کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#افطاری ۱۲ ◾️سخن دیگر اینکه مردم گمان میکنند ماه رمضان در عالم طبیعت و در زمان و مکان جلوه دارد
#افطاری ۱۳
▪️در هر مهمانی رسم این است که مهمان بر میزبان وارد می شود اما در ضیافت الهی اینگونه است که جان صائم، مورود و مضیف الهی میشود و حق بر چنین جانی وارد میشود لذا وارد و ورد و مورود یکی میشود که آنجا خانه وحدت است. و اینکه درهای بهشت گشوده و ابواب جهنم بسته میشود و شیاطین به غل و زنجیر کشیده میشوند مربوط به صاحبان نفوسی است که به ضیافت الهی وارد شده باشند.
▪️مضیف خدا قرقگاهی است که شیاطین بدانجا راه ندارند و ابواب جهنم محکم بسته است چون آن ضیافتخانه دار وحدت است و جهنم مربوط به کثرات میباشد. وحدت همان بهشت موعود است و از سویی جنت ستر و پوشش است و روزهدار در عملی که در واقع عمل نیست بلکه ترک است و مثل ندارد وارد میشود و چون روزه ترک است و عمل وجودی نیست که در دیدگان ظاهر گردد و با اعضا و جوارح صورت گیرد از آن جز خدا آگاه نیست پس از غیر خدا مستور و پوشیده است. خواب چنین کسی عبادت و نفس کشیدنش تسبیح است پس بکوش تا به این ضیافتخانه وارد شوی...
#ح_م
#افطارى ۱
#بسمه_تعالى_شأنه
▪️از شکر نعمت درک ماه مبارک رمضان ولو درک ظاهری ضیافت الله قاصر هستیم، الحمدلله. معنای لغوی صوم هم امساک است و هم رفعت و بالا آمدن. چه لطیف که در زبان آذری هم به روزه، عروج میگویند. عروج معادل صوم عربی است لذا صائم کسی است که عروج پیدا میکند...
▪️«لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ: فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ، وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ»
▪️روزه دار دو خوشحالی دارد؛ خوشحالی اول مربوط به خود افطار است و خوشحالی دوم «عِندَ لِقاء رَبِّهِ بِصومِه» است.
✔️ماه مبارک دو شأن دارد:
۱- شأن امساکی ۲- شأن افطاری
▪️شأن اول که هنگام افطار است، فرح دارد زیرا به نفس حیوانی خودش به وفق اقتضاء و درخواستش احسان میکند یعنی به مرتبه نفس و بدنش که بالذات طالب غذاست و توجه به ماده دارد غذا میدهد. افطاری که بسیار مستحب است همین افطار به نفس حیوانی خود انسان است منتها بشر نوعاً خودش را نمیشناسد، شاید به دلیل شدت قرب به خودش و یا غفلت از خودش، لذا حق متعال افطار به دیگران را آئینه ما قرار داده تا خود را در سیمای دیگران ببینیم.
▪️افطاری دهنده مظهر «یُطْعِمُ وَ لَا يُطْعَمُ» است، در شأن افطاری مظهر يُطْعِمُ و در شأن امساکی مظهر لَايُطْعَمُ میشود...
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#افطارى ۱ #بسمه_تعالى_شأنه ▪️از شکر نعمت درک ماه مبارک رمضان ولو درک ظاهری ضیافت الله قاصر هستیم،
#افطارى ۲
▪️اقتضاء نفس حیوانی این است که باید به او بر اساس طلبش خوردنی و آشامیدنی و... را بدهی که این میشود جلوهای از مقام تشبیه. اعنی به سبب اینکه قوای نباتی و حیوانی و اعضاء و جوارح برای نفس ناطقه انسانی در مرتبه طبیعت و ماده مَظهریت دارند، لازم است نفس به اقتضای طلب ذاتی آنها کمالات مناسب با این مطالبه را به ایشان اعطا کند. در اینصورت انسان در مقام تشبیه مظهر خدا در رزاقیت و طعام دادن میشود لذا به تلبس به اسم شریف رزاق و تخلق به آیه «وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ...» عند الافطار فرحناک میشود.
▪️سپس میفرماید: «فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ» بصومه. اینجا هم صائم فرحناک میشود به لقاء ربش در مقام صوم و روزه؛ اعنی فرحناک است به وصول به مقام تنزیه؛ چون چیزی نمیخورد.
▪️روزه عملی است که در آن ترک است برخلاف همه عبادات که فعل و انجام عملی است؛ در روزه ترک هست؛ نخور! ننوش! فلان برنامه را نداشته باش! در روزه نه ذکری هست و نه فعلی. فقط نباید بخوری و بیاشامی، باید ترک این افعال کنی لذا پیامبر فرمودند که روزه عبادتی است که مثل ندارد.
▪️انسان در روزه مظهر تنزیه حق متعال میشود البته تنزیه مقید، چون ما به تنزیه مطلق راه نداریم، تنزیه مطلق فقط شأن خود حق متعال است. وقتی انسان به مرتبهی تنزیه میرسد خوشحال میشود؛ همینطور وقتی به مرتبه تشبیه میرسد حمد خدا را میخواهد جاری کند که در تشبیه به مرتبهای رسیده که همه کمالات را از برای او میداند، حالا میخواهد به اعضاء و جوارحش رزق بدهد.
▪️«أَزِمَّةَ اَلْأُمُورِ طُرّاً بِيَدِهِ وَ مَصَادِرَهَا عَنْ قَضَائِهِ»؛ حالا همه امور را از خدا میبیند، همه مخلوقات را عیالالله میداند کما اینکه خدا به همه مخلوقاتش رزق میدهد؛ «یَرزُقُ وَ لایُرْزَق»، خودش چیزی نمیخورد. شما هم مظهر یرزق و یطعم میشوید، مظهر حق متعال میشوید. دهش دارید و به اعضا و جوارح خودتان عندالإفطار رزق میدهید، به جناب جسم غذا میدهید.
▪️خدای متعال انسان را برزخ قرار داده است. از آن طرف انسان در حالی که در مقام حمد قرار گرفته و مظهریت خدا میشود در طعام دادن، از طرفی در طول روز مظهر تنزیه حق متعال میشود که «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ...»، «یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ یَا غَفُورُ یَا رَحِیمُ أَنْتَ الرَّبُّ الْعَظِیمُ الَّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیر»، مظهر «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ» در طول روز و «هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیر» از افطار تا سحر.
▪️لذا در این دو موطن، روزهدار خوشحال است و چون روزهدار به مقام تنزیه میرسد، حق متعال میفرماید : «الصَّوْمُ لِي...» دیگر مال من هستی «وَ أَنَا أَجْزِي بِه»
▪️چرا؟ چون جزای کسی که مظهر «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ» شده باید از جنس خودش باشد پس خدای منزه که «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ» است، خودش پاداش روزه میشود... .
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#افطارى ۲ ▪️اقتضاء نفس حیوانی این است که باید به او بر اساس طلبش خوردنی و آشامیدنی و... را بدهی که
#افطاری ۳
▪️حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه و آله فرمود: «الصَّومُ جُنَّةٌ مِنَ النّارِ». روزه سپر آتش است.
▪️«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِن قَبلِكُم لَعَلَّكُم تَتَّقونَ» (بقره، ۱۳۸)
▪️در آیات مربوط به روزه، به تقوا اشاره شده است زیرا تقوا همان وقایه و سپر است. سپس میفرماید: بوی دهان روزه دار (خُلوف) نزد حق متعال از مشکِ اَذفر (خوشبو و تند و تیز) بهتر است. دلیل آن هم این است که نزد حق متعال بوی ظاهر ملاک نیست. ما بوی ظاهر را قضاوت میکنیم و خدا باطن را میپسندد لذا فرمود «سینِ» بلال [حبشی] نزد حق متعال «شین» است. وقتی جناب بلال اذان میگفت، تلفظ او طوری بود که در عبارت «اشهد ان لا اله الا الله»، «اشهد»، «اسهد» شنیده میشد و برخی ایراد گرفتند. پیامبر فرمود: «سِینَ بِلالٍ عِنْدَاللهِ الشِّینُ»؛ سینِ بلال نزد حق متعال شین است لذا بوی دهان روزهدار ظاهراً بد است لکن چون روزه به روح برمیگردد و اینجا تنفس است که بوی دهان را خارج میکند و مبدأ این تنفس را نیز روح میدانیم و روح، ریح و ریحان و خوشبوست لذا حق تبارک و تعالی و ملائکه الهی خلوف را از مشک خوشبو بهتر میدانند.
▪️یک معنای بسته شدن در دوزخ و زنجیر شدن شیاطین همان بسته شدن و به بند کشیده شدن قوای حیوانی است. هفت در جهنم همین پنج قوه حسی و خیال و وهم است، «لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ...» (حجر، ۴۴). یکی از اهل معرفت میگفت اگر در جهنم را ببندند، آتش آن شدیدتر میشود به همین دلیل نیز قوه درخواست و شهوت شخص روزهدار بیشتر میشود اعنی میل او به اطعمه و اشربه زیادتر میشود اما امساک میکند. از طرفی هم شیطان در زنجیر شده است چون انسان در مقام تنزیه است. اگر انسان در مقام تشبیه باشد، شیطان در زنجیر نیست، چون در عالمِ حدود، شیطان جولان دارد و اغواگری میکند لذا فرمود شیطان در بین خون انسان جریان دارد، مجرای حضور او را به جوع و عطش مسدود کنید؛ «إِنَّ الشَّيْطانَ يَجْرِي مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّمِ فَسُدُّوا مَجَارِيهِ بِالْجُوعِ وَ الْعَطَشِ»
▪️اگر انسان در مقام تنزیه قرار بگیرد، دیگر شیطان به آن مقام راه ندارد چون شیطان در خیال است، شیطان حد است، نقص است، هر جا حدود است شیطان نیز هست. وقتی انسان از حد برهد، به مقام تنزیه رفته است و شیطان به آنجا راه ندارد...
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#افطاری ۳ ▪️حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه و آله فرمود: «الصَّومُ جُنَّةٌ مِنَ النّارِ». روزه سپر
#افطاری ۴
▪️لصَّائِمِ فَرْحَتَانِ: فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ، وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ
▪️انسان دو بعد دارد لذا دو فرح دارد؛ یکی بعد جسمانی و دیگری بعد روحانی. اقتضاء آن بعد جسمانی و نفس حیوانی، غذاهای مادی است لذا عندالافطار باید به آنها غذا بدهد. نوعاً میبینیم مردمانی هم که اهل عبادت و روزه گرفتن نیستند ایام ماه رمضان افطاری میدهند و به ضیافتهای افطاری هم میروند، این ناشی از اقتضای همین نفس حیوانی است. به وفق نفس حیوانی، خوردن را همه دوست دارند و از آن، فرح در جسم و نفس حاصل میکنند؛ جوارح قوت میگیرد و قوت جوارح، جوانح را هم متأثر میکند، لذا افطار عندالغروب است و روح در جسم غروب کرده و به اقتضائات جسم مرتبط شده است. پس به یک معنا افطار که از غروب آغاز میشود برای نفس حیوانی ماست.
▪️ما یک نفس الهی و نفس انسانی نیز داریم. این نفس «عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ» بصومه فرحناک میشود و این عند لقاء ربه، سحر است. سحر وقت ملاقات است. کسی که بخواهد با پروردگارش، با محبوبش ملاقات کند زمانش سحر است لذا فرمود یا موسی! دروغ میگوید کسی که میگوید عاشق تو هستم ولی سحر ندارد. سحر مظهر روح میشود لذا انسان صائم روزه دار دو فرح دارد؛ یک فرحش هنگام افطار و خوردن است و دیگری، فرح هنگام سحر است که لقاء حق متعال توسط روح است. از سحر امساک شروع میشود، سحر یعنی توجه نفس به فوق عالم ماده! آنچه مربوط به لذائذ دنیوی است انجام نمیدهد و آنچه شرع گفته ترک میکند و به مقام تنزیه میرسد ولی افطار مقام تشبیه است.
▪️مردم به وفق اطوار وجودیشان عمل میکنند. سحر به جنبه روحانی و معنوی انسان بر میگردد، این یک تعبیر و تداعی معنی از روزه است وإلا در افطار هم فرح معنوی وجود دارد. افطار هم روح و ریحان است لذا مومن عندالافطار توجهش صرفا به جسمانیات نیست بلکه افطار معنوی هم دارد، مثلا قبل از افطار توسلی به سیدالشهداء داشتن، افطاری معنوی است، شکوفایی معنوی است، در واقع میخواهد بگوید که من اگر در مغرب دنیا هم واقع شوم، توجهم به انوار الهیه است و دچار غفلت نمیشوم.
▪️پس اهل دنیا هم سحر ندارند و هم فرحناک هستند به افطار مادی!! دنیا را دوست دارند و خوشند و به وفق دنیا زندگی میکنند، منتها وقتی عمرشان تمام شد افطار حقیقیشان رخ میدهد و این افطار، ظهور و شکافتن باطن و آغاز دولت آیه «يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ» است، آنچه دارند آشکار میشود، سر سفره خود مینشینند و از کاشتههای خود افطار میکنند...
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#افطاری ۴ ▪️لصَّائِمِ فَرْحَتَانِ: فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ، وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ
#افطاری ۵
▪️ماه مبارک رمضان جلوه و تجلی اسم شریف رمضان است کما اینکه در روایت آمده «...فَإِنَّ رَمَضَانَ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ الله..». این اسم مبارک رمضان دو سدنه و خدمه دارد که به تعاون آن دو اسم شریف احکامش را ساری میکند و آن دو عبارت است از اسم «المُمْسِک» و اسم «الفٰاطِر». اسم الممسک حاکم بر صائم است و اسم الفاطر حاکم بر مریض و مسافر و...
▪️آغاز دولت اسم ممسک حق تعالی از خیط أبیض است تا خیط أسود و دولت اسم فاطر برای صائم از خیط أسود است تا خیط أبیض؛ «وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْر» (بقره/۱۸۷)
▪️خیط أبیض را مظهر عقل بدان که عقل، سفید است و خیط أسود را مظهر جسم بگیر که جسم، ظلمت و سیاهی است و برزخ این دو سرخ است که مرتبه نفسانی است و شیخ شهید از آن به عقل سرخ تعبیر کرده است. حضرت خاتم صلوات الله علیه و علی آله نیز چنین فرمود که «سَجَدَ لَكَ سَوَادِي وَ خيَالِي وَ بَيَاضِي و آمَنَ بِکَ فُؤَادِی».
▪️پس مناسبت امساک از مادیات با عقل است و خوردن و آشامیدن با جسم و آدمی برزخ بین این دو است پس کمالش به جمع این دو امر آمد، نه مثل ملائکه است و نه مثل جماد. بر بیمار و مسافر اسم ممسک حکومت ندارد چون امساک مقام تنزیه و وحدت است و بیماری که نقص دارد و مسافری که در سیر و انتقال از حدی به حد دیگر است با ویژگی این اسم سازگاری ندارند. البته صائم به سبب اینکه مظهر اسم ممسک است و امساک از اسماء تنزیهی است لذا در وقت صوم، طعام و شراب مادی و مباشرت جسمانی بر او حرام شده است چون روزهدار توجه به طعام و شراب روحانی و مباشرت با موجودات مجرد عقلی دارد و این دو مقابل هم هستند، تا این دهان بسته نشود آن دهان باز نمیشود.
اندرون از طعام خالی کن
تا در او نور معرفت بینی
▪️بر اساس روایات وارده، طعام ملائکةالله تسبیح و شرابشان تقدیس است و تقدیس، تنزیه الهی است از همه نقائص و کمالات موجودات امکانی. و حال اینکه خوردن و آشامیدن و مباشرت با زنان وصف و کمال موجود مادی است و مجرد از ماده، مبرا از این امور است؛ «وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَىٰ قَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ فَلَمَّا رَأَىٰ أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً...» (هود/ ۶۹-۷۰)
▪️پس صائم به صومش در عداد جواهر مجرده در میآید و این دهان را میبندد و دهان دیگر میگشاید که دهان جبروتی است و طعامش تسبیح و شرابش تقدیس است و مباشرتش اتحاد با صور علمی و موجودات مجرد عقلی است از اینرو حق تبارک و تعالی به اقتضای این مرتبه فرمود نفس کشیدن و خواب روزهدار نیز تسبیح الهی است.
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#افطاری ۵ ▪️ماه مبارک رمضان جلوه و تجلی اسم شریف رمضان است کما اینکه در روایت آمده «...فَإِنَّ رَم
#افطاری ۶
▪️با غروب آفتاب دولت اسم الفاطر در ماه مبارک رمضان آغاز میشود لذا صائم از مغرب که خیط أسود است تا طلوع فجر صادق که خیط أبیض است صائم نیست ولو چیزی نخورد و نیاشامد. امر به خوردن از باب رعایت احکام اسم حاکم بر شبهای ماه مبارک است. یعنی به وفق اسم الفاطر باید صائم افطار کند و مراعات اقتضائات حاکم بر اسم فاطر را بنماید. این امر چنان اهمیت دارد که تأکید شده است بلافاصله نزد مغرب افطار شود و اگر قصد کند نماز را جلو بیندازد و عدهای سر سفره افطار منتظر بودند، افطار را بر نماز مقدم کند و اگر انتظاری نبود نماز مغرب را بخواند که نماز حق خداست و افطار حق نفس اما مستحبات را بگذارد و افطار کند و سپس بدان بپردازد.
▪️جناب محیالدین در فتوحات، فرح افطار را از مقامات محمدی میداند و آن را خروج از جبر به اختیار و از بازداشت به رهایی و از تنگی به فراخی معرفی میکند چون خداوند آن حضرت را رحمةللعالمین فرستاده و رحمت فراگیر است و فراگیری و فراخ تحمل قید و تنگی را ندارد. از اینرو صلوات الله علیه و آله فرمود؛ «رَحِمَ اللهُ أخي يُوسُفَ، لَو أنا أتاني الرَّسولُ بعدَ طُولِ الحَبسِ لأسرَعتُ الإجابَةَ»، چون فرستاده ملک نزد یوسف آمد و او را نوید رهایی داد، یوسف گفت من نزد پادشاه و عزیز مصر نمیآیم تا داستان بریدن دستان زنان مصری آشکار شود. این بدان خاطر بود که او سجن را از روی محبت پذیرفت؛ «رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ» (یوسف/۳۳). البته این محبت به سبب دوری از گناه بود لذا تعجیل در آزادی از زندان نکرد اما پیامبر ما به سبب غلبه رحمت فراگیر فرمود اگر من جای برادرم یوسف بودم، همان اول فرستاده عزیز مصر را اجابت میکردم.
▪️پس چون در طول روز از اذان صبح تا اذان مغرب نفس را از خوردن و آشامیدن و مباشرت با حلال بازداشتی و آنچه از مبطلات روزه را که شرع فرموده مراعات نمودی و ترک کردی، حال به غروب آفتاب نفس را به افطار از این تنگنا به فراخی ببر که در فراخ فرح است.
▪️در روز اقتضاء اسم الممسک، امساک از خوردن و آشامیدن و مباشرت با زنان است. در طول روز غلبه با احکام روح است و روح مجرد است و او را خوردن و آشامیدن مادی و مباشرت با زنان نیست بلکه آسمان روح طعام و شرابش تسبیح و تقدیس و مباشرتش اتحاد با جواهر مجرده است؛ «وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ». به مقتضای اسم الممسک، آسمان روح بر روی زمین ماده واقع نمیشود که احکام این دو غیر هم است؛ «إِنَّ اللهَ يُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا»...
▪️پس حق تبارک و تعالی به این اسم شریف مانع از انحراف آسمان و زمین از جایشان است وگرنه احکام آن دو بهم میریزد و این خلاف توقیفیت اسماء است. آسمان روح اقتضائاتی دارد که غیر از آثار و احکام زمین جسم است....
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#افطاری ۶ ▪️با غروب آفتاب دولت اسم الفاطر در ماه مبارک رمضان آغاز میشود لذا صائم از مغرب که خیط أس
#افطاری ۷
رمضان تجلی وابتسم
طوبی للعبد إذا اغتنم
▪️حمد ازلی و ابدی مر خدای را عز وجل که هیچ بن هیچ بن هیچ و ضعیف من ضعیف من ضعیف و تراب من تراب من تراب و مفلس من مفلس من مفلس را به ضیافت خویش فراخواند و تو گویی گریبان عاجز بن عاجز بندگان را گرفت و در دریای رحمت و نور خویش افکند که او «مؤیس الایسات عن لیس» است و بدین نگاه و رحمت، عدم را خلعت وجود پوشانید و به لسان حضرت نبوت صلی الله علیه و آله فرمود: «وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ الله»؛ وه چه دریای رحمت بیکرانی که هیچِ متحیرِ عاجز را خلعت کرامت الهی پوشانید و صائم و صومش را به خود نسبت داد... و سلام و صلوات بیکران الهی بر رسول خاتم و حبیب اول و اهلبیت طاهرینش صلوات الله علیهم اجمعین باد که حقیقتِ روزهاند و بدون توجه به آن ذوات اقدس، روزه قالبی بیش نیست و روزهدار را جز گرسنگی و تشنگی حاصلی دیگر نمیباشد.
▪️و اما در بیان اسرار روزه مطالبی چند تقدیم میدارم بعونه و فضله:
▪️معنی صوم عبارت از امساک و رفعت است. رفعت است چون از تمام عبادات دیگر بالاتر است و هم سبب رفعت و عروج صائم میشود. حق تبارک و تعالی روزه را به نفی مثل داشتن در عبادات رفعت داد و آن را به خود نسبت داد و فرمود: «الصَّوْمُ لِي...»، روزه برای من است اعنی روزه مال حق تبارک و تعالی است هر چند صائم بندگان هستند اما فرمود صومِ صائم مال من است و چون صوم از صائم جدا نیست تو گویی فرمود: «الصَّائمُ لِي»؛ صائم مال من است...
▪️پس اگر صائم نیک بنگرد در حقیقت روزهاش حق را میبیند و بدان فرحناک میشود بلکه حق خود به خود فرحناک میشود.
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#افطاری ۷ رمضان تجلی وابتسم طوبی للعبد إذا اغتنم ▪️حمد ازلی و ابدی مر خدای را عز وجل که هیچ بن ه
#افطاری ۸
▪️معنای ضیافت را دریاب که مهمان در حریم میزبان داخل شد و همه از دست شد و او شد و أنا و أنت و هو، هو شد. مگر ضیافت الهی چون مهمانی دیگران است که مهمان غیر میزبان باشد؟! اینجا چون بر خوان ضیافتش بخواند و اذن ورود دهد، تو را اهل کرامت الله میکند و کرامت، توحید است یعنی تو کریم میشوی و کریم آن جهت وجه اللّهی است که باقی است به بقای او؛ «وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَالإكْرَامِ» (الرحمن، ۲۷) لذا فرمود «الصَّوْمُ لِي» ای «الصَّائمُ لِي». از این کرامت الهی آدمی میخواهد بمیرد؛ وه چه خدایی!!!
▪️روزه ترک عمل است نه انجام عمل لذا نفی مثلیت از روزه در عبادات، نعت سلبی است و چون حق متعال در مورد خود فرمود: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ» (شوری، ۱۱)، مثلیت را از خود نفی کرد پس بین صائم و او جل جلاله مناسبتی ایجاد شد که به سبب آن حق تعالی روزه را مال خود دانست و فرمود پاداشش را هم خودش میدهد.
▪️روزه را ماهیتی نیست که قابل تعقل باشد بلکه صرفا ترک است لذا نمیتوان آنرا عمل دانست و اگر عمل گفته میشود از روی تسامح است. پیامبر رحمت صلوات الله علیه و آله فرمود: «عَلَيكَ بالصّوْمِ فَإِنَّهُ لَا مِثلَ لَهُ» بدان جهت که حق را هم مثلی نیست و ماهیتی ندارد بلکه ماهیتش إنیت او میباشد پس روزه تشبه به إله عالم است بقدر وسع صائم...
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#افطاری ۸ ▪️معنای ضیافت را دریاب که مهمان در حریم میزبان داخل شد و همه از دست شد و او شد و أنا و أن
#افطاری ۹
▪️روزه عوام امساک از خوردن و آشامیدن و... است و روزه خواص مراقبت از گناه و روزه خاص الخاص، امساک از ماسوی الله... . در هر مرتبه روح تنزیه مشاهده میشود. خوردن و آشامیدن و مباشرت با همسران از صفات نفس حیوانی است و مراقبت از گناه مربوط به اهل آخرت است و اهلالله کسانی هستند که دنیا و آخرت بر آنها حرام است. پس صائم در هر مرتبه از صیامش در مقام تجرید خود است تا به تنزیه برسد و خود را مال او ببیند، «الصَّائمُ لِي» مکشوف شود و صائم در مضیف الهی پردهی إثنیت را بدرد و جزای الهی را که وصول به همین مقام است مشاهده فرماید.
▪️روزه مال خداست پس روزهدار هم مال خداست. حال خدا میخواهد جزا بدهد؛ این جزا را باید به چه کسی بدهد؟ به خودش... معنی جزای حق به خود همان تجلی حق است به خود که کمال جلاء و استجلاء است؛ ببین روزه تا کجا صائم را بالا برد! لذا پیغمبر ختمی صلی الله علیه و آله فرمود: «لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ يَفْرَحُهُمَا إِذَا أَفْطَرَ فَرِحَ بِفِطْرِهِ وَإِذَا لَقِيَ رَبَّهُ فَرِحَ بِصَوْمِهِ». صائم عند ملاقات ربش به صومش فرحناک میشود نه به لقاء ربش! چون به صومش در مقام تنزیه قرار میگیرد و خود موهوم از ميان بر میخیزد و همه او میشود... در این شهود رائی و مرئی خود حق است. این قرب فریضه است که صائم به صومش بالا میرود و عین الله میشود و به او، او را میبیند و این جزای روزه است...
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#افطاری ۹ ▪️روزه عوام امساک از خوردن و آشامیدن و... است و روزه خواص مراقبت از گناه و روزه خاص الخاص
#افطاری ۱۰
▪️مطلب را کمی عیانتر بگویم: خداوند متعال فرمود: «الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا اُجْزَي بِه». حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در حدیثی فرمود: «أنَا صَلاةُ الْمُؤمِنینَ وَ صِیامُهُمْ» حق متعال میفرماید: «صوم مال من است» و خلیفهی خدا میفرماید «صوم مؤمن من هستم». دو معنی از این بیان عرشی مستفاد میشود: نخست اینکه «الصَّوْمُ لِأمیرالمؤمنین علیه السلام» و دیگر اینکه به بیان الهی، «امیرالمؤمنین لِي».
▪️هر دو سخن صحیح است؛ صوم امیرالمؤمنین علیه السلام است. «وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ» (بقره، ۴۵). در تأویل آیه فرمود صبر رسول الله صلی الله علیه و آله است و صلاة امیرالمؤمنین علیه السلام و صبر همان حقیقت صوم است... لذا صوم و صلاة شئون انسان کامل هستند بنابراین صائم حقیقی متصل به ولایت امام و انسان کامل میباشد و کسی که از این حصن حصین جدا باشد، اگر روزه بگیرد و نماز بخواند نه روزهدار است و نه نمازخوان... و دیگر اینکه چون صوم امام است پس آنکه برای حق است و از حق جزا میگیرد فقط انسان کامل است و دیگران طفیلی او هستند...
▪️امام ظل ممدود و نفس رحمانی و جلوهی اتمّ حق است و آنکه کمالِ کمال جلاء و کمال استجلاء را مظهر است فقط هموست لذا حق او را میبیند و به او فرحناک میشود و فرح حق به مشاهده او که جلوه اتمّ خود است فیض را از ذات تا تعینات خلقی میگستراند و این همان جزای اوست. این سخن را دریاب و مغتنم بدان تا به معرفت نورانیت آن ذوات اقدس ارتقاء یابی...
▪️حال که صوم، علی وصی علیه السلام است پس هرچه را که او سه طلاقه کرده است نباید به او نزدیک کنی؛ خوردن و آشامیدن و رفث و گناه و... همه دنیاست و مولای ما دنیا را سه طلاقه نمود و ریسمانش را بر گردن آن انداخت. حال اگر میخواهی به صوم و صلاة مظهر او شوی باید در حالت صوم از دنیا امساک کنی وگرنه صائم نیستی... .
#ح_م
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#افطاری ۱۰ ▪️مطلب را کمی عیانتر بگویم: خداوند متعال فرمود: «الصَّوْمُ لِي وَ أَنَا اُجْزَي بِه»
#افطاری ۱۱
▪️نکتهی دیگری بگویمت تا سرّ عدم مماثلت روزه در میان عبادات مکشوفت شود: در متن هر عمل عبادی دیگر، اگر صائم نباشی روح عبادت را ضایع کردهای چون عبادت وقتی بالا میرود و رفعت مییابد و روح عابد را عروج میدهد که در متن آن غیر حق داخل نشود لذا چون به نماز ایستادی، باید صائم باشی تا نمازت بالا رود؛ صامَ الصَّلاة. مصلی باید توجهش را از دنیا به خدا و یا ولی خدا منصرف کند و این یعنی ترک کردن خیال دنیا و تعلقات آن؛ ورنه نماز را که ولایت علوی است با دنیا مخلوط کرده و حال آنکه صاحبش آنرا طلاق داده است...
▪️سخن دیگر اینکه مردم گمان میکنند ماه رمضان در عالم طبیعت و در زمان و مکان جلوه دارد در حالیکه تجلی رمضان در نفوس است. هرچند زمان و مکان نیز به رحمت گستردهی الهی بهرهی خود را از شهر رمضان و جلوه اسم رمضان میبرند اما حساب تجلی آن در نفوس انسانی مطلب دیگری است. انسان و دیگر مخلوقات عالم طبیعت زمانمند و در زمان هستند اما انسان میتواند از زمان فراتر رود و با زمان باشد یعنی دهری و سرمدی گردد و با زمان معیت قیومی پیدا کند یعنی او روح زمان شود و زمان و مکان به او شرافت یابد لذا اکثری مردم «در» شهر رمضان هستند اما خواص رهیده از زمان، «با» شهر رمضان هستند یعنی اسم مبارک رمضان در جان ایشان متجلی شده و در عین در شهر بودن، با حقیقت ماه رمضان معیت دارند. چنین کسی به ضیافتخانهی الهی وارد شده است؛ «نِعمَ الوِرْدُ المَورُود». هرکه را خدا توفیق دهد که وارد مضیف اقدس خدا شود، اینگونه است که حق بر او وارد میشود و مورود و مضیف خدا جان صائم میشود، این سخن را نیک دریاب و مغتنم بدان!
▪️در هر مهمانی رسم این است که مهمان بر میزبان وارد می شود اما در ضیافت الهی اینگونه است که جان صائم، مورود و مضیف الهی میشود و حق بر چنین جانی وارد میشود لذا وارد و ورد و مورود یکی میشود که آنجا خانه وحدت است. و اینکه درهای بهشت گشوده و ابواب جهنم بسته میشود و شیاطین به غل و زنجیر کشیده میشوند مربوط به صاحبان نفوسی است که به ضیافت الهی وارد شده باشند.
▪️مضیف خدا قرقگاهی است که شیاطین بدانجا راه ندارند و ابواب جهنم محکم بسته است چون آن ضیافتخانه دار وحدت است و جهنم مربوط به کثرات میباشد. وحدت همان بهشت موعود است و از سویی جنت ستر و پوشش است و روزهدار در عملی که در واقع عمل نیست بلکه ترک است و مثل ندارد وارد میشود و چون روزه ترک است و عمل وجودی نیست که در دیدگان ظاهر گردد و با اعضا و جوارح صورت گیرد از آن جز خدا آگاه نیست پس از غیر خدا مستور و پوشیده است. خواب چنین کسی عبادت و نفس کشیدنش تسبیح است پس بکوش تا به این ضیافتخانه وارد شوی...
#ح_م