eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 254-253 بقره قسمت پنجم بخش پنجم ● نزاع اشاعره و معتزله پايه و اساسى ندارد مولف : و بيانى كه اين نزاع را از ريشه بر مى كند، اين است كه صفت علم در خداى سبحان به هر معنائى كه گرفته شود چه عبارت باشد از علم تفصيلى به ذات ، و علم اجمالى به غير، و چه عبارت باشد از علم تفصيلى به ذات و به غير، در مقام ذات (اين دو معنا دو نوع معنايى است كه از علم ذاتى خدا كرده اند) و چه عبارت باشد از علم تفصيلى قبل از ايجاد و بعد از ذات ، و يا عبارت باشد از علم تفصيلى بعد از ايجاد و ذات هر دو، به هر معنا كه باشد علم حضورى است ، نه حصولى ، و آنچه معتزله و اشاعره بر سر آن نزاع كرده اند، علم حصولى است ، كه عبارت است از مفاهيم ذهنيه اى كه از خارج در ذهن نقش مى بندد، و هيچ اثر خارجى ندارد (آتش ذهنى ذهن را نمى سوزاند، و تصور نان صاحب تصور را سير نمى كند) و اين مطلبى است كه در جاى خودش اقامة برهان بر آن كرده ايم ، و گفته ايم مفهوم و ماهيت در تمامى زواياى عالم به جز ذهن انسانها و يا حيواناتى كه اعمال حيوانى دارند و با حواس ظاهرى و احساسات باطنى خود كاره اى زندگى را صورت مى دهند، وجود ندارند. و خداى سبحان منزه است از اينكه ذهن داشته باشد، تا مفاهيم ، در ذهن او نقش ببندد، و باز يكى از چيزهايى كه جز در ذهن انسانها جايى ندارد، مفاهيم اعتبارى است كه به جز وهم ، ملاكى براى تحقق ندارد، نظير ((مفهوم عدم ))، ((ملكيت ))، ((مملوكيت )) و ساير اعتباريات در ظرف اجتماع ، و چنين چيزهائى در ذات خداى تعالى نيست ، و گرنه بايد ذات او محل تركيب و معرض حدوث حوادث باشد، و گفتارش احتمال صدق و كذب داشته باشد، و محذوراتى ديگر ازاين قبيل كه ساحت او منزه از آنها است . باقى مى ماند اين سؤال كه خداى تعالى چگونه زبان موجودات را مى فهمد؟ و علم او به مفاهيم الفاظ گويندگان چگونه است ؟ كه ان شاء الله تعالى در جاى مناسب پاسخ آن داده مى شود. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 500 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■حوادثی که اتفاق می‌افتد، نتیجه کارهای ماست که بر سر ما می‌آید: « وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ؛ هر مصیبتی به شما می‌رسد، به‌واسطه اعمال شماست».(شوری: ۳۰) ■آیا نباید به فکر باشیم و از گناهان گذشته که باعث این همه بلاها و مصیبت‌ها شده است، توبه کنیم؟ ولی ما توبه نمی‌کنیم، چون کارهای خود را بد نمی‌دانیم، و به خود و کارهای خود خوش بین هستیم! ■آیا در این حوادث و گرفتاری‌ها که از هزار سال پیش به ما خبر داده‌اند، نباید شرح صدر پیدا کنیم و همان‌طور که دستور داده‌اند باشیم؟! که فرموده‌اند: «تَمسکوا بِالأَمْرِ الأولِ؛ به دستور اول تمسک بجویید [و عمل کنید]». ■یعنی اینکه به اعتقاد داشته باشیم و به و دینی عمل کنیم، و در موارد شک و تردید احتیاط نماییم. و نیز در مثل این زمانه که اهل ایمان به بلاهای فراوان مبتلا هستند، چنان‌که دستور داده‌اند، را زیاد بخوانیم. ■●در محضر بهجت، ج٢، ص١٣٩●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■● مشهور آسمان(خاطراتی از استاد علی صفایی حائری)●■ ■●يك طلبه شيرازى، از مريدان حاج شيخ تعريف كرد: از وقتى شيخ در حادثه كوچكى هشدارى به موقع داد به ارزش عمر و وقت پى بردم. ■●روزى در باغ، مرغى را به سيخ كشيده، كباب كردم و بر سر سفره آوردم. اصولا در اين جور كارها زياد وقت مى‌گذاشتم و به اصطلاح اهل عيش و بزم مباح بوديم. و در حالى كه از كار خودم بسيار راضى و خشنود بودم ناگهان شيخ فرمود: پول دادى مرغ گرفتى، عمر مى‌دهى چه مى‌گيرى؟ آن جمله بر ديوار غفلت روحم كوفته شد. ■●امام سجاد(علیه السلام) مى‌فرمايد: «الهى نبهنى لِذكرك فى اوقات الغفله و استعملنى بطاعتك فى ايام المهله »؛ خدايا! مرا در اوقات غفلت براى ذكر خود بيدار كن و در ايام مهلت در طاعت خود به كارگير. @mohamad_hosein_tabatabaei
■سیّد بن طاووس که شخصیت بسیار بزرگی است و در اوایل دورهی غیبت کبری زندگی میکرده است، کتابی در مقتل امام حسین علیه السّلام دارد به نام لهوف. ■در مقدّمهی کتابش مینویسد اگر آداب و رسوم خلق نبود که وقتی عزیزی از دستشان میرود عزاداری میکنند، به خاطر موفّقیتی که امام حسین علیه السّلام در قربانی کردن همه چیزش در راه خدا به دست آورد، من خلق را تحریض به عیش و شادمانی میکردم، ولی چون عادت خلق این است، من هم مقتل نوشتم. ■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■ ■●مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●می خواهم راه بیفتم چه کنم؟●■ ■●۱-دهانت را ببند ( که سالک را دهانِ بسته باید ). از همین امروز شروع کن ! ۲-تن خسته ۳-دل بشکسته باید ■●یک کسی حرف ناسزا به تو گفت ردّش نکن. دلت می شکند، ممنونش هم باش. آقا ممنون. شما باعث شدی ( یک حرف ناروا گفتی)، دلم را شکستی. من کجا می توانستم یک چنین دلِ شکسته ای پیدا کنم؟ ●بدان راهست بر ما حقّ بسیار ●چو حقِّ مردم پاکیزه کردار ●ز مردم تا گران جانی بدیدم ●به القائاتِ سبّوحی رسیدم ■●که به تعبیرِ شریفشان در دفترِ دل (در شرح آن هم آوردیم) می فرمایند: ■●« طبعِ مزاجِ من طوری است که تا از ناحیه ی دیگران یک تلنگری، یک بدی ای، یک ناروایی ، یک نیشی ، یک چیزی به من نزنند ، از آن طرف برای من، در باز نمی شود» زدند ، در باز شد ■●آتش زدند کربلا را ، در باز شد تشنگی دادند ، در باز شد به آقا جسارت کردند، در باز شد نظامِ عالَم اینطور است . ... ■●دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ■●کسانی که در از خدا می خواهند «فاسئل الله الذّی اکرمنی بمعرفتکم و معرفة اولیائکم و رزقنی البرائة من اعدائکم ان یجعلنی معکم فی الدّنیا و الاخرة و ان یثبّت لی عندکم قدم صدقٍ فی الدّنیا و الاخرة» یا وقتی سر به سجده می گذارند در پایان زیارت عاشورا از خدا می خواهند که «ثبّت لی قدم صدقٍ عندک مع الحسین و اصحاب الحسین الّذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السّلام» این که ما از خدایی که معرفت اهل بیت و اباعبدالله و یاران اهل بیت و اصحاب اباعبدالله را روزیمان کرده می خواهیم ما را با اباعبدالله و یاران اباعبدالله در دنیا و آخرت همراه کند، می خواهیم که ثابت قدم باشیم، قدم ثابت و استوار و تردیدناپذیر و تزلزل ناپذیری در محضر اباعبدالله در دنیا و آخرت داشته باشیم، ■●از خدا می خواهیم که در محضر الهی قدم صدقی همراه با اباعبدالله و یاران امام حسین که جان خود و خون قلب خود را نثار اباعبدالله کردند داشته باشیم و در همراهی با اباعبدالله ثابت قدم باشیم، این دعاها طبیعتا باید در عرصۀ عمل مصداق پیدا کند. «الدّاعی بلا عمل کالرّامی بلا وتر» کسی که بدون عمل می کند، مثل کسی است که با اسلحه ای که در آن فشنگ نیست تیراندازی می کند. خوب طبیعتا نتیجه ای به دست نمی آید! ■●استاد مهدی طيب_جلسه ١٥ ديماه ٩٠●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●خطبه امام سجاد عليه السلام در شام●■ ■حضرت سجاد علیه السلام پس از اینکه بر فراز منبر رفت به گونه ای سخنرانی نمود که چشم عموم مردم گریان و قلب آنان ترسان شد. ایشان پس از حمد و ثنای الهی فرمودند: ■أَیُّهَا النَّاسُ أُعْطِینَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ أُعْطِینَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَةَ وَ الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِیَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّیقُ وَ مِنَّا الطَّیَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِی وَ نَسَبِی ■ای مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است، به ما ارزانی داشت علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را، و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق [امیر المؤمنین علی علیه السلام]، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا صلی الله علیه و آله [حمزه]، و امام حسن و امام حسین علیه السلام دو فرزند بزرگوار رسول اکرم صلی الله علیه و آله را از ما قرار داد. [با این معرفی کوتاه] هر کس مرا شناخت که شناخت، و برای آنان که مرا نشناختند با معرفی پدران وخاندانم خود را به آنان می شناسانم. ■أَیُّهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَکَّةَ وَ مِنَی أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّکْنَ بِأَطْرَافِ الرِّدَا أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنِ ائْتَزَرَ وَ ارْتَدَی أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنِ انْتَعَلَ وَ احْتَفَی أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَی أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنْ حَجَّ وَ لَبَّی أَنَا ابْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَی الْبُرَاقِ فِی الْهَوَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أُسْرِیَ بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی أَنَا ابْنُ مَنْ بَلَغَ بِهِ جَبْرَئِیلُ إِلَی سِدْرَةِ الْمُنْتَهَی أَنَا ابْنُ مَنْ دَنا فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی أَنَا ابْنُ مَنْ صَلَّی بِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أَوْحَی إِلَیْهِ الْجَلِیلُ مَا أَوْحَی أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی أَنَا ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِیمَ الْخَلْقِ حَتَّی قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ ■ای مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسی هستم که حجر الاسود را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود، من فرزند بهترین طواف و سعی کنندگانم، من فرزند بهترین حج کنندگان و تلبیه گویان هستم، من فرزند آنم که بر براق سوار شد، من فرزند پیامبری هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد، من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدرة المنتهی برد و به مقام قرب ربوبی و نزدیکترین جایگاه مقام باری تعالی رسید، من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد، من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحی کرد، من فرزند محمد مصطفی و علی مرتضایم، من فرزند کسی هستم که بینی گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار كردند.
☑️عاشورا يك مكتب است؛ عاشورا تنها يك فاجعه ی جان خراش برای گريستن، سوگوار بودن و بر سر و سينه زدن نيست. ☑️در مكتب عاشورا بايد انسان عاشورايی شويم ؛ والاّ ساليان سال هم اشك بريزيم و بر سر و سينه بزنيم امّا حال و هوای عاشورايی در جان ما ايجاد نشود ، از عاشورا بهره ی چندانی نبرده ايم. ■●در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی ۱۲ دی ۸۷ ۹۵●■
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
● آيه 255 ، سوره بقره قسمت اول بخش اول اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَّهُ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ مَن ذَا الَّذِى يَشفَعُ عِندَهُ إِلا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَينَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطونَ بِشىْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلا بِمَا شاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السمَوَتِ وَ الاَرْض وَ لا يَئُودُهُ حِفْظهُمَا وَ هُوَ الْعَلىُّ الْعَظِيمُ(255) ● ترجمه آیه خداوند يكتا است كه معبودى به جز او نيست خدائى است زنده و پاينده ، چرت نمى زند تا چه رسد به خواب ، هر چه در آسمانها و زمين هست از آن اوست آنكه به نزد او بدون اجازه اش شفاعت كند كيست ؟ آنچه پيش رو و پشت سرشان هست مى داند و به چيزى از دانش وى جز به اجازه خود او احاطه ندارند قلمرو او آسمانها و زمين را فرا گرفته و نگهداشتن آنها بر او سنگينى نمى كند، كه او والا و بزرگ است .(255) ● بیان آیه اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ در تفسير سوره حمد پاره اى مطالب در معناى لفظ ((الله )) آورده و گفتيم : چه از ماده ((اله الرجل )) (آن مرد سرگردان شد) بوده باشد و چه از ((اله )) به معناى (عبادت كرد) باشد، لازمه اش اين است كه لفظ جلاله بر سبيل اشاره ، به معناى ذاتى باشد كه تمامى صفات كمال را با هم داشته باشد. و در تفسير آيه : ((والهكم اله واحد)) پاره اى از مطالب را در معناى جمله ((لا اله الا هو)) ايراد كرديم ، و ضمير ((هو)) هر چند به ((الله )) بر مى گردد كه گفتيم به معناى ذات شامل همه كمالات است ليكن چون در اثر كثرت استعمال نام خداى تعالى شده ، تنها بر ذات دلالت مى كند، بله ،الف و لام اول آنكه الف و لام عهد است به پاره اى از معانى وصفى اشاره دارد، و به فرض اينكه الف و لام نداشته باشد، اصل اطلاق كلمه ((الله )) آدمى را به ياد صفات او هم مى اندازد، و ليكن ضمير همانطور كه گفتيم تنها به ذات بر مى گردد، پس جمله ((لا اله الا هو))، دلالت دارد بر اينكه آلهه اى كه مشركين اثبات كردند، حق ثبوت ندارد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ٦٤٩ ■امام حسين عليه السلام فرمودند: مبادا از كسانى باشى كه از گناه ديگران بيمناكند، و از كيفر گناه خود آسوده خاطرند. ■إِيّاك اَنْ تَكُونَ مِمّنْ يَخَافُ عَلَى الْعِبَادِ مِنْ ذُنُوبِهِمْ وَيَاْمَنُ الْعُقُوبَةَ مِنْ ذَنْبِهِ. ■●تحف العقول، ص٢٧٣●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●■ ■آیا اوضاع اینها (آمریکا و متحدان) نشان نمی‌دهد که بهایمند(چارپایند)؟! وگرنه انسان چنین کاری می‌کند؟ ■بنابراین، ما نباید تابع آنها باشیم و نباید بر اساس خواسته‌ی آنها عمل کنیم، و نباید آنها را دوست داشته باشیم و نباید با آنها هم‌پیمان شویم. ■مگر همین آمریکا نبود که با داخله‌ی(هم‌وطنان) خود جنگید؟! ولی ما در مدح و ثنای اینها زیارت‌نامه درست می‌کنیم که به کره‌ی ماه رفته، فرشته‌اند و… . ■●در محضر بهجت، ج٣، ص٢٢٢●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴 ■●هنگامیکه امام حسین(علیه السلام) در مسیر به کوفه از منزل شراف گذشت، یکی از یاران آن حضرت تکبیر گفت. آن بزرگوار فرمود: چرا تکبیر گفتی؟ پاسخ گفت: در مقابل درختان خرما میبینم و جمعی گفتند: در این مکان درخت خرما نیست، آنچه که می بینیم اسبها و نیزه هاست. ■●امام حسین(علیه السلام) فرمود: منم چنین می بینم. پس از مشورت به طرف ذی حسم حرکت کردند که مستقیما با لشکریان حر روبرو نشوند. اندک زمانی گذشته بود که اسبها آشکار شدند. ما از راه برگشتیم، همینکه آنها دیدند ما برگشتیم آنان نیز برگشتند. ما زودتر از آنها به منزل ذی حسم رسیدیم. امام حسین(علیه السلام) امر فرمود چادر ها را برپا کنیم. لشکریان حر که در حدود هزار نفر بودند، رسیدند و در گرمای روز در برابر آن حضرت قرار گرفتند. ■●در این حال امام و یارانش ملبس به عمامه شمشیرها را به کمر بسته بودند. آن حضرت به یاران خود دستور داد لشکریان حر را که از راه رسیده بودند، آب بدهند و سیراب کنند و به اسبان آنان نیز آب بپاشند. یاران حضرت طشتها را پر میکردند و نزدیک دهان اسبها میگرفتند و همین که اسبها چند جرعه مینوشیدند، ظرف را جلوی دهان اسب دیگر میبردند و به این ترتیب همه اسبها را سیراب نمودند. ●"نفس الهموم،محدث قمی ،ص۱۱۳"● ■●استاد امام حسین شهید فرهنگ پیشرو انسانیت، ص۳۸●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●استاد علی صفایی حائری●■ ■●از جاهاى كوچك زندگى خودمان مى‌توانيم دردهاى بزرگ خودمان را شناسايى كنيم. و بعد از آنكه آفت‌ها را در خودمان شناسايى كرديم به دنبال راه حل باشيم و درمانش كنيم و بدانيم اگر كسى بخواهد با بدى در يك نقطه برخورد كند موفق نمى‌شود. با يك آفت در وسعت گسترده‌اى كه از آنجا برخاسته بايد درگير شد. ■●روزگار ستمگر، صفحه ۴۵●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●مصباح‌الهدی وسفینةُ‌النّجاة - بخش دوّم●■ ■●ابراز عاطفه همه‌ی تشيّع نيست؛ گرچه بسيار زيبا و بسيار
■●مصباح‌الهدی وسفینةُ‌النّجاة - بخش سوّم●■ ■●اباعبدالله الحسين عليه‌السّلام در يوم‌التّرويه حسابشان را از همه‌ی حجّاج جدا كردند. روز هشتم ماه ذی‌الحجّه با اهل بيت و اصحاب كرامشان مكّه را ترک كردند و به جای اينكه به سمت منا و عرفات حركت كنند، راه سرزمين عراق را در پيش گرفتند و به سوی كوفه حركت كردند. امام حسين عليه‌السّلام حجّی جز حجّ عموم مردم در پيش گرفتند. ■●حضرت با خودشان قربانی هم بردند؛ منتهی برخلاف ديگران كه برای قربانی گاو و گوسفند و شتر می‌برند، امام حسين عليه‌السّلام عزيزترين عزيزانشان را به مسلخ عشق بردند. در اين حجّ حسينی، مثل حجّ شرعی، هم عرفات هست هم منا. ■●عرفات سرزمين معرفت است ؛ وادی شناخت و آگاهی است؛ و منا سرزمين آرزوست؛ سرزمين عشق است. ■●حج دربرگيرنده‌ی عرفات و مناست؛ يعنی هم معرفت، هم عشق. ■●معرفتِ بدون عشق چيزی نيست جز يک مشت دانسته‌های ذهنی كه هيچ كاربرد و اثر عملی‌یی ندارد و به هيچ تغيير و تحوّل و تحرّكی منجر نمی‌شود. يكسری اطّلاعات که در ذهن اشخاص جمع شده است و بر زبان و قلم آنها جاری می‌شود؛ در صفحه‌ی كتاب‌ها نوشته می‌شود؛ یک‌سری تحليل‌های علمی و عقلی؛ اين معرفتِ تنهاست. ■●عشقِ تنها، شور است؛ شيدايی است؛ عاشقی است؛ حركت و جنبش و خيزش است؛ اماّ اگر با معرفت همراه نباشد، معلوم نيست اين جنبش و خيزش به كدام سمت حركت می‌كند. مثل يک اتومبيل است كه هم چراغ می‌خواهد تا جادّه‌ی روبرو و مسير حركت را روشن كند، هم موتوری كه به آن نيروی تحرّک ببخشد. ■●حج يعنی قصد؛ «اَلحَجُّ قَصدٌ»، و حاجی يعنی كسی كه مقصدی دارد؛ مقصد حجّاج به طور معمول زيارت خانه‌ی خداست؛ حجّشان دو چيز لازم دارد؛ يكی معرفت و شناخت، ديگری عشق و شيدایی. .... ■●«استاد مهدی طیّب» ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■هرآنچه ماهوی است و دارای است قابل درک است و و عرض آن را می توان شناخت اما جایی می رسد که من نمی توانم آن را کنم. از می پرسیم که چیست؟ می تواند درک کند اما تعریف از آن نمی تواند ارائه دهد. ■غیرمتناهی حد ندارد. عقل عظمت غیرمتناهی را می فهمد اما نمی تواند تعریفی از آن بدهد. از همین جا آغاز می شود. بنده ذوق را در مقابل عقل نمی دانم. این اشتباه گذشتگان است که ذوق را در مقابل عقل قرار داده اند. این یک ای بیش نیست. ■ذوق عصاره و است. ذوق آنجایی است که عقل می گوید حالا نمی دانم اما میچشم. این چشیدن یعنی درک همان عظمت @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
■● ، ●■ ■در زیارتهای مختلفی که برای امام حسین نقل شده، میخونیم که امام حسین وارث انبیاست، و از هر پیغمبری ارثی برده است. ■یکی از انبیائی که در زیارتها نام برده میشه حضرت نوح است: ■السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبِیِ اللَّهِ■ ■قرآن میگه، خدا به حضرت نوح فرمود: ■وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَ وَحْیِنَا (هود/۳۷)■ ■ای نوح! جلویِ چشم ما، یعنی در حضورِ ما و طبق وحیِ ما، کشتی بساز! ■وَ یَصْنَعُ الْفُلْکَ وَ کُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ (هود/۸۳)■ ■او مشغول ساختن کشتی بود، و هر زمان گروهی از اشراف قومش بر او می‌گذشتند، او را مسخره می‌کردند. ... ■نوح طبق دستور خدا، وسایل نجاریش رو برداشت و رفت وسط بیابان، شروع کرد به ساختنِ کشتی. ■خیلی‌ها مسخره‌اش کردند و گفتند اومده وسط بیابان داره کشتی می‌سازه. امّا بالاخره کشتی رو ساخت و با اون کشتی، جانِ اهل ایمان رو نجات داد... ■حالا سوال اینه که، امام حسین (علیه السلام) در چه چیزی وارث حضرت نوح است؟ : «کشتی سازی» ■اسمِ قرآنیِ کاری که امام حسین تو کربلا انجام داد، «کشتی سازی» بود. ■اصلاً کربلا شروعِ کارِ امام حسین بود. ■امام حسین هم مثل نوح، وسایل نجاریش رو برداشت رفت وسط بیابان، شروع به ساختن کشتی کرد، و خدا او را در این مسیر همراهی می‌کرد. ■با این تفاوت که، وسایل نجاریِ امام حسین، «خون خودش و یارانش» بود، و بیابانی که امام حسین کشتی‌اش رو در اون ساخت، «کربلا». جلوی چشمانِ خدا وسط بیابانِ گرمِ کربلا بین آن همه دشمن، با اداوات جنگی و هلهله‌هایشان و گاه جسارت و مسخره‌کردن‌هایشان امام حسین، «بزرگترین کشتیِ عالم» را برای نجاتِ بشریت ساخت. ■امام حسین هم، مثل نوح، جلوی چشمان خدا کارش رو انجام داد خودِ حضرت، روز عاشورا با صورت خونین فرمود: ■هَوَّنَ عَلَيَّ ما نَزَلَ بی أنَّهُ بِعَينِ اللَّهِ.■ ■آنچه بر من وارد مى‌شود، برايم آسان است، چون جلوی چشم خدا و در محضر اوست. ■کشتیِ نوح، یک جمعیتِ محدودی رو در خودش جا داد، امّا کشتیِ امام حسین، یک کشتیِ وسیع و بزرگه که تا قیامت برای همه جا داره ■کشتی نوح در یک بازه زمانیِ کوتاه شناور بود و بعد تموم شد، امّا کشتی نجات امام حسین هنوز تو عالم شناوره و داره نجات میده.. ■پس بزرگترین صنعتِ کشتی سازی عالم برای امام حسین بود. ■به همین خاطر، پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود که بر روی عرش خدا نوشته شده است: ■إنَّ الحُسَينَ مِصباحُ الهُدى وَ سَفينَةُ النَّجاةِ.■ ☑️حسین چراغ هدایت و کشتیِ نجات است.