eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□○اهمیّت دهۀ اوّل ماه ذی‌الحجّه○□ □دهۀ اوّل ماه ذی‌الحجّه همان ایّام معلومات است که خدای متعال در قران کریم، سورۀ حج به آن اشاره فرموده است: □يذْكُرُوا اِسْمَ اَللّٰهِ فِی أَيّٰامٍ مَعْلُومٰاتٍ□ □این دهه، دهۀ بسیار عظیمی است. از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده که فرمودند: عمل خیر و عبادت در پیشگاه خدا در هیچ ایّامی از سال، از این دهه محبوب‌تر نیست. این دهه مکمّل همان سی شبی است که خدا با حضرت موسی علیه‌السّلام قرار ملاقات گذاشت. □ایّام بسیار گرانبهایی است، حوادث بزرگی هم در این ایّام رخ داده که به شرافت آن افزوده است. از گرامی‌ترین اوقات سال در پیشگاه الهی و مناسب‌ترین و ارزشمندترین اوقات برای بندگی حضرت حقّ و عبادت خدای متعال است. □همانگونه که اشاره شد خدای متعال در سوره حج فرموده است: در ایّام معلومات ذاکر اسم الله باشید. در این دهه خیلی مراقب باشیم که با اشتغالات ظاهری و دنیوی لحظه‌ای از یاد خدا غافل نشویم. □در این دهه جا دارد تمام مراتب وجودی انسان؛ عقل انسان، دل انسان، روح انسان، بدن انسان، ذاکر خدا باشد و به شدّت از غفلت پرهیز کند. ذکر با عقل؛ این است که بیاندیشد در مورد الطاف الهی و نعم الهی؛ چه نعم مادّی و چه نعم معنوی، چه نعم ظاهری و چه نعم باطنی. ذکر با دل؛ رغبت کردن، میل کردن، پرکشیدن به سوی خدای متعال است. ذکر روح؛ احساس حضور در محضر الهی است که انسان این احساس حضور را در تمام لحظات با خود داشته باشد. ذکر بدن هم انجام طاعات و عبادات و فرمانبری از دستورات خدای متعال است. □این چنین ذکری، ذکر تمام عیار است و آنگاه چنین عبد ذاکری مشمول آن بشارت خدای متعال می‌شود که فرمود : □مرا یاد کنید من هم شما را یاد خواهم کرد. که این یاد یعنی، آن توجّه سرشار از لطف و عشق و محبّت الهی نسبت به این عبد. ان‌شاءالله این دلِ ذاکر را داشته باشیم. □آیه‌ای که در نمازهای این ده شب می‌خوانیم: □وَ واعَدْنا مُوسي ثَلاثينَ لَيْلَةً، وَ اَتْمَمْناها بِعَشْر فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ اَرْبَعينَ لَيْلَةً□ □سخن از این می‌گوید که این ده شب؛ ده شب موعد و وعده‌گاه دیدار و ملاقات با خدای متعال است. خدا در این ده شب وعدۀ دیدار و وصال داده است. ان‌شاءالله دل‌مان متوجّه حضرت حقّ باشد و آمادۀ ورود به این دهۀ عظیم باشیم.... □○ ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
🚩از شب یازدهم محرّم سال ۶۱ هجری تا قیام حجّت خدا شام غریبان است.🚩 ■با شهادت اباعبدالله الحسین علیه السّلام و اولاد و اصحاب بزرگوارش و با به آتش کشیده شدن خیمه‌ها و آواره شدن آل الله در بیابان‌ها، شام غریبانی آغاز شد که تمامی ندارد، مگر با ظهور حجّت خدا. ■مسلمان‌ها دو جبهه شدند، به ظاهر سه گروه هستند، ولی در واقع، دو جبهه هستند. ■گروه اوّل عاشقان حقیقت هستند؛ اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام و خاندان و اصحاب صدیقش. ■گروه دوّم دنیاطلب صریح هستند؛ سپاهیان عمرسعد و شامیان و جبهۀ باطل. ■گروه سوّم کسانی هستند که از صحنۀ عاشورا فرار کردند و مشغول ذکر و عبادت و طواف کعبه شدند. ■اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام هشتم ذی‌الحجّه از مکّه خارج شدند، اما این گروه سوّم به جای همراهی با اباعبدالله، به سوی منا و عرفات و طواف کعبه رفتند تا اینکه واقعۀ کربلا و عاشورا اتفاق افتاد. ■به اسم عرفان و تصوّف و تقدّس و عبادت و دیانت و زهد و تقوا و ایمان، از صحنۀ رویارویی با جبهۀ باطل گریختند؛ اینها همان گروهی هستند که در زیارت عاشورا نفرین کرده و می‌گوییم: ●لَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِكُمْ● ■نفرین می‌کنیم کسانی را که سکوت کردند و با سکوتشان زمینه را مستعد کردند که چنین فاجعۀ عظیمی اتفاق بیافتد؛ لذا آنها هم به سپاهیان عمر سعد و شامیان ملحق هستند. ■پس در واقع دو جبهه است: یا حسینی هستی یا اگر حسینی نیستی، یزیدی هستی. ■اگر حسینی نیستی، یزیدی هستی، چه در مکّه مشغول طواف کعبه باشی و چه کنار یزید در میخانه مشغول شراب خواری باشی. ■این دو جبهه بعد از واقعۀ عاشورا استمرار دارد. حرامیان جبهۀ شام همواره خواهند بود و یاران اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام، یاران ولیّ اعظم خدا، در این شام غریبان زندگی می‌کنند. ■لذا هر وقت مصائب، سختی‌ها، ابتلائات، کاستی‌ها و فشارها آمد، یک نگاه بیندازید ببینید ما کجا هستیم! آیا در شام غریبان می‌شود انتظار خوشی و رفاه و راحتی داشت؟ ■بعد از فاجعۀ عاشورا تا قبل از اینکه منتقم خون اباعبدالله علیه‌السّلام ظهور کند و انتقام خون جدّ بزرگوارش را بگیرد، آیا دیگر آب گوارایی از گلوی شیعه پایین می‌رود؟! ■لذا خیلی خلاف انتظار ما نباید باشد اگر دیدیم آواره شدیم، اگر ما را متهم کردند، به ما تهمت زدند، سیلی زدند، اگر حقوقمان را تضییع کردند و به تاراج بردند، اگر بر ما تاختند، توجّه داشته باشیم که شب شام غریبان است و خلاف این عجیب است. ■هر وقت سختی‌ها آمد تا ما را از پا درآورد و بی تحمّلی و کلافگی نشان دهیم و جزع و فزع کنیم، یک نگاه بیاندازیم که کجاییم! ■در شام غریبان نمی‌شود توقع خوشی داشت، البته در جنبه‌های ظاهری؛ در جنبه‌های باطنی که شیرین‌ترین شهدها در همین شام غریبان است. در جنبه‌های ظاهری و طبیعی، غارت و به آتش کشیده شدن خیمه هاست، کشیدن گوشواره از گوش کودکان است و ... ■لذا وقتی توجّه داشته باشیم که در شام غریبان هستیم، دیگر شرایط برایمان قابل تحمّل است و کلافگی نشان نمی‌دهیم. ■وقتی ولیّ اعظم خدا آن‌گونه به شهادت می‌رسد و سر مطهّرش از پیکر جدا می‌شود و اسب‌ها را نعل تازه زدند و بر پیکر پاک حجّت خدا تاختند تا پیش فرماندۀ خود افتخار کنند که یک استخوان سالم بر پیکر اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام نگذاشته‌اند، آیا ما می‌توانیم در جنبه‌های ظاهری و طبیعی انتظار راحتی و شیرینی داشته باشیم؟! ■شام غریبان است، این شام سحر نخواهد شد، مگر با ظهور حجّت خدا و منتقم خون اباعبدالله علیه‌السّلام. آنجاست که آغاز طلیعۀ صبح است و بسیار هم نزدیک است. قرآن فرمود: اَلَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ آیا صبح نزدیک نیست؟ ■در جنبۀ باطنی این بیان قرآن که آیا صبح نزدیک نیست، می‌خواهد یک تکانی به ما بدهد؛ شاید می‌خواهد بگوید خوب نگاه کن ببین آیا صبح نشده! ■در جنبۀ ظاهری و عمومی هم صبح نزدیک است. فرمود: إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا ■اینست که هروقت سختی‌ها فشار آورد، دعایمان این باشد: ■اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ■اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ■اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ■بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●دستورالعملی از آیت الله سیّد علی قاضی طباطبائی برای شب بيست‌وسوّم ماه مبارک رمضان●■ ■مَن قال لَیله ثلاث و عشرین مِن شَهر رَمضان ساجّداً ماتین و خَمسه عشرین مّره یا طُهرُ یا طاهِرُ یا طَهورُ یا طَیهورُ یا طَیهار نَزلت عَلیه الملائکه و طهرته تَطهیرا ■شب بيست‌وسوّم ماه مبارک رمضان نیمی از شب که گذشت، در حالی که شخص نه گرسنه و نه از زیاد خوردن سنگین باشد، با وضو رو به قبله، سر بر سجده گذاشته و این ذکر را «۲۲۵» بار تکرار نماید: ●«یا طُهرُ، یا طاهِرُ، یا طَهورُ، یا طَیهورُ، یا طَیهار»● ■وقتی این ذکر گفته می‌شود ملائکه نازل می‌شوند و در همان حالی که ذاکر سر بر سجده دارد، با آب رحمتِ الهی، جان و وجودش را از غبار معاصی و کدورتِ توجّه به عالم کثرت می‌شویند و به طهارت باطنی و درونی راه پیدا می‌کند، ان‌شاءالله : ●۱ - علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی- مطلع انوار –جلد ۲- صفحه ۱۱۴ ●۲ - علامه حسن زاده آملی - هزار و یک نکته - نکته ۷۹۲ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○اهمیّت دهۀ اوّل ماه ذی‌الحجّه○□ □دهۀ اوّل ماه ذی‌الحجّه همان ایّام معلومات است که خدای متعال در قران کریم، سورۀ حج به آن اشاره فرموده است: □يذْكُرُوا اِسْمَ اَللّٰهِ فِی أَيّٰامٍ مَعْلُومٰاتٍ□ □این دهه، دهۀ بسیار عظیمی است. از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم روایت شده که فرمودند: عمل خیر و عبادت در پیشگاه خدا در هیچ ایّامی از سال، از این دهه محبوب‌تر نیست. این دهه مکمّل همان سی شبی است که خدا با حضرت موسی علیه‌السّلام قرار ملاقات گذاشت. □ایّام بسیار گرانبهایی است، حوادث بزرگی هم در این ایّام رخ داده که به شرافت آن افزوده است. از گرامی‌ترین اوقات سال در پیشگاه الهی و مناسب‌ترین و ارزشمندترین اوقات برای بندگی حضرت حقّ و عبادت خدای متعال است. □همانگونه که اشاره شد خدای متعال در سوره حج فرموده است: در ایّام معلومات ذاکر اسم الله باشید. در این دهه خیلی مراقب باشیم که با اشتغالات ظاهری و دنیوی لحظه‌ای از یاد خدا غافل نشویم. □در این دهه جا دارد تمام مراتب وجودی انسان؛ عقل انسان، دل انسان، روح انسان، بدن انسان، ذاکر خدا باشد و به شدّت از غفلت پرهیز کند. ذکر با عقل؛ این است که بیاندیشد در مورد الطاف الهی و نعم الهی؛ چه نعم مادّی و چه نعم معنوی، چه نعم ظاهری و چه نعم باطنی. ذکر با دل؛ رغبت کردن، میل کردن، پرکشیدن به سوی خدای متعال است. ذکر روح؛ احساس حضور در محضر الهی است که انسان این احساس حضور را در تمام لحظات با خود داشته باشد. ذکر بدن هم انجام طاعات و عبادات و فرمانبری از دستورات خدای متعال است. □این چنین ذکری، ذکر تمام عیار است و آنگاه چنین عبد ذاکری مشمول آن بشارت خدای متعال می‌شود که فرمود : □مرا یاد کنید من هم شما را یاد خواهم کرد. که این یاد یعنی، آن توجّه سرشار از لطف و عشق و محبّت الهی نسبت به این عبد. ان‌شاءالله این دلِ ذاکر را داشته باشیم. □آیه‌ای که در نمازهای این ده شب می‌خوانیم: □وَ واعَدْنا مُوسي ثَلاثينَ لَيْلَةً، وَ اَتْمَمْناها بِعَشْر فَتَمَّ ميقاتُ رَبِّهِ اَرْبَعينَ لَيْلَةً□ □سخن از این می‌گوید که این ده شب؛ ده شب موعد و وعده‌گاه دیدار و ملاقات با خدای متعال است. خدا در این ده شب وعدۀ دیدار و وصال داده است. ان‌شاءالله دل‌مان متوجّه حضرت حقّ باشد و آمادۀ ورود به این دهۀ عظیم باشیم.... □○ ○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
🚩 از شب یازدهم محرّم سال ۶۱ هجری تا قیام حجّت خدا شام غریبان است. ▪️با شهادت اباعبدالله الحسین علیه السّلام و اولاد و اصحاب بزرگوارش و با به آتش کشیده شدن خیمه‌ها و آواره شدن آل الله در بیابان‌ها، شام غریبانی آغاز شد که تمامی ندارد، مگر با ظهور حجّت خدا. ▪️مسلمان‌ها دو جبهه شدند، به ظاهر سه گروه هستند، ولی در واقع، دو جبهه هستند. ▪️گروه اوّل عاشقان حقیقت هستند؛ اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام و خاندان و اصحاب صدیقش. ▪️گروه دوّم دنیاطلب صریح هستند؛ سپاهیان عمرسعد و شامیان و جبهۀ باطل. ▪️گروه سوّم کسانی هستند که از صحنۀ عاشورا فرار کردند و مشغول ذکر و عبادت و طواف کعبه شدند. ▪️اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام هشتم ذی‌الحجّه از مکّه خارج شدند، اما این گروه سوّم به جای همراهی با اباعبدالله، به سوی منا و عرفات و طواف کعبه رفتند تا اینکه واقعۀ کربلا و عاشورا اتفاق افتاد. ▪️به اسم عرفان و تصوّف و تقدّس و عبادت و دیانت و زهد و تقوا و ایمان، از صحنۀ رویارویی با جبهۀ باطل گریختند؛ اینها همان گروهی هستند که در زیارت عاشورا نفرین کرده و می‌گوییم: ▪️لعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدينَ لَهُمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِكُمْ ▪️نفرین می‌کنیم کسانی را که سکوت کردند و با سکوتشان زمینه را مستعد کردند که چنین فاجعۀ عظیمی اتفاق بیافتد؛ لذا آنها هم به سپاهیان عمر سعد و شامیان ملحق هستند. ☑️پس در واقع دو جبهه است: یا حسینی هستی یا اگر حسینی نیستی، یزیدی هستی. ▪️اگر حسینی نیستی، یزیدی هستی، چه در مکّه مشغول طواف کعبه باشی و چه کنار یزید در میخانه مشغول شراب خواری باشی. ▪️این دو جبهه بعد از واقعۀ عاشورا استمرار دارد. حرامیان جبهۀ شام همواره خواهند بود و یاران اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام، یاران ولیّ اعظم خدا، در این شام غریبان زندگی می‌کنند. ▪️لذا هر وقت مصائب، سختی‌ها، ابتلائات، کاستی‌ها و فشارها آمد، یک نگاه بیندازید ببینید ما کجا هستیم! آیا در شام غریبان می‌شود انتظار خوشی و رفاه و راحتی داشت؟ ▪️بعد از فاجعۀ عاشورا تا قبل از اینکه منتقم خون اباعبدالله علیه‌السّلام ظهور کند و انتقام خون جدّ بزرگوارش را بگیرد، آیا دیگر آب گوارایی از گلوی شیعه پایین می‌رود؟! ▪️لذا خیلی خلاف انتظار ما نباید باشد اگر دیدیم آواره شدیم، اگر ما را متهم کردند، به ما تهمت زدند، سیلی زدند، اگر حقوقمان را تضییع کردند و به تاراج بردند، اگر بر ما تاختند، توجّه داشته باشیم که شب شام غریبان است و خلاف این عجیب است. ▪️هر وقت سختی‌ها آمد تا ما را از پا درآورد و بی تحمّلی و کلافگی نشان دهیم و جزع و فزع کنیم، یک نگاه بیاندازیم که کجاییم! ▪️در شام غریبان نمی‌شود توقع خوشی داشت، البته در جنبه‌های ظاهری؛ در جنبه‌های باطنی که شیرین‌ترین شهدها در همین شام غریبان است. در جنبه‌های ظاهری و طبیعی، غارت و به آتش کشیده شدن خیمه هاست، کشیدن گوشواره از گوش کودکان است و ... ▪️لذا وقتی توجّه داشته باشیم که در شام غریبان هستیم، دیگر شرایط برایمان قابل تحمّل است و کلافگی نشان نمی‌دهیم. ▪️وقتی ولیّ اعظم خدا آن‌گونه به شهادت می‌رسد و سر مطهّرش از پیکر جدا می‌شود و اسب‌ها را نعل تازه زدند و بر پیکر پاک حجّت خدا تاختند تا پیش فرماندۀ خود افتخار کنند که یک استخوان سالم بر پیکر اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام نگذاشته‌اند، آیا ما می‌توانیم در جنبه‌های ظاهری و طبیعی انتظار راحتی و شیرینی داشته باشیم؟! ▪️شام غریبان است، این شام سحر نخواهد شد، مگر با ظهور حجّت خدا و منتقم خون اباعبدالله علیه‌السّلام. آنجاست که آغاز طلیعۀ صبح است و بسیار هم نزدیک است. قرآن فرمود: الَیْسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ آیا صبح نزدیک نیست؟ ▪️در جنبۀ باطنی این بیان قرآن که آیا صبح نزدیک نیست، می‌خواهد یک تکانی به ما بدهد؛ شاید می‌خواهد بگوید خوب نگاه کن ببین آیا صبح نشده! ▪️در جنبۀ ظاهری و عمومی هم صبح نزدیک است. فرمود: إنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا ▪️اینست که هروقت سختی‌ها فشار آورد، دعایمان این باشد: ▪️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ▪️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ▪️اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ▪️بحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️حدیثی در مورد پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم◾️ ▪️امام صادق علیه السّلام می‌فرمایند: «إنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ» ▪️خدای عزّوجل پیامبرش را براساس عشق و محبّت خود تأدیب کرد، ادب آموخت، تربیت کرد و پرورش داد. ▪️اشرف و افضل انبیاء و گل سرسبد بوستان خلقت و آفرینش پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است. حالا ببینید خداوند چطور پیامبر را تربیت کرد؟ بر اساس عشق و محبّت. ▪️در مسیر سلوک الی الله روش‌های مختلفی وجود دارد؛ ولی راه میانبر، راهی که زودتر از همۀ راه‌ها انسان را به مقصد می‌رساند، راه عشق و محبّت است. ▪️خداوند متعال هم از این راه پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم را به اوج قلّۀ «ثمُ‌َّ دَنَی فَتَدَلّی؛ فَکانَ قابَ قَوْسَینْ‌ِ أَوْ أَدْنیَ‌» رساند. ▪️پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: ▪️«ادَّبَنِی رَبِّی فأحسَنَ تأدِيبی» پروردگارم مرا ادب آموخت، تربیت کرد و چه نیکو تربیت کرد. ▪️معنای نیکو تربیت کردن در حدیث امام صادق علیه السّلام معلوم می‌شود؛ نیکو تربیت کردن خدا این است که بر اساس عشق و محبّت، پیامبر را پرورش داد. او را در جاذبۀ عشق الهی قرار داد و مغناطیس عشق الهی او را تا اوج قلّۀ کمال، جایی که هیچ احدی و هیچ اندیشه‌ای راه نمی‌برد که بفهمد چه خبر است، رساند..... @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️روزی از این ماه نباشد که در ظهر، صلوات شعبانیّه با توجّهِ به معانی آن، از ما ترک شود. هم هر روز ظهر و هم شب نیمه‌ی شعبان، از صلوات شعبانیّه بهره بگیریم. در این صلوات هم معارف بسیار عمیق ولایی، هم موعظه‌های عمیق اخلاقی و هم دعاهای بسیار بلندی هست. اینکه در این صلوات دعا می‌کنیم: فَأَعِنّٰا عَلَى الْإِسْتِنٰانِ بِسُنَّتِهِ فِيهِ وَ نَيْلِ الشَّفٰاعَةِ لَدَيْهِ، خیلی بلند است. یعنی می‌خواهیم در ماه شعبان هم­پای پیغمبر اکرم صلّی‌ الله‌ علیه‌ و­ آله‌ و سلّم راه برویم. این خواسته چقدر عظیم است! ▪️همچنین در تمام روزها، همه‌ی شب­ها و تمام سحرهایی که خلوتی دارید، مناجات شعبانیّه را با توجّه بخوانید و با الفاظ و عبارات آن با خدا مناجات و گفتگوی عاشقانه کنید. ▪️یک‌بار عبارتی از دعا و مناجات را از رو می‌خوانیم، امّا یک‌بار با آن عبارت با خدا حرف می‌زنیم. خیلی فاصله است بین اینکه من مناجات شعبانیّه را از اوّل تا آخرش بخوانم و تمام کنم و بگویم الحمدلله، ثواب خواندن آن را بردم، با اینکه در قالب این مناجات با خدا گفتگو کنم و نرد عشق ببازم و با خدا حرف بزنم. ان­‌شاءالله با این مناجات، گفتگوی عاشقانه، لطیف و با احساس با خداوند داشته باشیم و بر این امر مداوت کنیم. لااقل روزی یک‌بار این کار را انجام دهیم. ان­‌شاءالله طوری باشد که تا خلوتی پیدا شد، مثلاً تنها پشت فرمان نشسته‌ایم و در خودرو کسی نیست، یا در خیابان پیاده راه می‌رویم و کسی همراهمان نیست که مزاحم تمرکزمان شود، این مناجات را زمزمه کنیم و به تکرار آن مشغول شویم. آن‌قدر تکرار کنیم که مفاهیمش به جان ما بنشیند و حتّی عبارات ظاهریش هم حفظمان شود، به‌گونه‌ای شود که ماه شعبان تمام نشود مگر اینکه عبارات ظاهری آن هم حفظمان شده باشد. این مناجات محدود به ماه شعبان نیست. درست است در ماه شعبان وارد شده، امّا این جمله­‌های نورانی و بزرگ و عمیق و زیبا، برای همه‌ی روزها و شب­های سال، به‌کار می‌آید. یک عارف عاشق در گفتگوی با خدای متعال، زیباتر و عمیق‌تر از این، چگونه می‌تواند حرف بزند؟ چقدر زیباست! حالا که بهانه‌ای فراهم شده است، بهره‌گیری از این مناجات را شروع کنیم و با خدا گفتگو کنیم؛ فرصت را از دست ندهیم. ▪️فرازهای این مناجات، خیلی بلند و عمیق است و هربار که آن را با توجّه و احساس می‌خوانید، یک پرده کنار رود و با یک لایه‌ی عمیق­‌تر از آن ارتباط برقرار می‌کنید و نهایتاً می‌بینید که این اقیانوس تَه ندارد. هرچه در فهم این مناجات جلو روید، باز می‌بینید چشم‌انداز بسیار بزرگی پیشارویتان است که هنوز به آنها نرسیده‌اید. ▪️اینها را که عرض کردم، اوّل به خودم توصیّه می‌کنم. از خدا می‌خواهم که به همه­‌ی ما این توفیق را عنایت کند که از این فرصت بسیار بسیار نورانی ماه شعبان‌المعظّم بهره ببریم تا میهمان‌های شایسته‌ای برای خدای بزرگ در ماه مبارک رمضان شویم. @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ◾️«غفلت و نقش شیاطین در غافل کردن انسان‌ها» ◾️   ▪️استاد فرمودند مرحوم حاج‌آقا دولابي رضوان‌الله‌تعالی‌علیه می‌‌فرمودند: دو نفر با هم بحث مي‌كردند؛ يكی مي‌گفت شيطان چنين و چنان است و او را بزرگ و خطرناک معرّفی می‌کرد؛ ديگری مي‌گفت شيطان وجودش عدمي است و اساساً چيزي نيست. در نهایت از من نظر خواستند. به آنها گفتم: من هر چقدر هم نادان باشم، دشمنم را بزرگ نمی‌كنم! لذا طرفدار كسي مي‌شوم كه مي‌گويد شيطان عدمي است و اصلاً هيچ نيست. ▪️گر چه قرآن كريم فرمود: إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ: شیطان دشمن آشكار شماست؛ امّا همين دشمن آشکار را فرمود: إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفًا: فريب و مكر شيطان ضعيف است. او را بزرگ نكنيد؛ كوچك بگيريد؛ امّا نه اينكه غافل شويد. اگر چيزی را خيلي بزرگ ديدي، روحيّه‎ات را مي‌بازي و ديگر قدرت مبارزۀ با او را نداري. اين مطلب را در مباحث عاشورایی هم عرض کرده‌ام كه افراد بيشتر، از ترس خودشان شكست مي‌خورند تا قدرت طرف مقابل. وقتي ما شيطان را يك موجود مقتدر بزرگ تعريف كرديم، خودمان را در برابرش مي‌بازيم و آنجاست كه او موفّق و پيروز می‌شود. ▪️این ما هستیم که شيطان را در برابر خودمان قدرتمند مي‌كنيم. شیاطین جن خودشان چيزي ندارد و از ما انرژي و نيرو مي‌گيرند و به جانمان مي‌افتند. گفته شده كساني كه از سگ مي‌ترسند، آدرنالين در خونشان ترشّح مي‌شود و سگ اين را احساس مي‌كند و برافروخته و به آنها حمله‌ور مي‌شود. لذا كسي كه از سگ نمي‌ترسد، سگ هم به او كاري ندارد. شيطان هم يك سگ است! وقتي ما ترسيديم و خودمان را در برابرش باختيم، براي ما خیلی قدرتمند جلوه مي‌كند و زورش هم به ما مي‌رسد و زمين مي‌خوريم. امّا اگر كسي او را به حساب نياورد، و به خدا توجّه كند، شیطان برایش هیچ نیست. ▪️شيطان در برابر خدا چيست؟ وقتي اسم خدا را بردي، ديگر شيطاني باقي نمي‌ماند. کسی كه اهل توجّه و ذكر است، نه اینکه فقط لفظي را با تسبيح تكرار كند، بلکه به‌یاد خداست و به خدا توجّه دارد، شيطان كجا مي‌تواند سراغش بيايد؟! شيطان جايي مي‌آيد كه شخص خدا را فراموش كرده است؛ امّا به محض اينكه خدا را یاد کرد، تمام شد. قرآن می‌فرماید: إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا: وقتي شيطان سراغ متّقین مي‌آيد، آنها ياد خدا مي‌كنند و شيطان از عرصه خارج مي‌شود. ▪️اگر کسی مردم را دائم از شیطان بترساند، قدرت حركت را از آنها مي‌گيرد! احساس می‌کنند همه‌جا شيطان است! همه‌جا به ما حمله‌ور است! هرجا مي‌رويم، به كمين ما نشسته است! در نتیجه روحيّه‌شان را مي‌بازند! روحيّه‌شان را كه باختند، تسليم شيطانند. شياطين همان اجنّۀ خبيث هستند. اگر خودتان را در مقابل جن باختيد، به شما مسلّط می‌شود. وقتي او را به شمار آورديد، يعني چيزي حساب كردید، دچار ترس می‌شوید؛ اینجاست که به شما مسلّط مي‌شود. اگر او را به حساب نياورديد و نديده‌ گرفتيد، محو مي‌شود؛ هيچ غلطي هم نمي‌تواند بكند. ▪️لذا توجّه داشته باشيد كه نكند خودمان دشمن را تقويت و بزرگ كنيم. نمي‌گويم غافل شويم؛ امّا بزرگ هم نكنيم. گاهي آن‌قدر او را بزرگ مي‌كنند كه هنوز او حمله نكرده، اینها از پا درمی‌آیند! مثل همان دو نفر كه کنار هم خوابیده بودند و يكيشان خيلي ترسو بود. یکباره صداي تير آمد. او به رفيقش گفت: فلاني! تير به تو خورد؟ گفت: نه! به من نخورد! گفت: پس حتماً به من خورد! و افتاد مرد! يعني فرد از ترس مي‌ميرد و از پا درمي‌آيد. ▪️بنابراين وقتي انسان به حريم ذكر و توجّه به خدا و اعتماد و اتّكاء به خدا وارد شد، شيطان نمي‌تواند به او آسیب برساند. شيطان كساني را مي‌گيرد كه اهل غفلت و بي‌توجّهي هستند؛ خدا را نمي‌بينند و شيطان که دشمن است، طبیعتاً دمار از روزگارشان درمي‌آورد. ولی دوست اهل‌بيت علیهم‌السّلام، اهل ذكر و توجّه و ياد خداست. اگر هم گاهی يادش رفت، قرآن فرمود: تَذَكَّرُوا، همين كه متذكّر شدند، بساط شيطان جمع مي‌شود. امیدوارم اهل ذكر و توجّه باشيم؛ نه اينكه فقط بنشينيم ذكر بگوييم؛ حضور خدا در جان ما مستمر و دائمي شود و خودمان را در محضر خداي متعال ببينيم. باور داشته باشيم كه خدا حضور دارد. چرا باور كنيم كه شيطان همه جا حضور دارد؟ شيطان چه كاره است؟! خدا همه جا حضور دارد! جايي كه خدا هست، شيطان نيست. ادامه دارد….. @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️عادات، عبادات و مَلَکات ▪️با تکرار کردن کارهای خوب، حاصل می‎شود. ▪️عادت به منجر می‎شود. ▪️عبادت هم ایجاد می‎کند و بعد فاضله در فرد به وجود می‎آید و ... ☑️تعارضی بین دعا و مقام رضا وجود ندارد ... ۸۹/۰۴/۱۷ ☑️کنار دعاهایمان تبصره‌ای بگذاریم؛ ▪️الحاح و اصرار در دعا خوب است، امّا همیشه باید این تبصره در کنارش باشد. ۸۶/۰۹/۲۲ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️وداع امیرالمومنین‌علیه‌السّلام با حضرت‌زهراسلام‌الله‌علیها (قسمت اوّل)◾️ ▪️«فَلَمّا نَفَضَ يَدَهُ
◾️وداع امیرالمومنین‌علیه‌السّلام با حضرت‌زهراسلام‌الله‌علیها (قسمت پایانی)◾️ ▪️«كَمَدٌ مُقَيِّحٌ وَ هَمٌّ مُهَيِّجٌ»: غصّه‌ای است که دل من را خون کرده است و اندوه هیجان‌انگیزی است. ▪️«سَرْعانَ ما فَرَّقَ اللهُ بَيْنَنا»: و چقدر زود خدای متعال بین ما جدایی انداخت! ▪️«وَ إلَىٰ اللهِ أشْكُو»: و شکایت خودم را از این جنایتی که در حقّ عزیز من، فاطمه‌ی‌زهرا، مرتکب شدند، پیش خدا می‌برم. ▪️«وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَظاهُرِ اُمَّتِكَ عَلَيَّ»: به زودی فاطمه برای تو خبرها را خواهد گفت که چگونه همه‌ی امّت، علیه منِ علی دست به دست هم دادند؛ یکپارچه و متّحد شدند؛ «وَ عَلىٰ هَضْمِها حَقَّها»: و علیه فاطمه، برای اینکه حقّ او را از او بربایند و غارت کنند. ▪️بعد امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام به یاد فاطمه‌سلام‌الله‌علیها افتادند. فاطمه‌ای که آن همه غم را حتّی از خودِ علی پوشاند. با خود گفتند نکند فاطمه‌سلام‌الله‌علیها در آن عالم هم این غم و مصائب را از پیامبر‌صلّی‌الله‌علیه‌و‌اله‌و‌سلّم بپوشاند. لذا به پیامبر‌صلّی‌الله‌علیه‌و‌اله‌و‌سلّم عرضه داشتند: ▪️ «فَاسْتَخْبِرْهَا الْحالَ»: یا رسول الله! خود شما حال را از بپرسید و وضعیت را سؤال کنید که چه گذشته است! چه بسا فاطمه به شما هم نگوید. «فَأحْفِهَا السُّؤالَ‏»: او را سؤال‌پیچ کنید! به‌قدری از او بپرسید تا بالاخره فاطمه سخنِ پنهان و راز نهفته‌ی خود را برای شما بازگو کند. ▪️«فَكَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِها لَمْ تَجِدْ إلىٰ بَثِّهِ سَبِيلاً»: برای شما بگوید که چه آتش‌های جانسوزی در سینه داشت که احدی را پیدا نمی‌کرد تا بتواند نزد او، داغ‌های سنگینی را که بر سینه‌اش سنگینی می‌کرد، اظهار کند. ▪️«وَ سَتَقولُ وَ «يَحْكُمَ اللهُ وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ‏»: اگر شما به اصرار از او بپرسید، برای شما خواهد گفت که چه‌ها بر فاطمه گذشت و خدای متعال داوری خواهد کرد و او بهترین داوران است. ▪️ بعد خواستند برگردند؛ نگران بچّه‌ها در خانه شدند. از پیامبر‌صلّی‌الله‌علیه‌و‌اله‌و‌سلّم خداحافظی کردند. «سَلامٌ عَلَيْكَ يا رَسولَ اللهِ سَلامَ مُوَدِّعٍ لا سَئِمٍ‏ وَ لا قالٍ» ▪️عرب هنگام جدایی هم سلام می‌کند؛ همان‌طور که در هنگام آغاز دیدار سلام می‌کند. این سلام، سلام وداع و خداحافظی است. سلام بر تو ای رسول خدا! سلامِ وداع کننده‌ای که نه از حضور در کنار شما خسته شده است و نه به بودن در جوار قبر نورانی شما بی‌رغبت است. ▪️فَإنْ أنْصَرِفْ فَلا عَنْ مَلالَةٍ»: اگر برمی‌گردم به خاطر این نیست که ملالت خاطری پیدا کرده‌ام و خسته شده‌ام. ▪️وَ إنْ اُقِمْ فَلا عَنْ سُوءِ ظَنِّي بِما وَعَدَ اللهُ الصّابِرِينَ»: اگر هم می‌بینید کنار قبر شما و فاطمه ایستاده‌ام، نه به خاطر سوءظنّم است به آنچه خدای متعال به عنوان اجر، به صابران وعده داده است. ▪️بعد امیرالمؤمنین‌علیه‌السّلام فرمودند: «اَلصَّبْرُ أيْمَنُ وَ أجْمَلُ»: امّا صبر پیشه کردن، نیکوتر و خوش‌یمن‌تر و زیباتر است. ▪️وَ لَوْ لا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلِينَ عَلَيْنا لَجَعَلْتُ الْمُقامَ عِنْدَ قَبْرِكَ لِزاماً»: یا رسول الله! اگر خطر این نبود که کسانی که حکومت را تصاحب و غصب کرده‌اند بر ما غلبه کنند، کنار قبر شما و زهرا را محلّ اقامت اختیار می‌کردم؛ هرگز اینجا را ترک نمی‌کردم. ▪️وَ التَّلَبُّثَ عِنْدَهُ مَعْكوفاً»: و اینجا در کنار قبر شما و زهرا معتکف می‌شدم. ▪️وَ َلأعْوَلْتُ إعْوالَ الثَّكْلىٰ عَلىٰ جَلِيلِ الرَّزِيَّةِ»: و اگر نبود خطر اینکه کودتاچیان خبردار شوند، بر مصیبتی که با شهادت زهرا بر من وارد شد، چنان ضجّه‌ای می‌زدم، مثل ضجّه زدن زنانی که فرزندان جوانشان را از دست داده‌اند و در مصیبت آنها گریه می‌کنند. ▪️«فَبِعَيْنِ اللهِ تُدْفَنُ بِنْتُكَ سِرّاً»: در محضر الهی، در برابر دیدگان پروردگار، دیدی چگونه دختر تو مخفیانه دفن شد! ▪️وَ يُهْتَضَمُ حَقُّها قَهْراً»: دیدی چگونه حقّ او پایمال شد! ▪️وَ يُمْنَعُ إرْثُها جَهْراً»: و چگونه آشکارا ارث او را از او دریغ‌ می‌دارند! ▪️وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُقْ مِنْكَ الذِّكْرُ»: و این در شرایطی است که هنوز از رحلت شما چیزی نگذشته است. هنوز یکی دو روز نگذشته بود که بلوا به راه انداختند و آن حمله و یورش را آغاز کردند. از یک سو فدک را غصب کردند، از یک سو خانه را به آتش کشیدند و از سوی دیگر فاطمه را آن‌گونه مورد هجمه قرار دادند. هنوز چیزی از رحلت شما نگذشته بود؛ این همه جنایت پی‌در‌پی نسبت‌به فاطمه‌سلام‌الله‌علیها کردند. ▪️ «فَإلَى اللهِ يا رَسولَ اللهِ الْمُشْتَكىٰ»: ای رسول خدا! من شکوه و گلایه‌ی خودم را از این امّت نزد خدا خواهم برد. ◾️ ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️اى اباصلت بیشترش گذشت ..... ▪️روایت معروفی از امام هشتم(علیه ‏السلام) است [عیون اخبار الرضا، جلد۲، صفحه ۵۱] که دارد اباصلت در ماه شعبان، خدمت حضرت امام رضا(علیه السّلام) می رود. ▪️حضرت ابتدا به او می‌فرماید: اى اباصلت بیشترش گذشت و این جمعه آخر آن است، پس آنچه از اعمال خیر که در این ماه در انجام آن کوتاهى کرده ‏اى در این چند روزى که باقى مانده تدارک کن، ▪️و بر تو باد به انجام آنچه به حال تو مفید است و ترک آنچه براى تو فایده ‏اى ندارد، ▪️و و و را افزون کن، و از گناهان و نافرمانی‌هایت به ‏سوى خدا بازگرد و توبه نما، تا این ماه خدا به تو رو کرده باشد در حالى که تو با خدایت - عزّوجلّ- اخلاص ورزیده باشى، و بر گردن خود باقى مگذار مگر آنکه آن را ادا کنى، ▪️و نیز در دلت هیچ مۆمنى نباشد مگر اینکه آن را از دل بیرون کنى، ▪️و هیچ گناهى را که مرتکب بوده ‏اى وامگذار مگر آنکه آن را رها کرده و از آن دورى گزینى، ▪️و از خداوند داشته باش، و در امور نهان و آشکارت بر او توکّل و کن، و هر کس بر خدا توکّل کند همانا خداوند او را کافى است، زیرا خداوند کار خود را به انجام می‌رساند، و براى هر چیز اندازه‏اى قرار داده است، ▪️در باقیمانده این ماه این ذکر را بگو: ▪️«اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِی مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ»؛ پروردگارا! اگر تاکنون در این ماه ما را نبخشیده ‏اى، پس از تو می‌خواهیم که در باقیمانده این ماه ما را ببخشى و بیامرزى! ▪️زیرا خداوند تبارک و تعالى در این ماه مردم بسیارى را به جهت احترام ماه مبارک رمضان از آتش آزاد میکند. @mohamad_hosein_tabatabaei
☘فرارسیدن عید اولیاءالله و ربیع القرآن، که ماه مبارک رمضان است و سال سلوکی عارفان با آن آغاز می‌شود و عید نوروز و بهار طبیعت که در طلیعۀ ماه فروردین از راه می‌رسد و سال هجری شمسی ایرانیان با آن آغاز می‌گردد، در این ایّام با هم تقارن یافته است. ☘تقارن این دو عید باطن و ظاهر، قلب و قالب و جان و تن را به فال نیک گرفته و به همۀ عزیزان اهل دل و همۀ یاران اهل ولاء تبریک عرض نموده و شکوفایی و شادی در درون و بیرون، در این سال جدید را برای آنان از خدای بهارآفرین تمنّا می‌کنم و از درگاه الهی مسألت می‌نمایم که در همین سال و هر چه زودتر، عید ظهور ربیع الانام و نصرة الایّام، امام زمان ارواحنا فداه را نیز شاهد باشیم. @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️روزه، اتّصال به حقیقت علوی(۱)◾️ ▪️در احادیثی که از پیغمبراکرم و ائمّه‌ی اطهار صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین روایت شده، مکرّر این تعابیر نقل شده است: اَنَا الصَّومُ: من روزه‌ام؛ اَنَا الصَّلاةُ: من نمازم. پیغمبر و اهل‌بیت علیهم‌السّلام خودشان نماز و روزه‌اند؛ چون به مقامی فوق روح و نفس تعلّق دارند و در مقام قلب و ذات حضور دارند ولذا حقیقت روزه و نماز اهل‌بیت علیهم‌السّلام هستند. کسی که به آن افق برسد و در آن مقام ساکن شود، می‌تواند در نماز خود امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را ببیند؛ در روزه‌ای که می‌گیرد، پیغمبراکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم را ببیند. ▪️روزه می‌خواهد تقوایی ایجاد کند که انسان را به این افق برساند. چون امیرالمؤمنین علیه‌السّلام متعیّن به تمامیّت اسم مؤمن است. مؤمن، اسم خداست: هُوَ اللهُ الَّذي لا اِلـٰـهَ اِلاّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤمِنُ: اوست خدايى كه جز او معبودى نيست، فرمانرواى جهان هستى، منزّه از هر عيب و نقص و شريك، سلام و سالم از عيب و نقص و شرّ، مؤمن به خويش و ايمنى‏بخش از هر ظلم و بدى است. ▪️امیرالمؤمنین علیه‌السّلام مؤمن کامل است و به همین دلیل تمامیّت روزه امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است و دیگران که مؤمنند، چون به جزئی از اسم مؤمن تعیّن پیدا کرده‌اند، جزئی از حقیقت روزه در آنها تجلّی می‌کند. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام تمامیّت صوم است و دیگران جزئی از آن صومند و به همان میزانی که اسم مؤمن در آنها محقّق شده است، با حقیقت مؤمن کامل، یعنی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام رابطه پیدا کرده‌اند و به حقیقت علوی اتّصال پیدا کرده‌اند و به همان میزان صومند و وجودشان روزه است. ▪️از همین‌جا می‌شود فهمید کسی که به حقیقت علوی اتّصال پیدا نکرده است، ولو تمام عمرش روزه گرفته و نماز خوانده و شب زنده‌داری کرده باشد، درواقع هیچ نمازی نخوانده و روزه‌ای نگرفته است؛ چون اصلاً به حقیقت روزه و حقیقت نماز وصل نیست؛ فقط خودش را خسته کرده است. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️روزه، اتّصال به حقیقت علوی(۱)◾️ ▪️در احادیثی که از پیغمبراکرم و ائمّه‌ی اطهار صلوات‌الله‌علیهم‌اج
◾️روزه، اتّصال به حقیقت علوی(٢)◾️ ▪️روایات و آیات فراوانی ناظر بر این است که هرکس ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام و ولایت ولیّ خدا را نداشته باشد، اگر هزاران سال نماز بخواند و روزه بگیرد و حجّ به‌جا آورد، ما قَبِلَ اللهُ مِنه: هرگز از او پذیرفته نمی‌شود؛ چون اصلاً با حقیقت عبادت وصل نیست. ▪️مگر قرآن نفرمود: وَیلٌ لِلمُصَلّینَ: ویل برکسانی که نماز می‌خوانند؛ نفرمود ویل برکسانی که نماز نمی‌خوانند. ویل چاه عجیبی در دوزخ است. وای بر کدام نمازخوان‌ها؟ اَلَّذینَ هُم عَن صَلاتِهِم ساهُونَ؛ کسانی که غافلانه نماز می‌خوانند؛ به حقیقت نماز وصل نیستند. ▪️همین‌طور می‌توان گفت: فَوَیلٌ لِلصّائِمین؛ کسی که به حقیقت روزه یعنی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام وصل نیست، خودش را خسته می‌کند. تشنگی و گرسنگی به خود می‌دهد، بی‌آنکه ذرّه‌ای سازندگی در وجودش و مقبولیّتی در عملش باشد و اجری به او تعلّق گیرد. روایات بسیاری داریم که مواظب باشید بهره‌ی شما از روزه تنها تشنگی و گرسنگی نباشد. کسی که به حقیقت علوی وصل نباشد، روزه‌اش فقط تشنگی و گرسنگی است؛ بی‌هیچ اجری، بی‌هیچ سازندگی و مقبولیّتی. ▪️قرینه و مؤیّد این بحث در خود قرآن است. قرآن فرمود: اِنَّما يَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ الْمُتَّقينَ: منحصراً خداوند طاعات و عبادات را از متّقین قبول می‌کند. ازطرفی امام هادی علیه‌السّلام در زیارت جامعه‌ی کبیره می‌فرمایند: بِمُوالاتِكُم تُقبَلُ‏ الطّاعَةُ الْمُفتَرَضَةُ: به ولایت شما اهل‌بیت عبادات واجب پذیرفته می‌شود. ▪️بدین‌ترتیب متّقین اهل‌بیت سلام‌الله‌علیهم هستند و حقیقت تقوا یعنی وصل شدن به حقیقت اهل‌بیت علیهم‌السّلام و راه پیدا کردن به آنها. حقیقت تقوایی که روزه می‌خواهد ایجاد کند و رمز قبولی اعمال است، همان ولایت و محبّت اهل‌بیت علیهم‌السّلام است.  @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️روزه، شروعی برای رهایی از ملکات و عادات روزمرّه‌ی زندگى◾️ ▪️به‌موجب آیات روزه که در سوره‌ی بقره آمده است، هدف روزه ایجاد تقواست. امیرالمؤمنین فرمودند: اَلتَّقوىٰ عِتقٌ‏ مِن‏ كُلِّ‏ مَلَكَةٍ: تقوا مایه‌ی آزادی و رهایی از هر ملکه‌ای است که بر انسان مستولی می‌شود. نکته‌ی بسیار ظریف و زیبایی است. روزه می‌خواهد تقوا ایجاد کند و تقوا انسان را از ملکه نجات می‌دهد. پس يكي از محسّنات روزه نجات انسان از عادت است. ▪️ما در زندگی اسیر عاداتیم؛ یک مرتبه‌اش عادات رفتاری است؛ یک مرتبه عادات اخلاقی و یک مرتبه عادات ذهنی و فکری است و همین‌طور مرتبه به مرتبه بالاتر، عادات معرفتی و شناختی است. تا از اسارت عادات نجات پیدا نکنیم، به افق‌های تازه راه نمی‌یابیم. اگر کسی می‌خواهد به افق‌های بلندتر راه پیدا کند، باید از اسارت عادات نجات پیدا کند و راز روزه رهایی از عادات است. ▪️عادت‌شکنی روزه از همان اوّلش معلوم است. همین که می‌گویند سحر بلند شو غذا بخور، ما عادت نداریم؛ عادت داریم صبح و ظهر و شب غذا بخوریم؛ بعضی هم که از صبح تا شب یک بند غذا می‌خورند؛ یعنی چه سحر بلند شویم غذا بخوریم؟ یعنی عادت‌شکنی. آن موقع همیشه خوابیم؛ چرا بیدار شویم؟ عادت‌شکنی! صبح دلم می‌خواهد صبحانه بخورم؛ می‌گوید نخور. در طول روز عادت دارم تنقّلات بخورم؛ نخور. تشنه می‌شوم؛ می‌خواهم نوشیدنی بخورم؛ نخور. بعد دم مغرب می‌گوید بنشین افطار کن. روزه و ماه مبارک رمضان، برنامه‌ی روزانه و شبانه‌ی ما و نظم غذایی ما را به هم می‌ریزد. ▪️این ماه از ابتدا آمده عادت‌شکنی کند و انسان را از اسارت تکرار نجات دهد. ما یک عمر مشغول و اسیر همین تکرارهای رفتاری هستیم. تکرارهای اخلاقی‌مان از این بدتر است. اعتیادها و عادت‌های اخلاق‌‌یی را که اسیر آنها هستیم، باید ترک کنیم و از آنها رها شویم. ماه رمضان آمده ما را از آنها رها کند. روزه آمده ما را از اعتیادهای ذهنی و فکری و شناختی نجات دهد. ما عادت داریم مسائل را این‌گونه ببینیم و ارزیابی کنیم؛ فقط از این زاویه به مسائل نگاه کنیم. عادت داریم همین علل و عوامل مادّی و ظاهری و طبیعی را ببینیم و حوادث را تجزیه و تحلیل کنیم. این عادات باید بشکند تا بتوانیم فاعل مطلق هستی را ببینیم و بیابیم. ▪️عادت داریم همیشه جنبه‌های منفی مسائل را ببینیم و بدبینانه قضاوت کنیم. این عادت باید بشکند. آیا عالم فقط این‌گونه که ما می‌بینیم دیده می‌شود؟ نه، ما عادت کرده‌ایم این‌گونه ببینیم؛ از همان کودکی مادر و پدر، ما را عادت دادند و این عادت را پیوسته تکرار کردیم و بیشتر تثبیت شد. اگر از این عادت نجات پیدا کنیم، هیچ‌یک از چیزهایی که اکنون می‌بینیم نیست؛ خبرهای دیگری است و تا از این عادت شناختی نجات پیدا نکنیم، نمی‌توانیم آن فضاها را ببینیم و راه نمی‌یابیم. ▪️ما در زندگي معتاديم؛ به اخلاق بد، به رفتارهاي ناشايست، به ديدگاه‌هاي غلط، به افكار آلوده... و راه سير و سلوك راه نجات از اعتياد است. از خلاف‌آمد عادت بطلب كام كه من       كسب جمعيّت از آن زلف پريشان كردم نجات از همه‌ی عادت‌ها راه رسيدن به مقصد سير و سلوك است. ▪️ماه رمضان به چه زيبايي عادت‌ها را برهم مي‌زند و اين تمريني است تا الگو بگيريم و از عادت‌هاي ديگر زندگي نجات پيدا كنيم. انسان نبايد روي عادت كار كند؛ حتّي در كارهاي خوب. نمازمان را هم از روي عادت نخوانيم. نمازي كه از روي عادت خوانده شود عبادت نيست؛ عادت است. معتاد به نماز خواندن شده كه اگر نخواند كلافه و ناراحت است. بگذاريم نمازمان عبادت شود. در هر نماز مانند فردي باشيم كه براي اوّلين بار بررسي و تفكّر كرده و دریافته بايد نماز خواند و خدا را عبادت كرد. هر عبادتي را اين‌گونه انجام دهيم؛ نه از روي عادت. به لحاظ دیگر هر نمازي كه مي‌خوانيم فكر كنيم آخرين فرصت نماز خواندن است تا يك نماز تمام‌عيار به‌جا آوريم. هم به عنوان اوّلين نماز عمر كه عادت نباشد و هم به عنوان آخرين فرصت عمر تا حقّ مطلب را به زيباترين صورتی كه می‌توانیم ادا كنيم. ▪️در ماه رمضان خود را محك بزنيم و ببينيم روزه‌هايمان به عنوان یک تلاش و فعّاليّت چقدر به مقصود و هدف روزه منجر مي‌شود؟ ببینیم روزه در نجات از عادت چقدر به ما كمك مي‌کند. این امر مهم را به آخر ماه واگذار نکنیم؛ از همين آغاز محك بزنيم و از خدا بخواهيم اين‌گونه شويم. @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ☘ازدواج امیر‌المؤمنین علیه‌السّلام و فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها رخداد بسیار شاد و شیرین ازدواج و وصلت امیرالمومنین علیه‌السّلام و فاطمه‌ی‌زهرا سلام‌الله‌علیها در در سال دوم هجری‌قمری واقع شده است. ☘ازدواجی که منشأ پدید آمدن یازده امام معصوم و استمرار نسل رسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله بود در انبوهی غیر باورکردنی، همان‌گونه که قرآن تعبیر فرمود: «اِنّا اَعْطَیناكَ الْكَوْثَرَ»؛ چون یکی از معانی نسل بسیار فراوان است. کسانی که طعنه می‌زدند پیامبر پسری ندارد که نسلش باقی بماند و او ابتر است؛ قرآن‌کریم فرمود: خود آنها ابترند. با اینکه آنها پسر داشتند؛ امّا از هیچ یک از پسران آنها فرزندی باقی نماند و نسل آنها از بین رفت؛ امّا نسل پیامبر‌اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله از طریق فاطمه‌ی‌زهرا سلام‌الله‌علیها و با ازدواج با امیرالمؤمنین علیه‌السّلام بسیار پربرکت شد. ☘همه‌ی سادات عالم میوه‌ی آن ازدواج هستند. مکتب عظیم تشیّع گُلی است که در گلستان این وصلت رویید و شکُفت و این همه معارف بلند الهی از طریق این عدد خاندان عظیم به‌دست بشر رسید. @mohamad_hosein_tabatabaei
☘تأمّلی در در زیارت امیرالمؤمنین عليه‌السّلام (بخش اول)☘ ☘پیشاپیش، عید سعید غدیر خم را به محضر حضرت بقیّة‌‌الله‌الأعظم‌أرواحُنا‌لِتُرابِ‌مَقدَمِهِ‌الفِداء  و دوستداران و سرسپردگان آستان ولایت علوی تبریک و تهنیت عرض می‌کنم. امیدوارم خدای متعال عیدانه‌ی ما را در این عید عظیم، صدور امر فرج حجّت خدا، و نیز تشرّف ما و سرسپردن ما در جنبه‌ی ظاهری به محضر آن حضرت قرار دهد. اعمال روز عید غدیر متعدّد و فراوان است؛ اینکه انسان جشن بگیرد؛ وقتی به مؤمنین می‌رسد تبریک بگوید؛ شاکر باشد؛ و از خدا که نعمت ولایت را به او موهبت کرده است تشکّر کند. ما نبودیم و تقاضامان نبود لطف حق ناگفته‌ی ما می‌شنود ☘ما مستحقّ این مقام نیستیم. الآن متوجّه چیزی که به ما عنایت شده است، نمی‌شویم. گرچه شعاع کوچکی از آن خورشید عظیم است؛ امّا این را که خود آن شعاع کوچک، چه عظمتی دارد، نمی‌شناسیم. ولی هرکس در حدّی که خدا به او معرفت داده، شاکر این نعمت باشد. لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ. اگر انسان شاکر باشد، خدا به سطح معرفت و شناخت او گسترش می‌دهد، وسعت می‌دهد؛ و راه او را به سمت شناخت بیشتر می‌گشاید. یکی از وظایف ما در روز عید غدیر خم، تشکّر است. ☘دو رکعت نماز خیلی ساده، قبل از نماز ظهر روز وارد شده است. در رکعت اوّل سوره‌ی حمد و سوره‌ی قدر، و در رکعت دوم سوره‌ی حمد و سوره‌ی قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ خوانده می‌شود و بعد از نماز، سر به سجده‌ی شکر می‌گذارد و صد بار می‌گوید: شُکْراً لِلّهِ، شُکْراً لِلّهِ، شُکْراً لِلّه؛ بعد سر از سجده بر می‌دارد و دو صفحه دعا می‌خواند که آن هم تشکّر همین نعمت ولایت است. اقرار به این است که: رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادِی لِلْاِیمانِ اَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَامَنّٰا. تشکّر از خداست برای نعمت توحید و نعمت نبوّت و نعمت ولایت. تشکّر از خدا و حمد و شکر او، یکی از آداب روز عید غدیر است. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☘تأمّلی در #زیارت_امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین عليه‌السّلام (بخش اول)☘ ☘پیشاپیش، عید سعید غدیر خ
☘تأملی در در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام (بخش دوم)☘ ☘گفتیم برای عید غدیر، آداب و اعمالی وارد شده است. یکی از اعمال برجسته‌ی این روز، زیارت مولایمان امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است. متون زیارتی متعدّدی برای این روز نقل شده است. یکی از این زیارت‌نامه‌ها، زیارت امین‌الله است که ظاهراً عبارات کوتاهی دارد امّا خدا می‌داند چه اقیانوس عظیمی است! فقط خدا می‌داند! خیلی عظیم است. خیلی عظیم! ☘دیگری زیارتی است که از وجود مقدّس امام هادی علیه‌السّلام نقل شده و خدا می‌داند این زیارت چیست! پس یکی از آداب، زیارت است. زیارت یعنی دیدار؛ یعنی ملاقات؛ خواندن عبارات زیارتنامه، زیارت نیست. زیارت خود دیدار و ملاقات است. زائر کسی است که به دیدار نائل می‌شود. زائر امیرالمؤمنین علیه‌السّلام کسی است که امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را می‌بیند؛ زیارت می‌کند؛ به دیدار حضرت نائل می‌شود. لذا یکی از اعمال برجسته‌ی امروز زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است. امیدواریم راه پیدا کنیم. ما محجوبیم! خورشید ولایت علوی همه‌ی عالم را روشن کرده است؛ ما محجوبیم. اگر از این حجاب درآییم، امیرالمؤمنین علیه‌السّلام را می‌بینیم.  ☘زیارت مرقد مولایمان امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در نجف خیلی عظیم است؛ امّا اعظم از آن، اعظم از آن، اعظم از آن، زیارت وجود مقدّس امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در حرم دل است. امیدواریم خدا نشان دهد که خیلی از این صحن و سرایی که امروز می‌بینید بزرگتر است، ولو اینکه الحمدلله توسعه‌ی زیادی هم به آن داده‌اند. ان‌شاءالله خدا نشانتان دهد که در سینه‌ی خودِ شماست! در سینه‌ی تک‌تک دوستان امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است. صحن و سرای امیرالمؤمنین علیه‌السّلام آنجاست. فِی قُلُوبِ مَنْ والاهُ قَبْرُه.  ☘ان‌شاءالله این دیدار و زیارت حاصل شود. در محضر امیرالمؤمنین علیه‌السّلام حاضر شویم و خدمت حضرت سلام کنیم؛ سلام، مقام حضور است! شما به کسی که اینجا نیست سلام می‌کنید؟! خیر! کسی که از در وارد می‌شود، به جمع سلام می‌کند، یا جمع به او سلام می‌کنند. سلام برای مقام حضور است. زیارتنامه‌های ما با سلام شروع می‌شوند. یعنی کسی زائر است که به مقام حضور راه پیدا کرده است؛ در محضر حاضر است، ولذااَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمینَ اللهِ فی أَرضِهِ. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☘تأملی در #زیارت_امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام (بخش دوم)☘ ☘گفتیم برای عید غدیر، آداب
☘تأملی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام (بخش سوم)☘ ☘گفتیم زیارتنامه‌های ما با سلام شروع می‌شوند. یعنی کسی زائر است که به مقام حضور راه پیدا کرده باشد. اینکه خودِ سلام یعنی چه، خدا می‌داند. آن هم خیلی وسیع است. وقتی می‌گوییم: السّلامُ عَلَیْکَ این الف و لامِ اوّل، معانی زیادی به سلام می‌دهد. الف و لام در زبان عربی، به یک اعتبار حرف تعریف است؛ یعنی نه هر سلامی. آن سلام ویژه؛ سلامی که خدا می‌کند. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أمینَ اللهِ فی أَرْضِهِ: سلامی که خدا می‌کند بر تو ای امین‌الله در روی زمین! ☘معنای دیگر سلام، تسلیم کردن است. مثلاً می‌گویند فلان مدرک را ببرید به فلان جا تسلیم کنید؛ تحویل دهید. این سلام به‌معنای تسلیم است. این یعنی چه؟ یعنی خدا همه‌ی هستی را به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام تسلیم کرده است. همه‌ی دستگاه قلمرو حکومت خود را به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام تسلیم کرده است. شاید یک معنای اَلسّلامُ عَلَیْکَ، این باشد. ☘سلام صلح است؛ صفاست. اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرالمؤمنین یعنی یا امیرالمؤمنین! من با شما از درِ صلح وارد شدم. از درِ سِلم و صفا وارد شدم. وجود من با شما در صلح است. هم اندیشه و افکارم، هم روحیّاتم، هم خلقیّاتم، هم رفتارهایم، با شما در سلم است. ببینید اینجا چه معنای عظیمی دارد! اینکه انسان با امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در سلم باشد. ان‌شاءالله که باشیم. سلام دادن به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام یعنی اخلاق، افکار، روحیّات، عملکرد و رفتارهای من با اخلاق، افکار، روحیّات، عملکرد و رفتارهای شما هیچ تعارضی ندارد. مقام سلام این است؛ مقام سلم است. ☘به یک تعبیر دیگر، مقام سلام مقام تسلیم است. مقام تبعیّت مطلق است. اَلسّلام عَلَیکَ یا امیرالمؤمنین یعنی من آمدم تسلیم شما باشم. خودم را به شما تحویل دادم. تسلیم شما شدم. نه خواسته‌ای غیر از خواسته‌ی شما دارم، و نه سلیقه‌ای غیر از سلیقه‌ی شما. هیچ‌‌چیز از خودم ندارم. قَلْبی لِقَلبِکُم سِلْم: قلب من با قلب شما در سلم است. در زیارت جامعه‌ی کبیره می‌خوانیم: و أَمْری لِأمْرِکُم مُتَّبَع. این مقام سلام است. این هم یک معناست. ْ@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☘تأملی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام (بخش سوم)☘ ☘گفتیم زیارتنامه‌های ما با س
☘تأملی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام (بخش چهارم)☘ ☘در زیارت امین‌الله می‌گوییم: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمینَ الله: سلام بر تو ای امین خدا. خدا چه امانتی را به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام سپرد؟ البتّه زیارت امین‌الله به یک تعبیر زیارت جامعه است. نسبت به هر امامی از دوازده امام، قابل خواندن است. لذا شما در حرم علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا علیه‌السّلام هم که مشرّف می‌شوید همین زیارت را خطاب به علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا علیه‌السّلام می‌خوانید. امّا اصل این زیارت در مورد امیرالمؤمنین علیه‌السّلام صادر شده است. امام علیه‌السّلام در مقام زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام این زیارت را خوانده‌اند. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمینَ الله. ☘خدا چه چیزی به علیّ‌بن‌ابیطالب علیه‌السّلام سپرده است که او را امین خود قرار داد و این امانت را به او داد. ببینید امانت یک چیز است؛ امانت سپارنده یک چیز است؛ امانتدار هم چیز دیگری است. سه چیز داریم. شخصی چیزی را به کسی امانت می‌دهد. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام، امین‌الله است. امانت‌دهنده، خداست. امانتدار یا امانت‌گیرنده کیست؟ امیرالمؤمنین علیه‌السّلام. آن امانتی که به امیرالمؤمنین علیه‌السّلام سپرده شده، چیست؟ همه‌ی خلقت است! همه‌ی خلقت! از عالم امر گرفته تا عالم خلق! یعنی از فوق خلقت هم بالاتر بروید؛ یعنی از ناسوت و ملکوت و جبروت هم پر بکشید و بالاتر از عالم لاهوت بروید. چون مقام ولایت، اعظم از مقام لاهوت است. ☘مقام ولایت اعظم از مقام اسماء و صفات و اعیان ثابته است. ولیّ‌الله، آن حقیقتی است که با حقیقت ولایت حقّ متعال یکی شده است. در او مُندک شده است. چیزی جز او نیست. یکی است. شخصیّت علی‌حده‌ای ندارد. دو تا نیستند. یکی است. این فانی در آن حقیقت است. او عین ولایت حقّ متعال است. او امانتدار است. کلّ مراتب مادون او امانتی است که به او سپرده شده است. یعنی همه‌ی اسماء و صفات حقّ متعال، همه‌ی اعیان ثابته، و همه‌ی مخلوقات در همه‌ی مراتب جهان خلقت به او سپرده شده‌اند.  @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☘تأمّلی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام (بخش ششم)☘ ☘در زیارت امین‌الله تأمّلا
☘تأمّلی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام (بخش هفتم)☘ ☘در حال مرور فرازهای زیارت امین‌الله بودیم. أَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمِینَ اللهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلیٰ عِبادِه: سلام بر تو ای کسی که بر بندگان خدا حجّتی! امیرالمؤمنین علیه‌السّلام معیار است؛ میزان است؛ تراز است. علی علیه‌السّلام معیار حق است. عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ: علی علیه‌السّلام با حق است و حق با علی علیه‌السّلام است. يَدُورُ حَيْثُما دارَ. این یعنی هر طرف که علی علیه‌السّلام می‌گردد، حق به دنبال او می‌گردد. نه اینکه علی علیه‌السّلام دنبال حق می‌رود. عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ يَدُورُ حَيْثُمَا دَارَ: هر طرف که علی علیه‌السّلام می‌رود، حق به دنبال او می‌رود. علی علیه‌السّلام معیار حق است، نه تابع حق؛ لذا حجّت است. حجّت را بر همه تمام کرده است. ☘امیرالمؤمنین علیه‌السّلام راهی برای عذر و بهانه باقی نگذاشته است؛ همان‌طور که عقل در باطن ما حجّت است. عقل، امیرالمؤمنینِ باطنی ماست. نور عقل که در باطن ماست، شعاعی از نور خورشید امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است. ان‌شاء‌الله با این نور در وجود خودمان بیعت کنیم؛ حکومتش را محقّق کنیم؛ شهوت و غضب و وهممان را تحت اراده‌ی او درآوریم؛ عقل بر وجود ما مستولی و حاکم شود. اگر این کار را بکنیم، راه باز می‌شود که این شعاع، به آن کانون اصلی خود برگردد؛ به مبدأ خود برگردد؛ یعنی حقیقت عید، محقّق شود؛ یعنی از راه باطن به خود امیرالمؤمنین علیه‌السّلام راه پیدا می‌کنیم. از این امیرالمؤمنینِ درونی خودمان به آن امیرالمؤمنینِ واقعی و حقیقی و تمامیّت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام راه پیدا کنیم، ان‌شاء‌الله. ادامه دارد… @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☘تأمّلی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام (بخش هفتم)☘ ☘در حال مرور فرازهای زیار
☘تأمّلی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام (بخش هشتم)☘ ☘فرازهای آغازین زیارت امین‌الله را مرور می‌کردیم. زائر بعد از سه سلام آغازین زیارت، شروع به شهادت دادن می‌کند. یعنی باورهای خود را عرض می‌کند: أَشْهَدُ أنَّکَ جاهَدْتَ فِی اللهِ حَقَّ جِهادِهِ: شهادت می‌دهم که تو حقّ جهاد در راه خدا را به‌جا آوردی و ادا کردی. جهاد امیرالمؤمنین علیه‌السّلام فقط شمشیر زدن در میدان احد و حُنین و بدر و امثال اینها نبود! این یک بُعد از جهاد امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است، که جهاد اصغر است. ☘شنیده‌اید که وقتی لشکریان از جنگ برگشتند، پیغمبر‌اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله به استقبال آنها رفتند. خیرمقدم گفتند و فرمودند: مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِیَ عَلَیْهِمُ الْجِهادُ الْأَکْبَرُ: مرحبا برکسانی که جهاد اصغر را پشت سر گذاشتند و جهاد اکبر هنوز پیش رویشان است.  ☘تمام جنگ‌های امیرالمؤمنین علیه‌السّلام و تمام شمشیر زدن‌های آن حضرت، جهاد اصغر ایشان است. امّا جهاد امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به جهاد اصغر محدود نیست. دو جهاد دیگر داریم. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام قابل محدود شدن نیست. ما باید برای خودمان حد قائل شویم. او بیکرانه‌ای است که حد ندارد. بعد از جهاد اصغر، پیغمبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: بَقِیَ عَلَیْهِمُ الْجِهادُ الْأَکْبَرُ. جهاد اصغر این است که شما در جنگ شمشیر می‌گیرید، تفنگ می‌گیرید، اسلحه می‌‎گیرید و با کافر، با مشرک، با ظالم و با متجاوز می‌جنگید. این جهاد اصغر است. ☘جهاد اکبر چیست؟ جهاد اکبر این است که عقل شما، یعنی امیرالمؤمنینِ باطنی شما، به جنگ شهوت و غضب و وهم شما می‌رود. این جهاد اکبر است. این در باطن است. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام جهاد اکبر را در کلّ هستی انجام می‌دهند. ☘فوق جهاد اکبر چیست؟ جهاد اعظم. جهاد اکبر، جنگ عقل بود با شهوت و غضب و وهم. جهاد اعظم، جهاد دل است با عقل. یعنی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام مرتبه‌ی اعلایی دارد که مرتبه‌ی عقل، مرتبه‌ی نازل و مادون امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است. آن مرتبه‌ی قلب و دل است. لذا گاهی اوقات عقل حکمی می‌کند و دل آن حکم را نقض می‌کند. عقل می‌گوید: اینجا بروی خطرناک است، از رفتن به میدان خطر پرهیز کن!  ☘دیدید آمدند به ابا‌عبدالله علیه‌السّلام گفتند تو این کوفی‌ها را می‌شناسی. زمان پدرت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام، کنار ایشان در کوفه بودی. دیدی که چه موجودات رذلی‌ هستند. زمان برادرت، امام مجتبی علیه‌السّلام، دیدی که اینها چه موجودات پلید و کثیفی‌اند. به اینها که نامه نوشتند و تو را دعوت کردند تا حاکمشان شوی، اعتماد نکن. یعنی عاقلانه اباعبدالله علیه‌السّلام را نصیحت کردند. گفتند: حالا که می‌خواهی بروی، لااقل زن و بچّه را نبر! دیدید که ابن‌عبّاس و محمد‌ حنفیّه آمدند نصیحت کردند. عبدالله‌بن‌عمر که خدا می‌داند مانند پدرش چه شیّادی‌ِیی داشت، او هم آمد نصیحت کرد که حسین نرو! اباعبدالله علیه‌السّلام هم فرمودند: عقلاً حرف اینها درست است. امّا من از افق دیگری می‌نگرم. آنجا میدان عشق است. میدان عقل نیست. ☘میدان جهاد اعظم، جهاد دل است، جهاد قلب است، جهاد عشق است، جهاد محبّت است با سوداندیشی‌ها و مصلحت‌اندیشی‌های عقل.أَشْهَدُ أنَّکَ جاهَدْتَ فِی اللهِ حَقَّ جِهادِهِ یعنی هم حقّ جهاد اصغر را ادا کردی، و هم حقّ جهاد اکبر را، و هم حقّ جهاد اعظم را. ادامه دارد… @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☘تأمّلی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام (بخش هشتم)☘ ☘فرازهای آغازین زیارت امی
☘تأمّلی در زیارت امین‌الله در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام (بخش نهم)☘ ☘مروری داشتیم بر فرازهای آغازین زیارت امین‌الله. أَشْهَدُ أنَّکَ جاهَدْتَ فِی اللهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ عَمِلْتَ بِکِتابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیِّهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ. و شهادت می‌دهم که تو به کتاب خدا عمل کردی. اینجا دل انسان خون می‌شود که خدایا! علی علیه‌السّلام چقدر مظلوم است! من باید شهادت دهم که علی علیه‌السّلام به قرآن عمل کرد؟ من باید شهادت دهم که علی علیه‌السّلام به سنّت پیغمبر صلّی‌الله‌علیه‌وآله عمل کرد؟ از این جمله‌ی شهادت به اینکه أَنَّکَ عَمِلْتَ بِکِتابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیِّهِ، هم دل انسان خون می‌شود، و هم معنای دیگری دارد که خیلی بلند است. ☘می‌گوییم عمل به قرآن، آن بود که تو کردی! نه این که ما می‌کنیم. تبعیّت از سنّت رسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله آن بود که تو کردی! نه این که ما می‌کنیم. أَشْهَدُ أنَّکَ جاهَدْتَ فِی اللهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ عَمِلْتَ بِکِتابِهِ وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیِّهِ. امیرالمؤمنین علیه‌السّلام معیار عمل به قرآن و سنّت رسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله، و معیار جهاد فی‌الله و فی سبیل‌الله است. ☘امیرالمؤمنین علیه‌السّلام معیار است. لذا در زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السّلام می‌خوانیم: أَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مِیزانَ الأَعْمالِ: سلام بر تو ای میزان اعمال! یعنی روز قیامت، امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به‌عنوان میزان و ترازِ عمل می‌ایستند و من و شما را با آن ترازو می‌کِشند. میزان عمل، اوست؛ صدق علی علیه‌السّلام است؛ شجاعت علی علیه‌السّلام است.؛ سخاوت علی علیه‌السّلام است؛ یقین علی علیه‌السّلام است؛ کمال علی علیه‌السّلام است. دیگران با معیار او سنجیده می‌شوند. نه تنها من و شما، پیامبران هم باید با علی علیه‌السّلام سنجیده شوند. برای آنها هم میزان‌الاعمال امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است و بس؛ همان‌طور که میزان‌الاخلاق، رسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله است و بس. فرمودند: بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ مَکارِمَ الاخلاقِ. قرآن فرمود: وَ اِنَّکَ لَعَلیٰ‌ خُلُقٍ عَظِیمٍ. میزان اخلاق، رسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله، و میزان اعمال، امیرالمؤمنین علیه‌السّلام هستند. لذا این شهادت پیامدهای بزرگی دارد. خودمان را کنار این ترازو بگذاریم و ببینیم چقدر وزن داریم. کنار این معیار بگذاریم و ببینیم قدّمان چقدر است. ‼️ ☘خیلی سال پیش، همان اوایل انقلاب، کارتونی از تلویزیون پخش می‌شد که در آن، شهرِ کوتوله‌هایی وجود داشت و گالیوری بود که با قدّ طبیعی به شهر لی‌لی‌پوت‌ها رفت. تا قبل از اینکه گالیور به آن شهر برود، هیچ‌یک از این کوتوله‌ها احساس نمی‌کرد که کوتوله است. قدها همه اندازه‌ی هم بود. لذا یکدیگر را که نگاه می‌کردند می‌گفتند: ماشاءالله ماشاءالله چه قدّ رشیدی هم داریم! الحمدلله! کِی فهمیدند کوتوله‌اند؟ وقتی گالیور به آن شهر رفت. قدّ او را دیدند و آن‌وقت فهمیدند کوتوله‌اند. ☘امیرالمؤمنین علیه‌السّلام قدّ تمام انسانیّت است؛ تمام‌قدّ انسانیّت است. دیگران کنار او که می‌ایستند، می‌فهمند که کوچک هستند. می‌فهمند خیلی کوتاهند. می‌فهمند چقدر راه برای کمال عظیم است! خود امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در خطبه‌ی شِقشقیّه فرمودند: لا یَرْقیٰ إِلَیَّ الطَّیْرُ: هیچ شاهباز تیزپروازی به قلّه‌ی وجود منِ علی راه پیدا نمی‌کند. نه اینکه هیچ‌کس من علی نمی‌شود، خیر! آن را که جدا فرمودند: إِنَّكُمْ لا تَقْدِرُونَ عَلیٰ ذٰلِكَ: شما قدرت ندارید مثل من علی شوید؛ وَ لٰكِنْ أَعِینُونِی‏ بِوَرَعٍ‏ وَ اجْتِهادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدادٍ؛ من را یاری کنید. چهار قدم دنبال من راه بیایید. والاّ شما قدرت ندارید مثل علی زندگی و رفتار کنید. اینکه می‌گوید: لا یَرْقىٰ إِلَیَّ الطَّیْرُ، نه اینکه هیچ‌کس به قلّه‌ی وجود من راه پیدا نمی‌کند؛ یا مثل من نمی‎شود و همپای من نمی‌تواند بیاید! خیر! یعنی اندیشه‌ی هیچ حکیم، و کشف و شهود هیچ عارفی به درک قلّه‌ی وجود منِ علی علیه‌السّلام راه ندارد. نه هیچ عارفی من علی را شناخت، و نه هیچ حکیمی من علی را درک کرد. ادامه دارد… @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️عاشورا، روز تجلّی خدا (بخش اوّل)◾️ ▪️حاج محمّداسماعیل دولابی میفرمایند: عاشورا تجلّی خداست. روز عاشورا، روز ظهور لا الـٰه الّا الله است. تا ظهر عاشورا کار عبد است و از ظهر به بعد، کار خدا. ▪️چگونه عاشورا تجلّی خدا و روز عاشورا روز ظهور حقیقت لا الـٰه الّا الله است؟ با یک تعبیر و تمثیل این‌گونه می‌شود گفت: وقتی سیم فاز و نول، یعنی مثبت و منفی برق را به هم نزدیک می‌کنیم، جرقّه می‌زند و نور و روشنایی ایجاد می‌شود. در صحنه‌ی کربلا همین اتّفاق افتاد. یک جریان مثبت که جریان توحید و حقیقت الوهیّت است به پیشوایی و رهبری ولیّ اعظم خدا و یک جریان شیطانی به ولایت شیطانی حکومت یزید، در صحنه‌ی کربلا با هم برخورد می‌کنند؛ مثل همان سیم مثبت و منفی برق که جرقّه‌ای از آن تولید می‌شود و در اثر این برخورد حقیقت الوهیّت و توحید ظهور می‌کند. حقیقت لا الـٰه الّا الله خودش را نشان می‌دهد. این به یک معناست. ▪️به معنای دیگر اگر «اِلـٰه» را از ریشه‌ی «وَلَهَ» بدانیم، و اِلـٰه را به‌معنی یک حقیقت واله‌کننده در نظر بگیریم، آن حقیقتی که انسان را شیدا و مفتون و عاشق خودش می‌کند، واله خودش می‌کند، و لا الـٰه الّا الله به این معنا باشد که هیچ معشوقی و هیچ حقیقتی که انسان را شیدا و مفتون و واله خود کند، جز الله وجود ندارد، به این معنا هم روز عاشورا روز ظهور لا الـٰه الّا الله است. ▪️ناب‌ترین، کامل‌ترین، بی‌پرده‌ترین و عریان‌ترین ظهور عشق به حضرت حقّ، روز عاشوراست. آنجا می‌شود عشق را با همه‌ی وجود دید؛ می‌شود حضرت عشق را با تمامیّت قامت رعنای خودش ملاحظه کرد. لذا به این تعبیر هم روز عاشورا روز ظهور لا الـٰه الّا الله است. ▪️به تعبیر دیگر، وقتی انسان‌ها هر چه را دارند، می‌دهند و فدا می‌کنند، هر چه دارند! همه را فدا می‌کنند، آن‌وقت در آن صحنه، چه کسی جز خدا می‌ماند؟! تا وقتی ما از خودمان تشخیصی داریم، فهمی داریم، مالکیّتی احساس می‌کنیم، نظریّه‌ای داریم، انتخابی داریم، بالاخره «ما» در میدان هستیم، امّا وقتی همه‌ی اینها رفت و آن مقام تسلیم در کامل‌ترین مرتبه‌ی خود محقّق شد، خدا ظهور می‌کند. ▪️در کتاب شراب طهور توضیح داد‌ه‌ایم که مقام تسلیم، انسان را در آستانه‌ی مقام فنا قرار می‌دهد. وقتی تسلیم به کمال خودش می‌رسد، سالک به فنا رسیده است و آنجاست که دیگر حقیقت حقّ است که باقی است. سالک به فناء فی الله نائل شده و از آن به بعد بقاء او بقاء بالله است. دیگر سالکی در میان نیست؛ خود حضرت حقّ است و بس! لذا به این لحاظ هم می‌شود گفت روز عاشورا روز تجلّی خداست؛ روز ظهور لا الـٰه الّا الله است.  ادامه دارد…. @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️ّآیا امام حسین علیه‌السّلام از آغاز مي‌دانستند به شهادت مي‌رسند؟◾️ (بخش اوّل) ▪️شبهه‌ای است که حدود پنجاه سال قبل مطرح شد و پاسخش داده شد و کنار گذاشته شد؛ ولی اخیراً دوباره در بعضی از مجامع به‌اصطلاح روشنفکری دینی مطرح شده است. ▪️به‌عنوان پاسخ به این بحث مطالبی را مطرح می‌کنیم تا اگر خوانندگان عزیز در جریان ارتباطات اجتماعیشان با چنین بحثی روبه‌رو شدند، پاسخ منظّمی در ذهنشان داشته باشند. البتّه در سده‌های گذشته هم این بحث طرفدارانی داشته و مطرح می‌شده؛ امّا در سده‌ی اخیر حدود پنجاه سال قبل، کتابی به‌نام شهید جاوید، توسّط یک روحانی نجف‌آبادی منتشر شد و این نظریّه را دوباره مطرح کرد. ▪️همان موقع سروصدای زیادی به پا شد و کتاب‌های متعدّدی در ردّ کتاب شهید جاوید نوشتند و پاسخ آن را دادند. منتها علّت اینکه الآن می‌خواهیم به آن بپردازیم این است که دوباره افرادی این بحث را از زیر خاک بیرون آورده و زنده‌اش کرده‌اند. ▪️شبهه‌ای که مطرح شده این است که در ماجرای عاشورا، حرکت امام حسین علیه‌السّلام از مدینه به مکّه و از مکّه به کربلا اینگونه نبود که می‌دانستند شهید می‌شوند. خیر، حضرت با نامه‌هایی که از مردم کوفه به ایشان رسیده بود، گمان کرده بودند مردم کوفه به‌راستی ایشان را حمایت می‌کنند و ایشان به کوفه می‌روند و حکومت مقتدری تشکیل می‌دهند و در موضعِ حاکمیّت قرار می‌گیرند. امام نمی‌دانستند کشته می‌شوند. گمان می‌کردند پیروز می‌شوند و به حکومت می‌رسند. ▪️تعبیر خود نویسنده این است که اعتقاد به اینکه امام حسین علیه‌السّلام می‌دانستند کشته می‌شوند و با علم به آن به کربلا رفتند، سبب می‌شود که نه‌تنها امام حسین علیه‌السّلام از امامت عزل شوند و صلاحیّت امامت را نداشته باشند، حتّی به‌عنوان یک امام جماعت هم نشود به ایشان اقتدا کرد. چرا؟ چون این انسان با دست خودش، خود را به هلاکت انداخته است؛ در حالی که قرآن می‌فرماید: لاتُلْقُوا بِاَيْدِيكُمْ اِلَی التَّهْلُكَةِ: خود را با دست خود به هلاكت نیندازید. ▪️اگر امام حسین علیه‌السّلام می‌دانستند کشته می‌شوند و به کربلا رفتند، با دست خودشان، خودشان را به هلاکت انداخته‌اند و این کار، خلاف شرع است و کسی که این کار خلاف شرع را مرتکب شود، نه‌تنها امام معصوم نیست؛ حتّی امام عادلی هم که بشود در نماز جماعت به ایشان اقتدا کرد، نیست و از عدالت خارج است! و چون یقیناً امام حسین علیه‌السّلام، امام معصوم بوده‌اند، بنابراین لازمه‌ی عصمتشان این است که از شهادتشان بی‌خبر بوده باشند. حضرت به گمان اینکه مردم کوفه از ایشان استقبال می‌کنند و ایشان به حکومت می‌رسند، رفتند؛ امّا بعد از اینکه به کوفه رسیدند، مردم کوفه به ایشان خیانت و جفا کردند و بعد هم ایشان را به شهادت رساندند. این طرح مسأله است. عليه السلام ادامه دارد.... @mohamad_hosein_tabatabaei