■●استاد علی صفایی حائری●■
#خدیجه سلام الله علیها
■خديجه چه كرده كه اين گونه در دل رسول(صلی الله علیه وآله) نشسته؛ تا آنجا كه عايشه حتى پس از مرگ بر او حسادت مىبرد؟ من از اين سؤال سمج نمىتوانم دامن جمع كنم. اين همه ارزش آيا از معرفت و شناخت و يا عشق و ايمان و يا عمل و تقوا، از كدامين ريشه، سر برگرفته؟ ريشهها را بايد در جايى ديگر جست؛ چون حتى تقوا توشهى راه است. و توشه براى رفتن كافى نيست. و همانطور كه گذشت، حتى عصمت، كفاف اين مقصد بلند و راه دراز را نمىدهد و تحليلى ديگر مىخواهد.[۱]
■...با اين نگاه، مىتوانى بلوغ و تماميت خديجهى كبرى و فاطمهى زهرا را بفهمى؛ كه خديجه در برابر رسول خدا براى خودش حدى نگذاشت و سهمى نگرفت و فاطمه(سلام الله علیها) در برابر ولىّ رسول خدا، از تمامى توانش كمك گرفت و سينه و صورت نيلى گرفت، ولى رخ از مولى نهان كرد و چهره به او نشان نداد.[۲]
■همانطور كه بارِ رسالتِ رسول بر دوش ابوطالب و جعفر و مصعب و جمعى ديگر بود و به وسيله آنها رسالت رسول گسترده و پخش شد، با مال خديجه و ثروت او نيز پيوند خورد و هنگامى هم كه آن ثروت تمام شد، نوبت ديگران است تا شروع كنند و در زمين بگردند و منبعى براى توليد و برداشت، داشته باشند.[۳]
■وفا و صفا و فناى خديجه، او را محبوبترين در وجود رسول مىسازد. تا آنجا كه هميشه او را پيش چشم دارد تا آنجا كه عايشهى جوان با تمامى اقتدار و اعتماد به نفسش، حتى پس از مرگ خديجه، به حسادت مبتلا مىشود؛ چون مىبيند در زبان و چشم و دل رسول جايى براى جلوه ى او نيست. و بالاتر از حسادت به شماتت مىپردازد كه چرا اين قدر به ياد كسى هستى كه خداوند بهتر از او را به تو داده است. تا آنجا كه رسول برمىآشوبد و تأكيد مىكند كه بهتر از خديجه را به دست نياورده است.[۴]
#یاعلی
●۱- روزهاى فاطمه(س)، ص: ۱۵
●۲- روزهاى فاطمه(س)، ص: ۱۷
●۳- حركت، ص: ۲۰۵
●۴- تطهير با جارى قرآن(۲)، ص: ۳۴۸
@mohamad_hosein_tabatabaei
#آیتالله_بهجت_قدسسره:
□بعد از وفات ابوطالب و #خدیجه علیهماالسلام به پیغمبر وحی شد که دیگر در مکه ناصر و یاور نداری.
□○در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۵۸○□
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●سيری در حوادث ٦٣ سال عمر پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله)●■ بخش اول ■●پیامبر اکرم (صلی الله عل
■●سيری در حوادث ٦٣ سال عمر پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله)
_ بخش دوم●■
■●سال های عمر پیامبر در کنار #ابوطالب و فاطمه، بنت اسد طی می شد تا حضرت به سنین جوانی رسیدند. در این فاصله ی زمانی، حادثه های بسیاری رخ داد:
■●یکی از این حوادث، پیوستن ایشان به حلف الفضول، یعنی پیمان جوانمردان بود؛ پیمانی که جوانمردان برای دفاع از افراد ضعیف، ناتوان و غریب بسته بودند. پیوستن رسولالله به این پیمان، خود نشان دهنده ی روحیه ی آن حضرت بود؛ در روزگاری که دفاع از مظلوم اصل نبود؛ مظلوم کشی، لگدکوب کردن افراد ناتوان، ضعیف کشی و غریب کشی هنر بود.
■●در همین دوران، پیامبر به پیشنهاد عموی بزرگوارشان، #ابوطالب کارگزاری کاروانی تجاری که متعلق به خدیجه سلام الله علیها بود را پذیرفت. #خدیجه بانوی متموّلی بود و ثروت فراوانی داشت و در جامعه ی آن روز #مکه بسیار متشخص و والا مقام بود. این سفر به گونه ای طی شد که پیامبر به شدت مورد توجه #خدیجه قرار گرفتند، به خاطر صداقت، امانت داری، پاکدامنی و سجایای بلند روحی که داشتند. لذا بعدها بر اثر همین تصویری که از شخصیت پیامبر در ذهن و دل خدیجه جا گرفت، خدیجه که 15 سال از پیامبر اکرم مسنتر بود، پیشنهاد کرد که به ازدواج حضرت در آید.
■●ازدواج رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم در اوج جوانی (در ۲۵ سالگی) و در اوج زیبایی و تشخص خانوادگی با خانمی که پانزده سال از ایشان بزرگ تر بود، خوب نشان می دهد که هدف ایشان از این ازدواج و ازدواج هایی که بعد از خدیجه سلام الله علیها داشتند لذت جویی نبود!
■●مقارن همین ایام، خشکسالی عجیبی مکه را دربر گرفت. #ابوطالب که بزرگ قریش بود، بسیار عائله مند بود و آن شرایط سخت اقتصادی، بار ادارۀ خانواده را بر او بسیار دشوار می کرد. لذا عباس، برادر ابوطالب و پیغمبر اکرم برای اینکه به نحو محترمانه ای به #ابوطالب کمک کنند، پیشنهاد کردند که دو تن از فرزندانش را نزد خود نگاه دارند. در همین ماجرا است که #حضرت_علی علیه السلام که آن زمان هشت تا ده سال بیشتر سن نداشتند، نزد #پیامبر می آیند و مثل پسری برای پیامبر اکرم و خدیجه سلام الله علیها با آنها زندگی می کنند و در دامان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم رشد می کنند. در این هنگام پیامبر حدودا ٣٧ یا ٣٨ ساله هستند.
#ادامه_دارد...
■●استاد مهدی طيب _ جلسه ٧ ديماه ٨٩●■
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●سيری در حوادث ٦٣ سال عمر پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) _ بخش دوم●■ ■●سال های عمر پیامبر در
■●سيری در وقايع ٦٣ ساله عمر پيامبر اكرم صلی الله عليه و اله و سلم (بخش سوم)●■
■●پیامبرصلی الله علیه وآله به سن چهل سالگی می رسند و آن حادثه عظیم یعنی #بعثت پیامبر و نزول نخستین آیات وحی در غار حرا بر پیامبراکرم ص در ٢٧ ماه رجب رخ می دهد. قبلا اشاره کردیم که نبوّت انبیاء برای عوالم قبل است، آنچه در این عالم رخ می دهد #بعثت آنها یعنی آغاز شروع فعّالیّت های پیامبرانه ی آنهاست. پیامبر ص در شهر مکّه بعد از بعثت، به صورت مخفیانه دعوت خودشان را آغاز کردند. طی سه سال تک تک چهره های مستعد را شناسایی می کردند و به اسلام تبلیغ می کردند. طبیعتاً نخستین مرد از مردان که به رسول الله ص ایمان آورد، امیرالمؤمنین ع و نخستین زن خدیجه س بود و این دو همه ی هستی شان را پای دفاع از مکتب رسول الله ص و رسالت آن بزرگوار گذاشتند.
■●پیغمبراکرم ص در چهل وسه سالگی دعوت خودشان را علنی کردند و با علنی شدن دعوت حضرت، موج مخالفت و دشمنی علیه آن بزرگوار از سوی مشرکین و اهل کتاب برخاست. یهودیان، مسیحیان و بت پرستان علیه پیامبر ص دست به دست هم دادند و شرایط بسیار سختی را ایجاد کردند؛ یاران پیامبرص را که شناسایی می کردند زیر شکنجه ها از پا در می آوردند. نخستین شهدای راه اسلام، یاسر، همسر او سمیّه و عمّار فرزند آن دو بودند. عمّار تا یک قدمی شهادت رفت و بعد با تقیّه ای که کرد از شهادت نجات پیدا کرد. به هر تقدیر فشار شدید مشرکین سبب شد که پیغمبراکرم ص به مؤمنان خودش پیشنهاد کند که از سرزمین مکّه هجرت کنند و حدود هشتاد و چند نفر به امر پیامبر ص از مکّه به #حبشه رفتند؛ این نخستین #هجرت در تاریخ اسلام است.
■●پیغمبراکرم ص حدوداً پنجاه ساله بودند که ماجرای محاصره ی مسلمانان شکل گرفت. مکّیان تحریم بسیار شدیدی علیه پیامبرص و یاران ایشان اعمال کردند و آن ها را به تعبیری در شعب ابیطالب زندانی، بایکوت و از همه امکانات زندگی محروم کردند؛ بلکه بتوانند اینها را تسلیم خودشان کنند. سه سال پیامبر و یارانش در سخت ترین شرایط در شعب ابیطالب به سر بردند.
■●پیغمبراکرم ص حدوداً پنجاه ودو ساله بودند که تحریم شعب شکست و پیامبر ص و مسلمانان امکان پیدا کردند که به داخل شهر و داخل منزلهای خودشان در مکّه برگردند؛ امّا رهایی از این تنگنا، در پی خود دو حادثهی بسیار سنگین و غمبار داشت. در سال دهم هجرت، ابتدا #ابوطالب عموی پیامبر، مؤمن به پیامبرص و حامی و مدافع پیامبر در شهر مکّه و پس از چند روز #خدیجه همسر باوفای پیامبر که همه ی دارایی و هستی خود را ایثارگرانه به پای اسلام و پیامبر ریخت و در شرایطی که به شدّت تنگ دست زندگی می کرد از این عالم به عالم دیگر کوچ کردند. هر دو رفتند و پیامبر ص هم حامی خود ابوطالب و هم همسر خودش خدیجه را از دست داد و داغ سنگین درگذشت این دو بزرگوار قلب پیامبرص را به شدّت می¬فشرد و پیامبرص غمگین و محزون بود. سال دهم بعثت پیامبرص به عام الحزن مسمّی شد و نام گرفت.
■●در همین سال ماجرای #معراج رسول الله ص پیش می آید. در حالی که پیامبرص دم درب اُمّ هانی، خواهر امیرالمؤمنین ع بودند، معراج رسول الله پیش آمد. قرآن کریم #معراج را در دو مرحله ی سفرش بیان کرده است؛ یکی در آیات نخستین سوره ی #اسراء «سُبْحانَ الَّذِي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى» که سیر زمینی و افقی معراج است و بعد سوره ی #نجم که سیر عمودی معراج و رفتن به عوالم بالاست. «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّی فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَی» در سفر معراج عمودی آن ماجرای عظیم پیش آمد، خدای¬متّعال برای پیامبرص میهمانی و ضیافتی در جوار قرب خودش، جایی که هیچ مَلک مقرّبی به آن راه نداشت برپا کرده بود و پیامبر تحفه¬ی عظیمی برای مؤمنین و مسلمانان از سفر #معراج همراه خودش آورد. معراج هم از آن ماجراهای رمزآلود و بسیار عمیق و عظیم است که جای بسیار تأمّل دارد، خیلی حقایق بلند عرفانی در این ماجرای معراج قابل دستیابی است و مطالعه ی احادیث معراجیّه خیلی درس آموز و ارزشمند است.
■●استاد مهدی طيب●■