■..تا قواى مملكت بدن در تحت فرمان عقل در نيامدند اين مملكت هرج و مرج است و سر و سامان ندارد و مدينه فاضله نخواهد شد و بيت معمور نخواهد گرديد بلكه همواره در آن جنگ و دعوى و نزاع و كشمكش است و نفس را در اين صورت #نفس_مضطربه گوينده و چنين نفسى به ادراك مقامش كه تشبه به ملكوتست و فى مقام صدق عند مليك مقتدر بودن است توفيق نمى يابد .
■و چون عقل بر آنها مستولى شد و مملكت را آرام كرد و اهل آنرا مطيع و منقاد خود گردانيد و همه را بدين خود در آورد كه العقل ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان , آنگاه سر آسوده و آرميده خواهد داشت و بخطاب يا ايتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربك راضية مرضية فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى , مخاطب مى گردد .(۱)
■●نصوص الحکم بر فصوص الحکم
علامه حسن زاده ی آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■..تا قواى مملكت بدن در تحت فرمان عقل در نيامدند اين مملكت هرج و مرج است و سر و سامان ندارد و مد
■پس نفس آنگاه كه از بند هوا و هوس رهايى يافت و از زنگار پليديها بدر آمد #نفس_مطمئنه مى گردد , و لايق چنان خطاب مى شود و بكار خويشتن مى پردازد و بتوجه حقيقة الحقايق كه متن اعيان و حق اول است بسر مى برد كه الا بذكر الله تطمئن القلوب .
و بدان اندازه كه در نزاهت و قدسش كوشيده است و از علائق ظلمانى مهذب شده است ، بقدرسعه جدول وجوديش اشراقات و تجليات الهى كه بهترين مائده هاى جنت قرب اند بر او افاضه مى شوند كه ادراك اين فيضها كه نزلا من عند الله است و مقام قرب به حضرت اله و جنت لقاء الله است ، براى او منتهاى لذت خواهد بود رزقنا الله تعالى و اياكم القرب منه
■در نكات گفته ايم : بسائط چون تركيب شدند روح مى گيرند و روح چون بسيط شد . فتبصر .(۲)
■●نصوص الحکم بر فصوص الحکم
علامه حسن زاده ی آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■پس نفس آنگاه كه از بند هوا و هوس رهايى يافت و از زنگار پليديها بدر آمد #نفس_مطمئنه مى گردد , و لاي
■قوله : هواللذة القصوى , منتهاى لذت بودن آن بدينجهت است كه توجه و عرفان و ادراك نفس مطمئنه به جواهر عقلى عالى و مادون آنها در سلسله مجردات طولى و عرضى نيز لذت عقلانى است ولى منتهاى لذتش قرب حق اول است .
كسانى كه داراى طبع دنى و همت خسيس اند به لذت حيوانى خو مى كنند , و لذتى جز مشتهيات و مدركات حيوانى نمى دانند و نمى شناسند , بى خبر از اين كه :
●اگر لذت ترك لذت بدانى
●دگر لذت نفس لذت نخوانى
■حتى عباداتشان درازاى مشتهيات حيوانى است كه در حقيقت عبدالبطن و عبدالهوايند نه عبدالله و عبده , و از بهجت و سعادت انسانى و ملائكه و عقول غافل اند.
■شيخ رئيس در نمط بهجت و سعادت اشارات و در الهيات شفاء چه خوش گفته است : و يقال له يا مسكين لعل الحال للملائكة و ما فوقها ألذوابهج و أنعم من حال الانعام بل كيف يمكن أن يكون لاحدهما الى الاخر نسبة يعتدبها .
يعنى اى بيچاره ! شايد حال فرشتگان و بالاتر آنان خوش مزه تر و شادمانه تر و نيكوتر از حال چارپايان باشد , بل چگونه ميتوان يكى از اين دو را با ديگرى نسبت بسزايى داد .(۳)
■●نصوص الحکم بر فصوص الحکم
علامه حسن زاده ی آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #إقبال_الأعمال
دعای #سید_بن_طاووس در هنگام رؤیت #هلال_ماه_صفر
نگارندهى كتاب «المنتخب» چنين نقل كرده است:
#هنگام_استهلال_ماه_صفر_بگو:
■اللَّهُمَّ أَنْتَ اللَّهُ الْعَلِيمُ الْخَالِقُ الرَّازِقُ وَ أَنْتَ اللَّهُ الْقَدِيرُ الْمُقْتَدِرُ الْقَادِرُ
■خداوندا، تو خداى آگاه، آفريننده و روزىرسان هستى و تو خداى توانا مقتدر و توانمندى،
■أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعَرِّفَنَا بَرَكَةَ هَذَا الشَّهْرِ وَ يُمْنَهُ
■از تو درخواست مىكنم كه بر محمد و آل محمد درود فرستى و ما را با بركت و خجستگى اين ماه آشنا گردانى
■وَ تَرْزُقَنَا خَيْرَهُ وَ تَصْرِفَ عَنَّا شَرَّهُ وَ تَجْعَلَنَا فِيهِ مِنَ الْفَائِزِينَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
■و خير آن را به ما روزى كنى و از شرّ آن باز دارى و ما را از رستگاران در آن قرار دهى، اى مهربانترين مهربانان.
■اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِي أَكْثَرَ الْعَالَمِينَ قَدْراً وَ أَبْسَطَهُمْ عِلْماً وَ أَعَزَّهُمْ عِنْدَكَ مَقَاماً وَ أَكْرَمَهُمْ لَدَيْكَ جَاهاً
■خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا در نزد خود بلندمرتبهترين، دانشمندترين، سرفرازترين، آبرومندترين و برترين همهى جهانيان قرار ده،
■كَمَا خَلَقْتَ آدَمَ ع مِنْ تُرَابٍ وَ نَفَخْتَ فِيهِ مِنْ رُوحِكَ وَ أَسْجَدْتَ لَهُ مَلَائِكَتَكَ
■همان گونه كه حضرت آدم-سلام بر او-را از خاك آفريدى و از روح خود در او دميدى و به فرشتگان دستور دادى تا در برابر او سجده كننده
■وَ عَلَّمْتَهُ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا وَ جَعَلْتَهُ خَلِيفَةً فِي أَرْضِكَ
■و همهى نامهايت را به او آموختى و جانشين خود در زمين قرار دادى
■وَ سَخَّرْتَ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً مِنْكَ وَ كَرَّمْتَ ذُرِّيَّتَهُ وَ فَضَّلْتَهُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ
■و همهى آنچه را كه در آسمانها و زمين است، مسخر و رام او گردانيدى و فرزندان او را گرامى داشته و بر جهانيان برترى دادى.
■اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ وَ مِنْكَ النَّعْمَاءُ وَ لَكَ الشُّكْرُ دَائِماً
■خدايا، ستايش تو را است و نعمت از تو است و سپاس جاودانه تو را،
■يَا لَطِيفاً بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ يَا سَمِيعَ الدُّعَاءِ ارْحَمْ وَ اسْتَجِبْ
■اى كسى كه به بندگان مؤمن لطف دارى، اى شنواى دعا، بر من رحم آر و دعايم را مستجاب كن؛
■فَإِنَّكَ تَعْلَمُ وَ لَا أَعْلَمُ وَ تَقْدِرُ وَ لَا أَقْدِرُ وَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ
■زيرا تو مىدانى و من نمىدانم و تو مىتوانى و من نمىتوانم و تو از همهى نهانىها آگاهى،
■فَاجْعَلْ قَلْبِي وَ عَزْمِي وَ هِمَّتِي [وَ نِيَّتِي] وَفْقَ [وقف] مَشِيَّتِكَ وَ أَسِيرَ أَمْرِكَ
■پس دل، تصميم و همت [نيّت]مرا موافق [وقف]خواست خود و اسير خويش بگردان.
■اللَّهُمَّ إِنِّي لَا أَقْدِرُ أَنْ أَسْأَلَكَ إِلَّا بِإِذْنِكَ وَ لَا أَقْدِرُ إِلَّا أَسْأَلُكَ بَعْدَ إِذْنِكَ خَوْفاً مِنْ إِعْرَاضِكَ وَ غَضَبِكَ
■خدايا، من جز به اذن تو نمىتوانم چيزى از تو بخواهم و بعد از اذن تو نمىتوانم از تو نخواهم، زيرا از روى برگرداندن و خشم تو بيم دارم؛
■فَكُنْ حَسْبِي يَا مَنْ هُوَ الْحَسْبُ وَ الْوَكِيلُ وَ النَّصِيرُ
■پس خود براى من بس باش، اى كسى كه كافى و كارگزار و ياور من هستى.
■اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى جَمِيعِ مَلَائِكَتِكَ الْمُقَرَّبِينَ وَ أَنْبِيَائِكَ [وَ] الْمُرْسَلِينَ وَ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
■خداوندا، بر محمد و آل محمد و بر همهى فرشتگان مقرب و پيامبران مرسل و بندگان شايستهات درود فرست اى مهربانترين مهربانان،
■يَا جَالِيَ الْأَحْزَانِ يَا مُوَسِّعَ الضِّيقِ يَا مَنْ هُوَ أَوْلَى بِخَلْقِهِ مِنْ أَنْفُسِهِمْ
■اى برطرفكنندهى اندوهها، اى گسترندهى تنگناها، اى كسى كه از خود آفريدهها به آنها سزاوارتر هستى،
■وَ يَا فَاطِرَ تِلْكَ الْأَنْفُسِ أَنْفُساً وَ مُلْهِمَهَا فُجُورَهَا وَ التَّقْوَى نَزَلَ بِي يَا فَارِجَ الْهَمِّ هَمٌّ ضِقْتُ بِهِ ذَرْعاً
■اى آفرينندهى جانها به صورت جان و الهامكنندهى بدى و تقوا به آن، اى گشايندهى اندوه، اندوهى بر من فرود آمده است كه نمىتوانم در برابر آن ايستادگى كنم
■وَ صَدْراً حَتَّى خَشِيتُ أَنْ يَكُونَ عَرَضَتْ فِتْنَةٌ
■و سينهام در اثر آن به تنگ آمده است، به حدى كه مىترسم فتنهاى بر من عارض شده باشد.
#ادامه👇
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #إقبال_الأعمال دعای #سید_بن_طاووس در هنگام رؤیت #هلال_ماه_صفر نگارندهى كتاب «المنتخب» چنين نقل ك
#هنگام_استهلال_ماه_صفر_بگو:
#ادامه👆
■يَا اللَّهُ فَبِذِكْرِكَ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ قَلِّبْ قَلْبِي مِنَ الْهُمُومِ إِلَى الرَّوْحِ وَ الدَّعَةِ
■اى خدايى كه دلها با ياد تو آرام مىگيرد، بر محمد و آل محمد درود فرست و دل مرا از اندوهها نجات ده و به سوى آسایش و آسودگى انتقال ده
■وَ لَا تَشْغَلْنِي عَنْ ذِكْرِكَ بِتَرْكِكَ مَا بِي مِنَ الْهُمُومِ إِنِّي إِلَيْكَ مُتَضَرِّعٌ
■و مرا با غمهايم تنها مگذار تا مبادا از يادت بازمانم، من به درگاه تو تضرع مىكنم.
■أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي لَا يُوصَفُ إِلَّا بِالْمَعْنَى بِكِتْمَانِكَ عن [فِي] غُيُوبِكَ ذِي النُّورِ
■به آن اسم تو كه با معنا توصيف مىشود و آن را در غيب پوشيدهاى و داراى نور است،
■وَ أَنْ تُجْلِيَ بِحَقِّهِ أَحْزَانِي وَ تَشْرَحَ بِهِ صَدْرِي بِكُشُوطِ الْهَمِّ يَا كَرِيم
■از تو خواستارم به حق آن اندوههاى مرا بزدايى و با كنار زدن دلتنگى دلم را بگشايى، اى كريم.
#دعای_استهلال
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●زائران اباعبدالله الحسین زائران خدا و ضیوف الرّحیم هستند●■
#حاج_محمد_اسماعیل_دولابی
■●عرفات در حجّ شیعه، #معرفت_امام_حسین علیه السّلام است و حج بدون درک و وقوف عرفات درست نیست.
#یاعلی
■●مصباح الهدی ص ۳۰۰●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت ششم)●■
■●معاويه، بهدلیل #ضعف_معرفت و #ضعف_ایمان مردم، توانست به اغراض خود دست پيدا كند و ولايتعهدی يزيد را تثبيت كند تا بعد از به درك واصل شدنش، يزيد زمام امور را به دست گيرد و آن جنايات را در طول سه سال حكومتش مرتكب شود.
■●قبلاً اشاره كردهام، سال اوّل، واقعهی عاشورا را پديد آورد و آن جنايت عظيم را نسبتبه فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و اهلبيتش مرتکب شد.
■●سال دوم هم قتلعام مردم مدينه را برنامهريزی كرد و آنهمه جنايتی كه در مدينه اتّفاق افتاد و جوی خونی كه از مسلمانها و مؤمنين، كنار قبر پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم جاری بود. و فجايع عجيب! تجاوز به عنفها که حدود سه روز يا يك هفته، يزيد تمام زنان و دختران مدينه را بر لشكريان خود حلال كرد و خدا میداند كه در آن فاجعه چقدر تجاوز به عنف شد! این هم سال دوم حکومت یزید.
■●سال سوم حكومت يزيد هم ماجرای حمله به كعبه و ويران كردن كعبه بود؛ به بهانهی آنكه عبداللهبنزبير آنجا مخفی شده يا پناه گرفته، با منجنيق كعبه را سنگباران كردند؛ كعبه را خراب كردند. يكی از دفعاتی كه كعبه در طول تاريخ ویران شد و دوباره بازسازی كردند در همين حادثهی سال سوم حكومت #يزيد بود.
■●خب چه شد كه #معاویه توانست برای چنین يزيد پليدی، يزيد شرابخوار، يزيد سگباز، يزيد پليد كه خدا ميداند پليدی او چقدر است، بیعت بگیرد؟!
■●حنظلهی غسيلالملائكه را میشناسید. حنظله آن رادمرد صحنهي جهاد بود كه در زمان رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم به شهادت رسيد. شب عروسی او بود و فردایِ آن، روز جهاد و جنگ بود. حنظله فقط اجازه گرفت که امشب را در مدينه بمانم و فردا خودم را به لشكر ملحق كنم و پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم اجازه دادند. حنظله صبح حتّی اين فرصت را به خودش نداد كه برود غسل كند و بعد به لشكر پيغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ملحق شود. آمد به لشكر ملحق شد و در همان حملههای نخستين هم به شهادت رسيد. بعد پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: من میبينم كه ملائكه آب آوردند و دارند حنظله را غسل ميدهند! لذا معروف شد به حنظلهی غسيلالملائكه! حالا پسر اين حنظله در مدينه زندگی میكند. فرزندان زيادی هم دارد. شايد هشت، نه تا پسر دارد؛ يعنی نوههای حنظله متعدّدند. پسر حنظله با فرزندانش از مدينه راه میافتند بروند شام كه ببينند ماجرا چيست. اینها را سالهای گذشته در مباحث درسهایی از مکتب عاشورا عرض کردهام. وقتی برگشتند، عباراتی گفتند كه انسان واقعاً حيا میكند بگويد. رفتند ببينند واقعاً يزيد چطور آدمی است. آمدند، گفتند: ما كسی را ديديم که شراب میخورد! تار و تنبور میزند! با مادران و خواهران خودش همبستر ميشود!! يك چنين موجود پليد و كثيفی بشود خليفهی رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم ! بشود اميرالمؤمنين! چطور معاويه موفّق شد چنين كاری را به نتيجه برساند؟!
#ادامه_دارد...
#سیره_و_تاریخ
#امام_حسين_علیه_السلام
#محرم_۹۷
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباحالهدی وسفینةُالنّجاة - بخش چهارم●■ ■حج يعنی قصد؛ «اَلحَجُّ قَصدٌ»، و حاجی يعنی كسی كه مقصد
■●مصباحالهدی وسفینةُالنّجاة - بخش پنجم●■
■●روی خودمان كار كنيم؛ عاشورا مكتبی است برای شدن! هیچ كس هم خودش را از اين حوزه بيرون نداند. در لشكريان اباعبدالله عليهالسّلام، در اهل بيت و اصحاب اباعبدالله الحسين عليهالسّلام، نمونه و نمايندهای از همهی تيپهای اجتماعی، از همهی گروههای سنّی، از همهی جنسها و نژادها وجود دارد؛ مرد، زن، پيرمرد، كودك ششماهه، کودک هشت نه ساله، نوجوان دوازده سيزده ساله، سفيدپوست، سياهپوست مثل جون غلام باوفای اباعبدالله عليهالسّلام، ثروتمند، فقیر، تحصيلكرده و عالم و دانشمند، انسان عامی، انسان عابد و زاهد و اهل تقوا و عبادتهای بسيار عظيم، و انسانی كه شايد دو ركعت نماز هم در عمرش نخوانده است؛ مثل وهب نصرانی كه مسلمان شد و بعد شهيد شد. اينجا همهی گروهها، نمايندهای دارند و اين نشان میدهد كه هر كس میتواند جز و ياران اباعبدالله عليهالسّلام باشد.
■●وقتی دوست اهل بيت ياد اباعبدالله عليهالسّلام و مصائب آن حضرت میافتد، میگويد:
■«يَا لَيْتَنِی كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً»■
■●ای كاش من هم روز عاشورا با شما بودم و در راه شما جان میباختم؛ همين را كه میگوید، جزو ياران اباعبدالله عليهالسّلام میشود؛ اگر با همهی وجود اين حرف را بزند و لقلقهی زبان نباشد. گاهی اوقات حادثهای را نقل میكنند؛ با همهی وجود میگويید: كاش من هم آنجا بودم. دوست اهل بيت عليهمالسّلام اينگونه است؛ وقتی صحنهی كربلا را ترسيم میكنند، با همهی وجود میگويد: كاش من هم آنجا بودم. اين كاش را در زيارت ناحيهی مقدّسه میتوان فهميد يعنی چه! يا اباعبدالله عليهالسّلام كاش بودم و جانم را سپر جان شما میكردم؛ نمیگذاشتم پيكر مطهّرتان آنگونه هدف سنگها و نيزه شكستهها قرار گيرد.
■●همهی گروهها میتوانند جزو ياران اباعبدالله عليهالسّلام باشند؛ پس همهی ما بايد شاگرد اين مكتب باشيم و با طی كردن اين دوره يك انسان حسينی شويم؛ يعني زندگیمان را نگاه كنيم و ببينيم چه شباهتی با حضرت پيدا كرد.
■●اين همه محرّم و عاشورا در عمر ما طی شد؛ روحيّاتمان، رفتارهایمان، خلقيّاتمان، بينشمان، حال معنویمان، ارتباط ولايیمان با اهل بيت عصمت و طهارت عليهمالسّلام، روحيّات عارفانهمان چقدر شبيه اباعبدالله الحسین عليهالسّلام و اهل بيت و اصحاب كرامشان شد. خودمان را بسنجيم؛ وزن كنيم؛ محاسبه كنيم.
■●نكند هر سال اين حادثهها تكرار شود؛ ما هم مثل شاگردان مردود يك كلاس، هر سال از نقطه آغازی شروع كنيم. نگاهی به زندگیمان بيندازيم...
#ادامه_دارد....
■●«استاد مهدی طیّب»
#مصباحالهدی_و_سفینهالنجاه●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباحالهدی وسفینةُالنّجاة - بخش پنجم●■ ■●روی خودمان كار كنيم؛ عاشورا مكتبی است برای شدن! هیچ كس
سلام علیکم دوستان همراه
دیروز پست تکراری داشتیم ، در واقع قسمت پنجم مصباح الهدی باید جایگزین
میشد.
عفو بفرمائید همراهان فهیم
یاعلی✋
آیه 255 سوره بقره قسمت دوم
بخش سوم1⃣
● معناى (( قيوم ))
كلمه ((قيوم )) بطورى كه علماى صرف گفته اند، بر وزن ((فيعول )) است ، همچنانكه كلمه ((قيام )) بر وزن فيعال از ماده قيام است ، صفتى است كه بر مبالغه دلالت دارد، و قيام بر هر چيز به معناى درست كردن و حفظ و تدبير و تربيت و مراقبت و قدرت بر آن است ، همه اين معانى از قيام استفاده مى شود، چون قيام به معناى ايستادن است ، و عادتا بين ايستادن و مسلط شدن بر كار ملازمه هست ، از اين رو از كلمه قيوم همه آن معانى استفاده مى شود.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 505
و خداى تعالى در كلام مجيدش اصل قيام به امور خلق خود را براى خود اثبات نموده و مى فرمايد: ((افمن هو قائم على كل نفس بما كسبت ))، و نيز با بيانى كلى تر مى فرمايد: ((شهد الله انه لا اله الا هو و الملائكه و اولوا العلم قائما بالقسط لا اله الا هو العزيز الحكيم ))، اين آيه شريفه چنين مى رساند كه خدا قائم بر تمامى موجودات است ، و با عدل قائم است ، به اين معنا كه عطا و منع او همه به عدل است ، و با در نظر گرفتن اينكه عالم امكان همان عطا و منع آن است (دادن هستى است ، و در چهار چوب دادن آن است ، چون هيچ موجودى بدون چهارچوب و حد و ماهيت وجود پيدا نمى كند)، پس هر چيزى را همانقدر كه ظرفيت و استحقاق دارد مى دهد،
آنگاه مى فرمايد:
علت اينكه به عدالت مى دهد اين است كه عدالت مقتضاى دو اسم عزيز و حكيم است ، خداى تعالى به آن جهت كه عزيز است ، قائم بر هر چيز است ، و به آن جهت كه حكيم است در هر چيزى عدالت را اعمال مى كند.
و سخن كوتاه اينكه : خداى تعالى از آنجا كه مبدأ هستى است ، و وجود هر چيز و اوصاف و آثارش از ناحيه او آغاز مى شود، و هيچ مبدئى براى هيچ موجودى نيست مگر آنكه آن مبدأ هم به خدا منتهى مى شود، پس او قائم بر هر چيز و از هر جهت است ، و در حقيقت معناى كلمه قائم است ، يعنى قيامش آميخته با خلل و سستى نيست ، و هيچ موجودى به غير از خدا چنين قيامى ندارد، مگر اينكه به وجهى قيام او منتهى به خدا و به اذن خدا است ، پس خداى تعالى هر چه قيام دارد قيامى خالص است (نه قيامى آميخته با ضعف و سستى ) و غير خدا به جز اين چاره اى ندارد كه بايد به اذن او و به وسيله او قائم باشد،
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیه 255 سوره بقره قسمت دوم بخش سوم1⃣ ● معناى (( قيوم )) كلمه ((قيوم )) بطورى كه علماى صرف گفت
آیه 255 سوره بقره قسمت دوم
بخش سوم2⃣
● معناى (( قيوم ))
پس در اين مساله از دو طرف حصر هست ، يكى منحصر نمودن ((قيام )) در خداى تعالى و اينكه غير او كسى قيام ندارد، و ديگر منحصر نمودن خدا در قيام ، و اينكه خدا به جز قيام كارى ندارد، حصر اول از كلمه قيوم استفاده مى شود كه گفتيم خبر بعد از خبر براى مبتداء ((الله )) است ، و حصر دوم از جمله بعدى استفاده مى شود كه مى فرمايد: ((لا تاخذه سنه و لا نوم - او را چرت و خواب نمى گيرد)). (ما چند حالت داريم ، يا در حال قيام و تسلط بر كاريم ، يا نشسته و در حال رفع خستگى هستيم ، يا در حال چرتيم ، يا در حال خوابيم ، و همچنين احوالى ديگر،ليكن خداى تعالى تنها قيوم است ).
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 506
از اين بيان ، مطلبى ديگر نيز استفاده مى شود، و آن اين است كه اسم قيوم اصل و جامع تمامى اسماى اضافى خدا است ، و منظور ما از اسماى اضافى اسمائى است كه به وجهى بر معانى خارج از ذات دلالت مى كند، مانند اسم ((خالق ))، ((رازق ))، ((مبدى ))، ((معيد))، ((محيى ))، ((مميت ))، ((غفور))، ((رحيم ))، ((ودود)) و غير آن چرا كه اگر خدا، آفريدگار و روزى رسان و مبداء هستى و باز گرداننده انسانها در معاد و زنده كننده و ميراننده و آمرزنده و رحيم و ودود است به اين جهت است كه قيوم است .
لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ
كلمه ((سنة )) بكسره سين به معناى سست شدن بدن جانداران در ابتداى خواب است ، و كلمه نوم به معناى راكد شدن بدن و خود خواب است ، چون وقتى جانداران به خواب مى روند عوامل طبيعى كه در بدن حيوان پديد مى آيد حواس و مشاعر آن را از كار مى اندازد، و اما كلمه رويا معنائى ديگر دارد، و آن عبارت است از آنچه كه يك انسان خواب رفته ، در عالم خواب مشاهده مى كند، (كه از ماده رؤيت به معناى ديدن است )
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴
#حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره:
■●قرآن کتابی است که تمام نور است، و هادی بهسوی امام علیهالسلام. امکان ندارد حجت در میان ما نباشد و مردم بدون امام علیهالسلام باشند.
■●اگر به آن چه در دسترس ماست (قرآن و روایات) عمل کنیم، انتظار فرج جا دارد.
■●در محضر بهجت، ج۲، ص۳۶۶●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●سرّ جمع شدن معصیت و معرفت به خدا●■
#استاد_علی_صفایی_حائری:
■●و سرّش هم همان است که خدا در ″مغز″ آن هاست و در سر آن هاست و نماز و روزه هم عادت آن هاست و اما پول و زن و لذت در ″دل″ آن ها جای دارد و عشق آن ها را برانگیخته است و وجود آن ها را در خود گرفته است.
■●اما اگر خدا به ″زیبایی و جمال″ و ″بزرگی و کمال″ و به ″محبت و رحمت″ و ″تدبیر و حکمت″ شناخته می شد، ناچار در ″دل″ راه باز می کرد و در نهاد ما عشق را برمی انگیخت و گرایش و ایمان را به وجود می آورد.
■●روحانیت و حوزه، ص ۱۲۳●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●اندیشه را می توان به دو نوع عمده تقسیم کرد: نوع یکم اندیشههای منطقی، نوع دوم اندیشههای غیر منطقی. اندیشه های منطقی عبارتاند از آن فعالیتهای مغزی که برای رسیدن به هدفهای منظور، در جستجوی وسایل مناسب به جریان می افتند. این جریان بایستی مطابق قوانین درست اندیشیدن انجام بگیرد.
■●بعضی از متفکران عقیدهمندند که قوانین درست اندیشیدن، امور ثابتی هستند که در هیچ یک از شرایط و در هیچ یک از تحولات علمی تغییر نمی پذیرند. البته باید بدانیم که این حکم در نتیجه اعتقاد به شناخت کامل ماهیت اندیشه و انواع و کاربرد آن می باشد.
■●گروهی معتقدند که ما بشماره واقعیات متنوع، منطق و راه درست اندیشیدن داریم، مانند منطق حیات، منطق حرکت، منطق ماده و غیر ذلک...
■●اندیشه های غیر منطقی عبارتند از آن فعالیت های مغزی که یا در هدف گیری آنها قانون مناسب آن هدف، مراعات نمیشود و یا در انتخاب وسیله های آنها .
■●استاد #علامه_جعفری، تفسیر نهج البلاغه ،جلد ٢●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#بوسه_بر_لبان
■●جناب استاد داود صمدی آملی در جلسه ای در مشهد فرمودند: من وقتی در منزل هستم و کلمه «بسم الله الرحمن الرحیم» را تلاوت می کنم و بر زبانم جاری می کنم می روم جلوی آئینه می ایستم و لبانم را روی آئینه می گذارم وچندین دقیقه بر لبانم بوسه میزنم که این کلمه «بسم الله الرحمن الرحیم» را به این خوبی و راحتی بر زبان جاری می کنند.
■●سپس استاد ادامه دادند و فرمودند: آیا می دانید این «بسم الله الرحمن الرحیم» را به این راحتی و آسانی و به این خوبی بر زبان جاری می کنید، به پای این حقیقتش چه خونها ریخته شد چه پیامبرها به شهادت رسیدند چه سختیها و رنجهایی کشیدند.
یکصدو بیست و چهار هزار پیغمبر به پای این حقیقت «بسم الله الرحمن الرحیم» خون دلها خوردند و شهیدشان کردند. افلاطونها و ارسطوها و علمای به حق ما چه ها کشیدند.
■●و این حقیقت دست به دست اینها آمد تا رسید به جناب خاتم الانبیاء و از کانال وجودی جناب خاتم االانبیاء جاری شد و از لبان مبارک ایشان به «بسم الله الرحمن الرحیم» جاری شد. و بعد به دست امامان معصوم ما رسید. و جناب خاتم الانبیاء و حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیه و فرزندانشان چه خون دلها خورند و چه سختیها کشیدند و یازده امام معصوم ما به پای این «بسم الله الرحمن الرحیم» شهید شدند و امام دوازدهم ما مهدی فاطمه هم به غیبت رفت تا «بسم الله الرحمن الرحیم» حفط شود و باقی و برقرار بماند.
■●و الان رسید به دست ما، تا به این راحتی بر زبان جاری می کنیم. ما هم باید در حفظ آن بکوشیم و قدر این نعمت را بدانیم و به نسلهای بعد انتقال دهیم. مراقب باشید که قطع کننده این حقیقت نباشید و از شما این حقیقت را نگیرند
مراقب باشید که انتقال دهنده این حقیقت باشید و این نعمت الهی از دست ما نرود. و اگر از دست برود دیگر چیزی جایگزین آن پیدا نمی شود و چیزی جایگزین آن نخواهیم داشت..
#یاعلی
■●فرمایشات استاد داود صمدی آملی حفظه الله
مشهد مقدس ۱۳۹۴/۰۹/۲۰●■
@mohamad_hosein_tabatabaei