(5)
🔻۲.گفتمان سازشکار؛ توهّم صلح در جهان استکباری
#گفتار_دوّم
#یادداشت_اوّل
در نقطه مقابل، گفتمان سازشکار با برداشتهای خوشبینانه و سادهانگارانه از مفاهیم صلح و تعامل بینالمللی، به دنبال حل مشکلات از طریق "دیپلماسی تعاملی" یا همان "دیپلماسی التماسی" و امتیازدهی به دشمنان بوده است. این جریان که نمونه بارز آن در سیاستهای خارجی برخی دولتها و بهویژه در برجام قابل مشاهده است، تلاش کرده تا از طریق اعتماد به بازیگران جهانی، وضعیت کشور را بهبود بخشد. با این حال، تجربه تاریخی بهخوبی نشان داده که این استراتژیها، نهتنها منجر به بهبود شرایط اقتصادی و امنیتی نشده، بلکه به تشدید فشارها و افزایش تهدیدات منتهی شده است.
اتخاذ چنین رویکردی، ناشی از عدم فهم عمیق نسبت به ساختارهای قدرت جهانی و ماهیت استکباری نظام سلطه است. سازشکاران، با اتخاذ سیاستهای مماشاتطلبانه و امتیازدهی پیدرپی، فرصتهای استراتژیک کشور را از دست داده و دشمنان را به دریافت امتیازات بیشتر تشویق کردهاند. درحالیکه رهبران انقلاب بارها بر بیاعتمادی به دشمنان تأکید کردهاند، این جریان با توهم صلح پایدار، کشور را در معرض آسیبهای جدیتر قرار داده است. شکست برجام و افزایش تحریمها، بهترین شاهد بر ناکامی این استراتژی و عبرتی تاریخی برای آن دسته از سیاستمدارانی است که به وعدههای توخالی دشمن دل بستهاند.
رهبر عزیز انقلاب در تحلیل این تجربه تلخ، بارها بر این نکته تأکید کردهاند که اعتماد به دشمنان، خطای راهبردی بزرگی است که نهتنها امنیت و اقتصاد کشور را تأمین نمیکند، بلکه به تضعیف جایگاه بینالمللی کشور میانجامد. ایشان بهصراحت فرمودند: «کسانی که به دشمن دل بستهاند، باید بدانند که دشمنان ما نه با منطق و استدلال، بلکه با فشار و زور با ما مواجه میشوند و هر امتیازی که به آنها بدهیم، بهانهای برای امتیازات بیشتر خواهد شد و آنان از هر فرصتی برای ضربه زدن به ما استفاده میکنند»
اینک، بررسی راندمان سازشکاران در ایران و جهان اسلام نیز گواه این است که سازش در نهایت به انحطاط منتهی میشود. در طول تاریخ انقلاب اسلامی، افرادی چون 'بنیصدر' که با رویکردهای سازشکارانه و با توسل به قدرتهای خارجی بهدنبال حل مشکلات کشور بودند، نه تنها به اهداف خود نرسیدند، بلکه به ورطه انزوا و تباهی سقوط کردند.
در سالهای اخیر نیز شاهد بودهایم که جریانهای سازشکار اصلاحطلب، با تمام تلاشهایشان برای نزدیکی به غرب و پیگیری سیاستهای لیبرالی، نتوانستند به اهداف موردنظر خود برسند و امروز در سطح اجتماعی و سیاسی بهطور کامل منزوی شدهاند.
در تذکره اسلام امام حسن علیهالسلام، با درایت و تدبیر خود، سازش با معاویه را تنها بهعنوان یک «تاکتیک موقت» برای حفظ اصل اسلام پذیرفت؛ ولی سازشکاران در طول تاریخ، هرگز از این درس عبرت نگرفتند و با معاملهگری و امتیازدهی، اصول اسلام را تضعیف کردهاند.
•https://rahamedia.net/?p=5762
•https://hawzahnews.com/xd9bJ
(6)
#گفتار_دوّم
#یادداشت_دوّم
اکنون اما متأسفانه مجددا پس از تجربه تلخ برجام نیز، مدعیان سازش دست از تلاش بر نمی دارند.
به تازگی یکی از نظریه پردازان آنها یعنی دکتر سریع القلم، عامل تضاد اصلی آمریکا با ایران را اسرائیل دانسته و لذا تأکید کرده که توافقاتی چون برجام که اثری بر روابط اسرائیل و ایران ندارد، نوعی اقدام بیفایده تلقی میشود. سپس به پشتوانه این نظرات سخن خود را ادامه داده و گفته: چاره حل مشکلات اقتصادی در رفع تحریم های خارجی است و رفع تحریمها باید با عادیسازی روابط با اسرائیل و استقلال تصمیم وزارت خارجه توأم باشد.
حال برای ما چند سؤال مطرح است:
۲. ۱. اگر توسعه اقتصادی مستلزم بهبود ارتباط خارجی با اسرائیل است، چرا مصر پس از پذیرش مطالبات اسرائیل و آمریکا تحت عنوان پیمان کمپ دیوید، نه تنها با اقتصاد توسعه یافته روبرو نشد؟ بلکه امروز بعضاً میبینیم مردم آن در حال شورش به علت کمبود نان هستند.
۲. ۲. چگونه میتوان عادیسازی روابط با اسرائیل را لازمه توسعه ایران به شمار آورد درحالی که در تاریخ همین ایران، محمدرضا پهلوی با وجود برقراری روابط گسترده با اسرائیل و بعضا ابراز حمایت از اقدام اسرائیل حین امضای توافق کمپ دیوید، نهایتا شخص محمدرضا پهلوی با آنکه در زمان جنگ میان مصر و اسرائیل غیر مستقیم و نامحسوس مبالغ هنگفتی صرف هزینه برای پیروزی مصر و ملک صفوان کرده بود، در کتاب پاسخ به تاریخ خود اعتراف کرد که اساس ارتباط با اسرائیل یک اشتباه تاریخی بوده و نباید با دشمنی مانند اسرائیل ارتباط داشت.
۲. ۳. اسرائیل بارها نشان داده که چندان به تعهدات خود پایبند نیست؛ چگونه می توان به عهد کشوری امیدوار بود که سوابق سیاهی از جمله ، عدم پایبندی به اعطای سوخو ۱۵هایی که به امارات وعده داده بود، شرایط بحرانی در کرانه باختری که قرار بود زیر سایه اسرائیل به رفاه برسد، همکاری با داعش به رغم تعهدی که در قبال حفظ امنیت برخی ملل اسلامی داده بود و ... را در کارنامه دارد.
۲. ۴.تجربه بین المللی نشان داده منشأ اساسی دشمنی آمریکا با سایر کشورها، تلاش آنان برای پیشرفت درونی و «عدم اتکاء و وابستگی» به ابر قدرتی مثل آمریکا است . وگرنه چین، روسیه، کره شمالی و سایر ملل که مشکلی با اسرائیل نداشتند. بهتر نیست به جای تمرکز بر این مظنونات، تحقق توسعه ایران را از رهگذار الگوسازی خارجی دنبال کنیم؟
۲. ۵.پیشتر علی رغم تعهد آمریکا به رفع تحریمها در صورت محدودیت هستهای ایران، شاهد بیعهدی آمریکا بودهایم. چه تضمینی وجود دارد که اینبار از یک سوراخ دوبار گزیده نشویم؟
۲. ۶. در آخر سؤال نهایی ما این است که بهتر نیست به جای تعلیق توسعه ایران به ارتباط ناشدنی با آمریکا، اندکی نیز به کشور های عضو بریکس که فارغ از عضویت و مداخله آمریکا در آن، نیمی از تولید ناخالص جهان را به خود اختصاص داده اند، توجه کنیم؟
•https://rahamedia.net/?p=5762
•https://hawzahnews.com/xd9bJ