eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□○نعمت نصب کعبه و گسترش زمین○□ □نعمت نصب کعبه و گسترش زمین شکلی دارد و ماهیتی. شکل ظاهری آن همانگونه که در «اقبال» به آن اشاره شده این است که خدای متعال در این روز زمین را برای سکونت و زندگی انسان ها آفرید و از رحمتی که در این روز نازل گردید، زمین و نعمتهای آن حتی بدن و روزی ما بوجود آمد. بنابراین تمام نعمتها از هر جنس، نوع و صفت، که کسی قادر به شمارش آن نیست، در این روز فرود آمده و پخش شده است. □بنابراین لازم است بنده ای که مراقب مولایش بوده و در پی شکر نعمتهای اوست، درباره نعمتهایی که از آن آگاهی داشته و با آفرینش زمین و آنچه در آن است از آن بهره مند گردیده، بیندیشد. مثلا از نعمتهای خداوند متعال در بدن خود شروع نماید که با فراوانی و لطافت آن قطعا نمی تواند تمام آن نعمتها را درک کند. که برای توضیح بیشتر می توان به علم تشریح پزشکی مراجعه نمود. در کتاب جدیدی از یکی از نویسندگان اروپایی عکسهایی دیدم که پوشش عضوی را با عضو دیگر و رگها و مویرگها را با رنگهای مختلف و مدارها، رگها و اجزای دیگر بدن را نشان می داد بگونه ای که انسان و حتی پزشک به شگفت می آید که چگونه تمام این ها بطور مستقیم یا غیر مستقیم در سلامتی آن عضو و بطور غیر مستقیم در سلامتی مزاج انسان مؤثرند. و بالاخره نعمتهایی که با حس درک می شوند بالغ بر چند میلیون هستند. □و از اینجا می توانیم بفهمیم نعمتهای غیر محسوس بیش از نعمتهای محسوس است. این گونه ای از نعمتهای بدنی است که انواع دیگری نیز دارد که شاید تعداد آن بیشتر و عجیب تر از این باشد. از جمله نعتها نیروهایی نامرئی است که در این اجزاء با تکثیر، تحریک، شکل دادن، تغذیه، رشد، هضم، دفع و... فعالیت می کنند. و هر کدام علامت و آثار خاص خود را دارند. یکی دیگر از نعمتها وجود ملکوتی این نیروها، قوایی که از آنها تبعیت نموده، کارکرد و تأثیر آن بر کار نیروهای نامرئی که به شرایط زمانی، مکانی، وضعیت جسمی و روحی و سایر شرایط خارجی بستگی دارد، می باشد، که هیچکس قادر به شمارش عناوین این گونه نعمتها نمی باشد، مگر خدا یا کسی که از جانب او از آن مطلع شده باشد، چه رسد به شمارش تک تک آن. و اگر انسان شکل ارتباط عوالم با یکدیگر را بفهمد، بروشنی می یابد که تمام این عوالم در سلامتی کامل هر کدام از اعضای بدن و حتی هر جزء از اجزای آن عضو، نقش دارند، و می فهمد که خداوند متعال برای اعطای یک نعمت بظاهر جزئی به او این همه مقدمات را ایجاد نموده است. آنگاه اگر درباره نعمتهای خارجی از قبیل خوردنی، نوشیدنی، لباس، چیزهایی که در آن دخل و تصرف می کند و حواس ظاهری و باطنی که در عوالم مختلف هستند اندیشه نماید، فرموده خداوند: «قادر به شمارش کامل نعمتهای خدا نیستید.» و «لشکریان پروردگارت را بجز خود او کسی نمی داند.» را بهتر درک می کند.(۱) □المراقبات□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○نعمت نصب کعبه و گسترش زمین○□ □نعمت نصب کعبه و گسترش زمین شکلی دارد و ماهیتی. شکل ظاهری آن همانگو
□○نعمت نصب کعبه و گسترش زمین○□ □یکی از عالم هایی که انسان با نیروی خیال در آن دخل و تصرفات جزیی دارد عالم مثال است که بشر توانایی فهم و گستردگی آن را ندارد. چه رسد به دخل و تصرفاتی که با عقل محیط خود در تمام این عالمها، می نماید. ای مسکین تو کجا و فهم تفصیلی یکی از امور یکی از عالمهایی که عقل تو در آن دخل و تصرف می کند کجا. به این نعمتها بنگر و خود قضاوت کن که چگونه باید شکر این نعمتها را بجا آوری. تازه این ها ظاهر نعمتهایی است که آفریننده زمین با گسترش زمین بتو عنایت نموده است و اگر درباره عطایای مالک دنیا و آخرت که با آفریدن زمین به تو عنایت نموده، اندیشه کرده و آن را کاملا درک کنی، شگفتیت افزون خواهد شد. □در این مورد باختصار می توان گفت: آنچه اهل حق و مکاشفه دریافته و روایات اهل بیت وحی علیهم السّلام به آن اشاره دارد این است که خدای متعال آدم را آفریده و او را در عالم مثال قرار داد - عالمی که در بعضی از روایات از آن به بهشت و در بعضی دیگر به شهر «جابلقا» تعبیر شده است. و این همان بهشت آدم است که از آن به زمین فرود آمده، تا با عبور از این دنیا از نعمتهای مثالی، که در عالم برزخ برای او آماده شده بهره برداری کند، که این عالم در برابر بهشت آدم بوده و «جابلسا» نامیده می شود، و نیز به این جهت فرود آمد که در عالم آخرت و در بهشتهای جاوید از نعمتهایی که برای او مهیا شده، استفاده نماید. و اگر آدم به این دنیا نمی آمد، هیچگاه به نعمتهای سرای آخرت نمی رسید، و تمام نعمتهایی که خداوند به پیامبران، جانشینان آنان، اولیا و مؤمنین وعده داده است از فواید سفر به این عالم بوده و این عالم ایستگاهی از ایستگاه های سفر آخرت می باشد. حتی از یک جهت منشأ و سرچشمه نعمتهای آن است. بهمین جهت نیز در روایات «مزرعه آخرت» نامیده شده است. و شاید این آیه قرآن نیز به همین مطلب اشاره داشته باشد: «این همان چیزی است که قبلا روزی ما بوده و اکنون مانند آن روزی ما شده است». بنابراین تمام نعمتهای جاوید و فنا ناپذیر که قابل مقایسه با نعمتهای این دنیای پست نمی باشد - و خالق آن از هنگام آفرینش دنیا هیچگاه به آن نظر نکرده و آن را برای بندگانش انتخاب ننموده و سرای پاداش نیست - منشأ و سرچشمه آن همین عالم دنیا است. بنابراین عارف مراقب در روز «دحو الارض، گسترش زمین» بر خود لازم می بیند که در مقابل تمام این نعمتها شکرگزاری نماید. □و در این هنگام بخوبی می یابد که نمی تواند حق مقدار کمی از اجزای گوشه کوچکی از آن را ادا نماید، گرچه تمام عابدین شاکر را به کمک طلبیده و تا ابد مشغول شکرگزاری گردند. نه باین جهت که شکر این نعمتها نیز از نعمتهای خدا بوده و بر آن نیز شکری واجب است، بلکه بخاطر بزرگی، فراوانی، ظرافت و دیده نشدن آن نعمتهاست. و آنگاه که بنده به این شناخت رسیده و نعمتهای الهی را قدر شناخت، نشانه کسانی را که بخوبی ناتوانی و کوتاهی خود را در شکرگزاری خدای متعال فهمیده اند پیدا کرده و خجالت می کشد کوشش خود را - هر مقدار که باشد - شکر گزاری بداند. و می فهمد که خداوند با قبول این شکر گزاری کم و ناچیز این نعمتها چه منتی بر او دارد. و خداوند متعال را برای این انجام دادن این شکر گزاری، سپاس می گوید. و معنی شکور (بسیار شکرگزار) را که از نامهای خداوند است، تا اندازه ای می فهمد. گرچه شناخت کنه نامهای خداوند متعال محال است. (۲) □المراقبات□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○حضرت محمّد صلّی الله عليه وآله و سلّم فرمودند○□ □ای مسلمانان! خودتان را آماده کنید (و آستین‌ها را بالا بزنید) که امر قیامت جدّی است و آماده‌ی مرگ شوید، چرا که کوچ کردن نزدیک است و توشه بردارید که سفر طولانی است و بارهای خود را سبک گردانید که در پیش روی شما گردنه‌های صعب‌العبوری است که جز سبکباران کسی نمی‌تواند از آن بگذرد. (ای مردم!) نزدیک قیامت و آخر دنیا، امور سخت و هول‌ها و وحشت‌های بزرگ و روزگار سختی است که در آن حکمرانان جهان، ظالمانند و فاسقان در مصدر امور قرار می‌گیرند و امر به معروف کنندگان مظلومند و نهی از منکرکنندگان در فشار. پس (در این موقع) با ایمان، آماده و مهیای آن روز شوید و بر دندان‌ها بفشرید (و عزم را جزم کنید) و به دامن عمل صالح پناه ببرید و نفس را بر انجام دادن کارهای نیک (باوجود ناخشنودی نفس) وادارید تا به بهشت جاودان نایل شوید. □○بحارالانوار، ج ٧٧، ص ١٨٦○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
. ○کجاست گوشه‌ی آسوده‌ای که چون نعلین ○خیالِ پوچِ دو عالم، برونِ در ماند... @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
●کلمه ارض که در قرآن و احادیث ما آمده است اطلاقات دارد. یکجا منظور همین قسمت خشکی است. یکجا به معنای کره‌ی زمین و جایی دیگر به معنای کل ماسوی الله و هرچیزی غیر از غیب مطلق نظام هستی است؛ أَرْضُ اللَّهِ الوَاسِعَةً. امام رضا علیه‌السلام «حُجَّتِ الله عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ» است. ابجد ارض و رضا یکی است لذا امام رضا، امام ارض و امام کل ماسوی‌الله است. ●این خشکیِ زمین، در روز ۲۵ ذی‌القعده که روز دحوالارض است از آب خارج شده است و آن مکان نیز مکان مقدسی است؛ إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا... (آل عمران/۹۶) و خانه‌ی کعبه در آنجا بنا شده است و واجب التعظیم است. اما این مکان در عالم طبیعت و عالَم ظاهر است که محدود است. وقوف در ظاهر به چه درد ما می‌خورد؟! عالَم ظاهر، عالَم ظاهر است. نمی‌خواهیم اهمیت عالم ظاهر را به کل از بین ببریم اما نباید در ظاهر توقف کنیم. اینها را که می‌گوییم برخی فکر می‌کنند که ما کلاً مخالف ظاهر هستیم! نه، ظاهر به اندازه‌ی ظاهر خوب است اما از این ظاهر گذر کن. جناب مولوی رحمة الله علیه چه خوب گفته است که ●ای قوم به حج رفته کجایید کجایید ●معشوق همین جاست، بیایید بیایید ●معشوق تو همسایه‌ی دیوار به دیوار ●در وادی سرگشته شما در چه هوایید؟! ●گر صورت بی صورت معشوق ببینید ●هم خانه و هم خواجه و هم کعبه شمایید ●یعنی اینها ظواهر است. اینها را گذاشته اند که ما پی به حقیقت باطنی خودمان ببریم! این ظاهر را رها کن! متاسفانه در ظاهر سنگین شده ایم، اثاقلتم الی الارض، ما نباید در ظاهر بایستیم در عین این که باید احکام آن را نیز رعایت کنیم. ●روز دحوالارض خیلی هم با فضیلت است اما "دحوالارضِ ما" کِی اتفاق می‌افتد؟! چه وقتی ارض وجودی ما باز می‌شود؟! وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِكَ دَحَاهَا (نازعات/۳۰). أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَة؟! (نساء/۹۷) این ارض الله خود تو هستی، فتهاجروا فیها، با کره‌ی زمین چه کار داری؟!! تو چکار با ارض دیگران داری؟! اصلا به تو ربطی ندارد! هرکدام از صاحبان نفوس از حصّه وجودی خود به حق متعال وصل اند که غیر، از این حصّه خبر ندارد. الطُّرُقُ الَی اللهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِق. عده ای این را غلط فهمیده اند وقائل به صراطهای مستقیم شدند. خیر، اگر به معنای تشریعی نگاه کنیم یک راه بیشتر نیست و آن هم زانو زدن در راه شریعت مقدس اسلام است. الطُّرُقُ الَی اللهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِق، یعنی هر صاحب نفسی از باطن خودش عین الربط به حق متعال است و باطن او، سرّ و اسم اعظم اوست و از این باطن غیر از خدا، احدی مطلع نیست. ●لذا تو ارض داری و خودت ارض الله هستی. أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَة داری منتها این فعلا زیر آب مانده است، پهن و گسترده نشده است. لذا آن موقعی که سر از زیر آب در می‌آوری، آن لحظه خیلی لحظه‌ی مبارکی است! چطور آن لحظه ای که این خشکی بالا آمده و در آن مکان، خانه خدا بنا شده و آن مکان و زمان مقدس شده اند، آن لحظه ای هم که تو این حجاب ها را پاره می‌کنی و وارد أَرْضُ اللَّهِ الوَاسِعَة‌ی خودت ‌بشوی، آن لحظه، لحظه‌ی بسیار مبارکی است که لحظه‌ی تولد است. لن یَلِجَ مَلَکُوتَ السّمآء مَن لَم یُولَد مَرَّتَینِ. اگر تولد ثانی نباشد، انسان راهی به ملکوت عالم ندارد. اینها اسرار است که دحوالارض روز تولد حضرت عیسی و ابراهیم است. می‌خواهد بگوید عیسی وجودت به دنیا بیاید! بر اساس علم الهی ۲۵ ذی القعده روز دحوالارض است و خشکی از زیر آب خارج شده است لذا به فکر دحوالارض وجودی خودت باش... آنجا که جناب لوط گفت إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّي (عنکبوت/۲۶) و جناب ابراهیم که فرمود إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَىٰ رَبِّي سَيَهْدِينِ (صافات/۹۹). ●وَ مَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَ مَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ (نساء/۱۰۰) به کجا مهاجرت می‌کنیم؟ أَرْضُ اللَّهِ الوَاسِعَة. ارض الله الواسعه کجاست؟ خود تو هستی! ●سالها دل طلب جام جم از ما می‌کرد ●آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد... ●مرگ یعنی رجوع به خودت. خدا تو را با خودت آشنا می‌کند. تعلقات ظاهری تو را از خودت دور کرده است. ●باید امام زمان سلام الله علیه عنایت کند. امام نیز در درون خود من و شما ظهور می‌کند. این که امام زمان ارواحنا فداه ظهور می‌کند و به دیوار کعبه تکیه می‌دهد و می‌گوید انا بقیة الله، یعنی او به دیوار کعبه‌ی وجود تو تکیه می‌دهد و در أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَة‌ی خودت دحوالارض رخ می‌دهد و صدای بقیة الله الاعظم را از درون خودت می‌شنوی و ارض وجودی تو باز می‌شود...
آیات 281-275 بقره قسمت دوم بخش سوم ● سخن بعضى از مفسرين مبنى بر عدم انكار ديوانه شدن با مس شيطان با اين بيان بطلان گفتار بعضى از مفسرين كه ذيلا از نظر خواننده مى گذرد روشن مى شود، كه گفته است : تشبيهى كه در آيه شريفه آمده از باب : ((چونكه با كودك سر و كارت فتاد)) مى باشد، زيرا مردم عقيده اى فاسد دارند و آن اين است كه ديوانگان در اثر آزار جن ، ديوانه مى شوند و چنين گفتارى از قرآن كريم هيچ عيبى ندارد، براى اينكه صرفا خواسته است رباخوار را تشبيه به جن زده كند. و اما اينكه جن زدگى اعتقاد درستى است يا نادرست ، آيه از آن ساكت است ، پس حقيقت معناى آيه اين است كه رفتار اين رباخواران ، همانند رفتار ديوانگانى است كه شما مردم معتقديد در اثر آزار جن ديوانه شده اند، و اما آيا اين اعتقاد درست است يا نادرست ؟ بايد گفت : اعتقادى است نادرست ، و غير ممكن ، براى اينكه خداى تعالى عادل تر از آن است كه شيطان را بر عقل بنده مؤمنش مسلط فرمايد. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 633 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●صلوات عرشی جناب محی الدین ابن عربی بر امام محمد بن علی الجواد علیهماالسلام●■ ■صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی بابِ اللهِ المَفتوحِ و کتابِهِ المَشروحِ ، ماهیَّةِ الماهِیّاتِ ،مُطلَقِ المُقَیَّداتِ ، سِرِّ السِّریّات المَوجودِ فی ظِلِّ اللهِ المَمدود ،المُنطَبِعِ فی مِرآتِ العِرفانِ ، المُنقَطِعِ مِن نَیلِهِ حَبلِ الوُجدانِ ، غَوّاصِ بَحرِ القِدَم ، مَهبِط الفَضلِ و الکَرَمِ ، حامِلِ سِرِّ الرَّسولِ ، مُهَندِس الأرواحِ و العُقولِ ، أدیبِ مَعلَمَةِ الأسماء و الشُّئون ، قَهرَمانِ الکافِ و النّونِ ، غایةِ الظُهورِ و الإیجاد ، مُحَمَّدِ بنِ علیٍّ الجواد ، علیهِ الصَّلوةُ و السَّلام. @mohamad_hosein_tabatabaei
‍    □●آیت الله کربلایی سید احمد نجفی حفظه الله تعالی●□ □نقل شده است كه در يك مجلس سی هزار مسأله از حضرت جوادالائمه علیه السَّلام سؤال شد و ايشان جواب دادند. □بنان بن نافع می ‌گويد، خدمت امام رضا علیه‌السَّلام رفتم و پرسيدم: آقا! پس از شما صاحب‌الامر كيست؟ فرمودند: آن كسی كه از من ارث می‌برد همانگونه كه من از پدرانم ارث برده ‌ام (در آن زمان امام جواد علیه السَّلام كودكی بودند و در لحظه‌ سؤال هم در اتاق تشريف نداشتند) □امام رضا علیه السَّلام در ادامه‌ سخن فرمودند: او الان تشريف می ‌آورد. چندی نگذشت ديدم در باز شد و كودكی وارد اتاق شد و بر آقا سلام كرد و سپس رو به من كرد و بی مقدّمه فرمود: يابن نافع! به تو بگويم، ما را با ديگران نمی شود قياس كرد. ما در رَحِم مادر هم كه هستيم، حقايق و دقايق عالم بر ما روشن است و خداوند چيزی را بر ما مخفی نگه نمی‌دارد. اين جواب آن سؤال است كه از پدرم كردی. حجت خدا بعد از پدرم همان كسی است كه الان با تو سخن می‌گويد. □من كه غرق در حيرت شده بودم گفتم :«وَ اَنَا اَوَّلُ العابِدينَ»؛ من هم اوّلين كسی هستم كه در برابر شما خاضع می‌شود. @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴سالروز شهادت امام جواد علیه‌السلام تسلیت باد!🏴 ■●حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■الحمدلله واضح و آشکار است که مخالفین ائمه علیهم‌السلام مخالف علم و عقل هستند! هرجای دنیا اگر شخصی بود که مانند حضرت امام جواد علیه‌السلام هزاران مسأله علمی را در یک مجلس حل می‌کرد و جواب صحیح می‌داد، به او جایزه می‌دادند، نه اینکه به او حسد بورزند و با او دشمنی کنند و سرانجام او را بکشند! ■●در محضر بهجت، ج٢، ص٣٣●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بزرگترین، تفسیر قران کریم □اثر ماندگار از عارف، فیلسوف و مفسر بزرگ جهان اسلام □حاصل بیست سال زحمت علامه طباطبایی ره را بخوانیم | هَجَمَ بِهِمُ العِلْم... □مرحوم مهندس عبدالباقی، فرزند علامه طباطبایی: پدر ما، کتاب را ۱۵روز متوالی بدون نقطه می‌نوشت و بعد برمی‌گشت و نقطه‌گذاری می‌کرد! وقتی دلیل این کار را پرسیدیم فرمودند: «مطالب به ذهن من هجوم می‌آورند و من فرصت نمی‌کنم نقطه بگذارم.» @mohamad_hosein_tabatabaei
□○اگر حضور می خواهی به سراغ خودت برو! حضور را باید در خودت پیدا کنی و این بسیار مهم است. و حضور، همان باطن انسان است، چیزی که دنیای امروز نمی خواهد به آن گوش دهد. امروز وقتی از باطن صحبت می کنیم، اهل ظاهر – که تا گلو در امور ظاهری مستغرق اند – اصلاً به آن توجه نمی کنند. وقتی از باطن با آنها صحبت می کنیم، گمان می کنند که منظور از باطن همان اعضای باطنی [و داخل بدن] خودشان است. اما اعضا که باطن نیستند! بارها گفته ایم که باطن، سرّ سویدای آدمی است. به نظر من حتی عقل هم از مراحل باطن است. ما باید به سرّ سویدا و ادراکات درونی خودمان توجه کرده تا راه باطن را پیدا کنیم. وقتی به باطن خودمان توجه کردیم، باطن کلمات بزرگان را نیز خواهیم فهمید. □○شعر مولانا را ممکن است همه کس بخواند، ولی هر کس محتوای آن را به خوبی نمی فهمد. بعضی از تفسیرهایی که برای اشعار مولانا گفته می شود، بر اساس ظاهر آن بوده است. چون [شخص مفسر] اهل ظاهر است، [از شعر مولانا نیز] بیش از ظاهر نمی فهمد. برای شعر حافظ هم همین طور است. در شعر حافظ هم بستگی دارد چه کسی این شعر را می خواند. وقتی من می گویم «حضوری گر همی خواهی، ز خود غافل مشو حافظ» یک فرد اهل ظاهر، «حضور» را چگونه معنی خواهد کرد؟ [حتماً] فکر می کند حضور به این معناست که در جمعی بنشیند و بگوید و بخندد! اما این [معنای] حضور نیست. □○گوش دنیای امروز به باطن کم بدهکار است؛ یعنی کمتر به باطن توجه می کند. شاید هم همیشه این طور بوده است. البته همان طور که عرض کردم منظور این نیست که فقط به باطن توجه کنیم. ما باید دو چشم داشته باشیم؛ هم چشم باطنی و هم چشم ظاهری. اگر با این دو چشم کار نکنیم، گرفتار خواهیم بود. به باطن محض رفتن و غفلت از ظاهر، خطر است؛ غرق ظاهر شدن و غفلت از باطن نیز خطر است. □○حکیم عالیقدر دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 281-275 بقره قسمت دوم بخش چهارم ● بيان نادرستى آن سخن و رد دلائل آن وجه نادرستى اين سخن اين است كه همانطور كه خداى تعالى عادل تر از آن است ، بزرگتر از اين هم هست كه گفتار خود را مستند به يك عقيده كودكانه باطل كند، ولو از باب آن مثل معروف باشد، مگر اينكه بعد از استناد و تشبيه بطلان آن عقيده را هم بيان كند، و دارنده چنان عقيده اى را تخطئه نمايد، چون خودش در كلام مجيدش فرموده : ((لا ياتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه - باطل نه در عصر نزول به آن راه دارد، و نه در اعصار بعد)). و نيز فرموده : ((انه لقول فصل ، و ما هو بالهزل - به يقين قرآن معيار جدا سازى حق از باطل است ، نه شوخى )). و اما اينكه گفت : تصرف شيطان در عقل بشر و تباه ساختن عقل او به وسيله شيطان از عدل خدا به دور است ، در پاسخ مى گوئيم اين اشكال عينا به خود او متوجه مى شود، كه تباهى عقل را مستند به عوامل طبيعى مى داند، چون اين نيز بالاخره به خدا منتهى مى شود، و خدا اين رابطه تضاد را ميان عقل و آن عوامل قرار داده ، و اما اينكه چرا قرار داده ؟ هر پاسخى كه شما از اين اشكال بدهيد، پاسخ از اشكال خودتان نيز خواهد بود. علاوه بر اينكه اشكال در اين نيست كه چرا خداى تعالى عقل آدمى را باطل مى كند، چون وقتى عقل نبود تكليف هم مرتفع مى شود، و موضوع تكليف منتفى مى گردد، اشكال در اين است كه با بقاى عقل به حال خود، ادراك عقلى از مجراى حق بيرون رفته و از راه صحيح منحرف گردد، مثلا يك انسان عاقل به خاطر دخل و تصرف شيطان خوب را زشت و زشت را زيبا ببيند، و يا حق را باطل و باطل را حق بپندارد، اين است آن چيزى كه نمى شود به خدا نسبت داد. و اما از بين رفتن عقل (يعنى نيروى تشخيص ) و منتفى شدن تكليف به دنبال تباهى آن ، اين هيچ اشكالى ندارد، (نظير نابينا شدن و بى دندان شدن و بيمار گشتن ) كه همه اينها مستند به طبيعت و يا به شيطان (و در آخر هم مستند به خدا است ). از اين هم كه بگذريم نسبت دادن جنون ديوانگان به شيطان ، بطور استقلال و بدون واسطه نيست ، بلكه شيطان اگر كسى را ديوانه مى كند به وسيله اسباب طبيعى است مثلا اختلالى در اعصاب او پديد مى آورد، و يا آفتى به مغز او وارد مى كند، هم چنانكه فرشتگان كه كرامات انبيا و اوليا مستند به ايشان است ، اسباب طبيعى را واسطه قرار مى دهند، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 634 و نظير اين معنا در داستانى كه قرآن كريم از ((ايوب )) (عليه السلام ) حكايت كرده آمده ، عرضه مى دارد: ((اذ نادى ربه انى مسنى الشيطان بنصب و عذاب - پروردگارا شيطان با گرفتاريها و عذابى مرا مس ‍ كرد)). و نيز عرضه مى دارد: ((انى مسنى الضر وانت ارحم الراحمين - پروردگارا بيمارى مرا مس نموده ، و تو ارحم الراحمينى )). از يك طرف مى گويد شيطان با من مس كرده ، و از يك طرف اين مس را به خود بيمارى نسبت مى دهد، با اينكه مرض ، اسبابى طبيعى دارد. و اين اشكال و امثال آن از افكارى مادى منشأ مى گيرد، كه به ذهن عده اى از دانشمندان رخنه يافته ، بطوری كه خود آنان توجهى به اين رخنه گرى ندارند، چون ماديين وقتى شنيدند كه خداپرستان حوادث را به خداى سبحان نسبت مى دهند، و يا عامل پاره اى از حوادث را به روح يا فرشته و يا شيطان مى دانند، دچار يك اشتباه شدند، و آن اين است كه گمان كردند خداپرستان منكر علل طبيعى شده و همه آثار را از ماوراى طبيعت مى دانند، و خلاصه ماوراى طبيعت را جانشين طبيعت كرده اند، و غفلت كردند از اينكه خداپرستان ، هم خدا را مؤثر ميدانند، و هم عوامل طبيعت را، و اگر حوادث را به هر دو منشا نسبت ميدهند، نسبت به هر يك در طول ديگرى است ، نه در عرض آن (ساده تر بگويم اگر مى گويند فلان حادثه كار خدا است ، و نيز مى گويند كار فلان عامل طبيعى است ، اين دو فاعل (خدا و طبيعت ) را دو فاعل طولى مى دانند، نه عرضى ، مثل شما كه نوشتن را هم به سر قلم نسبت دهيد، و هم به قلم ، و هم به انگشتان نويسنده ، و هم به دست او، و هم به خود او، و درست هم نسبت داده ايد. ((مترجم )) و اين مطلب مكرر در اين تفسير خاطر نشان شده است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□اسرار مراقبات ماه ذی حجّه□ □رؤیت هلال و خواندن دعای آن اولین کار مراقب است تا با یقین به زمان، اعمال را در اوقات مخصوص آن بجا آورد. و حتی واجب است که مراقب این را یکی از نیازهای مهم خود قرار داده و در اوقات دعا آن را از خداوند بخواهد. آنگاه دعایی را که هنگام دیدن هلال هر ماه در روایات آمده است بخواند. دعایی که سیّد قدّس سرّه بوجود آورده نیز دارای مضامین عالی برای مراقبین می باشد که خداوند از جانب ما بهترین پاداش مرشدین را به او عنایت فرماید. □المراقبات□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□فضیلت این ماه□ □از کارهای مهم اهل مراقبت شناخت شرافت و فضل این منزل شریف و شناخت زمانهای مذکور و شناخت فواید آن است. گرچه درباره ماه رمضان وارد شده که بهترین ماههاست و روزهای آن بهترین روزها و ساعتهای آن بهترین ساعات است. ولی درباره بعضی از روزهای این ماه فضایلی بیش از ماه رمضان وارد شده است. جمع بین این ها این است که بگوییم: ماه رمضان برتر از سایر ماههاست بالذات و روز غدیر از این جهت فضیلت دارد که ، کامل نمودن دین و تمام کردن نعمتها در این روز اتفاق افتاده، یا بگوییم روایات ماه رمضان با روایات غدیر تخصیص می خورد. یا بگوییم: هر کدام از آنها از یک جهت برتر هستند نه از تمام جهات. □خلاصه این ماه بسیار مهم بوده و مراقبین در این منزل توقفگاههایی دارند که بحکم بندگی و بجا آوردن حق مراقبت واجب است که با غفلت وارد آن نشده و بدین ترتیب احترام آن را حفظ کنند. بلکه واجب است قبل از آمدن این ماه مواظب آن بوده و از قبل برای آن آمادگی پیدا کنند. زیرا این ماه محضر نیکان و پاکان و اهل قدس و انوار است. □برای کسی که می خواهد در محضر این بزرگان و بزرگواران، حاضر شود سزاوار است مانند آنان لباس پوشیده و به شکل آنان درآید تا آنان از همنشینی با او کراهت نداشته باشند. آنان دارای نفسها و قلبهای مهذب و پاک، و اخلاق نیکو و اعمال صالح بوده و عالمان بردبار، نیکوکارانی با تقوا، عارفانی حکیم، نگهبانانی پارسا، عبادت کنندگان شب و روزه داران روز، ذکر گویندگان متوکل، مسلمانانی راضی، تسبیح کنندگان ثناگوی،«لا اله الا اللّه»گویانی «تکبیر» گوی و یکتا پرستانی راستگو و مخلص می باشند. □اگر از آنان هستی که گوارایت باد و خوشا بحالت و اگر نیستی بکوش که مانند آنان شده و خصوصیات آنها را پیدا کنی. و اگر نتوانستی و برای این که تو را برای خدمت بپذیرند، به کرم آنان متوسل شده و با خجالت و معذرت خواهی خود را بجای خدمتکاران و بندگان آنان قرار ده. ولی در عین حال تا آنجا که می توانی خود را شبیه به آنان نموده و آمادگی لازم و رغبت حضور در این محضرهای بزرگ و ایستگاه های ممتاز را با بذل زندگی و جانت پیدا کن. زیرا اینان اهل کرم و بخشش بوده و کسی که با آنها معامله کند زیان ندیده، کسی که از آنان پیروی کند هلاک نمی شود، کسی که خود را در میان آنان قرار دهد رستگار گردیده و کسی که با آنان همنشینی کند عزیز خواهد شد. خدای متعال آنان را با بزرگواری خود تربیت و نه تنها بر پیروان آنها سخت نمی گیرد بلکه آنان را دوست دارد و در کتاب خود فرموده است: «بگو: اگر خدا را دوست دارید از من تبعیت کنید تا خدا شما را دوست بدارد.» اگر کسی را بخود نزدیک نمایند خداوند نیز او را به خود نزدیک نموده و اگر کسی را گرامی بدارند خداوند نیز او را گرامی خواهد داشت. □المراقبات□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□دهه اول ذی حجّه□ □یکی از این توقفگاهها ده روز اول آن است. و منظور از «ایام معلومات در این آیه: «تا خدا را در روزهای معین یاد کنند.»«» نیز همین است. و «یاد» و «غفلت» با هم سازگاری ندارند. پس بپرهیز از این که در این ماه دل خود را بنجاسات آلوده نمایی، بخصوص با نافرمانی. □ذکر کامل که در آیه بالا آمده این است که با عقل، روح، دل و بدن در ذکر خدا باشی، زیرا هر کدام از آنها ذکر مخصوصی دارند. این فرصت را غنیمت شمار که خداوند به تو اجازه ذکر خود را داده است. در عقل خود این را از نعمتهای بزرگی بدان که عمرت برای ادای شکر آن کافی نبوده، روحت را در مقام حضور حاضر کن که گویا حاضر در نشستگاه صدق نزد پادشاه مقتدر می باشد. با دل خود به بندگی او و شکر نعمت های بی منتهای او روی آور، و با تمام اعضای بدنت مشغول انجام عبادات و طاعات شو. اگر خدا را این گونه ذکر کردی، مژده بده که چنین ذکری، علامت این است که خداوند تو را در تمام وجودت و با تمام وجودت ذکر نموده و برای بار دوم بخاطر پاداش چنین ذکری، تو را در تمام این موارد ذکر خواهد نمود. زیرا خدای متعال ذاکرین را دوبار ذکر می نماید. □درباره روایتی که پیرامون فضیلت این روزها از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم روایت شده است بیندیش، آنجا که فرمودند: «هیچ کدام از روزها نزد خدا بهتر و پاداشش بیشتر از روز عید قربان نیست. شخصی گفت: حتی جهاد در راه خدا؟ فرمودند: حتی جهاد در راه خدا مگر فردی که با جان و مال خود به جهاد رفته و همه را در راه خدا بدهد.» و آنجا که فرمودند: «روزهایی نیست که عمل صالح در آن محبوبتر باشد نزد خدای عزّ و جلّ از این ده روز - یعنی ده روز ذی حجه. گفتند: ای رسول خدا حتی جهاد در راه خدا؟ فرمودند: حتی جهاد در راه خدا مگر فردی که با جان و مالش در راه خدا جهاد کرده و جان و مال خود را فدا نماید». □این دو روایت بخصوص روایت دومی را بنگر. آنچه را خدا بزرگ می داند تو نیز بزرگ بدان. آمادگی کامل پیدا نموده و با تمامی نشاط و شوق و دعا و توسل به نگهبانان امت، بخصوص در شب اول، وارد این میدان شو. در تضرع خود به در کرم آنان بخواه که تو را در قصد، حزب، دعا، حمایت، ولایت، شفاعت و شیعیان خود وارد نموده، به درگاه خدای متعال برای توفیق، قبول، رضایت او از تو، تأیید، اصلاح و تمام خیرهای دینی و دنیوی و آخرتی برای تو و خانواده ات، برادران دینی، همسایگان و کسانی که حقی بگردن تو دارند، تضرع نمایند. □المراقبات□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□نماز شبهای دهه اول□ □در هر شب از آن بین مغرب و عشا دو رکعت نماز بجا آور، در هر رکعت آن سوره «فاتحة الکتاب» و «اخلاص» و این آیه را بخوان: وَ واعَدْنا موسی ثلاثِینَ لَیْلَةً و أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیْقاتُ رَبِّهِ اربَعِینَ لَیْلَةً و قال موسی لِأَخِیهِ هارونَ اخْلُفْنِی فِی قَومِی وَ اصْلِحْ و لا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدینَ ٧: ١٤٢تا در ثواب با حاجیها شریک شوی، گرچه حج نکرده باشی. □در هنگام قرائت این آیه شریفه از خود بپرس که این وعده چیست؟ حسرت و شوق خود را برای دیدار خدا افزایش داده و از ورشکستگان مباش «کسانی که دیدار خدا را انکار نمودند و آنگاه که قیامت فرا رسد، گویند: وای بر ما که آسایش و سعادت این روز را از دست دادیم. آنان بار گناهان خود را بدوش می کشند و چه بار بدی». □درباره روایت پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که در آن شوق حضرت موسی علیه السّلام به این وعده گاه را بیان نمودند، بیندیش آنجا که فرمودند: «در چهل روز رفت و آمد خود بخاطر اشتیاقی که به دیدار خداوند داشت، نخورد، نیاشامید و نخوابید.» □المراقبات□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□اعمال روز اول ذی حجه□ □روز اول آن را روزه بگیرد. در «الفقیه» روایت شده است: «کسی که روز اول ذی حجه را روزه بگیرد، خداوند روزه هشتاد ماه را برای او می نویسد». نیز شیخ روایت کرده است که این روز، روزی است که خلیل در آن متولد گردیده و خداوند إبراهیم علیه السّلام را بدوستی خود انتخاب فرمود. و روزی است که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ابو بکر را مأمور خواندن سوره برائت بر مشرکان نمود. در همین حال بر پیامبر وحی شد که این آیه را جز تو یا مردی که از خودت باشد نباید به مشرکان برساند. در این هنگام پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم علی علیه السّلام را مأمور کرده و به دنبال ابی بکر فرستادند تا آیات را از او گرفته و خودش آن را بخواند و أبو بکر را بازگرداند. علی علیه السّلام نیز چنین کرد. □درباره وقایعی که در این روز اتفاق افتاده اندیشه نما تا نکاتی را که در این وقایع وجود دارد درک نمایی. و برای توضیح بیشتر در این زمینه می توان به کتاب «اقبال» مراجعه نمود. □مستحب است در روز اول نماز فاطمه زهرا علیها السّلام خوانده شود این نماز چهار رکعت است با یک بار «حمد» و پنجاه بار«قل هو اللّه احد»که بعد از نماز تسبیح حضرت زهرا علیها السّلام گفته می شود و نیز گفته می شود:سبحان اللّه ذی العز الشامخ المنیف، سبحان...» □المراقبات□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بسمه تعالی□ □در اعمال روز اول ماه ذی الحجه آمده است که هرکس از دشمن و ستمگری وحشت دارد این دعا را بخواند: «حسبی حسبی حسبی من سوالی علمک بحالی.» □حقیر دشمن تر و ستمگرتر از نفس خود نمی شناسم که اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک. □لذا از شر این دشمن ترین دشمنان و ستمگر ترین ستمکاران به محضر ربوبی عرضه میدارم: «حسبی حسبی حسبی من سوالی علمک بحالی.»
□○منتخبی از (برگرفته از کتاب شریف سیدابن طاووس، مورد توصیه حضرت آیت الله بهجت)○□ □از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که مقصود از «ایام معلومات»، دهه ذی‌حجه است. (اقبال‌الاعمال، ج٢، ص٢٩). امام باقر به فرزندش امام صادق علیهماالسلام سفارش فرمود که در شب‌های این دهه، دو رکعت نماز ما بین مغرب و عشا (وَ واعَدنا مُوسی)را ترک مکن(ج٢، ص٣١). برای این دهه اذکاری نیز بیان شده (ج٢، ص٤٤). ، ثواب روزه تمام عمر را دارد (ج٢، ص٤٨). سید برای روز نخست نیز اعمال مخصوصی چون دعا و نماز حضرت زهراسلام الله علیها را بیان کرده است. (ج٢، ص٤١و٤٢و٤٨). روز هشتم ذی‌جحه است . از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که روزه روز ترویه، کفاره شصت سال است (ج٢، ص٤٨). : □○سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه علیهماالسلام؛ ٢ق؛ روز ازدواج○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
○به حکم عشق بنا شد در آسمان علی ○علی از آنِ تو باشد؛ تو هم از آنِ علی! #سیدحمیدرضا_برقعی □○سالروز #ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه سلام الله علیهما مبارک باد○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○در بیان سرّی از اسرار ازدواج حضرت امیرالمؤمنین با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیهما○□   □بسمه تعالی شٱنه□   □○نکاح، ساری در کل ماسوی الله است، سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ مِمَّا لَا يَعْلَمُونَ (یس/۳۶). آنچه که در ارضِ امکان می روید زوج است و فردانیت خاص ذات حق متعال و صادر اول است که تجلی اعظم ذات و ظل او می  باشد، لذا آیه با تسبیح آغاز شد تا ذات غیبی و حقیقت احدی را از زوجیت تنزیه کند. □○همه ی نکاح ها زیر سر نکاح اعظم است که در موطن واحدیت تحقق می یابد و آن نکاح بین اسم جامع با جامع اعیان اعنی عین ثابته الله است. واحدیت دارای دو مرتبه فاعلی و قابلی بوده که اسماءالله جنبه فاعلی و ماهیات که اعیان ثابته اند جنبه قابلی آن را شامل می شوند. □○و یا به تعبیر قرآن لیلة القدر که لیل فاطمه و قدر الله است. و مظهر اتم الله حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام است. لیلة القدر مبدأ نزول خیرات و برکات و منشأ بسط بساط رحمانی در عوالم امکانی است و به این نکاح اعظم اعنی نکاح لیلة با القدر که مطلق اندازه است قدَر و اندازه های مقید ظهور می کند و چون القدر اندازه مطلق است مقدرات او بی نهایت خواهد بود کما اینکه متن القدر که لیلة است بسیط و بی حد می باشد؛ وَ إِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا. □○ازدواج مبارک حضرت مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام و حضرت عصمت الله کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها مظهر این نکاح اعظم است، مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ. بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا يَبْغِيَانِ. بحر فاعلیت مطلق و بحر قابلیت مطلق بهم رسیدند و از این ازدواج، دو اسم رحیم و رحمن الهی تجلی کرد که یکی گوشواره راست عرش الهی گردید تا اختصاص به رفعت نفوس مومنین یابد و نامش حسن علیه السلام شد و آن دیگری حسین علیه السلام که گوشواره چپ عرش خدا شد تا اختصاص به رحمت عام پیدا کند و رحمت الله الواسعه شود تا فیض و جودِ وجود را بر ماسوی پهن نماید. □○پس بدان که همه برکات و ظهورات از عوالم غیب تا شهادت زیر سر این ازدواج مبارک است که خود مبارک نیز به این نکاح مبارک شده است چه مبارک از تبارک است و تبارک شامل اسماء جمالي است که جمله ی اسماء الله چه جمال و چه تعالی که جلال است همه جلوات این نکاح عظمی است. پس بدان که علی و فاطمه پدر و مادر کل موجودات عالم وجودند و لهذا فرضت طاعتهم (اهل البیت) علی جمیع خلقه. ○امروز زنـده ام به ولاے تـو یـا علے ○فردا به روح پاک امامان گواه باش اول ذیحجه ۱۴۳۸ هجری قمری تهران