کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباحالهدی وسفینةُالنّجاة - بخش پنجم●■ ■●روی خودمان كار كنيم؛ عاشورا مكتبی است برای شدن! هیچ كس
■●مصباحالهدی وسفینةُالنّجاة - بخش ششم●■
■●اباعبدالله الحسين عليهالسّلام در دوران حكومت معاويه، در يك سفر حج و در توقّفی كه حجّاج در منا داشتند، علمای آن زمان و روشنفكران و اهل نظر را جمع كرده و سخنرانی عجيبی كردند.
■●هنوز معاويه زنده است؛ دوران حكومت معاويه است؛ امّا حضرت در يک سخنرانیِ داغ و حماسی بر آن علمای فاسد، آخوندهای وابسته به دستگاه كه در برابر فساد و ظلم حكومت بنیاميّه راه سكوت پيشه كرده و سر در آخور حقوق بگيری دولت فاسد اموی فرو برده بودند و رسالت عظيم دينی خود را در امر به معروف و نهی از منكر و دفاع از مرزهای دين و ارزشهای الهی ترک گفته بودند، تاختند و با لحنی حماسی به آنها پرخاش كردند.
■●حضرت همانجا اهداف نهضت خود را اعلام كردند. ماجرا اين نبود كه چهار تا كوفی به امام حسين عليهالسّلام نامه بنويسند و حضرت هم باور كنند كه آنها راست میگويند؛ واقعاً آمادهاند همهی جان و هستی خود را برای رهبری اباعبدالله عليهالسّلام در طبق اخلاص بگذارند؛ و به خاطر همين امام حسين عليهالسّلام راه افتادند؛ والّا قصدِ قيام و مبارزه با يزيد را نداشتند! چون بعضیها اين حرفها را میزنند، نمیدانم چطور چشمشان را بر واقعيتهای بزرگ و مستند تاريخی میبندند!
■●حضرت زمان حكومت معاويه اين سخنرانی را میكنند و همانجا اهداف نهضت خود را اعلام میکنند.
■«اَللّهُمَّ اِنَّکَ تَعْلَمُ اِنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنافُساً فِی سُلْطان، وَ لا التماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ»■
■●خدايا تو میدانی اين نهضتی كه در پيش داريم، تنافس در سلطان نيست؛ يعنی رقابت در به دست آوردن قدرت سياسی نيست؛ چنين نيست كه ما بنیهاشم و ائمه میخواهيم با بنیاميّه و معاويه در تصاحب حكومت رقابت كنيم.
■«وَ لا التماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ»■
■●و نه اینکه بخواهيم بر دارايی دنيوی خود بيفزاييم؛ به پست و مقام برسيم تا برج بسازيم؛ تا حسابهای بانكیمان را از ريال و دلار پر كنيم؛ زراندوزی و تكاثر كنيم. منِ حسين بن علی برای اينها نمیخواهم قيام كنم.
■«وَ لَكِنْ لِنُرِیَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ»■
■●بلكه میخواهيم آن علائم و شاخصهای دين را كه از جامعه رخت بربسته است، بازگردانيم. آن ارزشها و اصول را دوباره حاكم كنيم.
■«وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ»■
■●ای خدا در سرزمينهای تو فساد حاكم شده است؛ میخواهيم صلاح را حاكم كنيم. اين فسادی كه با عنوان حكومت اسلامی به رهبری معاویه بن ابیسفيان جامعه را فرا گرفته است؛ ضعفا پايمالند و اقويا هر روز ميدان به رويشان گشادهتر است؛ به نام حكومت اسلامی بی بند و باری و فساد بيداد میكند؛ به نام اميرالمؤمنين معاويه بن ابیسفيان!، هر روز محرومان غارتزدهتر و شكمِ ثروتمندان برآمدهتر میشود، اين فسادهای رايج، اين زدوبندها، اين رانتخواریها، اين سوءاستفادهها و غارتگریهای بیتالمال، اين هزار فاميلهايی كه حكومت را در قبضهی خود قرار دادند، همهی اينها به نام حكومت اسلامی اتّفاق میافتد. میخواهيم اين فسادها را ريشهكن كنيم.
■«وَ تُقَامَ اَلْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ»■
■●میخواهيم احكام و قوانين الهی، حدود الهی تعطيل شده را دوباره برپا كنيم....
#ادامه_دارد....
■●«استاد مهدی طیّب»
#مصباحالهدی_و_سفینهالنجاه●■
آیه 255 سوره بقره قسمت دوم
بخش چهارم
● اشكالى كه برخى در جمله (سنه و لا نوم ) كرده اند و پاسخ به آن اشكال
بعضى در جمله : ((سنه و لا نوم )) ايرادى كرده و گفته اند: اين خلاف ترتيب است ، و بلاغت اقتضا مى كرد كه بفرمايد: ((لا تاخذه نوم و لا سنة )) براى اينكه مقام آيه ، مقام ترقى دادن مطلب است ، و ترقى در جائى كه بخواهند چيزى را اثبات كنند اقتضا مى كند اول مرتبه ضعيف را ذكر كنند، بعد به مرتبه قوى ترقيش دهند، مثلا وقتى مى خواهند نيرومند بودن كسى را اثبات كنند، مى گويند او مى تواند ده من بار را بردارد، بلكه حتى بيست من هم بر مى دارد، و چون بخواهند سخاوت كسى را برسانند مى گويند فلانى قلم هاى صد تومانى بذل و بخشش دارد، بلكه قلمهاى هزار تومانى هم دارد،
و اما در جائى كه بخواهند چيزى را نفى كنند، بلاغت اقتضا مى كند اول مرتبه قوى آن چيز را بگويند، بعد مطلب را ترقى داده مرتبه ضعيف آن را ذكر كنند، مثل اينكه بگوئى فلانى آنقدر ناتوان است كه نمى تواند بيست من بار را بردارد، بلكه از برداشتن ده من هم عاجز است ، و يا بگويى فلانى هيچ وقت قلم هزار تومانى بذل و بخشش نداشته ، و حتى قلم صد تومانى هم ندارد، به همين جهت در آيه مورد بحث بايد فرموده باشد خدا را خواب نمى گيرد، و حتى چرت هم نمى گيرد.
جواب از اين اشكال اين است كه ترتيب نامبرده هميشه بر مدار اثبات و نفى دور نمى زند، براى اينكه بنا به گفته شما بايد صحيح باشد بگوئيم : حمل ده من بار فلانى را خسته مى كند،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 507
بلكه حمل بيست من هم ، و حال آنكه صحيح نيست ، آنچه صحيح است اين است كه ترقى بطور صحيح و مطابق بلاغت انجام شود، و ترقى صحيح در موارد مختلف اختلاف پيدا مى كند، و در آيه مورد بحث از آنجائى كه ضرر خواب و ناسازگارى آن با قيوميت آن بيشتر از چرت است ، مقتضاى بلاغت اين است كه اول تأثر چرت را نفى بكند، و سپس مطلب را ترقى داده تأثر خواب را كه قوی تر است نفی کند، تا معنا چنين شود: نه تنها چرت كه عامل ضعيفى است بر خدا مسلط نمى شود، و قيوميت او را از كار نمى اندازد، بلكه عامل قوى تر از آن هم كه خواب است بر او مسلط نمى گردد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●غلبه هیچ بر همه چیز!●■
#حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره:
■●از عجایب اینکه در جنگ انگلیس و عثمانی، قویترین دولت روی زمین ـ یعنی دولت عثمانی ـ مغلوب ضعیفترین دولتها یعنی انگلیس شد، با اینکه امثال آقا سید محمدکاظم یزدی و آقای شیخالشریعة اصفهانی و آقا میرزا محمدتقی شیرازی رحمهمالله که از معاریف علما بودند و نیز دیگر علما وارد جنگ شدند و بدین ترتیب علمای شیعه یداً واحدة (یکدست) از دولت عثمانی علیه انگلیس حمایت کردند و دولت اسلامی ـ هر چند سنی ـ را بر دولت کفر ترجیح دادند.
■●بااینهمه، انگلیس با رشوه و حیله و فریب و وعده و وعید به رؤسا و فرماندهان غالب شد و در حقیقت هیچ، بر همه چیز غلبه کرد! و سرانجام گفتند: «ظَفَرْنا عَلی أَعْظَمِ قُوةٍ عَسْکرِیةٍ فِی الْعالَمِ؛ بر بزرگترین نیروی نظامی جهان پیروز شدیم».
■●باز هم ما خوابیم و نفهمیدیم که چگونه از راه رشوه افرادی را خریداری نمودند و بر ما غلبه کردند!
■●در محضر بهجت، ج۲، ص۱۹۹●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●جناب سید مهدی بحرالعلوم در باب هشتم رساله ی سیر و سلوک خود که پیرامون مؤاخذه است، می فرمایند:
«از یکی از اکابر مأثور است که در مصلای خود تازیانه داشت و بعد از محاسبه نفس و ظهور خیانت، خود را با آن تأدیب می کرد.
■●و نیز نقل است که عارفی می گذشت و در راه عمارتی تازه دید پرسید چه وقت است که آن را ساخته اند؟ پس به ملاحظه این سؤال لغو سالی آب نیاشامید.
■●و نیز منقول است که شخصی در زمان حضرت عیسی علیه السلام در عذر خواهی اینکه روزی شکایت از گرما کرد چهل سال عبادت کرد».
■●خداوندا به راستی این عارفان و بزرگان دین ما چه همت بلند و والایی داشتند که به خاطر یک اشتباه کوچک حاضر بودند سالیانی خود را مؤاخذه کنند. تا از این طریق راه نفس را برای سرکشی ها و گردنکشی های بعدی سدّ کنند و مانع طغیان وی شوند.
■●ما چرا هنوز درگیر مسائل ابتدایی شریعت مطهره مان مانده ایم و از حد انجام واجبات و ترک محرمات تجاوز نکرده ایم! این سؤالی است که یکایک ما و شما باید از خودمان بنماییم.
■●رابطه علم و دین
استادصمدی آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●مرحوم سید هاشم موسوی حداد (قدس سره)●■
■مردم خبر ندارند و چنان محبت دنیا چشم و گوششان را بسته که بر آن روز (عاشورا) تأسف میخورند و همچون زن فرزندمرده مینالند. مردم نمیدانند که همه آنها فوز و نجاح و معامله پربها و ابتیاع اشیاء نفیسه و جواهر قیمتی در برابر خَزَف بوده است. آن کشتن مرگ نبود، عین حیات بود. انقطاع و بریدگی عمر نبود، حیات سرمدی بود. شاعری وارد بر مردم حلب گفت:
●گــــفــــت آری لــــیـــک کـــودور یـــزید
●کی بد است آن غم، چه دیر اینجا رسید
●چـــشــم کـــوران آن خـســـارت را بدید
●گــــوش کرّان ایــــن حکــــایت را شنید
■●روح مجرد، طبع ششم، ص ۷۹
علامه محمد حسین طهرانی (ره)●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #اکثر_اهل_الجنة_البله●■
■●اکثر اهل جنت و بهشت انسانهای خوشباور و ساده هستند، چون زودتر به باور و یقین میرسند: «اکثر اهل الجنة البله».
■●بله به معنای احمق و نادان نیست، بلکه به معنای ساده و خوش باور است. بله یعنی «الفاعل للخیر الغافل عن الشر»: کسی که کار خیر انجام میدهد و از شر غافل است. آفت علم و زرنگی، شکاکیت و دیرباوری است.
■●آیا آن خوشباوری و سادگی که انسان را به بهشت برساند، بهتر از آن شکاکیت و ناباوری و زرنگی نیست که انسان را به جهنم ببرد؟
#حاج_میرزا_اسمعیل_دولابی
■●مصباح الهدی
استاد مهدی طیب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #إقبال الأعمال
نماز مستحبی در روز سوم ماه صفر
راویان امامیه در برخی از کتابها آوردهاند: «مستحب است انسان در روز سوم ماه صفر دو ركعت نماز، در ركعت اول سورهی حمد و سورهی فتح (إنا فتحنا) و در رکعت دوم سورهی حمد و توحيد بخواند و بعد از سلام نماز، صد مرتبه صلوات بفرستد و صد مرتبه بگويد:«اللَّهُمَّ الْعَنْ آلَ أَبِي سُفْيَانَ؛ خدايا لعنت كن آل ابى سفيان را» و صد مرتبه استغفار كند؛ پس حاجت خود را بخواهد.
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباحالهدی وسفینةُالنّجاة - بخش ششم●■ ■●اباعبدالله الحسين عليهالسّلام در دوران حكومت معاويه، د
■●مصباحالهدی وسَفینَةُالنَّجاه - بخش هفتم●■
■●حضرت در زمان معاويه از قيام سخن میگویند و گام به گام مواضع خود را آشكار میكنند. فرمودند:
■«إِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى»■
■●چون میدانيد دستگاه بنیاميّه از نظر تبليغاتی بسيار قوی بود؛ ترور شخصيّت میكرد؛ مخالفان خود را هم ترور فيزيكي و هم ترور شخصيّت میكرد. چگونه ترور شخصيّت میكرد؟ با همين آخوندهای درباری كه حديث جعل میكردند؛ از يک طرف در منقبت خاندان بنیاميّه و ابوسفيان و ديگران و از طرف ديگر در مذمّت اميرالمؤمنين عليهالسّلام.
■●در اين دستگاه بسيار قویِ تبليغاتی، اين احتمال وجود داشت كه اگر امام حسين عليهالسّلام قيام كند، قيام او را مسخ كنند. همانطوركه ديديد، گفتند عدّهای عليه دين خدا و عليه اميرالمؤمنين معاوية ابن ابیسفيان و بعد از او يزيد بن معاوية بن ابیسفيان خروج كرده بودند؛ اينها خارجی بودند. خارجی يعنی كسی كه خروج میكند؛ قيام میكند؛ يعنی شورشی؛ اين طور تخريب میكردند. لذا امام حسين عليهالسّلام فرمودند:
■«إِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا »■
■●من يك فرد آشوب طلب و شورشی و خرابكار و تروريست نيستم.
■«إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى»■
■●من قيام كردم تا امت جدّم را اصلاح كنم. اين نظام فاسدی كه حاكم شده است و اين مردمی كه پوسيدهاند و به فساد گراييدهاند، اينها را از فساد نجات دهم.
■«أُريدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ وَأَسيرَ بِسيرَةِجَدّى وَأَبى»■
■●میخواهم امر به معروف و نهی از منكر كنم و روش و سيرهی جدّم رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلّم و پدرم اميرمؤمنان عليهالسّلام را در پيش گيرم.
■●حضرت قدم به قدم اهداف خود را تبيين كردند. در مدينه وقتی از يزيد بن معاويه برای فرماندار مدينه نامه آمد كه از همهی مردم مدينه بيعت بگير، به خصوص از حسين بن علی، و اگر بيعت نكرد سرش را جدا كن و برای من بفرست، مروان خودش را جلو انداخت و براي بيعت فشار آورد؛ حضرت اباعبدالله عليهالسّلام فرمودند:
■«مِثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَه»■
■●كسی مثل منِ حسين با كسی مثل يزيد بيعت نخواهد كرد. اين عبارت خيلی لطيف است؛ يعنی هر كس مثل من است، هر كس در آيندهی تاريخ حسينی است، با هر كس در آيندهی تاريخ مثل يزيد است، بيعت نخواهد كرد.
■●يك مصداق واحد را نفرمود؛ نفرمود من با يزيد بيعت نمیكنم؛ فرمود هر كس مثل منِ حسين باشد با هر كس مثل يزيد باشد بيعت نخواهد كرد. حضرت بارها و بارها اهداف نهضت خود را به روشنی بيان كردند. اين پيكرهی نهضت اباعبدالله عليهالسّلام است...
#ادامه_دارد....
■●«استاد مهدی طیّب»
#مصباحالهدی_و_سفینهالنجاه●■
#عاشورای_درون
■《 کلُّ یومٍ عاشورا و کلُّ ارضٍ کربلا 》■
■●در کربلای زمین و در عاشورای زمان باید حسینی بود. این حقیقت، هم در آفاق، یعنی جهانِ بیرون و هم در انفس، یعنی جهانِ درون مصداق دارد.
■●اباعبدالله علیهالسّلام در صحنهی عاشورا ۷۲ یار داشتند. آن ۷۲ یارِ حسینِ درون، ۷۲ خصلت برجسته هستند.
■●در عاشورا و کربلای درون باید این ۷۲ خصلت برجسته را به میدان آورد.
■●ابتدا باید این ۷۲ خصلت را کسب کرد و آنگاه در صحنهی عمل، یکی یکی به میدان فرستاد و در راه خدا خرج کرد، تا در کربلایِ درون هم حسینی عمل کرد.
■●وقتی حقّ عاشورا و کربلا به جامعیّتِ تمام ادا میشود، که جنبهی انفسی و آفاقی، هر دو توأمان وجود داشته باشد...
■●«استاد مهدی طیّب»●■
آیه 255 سوره بقره قسمت دوم
بخش پنجم
لَّهُ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ مَن ذَا الَّذِى يَشفَعُ عِندَهُ إِلا بِإِذْنِهِ
● صفات الهى در آية الكرسى
از اول آيه شريفه تا اينجا چند صفت از صفات خداى سبحان ذكر شده : 1 - اينكه معبودى جز او نيست 2 - اينكه او حى و قيوم است 3 - اينكه هيچ عاملى از قبيل چرت و خواب با تسلط خود، قيوميت او را از كار نمى اندازد 4 - اينكه او مالك آنچه در آسمانها و زمين است مى باشد 5 - اينكه كسى بدون اذن او حق شفاعت در درگاه او ندارد.
در ذكر اين صفات رعايت ترتيب شده است ، نخست وحدانيت خدا در الوهيت آمده ، و بعد قيوميت او، چون قيوميت بدون توحيد تمام نمى شود، و سپس مساله مالكيت او نسبت به آسمانها و زمين را آورد تا تماميت قيوميت او را برساند، چون قيوميت وقتى تمام است كه صاحب آن مالك حقيقى آسمانها و زمين و موجودات بين آن دو باشد.
و در دو جمله اخير يعنى مالكيت آسمانها و زمين ، و مساله شفاعت ، براى هر يك دنباله اى آورده كه اگر قيد نباشد چيزى شبيه قيد است تا به وسيله اين دنباله ها توهمى را كه ممكن است بشود دفع كرده باشد، براى مساله مالكيت يعنى جمله ((له ما فى السموات و الارض )) جمله : ((يعلم ما بين ايديهم و ما خلفهم )) را، و براى جمله : ((من ذاالذى يشفع عنده الا باذنه )) جمله : ((و لا يحيطون بشى ء من علمه الا بما شاء)) را آورد.
اما جمله : ((له ما فى السموات و ما فى الارض ))، همانطور كه قبلا تذكر داديم خداى تعالى نسبت به موجودات هم داراى ملك بكسره ميم است ، و هم داراى ملك به ضمه ميم ، و ملك بكسره ميمش نسبت به موجودات به اين معنا است كه ذات موجودات و اوصاف و آثار آنها كه توابع ذات هستند همه قائم به ذات خدا است ، و جمله مورد بحث هم همين معنا را افاده مى كند، پس اين جمله هم بر مالكيت خدا نسبت به ذات موجودات دلالت دارد، و هم بر مالكيتش نسبت به نظام آثار آن .
پس بر روى هم ((القيوم لا تاخذه سنة و لا نوم له ما فى السموات و ما فى الارض ))، اين مطلب تمام شد،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 508
كه سلطنت مطلقه در عالم وجود از آن خداى سبحان است و هيچ تصرفى از كسى و در چيزى ديده نمى شود، مگر آنكه تصرف هم مال خدا و از خدا است ، در نتيجه ، اين شبهه به ذهن مى افتد كه اگر مطلب از اين قرار باشد پس ديگر، اين اسباب و عللى كه ما در عالم مى بينيم چه كاره اند؟ و چطور ممكن است در عين حال آنها را هم مؤثر بدانيم ؟ و در آنها تصور اثر كنيم ؟ با اينكه هيچ تأثيرى نيست جز براى خداى سبحان .
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■● #سرّ_عروج
گزیدهای از خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین علی بهجت (فرزند آیتالله بهجت)●■
■●وقتی آقا از دنیا رفتند، مجلس ختمی از سوی دفتر آیتالله سیستانی برگزار شد. فرزند بزرگ آیتالله سید جمال گلپایگانی قدسسره هم در مجلس ختم شرکت کرده بود. روی ویلچر بود. فرمود: از آقای قوچانی دربارۀ آقای بهجت پرسیدم. ایشان به این مضمون فرمود: میدانی ایشان چرا پلههای عروج را پلهپله نمیرفت، بلکه پرواز میکرد؟ بهخاطر اینکه قبل از بلوغش سالک بود. در اثر عبادت، حقیقت معصیت را میدید و مرتکب نمیشد و بعد از بلوغش هم معصیت را مرتکب نشد. علت سرعت سیر معنوی و حرکت پروازگونهاش که از همردیفها و همکلاسیهایش سبقت گرفت، این بود.
@mohamad_hosein_tabatabaei
#تعریف_حکمت
■●تعریف فلسفه یا حکمت؛ « الفلسفة هی التشبّه بالاله بقدر الطاقة البشریة»
جناب صدر المتألهین در بیان آن گوید : « مفاد این تعریف آن است که کسی که علوم او حقیقی، و ساخته های او محکم، و اعمال او صالح، و اخلاق وی نیکو، و آرای او صحیح، و فیضش بر غیر دائمی باشد ، قرب او به الله و تشبّه او به خدا بیشتر است» نقل به ترجمه.
■●در حقیقت فلسفه همان معرفت انسان خودش را هست که در سیر صعودی، عالم عقلی مضاهی عالم عینی گردد که در نهایت با صادر اول اتحاد وجودی یابد بلکه فانی در او و باقی به او شود که در نهایت ، قربِ به توحید صمدی قرآنیِ هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن، غایت قصوای آنست.
■●حامل اسرار
استاد صمدی آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
#استاد_علی_صفایی_حائری
■●آنچه باعث #اخلاص می شود●■
■□آنچه كه اخلاص را در نيّت و در عمل و در دين مىنشاند، تا در نيّت از دنيا كه هيچ، حتى از طمع بهشت و ترس جهنم فراتر برود، و در عمل از بدعت و فساد و انحراف جدا شود و در دين از التقاط و تبعيض اعتقاد، نجات بيابد، آنچه كه اخلاص در اين وسعت را مىطلبد و زمينه سازى مىكند همين دل بزرگ كردن و از دنيا بيشتر خواستن و از پوسته بيرون زدن است.
■● #اخلاص كه جهت عمل و صالح بودن عمل را شكل مىدهد چون حسنات و خوبىها آنگاه صالحات مىشوند كه در جايگاه و در جهت مناسب نشسته باشند، اخلاص، كه اين صلاحيت را مىسازد، ريشه در #رجاء_لقاء_خدا و #اشتياق لقاء خدا و #انس به لقاء خدا و #تمناى لقاء خدا دارد و هر اندازه كه درجهى رجاء بالاتر برود و به تمنا و اشتياق و انس برسد، اخلاص عميقتر و گسترده تر خواهد شد و تصعيد نيّت و توفير نيّت ١شكل خواهد گرفت.
■●دلى كه موقف دنيا براى او گشاد است و اين مرتع براى او سرسبزى و شادابى دارد، كوچ نمىكند و رحل نمىبندد و بانگ رحيل را انتظار نمىكشد و حتى بر نمىتابد كه خط زندگى او با خط مرگ تقاطع دارد و مرگ او را از كارها و خواستهها و آرزوها و نتايج كارهايش جدا مىكند و از بتهايش دور مىسازد.
■●وارثان عاشورا، صفحه ۱۷●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباحالهدی وسَفینَةُالنَّجاه - بخش هفتم●■ ■●حضرت در زمان معاويه از قيام سخن میگویند و گام به گ
■●مصباحالهدی وسَفینَةُالنَّجاه - بخش هشتم●■
■●نهضت اباعبدالله عليهالسّلام يك قالب يا پيكر و بدن دارد، و يك روح و جان. پيكرهی نهضت اباعبدالله عليهالسّلام امر به معروف و نهی از منكر است؛ آن هم دربرابر حكومت؛ نه امر به معروف و نهی از منكر شخصی و فردی كه مثلاً آقا دكمه لباست را محكمتر ببند؛ خانم روسريت را محكمتر ببند؛ چادرت را درست سر كن؛ اينها نبود؛ امر به معروف و نهی از منكر در برابر حكومت اسلامی!
■●امام حسين عليهالسّلام عليه يهود و نصارا و مشركان قيام نكرد؛ جنگ امام حسين عليهالسّلام با كشورهای كافر نبود؛ با حكومت اسلامی بود؛ با حكومتی كه حاكمش اميرالمؤمنين يزيد بن معاويه! است. اين پيكره و قالب نهضت اباعبدالله عليهالسّلام است.
■●اما روح اين نهضت، آن عرفان زلال و لطيف متعالی است كه در واقعهی عاشورا موج میزند. عرفان، روح نهضت اباعبدالله عليهالسّلام است. آن عشق به خدا، عشق به زيبايیهای اسماء و صفات الهی، روح نهضت اباعبدالله عليهالسّلام است.
■●آن روح در اين پيكر دميده است و پيكر بدون روح يعنی جنازهی مرده؛ هيچ هنری از او بر نمیآيد. اگر ما فقط به بعد حماسی و انقلابی يا سياسی و اصلاح طلبی عاشورا بپردازيم، بدون آن لطافتهای زيبای عرفانی، يك جنازهی مرده است؛ هيچ كاری از او بر نمیآید. اما همانطوركه پيكر بدون روح نمیتواند كاری كند، روح هم اگر بخواهد كاری انجام دهد به بدن نياز دارد.
■●در همهی عوالم، روح بدن دارد؛ البته در هر عالمی از سنخ خودش. لذا آن روح عارفانهی اباعبدالله عليهالسّلام و نهضت حسينی به يك پيكر نياز دارد كه همين پيكر حماسی و انقلابی است.
■●مكتب عاشورا آمده است تا چنين انسانی تربيت كند؛ ولی متأسفانه كسانی كه سمت عاشورا میآيند، معمولاً يا به پيكر بسنده میكنند و از روح غافلند، يا در تجرّد روحانی میمانند و از پيكر محرومند؛ لذا اغلب منشأ اثری هم نيستند؛ يا محفلهای خيلی لطيف عاشقانهی عرفانی است و گريه و آه و اشک و ماتم و سوگواری كه در آن از بيداری و غيرت و حماسه و شجاعت و صبر و پايداری در سختیهای مبارزه خبری نيست، یا انقلاب است و حماسه و مبارزه، اما از زيبايیهای عرفانی تهی است. متأسّفانه اغلب مجالس ما اينگونه است.
■●اميدواريم خدای متعال توفيق دهد تا بتوانيم به هر دو بُعدِ عاشورا توجّه كنيم. نكند عاشورای ما منحصر به گريه و اشک و آه شود. اشک و آه بسيار بزرگ و گرانبهاست؛ امّا گریهی تنها راه به جايی نمیبرد؛ عبادت تنها، عرفان تنها، راه به جايی نمیبرد.
#ادامه_دارد....
■●«استاد مهدی طیّب»
#مصباحالهدی_و_سفینهالنجاه●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●مراقبه و دعای هر روز ماه صفر●■
■برای رفع بلایا در ماه صفر، هیچ چیز بهتر از صدقه، ادعیه و استعاذات وارده نیست.
■برای محفوظ ماندن از بلایا در هر روز از ماه صفر این دعا را ده بار بخوانید:
■يا شَديدَ الْقُوی، وَيا شَديدَ الْمِحالِ، يا عَزيزُ يا عَزيزُ يا عَزيزُ، ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَميعُ خَلْقِکَ، فَاكْفِنی شَرَّ خَلْقِکَ، يا مُحْسِنُ يا مُجْمِلُ، يا مُنْعِمُ يا مُفْضِلُ، يا لا اِلـهَ اِلاّ اَنْتَ، سُبْحانَکَ اِنّی كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ، فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ، وَكَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنينَ، وَصَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّد وَ آلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ.■
■ای سخت نیرو، و ای سختگیر! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! خوار هستند از بزرگیات همه خَلقَت. پس کفایت کن از من، شرّ خلق خودت را. ای احسان بخش! ای نیکوکار! ای نعمت بخش! ای عطا دِه! ای که معبودی جز تو نیست! منزّهی تو! به راستی من از ظالمانم. اجابت کردیم برایش و نجاتش دادیم از غمّ و همچنین نجات دهیم مؤمنان را، و رحمت کند خدا بر محمّد و آل پاک و پاکیزهاش.
■● #مفاتیحالجنان
#مراقبات_ماه_صفر●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●در این دنیا هیچ حقیقتی حساستر از عشق در حیات آدمی نیست، زیرا این پدیده بسیار شگفتانگیز که نظیری برای آن وجود ندارد، همه زنجیرها را که در این زندگی به دست و پای آدمی میپیچد، باز میکند و او را از همه آنها رها و آزاد میسازد
■●و این توفیق بسیار بزرگی است که انسان تا آن را درنیابد، نمیتواند طعم حیات و عظمت آن را در حال ارتباطهای چهارگانه "ارتباط انسان با خویشتن، با خدا، با جهان هستی و با همنوعان خود" دریابد.
■●در عظمت این توفیق بسیار بزرگ رهایی و آزادی از علایق دنیوی، همین بس که انسان به مدد آن میتواند جهان هستی با آن عظمت را بهعنوان یک واحد که در دیدگاه او قرار گرفته، و او از یک قله مرتفع به آن مینگرد، دریابد،
■●اگر کسی بهخوبی دقت کند، خواهد دید که این دریافت یک آگاهی و علم محض و مجرّد نیست، بلکه دریافتی است که انسان در آن حال، خود را مانند مالک جهان هستی میبیند، زیرا انسانی که به مقام مالکیت بر خویشتن نائل شود، او مانند مالک بر جز خویشتن "همه جهان هستی" خواهد بود.
■●مجموعه آثار ۶ خلوت انس- تحلیل اندیشهها و شخصیت حافظ، صفحه ۶۳۹
استاد #علامه_جعفری●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴
#حاج_محمد_اسماعیل_دولابی
■چه در بین اهل مَجاز و چه در بین عرفا، هیچ جا عشقی مانند آنچه در عاشوراست، طلوع نکرده است.
#یاعلی
■●مصباح الهدی ص ٣٠٠●■
@mohamad_hosein_tabatabaei