eitaa logo
نوشته های مجتبی فرهنگ
239 دنبال‌کننده
39 عکس
3 ویدیو
5 فایل
مجتبی فرهنگ (محقق و نویسنده ی مسائل فرهنگ بنیان) (مدیر میکرورسانه حکمرانی فرهنگی و کنشگری) جهت ارتباط: @mojtaba_farhang
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوشته های مجتبی فرهنگ
✍️درآمدی بر مدیریت قرارگاه های محتوایی 🔺بررسی چند قرارگاه محتوایی قرارگاه کالک 00:50 قرارگاه گرا 0
🖊الگوی های پرونده محوری میکرورسانه کنشگری نکات مدیریت میکرورسانه کنشگری: 🔻فراخوان محوری از طریق اعلام پوستری 🔻دسترسی مخاطب به نظام موضوعات از طریق محوربندی و هشتگ گذاری با هدف ایجاد نظام دسترسی 🔻استفاده از سوژه های چندین بار مصرف 🔻شماره گذاری ایده ها و محتوا 🔻بارگذاری های بعد از نماز مغرب عشا | نماز صبح 🔻تعداد حداقل بارگذاری چهار محتوا در هر وعده 🔻رصد مجموعه های کنشگری کشور 🔻ایجاد داشبورد و جعبه ابزار کنشگری 🔻شروع پرونده ها از چند ماه قبل موعد 🔻ریپورتاژ موقع استفاده 🔻مشاوره در کافه کنشگری 🔻معرفی همسنگران پرونده 🔻برگزاری وبینار 🔻نشر در تلگرام 🔻سنجاق کردن خروجی پرونده ها به صورت پوستر 🔻تقید تیم محتوا به میزیتو ˇˇ🌿@mogtaba_farhang🌿ˇˇ
🔺طرح و برنامه در نهضت ✍تجربه ای از زندگی در تشکیلات نهضتی 🔺در خیلی از دستگاه های جمهوری اسلامی، طرح و برنامه محل رجوعی برای گرفتن بودجه است که بایستی با طراحی یک سری قالب و اطلاعات کلی تک خطی از آن جا پولی را ستاند این روال مرسوم پدیده طرح و برنامه در سازمان های جمهوری اسلامی است اما موقعی که طرح و برنامه در نهضت می نشیند تفاوت های زیادی دارد. دیگر نمیتوانی مکانیکی، ابلاغی، اتوماسیونی با بدنه خودجوش و هسته های نرم برخورد کنی حتی گاهی جدل میکنند که تو او را از پدیده های پیشران انقلاب اسلامی به نهادی ساختاری و غیر پویا تبدیل میکنی 🔺یادم است چند سال اول جنگیدیم که جایگاه طرح و برنامه در بدنه بال چیست؟ ایا قرار است که بخش های بال را صفر و یکی کند و مبتنی بر ردیف های ثابت، کنش و اقدامی صورت گیرد، فارغ از مسئله های روز واقعی!؟ 🔺وقتی این گونه مخاطبی داری دیگر نمیتوانی از مدل بودجه و برنامه ریزی ایستا با او برخورد کنی، بایستی موقعیت هر مجموعه راببیینی و متناسب با او رفتار کنی و خیزش عملیات هایش را از پایین به بالا راهبری کنی، کلی هم ناز بخری و دعوا کنی تا همراهی ات کند. سخت است جمع این دو و سخت تر آنکه در زمان کوتاهی باید عزم سفر یک ساله را با جمع برنامه ریزی کنی و حتی رابطه بین آنها را تعریف کنی!!! 🔺مطلوبیتمان این بود که تمام بخش های بال دانشگاهی در یک افق چندساله ترسیمی از نقطه یِ فتح خود داشته باشند. برنامه بلندمدتی که با استقامت و تمرکز بر نقاط کانونی اش، ایجاد تحول میکرد و برش یک ساله آن می شد طرح و برنامه 🔺خوشحال بودم که بعضی اینگونه دیدند و زودتر هم رساندند. ترسیمی از چند سال پیش رویشان داشتند نوشته بودند، عمل کرده بودند و حدگذاری هایشان را برای هرسال دقیقتر ارایه کردند تا بتوانند دانشگاه را اسلامی کنند. ˇˇ🌿@mogtaba_farhang🌿ˇˇ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کارمندگرایی عرصه فرهنگ 🖊مجتبی فرهنگ مسئله فرهنگ هیچگاه با کارمندگرایی در کشور حل نخواهد. سبک زندگی کارمندی اساسا ذات آن دارای آسیب هایی که به راحتی قابل رفع نیست. روزمرگی های تکراری یا بیکاری در فضای کارمندی تبلور زیادی دارد به گونه ای که انسان را محصول محور یا مهارت محور رشد نمی دهد بلکه ملاک برای او[سازمان] کارمحوری و خروجی محوری است. مدیران رده بالا دستگاه های فرهنگ عموما بدنبال پاسخ های زود بازده هستند و این مسئله سبب می شود که کارمندان عرصه فرهنگ شخصیت هایی کم عمق شوند و به علت کم بودن مطالعات آنها نتوانند شخصیت های اثرگذاری باشند. هرچند اگر مدیران حوزه فرهنگ در موقعیت های مختلفی بودند، اینگونه نمیشد به عبارتی رشد یکباره مدیران عرصه فرهنگ‌در جایگاه های مختلف، سبب عدم مطالبه غیر واقع بینانه از زمان بندی و شکل کار می شود. کارمند در دستگاه فرهنگ از اصل آزادی به دور است و حریتی از خود ندارد و این موضوع سبب خمودگی و خلاقیت سوزی او می شود و به علت کامپیوتر نشینی زیاد عموما افرادی کم حافظه هستند هنگامی که بخواهد کارمند به یک جوششی در حرکت ان سازمان برسد بدنبال تصاحب پست های مدیریتی می رود و این موضوع سبب تضاد منافع و بی اخلاقی های سازمانی می شود. سخن رهبری در دیدار ۹۲.۲.۲ :((دیگر از افراد و حتی مجموعه ها، به تنهایی کار بر نمی آید، باید یک کار وسیع جبهه ای انجام داد.)) بیانگر قیام نهضت علیه سازمان های فشل است که بایستی تحولی در ساختار حکمرانی و مدیریت ایجاد نمود. این تعلیقه دعوت کننده به یک حرکت اپارتایدی علیه سبک‌زندگی تمام سازمان های فرهنگی جمهوری اسلامی است که رخوت، سستی، عدم اثرگذاری و مفید بودن در ان رخنه کرده است و بایستی الگوی مدیریتی و نسلی آنرا تصفیه نمود. ˇˇ🌿@mogtaba_farhang🌿ˇˇ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب گلدان و گلستان اثر عباس ساطوریان، نشر به نشر ●معرفی کتاب گلدان یا گلستان؟! کیست که نخواهد هر روز در باغی زیبا قدم بزند و روح تازه ای در وجود خود بدمد؟ زیبایی و تازگی باغ به گل های آن است. پیامبر (ص) فرمودند:«انّ الولد الصّالح ریحانه من ریاحین الجنّه»: فرزند شایسته، گلی از گل های باغ بهشت است. با یک گل نمی توان باغ داشت. با یک گل نمی توان از باغچه و گلدان فراتر رفت. با یک گل نمی توان مهمان گلستان شد. «گلدان یا گلستان؟!» پژوهشی علمی است که به مقایسه ویژگی های شخصیتی تک‌ فرزندها و چند فرزندها پرداخته است. نویسنده محترم که با تجربه سال ها مشاوره و تحصیل در رشته روان شناسی تا مقطع دکتری واقف بر زوایای موضوع هستند، آثار روان شناختی تعداد فرزندان را در خانواده، بر اساس تعالیم اسلامی و تحقیقات تجربی به زیبایی بیان کرده‌اند. ●نکات و تعلیقه های کتاب: تمرکز عادلانه زمانی بین فرزندان تخاطب کلامی سودمندانه روزانه عدم توقع غیر واقعی از فرزند بالابردن تحمل فشارهای روحی و جسمی روبرو کردن مقابله با احساسات ناراحت کننده درونگرابودن ناظر بر حسابرسی اعمال و برونگراشدن ناظر به کنش اجتماعی ایجاد زمینه مشارکت، رقابت، بازی و فرصت نقش آفرینی برای کودک مخالف کردن با خواسته ها و انتقادات از رفتار بد فرزند فاصله بین فرزندان بین دو تا سه سال باشد فرزند اول سختگیری و نظارت بیش از حد بر روی اونباشد هنر پرکردن وقت کودک با کودک دیگر ●دلایل کم شدن فرزندان و افزایش تک فرزندی: سپردن تمام مسئولیت فرزند به مادر افزایش هزینه های فرزندآوری و ترس اقتصادی تزریق ارزش های فرگرایانه مدرنیته ایجاد دوگانگی های مزاحمت فرزند آوری با کار، درس و ... افزایش سن ازدواج و کاهش قناعت فراموشی جایگاه ارزشمند مادری اصالت دهی به رفاه شخصی و خواست رفاه مازاد ●کتاب های مشابه پیشنهادی: مامان بابا من غول نیستم مثبت سه کتب عباس ولدی ˇˇ🌿@mogtaba_farhang🌿ˇˇ
نگاهی به فرزندان در خانواده ●کودکان میانه وسط از سومین فرزند به بعد به استثنای آخرین فرزند را کودکان میانه می نامند. زمانی که فرزند جدید در خانواده متولد میشود کودک وسط به دلیل رقابت با فرزند آخر به طور معمول احساس خلع شدن میکند. کودک وسط دارای یک رهبر در پیش و یک تعقیب کننده در پس و در محاصره آن چیزی است که بیشتر به عنوان رقیب ادراک میشود. چنین فرزندانی ممکن است احساس کنند نه امتیازهای کوچکترین فرزند را دارند و نه حقوق بزرگترین فرزند را ممکن است به این معتقد باشند که افراد در برابر آنها غیر منصف اند. احساس کنند دوست داشتنی نیستند یا به خانواده خود تعلق ندارند و به طور آشکاری درگیر گروه همسالان می شوند. پدر و مادر معمولاً به سبب توجه خاصی که به نخستین و آخرین کودک دارند، در پرورش فرزندان وسط کمی غفلت می.کنند این کودکان برخلاف نخستین کودک در پی درگیری و اثبات برتری خود بر خواهران و برادران نیستند. کودکانی هستند که به آسانی تلقین پذیرند و تحت تأثیر دیگران قرار می.گیرند این کودکان توانایی چندانی در تمرکز فکر و دقت بر یک مطلب خاص ندارند و از محبوبیت چندانی نیز برخوردار نیستند. ●آخرین فرزند فرزندان آخر هرگز با ضربه عزل شدن توسط فرزند دیگر مواجه نمی شوند و اغلب محبوب خانواده می شوند به ویژه اگر خواهر برادرها چند سال بزرگتر باشند فرزندان آخر که با نیاز پیش افتادن از خواهر برادرهای بزرگتر برانگیخته میشوند به طور معمول به میزان بسیار سریعی رشد میکنند و در بزرگسالی در هر کاری که به عهده میگیرند. غالباً پیشرفت زیادی دارند. فرزندان آخر اگر خیلی ناز پرورده شوند ممکن است که در بزرگسالی در کنار آمدن با مشکلات زندگی دچار مشکل شوند. فرزندان آخر معمولاً با همکاری خواهران و برادران بزرگتر رشد می کنند و در نتیجه الگوهای تربیتی والدین و خواهران و برادران در آنها بازسازی میشود و به دلیل اینکه از هر طرف به آنها رسیدگی و توجه می شود زمینه نازپروردگی و لوس بار آمدن آنها فراهم می شود اما اندکی هشیاری از جانب والدین و سایر اعضای خانواده میتواند از بروز این حالت ها جلوگیری کند. گاه در برخورد میان آخرین فرزند و دیگر فرزندان خواهران و برادران بزرگتر با ایفای نقش پدر و مادر برای اصلاح رفتار وی به توبیخ و تنبیه وی میپردازند. فرزندان دیگر معمولاً از لوسی، بی ادبی و مسئولیت ناپذیری کوچکترین خواهر یا برادر خود گله دارند. کوچکترین فرزند خانواده نیز در واکنش به رفتار خواهران و برادران بزرگتر از نداشتن لباس ها و اسباب بازیهای نو و عیب جویی همیشگی دیگران در کارهای خود اظهار شکایت و نگرانی میکند. بدین ترتیب کوچکترین فرزند خانواده ممکن است زودرنج و جسور بار میآید و پیوسته امیدوار و حتی متوقع است که از کمک اعضای دیگر خانواده و اطرافیان برخوردار باشد بزرگترین کودک خانواده در برآورده شدن خواسته های خود پافشاری و اصرار کمتری دارد در حالیکه کوچکترین فرزند با اصرار و به کرسی نشاندن حرف خود است. ˇˇ🌿@mogtaba_farhang🌿ˇˇ
نگاهی به فرزندان در خانواده ●فرزند اول فرزند اول یا ارشد خانواده مزایا و کمبودهایی دارد که در کودکان بعدی مشاهده نمی شود. مزایایی از قبیل جلب توجه و محبت بیش از حد والدین و برآوردن سریع نیازها که در کودکان بعدی کمتر به چشم میخورد، همچنین بی تجربه بودن والدین که در تربیت کودک اول وجود دارد در مورد فرزندان بعدی کمتر است. در واقع فرزند نخستین تنها کودکی است که تا به دنیا آمدن فرزند دوم ارزش و اعتبار خاصی دارد و به تنهایی توجه والدین را جلب میکند و بعد از تولد فرزند دوم دیگر این توجه و عشق را مانند سابق به دست نمی آورد به همین دلیل دچار حسادت شده و احساس نفرت، ناامنی شدید و خصومت به دیگران پیدا می کنند. همه فرزندان اول ضربه تغییر مقام خود در خانواده را احساس می کنند اما آنهایی که بسیار نازپرورده بار آمده اند صدمه بیشتری را احساس میکنند همچنین این صدمه به سن فرزند اول به هنگام تولد دومین فرزند نیز بستگی دارد. این فرزندان هر چند از جنبه ،هوشی توانایی های گویایی و پیشرفت تحصیلی نسبت به برادران و یا خواهران خود برتری نشان میدهند. به طور معمول سازگاری اجتماعی و اعتماد به نفس کمتری دارند و به والدین خود بیشتر وابسته.اند. از طرفی احساس مسئولیت و همکاری آنان بیش از بقیه است و بسیار تلاش می کنند تا خود را با معیارها و انتظارات والدین تطبیق دهند و در این راستا به موفقیت هایی نیز دست می یابند. این کودکان معمولاً تشکیلاتی و وظیفه شناسند، گرچه در کارهای خود نوعی وسواس و محافظه کاری دارند. به طور معمول بخشی از بار مسئولیت نگهداری از برادران و خواهران کوچک تر نیز بر دوش فرزند نخست است. ●فرزند دوم دومین فرزند از بسیاری از نگرانی ها و نابسامانی های عاطفی پدر و مادر که با تولد فرزند اول به آنها دچار می شوند در امان است معمولاً فرزند دوم نسبت به فرزند اول سازگارتر است. افزایش تجربه و پختگی والدین در پرورش کودک موجب می شود که در نظارت و سرپرستی فرزند دوم زیاده روی نکنند از این رو فرزند دوم مستقل تر و بی نیازتر از فرزند نخست خواهد بود. کیفیت ارتباط والدین پس از تولد کودک دوم تغییر میکند کودک اول پس از تولد کودک دوم نسبتاً نادیده گرفته میشود مادران با کودک کوچکتر بیشتر صحبت میکنند و بیشتر به او پاسخ میگویند فرزنددوم، خواهر یا برادر بزرگترش را رقیبی در نظر میگیرد که باید بر او غلبه کند بنابراین فرزندان دوم رقابت جوتر و بلند پرواز تر از خواهران و برادران خود هستند. از آنجا که با تولد فرزند دوم توجه و محبت نسبت به فرزند اول کمتر می شود. دومین فرزند میکوشد تا در سال دوم زندگی خود را به پای نخستین فرزند برساند اما چون معمولا نمي تواند با برادر یا خواهر بزرگتر خود رقابت کند دچار احساس شکست و ناتوانی میشود گرچه والدین برای تعلیم و تربیت او کوشش کمتری نسبت به فرزند نخست به خرج میدهند. ˇˇ🌿@mogtaba_farhang🌿ˇˇ