معرفی اثر زیگارنیک
●توضیح
افراد، کارها و وظایف ناتمام را بیشتر از کارها و وظایفی که به صورت کامل انجام دادهاند، به خاطر میآورند.
●مدیریت بهره وری
اثر زیگارنیک در مورد این مفهوم است که افراد از اینکه کارهایی را که شروع کردهاند، ناتمام باقی بگذارند متنفرند و اگر کار نیمه تمام بماند ذهن فرد همچنان در گیر کار نیمه تمام است. پس اگر فردی، پروژهای را شروع میکند، بیشتر از اینکه آن را معوق کند، علاقه دارد که به اتمامش برساند. وقتی افراد موفق میشوند تا کاری را آغاز کنند، بیشتر تمایل دارند تا آن را به اتمام برسانند. و به اتمام نرساندن کار تنش اضافه بر فرد وارد می کند
●آزمایش
در دهه ۱۹۲۰ روانشناس روس، بلوما زیگارنیک برای اولین بار از تماشای گارسونهای یک رستوران به ایدهٔ این که افراد از بازگذاشتن انتهای کارها بدشان میآید، رسید. او مشاهده کرد که گارسونها سفارشاتی که قبلاً به انجام رسانده بودند را فراموش میکردند و فقط به سفارشهایی که در حین انجام آنها بودند توجه میکردند.
پس از مشاهده این رفتار زیگارنیک مطالعهای را انجام داد. او از شرکت کنندگان در مطالعه خواست تا ۲۰ یا بیشتر کار مختلف را انجام دهند و در وسط بعضی از کارها آنها را متوقف میساخت. او بعد از آن متوجه شد که مطالعه شوندگان کارهایی که هنوز تمام نکرده بودند را دو برابر بیشتر از کارهایی که تمام کرده بودند به یاد میآوردند.
حدود ۶۰ سال پس از مطالعه زیگارنیک، کنت مک گرا و همکارانش مطالعه دیگری انجام دادند. آنها شرکت کنندگان را وادار کردند تا روی پازلهای پیچیدهای کار کنند؛ ولی قبل از آنکه تمام قطعات را سر جای خود بنشانند، آنها را متوقف میکردند. آنها دریافتند که حدود ۹۰ درصد شرکت کنندگانِ متوقف شده، همچنان کار روی پازلها را ادامه میدادند.[۱]البته در اعتبار اثر زیگارنیک تردید هایی هم وجود دارد و در برخی از تحقیقاتی که مجددا در کشورهای مختلف صورت گرفته نتایج ضد و نقیض مشاهده شده است
ˇˇ🌿@mogtaba_farhang🌿ˇˇ
●بررسی کتاب
«این کتاب را نخوانید»
●معرفی کتاب
این کتاب را نخوانید، کتابی است که خیلیها باید آن را بخوانند؛ همۀ آنهایی که اهل مدیریت زماناند و اهل بیشترین استفاده از فرصت بهینه از عمر. فکر نمیکنم که تمام چیزهایی که در این کتاب آمده از شخص خودم باشد. ایدههای من از ایدههای دیگران سرچشمه گرفته است. تمام چیزهایی را که من به نام دانش آزاد بهحساب میآورم. در یادداشتهایی که در سمینارها مطالعه کردم و از کتابها و بلاگها و بسیاری از نظریات نوشته شده در اینترنت که میتوان گفت از مردم دیگر اقتباس شده است. اشخاصی که به طور ذاتی دارای ارزشهای خاصی هستند.
●مهمترین نکات
--برنامه ریزی ساعتی برای یک هفته اشتباه است
--داشتن اتاق خلوت برای بهره وری زمانی بسیار مهم است.
--افکارنویسی یک راهکار برای تمرکز و خالی شدن ذهن است.
--تعداد ایده های خود را به تناسب زمانی که داری قیچی کنید.
--مدیریت شغلی یعنی اینکه از استعدادهای بقیه استفاده کنیم
--لیست کارهایی که نبایدانجام دهیم و انجام ندهیم را بنویسید.
--قرارملاقات های خود را با ناهار تنظیم کنیدتا دوکارهمزمان انجام شود
--صرف کردن زمان برای یک پروژه ممکن است که به افزایش کیفیت آن نینجامد
--درخت کارهایی که نباید انجام دهیم مهمتر از درخت کارهایی است که باید انجام بدهیم
--آدم های خلاق به علت داشتن ایده های زیاد و تمایلات جدید، مدیریت زمان برای آنها مهم است.
--عوامل هدر رفتن وقت در محل کار: شبکه های اجتماعی، جلسات، انجام دادن چندین کارهمزمان
--انجام دادن چندکارهمزمان سبب افزایش خلاقیت و کاهش حافظه می شود.
--وقت هایی که حتما نیاز است مطالعه کنیم: شب ها قبل خواب و صبح ها قبل از بیرون آمدن خورشید.
ˇˇ🌿@mogtaba_farhang🌿ˇˇ
●سانسور آسانسوری
یکی از ابعاد این خبر که کمتر به آن پرداخته شد، تغییر نحوه کارکرد رسانهها در طول سالیان گذشته است. بر این اساس میتوان سه مرحله را برای آن متصور شد:
یک) رسانههای اولیه مانند روزنامهها، رادیو و تلویزیون غالبا توسط دولتها کنترل میشدند یا تحت نظارت شدید آنها بودند. برای مثال در بسیاری از کشورهای اروپایی قرون وسطی، چاپ و نشر تحت نظارت حکومتها بود و دولتها قوانین سختگیرانهای برای سانسور و کنترل محتوا داشتند.
دو) رفتهرفته با توسعه بازارهای آزاد، رسانهها بهتدریج از کنترل مستقیم دولتها خارج و به نهادهای مستقل تبدیل شدند که از طریق تبلیغات و فروش محتوا درآمد کسب میکردند. این فرآیند با ظهور و توسعه اینترنت و شبکههای اجتماعی، سرعت بیشتری گرفت و باعث شد تا رسانهها بتوانند مستقلتر عمل کنند.
سه) درنهایت امروز با وضعیتی روبهرو هستیم که ظاهرا آزادیهای وسیعی بر شبکههای اجتماعی حاکم است اما در عمل این شبکهها با نوعی کنترلگری و سانسور مدرنی روبهرو هستند. شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک، اینستاگرام و توییتر از الگوریتمهای پیچیدهای برای فیلترکردن محتوا استفاده میکنند. این الگوریتمها میتوانند بهصورت خودکار محتواهای نامناسب یا مخالف با قوانین جامعه کاربری را حذف یا دسترسی به آنها را محدود کنند. درواقع سانسور حذف نشده؛ بلکه از نوع پلهای و سخت به آسانسوری و نرم تبدیل شده است.
ˇˇ🌿@mogtaba_farhang🌿ˇˇ
●سه آمار از تلگرام
به بهانه دستگیری پاول دوروف
●منابع درآمدی تلگرام:
تبلیغات
رمز ارز
تلگرام پریمیوم
خریدهای درون برنامه ای
ˇˇ🌿@mogtaba_farhang🌿ˇˇ
وقتی مرجع ما نیویورک تایمز است
●اگر به بساط آنها نگاهی انداخته باشید، شاهد آن خواهید بود که در میان کتابهایی که این دستفروشان میفروشند، کتابهایی وجود دارد که عنوانهایی رکیک و شرمآور دارند. این کتابها که معمولا کتابهای زرد روانشناسی را شامل میشود، اغلب ترجمههایی از آثار مارک منسن، نویسنده آمریکایی است. منسن فارغالتحصیل روابط بینالملل از دانشگاه بوستون است، اما در جوانی وبلاگی ایجاد و شروع به نوشتن توصیههایی برای زندگی ازنظرخودکرد.اوکمکم به صرافت افتادکه نوشتههایش راکه هیچ بار علمیواندیشهای خاصی نداشته، منتشر کند.کتابهای اوبه سرعت درمیان عامه مردم محبوب شدواوبه یکی ازپرفروشترین نویسندگان آمریکا براساس اعلام نیویورک تایمز تبدیل شد.شیوه خاص او در نوشتن، استفاده از دایره لغاتی است که فحش و ناسزا محسوب میشود. او این کلمات رادرعنوان کتابهای خود،عنوان فصول و متن به کارگرفته وبه همین دلیل بخشی ازجامعه آمریکایی که اصولا آداب و ترتیبی در بیان کلمات رکیک ندارد، باکتابهای اواحساس همذاتپنداری میکنند.باید توجه داشت که آثارمنسن حتی در خود آمریکا هم بهدلیل تهی بودن از بار علمی و هم بهدلیل سرشار بودن ازکلمات رکیک مورد انتقاد شدید است. منتقدان او را هزال و بد دهن لقب داده و به بیبنیاد بودن توصیههایش اشاره کردهاند.
●چندسالی است که در ایران، ناشران با به دست گرفتن لیست پرفروشهای ناشران بهخصوص آمریکاییها که نیویورک تایمز به صورت مرتب آن را منتشر میکند، سعی دارند با ترجمه این آثار، بازار خود را رونق بدهند. البته باید قبول کرد که در میان این لیستها گاهی کتابهای خوب ودارای ارزش ادبی هم وجوددارند، ولی غالب این آثارراکتابهای داستانی عامهپسند وآثار روانشناسی زرد تشکیل میدهند.شاید اگر ناشران ایرانی مجبور به رعایت کپیرایت بودند، این حجم از کتابهای ترجمه در بازار کتاب ایران، چه رسمی و چه غیررسمی وجود نداشت. بدون اصلاح وضعیت در بازار رسمی کتاب نمیتوان به اصلاح بازار غیررسمی کتاب رسید، چرا که این دو بازار به شکل عجیبی درهم گره خوردهاند.
ˇˇ🌿@mogtaba_farhang🌿ˇˇ
●رقیب سرگرمی ملی
●ما در دنیایی به سر می بریم که دسترسی به هر محتوایی به راحتی آب خوردن است. مردم دیگر در بند تصمیم غول های رسانه ای نیستند تا آنها برایشان تصمیم بگیرند که به تماشای چه چیزی بنشینند و از دیدن چه برنامه هایی صرف نظر کنند.
●ایده های فراوانی وجود دارد که افراد و برنامه سازان می توانند با کمترین میزان از ممیزی و سانسور اجرایش کنند و منتظر تایید این و آن هم نباشند. در ایران وظیفه سرگرم کردن ملت به عهده صداوسیماست و هیچ رسانه ای در کشور ما یارای رقابت با این رسانه را از حیث امکانات نرم افزاری و سخت افزاری ندارد، اما با ایجاد فضای رقابت برای VOD ها و کاهش کیفیت برنامه های سرگرم کننده و همین طور کوچ بسیاری از هنرمندان و برنامه سازان از تلویزیون در پی اختلاف نظر با گردانندگان رسانه ملی فرصت عرض اندام برای دیگر رسانه ها هم فراهم شد تا با آسایش خاطر بیشتری به تولید ایده های خود بپردازند و مردم را برای تماشای برنامه های گوناگون فرابخوانند.
ˇˇ🌿@mogtaba_farhang🌿ˇˇ
●لیست اینفلوئنسرهای اینستاگرام ایرانی پر مخاطب در سال ۱۴۰۲
ˇˇ🌿@mogtaba_farhang🌿ˇˇ