هدایت شده از 🇱🇧🇵🇸مصاحبت شاگردها
#دختر_شهید
#بنت_ابن_علی
https://eitaa.com/Mosahebat_Shagerdha/5109
سپاسگزارم ؛
ان شاءاللّه ، به لطف خدا ..
ان شاءاللّه با دعای شما
ان شاءاللّه که قسمت بشه ..
از سربازان گمنام امام زمان(عج) بودند و ان شاءاللّه خواهند بود ؛
بنا به دلایلی نه این موضوع رسانهای شده و نه خواهد شد !
معذورم از بیان فقط یکی القابی که کمتر کسی از بابا میدونستند رو میتونم بگم ؛
" اِبـنِ عـݪـے "
این لقب رو فرمانده کل قوا در جلسهای خصوصی به پدر داده بودند ..؛
نبودِ پدر ، هیچوقت عادی نمیشه :)!
هیچوقت جای خالیش با هیچی پر نمیشه .. حتما ، همچنین ..
https://eitaa.com/Mosahebat_Shagerdha/5110
سلام ؛ خیلی ممنونم ، انشاءاللّه با دعای شما .. حتما ، همچنین .. #سِـدنـا
___
#سیدمعین
ای جانم به این غربتِ مادرانه ..
چقدر غريبانه باید به دیگران دروغ
گفت علت رحلت رو ..
شهیدی که به روی سنگ مزارش
ننوشته شهید !
چقدر زیبا از همه دارایی و اسم و رسمشون
گذشتن و هیچکس هم اونها رو نخواهد
شناخت .. !
الهی اجرتون محفوظ ، عمهجان بهتون
صبر بده ..
نه که عادی نمیشه ،
همینه که خدا طور دیگهای بهتون نگاه
میکنه ..
بهزودی مشرف میشید خدمت حضرت
آقا ! سلام حقیر رو برسونین ، بگین خيلی
دعامون کنن ..
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
پهلو .. فرق سر .. چه روضههای جانسوزی ..
#دختر_شهید
#بنت_ابن_علی
با آمادگیِ قلبی بخونید ،
روضه فراوان است .. !
https://eitaa.com/Moein_Ch/6057
ماجرا را از زبان دختری که پیکر دیده بگویم یا مادری که به اصرارش کفن را گشودند ؟!
یا نه ؛
از زبان همسری بگویم که خودش کفن را با دستان لرزانش برای همیشه بست ؟! بلکه کمتر .. بلکه کمتر پسر ده سالهاش با بهت به قهرمان زندگیاش نگاه کند !
از پهلویی بگویم که گلوله خورده ؟!
یا نه ؛
از فرقی بگویم که با قمه به دو نیم شده ؟!
شاید هم باید از آرزویش یک شب جمعه کربلا بگویم ..!
بگویم دوبار پای پیاده نجف تا کربلا را رفت ، اما نشد .. نشد که نشد شبِ جمعه مهمان یارش بماند ..!
نمیدانم از بغضِ پسری بگویم که گوشۀ خانه بی سروصدا نشسته و مرا صدا میکند :
+ آجی
_ جانم
+ میگم ، خونه چقد یجوریه !
_ چجوریه داداش ؟!
+ انگار هیچکس نیست ،
اصا بابا نیست ، انگار هیچکی نیست ..
✍️ #سِـدنـا
هدایت شده از 🇱🇧🇵🇸مصاحبت شاگردها
#دختر_شهید
#بنت_ابن_علی
من فرداشب به امید خدا ان شاءاللّه کربلام ؛
میخوام به نیابت از هرکسی که شد زیارت عاشورا بخونم ، ان شاءاللّه که روبروی ضریح اگر نشد بینالحرمین ..
هرکسی خواست یه اسم و نشونی بزاره توی این لینک
https://daigo.ir/secret/4682558646
فقط تا فردا شب ساعت ۱۲ شب میتونم چک کنم .. دیرتر بشه ممکنه شرمندتون بشم !
التماس دعا ، #سِـدنـا
___
#سیدمعین
سلام و نور ✨️
خوشا به سعادتتون
چه موقعی بهتر از شب جمعه ،
چه جایی بهتر از کربلا ..
شب شهادت مادر ، در محضر مادر ،
حرم پسرش ..
الله اکبر !
https://eitaa.com/Moein_Ch/743
https://eitaa.com/Moein_Ch/749
https://eitaa.com/Moein_Ch/2676
https://eitaa.com/Moein_Ch/2679
اگر تونستین ،
این نوشتهها رو در زمان و مکان مناسبش
بخونین و به یاد بنده و خانوادهٔ بنده هم
باشین
خیلی التماس دعا دارم
✍️ نوشتهای از #دختر_شهید
#بنت_ابن_علی
به خودم قول داده بودم روز فاطـمیہ از عشاق مادر دم بزنم ..
سخـتہ ، مشخصات کـسے رو بیان کردن کہ دیگـہ نیست !
کـسے کہ امسال هرجا برم دنبال ردپـایـے ازش بگـردم .. وقتـے مـراسمـے عازم بشـے ؛
دنبـال پـدرت بـگردے !
عـادت نداشـتہ بـاش کہ رانندۀ ماشین کـسے جز پـدرت بـاشہ ..
عـادت داشـتہ باشے مـدام مـداحے مـورد علـاقۀ پـدرتو بـزارے ...
سخـتہ کـہ گوشـیتو بزارے جـلو دسـت تو مـراسم .. هـر لـحظہ منـتظـر ایـن بـاشے کـہ بابات زنـگ بـزنہ ؛
بگـہ کـارے برام پیـش اومـده ، دختـرِ بابا اجـازه میده ؟!
کلـا بابا کـمحرف بـود ... وقتی ایام فاطمیه میشد
خیلی کـمحرفتر میشد ؛
وقـتے یهویـے توے این ایـام از خونـہ میزد بیرون تو ایـام فاطمیہ لـازم نبود بپرسـےکـجا ؟! مقصدش گلزار شهدا بود ..
از وقتی مداحے کلیمینے منتـشر شـده بود ، وقت و بےوقـت گـوشش میـداد ..
و از پـارسال مـداحے الـصلـاة الفـراق !
اللـہ اکـبر از ایـن مداحے ... اللـہ اکـبر
بابا علـاقۀ عجـیبے بہ حضـرت زهـرا داشـت ؛
علـاقۀ زیـادے هـم بہ اسـم حضـرتِ مـادر ، بـہ همیـن دلـیل اسـم دختـر اولـش و تنـها دختـرش رو فاطـمہ گـذاشت ..
خـودش گفت : اسـم تنـها دختـرم رو فاطـمہ گـذاشتم ؛
کـہ یـار بشـہ ، یـارِ وفـادار !
کـہ مثـل مـادرش فـدا عـلے و اولـادِعـلے بشـہ !
یـہ خـاطره کـوتاه بگـم و بیـشتر از ایـن وقتـتون رو نمیگـیرم ؛
چـند سـال پیـش بود همیـن تنـها دختـرِ بابا ، یہ اشتـباه کـرده بود ؛
بنظـر دختـرش نابخشـودنے بود ...
قرار بود باهـم بـرن کتاب بخـرن ، تو راه باباش شـروع کرد بہ حرف زدن :
تو طـول زندگـیم ۲تا کـارو با هیچـکس نکـردم ، یکـیش این بود کـہ هیچـوقت کسے رو قضـاوت نکـردم !
منـم شـرایط فاطـمۀ بابا رو مـوقع اشتـباهش نمیدونسـتم ، فقـط الـان بنظـرت هیـچ راه دیگـہاے نداشـت ؟!
. . .
من هرچـے خواستـم از خـدا و اهـلبیت گرفتم .. به لطـف خـدا از زندگـیم هم راضـےام ، از بچهـام راضـےام ..
ولے من دوتـا آرزو دارم ، یکیـش آرزوے دوران بچگیـمہ ... اونـم اینکـہ شهـید بشـم ؛
[ یهـو رنگ از رخسـار دختـرش پـرید .. بـراے اولـین بـار بود کہ داشـت مستقـیم این موضـوع رو از باباش میشـنید ! ]
باباش در حـال راننـدگے ادامـه داد : کہ مطـمئنم حتمـا بهـش میـرسم .. ینـے مـادرم منـو بہ آرزوم میـرسونہ ؛
آرزوے دومـم همیـن اینـہ کہ یہ شـب جمـعہ کـربلـا باشـم ..( آرزویـے کـہ در زمـان حیـات بـرآورده نشـد ..! )
و درسـت گفت !
مـادرش فـرزندش رو .. پسـرِ عـلے رو (ابـن عـلے ) رو بـہ ارزوش رسـوند و دسـت رد بہ سینـہش نـزد ؛ همـونطور کـہ دسـت رد بہ سینـۀ هیچـکس نـزده !
امـروز حـاجت هـاتـون رو از مـادر سـادات کہ چـی بگم ! از مـادر دو عالم بخـوایـد و مطـمئن باشیـد دسـت رد به سینـہتون نمیـزنہ .. اهالـےِ ایـن خـونہ اهـلِ کَـرَمَـن
ما رو هم از دعای خیرتون توی این روزا و شبا محروم نکنید
✍️ #سِـدنـا
#مادریه
#فاطمیه 🥀
سیّدمعین 🇱🇧🇵🇸
" تولدم با ولادت حضرت مادر یکی شده " , به مناسبت تولد سیّد ، حاضرید براش یه کاری انجام بدین ؟! ,
#دختر_شهید
#بنت_ابن_علی
#شما_هدیه_دادید 🎁
بسم الله النور ، بسم الله نور النور ، بسم الله نور علی نور ، بسم الله الذی هو مدبر الامور ، بسم الله الذی خلق النور من النور ، الحمدلله الذی خلق النور من النور ...
بنظرم شروع صحبتی که در روز ولادت حضرت مادر بخواد آغاز بشه ؛
با دعای نور از هر چیزی زیبا تره ...
خواستید که در حقتون لطف بشه ، انتقاد گفته بشه ، تشویق بشه ، اثرات مثبت و منفی گفته بشه ... نمیدونم چی میتونم بگم ؛
ولی سعیم رو میکنم ..
من از خیلی قدیمها عضو کانالتون بودم .. از اون زمانها که عضوهاتون حوالی ۱۰۰ نفر بود ؛
اثرات مثبت که بخوابم بگم ، من قبلا مینوشتم اما از فقط از روزمرگی ، وقتایی که حالم میگرفت با نوشتن خودم رو سرپا میکردم ؛
هیچوقت خودم رو در حدی ندیدم که از اهلبیت قلم بزنم .. کاری کردید که قبل از هر نوشتم ، وضو بگیرم و نماز توسل بخونم ؛
خیلی جالب میشد اگه نوشتهها رو براتون میفرستادم اما خیلی پر دردن ... خیلی .. از روضۀ باز هم بازترن .. خودم هم جرعت خوندنشون رو ندارم 😅
اما وقتی بابا بود همه رو میدادم میخوند .. خوب یادمه بهم میگفت : دختر بابا چیکار میکنه که انقد قلمش دلش پره ؟!
نمیدونم ولی قلم زدن از غم ، فراق ، دلتنگی ، حالِ پریشان و روضه شاید فقط برای من راحت باشه ...
اما تاثیرتون رو فک کنم متوجه شدید ..
یا وقتی که بار اول پیام نوشتم و بالای پیامم هشتگ #دختر_شهید و #بنت_ابن_علی رو دیدم ... هوری دلم ریخت ؛
انگار تازه فهمیدم چه مسئولیتی روی دوشمه ... هنوز هم که هنوز هشتگ بنت ابن علی سنگین به نظر میاد ...
از مادرم پرسیدم که چی بگم بهتون .. مادری که ساداتاند و طلبه ؛
مادر گفتن فقط برای عاقبت بخیرشون دعا کن و اینکه از راه حق خارج نشن ...
این دعای من نیست ، دعای مادری صبور و ساداتِ ..
تولد من هم در همین دی ماه است ... منتظر باشین اینطور که خلق الله رو به چالش میکشید خودتون هم به چالش کشیده بشین ...
و در آخر ؛
ان شاءاللّه که سلامت ، روزیتون همیشه حلال ، سرزنده ، شاداب ، حالِ دلتون عالی ، زندگیتون با همسرتون پایدار و مهدوی ، ان شاءاللّه از نسلتون یار آقاجانم و صاحب الامر مسلمین بشه ، ان شاءاللّه در راه حق باشید و از راه حق هم خارج نشین و در این ثابت قدم و استوار باشین ،
ان شاءاللّه روزیتون باشه سالی چند بار همراه خانواده ائمه اطهار (علیهم السلام) رو زیارت خالصانه کنید و در آخر هم ان شاءاللّه در ۶۳ سالگی به آرزویی که بارها ازش صحبت کردین برسین ..
برای دعا کردن هم ، واقعیتش به مامان سپردم .. همیشه بنظرم اومده و میاد که خدا دعاهای مادرانه رو بیشتر میشنوه و بیشتر بهشون توجه میکنه
تصمیم اینکه این پیام رو هم کانال بزارید یا نزارید با خودتون ..
و شرمنده بابت تاخیر یک روزه و چند ساعته در ارسال این پیام ، سرم بشدت شلوغ بود و تیکه تیکه این پیام نوشته شد ... همین الان تکمیل شد الحمدلله
#سِـدنـا
___
#سیّدمعین
سلام و نور ✨️
چقدر باعث خوشحالی و شعفه
دختر یک شهید از خیلی وقت پیش
همراهیمون میکنه و علاوه بر این ،
نسبت با ما با خانوادش صحبت کرده !
از لطف خدا ممنونم که وسیله شدم
برای امر مقدس نوشتن برای صاحب قلم ..
شنیدن دعای همسر شهید به شدت
لذت بخشه ؛ سلام ما رو شدیدا ابلاغ
کنید و بگید خاک پاشونیم ..
خیلی دعامون کنن ..
خیلی محبت کردید ،
شرمنده کردید زمان گذاشتید ..
واقعا متشکرم
خیلی ارزشمنده ..
خیر ببینید