eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□وقتی این چهار شاخص ؛ ؛ و را با تمام گوناگون این چهار غیر انسانی به نام ، و با تمام مراتبش از خود دور بفرمایید، این می شود شما، می شود ، می شود ! □این، از عادت به در آمدن است، این، از عادت بیرون آمدن است. با این خروج از عادت حالا به بپردازید، ببینید چه زیباست، و انسان فکر نمی کند که عالَم فقط برای همین شهوت_هست ... یا تمام عالم دست به دست هم داده اند که برای من ظاهری بیافرینند که من فقط از زیبایی های ظاهری ام برای امور ام بهره بگیرم! اینطوری نخیر! □وقتی از صفاتِ حیوانی درآمدیم و به حیاتِ انسانی رسیدیم می بینیم عجب! عالَم چیز دیگری بود؛ مثل اینکه عالَم غذا و سفره ی چیده شده برای ما بود... □می خواهید به حیاتِ طیبۀ انسانی راه یابید؟ راهش این است که باشید، صفاتِ حیوانی را در خود خُرد کنید، له کنید، یعنی میرانده شود، از میته بودنِ حیوانی بدر آئید. □تا می رسد به اینجا که اگر جنابِ عارف بخواهد به حقیقت، سرّ را مسّ کند (نه اینطور که شبانه روز به دست بگوید و عدد اسم محیی را یاد بگیرد و یا محیی یا محیی بگوید، که البته این نیز خوب است)، باید حقیقتا خود را به حیاتِ انسانی زنده کند. □اگر حقیقتا به شهوت های حیوانی تن در ندهد (غیر از حد مجاز)، معلوم است که در حالِ مسّ اسمِ شریفِ است. □اگر کسی لجن خوری، زیبائی طلبی، لاشخوری و شهوت پرستی را از خود دور کند و زیبای ایمانی را و اسرارِ وجودیِ عالَم را به خود تلبُّس کند که آن حقایق را پیدا کند، در حال یافتن و چشیدن و مسّ اسم شریف محیی است. □در مقابل لجن خوری کند نه . حرام خوری را به انحای گوناگونش از خود دور کند، فقط مالِ حرام مطرح نیست؛ □چشمی که به زنِ نامحرم نگاه می کند حرام خور است، گوشی که صدایِ ناهنجار می شنود حرام خور است، لامسه ای که بدن لمس می کند حرام خور است، چون قوۀ او غذا می خواهد و غذای او مسّ حلال است نه مسّ حرام! و ... ، □این حس ها غذا میخواهند کسی انکارِ نیازشان نمی کند بلکه از راه درست. اگر شخص از امور دوری کرده و روی بسوی الهی آورد این شخص در حالِ مسّ اسمِ شریفِ محیی است. □○شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️آن که در کار حواس و عقل بیندیشد هر یک را جاسوسی در حفظ و بقای شخص می یابد، مثلاً شخص غذا می خواهد، دیدبانی میکند و تمیز میان غذا و جز آن میدهد ، با بار دادن باصره همینکه دست بدان رسید بار نمیدهد که داغ‌ است ، غذای دیگر را بار داده است که معتدل  است تا خواهد به دهان برساند جاسوس دیگر بنام دربان است و اجازه نمیدهد که بدبو است غذای دیگر را اجازه داده است که بوی مناسب دارد تا به دهان گذاشت در آنجا جاسوس دیگر به نام نشسته است ، و اجازه نمیدهد که بسیار تلخ است ، غذای دیگر را اجازه داد که شایسته است اگر حیوان باشد میخورد ▪️اما اگر انسان باشد یک جاسوس دیگر غیبی بنام دارد و میگوید: هیچ یک از آن جاسوسها در کار خود خیانت نکرده اند که اجازه داده اند ، این غذا برای تن گوارا است ، ولکن تو انسانی ، شیئیت تو صورت فعلیتی و حقیقتی به نام روح است که این کالبد است و سایه ای از آن ، و این جواسیس همه سدنه او و از شئون اویند، این غذا شبهه ناک است ، غصبی است ، مال یتیم است ، زنهار و دوصد زنهار نخور که برای روحت ناگوار است، این غذای حرام با آن چنان کند که هزاران بار به توان هزاران بار بدتر از خوراک نامناسب با تن. ◾️صد کلمه در معرفت نفس/کلمه ی ۸۳ استاد علامه حسن زاده ی آملی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei