eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #شمه‌ای_از_اسرار_حج (قسمت اول)○□ □○روز هشتم ماه ذی‌الحجّه، روز #ترویه، روز آب برداشتن است. در صد
□● (قسمت دوم)○□ □○حاجی در مکّه محرم می‌شود. اوّلین منزلی که واجب است وارد شود، است. ، روز نهم ماه ذی‌الحجّه، بر حاجی واجب است، بین فاصله‌ی ظهر تا مغرب، عرفات را درک کند که اگر کسی موفّق به درک عرفات نشد، حجّ او باطل است. لذا داریم «اَلْحَجُّ عَرَفَةُ» □○واژه‌ی به معنی قصد است؛ حاج به معنی کسی است که هدفمند زندگی می‌کند؛ در زندگی خود هدف و مقصود و مقصدی دارد. جوهر و گوهر حج عرفه است. چون قصد خدا کردن و سلوک الی الله ممکن نیست مگر با و بیداری و پی بردن به اینکه من کیستم؟ برای چه آفریده شده‌ام؟ مسیری که برای طی کردن آن ایجاد شده‌ام، چه مسیری است؟ چه غایت و مقصدی در انتهای سیرم باید مقصود من باشد؟ پی بردن به این حقیقت که حیات انسانی چیست و آنچه طی می‌کنم یک زندگی حیوانی است و این، که خود را به خور و خواب و خشم و شهوت مشغول داشته‌ام، در شأن من است. معرفت پیدا کردن به این حقیقت، توأم با نوعی ندامت و پشیمانیِ از عمر تباه شده و به ثمنِ بخس از دست رفته. □○لذا عرفات وادی است؛ وادی پی بردن به حقیقتی است که سالک تا امروز، در اثر غفلت و غوطه‌وری در جنبه‌های مادّی و حیوانی، از آن غافل بوده است. این همان مقام یقظه و بیداری و به خویش آمدن پس از دوران بی‌خویشی و بی‌خویشتنی است؛ بازگشت به خویشتنِ خویش است. بیدار شدن از خواب غفلت است و این بیدار شدن و یقظه، توأم با توبه است؛ □○لذا وادیِ عرفات، وادی است؛ سرزمینی است که آدم علیه السلام بعد از اینکه از بهشت الهی هبوط کرد؛ در آن‌جا کلمات را از خدای متعال تلقّی نمود و توبه کرد و توبه‌ی او مورد پذیرش الهی قرار گرفت. لذا منزلی است که بلافاصله حالت تصمیم بر تحوّل زندگی را با خود همراه دارد؛ ندامت و پشیمانی از عمر تباه ‌شده و تصمیم جدّی برای ایجاد یک تغییر و تحوّل. لذا سرزمین عرفات وادی تحوّل و توبه است. ... □○در محضر استاد مهدی طیب - ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□● #شمه‌ای_از_اسرار_حج (قسمت دوم)○□ □○حاجی در مکّه محرم می‌شود. اوّلین منزلی که واجب است وارد شود،
□○ (قسمت سوم)○□ □○در متن دعاهایی که از معصومین علیهم السلام برای وارد شده است، غالباً همین حالات را می‌بینیم. از یک سو توجّه به حقّ عظیم خدای متعال و از سوی دیگر توجّه به کاستی‌های خویشتن و توبه و پشیمانی از انحراف و انحطاطی که انسان عمری در مسیر زندگی دچار آن بوده است. □○جالب اینجاست که زمان وقوف در وادی روز است؛ یعنی از ظهر تا غروب آفتاب. این زمانی است که حاجی باید در باشد. این همان زمانی است که انسان در زندگی دنیوی خود غرق اشتغالات ظاهری است و چشمش به عالم ظاهر دوخته شده است. به تعبیر دیگری، سرزمین عرفات یادآور بیداری عمومی‌یی است که در کلّ خلقت اتّفاق می‌افتد؛ آغازِ قیامت و برپاشدنِ صحنه‌ی محشر، که در آنجا بیداری‌یی است که همه، از نیک و بد، به آن نائل می‌شوند. منتهیٰ آن بیداری، قهری و جبری است و آن روز راهی برای تصحیح و اصلاح اشتباهات و خطاها باقی نمانده است. امّا اینجا اگر سالک به معرفت و بیداری و یقظه برسد، امکانِ تغییر رویّه و تحوّل برای او وجود دارد. ... □○در محضر استاد مهدی طیب - ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○در روز دو مناسبت واقع شده است. بسیار شاد و فرخنده است. سالروز ازدواج پدر بزرگوار رسول‌خدا صلی الله علیه و آله، حضرت عبدالله علیه السلام و مادر عظیم القدر ایشان، آمنه‌بنت‌وهب علیها سلام، در سال پنجاه‌و‌چهارم قبل از هجرت پیامبر است. □○این ازدواج منشأ بزرگترین نورها در هستی شد. انتقال نور پیامبر‌اکرم صلی الله علیه و آله به عالم ظاهر، میوه و محصول ازدواج پاک و فرخنده‌ای بود که خدای‌متعال میان عبدالله و آمنه علیها سلام محقّق کرد. □○جا دارد این ازدواج فرخنده را خدمت میوه‌ی این ازدواج، که وجود مقدّس بقیّة‌الله‌الاَعظم ارواحنافداه هستند را، به همه‌ی دوستداران خاندان نبوّت و رسالت، تبریک عرض کنم. □○در محضر استاد مهدی طیب- جلسه ی ۲۵ مهر ۹۲○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○در روز #هشتم_ماه_ذی_‌الحجه دو مناسبت واقع شده است. #مناسبت_اوّل بسیار شاد و فرخنده است. سالروز ازد
🚩□○خروج اباعبدالله‌الحسین علیه السلام از مکّه به‌سمت کوفه○□ □○ که در تواریخ، در روز سال شصتم هجری‌قمری ثبت شده است، ماجرای حرکت اباعبدالله‌الحسین علیه السلام از مکّه به‌سمت کوفه و نهایتاً به‌سمت کربلا است. □○حضرت اباعبدالله علیه السلام روز هشتم ماه ذی‌الحجّه که (۱) و روزی است که حجّاج آب بر‌می‌داشتند، در یوم‌التّرویه، یعنی درست در شرایطی که همه‌ی مردم به‌سمت منا و عرفات می‌روند، اباعبدالله‌الحسین علیه السلام راه را جدا کردند و به‌سمت کوفه حرکت کردند. □○اين هم یک اقدام کاملاً دقیق و حساب شده بود. کاری کاملاً چشم‌گیر بود؛ چون اگر حضرت چند روز قبل از آن حرکت می‌کردند، کسی احساس نمی‌کرد؛ امّا آن روز در ذهن همه این پرسش پیش آمد که چه شده پسر پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله مناسک را رها کرده است؛ به‌جای اینکه همراه حاجیان بیاید و مراسم حج را انجام دهد؛ به جای دیگری سفر می‌کند؟ این یک حرکت بسیار دقیق بود برای اینکه ذهن‌ها را برای پی‌جویی علّت این قضیه حسّاس کند. □○اين را هم عرض کرده‌یم: اینکه معمولاً مدّاح‌ها و هیئتی‌ها می گویند حضرت قصد حج را به عمره‌ی مفرده تبدیل کردند؛ حرف دقیقی نیست. حضرت اباعبدالله علیه السلام از روز اوّل که وارد مکّه شدند، به قصد عمره‌ی مفرده آمدند و قصد حج نداشتند؛ لذا عمره‌ی‌شان را که انجام دادند، رفتن به عرفات، مشعر و منا برآن حضرت واجب نبود. □○حضرت در روز ی سال شصتم هجری‌قمری از مکّه بیرون آمدند و سفری را آغاز کردند؛ که به کربلا و واقعه‌ی عظیم عاشورا منجر شد. □○در محضر استاد مهدی طیب- جلسه ی 2۲۵ مهر ۹۲○□ ○۱. "ترویة" یعنی آب برداشتن. حجّاج در این روز در مکّه آب بر می داشتند و همراه می بردند که شب عرفه را در منا بمانند؛ روز عرفه به عرفات و در پی آن به مشعر و منا بروند. برای این سفر آب همراه می بردند○ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●از برجسته‌ترین روز عرفه، اباعبدالله الحسین علیه السلام است. کسانی که به صورت ظاهر این توفیق را ندارند؛ خوب است قلب‌ها را از دور روانه‌ی حرم اباعبدالله الحسین علیه السلام کنند و زائر آن بزرگوار باشند. □●با توجّه به روایتی که از امام علیه السلام نقل شده است (۱) که امید است حضرت عبدالعظیم حسنی رضی الله عنه در سرزمین ری هم‌پایه‌ی زیارت اباعبدالله الحسین علیه السلام مورد عنایت پروردگار و توجّه اهل بیت علیهم السلام واقع شود؛ □●اگر می‌توانید، روز عرفه لااقل به حرم سیّد الکریم علیه السلام مشرّف شوید و در داخل حرم، چشمانتان را ببندید و تصوّر کنید که در حرم اباعبدالله الحسین علیه السلام هستید؛ اوّل به حضرت اباعبدالله علیه السلام سلام دهید و آن حضرت را زیارت کنید؛ بعد حضرت عبدالعظیم را زیارت کنید. □●این را همیشه به یاد داشته باشید؛ نه تنها برای روز عرفه، هر وقت به زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام رفتید، چنین کنید. ان‌شاءالله روز عرفه هم موفّق شوید به حرم سیّد الکریم رضی الله عنه بروید و زیارت مخصوصه‌ی امام حسین علیه السلام در روز عرفه را آنجا بخوانید. □●امید است همان حال و هوای حرم اباعبدالله الحسین علیه السلام را احساس کنید و عنایاتی که اگر موفّق بودید به صورت ظاهر به کربلای معلّیٰ مشرّف شوید، نصیبتان می‌شد؛ ان شاء الله در حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام هم خدای متعال عنایت می‌فرماید. □●در محضر استاد مهدی طیب- جلسه ی ۲۷مهر ۹۱●□ □●1. مجلسی، بحار، ج ۹۹، ص ۲۶۸●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #شمه‌ای_از_اسرار_حج (قسمت سوم)○□ □○در متن دعاهایی که از معصومین علیهم السلام برای #روز_عرفه وارد
□○ (قسمت چهارم)○□ □○سرزمین بیرون از حرم است. حرم، حریمی در اطراف شهر مکّه است که وقتی کسی می‌خواهد از آنجا بگذرد و به سمت مکه برود، باید حتماً محرم باشد. امّا عرفات بیرون از حرم است؛ □○گویا سالک در آن نقطه‌ای که به و بیداری می‌رسد، اهل حرم الهی نیست؛ بیرون رانده شده‌ی از آن وادی است؛ کسی است که در حریمِ دوست اقامت ندارد. امّا وقتی به یقظه و بیداری و توبه و تحوّل رسید، آن‌گاه است که با تکمیل این توبه، در آستانه‌ی ورود به حرم قرار می‌گیرد. چون عصر عرفه، حاجی‌ها از محلّ اقامتشان در عرفات حرکت می‌کنند و شب را در مشعرالحرام به سر می‌برند. □○مشعرالحرام داخل حرم است؛ یعنی حال که به یقظه و بیداری رسیده‌ای و توبه کرده‌ای و مصمّم شده‌ای بر اینکه از روزمرّگی‌ها و از زندگی مادّی و حیوانی بِکَنی و به حیات انسانیت راه پیدا کنی، می‌توانی وارد حریم دوست شوی. در حریم دوست قرار گرفته است و جزء حرم است. □○اینجا نقطه‌ای است که سالک الی الله به شعور و خودآگاهی می‌رسد؛ به درک حقیقت می‌رسد و این امری است که در شب اتّفاق می‌افتد. وقوف در ، شب انجام می‌شود. از اوّل مغربِ روز نهم ماه ذی‌الحجّه که آغاز شب است، حاجی در مشعرالحرام وقوف و اقامت می‌کند تا اذان صبح روز دهم که به منتهیٰ‌الیه مشعرالحرام یا مُزدَلِفه می‌آید که منطقه‌ای به نام وادی محصّر است و آماده‌ی عبور می‌شود. □○گویا وارد منطقه‌ای می‌شود که از آنجا باید خط را بشکند و به صحنه‌ی کارزار و رزم وارد شود. نیل به خودآگاهی و شعور و درک حقایق بلند هستی در مشعرالحرام در شب اتّفاق می‌افتد. ... □○در محضر استاد مهدی طیب - ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #شمه‌ای_از_اسرار_حج (قسمت چهارم)○□ □○سرزمین #عرفات بیرون از حرم است. حرم، حریمی در اطراف شهر مکّ
□○ (قسمت پنجم)○□ □○بارها اشاره کرده‌ایم که سالک به مقصد نمی‌رسد، مگر اینکه اهل شب باشد؛ . کلّ دنیا و همه‌ی عالم کثرت هم شب است و در شب است که سالک باید راه را طی کند برای اینکه به روزِ دیدار و یوم‌القیامه‌ی سیر باطنی خود وارد شود. □○این اقامت، اقامت شبانه است. این شبِ بیداری است و بسیار مستحبّ است که حاجی این شب را نخوابد و تا صبح بیدار باشد. این شبی است که حاجی‌ها برای سنگ جمع می‌کنند؛ یعنی است. □○سالک الی الله برای طیّ مسیر نیاز به سلاح دارد؛ چون می‌خواهد به کارزار و خود برود و این دو نبرد مستلزم ملزومات و تجهیزات و سلاح است. چون در باید به هر یک از مظاهر شیطانی هفت سنگ پرتاب شود؛ شاید این هفت سنگ سمبلی از باشد که به سوی دوزخ باز می‌شود؛ «لَها سَبْعَةُ اَبْوابٍ» هفت در رو به دوزخ باز می‌شود؛ شاید هفت در همان هفت نقطه‌ی ارتباط ما با عالم کثرت است؛ چشم و بینایی، گوش و شنوایی، شامّه و بویایی، ذائقه و چشایی، لامسه و بساوایی، و شهوت و غضب و یا دست و پا، نقاط ارتباط ما با عالم کثرت‌اند. □○ظاهر ما از هفت طریق با عالم کثرت مرتبط است؛ نگاهی که می‌کند؛ آنچه می‌شنود؛ آنچه می‌بیند؛ آنچه می‌چشد؛ آنچه لمس می‌کند؛ میل و اشتهایی که به چیزها دارد؛ نفرت و خشمی که می‌ورزد؛ یا کارهایی که با دست انجام می‌دهد؛ راهی که با پا می‌پوید؛ هنگامی که حاکمیّت عقل و دل بر آنها نباشد؛ درهایی هستند که به سوی دوزخ باز می‌شوند؛ امّا اگر حاکمیّت عقل و دل بر آنها مستولی شد، این هفت تا به علاوه‌ی عقل یا دل، هشت تا می‌شوند؛ آن‌وقت هشت درِ بهشت می‌شوند. «اِنَّ ِللْجَنَّةِ ثَمانِیَةَ اَبْوابٍ» . □○یعنی حالا همان چشم با نگاه‌هایش به بهشت راه پیدا می‌کند؛ همان گوش با شنیدن‌هایش به بهشت راه پیدا می‌کند. حاجی باید هفت سنگ بزند. شاید هر یک از این هفت تا به دری از درهای دوزخ در وجود او پرتاب می‌شود؛ یا حاجی به هفت جهتی که شیطان از آن جهات به وجود انسان نفوذ می‌کند؛ حمله‌ور می‌شود. □○لذا شبِ تجهیز و سلاح برگرفتن است و وقتی سالک می‌تواند سلاح برگیرد که در وادی باشد؛ یعنی اهل شعور و درک باشد. آنجا نقطه‌ی سلاح برگرفتن برای مبارزه و کارزار است. ... □○در محضر استاد مهدی طیب - ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #شمه‌ای_از_اسرار_حج (قسمت پنجم)○□ □○بارها اشاره کرده‌ایم که سالک به مقصد نمی‌رسد، مگر اینکه اهل
□○ (قسمت ششم)○□ □○وادی سرزمین آرزو و عشق و دلدادگی و محبّت است. چون عرصه‌ی کارزار عرصه‌ی عشق است. کسی که اهل عقل و تجارت و چُرتکه انداختن و سود و زیان حساب کردن است به وادی کارزار و مجاهده راه ندارد. □○انسان باید اهل عشق و آرزوهای عاشقانه شود تا جان بر کف نهد و در میدان کارزار، آنچه را دارد سرمایه‌گذاری کند. لذا عرصه‌ی کارزار سرزمین مناست. □○جایی که سالک الی الله به نبرد با شیطان و نفس، که شیطان درونی است، می‌پردازد؛ سرزمین عشق است. وقتی دل داد و عاشق شد؛ شایستگی به میدان مبارزه رفتن پیدا می‌کند. □○روز دهم که روز عید قربان و یوم اضحیٰ است، وارد سرزمین منا می‌شود. همان روز اوّل باید سه کار بزرگ انجام دهد؛ □○۱- ابتدا باید به بزرگ‌ترین مظهر شیطان حمله‌ور شود و سنگ بزند؛ با شیطان، در عظیم‌ترین جلوه‌‌اش بجنگد. □○۲- بعد از رمی جمرات، باید به قربانگاه برود؛ قربانی کند □○۳- و پس از آن اگر مرد باشد، سر می‌تراشد؛ خصوصاً اگر سفر نخستینِ حجّش باشد؛ حَجَّةُ الاسلام یا حجّ واجبش باشد؛ با انجام این سه کار وظیفه‌‌ی روز نخست را به پایان برده است. □○وادیِ عجیب عشق و دلدادگی و آرزومندی و امید، وادی‌یی است که این سه کار بزرگ باید در آن انجام شود؛ باید سرِ بریده شود؛ آنچه انّیّت و انانیّت سالک است باید ذبح شود؛ آن هم در وادی عشق و دلدادگی. □○دوم باید مظهر اعظم شیطان رمی شود؛ یعنی آنچه بزرگ‌ترین تأثیراتِ دورکننده را در سالک می‌گذارد؛ بزرگ‌ترین خطر است و بزرگ‌ترین آسیب از رهگذر آن بر او وارد می‌شود. □○سوم باید سر بتراشد؛ یعنی به عبودیّت و بندگی تن دهد و پذیرای آن شود. این سه لازمه‌ی مقام است. سالک با این سه، به مرتبه‌ی تسلیم نائل می‌شود و مُسلِم می‌شود؛ اهل تسلیمِ در برابر حق می‌شود. ... □○در محضر استاد مهدی طیب - ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #شمه‌ای_از_اسرار_حج (قسمت هفتم)○□ □○عید قربان عید قربانی شدن و اهل #قرب شدن است و به قرب راه پید
□○ (قسمت هشتم)○□ □○وقتی سر تراشید، یعنی تن به بندگی و عبودیّت داد. سر تراشیدن در فرهنگ امروز بشری هم نوعی خواری را می‌رساند. مجرمینی را که دستگیر می‌کنند، سرشان را می‌تراشند؛ این نوعی خواری و ذلّت است. □○وقتی حاجی هم با شیطان بیرون و هم با شیطان درون به مصاف پرداخت و در این نبرد غالب شد؛ می‌گوید خدایا من نبودم؛ من که‌ام که با شیطان بیرون مقابله کرده باشم؟! من که‌ام که بر شیطان درون غلبه کرده باشم؟! چون اینجا نقطه‌ی خطرناکی است. □○بعضی از کسانی که در مسیر سلوک بوده‌اند با بعضی از موفّقیّت‌هایی که در طی گردنه‌های سلوک نصیبشان شده است، دچار عُجب و غرور شده‌اند و به انیّت و انانیّت دچار شده و ادّعای مقاماتی کرده‌اند. اینجاست که سر می‌تراشد؛ یعنی می‌گوید خدایا من ذلیل توام؛ من عبد توام؛ من کیستم؟! همه چیز تویی؛ هرچه هست تویی. کسی که این‌گونه شد؛ از خود خالی شد و خود را در درون خویش سر برید و فریب شیطان را نخورد؛ وجودش که از خود تهی شد، از دوست پر می‌شود. □○معنیِ و یعنی این. این قرب قربِ بسیار عجیبی است. به‌قدری نزدیکی حاصل می‌شود که دوگانگی از بین می‌رود. □○روزی سالکی بود و محبوبی بود؛ این سالک می‌خواست به آن محبوب برسد؛ امّا با قربانی شدن، یگانگی حاکم شد؛ این فوق قرب است. قرب وقتی است که دو چیز باشند و به هم نزدیک شوند. امّا در اینجا دو تا نیستند؛ منی وجود ندارد؛ او رفت؛ همه چیز شد او. و این قرب عجیبی است. فرمود: «اِذا سَاَلَكَ عِبادِی عَنِّی فَإنِّی قَرِيبٌ» دوست نزدیک‌تر از من به من است □○این میوه‌ی قربانی شدن است؛ از خود خالی و از او پر شدن. همه‌ی وجودش می‌شود او و به مقام خلافت و ولایت می‌رسد. مقام خلیفة اللّهی میوه‌ی همین سیر است. روز عید قربان روزی است که ابراهیم خلیل علیه السلام به امر الهی بر حنجر فرزند محبوبش اسماعیل علیه السلام خنجر نهاد تا به فرمان خدا او را ذبح کند؛ هم پدر سمبل تسلیم مطلق است؛ هم فرزند. □○وقتی این حاصل شد؛ وقتی از قربانگاه استقبال کردند و برای قربانی آماده شدند، شایستگی امامت و خلافت فراهم آمد و ندا رسید؛ «اِنِّی جاعِلُكَ لِلنّاسِ اِماماً» . □○روز عید قربان روز نیل ابراهیم خلیل علیه السلام به مقام امامت است.اینجاست که عبد به مقام خلافة ‌اللّهی که مقام شایسته‌ی سالک الی الله و عبد خداست دست پیدا می‌کند. حال که این موفّقیّت حاصل شد؛ به یُمن این موفّقیت، خدای متعال سه شب سالک موفّق را در منا میهمان می‌کند. □○وقوف در منا میهمانی پیروزی در سیری است که سالک طی کرده است. صاحب‌خانه و میزبان خداست و او سالک به مقصد رسیده را سه شب میهمان می‌کند. در منا روزهای بعد عمل آنچنانی‌یی وجود ندارد؛ جز اینکه رمی جمرات می‌کنند و برمی‌گردند و فقط وقوف مهم است. ... □○در محضر استاد مهدی طیب - ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○آموزه‌های غدیر - بخش چهارم○□ #آموزه‌ی_چهارم: □اهل تسلیم مطلق بودن در برابر خدا و معصومین علیهم ا
□○ (قسمت پنجم)○□ □بارها اشاره کرده‌ایم که سالک به مقصد نمی‌رسد، مگر اینکه اهل شب باشد؛ اهل بیداری دل شب باشد. کلّ دنیا و همه‌ی عالم کثرت هم شب است و در شب است که سالک باید راه را طی کند برای اینکه به روزِ دیدار و یوم‌القیامه‌ی سیر باطنی خود وارد شود. □این اقامت، اقامت شبانه است. این شبِ بیداری است و بسیار مستحبّ است که حاجی این شب را نخوابد و تا صبح بیدار باشد. این شبی است که حاجی‌ها برای رمی جمرات سنگ جمع می‌کنند؛ یعنی شبِ تجهیز است. □سالک الی الله برای طیّ مسیر نیاز به سلاح دارد؛ چون می‌خواهد به کارزار و خود برود و این دو نبرد مستلزم ملزومات و تجهیزات و سلاح است. چون در باید به هر یک از مظاهر شیطانی هفت سنگ پرتاب شود؛ شاید این هفت سنگ سمبلی از هفت دری باشد که به سوی دوزخ باز می‌شود؛ «لَها سَبْعَةُ اَبْوابٍ» هفت در رو به دوزخ باز می‌شود؛ شاید هفت در همان هفت نقطه‌ی ارتباط ما با عالم کثرت است؛ چشم و بینایی، گوش و شنوایی، شامّه و بویایی، ذائقه و چشایی، لامسه و بساوایی، و شهوت و غضب و یا دست و پا، نقاط ارتباط ما با عالم کثرت‌اند. □ظاهر ما از هفت طریق با عالم کثرت مرتبط است؛ نگاهی که می‌کند؛ آنچه می‌شنود؛ آنچه می‌بیند؛ آنچه می‌چشد؛ آنچه لمس می‌کند؛ میل و اشتهایی که به چیزها دارد؛ نفرت و خشمی که می‌ورزد؛ یا کارهایی که با دست انجام می‌دهد؛ راهی که با پا می‌پوید؛ هنگامی که حاکمیّت عقل و دل بر آنها نباشد؛ درهایی هستند که به سوی دوزخ باز می‌شوند؛ امّا اگر حاکمیّت عقل و دل بر آنها مستولی شد، این هفت تا به علاوه‌ی عقل یا دل، هشت تا می‌شوند؛ آن‌وقت هشت درِ بهشت می‌شوند. «اِنَّ ِللْجَنَّةِ ثَمانِیَةَ اَبْوابٍ» . □یعنی حالا همان چشم با نگاه‌هایش به بهشت راه پیدا می‌کند؛ همان گوش با شنیدن‌هایش به بهشت راه پیدا می‌کند. حاجی باید هفت سنگ بزند. شاید هر یک از این هفت تا به دری از درهای دوزخ در وجود او پرتاب می‌شود؛ یا حاجی به هفت جهتی که شیطان از آن جهات به وجود انسان نفوذ می‌کند؛ حمله‌ور می‌شود. □لذا شبِ تجهیز و سلاح برگرفتن است و وقتی سالک می‌تواند سلاح برگیرد که در وادی باشد؛ یعنی اهل شعور و درک باشد. آنجا نقطه‌ی سلاح برگرفتن برای مبارزه و کارزار است. ... □○در محضر استاد مهدی طیب ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #شمه‌ای_از_اسرار_حج (قسمت پنجم)○□ □بارها اشاره کرده‌ایم که سالک به مقصد نمی‌رسد، مگر اینکه اهل ش
□○ (قسمت ششم)○□ □وادی سرزمین آرزو و عشق و دلدادگی و محبّت است. چون عرصه‌ی کارزار عرصه‌ی عشق است. کسی که اهل عقل و تجارت و چُرتکه انداختن و سود و زیان حساب کردن است به وادی کارزار و مجاهده راه ندارد. □انسان باید اهل عشق و آرزوهای عاشقانه شود تا جان بر کف نهد و در میدان کارزار، آنچه را دارد سرمایه‌گذاری کند. لذا عرصه‌ی کارزار سرزمین مناست. □جایی که سالک الی الله به نبرد با شیطان و نفس، که شیطان درونی است، می‌پردازد؛ سرزمین عشق است. وقتی دل داد و عاشق شد؛ شایستگی به میدان مبارزه رفتن پیدا می‌کند. □روز دهم که روز عید قربان و یوم اضحیٰ است، وارد سرزمین منا می‌شود. همان روز اوّل باید سه کار بزرگ انجام دهد؛ ۱- ابتدا باید به بزرگ‌ترین مظهر شیطان حمله‌ور شود و سنگ بزند؛ با شیطان، در عظیم‌ترین جلوه‌‌اش بجنگد. ۲- بعد از رمی جمرات، باید به قربانگاه برود؛ قربانی کند ۳- و پس از آن اگر مرد باشد، سر می‌تراشد؛ خصوصاً اگر سفر نخستینِ حجّش باشد؛ حَجَّةُ الاسلام یا حجّ واجبش باشد؛ با انجام این سه کار وظیفه‌‌ی روز نخست را به پایان برده است. □وادیِ عجیب عشق و دلدادگی و آرزومندی و امید، وادی‌یی است که این سه کار بزرگ باید در آن انجام شود؛ باید سرِ بریده شود؛ آنچه انّیّت و انانیّت سالک است باید ذبح شود؛ آن هم در وادی عشق و دلدادگی. □دوم باید مظهر اعظم شیطان رمی شود؛ یعنی آنچه بزرگ‌ترین تأثیراتِ دورکننده را در سالک می‌گذارد؛ بزرگ‌ترین خطر است و بزرگ‌ترین آسیب از رهگذر آن بر او وارد می‌شود. □سوم باید سر بتراشد؛ یعنی به عبودیّت و بندگی تن دهد و پذیرای آن شود. این سه لازمه‌ی مقام است. سالک با این سه، به مرتبه‌ی تسلیم نائل می‌شود و مُسلِم می‌شود؛ اهل تسلیمِ در برابر حق می‌شود. ... □○در محضر استاد مهدی طیب- ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●سیّد بن طاووس در إقبال الأعمال عمل دیگری را هم برای روز بیست و چهارم ماه ذی‌الحجّه نقل کرده است. می‌گوید؛ روز بیست وچهارم روزه و غسل را مراعات کنید؛ آن روز یک لباس تمیز بپوشید؛ خودتان را معطّر کنید و از خانه بیرون بیایید. در خانه نمانید؛ بلکه به زیارتگاهی یا محلّ خلوتی، یا بالای کوهی، یا دشت سبزه زاری، جای خلوتی بروید. اگر به زیارتگاه رفته‌اید، آنجا زیارت کنید. یا اگر جای خلوت دیگری هم بودید، زیارتی بخوانید. □●زیارت جامعه کبیره، بهترین زیارت است برای این که در آن روز خوانده شود. و بعد از آن، دو رکعت نماز و بعد هم هفتاد بار استغفار. و بعد از اینها بلند شوید و بر روی پاها بایستید؛ دستها را بلند کنید و نگاهتان را هم به سمت آسمان بدوزید و دعایی را نقل کرده است بخوانید. دعا با این عبارات شروع می‌شود؛ «اَلْحَمْدُ ِللهِ رَبِّ الْعالَمِينَ فاطِرِ السَّماواتِ وَ اْلأرْضِ ...» . □●اگر کسی علاقه مند است، به إقبال الأعمال مراجعه کند. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○نماز و دعای روز مباهله به نقل از (طبع جدید) ص ٣٥٤○□ □دو رکعت نماز با حمد و هر سوره که بخواهد بخواند و پس از سلام نماز هفتاد بار استغفار کند؛ سپس از جا برخیزد و دست‌ها را به دعا بلند کند و نگاهش را به آسمان بیندازد و بگوید: □الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ، وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَرَّفَنِي ما كُنْتُ بِهِ جاهِلًا، وَ لَوْ لا تَعْرِيفُكَ إِيّايَ لَكُنْتُ مِنَ الْهالِكِينَ، اذْ قُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُ «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»، فَبَيَّنْتَ لِيَ الْقَرابَةَ، وَ قُلْتَ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً»، فَبَيَّنْتَ لِيَ الْبَيْتَ بَعْدَ الْقَرابَةِ. ثُمَّ قُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ بِتَفَضُّلِكَ عَلى خَلْقِكَ وَ ارَدْتَ مَعْرِفَتَهُمْ بِالْبَيْتِ وَ الْقَرابَةِ، فَقُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُ «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ». □فَلَكَ الشُّكْرُ يا رَبِّ وَ لَكَ الْمَنُّ حَيْثُ هَدَيْتَنِي وَ ارْشَدْتَنِي، حَتّى لَمْ يَخْفَ عَلَيَّ الْأَهْلُ وَ الْبَيْتُ وَ الْقَرابَةُ، حَتّى عَرَّفْتَنِي نِسائَهُمْ وَ أَوْلادَهُمْ وَ رِجالَهُمْ. اللّهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ الَيْكَ بِذلِكَ الْمَقامِ الَّذِي لا يَكُونُ اعْظَمُ فَضْلًا مِنْهُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لا اكْثَرُ رَحْمَةً بِمَعْرِفَتِكَ ايَّاهُمْ، فَلَوْ لا هذا الْمَقامُ الْمَحْمُودُ الَّذِي أَنْقَذْتَنا، وَ دَلَلْتَنا الَى اتِّباعِ الْمُحَقِّقِينَ مِنْ اهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكَ وَ عِتْرَتِهِ، فَلَكَ الْحَمْدُ وَ الْمَنُّ وَ الشُّكْرُ عَلى نَعْمائِكَ وَ أَيادِيكَ. □اللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، الَّذِينَ افْتَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ، وَ ثَبَّتَّنا بِالْقَوْلِ الَّذِي عَرَّفُونا، وَ اجْزِ مُحَمَّداً وَ آلَهُ عَلَيْهِمُ السَّلامُ مِنّا افْضَلَ الْجَزاءِ، وَ أَدْخِلْنا فِي شَفاعَتِهِمْ دارَ كَرامَتِكَ، يا ارْحَمَ الرَّاحِمِينَ. □اللّهُمَّ هؤُلاءِ اهْلُ الْكِسَاءِ وَ الْعَباءِ يَوْمَ الْمُباهِلَةِ، وَ مَنْ دَخَلَ مِنَ الانْسِ وَ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ، اجْعَلْهُمْ شُفَعاءَنا، اسْأَلُكَ بِحَقِّ ذلِكَ الْمَقامِ انْ تَغْفِرَ لِي وَ تَرْحَمَنِي وَ تَتُوبَ عَلَيَّ، انَّكَ انْتَ التوَّابُ الرَّحِيمُ. □اللّهُمَّ انِّي اشْهِدُكَ انَّ أَرْواحَهُمْ وَ طِينَتَهُمْ واحِدَةٌ، وَ هُمُ الشَّجَرَةُ الَّتِي طابَ أَصْلُها وَ أَغْصانُها وَ أَوْراقُها. اللّهُمَّ فَارْحَمْنا بِحَقِّهِمْ، فَإِنَّكَ اقَمْتَهُمْ حُجَجاً عَلى خَلْقِكَ، وَ دَلائِلَ عَلى ما يُسْتَدَلُّ بِوَحْدانِيَّتِكَ، وَ باباً الَى الْمُعْجِزاتِ بِعِلْمِكَ الَّذِي يَعْجُزُ عَنْهُ الْخَلْقُ غَيْرُهُمْ، وَ انْتَ الْمُتَفَضَّلُ عَلَيْهِمْ حَيْثُ اقَمْتَهُمْ مِنْ بَيْنِ خَلْقِكَ وَ نَقَلْتَهُمْ مِنْ عِبادِكَ. فَجَعَلْتَهُمْ مُطَهَّرِينَ أُصُولًا وَ فُرُوعاً وَ مَنْبَتاً، ثُمَّ اكْرَمْتَهُمْ بِنُورِكَ، حَتّى فَضَّلْتَهُمْ مِنْ بَيْنِ اهْلِ زَمانِهِمْ وَ الاقْرَبِينَ الَيْهِمْ، فَخَصَصْتَهُمْ بِوَحْيِكَ، وَ انْزَلْتَ عَلَيْهِمْ كِتابَكَ، وَ أَمَرْتَنا بِالتَّمَسُّكِ بِهِما. □اللّهُمَّ فَانّا قَدْ تَمَسَّكْنا بِكِتابِكَ وَ بِعِتْرَةِ نَبِيِّكَ، الَّذِينَ اقَمْتَهُمْ لَنا دَلِيلًا وَ عَلَماً، وَ أَمَرْتَنا بِاتِّباعِهِمْ، اللّهُمَّ انّا قَدْ تَمَسَّكْنا فَارْزُقْنا شَفاعَتَهُمْ حِينَ يَقُولُ الْخاطِئُونَ «فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ. وَ لا صَدِيقٍ حَمِيمٍ». □اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الصَّادِقِينَ بِهِمْ، وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِشَفاعَتِهِمْ، وَ لا تُضِلَّنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا، آمِينَ رَبَّ الْعالَمِينَ. ثم تصلي عند كلّ دعاء ركعتين و تقيم إلى انتصاف النهار، أو زوال الشمس، و قد قبل إلى اصفرار الشمس، و كل ذلك حسن. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●«نماز روز مباهله به نقل کتاب‌های »●■ ■از امام کاظم علیه السّلام روایت شده است که در در حالی که کرده باشی، دو رکعت نماز به جا بیاور و پس از آن هفتاد بار کن؛ سپس از جای خود برخیز و در حالی که به محلّ سجده خود نگاه می‌کنی، این دعا را بخوان: ■اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ. الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ. اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ. اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي عَرَّفَنِي مَا كُنْتُ بِهِ جَاهِلًا وَ لَوْ لَا تَعْرِيفُهُ إِيَّايَ لَكُنْتُ هَالِكاً إِذْ قَالَ وَ قَوْلُهُ الْحَقُ «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى» فَبَيَّنَ لِيَ الْقَرَابَةَ فَقَالَ سُبْحَانَهُ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً» فَبَيَّنَ لِي أَهْلَ الْبَيْتِ بَعْدَ الْقَرَابَةِ وَ قَالَ تَعَالَى مُبَيِّناً عَنِ الصَّادِقِينَ الَّذِينَ أَمَرَنَا بِالْكَوْنِ مَعَهُمْ وَ الرَّدِّ إِلَيْهِمْ بِقَوْلِهِ سُبْحَانَهُ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» فَأَوْضَحَ عَنْهُمْ وَ أَبَانَ عَنْ صِفَتِهِمْ بِقَوْلِهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ» فَلَكَ الشُّكْرُ يَا رَبِّ وَ لَكَ الْمَنُّ حَيْثُ هَدَيْتَنِي وَ أَرْشَدْتَنِي حَتَّى لَمْ يَخْفَ عَلَيَّ الْأَهْلُ وَ الْبَيْتُ وَ الْقَرَابَةُ فَعَرَّفْتَنِي نِسَاءَهُمْ وَ أَوْلَادَهُمْ وَ رِجَالَهُمْ. ■اَللَّهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِذَلِكَ الْمَقَامِ الَّذِي لَا يَكُونُ أَعْظَمَ مِنْهُ فَضْلًا لِلْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أَكْثَرَ رَحْمَةً لَهُمْ بِتَعْرِيفِكَ إِيَّاهُمْ شَأْنَهُ وَ إِبَانَتِكَ فَضْلَ أَهْلِهِ الَّذِينَ بِهِمْ أَدْحَضْتَ بَاطِلَ أَعْدَائِكَ وَ ثَبَّتَّ بِهِمْ قَوَاعِدَ دِينِكَ وَ لَوْ لَا هَذَا الْمَقَامُ الْمَحْمُودُ الَّذِي أَنْقَذْتَنَا بِهِ وَ دَلَلْتَنَا عَلَى اتِّبَاعِ الْمُحِقِّينَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّكَ الصَّادِقِينَ عَنْكَ الَّذِينَ عَصَمْتَهُمْ مِنْ لَغْوِ الْمَقَالِ وَ مَدَانِسِ الْأَفْعَالِ لَخُصِمَ أَهْلُ الْإِسْلَامِ وَ ظَهَرَتْ كَلِمَةُ أَهْلِ الْإِلْحَادِ وَ فِعْلُ أُولِي الْعِنَادِ؛ فَلَكَ الْحَمْدُ وَ لَكَ الْمَنُّ وَ لَكَ الشُّكْرُ عَلَى نَعْمَائِكَ وَ أَيَادِيكَ. ■اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الَّذِينَ افْتَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَقَدْتَ فِي رِقَابِنَا وَلَايَتَهُمْ وَ أَكْرَمْتَنَا بِمَعْرِفَتِهِمْ وَ شَرَّفْتَنَا بِاتِّبَاعِ آثَارِهِمْ وَ ثَبِّتْنَا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ الَّذِي عَرَّفُونَاهُ فَأَعِنَّا عَلَى الْأَخْذِ بِمَا بَصَّرُونَاهُ وَ اجْزِ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَنَّا أَفْضَلَ الْجَزَاءِ بِمَا نَصَحَ لِخَلْقِكَ وَ بَذَلَ وُسْعَهُ فِي إِبْلَاغِ رِسَالَتِكَ وَ أَخْطَرَ بِنَفْسِهِ فِي إِقَامَةِ دِينِكَ وَ عَلَى أَخِيهِ وَ وَصِيِّهِ الْهَادِي إِلَى دِينِهِ وَ الْقَيِّمِ بِسُنَّتِهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ صَلِّ عَلَى الْأَئِمَّةِ مِنْ أَبْنَائِهِ الصَّادِقِينَ الَّذِينَ وَصَلْتَ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِكَ وَ أَدْخِلْنَا بِشَفَاعَتِهِمْ دَارَ كَرَامَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. ■اَللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَصْحَابُ الْكِسَاءِ وَ الْعَبَاءِ يَوْمَ الْمُبَاهَلَةِ اجْعَلْهُمْ شُفَعَاءَنَا أَسْأَلُكَ بِحَقِّ ذَلِكَ الْمَقَامِ الْمَحْمُودِ وَ الْيَوْمِ الْمَشْهُودِ أَنْ تَغْفِرَ لِي وَ تَتُوبَ عَلَيَ إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ. اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّ أَرْوَاحَهُمْ وَ طِينَتَهُمْ وَاحِدَةٌ وَ هِيَ الشَّجَرَةُ الَّتِي طَابَ أَصْلُهَا وَ أَغْصَانُهَا وَ أَوْرَاقُهَا. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○ #شمه‌ای_از_اسرار_حج (قسمت هفتم)○□ □○عید قربان عید قربانی شدن و اهل #قرب شدن است و به قرب راه پید
□○ (قسمت هشتم)○□ □○وقتی سر تراشید، یعنی تن به بندگی و عبودیّت داد. سر تراشیدن در فرهنگ امروز بشری هم نوعی خواری را می‌رساند. مجرمینی را که دستگیر می‌کنند، سرشان را می‌تراشند؛ این نوعی خواری و ذلّت است. □○وقتی حاجی هم با شیطان بیرون و هم با شیطان درون به مصاف پرداخت و در این نبرد غالب شد؛ می‌گوید خدایا من نبودم؛ من که‌ام که با شیطان بیرون مقابله کرده باشم؟! من که‌ام که بر شیطان درون غلبه کرده باشم؟! چون اینجا نقطه‌ی خطرناکی است. □○بعضی از کسانی که در مسیر سلوک بوده‌اند با بعضی از موفّقیّت‌هایی که در طی گردنه‌های سلوک نصیبشان شده است، دچار عُجب و غرور شده‌اند و به انیّت و انانیّت دچار شده و ادّعای مقاماتی کرده‌اند. اینجاست که سر می‌تراشد؛ یعنی می‌گوید خدایا من ذلیل توام؛ من عبد توام؛ من کیستم؟! همه چیز تویی؛ هرچه هست تویی. کسی که این‌گونه شد؛ از خود خالی شد و خود را در درون خویش سر برید و فریب شیطان را نخورد؛ وجودش که از خود تهی شد، از دوست پر می‌شود. □○معنیِ و یعنی این. این قرب قربِ بسیار عجیبی است. به‌قدری نزدیکی حاصل می‌شود که دوگانگی از بین می‌رود. □○روزی سالکی بود و محبوبی بود؛ این سالک می‌خواست به آن محبوب برسد؛ امّا با قربانی شدن، یگانگی حاکم شد؛ این فوق قرب است. قرب وقتی است که دو چیز باشند و به هم نزدیک شوند. امّا در اینجا دو تا نیستند؛ منی وجود ندارد؛ او رفت؛ همه چیز شد او. و این قرب عجیبی است. فرمود: «اِذا سَاَلَكَ عِبادِی عَنِّی فَإنِّی قَرِيبٌ» دوست نزدیک‌تر از من به من است □○این میوه‌ی قربانی شدن است؛ از خود خالی و از او پر شدن. همه‌ی وجودش می‌شود او و به مقام خلافت و ولایت می‌رسد. مقام خلیفة اللّهی میوه‌ی همین سیر است. روز عید قربان روزی است که ابراهیم خلیل علیه السلام به امر الهی بر حنجر فرزند محبوبش اسماعیل علیه السلام خنجر نهاد تا به فرمان خدا او را ذبح کند؛ هم پدر سمبل تسلیم مطلق است؛ هم فرزند. □○وقتی این حاصل شد؛ وقتی از قربانگاه استقبال کردند و برای قربانی آماده شدند، شایستگی امامت و خلافت فراهم آمد و ندا رسید؛ «اِنِّی جاعِلُكَ لِلنّاسِ اِماماً» . □○روز عید قربان روز نیل ابراهیم خلیل علیه السلام به مقام امامت است.اینجاست که عبد به مقام خلافة ‌اللّهی که مقام شایسته‌ی سالک الی الله و عبد خداست دست پیدا می‌کند. حال که این موفّقیّت حاصل شد؛ به یُمن این موفّقیت، خدای متعال سه شب سالک موفّق را در منا میهمان می‌کند. □○وقوف در منا میهمانی پیروزی در سیری است که سالک طی کرده است. صاحب‌خانه و میزبان خداست و او سالک به مقصد رسیده را سه شب میهمان می‌کند. در منا روزهای بعد عمل آنچنانی‌یی وجود ندارد؛ جز اینکه رمی جمرات می‌کنند و برمی‌گردند و فقط وقوف مهم است. ... □○در محضر استاد مهدی طیب - ۹۱/۰۸/۰۵○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●خاتم‌بخشی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام و نزول آیه‌ی ولایت●■ ■واقعه‌ی دیگری که در روز مباهله رخ داده است، ماجرای امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است. ظاهراً میانه‌های روز بوده است؛ مثلاً ساعت ده صبح که وقت نماز واجب نبود؛ امّا گروهی از مؤمنین که فراغتی داشتند، داخل مسجد مشغول عبادت بودند؛ ذکر می‌گفتند؛ قرآن می‌خواندند؛ دعا می‌خواندند؛ بعضی هم نماز مستحبّی می‌خواندند، از جمله امیرالمؤمنین علیه‌السّلام که نزدیک در مسجد، مشغول خواندن نماز مستحبّی بودند. فقیری آمد و استمداد کرد. کسی به او کمک نکرد. بسیاری از کسانی هم که در مسجد مشغول عبادت بودند، فقیر بودند و چیزی نداشتند که بدهند. بعضی‌ها هم سرشان گرم عباداتشان بود و توجّهی نکردند. ■این فقیر، دلشکسته و مأیوس سرش را پایین انداخت که دست خالی از مسجد بیرون برود. به سمت در آمد که از مسجد خارج شود، از جلوی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام عبور کرد. حضرت در رکوع نماز بودند و در همان حالت، انگشتر خود را با اشاره‌ی دستشان که بر روی زانویشان بود، به او نشان دادند؛ او متوجّه مقصود حضرت شد که حضرت می‌گویند بیا این انگشتر را از انگشتم دربیاور و ببر بفروش و نیاز خودتت را از پول آن برطرف کن. فقیر جلو آمد و در حال رکوع، انگشتر را از دست حضرت درآورد و به سمت در رفت که از مسجد بیرون برود. ■مقارن با این واقعه، این آیه ی شریفه بر پیامبر نازل شد؛ «إنَّما وَلِيُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقِيمُونَ الصَّلوٰةَ وَ يُؤتونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ» منحصراً ولیّ شما خداست و رسول خدا و مؤمنانی که نماز به¬پا می‌دارند و در حال رکوع صدقه می‌دهند. ■اصحاب رسول الله صلّی الله علیه و آله که در حضور پیامبر در نزدیکی مسجد ایستاده بودند؛ سؤال کردند یا رسول الله! فهمیدیم خدا و رسول یعنی چه؛ امّا مقصود از مؤمنانی که در رکوعِ نماز صدقه می‌دهند، چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند صبر کنید؛ اوّلین کسی که از مسجد بیرون آمد، بپرسید در مسجد چه اتّفاقی افتاد. ■اوّلین فرد همان فقیر بود. از او پرسیدند: در مسجد چه اتّفاقی افتاد؟ او ماجرا را نقل کرد؛ گفت: امیرالمؤمنین علیه‌السّلام در حال رکوع این انگشتر را به من دادند؛ و من می‌روم که آن را به پول تبدیل کرده و نیازم را برطرف کنم. ■پیغمبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرمودند: مقصود از مؤمنانی که در حال رکوعِ نماز صدقه می‌دهند، علی بن ابی‌طالب علیه‌السّلام است. ■●استاد مهدی طیب- ۹۱/۰۸/۱۸●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○روز بیست و پنجم ماه ذی‌الحجّه، روز نزول سوره هل‌أتىٰ است○□ □○بنا به برخی از روایات، روز مباهله همین روز بیست و پنجم بوده است و به تبع آن، نزول آیه ی تطهیر و ماجرای اصحاب کساء هم در همین روز واقع شده است. □○این دو روز ( بیست و چهارم و بیست و پنجم ذی الحجّه ) حاکی از مقام بلند و و و و و بلند معنوی علیهم‌السّلام است. □○در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی ۱۸ آبان ۹۱○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●روز بیست‌ونهم ماه ذی‌الحجّه: از دنیا رفتن خلیفه‌ی دوم●■ ■●ضرباتی که بر خلیفه‌ی دوم وارد آمده بود، کار خود را کرد و در روز بیست‌ونهم ماه ذی‌الحجّه خلیفه‌ی دوم از دنیا رفت. عمر در طلیعه‌ی مرگ برای جانشینی، وصیّتی کرد که از پدیده‌های بسیار عبرت‌انگیز است. شورای شش‌نفره‌ای که خلیفه‌ی دوم وصیت کرد تشکیل شود تا آن شش نفر از بین خود یک نفر را به‌منزله ی خلیفه انتخاب کنند، مسائل بسیار عجیبی دارد که بسیار قابل تأمّل است. ■●منتهی چون این بحث‌ها را قبلاً کرده‌ام، نمی‌خواهم فرصت را صرف بیان مجدّد آنها کنم؛ امکان دسترسی شما به آن صحبت‌ها وجود دارد؛ ولی استدعا می‌کنم حتماً مراجعه کنید و ببینید طرحی که خلیفه‌ی دوم برای آن شورا تهیّه کرد، چه طرحی بود؟ چگونه خودش از قبل پیش‌بینی کرد که چه کسی در این شورا انتخاب خواهد شد و او وقتی خلیفه می‌شود چه فجایعی به بار می‌آورد! ■●در کتا‌ب های اهل سنّت همه‌ی اینها از زبان خود عمر قبل از مرگش نوشته شده است. بعد هم چه مکانیزمی برای تصمیم‌گیری تعیین کرد! از بین این شش نفر یک نفر یعنی ، آن سرمایه‌دار عجیبی که ثروت او افسانه‌ای بود، را برگزید و به او حقّ وتو داد. گفت: اگر سه به سه شدند، باید رأی سه‌تایی که عبدالرّحمان‌بن‌عوف جزء آنها است، اجرا شود؛ اگر پنج به یک شدند، گردن یک نفر را بزنید؛ اگر چهار به دو شدند، گردن دو نفر را بزنید؛ اگر سه به سه شدند، نظر سه نفری که در بین آنها عبدالرّحمان‌بن‌عوف نیست، قابل اجرا نیست و اگر اصرار کردند، گردن هر سه را بزنید و اگر سه روز گذشت و شش نفر نتوانستند حتّی سه به سه شوند و هر‌کس می‌گفت خودم؛ گردن شش نفرشان را بزنید. این مکانیزمی بود که خود عمر برای آن شورای فرمایشی برای انتخاب آزاد و دموکراتیک طرّاحی کرد و مأموریت نظارت بر اجرای آن را هم به اباطلحه‌ی‌انصاری داد. در ماجرای شرح‌حال عمّار‌یاسر به این نکته هم اشاره کرده‌ام که در روز شورا بیرون شورا به نفع امیرالمؤمنین ع چه فعّالیت چشمگیری انجام می‌دهد! ■●در این ، که یکی از آنها علیه السلام بود، دیگری ؛ یکی بود، دیگری ؛ یکی عبدالرّحمان‌بن‌عوف بود و ششمی ؛ به‌نحوی عمل شد که طلحه به نفع عثمان و زبیر به نفع امیرالمؤمنین علیه السلام کنار رفتند. چهار نفر ماندند؛ که دو نفر دیگر غیر از امیرالمؤمنین علیه السلام و عثمان هر دو گفتند ما طالب حکومت نیستیم. هم سعد‌بن‌ابی‌وقّاص گفت من مرد جنگم و هم عبدالرّحمان‌بن‌عوف مرد سرمایه و ثروت‌اندوزی بود؛ ولی با نقش تعیین‌کننده‌ای که عمر به عبدالرّحمان‌بن‌عوف داده بود، فی الواقع او تعیین‌کننده‌ی سرنوشت شورا شد. ■●او هم با زرنگی و مکّاری اوّل به امیرالمؤمنین علیه السلام پیشنهاد کرد که اگر بپذیری حکومت را طبق قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه وآله و روش ابابکر و عمر اداره کنی، با تو بیعت می‌کنم و اگر من با تو بیعت کنم، عملاً رأی تو اکثریت پیدا می‌کند و تو خلیفه می‌شوی؛ ولی می‌دانست چه شرطی کند که امیرالمؤمنین علیه السلام آن را نپذیرند. امیرالمؤمنین علیه السلام هم کسی نبودند که به دروغ تعهّدی را قبول کنند و بعد زیر آن تعهّد بزنند. ■●شرط عمل به روش ابابکر و عمر؛ که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: نه؛ قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه وآله روی چشم من؛ امّا روش ابابکر و عمر را در حکومت قبول ندارم. من طبق اجتهاد خودم عمل خواهم کرد. او گفت نه؛ این‌گونه نمی‌شود. سپس به عثمان پیشنهاد کرد. عثمان هم استقبال کرد و گفت: بله؛ من حکومت را طبق قرآن، سنّت پیامبرصلی الله عبیه وآله و روش شیخین اداره خواهم کرد. عبدالرّحمن هم با او بیعت کرد و در‌نتیجه عثمان به خلافت رسید.فجایع و مظالمی که در دوران خلافت عثمان رخ داد و نهایتاً منجر به شورش مردم علیه عثمان و کشته شدن او شد، میوه‌ی وصیّت خلیفه‌ی دوم،عمر‌بن‌الخطّاب است. ■●استاد مهدی طيب - ٩ آبان ۹۲ ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ □در روز دو مناسبت واقع شده است. مناسبت اوّل بسیار شاد و فرخنده است. سالروز ازدواج پدر بزرگوار رسول‌خدا صلی الله علیه و آله، حضرت عبدالله علیه السلام و مادر عظیم القدر ایشان، آمنه‌بنت‌وهب علیها سلام، در سال پنجاه‌و‌چهارم قبل از هجرت پیامبر است. □این ازدواج منشأ بزرگترین نورها در هستی شد. انتقال نور پیامبر‌اکرم صلی الله علیه و آله به عالم ظاهر، میوه و محصول ازدواج پاک و فرخنده‌ای بود که خدای‌متعال میان عبدالله و آمنه علیها سلام محقّق کرد. □جا دارد این ازدواج فرخنده را خدمت میوه‌ی این ازدواج، که وجود مقدّس بقیّة‌الله‌الاَعظم ارواحنافداه هستند را، به همه‌ی دوستداران خاندان نبوّت و رسالت، تبریک عرض کنم. □●در محضر استاد مهدی طیب- جلسه ی ۲۵مهر۹۲●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ □در روز دو مناسبت واقع شده است. مناسبت اوّل بسیار شاد و فرخنده است. سالروز ازدواج پدر بزرگوار رسول‌خدا صلی الله علیه و آله، حضرت عبدالله علیه السلام و مادر عظیم القدر ایشان، آمنه‌بنت‌وهب علیها سلام، در سال پنجاه‌و‌چهارم قبل از هجرت پیامبر است. □این ازدواج منشأ بزرگترین نورها در هستی شد. انتقال نور پیامبر‌اکرم صلی الله علیه و آله به عالم ظاهر، میوه و محصول ازدواج پاک و فرخنده‌ای بود که خدای‌متعال میان عبدالله و آمنه علیها سلام محقّق کرد. □جا دارد این ازدواج فرخنده را خدمت میوه‌ی این ازدواج، که وجود مقدّس بقیّة‌الله‌الاَعظم ارواحنافداه هستند را، به همه‌ی دوستداران خاندان نبوّت و رسالت، تبریک عرض کنم. □●در محضر استاد مهدی طیب- جلسه ی ۲۵مهر۹۲●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️یوم غدیر خمٍ افضل اعیاد امّتی◾️ ▪️عید فرصتی برای عود به خویشتن و بازگشت به خویشتن است. انسانی که در روزمرگی ها خود را فراموش می کند؛ و اسیر آمد و شدها ، داد و ستد ها، گفتگوها و فعالیت های روزمره ی زندگی مادی خویشتن می شود؛ و از خویشتن خویش غافل می شود؛ به فرصتی احتیاج برای برگشتن ، اندیشیدن و برای پرداختن به خود دارد. ▪️با توجه به این معنا از ،افضل اعیاد این امت،عید غدیر خم است. یعنی بزرگ ترین و مناسب ترین فرصت،مساعدترین شرایط برای بازگشت به خویشتن خویش،عید غدیر خم است. انسانی که خلیفة الله است؛ انسانی که تجلی گاه همه ی اسماء و صفات الهی است؛انسانی که همه ی علم و قدرت الهی در خمیره ی او به ودیعت نهاده شده است؛ امّا اکنون به از خودبیگانگی دچار و به حقارت مبتلا شده است؛ این انسان برای بازگشت به خودش، برای رسیدن به قله ی بلند خلیفة اللهی،برترین و مساعدترین فرصتی که در اختیار دارد؛ سرسپردن به آستان ولایت است. یعنی دست بیعت سپردن به ولی اعظم خدا است؛که انسان می تواند به خویشتن خویش برگردد. ▪️در مکتب عرفانی، سرسپردن و دست بیعت دادن به ولی، در مسیر سلوک جایگاه ویژه ای دارد. منتها از همین احادیث،این نکته را به خوبی می توان دریافت؛ که اگر انسان بخواهد عود به خود کند؛ به خویشتن خویش بازگردد؛ خود بیگانگی را بتواند ترک کند و به خودآگاهی منتقل شود؛ بتواند به تمامیت ظرفیت خودش دست پیدا کند؛و همه ی ظرفیت به ودیعت نهاده شده ی در خود را فعلیت بخشد؛ بهترین و سرنوشت سازترین زمان، فرصت بیعت با انسان کامل است؛ بیعت با ولی اعظم خداست. لذا عید غدیر خم،افضل اعیاد امت است. ▪️در ،انسان نفس خود را در راه عشق حق متعال قربانی می کند. در سرزمین منای عشق و آرزو، نفس خودش را، انیت ،انانیت ، خودبینی، خودپرستی و خودپسندی را ذبح می کند. در ،یک ماه دوره کنترل نفس را از طریق روزه و و از طریق پرداختن به عبادات طی می کند. این ها همه فرصت های خوبی هستند.در روز جمعه دست از کار و فعالیت و تلاش های مادی و دنیوی می کشد و فراغتی برای خودش تعبیه می کند.این ها همه فرصت های مناسبی برای بازگشت به خویشتن هستند.اما مناسب ترین و مؤثرترین فرصت، خم است. ◾️مهدی طیب - ۱۳۹۲/۸/۲ ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️سیّد بن طاووس در إقبال الأعمال عمل دیگری را هم برای روز بیست و چهارم ماه ذی‌الحجّه نقل کرده است. می‌گوید؛ روز بیست وچهارم روزه و غسل را مراعات کنید؛ آن روز یک لباس تمیز بپوشید؛ خودتان را معطّر کنید و از خانه بیرون بیایید. در خانه نمانید؛ بلکه به زیارتگاهی یا محلّ خلوتی، یا بالای کوهی، یا دشت سبزه زاری، جای خلوتی بروید. اگر به زیارتگاه رفته‌اید، آنجا زیارت کنید. یا اگر جای خلوت دیگری هم بودید، زیارتی بخوانید. ▪️زیارت جامعه کبیره، بهترین زیارت است برای این که در آن روز خوانده شود. و بعد از آن، دو رکعت نماز و بعد هم هفتاد بار استغفار. و بعد از اینها بلند شوید و بر روی پاها بایستید؛ دستها را بلند کنید و نگاهتان را هم به سمت آسمان بدوزید و دعایی را نقل کرده است بخوانید. دعا با این عبارات شروع می‌شود؛ «اَلْحَمْدُ ِللهِ رَبِّ الْعالَمِينَ فاطِرِ السَّماواتِ وَ اْلأرْضِ‏ ...» . @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️روز نزول هَلْ أَتَى 🍀ماجرای انفاق خالصانه‌ و مقامات بلند معنوی اهل‌بیت علیهم‌السّلام 🍀هلْ أَ
☑️روز بیست و پنجم ماه ذی‌الحجّه، روز نزول سوره هل‌أتىٰ است. ▪️بنا به برخی از روایات، روز مباهله هم روز بیست و پنجم بوده است و به تبع آن، نزول آیه ی تطهیر و ماجرای اصحاب کساء هم در همین روز واقع شده است. ▪️این دو روز ( بیست و چهارم و بیست و پنجم ذی الحجّه ) حاکی از مقام بلند ولایت و امامت و خلافت و کرامات و فضائل و مراتب بلند معنوی اهل بیت علیهم‌السّلام است. ◾️در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی ۱۸ آبان ۹۱◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️روز بیست‌ونهم ماه ذی‌الحجّه: از دنیا رفتن خلیفه‌ی دوم◾️ ▪️ضرباتی که بر خلیفه‌ی دوم وارد آمده بود، کار خود را کرد و در روز بیست‌ونهم ماه ذی‌الحجّه خلیفه‌ی دوم از دنیا رفت. عمر در طلیعه‌ی مرگ برای جانشینی، وصیّتی کرد که از پدیده‌های بسیار عبرت‌انگیز است. شورای شش‌نفره‌ای که خلیفه‌ی دوم وصیت کرد تشکیل شود تا آن شش نفر از بین خود یک نفر را به‌منزله ی خلیفه انتخاب کنند، مسائل بسیار عجیبی دارد که بسیار قابل تأمّل است. ▪️منتهی چون این بحث‌ها را قبلاً کرده‌ام، نمی‌خواهم فرصت را صرف بیان مجدّد آنها کنم؛ امکان دسترسی شما به آن صحبت‌ها وجود دارد؛ ولی استدعا می‌کنم حتماً مراجعه کنید و ببینید طرحی که خلیفه‌ی دوم برای آن شورا تهیّه کرد، چه طرحی بود؟ چگونه خودش از قبل پیش‌بینی کرد که چه کسی در این شورا انتخاب خواهد شد و او وقتی خلیفه می‌شود چه فجایعی به بار می‌آورد! ▪️در کتا‌ب های اهل سنّت همه‌ی اینها از زبان خود عمر قبل از مرگش نوشته شده است. بعد هم چه مکانیزمی برای تصمیم‌گیری تعیین کرد! از بین این شش نفر یک نفر یعنی ، آن سرمایه‌دار عجیبی که ثروت او افسانه‌ای بود، را برگزید و به او حقّ وتو داد. گفت: اگر سه به سه شدند، باید رأی سه‌تایی که عبدالرّحمان‌بن‌عوف جزء آنها است، اجرا شود؛ اگر پنج به یک شدند، گردن یک نفر را بزنید؛ اگر چهار به دو شدند، گردن دو نفر را بزنید؛ اگر سه به سه شدند، نظر سه نفری که در بین آنها عبدالرّحمان‌بن‌عوف نیست، قابل اجرا نیست و اگر اصرار کردند، گردن هر سه را بزنید و اگر سه روز گذشت و شش نفر نتوانستند حتّی سه به سه شوند و هر‌کس می‌گفت خودم؛ گردن شش نفرشان را بزنید. این مکانیزمی بود که خود عمر برای آن شورای فرمایشی برای انتخاب آزاد و دموکراتیک طرّاحی کرد و مأموریت نظارت بر اجرای آن را هم به اباطلحه‌ی‌انصاری داد.در ماجرای شرح‌حال عمّار‌یاسر به این نکته هم اشاره کرده‌ام که در روز شورا بیرون شورا به نفع امیرالمؤمنین ع چه فعّالیت چشمگیری انجام می‌دهد! ▪️در این ، که یکی از آنها علیه السلام بود، دیگری ؛ یکی بود، دیگری ؛ یکی عبدالرّحمان‌بن‌عوف بود و ششمی ؛ به‌نحوی عمل شد که طلحه به نفع عثمان و زبیر به نفع امیرالمؤمنین علیه السلام کنار رفتند. چهار نفر ماندند؛ که دو نفر دیگر غیر از امیرالمؤمنین علیه السلام و عثمان هر دو گفتند ما طالب حکومت نیستیم. هم سعد‌بن‌ابی‌وقّاص گفت من مرد جنگم و هم عبدالرّحمان‌بن‌عوف مرد سرمایه و ثروت‌اندوزی بود؛ ولی با نقش تعیین‌کننده‌ای که عمر به عبدالرّحمان‌بن‌عوف داده بود، فی الواقع او تعیین‌کننده‌ی سرنوشت شورا شد. او هم با زرنگی و مکّاری اوّل به امیرالمؤمنین علیه السلام پیشنهاد کرد که اگر بپذیری حکومت را طبق قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه واله و روش ابابکر و عمر اداره کنی، با تو بیعت می‌کنم و اگر من با تو بیعت کنم، عملاً رأی تو اکثریت پیدا می‌کند و تو خلیفه می‌شوی؛ ولی می‌دانست چه شرطی کند که امیرالمؤمنین علیه السلام آن را نپذیرند. امیرالمؤمنین علیه السلام هم کسی نبودند که به دروغ تعهّدی را قبول کنند و بعد زیر آن تعهّد بزنند. شرط عمل به روش ابابکر و عمر؛ که امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: نه؛ قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه واله روی چشم من؛ امّا روش ابابکر و عمر را در حکومت قبول ندارم. من طبق اجتهاد خودم عمل خواهم کرد. او گفت نه؛ این‌گونه نمی‌شود. سپس به عثمان پیشنهاد کرد. عثمان هم استقبال کرد و گفت: بله؛ من حکومت را طبق قرآن، سنّت پیامبرصلی الله علیه واله و روش شیخین اداره خواهم کرد. عبدالرّحمن هم با او بیعت کرد و در‌نتیجه عثمان به خلافت رسید.فجایع و مظالمی که در دوران خلافت عثمان رخ داد و نهایتاً منجر به شورش مردم علیه عثمان و کشته شدن او شد، میوه‌ی وصیّت خلیفه‌ی دوم،عمر‌بن‌الخطّاب است. ◾️استاد مهدی طيب - ٩ آبان ٩٢ ◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ☘ازدواج امیر‌المؤمنین علیه‌السّلام و فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها رخداد بسیار شاد و شیرین ازدواج و وصلت امیرالمومنین علیه‌السّلام و فاطمه‌ی‌زهرا سلام‌الله‌علیها در در سال دوم هجری‌قمری واقع شده است. ☘ازدواجی که منشأ پدید آمدن یازده امام معصوم و استمرار نسل رسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله بود در انبوهی غیر باورکردنی، همان‌گونه که قرآن تعبیر فرمود: «اِنّا اَعْطَیناكَ الْكَوْثَرَ»؛ چون یکی از معانی نسل بسیار فراوان است. کسانی که طعنه می‌زدند پیامبر پسری ندارد که نسلش باقی بماند و او ابتر است؛ قرآن‌کریم فرمود: خود آنها ابترند. با اینکه آنها پسر داشتند؛ امّا از هیچ یک از پسران آنها فرزندی باقی نماند و نسل آنها از بین رفت؛ امّا نسل پیامبر‌اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله از طریق فاطمه‌ی‌زهرا سلام‌الله‌علیها و با ازدواج با امیرالمؤمنین علیه‌السّلام بسیار پربرکت شد. ☘همه‌ی سادات عالم میوه‌ی آن ازدواج هستند. مکتب عظیم تشیّع گُلی است که در گلستان این وصلت رویید و شکُفت و این همه معارف بلند الهی از طریق این عدد خاندان عظیم به‌دست بشر رسید. @mohamad_hosein_tabatabaei