□○حضرتآیتالله صمدی آملی○□
□○جناب مختار ثقفی در ۱۴ رمضان سال۶۷(ق) در غربتگاه کوفه، تنها، با دهان روزه و تشنهلب، با تنی خسته و دلی شکسته و بدنی غرقه به خون، به دیدار مولایش امام حسین(علیه السلام) شتافت.
□○هر گاه در محضر مولای عظیمالشّأنم علامهحسنزادهآملی روحیفداه یادی از مختار میشد میفرمودند:
《هر چه دلم را میشکافم میبینم که مختار "اهلولایت" بود.》
این کلام مولایم مرا بدین فکر برد که به چه جهت مختار "اهلولایت" بود؟
آیا بجهت قیام علیه حکومت فاسد اموی بود؟
یا بجهت جهاد و قیام به شمشیر برای احیای سیره علوی بود؟
بجهت شهادتش در راه خونخواهی شهدای کربلا بود؟
آیا چون مختار توانست جنایتکارانی همچون شمر، حرمله، سنان، عمرسعد، خولی، عبیدالله بن زیاد و ... را مجازات نماید در لسان رضویمشهد حضرت مولایم علامه روحیفداه "اهل ولایت" شد؟ ....
قرآن -- که "تبیان لکلّ شیء" است --پاسخ به هر مسألهای را که در آن غور نمایید میدهد.
□○عزیزان میدانید که قرآن "کتابولایت" و عصاره علم تمام هستی و جامع تمام کتب آسمانی است. در وسط این "کتابولایت" سوره کهف است که به "سورهولایت" معروف است. در قلب "کتابولایت" و در دل "سورهولایت"(کهف) کلمه 《 #وَلیتلطّف》تجلّی نموده است و این یعنی ولایت با 《تَلطیف سِر》 همراه است. قرآن که کتابولایت است در واقع کتاب "تلطیفسر" است. این یعنی تمام هستی به تلطیفسر ظهور و تجلّی نموده است. پس هر که "اهلِقرآن" و "اَهلُالله" و "اهلولایت" است 《اهل تَلطیف سِرّ》است.
□○معنای "اهلولایت" بودن مختار رجعت به 《تلطیفسِر》 داشتن اوست. اینکه مختار "اهلولایت" است به جهت خونخواهی قاتلان مولایش یا به تشکیل حکومت و... نبوده است بلكه تمام هنر مختار از روز بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) تا روز شهادت خودش این بوده كه در تمام فراز و نشیبها و تعقیب و گریزها، زندان رفتنها، شکنجهها، تبعیدها، اختلاط و نزدیکی به آل زبیر، نزدیکی به خوارج مکه و حضور در جلسات خصوصی، علنی و مخفیانه با سران احزاب، گروههای اعتقادی، رؤسای قبایل و طوایف، در مذاکره با فقها و روحانیون و خوانین متنفّذ و در نشستهای عمومی با مردم و ...، در تمام این شش سال، اوّلین همت و تمام توجه مختار این بوده است که به اندازه سر سوزنی برای مولایش و ولینعمتش و اربابش-- امام سجاد(علیه السلام) و خاندان رسالت-- حاشیهسازی، مخاطره و دردسرساز نشود.
□○یعنی مختار به حدّی بایست جان به لب میآورد و به گونهای زیرکانه، کَیّسگونه و با تلطیف عجیبی این همه اقدامات نظامی و تحرکات سیاسی در حد و اندازههای کل جهان اسلام را به عمل میآورد كه ذرهّای امویان جنایتکار و آلزبیر خبیث و سران خوارج و اشراف عرب و فُقهای جهان اسلام را به سمت و سوی امام سجاد(علیه السلام) تحریک و متوجه نکند!
□○هنر بزرگ مختار این بود که تمام کارهای بزرگ این شش سال را با 《تلطیفسر》 انجام داد بدون اینکه در ذهن مخالفین مختار و دشمنان قیام مختار اندک سوء ظنّی نسبت به امام ایجاد شود. "اهلولایت" بودن مختار به این اصل باز میگردد که تمام توفیقات او در حالی انجام شد که اندک مخاطرهای به مولایش وارد نیامد. اما در این سالها چه بر مختار گذشت... !!
□○به نظر میرسد بزرگترین عامل مظلومیّت مختار، عدهای از《شیعیان بیبصیرت مدعی بصیرت و مدعی فهم و فقاهت》بودند. چرا که مختار به هرحال برای این قیام نیاز به همراهی شیعیان داشت و از سویی ناصیه شیعیان بلاد در دست عدهای رؤسای قبایل و فقهای سادهلوح و مقدسمآبی بود که اندک کیاست و زیرکی نداشتند و با اندک مذاکره با مختار سریع به امام نامه نوشته و یا حضوری رجوع نموده و تاییدیه حرکت مختار را به دستخط امام میخواستند. و به دفعات در میانه راه، مختار را بدین جهت که تاییدیه لسانی یا حکم و اجازه مکتوب از امام ندارد، قیام او را دچار شک و شبهه و مخاطره مینمودند. این در حالی بود که مختار نمیخواست قیام خویش را منتسب به امام سجاد نماید. کُتل و طوفان سهمگین مختار این بود که عدهای شیعه《مقدّس ِبیعقل》 که گویا نمیدیدند مختار در آنِ واحد بایست در چندین جبهه مجاهده نماید و مدیریت کند: ۱) بنیامیه در شام ۲) آل زبیر در حجاز ۳) عثمانیمذهبيون بصره ۴) اشراف منافق و ثروتمند عرب در کوفه ۵) مهار دعوای پوسیده جاهلی عرب و عجم.
و لذا چه تهمتها و افترائات و دشنامها و کارشکنیها و خیانتها به سوی مختار سرازیر شد؛ آن هم از سوی شیعیان و حتی برخی از بنیهاشم --که میل ندارم نامی از آنان ببرم_.
□○مصیبتهایی که مختار از دوستان جاهل دید، کم از بلای امویان و زبیریان نبود. آلزبیر و اُمویان مختار را به وادی موت احمر و شهادت کشاندند امّا،《شیعیان مقدّس جاهل》بلایی بر سر مختار در آوردند که زهر "موت اسود" را جرعه جرعه در کامش ریختند و در نهایت همین جهله مقدّس مدّعیفهم کمر قیام را شکست
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○حضرتآیتالله صمدی آملی○□ □○جناب مختار ثقفی در ۱۴ رمضان سال۶۷(ق) در غربتگاه کوفه، تنها، با دها
ند. مختار میگفت: ثمره قیام این شدکه سایهای از دردهای علی را دیدم.
#یاعلی
@mohamad_hosein_tabatabaei
.
#الهـــــے
○دوباره بر سر سفره نشاندیم امسال
○اگرچه بنده ی تو عبد دل بخواهی نیست
○به روضه روزه ی خود باز می کنم زیرا
○برای روزه که بی روضه جایگاهی نیست
○ #سلام ماه خدا بر لب تو خون خدا
○سلام بر لب زخم تو سید الشهدا
#علیاکبرلطیفیان
○در شلوغۍِ قیامت، که ڪسۍ یاد ڪسۍ را نکند ؛ بگذارید فقط اشک بریزیم و بگوییم
'' #حســــــــین"
○السَّلامُ عَلیْکـ یااَباعَبدِاللهِ الْحُسین○
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○افطاری ۳○□ □حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه وآله فرمود: " الصّوم جُنَّة مِنَ النّار" روزه سپر آ
□○افطاری ۴○□
○لصَّائِمِ فَرْحَتَانِ: فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ، وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ○
□○انسان دو بعد دارد لذا دو فرح دارد؛ یکی #بعد_جسمانی و دیگری #بعد_روحانی.
□○اقتضاء آن بعد جسمانی و نفس حیوانی، غذاهای مادی است لذا عندالافطار باید به آنها غذا بدهد. نوعاً میبینیم مردمانی هم که اهل عبادت و روزه گرفتن نیستند ایام ماه رمضان افطاری میدهند و افطاری هم میروند، این ناشی از اقتضای همین نفس حیوانی است. به وفق نفس حیوانی، خوردن را همه دوست دارند و از آن فرح در جسم و نفس حاصل میکنند، جوارح قوت میگیرد و قوت جوارح، جوانح را هم متأثر میکند، لذا افطار عندالغروب است و روح در جسم غروب کرده و به اقتضائات جسم مرتبط شده است. پس به یک معنا افطار که از غروب آغاز میشود برای نفس حیوانی ماست.
□○ما یک #نفس_الهی و #نفس_انسانی نیز داریم. این نفس عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ بصومه فرحناک میشود و این عند لقاء ربه، #سحر است. سحر وقت ملاقات است. کسی که بخواهد با پروردگارش، با محبوبش ملاقات کند زمانش سحر است لذا فرمود یا موسی! دروغ میگوید کسی که میگوید عاشق تو هستم ولی سحر ندارد. سحر مظهر روح میشود لذا انسان صائم روزه دار دو فرح دارد؛ یک فرحش هنگام افطار و خوردن است و دیگری، فرح هنگام سحر است که لقاء حق متعال توسط روح است. از سحر امساک شروع میشود، سحر یعنی توجه نفس به فوق عالم ماده! آنچه مربوط به لذائذ دنیوی است انجام نمیدهد و آنچه شرع گفته ترک میکند و به مقام تنزیه میرسد ولی افطار مقام تشبیه است.
□○مردم به وفق اطوار وجودیشان عمل میکنند. سحر به جنبه روحانی و معنوی انسان بر میگردد، این یک تعبیر و تداعی معنی از روزه است والا در افطار هم #فرح_معنوی وجود دارد. افطار هم روح و ریحان است لذا مومن عندالافطار توجهش صرفا به جسمانیات نیست بلکه افطار معنوی هم دارد، مثلا قبل از افطار توسلی به #سیدالشهداء داشتن، افطاری معنوی است، شکوفایی معنوی است، در واقع میخواهد بگوید که من اگر در مغرب دنیا هم واقع شوم، توجهم به انوار الهیه است و دچار غفلت نمیشوم.
□○پس اهل دنیا هم سحر ندارند و هم فرحناک هستند به افطار مادی!! دنیا را دوست دارند و خوشند و به وفق دنیا زندگی میکنند، منتها وقتی عمرشان تمام شد افطار حقیقی شان رخ میدهد و این افطار، ظهور و شکافتن باطن و آغاز دولت آیه «يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ» است، آنچه دارند آشکار میشود، سر سفره خود مینشینند و از کاشته های خود افطار میکنند...
#ح_م
□●التماس اموات در جمعه های ماه رمضان●□
□محدث نوری نقل میکند در روایتی وارد شده است که:
□اموات در هر جمعه از ماه رمضان میآیند، میایستند و با صدایی محزون و با حالتی گریان چنین ندا میکنند: ای خانواده من، ای فرزندان من، ای نزدیکان من، با چیزی(عملی) به ما مهربانی کنید تا خداوند به شما رحم نماید.
□ما را یاد کنید و از دعا فراموش نکنید، بر ما و غربت ما رحم کنید، زیرا ما در زندان تنگ و اندوه طولانی و در سختی میباشیم، پس بر ما رحم کنید و از دعا و صدقه دادن برای ما کوتاهی نورزید، شاید قبل از آن که مثل ما شوید، خداوند بر ما رحم نماید.
□ما حسرت بر گذشته میخوریم، ما نیز مثل شما توانا بودیم. پس ای بندگان خدا، به سخن ما گوش فرا داده و فراموش نکنید.
□فردا روزی شما نیز خواهید دانست:
چیزهای اضافی(غیر مورد نیاز) که در دست شماست، قبلاً در دست ما نیز بود، اما در راه بندگی خدا انفاق نکردیم، و از حقّ مانع شدیم، و لذا ضرر و سختی آن بر عهده ما قرار گرفت، و منفعت و سود آن به دیگران رسید. با درهمی، یا تکّه خمیر نانی، یا تکّه کوچک گوشت به ما توجّه و مهربانی کنید.
□سپس ندا میکنند: بزودی بر خودتان خواهید گریست در حالی که برای شما فایدهای ندارد، همانگونه که ما گریه میکنیم، و برای ما فایدهای ندارد. لذا قبل از آن که مثل ما شوید، (در راه بندگی خداوند) تلاش کنید.
□●مستدرک الوسائل ۲: ۱۶۳●□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□
#وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
#یَنْبوعُالحَیاة
□○ #ای_نفس، تا کی تو بعالم کون در آئی و باز گردی از وی، و دوست و رین گزینی، یکی را برگزینی و دیگری را بگذاری، و هیچ دوست را نگیری که از یک روی با تو درشتی نماید، که نه از روی دیگر نرمی جوید، و در نهان با تو غدد و خذلان دارد و تو با وی وفا و مساعدت خواهی، و او معلول و بیمار همی شود و تو او را درستی همی دهی، و از شوخگن همی شود و تو او را پاک همی گردانی، و او جاویدان مکافات تو بدانچه در گوهر اوست میکند و تو باوی بدانچه در گوهر و طبع تُست مساعدت مینمائی،
□○و سرانجام میان او و تو بقطیعت کلی رسد بیآنکه از تو گناهی بوجود آید، یا خیانتی و غدری حادث شود، و تو هر ساعتی و هر نفسی از جدائی در غصه و اندوهی، از غدر ایشان با تو وفای تو با ایشان، و نه از کردار ایشان زجر گیری، و نه از آزمایش بسیار پند پذیری، آخر تا کی مصاحبت بدان و غدّاران و خائنان و ستمکاران؟ ای کاش دانی که این از تو نادانیست یا نادان ساختن خود را از صواب و راستی.
@mohamad_hosein_tabatabaei
در هجر و وصل کار دل تپیدن است
دائم به یک قرار بود دل بیقرار ما
#صائبتبریزی
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
در هجر و وصل کار دل تپیدن است دائم به یک قرار بود دل بیقرار ما #صائبتبریزی
در دعاهاتون حقیر رو هم یاد کنید
یاعلی✋