور خود تنظیم کنند.
3⃣مدیران قبیله ای و عشیره ای
این بلیه همیشگی سازمان های دولتی و اجرایی در کشور ماست. مدیری فقط همشهری های خود را به کار می گمارد و امور عشیره خود را رتق و فتق می کند. این دسته مدیران هیچ گونه درکی از نگاه ملی به مسائل ندارند. ایران و آینده کشور را در روستا و زادگاه خود می بینند. وقتی با یک ارباب رجوع یا کارمند سازمان خود مواجه می شوند که در زمره همشهریانش نیست، گویی با یک غیر ایرانی و بیگانه طرف هستند. ماحصل فامیل گرایی چیزی جز تضییع حقوق مردم و جلوگیری از شایسته سالاری نیست.
4⃣مدیران آکادمیک و غیر اجرایی
این قبیل مدیران از مدیریت فقط دانش آن را به ارث برده اند. مدیران دانشگاهی اما کم توان و غیر اجرایی! به همه چیز از منظر مسأله و موضوع پژوهشی نگاه می کنند. سازمان را با کلاس درس اشتباه گرفته اند.
نمی دانند که منابع، زمان و انرژی در حدی نیست که به پای افکار و آرمان های انتزاعی آنها تلف شود. این مدیران نمی دانند در کنار ارزشمندی نگاه پژوهشی به مسایل، سرعت عمل هم مهم است. این مدیران به اسم کار علمی، خواسته یا ناخواسته فرصت های طلایی توسعه را می سوزانند.
5⃣مدیران ترسو و مطیع
مدیرانی که می بینند و میدانند نتیجه تصمیم مقام مافوق آن ها چقدر زیان بار است اما به دلیل شخصیت ضعیف و منفعل خود هرگز لب به نقد و نظر نمی گشایند.
6⃣ مدیران انتخاباتی- تبلیغاتی
این مدیران اساساً با هدف شرکت در انتخابات، وارد یک سازمان می شوند و تلاش میکنند محبوب دل ها شوند. تمام کارهایی که می کنند تبلیغاتی است. خوب کار می کنند که رأی بیاورند. ضرر این مدیران آن جایی است که تمام امکانات و منابع ملی در اختیار خود را ابزاری برای رسیدن به موقعیت بالاتر میپندارند. سازمان را به ستاد انتخاباتی خود تبدیل می کنند. مدیریت این ها بسیار بی ثبات، کوتاه مدت و زیان بار است.
7⃣ مدیران هزینه ساز
این دسته از مدیران روی خطی از هزینه کار می کنند. وقتی میزان هزینه و نتیجه اقدامات آنها را بررسی می کنیم در می یابیم اگر همین برنامه به بخش خصوصی سپرده شده بود، با هزینه بسیار کم تر و با کیفیت بالاتر انجام می شد.
سالهاست در این کشور مدیران بسیاری به بهانه یک مأموریت کاری، هم حق مأموریت می گیرند هم پاداش، و هنگام بازگشت از سفر نیز از بودجه بیت المال سوغات آنچنانی به منزل می آورند و یا ولنگاری مالی که برای برگزاری یک جلسه ساده کاری با هزینه های سنگین و گزاف مانند رزرو هتل های گرانقیمت با فهرستی از هزینه های غیر ضروری و تشریفاتی همراه می شود.
منبع: نقد و تبيين
@modiryar
www.modiryar.com
#تحلیل_مسایل_روز
✅شهامت اندیشیدن داشته باش.
✍مرتضی اشرافی
سوال:
1) آیا ما باید شناخت خود را با اشیا هماهنگ کنیم ؟
یا
2) ابژه ها باید خود را با شناخت ما هماهنگ کنند؟
پاسخ مثبت به هر یک از این پرسش ها نشان می دهد که ما به کدام گفتمان متعلقیم.
به گفتمان سنت(1)
یا به گفتمان مدرن(2)
در گفتمان سنت(وقتی شناخت خود را با اشیا هماهنگ می کند) همه تلاش ها در این راه که در باره اشیا چیزی را به نحو پیشینی از طریق مفاهیم بدانیم , تا از آن طریق شناخت ما گسترش یابد, بی نتیجه می ماند.و قرنها است که سنت با این مانع روبرو شده است و توانایی گسترش شناخت را ندارد.لذا به یک شجاعت تاریخی نیاز دارد تا با جابجا کردن خویش به صورتی که به هستی بگونه ای نگاه کند که ابژه ها خود را با شناخت سازگار کنند.همین و فقط همین شهامت است که می تواند گفتمان سنت را به دروازه گفتمان مدرن هدایت کند.
شهامت اندیشیدن داشته باش.
منبع: تفکر انتقادی
@modiryar
www.modiryar.com
پنج قورباغه در یک برکه زندگی میکردند، سه تا از آنها تصمیم گرفتند بپرند. چه تعداد قورباغه باقی میماند؟ پنج عدد! چرا؟! چون تصمیم گرفتن، انجام دادن نیست. تفاوت برنده با بازنده در عمل کردن است. هرگاه کسی طرحی را ارائه کند، میبینید که ده نفر قبل از او به این طرح فکر کردهاند، اما فقط به آن فکر کردهاند...
#داستانهای_مدیریتی
@modiryar
Www.modiryar.com