eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
آیه 255 سوره بقره قسمت دوم بخش چهارم ● اشكالى كه برخى در جمله (سنه و لا نوم ) كرده اند و پاسخ به آن اشكال بعضى در جمله : ((سنه و لا نوم )) ايرادى كرده و گفته اند: اين خلاف ترتيب است ، و بلاغت اقتضا مى كرد كه بفرمايد: ((لا تاخذه نوم و لا سنة )) براى اينكه مقام آيه ، مقام ترقى دادن مطلب است ، و ترقى در جائى كه بخواهند چيزى را اثبات كنند اقتضا مى كند اول مرتبه ضعيف را ذكر كنند، بعد به مرتبه قوى ترقيش دهند، مثلا وقتى مى خواهند نيرومند بودن كسى را اثبات كنند، مى گويند او مى تواند ده من بار را بردارد، بلكه حتى بيست من هم بر مى دارد، و چون بخواهند سخاوت كسى را برسانند مى گويند فلانى قلم هاى صد تومانى بذل و بخشش دارد، بلكه قلمهاى هزار تومانى هم دارد، و اما در جائى كه بخواهند چيزى را نفى كنند، بلاغت اقتضا مى كند اول مرتبه قوى آن چيز را بگويند، بعد مطلب را ترقى داده مرتبه ضعيف آن را ذكر كنند، مثل اينكه بگوئى فلانى آنقدر ناتوان است كه نمى تواند بيست من بار را بردارد، بلكه از برداشتن ده من هم عاجز است ، و يا بگويى فلانى هيچ وقت قلم هزار تومانى بذل و بخشش نداشته ، و حتى قلم صد تومانى هم ندارد، به همين جهت در آيه مورد بحث بايد فرموده باشد خدا را خواب نمى گيرد، و حتى چرت هم نمى گيرد. جواب از اين اشكال اين است كه ترتيب نامبرده هميشه بر مدار اثبات و نفى دور نمى زند، براى اينكه بنا به گفته شما بايد صحيح باشد بگوئيم : حمل ده من بار فلانى را خسته مى كند، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 507 بلكه حمل بيست من هم ، و حال آنكه صحيح نيست ، آنچه صحيح است اين است كه ترقى بطور صحيح و مطابق بلاغت انجام شود، و ترقى صحيح در موارد مختلف اختلاف پيدا مى كند، و در آيه مورد بحث از آنجائى كه ضرر خواب و ناسازگارى آن با قيوميت آن بيشتر از چرت است ، مقتضاى بلاغت اين است كه اول تأثر چرت را نفى بكند، و سپس مطلب را ترقى داده تأثر خواب را كه قوی تر است نفی کند، تا معنا چنين شود: نه تنها چرت كه عامل ضعيفى است بر خدا مسلط نمى شود، و قيوميت او را از كار نمى اندازد، بلكه عامل قوى تر از آن هم كه خواب است بر او مسلط نمى گردد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●غلبه هیچ بر همه چیز!●■ : ■●از عجایب اینکه در جنگ انگلیس و عثمانی، قوی‌ترین دولت روی زمین ـ یعنی دولت عثمانی ـ مغلوب ضعیف‌ترین دولت‌ها یعنی انگلیس شد، با اینکه امثال آقا سید محمدکاظم یزدی و آقای شیخ‌الشریعة اصفهانی و آقا میرزا محمدتقی شیرازی رحمهم‌الله که از معاریف علما بودند و نیز دیگر علما وارد جنگ شدند و بدین ترتیب علمای شیعه یداً واحدة (یک‌دست) از دولت عثمانی علیه انگلیس حمایت کردند و دولت اسلامی ـ هر چند سنی ـ را بر دولت کفر ترجیح دادند. ■●بااین‌همه، انگلیس با رشوه و حیله و فریب و وعده و وعید به رؤسا و فرماندهان غالب شد و در حقیقت هیچ، بر همه چیز غلبه کرد! و سرانجام گفتند: «ظَفَرْنا عَلی أَعْظَمِ قُوةٍ عَسْکرِیةٍ فِی الْعالَمِ؛ بر بزرگ‌ترین نیروی نظامی جهان پیروز شدیم». ■●باز هم ما خوابیم و نفهمیدیم که چگونه از راه رشوه افرادی را خریداری نمودند و بر ما غلبه کردند! ■●در محضر بهجت، ج۲، ص۱۹۹●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●جناب سید مهدی بحرالعلوم در باب هشتم رساله ی سیر و سلوک خود که پیرامون مؤاخذه است، می فرمایند: «از یکی از اکابر مأثور است که در مصلای خود تازیانه داشت و بعد از محاسبه نفس و ظهور خیانت، خود را با آن تأدیب می کرد. ■●و نیز نقل است که عارفی می گذشت و در راه عمارتی تازه دید پرسید چه وقت است که آن را ساخته اند؟ پس به ملاحظه این سؤال لغو سالی آب نیاشامید. ■●و نیز منقول است که شخصی در زمان حضرت عیسی علیه السلام در عذر خواهی اینکه روزی شکایت از گرما کرد چهل سال عبادت کرد». ■●خداوندا به راستی این عارفان و بزرگان دین ما چه همت بلند و والایی داشتند که به خاطر یک اشتباه کوچک حاضر بودند سالیانی خود را مؤاخذه کنند. تا از این طریق راه نفس را برای سرکشی ها و گردنکشی های بعدی سدّ کنند و مانع طغیان وی شوند. ■●ما چرا هنوز درگیر مسائل ابتدایی شریعت مطهره مان مانده ایم و از حد انجام واجبات و ترک محرمات تجاوز نکرده ایم! این سؤالی است که یکایک ما و شما باید از خودمان بنماییم. ■●رابطه علم و دین استادصمدی آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●مرحوم سید هاشم موسوی حداد (قدس سره)●■ ■مردم خبر ندارند و چنان محبت دنیا چشم ‌و گوششان را بسته که بر آن روز (عاشورا) تأسف می‌خورند و همچون زن فرزند‌مرده می‌نالند. مردم نمی‌دانند که همه آنها فوز و نجاح و معامله پربها و ابتیاع اشیاء نفیسه و جواهر قیمتی در برابر خَزَف بوده است. آن کشتن مرگ نبود، عین حیات بود. انقطاع و بریدگی عمر نبود، حیات سرمدی بود. شاعری وارد بر مردم حلب گفت: ●گــــفــــت آری لــــیـــک کـــودور یـــزید ●کی بد است آن غم، چه دیر اینجا رسید ●چـــشــم کـــوران آن خـســـارت را بدید ●گــــوش کرّان ایــــن حکــــایت را شنید ■●روح مجرد، طبع ششم، ص ۷۹ علامه محمد حسین طهرانی (ره)●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■● ●■ ■●اکثر اهل جنت و بهشت انسانهای خوش‌باور و ساده هستند، چون زودتر به باور و یقین می‌رسند: «اکثر اهل الجنة البله». ■●بله به معنای احمق و نادان نیست، بلکه به معنای ساده و خوش باور است. بله یعنی «الفاعل للخیر الغافل عن الشر»: کسی که کار خیر انجام می‌دهد و از شر غافل است. آفت علم و زرنگی، شکاکیت و دیرباوری است. ■●آیا آن خوش‌باوری و سادگی که انسان را به بهشت برساند، بهتر از آن شکاکیت و ناباوری و زرنگی نیست که انسان را به جهنم ببرد؟ ■●مصباح الهدی استاد مهدی طیب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●دستورالعملی زیبا از مرحوم حاج سید هاشم حداد (ره)●■ ■از خدا امام حسین علیه السلام را بخواهید و از امام حسین خدا را بخواهید... #یاعلی @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■● الأعمال نماز مستحبی در روز سوم ماه صفر راویان امامیه در برخی از کتاب‌ها آورده‌اند: «مستحب است انسان در روز سوم ماه صفر دو ركعت نماز، در ركعت اول سوره‌ی حمد و سوره‌ی فتح (إنا فتحنا) و در رکعت دوم سوره‌ی حمد و توحيد بخواند و بعد از سلام نماز، صد مرتبه صلوات بفرستد و صد مرتبه بگويد:«اللَّهُمَّ الْعَنْ آلَ أَبِي سُفْيَانَ؛ خدايا لعنت كن آل ابى سفيان را» و صد مرتبه استغفار كند؛ پس حاجت خود را بخواهد. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباح‌الهدی وسفینةُ‌النّجاة - بخش ششم●■ ■●اباعبدالله الحسين عليه‌السّلام در دوران حكومت معاويه، د
■●مصباح‌الهدی وسَفینَةُ‌النَّجاه - بخش هفتم●■ ■●حضرت در زمان معاويه از قيام سخن می‌گویند و گام به گام مواضع خود را آشكار می‌كنند. فرمودند: ■«إِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى»■ ■●چون می‌دانيد دستگاه بنی‌اميّه از نظر تبليغاتی بسيار قوی بود؛ ترور شخصيّت می‌كرد؛ مخالفان خود را هم ترور فيزيكي و هم ترور شخصيّت می‌كرد. چگونه ترور شخصيّت می‌كرد؟ با همين آخوندهای درباری كه حديث جعل می‌كردند؛ از يک طرف در منقبت خاندان بنی‌اميّه و ابوسفيان و ديگران و از طرف ديگر در مذمّت اميرالمؤمنين عليه‌السّلام. ■●در اين دستگاه بسيار قویِ تبليغاتی، اين احتمال وجود داشت كه اگر امام حسين عليه‌السّلام قيام كند، قيام او را مسخ كنند. همانطوركه ديديد، گفتند عدّه‌ای عليه دين خدا و عليه اميرالمؤمنين معاوية ابن ابی‌سفيان و بعد از او يزيد بن معاوية بن ابی‌سفيان خروج كرده بودند؛ اينها خارجی بودند. خارجی يعنی كسی كه خروج می‌كند؛ قيام می‌كند؛ يعنی شورشی؛ اين طور تخريب می‌كردند. لذا امام حسين عليه‌السّلام فرمودند: ■«إِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا »■ ■●من يك فرد آشوب طلب و شورشی و خرابكار و تروريست نيستم. ■«إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى»■ ■●من قيام كردم تا امت جدّم را اصلاح كنم. اين نظام فاسدی كه حاكم شده است و اين مردمی كه پوسيده‌اند و به فساد گراييده‌اند، اينها را از فساد نجات دهم. ■«أُريدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ وَأَسيرَ بِسيرَةِجَدّى وَأَبى»■ ■●می‌خواهم امر به معروف و نهی از منكر كنم و روش و سيره‌ی جدّم رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلّم و پدرم اميرمؤمنان عليه‌السّلام را در پيش گيرم. ■●حضرت قدم به قدم اهداف خود را تبيين كردند. در مدينه وقتی از يزيد بن معاويه برای فرماندار مدينه نامه آمد كه از همه‌ی مردم مدينه بيعت بگير، به خصوص از حسين بن علی، و اگر بيعت نكرد سرش را جدا كن و برای من بفرست، مروان خودش را جلو انداخت و براي بيعت فشار آورد؛ حضرت اباعبدالله عليه‌السّلام فرمودند: ■«مِثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَه»■ ■●كسی مثل منِ حسين با كسی مثل يزيد بيعت نخواهد كرد. اين عبارت خيلی لطيف است؛ يعنی هر كس مثل من است، هر كس در آينده‌ی تاريخ حسينی است، با هر كس در آينده‌ی تاريخ مثل يزيد است، بيعت نخواهد كرد. ■●يك مصداق واحد را نفرمود؛ نفرمود من با يزيد بيعت نمی‌كنم؛ فرمود هر كس مثل منِ حسين باشد با هر كس مثل يزيد باشد بيعت نخواهد كرد. حضرت بارها و بارها اهداف نهضت خود را به روشنی بيان كردند. اين پيكره‌ی نهضت اباعبدالله عليه‌السّلام است... .... ■●«استاد مهدی طیّب» ●■