eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️خوب است انسان جای پا و نشانی نداشته باشد و در خدا گم شود. کار خوبمان را فراموش کنیم، کار بدمان را هم زود استغفار کنیم و فراموش کنیم تا بی‌‎نشان شویم. ▪️مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ ◾️مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات41-35 آل عمران، قسمت سوم بخش سوم ● استفهام يحيى نظير سؤال حضرت ابراهيم است نظير همان سؤال
آیات 41-35 آل عمران، قسمت سوم بخش چهارم ● در خواست نشانه و علامت كردن زكريا براى چه بوده است ؟ در اين آيه شريفه نشانه صاحب فرزند شدن زكريا سخن نگفتن وى معرفى شده ، همچنان كه در داستان مريم نيز نظير آن ، نشانه و علامت شده بود و به مريم دستور دادند كه اگر از مردم كسى را ديدى بگو من براى خداوند، روزه زبان گرفته ام و اين بخاطر شباهتى است كه بين آن جناب يعنى يحيى و عيسى (عليهما السلام ) بوده است . در آيه مورد بحث ، حضرت زكريا (عليه السلام ) از خداى تعالى در خواست علامتى كرده ، چون كلمه ((آيه )) به معناى علامتى است كه بر چيزى دلالت كند، و در اينكه آيا منظورش اين بوده كه بفهمد نداى يا زكريا ((انا نبشرك بغلام ...)) از ناحيه خداى تعالى بوده و يا اينكه از ناحيه شيطان بوده ، خلاصه صدائى كه شنيده صداى فرشته بوده يا شيطان و يا منظور اين بوده كه هر وقت همسرش حامله شد او از سخن گفتن عاجز شود، بين مفسرين اختلاف است . وجه دوم تا حدى از سياق آيات و جريان داستان بعيد بنظر مى رسد، و ليكن علت اينكه مفسرين جرأت نكرده اند وجه اول را اختيار كنند، يعنى بگويند منظورش از آن درخواست اين بوده كه بفهمد خطاب نامبرده از ناحيه خدا بوده يا از ناحيه شيطان ، اين بوده كه فكر كرده اند شأن انبيا عالى تر از آن است كه شيطان در صدد گمراه كردنشان برآيد و آن حضرات بخاطر عصمتى كه دارند صداى فرشته را از صدا و وسوسه شيطان تشخيص مى دهند و ممكن نيست شيطان با فهم آنان بازى كند، و در نتيجه طريق فهم بر آنان مشتبه گردد. و اين گفتار هر چند حق است ، و ليكن بايد دانست كه اگر انبيا (عليهم السلام ) حق و باطل را تشخيص مى دهند و شناختى دارند، شناختشان از ناحيه خدا است نه از ناحيه خودشان ، و به استقلال ذاتشان ، و وقتى اين طور شد چرا جايز نباشد كه زكريا همين شناخت را از خدا بخواهد، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 281 و بخواهد كه نشانه اى برايش قرار دهد و چه محذورى در آن هست ، بله اگر دعايش مستجاب نشده بود و خدا نشانه اى براى استجابت دعايش ‍ قرار نداده بود اشكال بالا بجا و وارد بود. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شبِ هفتم ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق برابر با ۱۴۰۰/۱/۳۰◾️ ☑️جلسه
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ۱۴۰۰/۱/۳۰◾️ ☑️جلسه یازدهم شرح رساله لقاءالله قسمت چهارم ▪️امام حسین علیه السلام در لحظه ای که به گلوی حضرت علی اصغر، کودک شیرخوار، توسط حرمله ملعون تیر خورد "وَ دَبَحَهُ مِنَ الاُذُنِ اِلَیَ الاُذُن" و کودک ذبح شد، امام کودک را روی دست گرفت و بسوی آسمان بلند کرد و فرمود: خدایا تو می‌بینی. ▪️ملائکه خدمت آقا آمدند عرض کردند که ما جدّ شما را در جنگها کمک کردیم و دشمن را مُنهَزِم (منکوب، مغلوب) کردیم اجازه بدهید یاریتان کنیم. ▪️ملایکه مؤدّب هستند و اجازه می‌گیرند چون میدانند ایشان صاحب عهدُالله و ولایت الهیه است. ملائکه این ولایت الهیه را ندارند و باید از امام اجازه بگیرند. امام فرمود نخیر، مگر شما آیاتی از قرآن را ندیدید؟ ☑️"اشاره به آیه ۷۸ مبارکه سوره نساء : أَينَما تَكونوا يُدرِككُمُ المَوتُ وَلَو كُنتُم في بُروجٍ مُشَيَّدَةٍ ▪️افواجی از جن به محضر آقا آمدند؛ "اَتَتهُ اَفواجي مِنَ الجّن" و گفتند: ما طائفه ی جن، از شیعیان پدر شما امیرالمومنین هستیم. اجازه بفرمایید ما دشمنان شما را دنبال می‌کنیم. "وَاَنتَ بِمَکانِک" شما در همین مکان (مکه یا مدینه) بمانید ما کار را تمام می‌کنیم. ▪️آقا فرمودند: منطور شما این است که می‌‌خواهید تصّرف کنید؟ اگر بنا بر تصرف باشد، "نَحنُ اَقدَر مِنکُم" ما از شما قدرتمندتر هستیم. اما نمی‌‌خواهیم تصرف کنیم. خداوند ما را برای تصرفات نفرستاد، ما دلسوز مردم هستیم و می‌خواهیم آنان را هدایت کنیم ولو اینکه خطر پیش بیاید. ▪️این ادب، ادب قرآنی و ادبِ هابیلی است. در قران آمد که حضرت هابیل به برادرش قابیل می‌‌گوید: ... لَئِن بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقتُلَني ما أَنا بِباسِطٍ يَدِيَ إِلَيكَ لِأَقتُلَكَ(مائده - ۲۸) اگر تو "لِتَقتُلني ما انا بِباسِطَ کَفّیه" هرگز به سوی تو دست درازی نمی‌‌‌کنم و او( قابیل) هم برادرش (هابیل ) را کشت. ▪️اگر تو دست دراز می‌کنی که مرا بکشی، من هرگز دستم را به سوی تو دراز نمی‌‌کنم! (چون) من در پیشگاه الهی هستم و هرچه خدا بخواهد(می‌پذیرم) ▪️البته نمی‌‌گوید که من خودم را تحویل تو می‌‌دهم و در اختیار تو می‌‌گذارم که مرا بکشی، بلکه وقتی تو دست دراز می‌کنی که مرا بکشی، من بسوی تو دست دراز نمی‌‌کنم. این ادب هابیل است. ۱۴۰۰ ۳۰_۱_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ۱۴۰۰/۱/۳۰◾️ ☑️جلسه یا
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ۱۴۰۰/۰۱/۳۰◾️ ☑️جلسه یازدهم شرح رساله لقاءالله قسمت پنجم ▪️خداوند آیت الله رفیعی قزوینی رضوان الله تعالی علیه را رحمت کند. علامه حسن زاده "حفظه الله تعالی" می‌‌فرمودند: در سر درس دیدم هر موقع اسم آقای رفیعی قزوینی را می‌‌آورم یک طلبه ای گریه می‌‌کند. یکی از دوستان هم مباحثه ی او ، از ایشان پرسید، چرا سر کلاس جناب علامه ، گریه می‌کنی؟ ▪️او گفت هر زمان ایشان اسم آقای رفیعی را می‌آورد من گریه ام می‌‌گیرد. چون وقتی کودک بودم در قزوین، آقای رفیعی قزوینی یک مقطعی آنجا بودند، آخوند نماها ، پدر و مادرهای ما را علیه آقای قزوینی تحریک می‌کردند و آنها هم ما را تحریک می‌‌کردند که هر زمان آقای رفیعی می‌‌‌خواستند به مسجد جامع بروند و نماز جماعت اقامه کنند، ما کودکان جمع می‌‌شدیم و به ایشان بد و بیراه و ناسزا می‌‌گفتیم. ▪️الان که در کلاس درس علامه اسم ایشان را می‌آورند ،من به یاد آن صحنه ها می‌‌افتم و اینکه ما در محضر چه کسی بودیم و خبر نداشتیم!! ▪️حضرت استاد فرمودند: وقتی که به قزوین تشریف بردند، آنجا این ماجرا را به ایشان گفتند.‌ ▪️باز در تاریخ دارد که در قزوین، عده ای مردم را تحریک کردند و آنها با سنگ رفتند به خانه یکی از علمای قزوین "یک عارف قزوینی" و در را شکستند و به حیاط منزل او رسیدند که وارد خانه اش بشوند تا همان بلایی را که سرِ عین القضات همدانی آوردند، سر ایشان هم بیاورند. ▪️اما وقتی مردم وارد حیاط منزل شدند، آن آقا در ایوان منزل نشسته بود و جمعیت ،خانه را سنگ باران می‌‌کردند.. خطاب به جمعیت گفت بالای آن درخت نگاه کنید، گنجشکی بالای درخت نشسته بود، ایشان کاری کرد که سر پرنده از بدن جدا شد و بر زمین افتاد! بعد به جمعیت گفت اگر جلوتر بیایید، برای همه شما همین اتفاق میفتد!! مردم هم برگشتند. ▪️حضرت علامه حسن زاده حفظه الله فرمودند: خیلی دلم برای آن گنجشک سوخت! چرا سر آن گنجشک را بریدی تا به مردم بگویی من یک چنین قدرتی دارم؟ فرض می‌‌خواستی سر مردم را ببری، به گنجشک بیچاره چه کار داشتی؟ نظام هستی این قدر حساس است ۱۴۰۰ ۳۰_۱_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ۱۴۰۰/۰۱/۳۰◾️
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب هفتم ماه مبارک رمضان سال ۱۴۴۲ ه. ق برابر با ۱۴۰۰/۰۱/۳۰◾️ ☑️جلسه یازدهم شرح رساله لقاءالله قسمت ششم ▪️کسی که در مسیر امامت هست باید طوری باشد که کوچکترین ظلم در حق هیچکس انجام ندهد. کسی که ظلم کند نمی‌‌تواند در مسیر امامت قرار بگیرد‌. ▪️عین القضات همدانی دست به هیچ چیز نزد و هیچ کاری نکرد‌. (گفت) اینها جاهل هستند، نمی‌‌فهمند و یک نفر دیگر این بیچاره ها را تحریک کرد و اینها از باب اینکه "تکلیف شرعی ادا کنند!" ابن کار را می‌‌کنند. ▪️امام خیلی باید صابر باشد. برای امام و مقام امامت که عهدالله است، خداوند عالَم را برای او کوره ای قرار می‌‌دهد؛ "خلق را با تو همی بدخو کنم تا تو را با خویشتن یک رو کنم (مثنوی مولوی دفتر پنجم) ▪️امام زین العابدین در اول دعای ابوحمزه ثمالی می‌‌فرماید: الهی! لاتُعَدّبني بعقوبتک مرا با عقوبت خود مرا ادب نکن وَلا تَمکُربي في حیلَتِک نسبت به من مکر نفرما چون سنگین است. ▪️امامت عهدالله است و در عهدالله امام به مقام ولایت در تصرّف می‌‌رسد، اما هرگز دست تصرف دراز نمی‌‌کند. و چقدر حرف می‌‌خواهد .... (تا حقیقت این بحث روشن شود) ▪️قرآن هم عهدُالله است. این عهدالله هم یک نحوه برای انسان ولایت الهیه می‌‌آورد هرچه به قرآن نزدیک تر شویم، "به همان نسبت" ولیُ الله می‌‌شویم و ولایت پیدا می‌‌کنیم. انسان قاری قرآن ولایت پیدا می‌‌کند، اما ولایت او به چه اندازه است؟ ▪️ذیل حدیث امیرالمومنین خطاب به فرزندش محمد حنفیه آمده است: اَنّ درجات الجَنّة علی عدد آیات القرآن و اذا کانَ یَومَ القیامَة یُقالُ لقاری القرآنِ اِقراء وَارقَ ( انسان و قرآن، علامه حسن زاده آملی، به نقل از من لایحضره الفقیه) ▪️ولایتی را که قرآن برای قاری می‌‌آورد هرگز در یک رتبه خاص متوقف نمی‌‌‌شود. ولایت قرآن، به جهت عدم توقف در درجات آیات قرآن است و هیچگاه متوقف نمی‌‌شود. ▪️فلا یَکونوا فِي الجَنّةِ بعد النبیین و الصدیقین اَرفَعُ درجةِِ مِنهُم در بهشت بعد از رتبه انبیاء و صدیقینِ الهی، کسی درجه ای بالاتر از قاری قرآن ندارد! ▪️معلوم است این برای ما که غیر از ائمه هستیم، می‌‌باشد. وگرنه ائمه که قاریِ حقیقی قرآن هستند و در رتبه ی امامت، اَرفعِ از انبیاء هستند. یا به تعبیری، مراد از صدیقین همین ائمه دوازده گانه شیعه به تبعِ جناب رسول الله هستند. ▪️پس بعد از انبیاء و ائمه در بهشت کسی مقامی رفیع تر و بالاتر از قاری قرآن ندارد و آنگاه به ولایت راه پیدا می‌‌کند. البته اگر به تعبیر حضرت علامه حسن زاده در هر روزی، ولو به مقدار پنجاه آیه در این عهدُالله نگاه کند. ۱۴۰۰ ۳۰_۱_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 41-35 آل عمران، قسمت سوم بخش چهارم ● در خواست نشانه و علامت كردن زكريا براى چه بوده است ؟
آیات 41-35 آل عمران، قسمت سوم بخش پنجم ● تصرف شيطان در نفوس انبياء (ع ) محال است علاوه بر اينكه خصوصيت خود آيت و نشانه - كه سخن نگفتن در مدت سه روز باشد - مويد و بلكه دليل بر همين وجه است ، براى اينكه هر چند براى شيطان امكان اين معنا هست كه در جسم انبيا تصرف نموده ، و يا عمل آنان را از رسيدن به نتيجه كه همان ترويج دين است باز بدارد، و نگذارد مردم به ايشان روى آورند، و در نتيجه نيروى دشمنان دين ضعيف گردد. و آيات زير هم نمونه اى از اين تصرفات را ذكر نموده ، درباره تصرف شيطان در جسم ايوب (عليه السلام ) مى فرمايد: ((و اذكر عبدنا ايوب ، اذ نادى ربه انى مسنى الشيطان بنصب و عذاب )). و درباره جلوگيريش از ترويج دين مى فرمايد: ((و ما ارسلنا من قبلك من رسول و لا نبى الا اذا تمنى القى الشيطان فى امنيته ، فينسخ اللّه ما يلقى الشيطان ثم يحكم اللّه آياته )) يعنى قبل از تو هيچ رسول و نبيى نفرستاديم مگر آنكه هر وقت قرائت كرد، شيطان در قرائت وى دسيسه كرد، در نتيجه خداى تعالى آنچه را شيطان القا كرده بود نسخ نموده ، آنگاه آيات خود را تحكيم مى بخشيد. و درباره تصرف شيطان در حافظه انبيا، از همسفر موسى حكايت نموده كه گفت : ((فانى نسيت الحوت ، و ما انسانيه الا الشيطان )). ليكن اين دست اندازى هاى شيطان و امثال آن بجز آزار دادن انبيا اثرى ديگر ندارد، و اما دست اندازيش در نفوس انبيا محال است چون انبيا از چنين خطرها معصوم و مصونند كه بيانش در سابق در بحثى كه راجع به عصمت انييا كرديم گذشت . حال ببينيم معناى آيتى كه خداى تعالى آن را نشانه صاحب فرزند شدن زكريا قرار داده چيست ؟. از ظاهر آيه : ((آيتك الا تكلم الناس ثلثه ايام الا رمزا، و اذكر ربك كثيرا و سبح بالعشى و الابكار)) برمى آيد كه آن جناب در آن سه روز قادر به سخن گفتن با كسى نبوده و زبانش از هر سخنى غير از ذكر خدا و تسبيح او بسته بوده است ، و اين تصرفى خاص و آيتى ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 282 است كه بر جان پيامبر و زبان او واقع مى شود و شيطان قادر بر چنين تصرفى در نفوس انبيا نيست ، چون گفتيم انبيا از چنين دستبرد شيطانى مصونند، پس اين ، جز از ناحيه خداى رحمان نمى تواند باشد و آيه شريفه بطورى كه ملاحظه مى فرمائيد با وجه اول بهتر مى سازد و تناسبى با وجه دوم ندارد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️راحتِ جان ▪️بزرگِ خانه اگر تكان نخورد خانه محفوظ‌تر است. اگر بچه‌ها به سر يكديگر مى‌زنند وقتى بزرگ خانه از جا در نرود تمام آنها سلامت مى‌مانند. وقتى سفره پهن كردند مى‌بينيد كه همه مثل آدم حسابى آمدند و نشستند و غذا خوردند؛ اما اگر بزرگ خانه تكان بخورد همه مى‌ترسند و خيلى شلوغ مى‌شود. ان‌شاءالله شما از بزرگان و دوستان و شيعيان اميرالمؤمنين باشيد. راحت باشيد. خداوند راحتى را برايتان آفريده است و نشانتان مى‌دهد. بچه‌ها هرچه شلوغ كنند آخرش ساكت مى‌شوند. غصّه نخوريد، پيش خودتان مى‌آيند. هرجا اضطرابى باشد پيش شما مى‌آيند. يك روز هم ان‌شاءالله خبر مى‌آيد كه آنها هم خود را اصلاح كردند. هرچه دنيا ساكت‌تر و آرام‌تر باشد، مؤمنين كيفشان بيشتر است. اگر همسايه‌هاى خوب آخرتشان رو به راه باشد و همسايه‌هاى بد هم شكمشان سير باشد، شما راحتيد. همسايه‌ها دو قسم‌اند، بعضى شكم مى‌خواهند و پول و ثروت و بعضى عزّت و ايمان و مثل اينها را و اينها آدم‌هاى خوب و متّقى و پاك و خوش‌نيّتى هستند. خلاصه ما مى‌خواهيم يك چرتى بزنيم و خيالمان راحت باشد. بنده به رفقا مى‌گويم ما مى‌خواهيم در دنيا يك غذايى بخوريم و يك چرت هم بخوابيم. از هر طرف تا چهل خانه همسايه‌اند. ببين مؤمنين چقدر ريشه دارند. آن‌وقت سور همه ما از جانب خدا و ائمه است. شما الان در اينجا با قلب‌هاى پاكتان براى همه روى زمين دعا مى‌كنيد. خدا هم دوست دارد. مى‌خواهى همه همسايه‌ها سير باشند تا اذيّت نكنند. ◾️طوبای محبت۱، ص۱۴۰◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
✔️ از حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره ▪️سؤال: گفته می‌شود هر کس در سفر اول زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام حاجتی داشته باشد، آن حضرت آن حاجت را برمی‌آورد، آیا این حرف درست است. ▪️چنین معروف است، ولی در هر سفر بلکه در همه‌جا و همیشه آن حضرت حوائج را بر آورده می‌کند، بلکه امامزاده‌های آنها سفره‌های رحمتند و چه‌بسا نسخه‌ی دردهای ظاهری و باطنی ما به دست یکی از آنها باشد. خود را از زیارت مشاهد آنها محروم نکنیم. @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️ده خصلت که نشان‌دهندۀ کمال عقل در انسان مسلمان است (امام رضا علیه‌السّلام) - بخش اوّل◾️ ☑️حضرت امام رضا علیه‌السّلام می‌فرمایند: «لا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ حَتّی تَكُونَ فِيهِ عَشْرُ خِصالٍ» ▪️عقل انسان مسلمان به مرحلۀ کمال نمی‌رسد، مگر اینکه ده خصلت و خصوصیت در او وجود داشته باشد. آن ده خصوصیت که در انسان مسلمان نشان‌دهندۀ کمال عقل است؛ چیست؟ ✔️۱- «الْخَيْرُ مِنْهُ مَاْمُولٌ» ▪️انسانی است که همه امید به خیر رسانی او دارند؛ او را فرد خیّری می‌دانند و به چشم خیر به او نگاه می‌کنند. این اوّلین خصوصیت، که انسان به گونه‌ای باشد که مردم به او امید خیر ببندند؛ اگر مشکلی دارند، امید داشته باشند که او کمکشان کند و اگر نیازی دارند، امید داشته باشند که او نیاز آنها را برطرف کند. ▪️با اینها خودمان را محک بزنیم؛ در خلوت دل خودمان ببینیم به راستی این گونه هستیم یا نه؟ وآن وقت ببینیم با محکی که علی بن موسی الرّضا علیه‌السّلام دستمان دادند، آیا می‌توانیم خودمان را انسانی کامل العقل و دارای کمال عقلانی بدانیم یا خیر؟ ✔️ ۲- «وَ الشَّر مِنْهُ مَاْمُونٌ» ▪️دوّمین خصوصیت که نشان دهندۀ کمال عقل است، این است که هیچ کس از او نگرانی ندارد؛ همه خودشان را از شرّ او در امان می‌بینند و می‌دانند که او شر رسان نیست. ادامه دارد.... ◾️استاد مهدی طیّب۹۲/۱۰/۱۲◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 41-35 آل عمران، قسمت سوم بخش پنجم ● تصرف شيطان در نفوس انبياء (ع ) محال است علاوه بر اينكه
آیات 41-35 آل عمران، قسمت چهارم بخش اول ● طرح يك سؤال و پاسخ به آن در اينجا ممكن است بپرسى اگر وجه اول درست است ، و درخواست زكريا براى اين بوده كه بفهمد صدائى كه شنيده از ناحيه خدا بوده يا از ناحيه شيطان ، چرا روى سخن خود را متوجه خدا نموده مى گويد: ((پروردگارا من چگونه داراى فرزند مى شوم با اينكه بحد پيرى رسيده ام و همسرم زنى نازا بوده است فرمود: اين چنين خدائى هر كارى بخواهد مى كند))، براى اين كه ظاهر اين سخن اين است كه مى دانسته طرف سخنش خدا است ، و جوابى هم كه گرفته از ناحيه خداست ، و اگر در اين باره شكى نداشته ، چرا درخواست نشانى و تشخيص آن را كرده است . در پاسخ مى گوئيم بله مى دانسته و ليكن دانستن مراتب مختلفى دارد، ممكن است اطمينان داشته كه نداى نامبرده از ناحيه خداى تعالى است ، و در عين حال از كيفيت ولادتى كه مايه تعجبش شده سؤال كرده است و همانطور كه گذشت به ندائى ديگر پاسخ داده شده ، به نحوى كه نفس شريفش اطمينان يافته ، و سپس از خداى تعالى آيت و نشانه اى خواسته تا اطمينانش مبدل به يقين شود. و از جمله مويدات اين وجه ، جمله : ((فنادته الملائكه ...)) است ، چون كلمه ((ندا)) معمولا به معناى صدا زدن از نقطه دور است و به همين جهت به سخن گفتن با صداى بلند نيز اطلاق مى شود، چون سخن گفتن با صداى بلند از نظر ما انسانها، از لوازم دورى گوينده از شنونده است ، نه اينكه معناى لغوى كلمه اين باشد، چون در داستان همين پيامبر يعنى زكريا (عليه السلام ) در مورد سخن گفتن آهسته نيز استعمال شده است . قرآن كريم فرموده : ((اذ نادى ربه نداء خفيا))، و اين اطلاق به عنايت تذلل زكريا و تواضع وى در قبال تعزز خداى سبحان و ترفع او بوده و در عين حال آن را خفى و نهانى خواند، پس از جمله ((فنادته الملائكه )) چنين بر مى آيد كه زكريا فرشته همكلامش را نديده بوده ، و تنها صوت هاتفى را شنيده كه با وى سخن مى گويد. يكى از مفسرين گفته است : مراد از اينكه سخن نگفتن را نشانه ولادت يحيى قرار داد، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 28 اين بوده كه زكريا (عليه السلام ) را نهى كرد كه سه روز با مردم سخن نگويد و تمام اين سه روز را منحصرا بذكر خدا و تسبيح او بپردازد، نه اينكه زبانش از سخن گفتن بسته باشد، و در بيان نظريه خود چنين گفته است . نظريه درست همين است كه بگوييم منظور آن جناب از اينكه درخواست نشانه اى كرد اين بوده كه به مقتضاى طبيعت بشرى دلش ‍ خواسته زمان رسيدن به آن موهبت الهى يعنى ولادت يحيى را بفهمد تا دلش اطمينان پيدا كرده و بتواند به خانواده اش بطور قطع مژده دهد، لذا اول پرسيد چنين چيزى چگونه صورت مى گيرد، با اينكه من مردى پير و همسرم زنى نازا است ؟ و وقتى جوابش را دريافت نمود، از پروردگار خود درخواست نمود تا براى اداى شكر اين نعمت او را به عبادتى مخصوص به خودش هدايت كند، و تمام شدن آن عبادت نشانه رسيدنش به مقصود باشد، خدا هم دستورش داد تا سه روز با مردم سخن نگويد، و از مردم بريده يكسره به ذكر و تسبيح او بپردازد و اگر احتياج پيدا كرد با كسى سخن گويد مطلب خود را با اشاره به او بفهماند، و بنابراين بشارتى كه به خانواده اش داده بعد از سه روز بوده ، اين بود بيان مفسر نامبرده . و خواننده عزيز توجه دارد كه در آيه شريفه نه دلالتى بر گفته هاى او وجود دارد و نه حتى اشاره اى و نه جمله در آيه شريفه درخواست عبادتى براى اداى شكر در برابر موهبت الهى ديده مى شود و نه اينكه بعد از سه روز به مقصود رسيده و نه اينكه انتهاى سه روز نشانه است و نه اينكه جمله ((الا تكلم ...)) ظهورى در نهى تشريعى دارد، و نه اينكه زكريا خواسته به خانواده اش بشارت دهد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️ده خصلت که نشان‌دهندۀ کمال عقل در انسان مسلمان است (امام رضا علیه‌السّلام) - بخش اوّل◾️ ☑️حضرت ا
◾️ده خصلت که نشان‌دهندۀ کمال عقل در انسان مسلمان است (امام رضا علیه‌السّلام) - بخش دوّم◾️ ✔️۳- «يَسْتَكْثِرُ قَلِيلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ» ▪️اگر کسی کار خوب کوچکی انجام دهد، او آن را خیلی بزرگ می‌شمارد. اگر کسی محبّتی در حقّ او کند؛ کمکی به او نماید؛ هدیۀ کوچکی برای او بیاورد و کار کوچکی انجام دهد؛ او این کار کوچک را خیلی بزرگ می‌شمارد؛ برایش خیلی ارزش قائل است؛ خیلی درصدد تشکّر، سپاسگزاری و تلافی بر می‌آید. ✔️۴- «وَ يَسْتَقِلُّ كَثِيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ» ▪️امّا اگر خودش بزرگترین کارهای خیر را انجام دهد، آنها را کم می‌شمارد و می‌گوید: اینها چیزی نبود؛ من شرمنده‌ام از کاری که کردم (خودتان می‌توانید بین این ویژگی‌ها با بحث عُجب ارتباط برقرار کنید). کار خیر کوچک دیگران را بزرگ می‌شمارد؛ امّا کار خیر بزرگ خودش را بسیار کوچک و غیر قابل اعتنا تلقّی می‌کند. ادامه دارد.... ◾️استاد مهدی طیّب ۹۲/۱۰/۱۲◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️ده خصلت که نشان‌دهندۀ کمال عقل در انسان مسلمان است (امام رضا علیه‌السّلام) - بخش دوّم◾️ ✔️۳- «يَ
◾️ده خصلت که نشان‌دهندۀ کمال عقل در انسان مسلمان است (امام رضا علیه‌السّلام) - بخش سوّم◾️ ✔️۵- «لا يَسْاَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ اِلَيْهِ» ▪️از اینکه افراد نیازهای خودشان را از او درخواست کنند، خسته نمی‌شود؛ کسل نمی‌گردد و فرار نمی‌کند؛ که بس است دیگر؛ یک طور در بروم؛ هر کس به من می‌رسد، مشکلی به من می‌گوید. اصلاً ملول نمی‌شود. ▪️در جملات اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام هم که برایتان عرض کرده‌ایم، حضرت فرمودند: حوائج مردم که به سوی شما می‌آید، از نعمت‌های الهی است. در برابر این نعمت‌ها ابراز ملالت و خستگی نکنید؛ چرا که این نعمت بر می‌گردد و نقمت می‌شود. این نعمت از سوی شما به سمت دیگری می‌رود و دیگری از آن نعمت بهره‌مند می‌شود؛ در حالی که خدا اوّل این نعمت را برای شما فرستاد. پس در برابر طرح خواسته‌ها و مشکلاتی که دیگران نزد تو می‌آورند، ابراز ملالت نکن. اینجا هم حضرت امام رضا علیه‌السّلام فرمودند: از اینکه دیگران نزد او می‌آیند و حاجت‌های خود را از او مطالبه و درخواست می‌کنند؛ مشکلاتشان را در میان می‌گذارند و نیازهای خودشان را عرضه می‌کنند؛ اصلاً خسته نمی‌شود و ابراز ملالت نمی‌کند. ✔️۶- «و لا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ» ▪️و در طول عمر خود هرگز از طلب علم و دانایی و تلاش برای پی‌بردن و دستیابی به آگاهی و دانایی بیشتر، خسته نمی‌شود. نمی‌گوید: ما فارغ‌ التّحصیل شده‌ایم؛ بس است! سنّمان به قدری بالا آمده که علم آموزی از ما گذشته است؛ آن برای دوران جوانی و شادابی است. در طول عمر خود هرگز از علم آموزی خسته و ملول نمی‌شود. هر جا احساس می‌کند حقیقتِ بلند یا آموزۀ سازنده‌ای عرضه می‌شود، به آن سمت می‌شتابد؛ برای اینکه یاد بگیرد و به دانایی‌های خود بیفزاید. ادامه دارد.... ◾️استاد مهدی طیّب ۹۲/۱۰/۱۲◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei