eitaa logo
محـــــلِّم
1.5هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
584 ویدیو
34 فایل
⸤حوزه بسیج دانشجــویی دانشگاه فرهنگیان استان فـــــــارس⸣ راه ارتباطی: @admin_mohallem https://zil.ink/mohallemfars
مشاهده در ایتا
دانلود
محـــــلِّم
#او_کیست 9⃣ 🔻عملیات بدر؛ شرق دجله، پنج کیلومتری دشمن. صدای همه درآمده بود. فرمانده‌های ارتش، فرماند
0⃣1⃣ 🔮رفته بودم عيادتش مجروح شده بود. لگن خاصره‌اش شکسته بود و پایش. لگنش را پیچ و مهره کرده بودند و توی پایش پلاتین گذاشته بودند. نشسته بود روی ویلچر، همین طور که حرف می‌زد، يك لحظه آرام نداشت؛ همان طور روی ویلچر، بدنش را تکان می‌داد و ورزش می‌کرد. گفتم «عجله نکن، ایشالا زود خوب می‌شی و دوباره ورزش صبحگاهیت رو شروع می‌کنی.» گفت «اتفاقاً عجله دارم؛ خیلی هم. پشت سر هم شیر می‌خورم و نرمش و ورزش می‌کنم. باید زودتر راه بیفتم و برگردم منطقه .» ▪️گفتم «می‌خوایم وضعیتت رو گزارش کنیم و اسمت بره توی لیست جانبازها.» همان‌طور که بدنش را کش و قوس می‌داد، گفت: « که چی بشه ؟ خدا ثبت می‌کنه کافیه .» 🔗ادامه دارد... 🌱 ➖➖➖➖➖➖➖➖ حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان فارس @mohallemfars
محـــــلِّم
#او_کیست 0⃣1⃣ 🔮رفته بودم عيادتش مجروح شده بود. لگن خاصره‌اش شکسته بود و پایش. لگنش را پیچو مهره کر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؟ | قسمت آخر 💠 غریبه‌ی آشنا، روایت سلمان ارتش که می گفت: 💡 چون برای خدا می جنگیم، عاقبتش پیروزی است ... 👈انسان برای خدا کارِ خوب و درست و صحیح بکند و در پی این نباشد که حتماً به نام او ثبت شود و امضای او زیر آن بیاید؛ این بلافاصله اثر میدهد. خدای متعال بعد از شهادت ، در همین قدم اوّل، به او اجر داد. ✍" مقام معظم رهبری" 🌱 ➖➖➖➖➖➖➖➖ حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان فارس @mohallemfars
؟ | قسمت1⃣ 🔹بیشتر وقت‌ها دیر می‌رسید. معلمش شاکی شده بود. مادرش را خواستند، او هم خبر نداشت. قرار شد پاپی‌اش شوند. دیدند موقع اذان که می‌شود به دو می‌رود مسجد محمودیه، اذان را می‌گوید، نمازش را به جماعت می‌خواند و بعد هم دست‌هایش را بلند می‌کند برای معلم‌ها و... دعا می‌کند و باز به دو برمی‌گردد مدرسه. بیشتر اوقات هم از دیوار می‌پرید توی حیاط مدرسه. فردا معلمش سرِ صف، جلوی همه دست او را گرفت و گفت: «خدایا به حق این خوبان ما رو هم خوب کن.» 🔸دائم‌الوضو بود. موقع اذان خیلی‌ها می‌رفتند وضو بگیرند ولی او اذان و اقامه‌اش را می‌گفت و نمازش را شروع می‌کرد. می‌گفت: «حیف زمین خدا نیست که آدم بدون وضو روش راه بره.» 🖇ادامه دارد... ➖➖➖➖➖➖➖➖ حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان فارس @mohallemfars
محـــــلِّم
#او_کیست؟ | قسمت1⃣ 🔹بیشتر وقت‌ها دیر می‌رسید. معلمش شاکی شده بود. مادرش را خواستند، او هم خبر نداشت
؟ | قسمت 2⃣ 💠وقتی کاری را تمام می‌کرد راضی نمیشد. همیشه دو سه پله بالاتر را می‌دید و می‌گفت: «این به درد نمی‌خوره ما باید بالاتر بریم.» 💠در قید و بند میز و صندلی و اتاق کار فرمانده نمی‌ماند. گاهی کانکسی پیدا می‌کرد و کار را از همان جا شروع می‌کرد. چند طرح مهم را این طوری کلید زد. رابطه‌اش با نیروهایش فرمانده و فرمانبری نبود بیشتر رفیق بودند تا رئیس و مرئوس. برای همین هم هرچه گفت از دل و جان برایش انجام می‌دادند. 💠موفقیتش را مدیون لطف خدا و پیروی از ولی‌ امرش می‌دانست و همیشه می‌گفت: «اگر می‌خواهید در قیامت و سر پل صراط گرفتار نشوید در کنار ولایت و گوش به فرمان ولایت باشید.» 🖇ادامه دارد... ➖➖➖➖➖➖➖➖ حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان فارس @mohallemfars
محـــــلِّم
#او_کیست؟ | قسمت 2⃣ 💠وقتی کاری را تمام می‌کرد راضی نمیشد. همیشه دو سهپله بالاتر را می‌دید و می‌گ
؟ | قسمت 3⃣ 🔹هر وقت پروژه یا کاری را تمام می‌کرد به همکارهایش می‌گفت: « باید از در پشتی بیرون برویم. حتی نباید بایستیم تشویقمان کنند چون به چیزی که می‌خواستیم رسیدیم. هدفمان شاد کردن دل آقا بود که دلش را شاد کردیم. ما یک بازوی آقا هستیم که هر چقدر خودمان را قوی کنیم ایشان را قوی کرده‌ایم.» 🔹روزهای گرم تابستان چند بار حمام می‌کرد. همیشه بوی عطر می‌داد. بیشتر لباس غیر نظامی می‌پوشید. خانه که بود اغلب لباس ورزشی تنش بود. مهمانی که می‌رفت فقط کت و شلوار می‌پوشید آن هم فقط کت تک. به وضع ظاهرش خیلی اهمیت می‌داد؛ خوش پوشی‌اش زبان‌زد همه بود. 🖇ادامه دارد... ➖➖➖➖➖➖➖➖ حوزه بسیج دانشجویی فرهنگیان دانشگاه فرهنگیان @mohallemfars
محـــــلِّم
#او_کیست؟ | قسمت 3⃣ 🔹هر وقت پروژه یا کاری را تمام می‌کرد به همکارهایش می‌گفت: « باید از در پشتی بیر
؟ | قسمت4⃣ 🔶وقتی می‌شنید کشوری کاری پیچیده را انجام داده است خدا را شکر می‌کرد و می‌گفت: «پس ما بهتر از اونا می‌تونیم همون کار رو انجام بدیم.» خیلی قرص و محکم می‌گفت: «به دو دلیل این کار برای ما راحت‌تره. یکی اینکه خیالمون راحته این کار شدنیه. دوم اینکه ما شیعه‌ایم و نصرت الهی هم ما را یاری می‌کنه. نصرت الهی یعنی اینکه اگه یک غیر مسلمون بیست بار باید دستگاهی رو تست کنه تا ایرادش رو پیدا کنه برای ما که بچه شیعه هستیم دومین بار اون ایراد معلوم میشه.» 🔶کوه که می‌رفتند دیدن حرکات بعضی از جوانان همراهانش را ناراحت می‌کرد. با خوشرویی می‌گفت: «عیب نداره. شما دنیاتون رو بزرگ کنید. الگو باشید، سعی کاری کنین که شما رو ببینند. وقتی ببینن تو دورغ نمی‌گی اونها هم نمی‌گن.» بعد خودش می‌رفت طرفشان خسته نباشید می‌گفت و حال و احوال می‌کرد. گاهی هم دعوتش می‌کردند به خوردن چای. این‌جوری می‌شد که بساطشان را جمع می‌کردند. ➖➖➖➖➖➖➖➖ حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان فارس @mohallemfars
محـــــلِّم
#او_کیست؟ | قسمت4⃣ 🔶وقتی می‌شنید کشوری کاری پیچیده را انجام داده است خدا را شکر می‌کرد و می‌گفت: «پ
؟ |قسمت5⃣ 💠نماز اول وقتش ترک نمی‌شد. حتی وقتی توی برف‌های کوه یا در حال صخره‌نوردی بود. یکبار در کوه‌های توچال، نزدیک پناهگاه شیرپلا و شروین صخره‌نوردی می‌کرد. جای خطرناکی بود. زیر پا را که نگاه می‌کردی چشم سیاهی می‌رفت. موقع اذان به همراهش گفت طناب را شل کن. خودش را به تخته سنگی رساند. راحت نمی‌شد نشست. همه ترسیده بودند. قلاب را باز کرد و نمازش را خواند. 💠فرزندانش را مجبور به خواندن نماز و... نمی‌کرد. زور و اجبار در کارش نبود. ولی وقتی صبح‌ها صدای نماز و مناجاتش بلند می‌شد بچه‌ها هم خودشان برای نماز بیدار می‌شدند. ➖➖➖➖➖➖➖➖ حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان فارس @mohallemfars
محـــــلِّم
#او_کیست؟ |قسمت5⃣ 💠نماز اول وقتش ترک نمی‌شد. حتی وقتی توی برف‌های کوه یا در حال صخره‌نوردی بود. یک
؟ |قسمت6⃣ 💠چند روز قبل از شهادتش خواب دیده بود مرده است و در قبری تنگ و تاریک است. دو ملک غضبناک هم با صورت‌های ترسناک می‌پرسیدند: «چیزی هم برای آخرتت داری؟» می‌گفت هر چه فکر کردم چه بگویم هیچ چیز یادم نیامد. کمی فکر کردم تا این جمله یادم آمد: «من اقامه عزای آقا اباعبدالله را کردم و برای امام حسین (ع) گریه‌ها کردم.» می‌گفت: «تا این جمله را گفتم قبر باز و روشن شد و بوستانی را مقابل چشم دیدم .» 💠وقتی حرف از شهدا می شد می‌گفت: «ما با شهدا زنده‌ایم تا با شهدا محشور بشیم. اگر ما نسبت به ایشون غریب باشیم اون ور هم حتماً غریبیم. با این‌ها باش تا با این‌ها محشور بشی». 💠بر من لباس نوکری‌ام را کفن کنید نوکر، بهشت هم برود باز نوکر است وصیت کرده بود که «هر وقت به یاد من افتادید برای شادی ام یاد و ذکر اهل بیت (ع) و ذكر مصيبت آقا اباعبدالله و ائمه اطهار (ع) نمائید.» کاغذی را هم روی پارچه سیاه در کمدش سنجاق کرده بود که رویش نوشته بود «عنایت فرموده و این دستمال مشکی را در كفن بنده قرار دهید.» همان دستمالی که اشک‌هایش را در عزای حسینی با آن پاک می‌کرد. ➖➖➖➖➖➖➖➖ حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان فارس @mohallemfars
محـــــلِّم
#او_کیست؟ |قسمت6⃣ 💠چند روز قبل از شهادتش خواب دیده بود مرده است و در قبری تنگ و تاریک است. دوملک
؟ |قسمت7⃣ 💠وقتی یک سوخت یا کار جدیدی می‌ساخت اسمش را می گذاشت made in shia. اعتقادش به غدیر و امیرالمومنین خیلی زیاد بود. برای کارکنانش در روز عید غدیر جشن مفصلی می‌گرفت و به همه عیدی می‌داد. 💠شب و روزش شده بود سر و سامان دادن به اوضاع توپخانه، تربیت نیروی متخصص، تعمیر و تجهیز توپخانه و.... می‌گفت: «قلبم به درد می‌آید که ولی فقیه ما دستش مقابل صدام خالی باشد. ما باید دستش را پر کنیم». 💠خبر حمله منافقین را که شنید خودش را به اسلام آباد غرب رساند. در عملیات مرصاد هم خدمه خمپاره ۱۲۰ شده بود. برایش فرقی نمی‌کرد در کجای سلسله مراتب سازمانی باشد. در عملیات مرصاد که آخر جنگ بود، مثل روزهای اول جنگ دوباره شد خمپاره انداز. ➖➖➖➖➖➖➖➖ حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان فارس @mohallemfars
محـــــلِّم
#او_کیست؟ |قسمت7⃣ 💠وقتی یک سوخت یا کار جدیدی می‌ساخت اسمش را می گذاشت made in shia. اعتقادش به غدیر
؟ |قسمت8⃣ 💠موضوع قرآن سوزی که در آمریکا چند سال پیش اتفاق افتاد ایشان را خیلی ناراحت کرد و می‌گفت: «تا زمانیکه ما قدرتمند نشویم این‌ها بی احترامی‌ می‌کنند.» حالا کسی که این تفکر را دارد در زندگی اش همیشه دارد. مثلا ما اگر با خانواده کوه می‌رفتیم اینطور نبود که بگوییم همین اوایل راه و پایین کوه بنشینیم. پدرم به ما می‌گفت باید تا قله برویم. می گفتیم حالا خسته‌ایم این بار کوتاه بیا اما ایشان قبول نمی‌کرد. از نظر ایشان همیشه باید تا قله صعود می‌کردیم و به پایین‌تر راضی نبود. 💠 صعود پنج هزار نفر به قله دماوند. فکرش هم خیلی‌ها را متعجب می‌کرد. اما او عزمش را جزم کرده بود. همه امکانات تجهیزات را هم پیش بینی کرد، از قرارگاه‌های امداد و نجات تا ایستگاه‌های صلواتی. روز میلاد حضرت زهرا (س) پنج هزار نیروی بسیجی و سپاهی برای صعود پای قله بودند. به نیت چهارده معصوم از چهارده یال کوه دماوند صعود شروع شد. آخر سر ۴۱۳۷ نفر قله را فتح کردند و همان جا هم حدیث کساء خواندند. ➖➖➖➖➖➖➖➖ حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان فارس @mohallemfars
محـــــلِّم
#او_کیست؟ |قسمت8⃣ 💠موضوع قرآن سوزی که در آمریکا چند سال پیش اتفاق افتاد ایشان را خیلی ناراحت کرد و
؟ |قسمت9⃣ ✨فضای هتل در سوریه و رفت و آمدهای افسران روسی و نوع پوشش زنان سوری برای نیروی‌های جوان غریبه بود. او نیروهایش را در یکی از اتاق‌های هتل جمع کرد و گفت: «بستر جنگ آبستن حوادث تازه‌ایه، محبت و خنده‌های سوری‌ها نباید مارو از ماموریت اصلیمون غافل کنه، هر جور شده باید این آموزش رو خوب یادبگیریم». مسائل حاشیه‌ای نباید از اصل قضیه دورمون کنه. بار امانتی که شهدا رو دوش ما گذاشتن باید به سرمنزل مقصود برسونیم. من به همه‌تون ایمان دارم و مطمئنم که انتخاب درستی کردم. توکلمون به خدا باشه و با این حال در کنار هدف اصلیمون به دو مسأله دیگر هم باید توجه کنیم: ⚠️ اول: «از تاثیر معنوی روی سوری‌ها غافل نشیم، معنویت توی جبهه‌هامون رو باید به فضای پادگان سوریه منتقل کنیم». ⚠️ دوم: «حتما به جمع‌آوری اطلاعات اهمیت بدیم. وقتی از اینجا برگشتیم چیزی تو دست و بالمون باشه که به بقیه هم یاد بدیم. ما کار بزرگی رو شروع کردیم. دشمن بزرگی داریم، درحد دشمن بزرگ بایستی کار و تلاش کنیم». ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان فارس @mohallemfars
محـــــلِّم
#او_کیست؟ |قسمت9⃣ ✨فضای هتل در سوریه و رفت و آمدهای افسران روسی و نوع پوشش زنان سوری برای نیروی‌های
16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
؟ |قسمت آخر 💎 غریبه ی آشنا؛ روایت پدر موشکی ایران که می گفت: 🔥 «روی قبرم بنویسید اینجا مدفن کسی است که می خواست اسرائیل را نابود کند». ✨شهید طهرانی مقدّم، سراپا بود؛ همت خیلی بلندی داشت. افق‌های خیلی بلندی را می‌دید. یکی از خصوصیات برجسته ی ایشان مدیریت بود. یک بود؛ درس مدیریت هم نخوانده بود، اما واقعا یک مدیر بود. ✍🏻مقام معظم رهبری ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان فارس @mohallemfars