eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بیان آیه (۲) سوره توحید□ #الله_الصمد2⃣ #تفسیرالمیزان □اصل در معناى كلمه (#صمد) #قصد كردن و يا قص
□بیان آیه (۲) سوره توحید□ □آرى وقتى تعالى پديد آورنده همه عالم است، و هر چيزى كه داراى است هستى را خدا به او داده، پس هر چيزى كه نام () صادق بر آن باشد، در و و آثارش به خدا است، و در رفع حاجتش او را مى كند، همچنان كه خودش فرموده:  (الا له الخلق و الامر)، و نيز به طور فرموده:  (و ان الى ربك المنتهى )، پس خداى تعالى در هر كه در عالم وجود تصور شود است، يعنى چيز قصد هيچ چيز ديگر نمى كند مگر آنكه مقصدش او است و بر آمدن حاجتش به وسيله او است.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□تفسیر سوره توحید□ □سوره خداى تعالى را به و بازگشت ما سوى الله در حوائج وجوديش به سوى او و نيز به اينكه احدى نه در و نه در و نه در شريك او نيست مى ستايد، و اين توحيد قرآنى، توحيدى است كه به خود قرآن كريم است، و معارف (اصولى و فروعى و اخلاقى) اسلام بر اين پى ريزى شده است. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#تفسیر_المیزان □بیان آیات ( ۳ و ۴ ) سوره توحید□ ○لم يلد و لم يولد3⃣ ○و لم يكن له كفوا احد4⃣ □اين
□بیان آیات ( ۳ و ۴ ) سوره توحید□ ○لم يلد و لم يولد3⃣ ○و لم يكن له كفوا احد4⃣ □و نيز اين معنا را مى كنند كه براى خداى تعالى باشد كه برابر او در و يا در باشد، يعنى خداى تعالى و نمايد، و احدى از صاحبان اديان و غير ايشان قائل به وجود كفوى در خدا نيست، يعنى از دين داران و بى دينان نگفته كه الوجود (عز اسمه ) است، و اما در يعنى تدبير، قائل به آن شده اند، مانند وثنى ها كه براى خدايان خود الوهيت و تدبير شدند، حال چه خداى مانند فرعون و نمرود كه ادعاى الوهيت كردند، و چه .(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#تفسیر_المیزان □بیان آیات ( ۳ و ۴ ) سوره توحید□ ○لم يلد و لم يولد3⃣ ○و لم يكن له كفوا احد4⃣ □و نيز
□بیان آیات ( ۳ و ۴ ) سوره توحید□ ○لم يلد و لم يولد3⃣ ○و لم يكن له كفوا احد4⃣ □و #۲ملاك در بودن در نظر آنان اين است كه براى اله و معبود خود در تدبير قائلند و مى گويند: الله تعالى فلان ناحيه را به فلان واگذار نموده و او مستقل در تدبير آن ناحيه است، همانطور كه خود خداى تعالى در تدبير آن ارباب و آلهه است، و او و اله الالهه است. و اگر در صفات را نشمرديم، براى آن بود كه ، يا صفت است يا صفت ، صفت ذات كه ذات است و صفت فعل هم از فعل مى شود.(۳) @mohamad_hosein_tabatabaei
□تفسیر المیزان از آیات (۳و ۴) سوره توحید□ : ، زاده نشدن و نداشتن خدا بر بودن و يگانگى او در و و است. @mohamad_hosein_tabatabaei
□○بیان آیات (۳و۴) سوره توحید○□ □لم یلد و لم یولد3⃣ □ولم یکن له کفوا احد4⃣ □و اين معناى از بودن در آلهه مشركين نيز تصور دارد، نظير كه براى  موجودى از موجودات ممكن بپندارند، اين نيز است براى كفو بودن، چون اين فرض نيز به اين است كه انسان بپندارد مثلا فلان خودش بيمارى ما را شفا مى دهد و در از بيماريمان احتياجى به خداى تعالى نداريم، با اينكه گياه مذكور از هر جهتى به خداى تعالى است، و آيه مورد بحث اين را نيز مى كند. □بيان اينكه ، زاده نشدن و نداشتن خدا بر صمد بودن و يگانگى او در و و افعال است. و صفات گانه اى كه در اين سوره شده، يعنى شدن چيزى از خدا، و تولد خداى تعالى از ديگر، و داشتن كفو، هر چند ممكن است نفى آنها را بر صفت خداى تعالى كرد، و به وجهى گفت احديت خداى تعالى كافى است در اينكه او هيچ يك از اين صفت را نداشته باشد، و ليكن اين معنا به نظر مى رسد كه بر خدا باشند.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○بیان آیات (۳و۴) سوره توحید○□ □لم یلد و لم یولد3⃣ ولم یکن له کفوا احد4⃣ □اما اينكه #متولد نشدن چ
□بیان آیات (۴) سوره توحید□ □و لم یکن له کفوا احد4⃣ □و اما اينكه نداشتنش متفرع بر او است، اين است كه كفو چه اينكه كفو در خداى تعالى فرض شود و چه كفو در او، وقتى تصور دارد كه كفو در عملى كه در آن عمل كفو شده در ذات خود و نياز از خداى تعالى باشد، و گفتيم كه خداى تعالى است و صمد هم هست، يعنى همان كفو فرضى در آن عمل كه كفو فرض شده او است و بى نياز از او نيست، پس كفو هم نيست.(۱) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بیان آیات (۴) سوره توحید□ □و لم یکن له کفوا احد4⃣ #تفسیرالمیزان □و اما اينكه #كفو نداشتنش متفرع
□بیان آیات (۴) سوره توحید□ □و لم یکن له کفوا احد4⃣ □بنابر اين روشن شد كه در دو آيه، متفرع بر صمديت خداى تعالى است، و مال خداى تعالى و آن به اثبات خدا در و و او است، به اين معنا كه خداى تعالى در ذاتش است و چيزى به او نيست، نه در ذاتش و نه در صفات و افعالش، پس ذات خداى تعالى به ذات خود او و براى ذات خود او است، بدون اينكه بغير خودش باشد و بدون اينكه محتاج باشد، به خلاف خداى تعالى كه در ذات و صفات و افعال خود خداى تعالايند، و او است كه به و ساحت كبريايى و عظمتش موجودى را با صفات و افعال خلق مى كند، پس حاصل مفاد سوره اين است كه، خداى تعالى را به صفت و توصيف مى كند.(۲) @mohamad_hosein_tabatabaei
□بیان آیه (۲) سوره □ □مراد از كلمه ( ) جنس انسان است. كلمه (خسر، خسران، خسار، خساره) به معناى  در است. و اگر در آيه مورد بحث كلمه () بدون و آمده به منظور آن بوده، و خواسته است بفهماند انسان در است، هم دارد به منظور باشد، و بفهماند آدمى در نوعى از خسران قرار دارد، غير خسران و آبرويى، بلكه خسران در كه خداى تعالى در باره اش فرموده: (الَّذين خسروا انفسهم و اهليهم يَوم القيمة الا ذلك هو الخسران المُبین) @mohamad_hosein_tabatabaei
■هرآنچه ماهوی است و دارای است قابل درک است و و عرض آن را می توان شناخت اما جایی می رسد که من نمی توانم آن را کنم. از می پرسیم که چیست؟ می تواند درک کند اما تعریف از آن نمی تواند ارائه دهد. ■غیرمتناهی حد ندارد. عقل عظمت غیرمتناهی را می فهمد اما نمی تواند تعریفی از آن بدهد. از همین جا آغاز می شود. بنده ذوق را در مقابل عقل نمی دانم. این اشتباه گذشتگان است که ذوق را در مقابل عقل قرار داده اند. این یک ای بیش نیست. ■ذوق عصاره و است. ذوق آنجایی است که عقل می گوید حالا نمی دانم اما میچشم. این چشیدن یعنی درک همان عظمت @mohamad_hosein_tabatabaei
□● کاملترین است. مظهر، حالت اسم مکانی دارد. یعنی محل . تمام موجودات عالم، محل ظهور حق اند. منتها به مقدار ی وجودی خودشان او را نشان می دهند. □●« إنّ في خلق السّموات و الأرض و اختلاف اللّیل و النّهار لآیاتٍ لِأولي الألباب »؛ تمام اینها همه آیتند. همه دارند او را نشان می دهند؛ همه، کمالات وجودی او را نشان می دهند؛ همه چیز. □●اما آن محلی ک خداوند به نحو ظهور کرده ک دیگر مظهر اتمّ حق متعال هست، جناب انسان است. ی انسان است که کاملترین مظهر وجودی حق تعالی است. خودت هستی. خودت را دریاب. □●این جدول اگر درست تصفیه و لایروبی شود مجرای و مجلای و می گردد. آب حیات، مراد، است ک آدم مجرای علم قرار بگیرد. یعنی محل جریان آب؛ آب حیات علم نفس ناطقه ی انسانی که : « عَلَّمَ آدَمَ الأسماءَ کُلَّها » و مجلای ذات و صفات می گردد. □● محل تجلی است. ذات و صفات و تمام اسماء الله در او می شود. تمام صفات الهیه در نفس ناطقه ی انسانی متجلی می شوند. شایستگی جانتان را ببینید. این دفتر شایستگی را دارد. □●شرح دروس معرفت نفس استاد صمدی آملی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بسمه تعالی شانه□ ○يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي○ □امام جعفر صادق عليه السلام درباره آیه فوق فرمود: يعنی حسين بن علی عليه السلام. پس به خطاب ذات ربوبی، نفس مطمئنه‌ای است که رجعت به دارد آن هم رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً. هم او از خدا راضی است و هم خدا از او. نهایت درجه توحید این است که عبد از حق راضی باشد. □چون امام به چنین مرتبه ای رجعت یافت و در منزل احدیت که است سکنی گزید مجدد مخاطب به فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي شد. و بدان صادر اول حق ساری در هر شئ است و به او، موجودات خلعت هستی می پوشند و او مبداء و منتهای هر چیزی است. □فرق و با در همین است که صادر اول به امر الهی در هر شئ که اند داخل می شود، اعنی تجلی اعظم و احدیت، ذات حق است از آن حیث که سریان در موجودات دارد و از آن به وجود ساری در هر شئ تعبیر می شود؛ إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَٰنِ عَبْدًا (مریم/۹۳) از این رو امام را ابا عبد الله گفتند یعنی به سریان نفس رحمانی همه حروف عالیات و کلمات و سطور ایجاد می‌گردد و امام مربی آیات الله و محقق آنهاست؛ وَ عَزَائِمُهُ فِیکُمْ. □دیگر معنی اینکه داخل در بندگان من شو نه وارد در بندگانم شو چه امام حسین علیه السلام اباعبدالله است و هرکس به مقام عبد اللّهی و رسد حسین با نفس او مخالطه کند و حسینی شود و اینچنین عبودیت به کمال می رسد. وَادْخُلِي جَنَّتِي. سریان صادر اول در اسماء و صفات الهی است چه جنت اشاره به دارد و آن نیست مگر عالم امر و اسماء و صفات حسنای حق متعال. جنت مضاف به ذات شده است و آن و است. نفس حسینی به سریانش طمأنینه را در تمام وجود از عالم امر تا عالم خلق گسترانیده و قرار هر چیزی به اوست چون این تجلی اعظم و نفس مطمئنه نباشد لَسَاخَت الأرْض [الامکان] بِأهْلِها. □پس ای سالک الی الله، اگر طالب هستی دست از توسل بر امام حسین علیه السلام برندار و هماره در هر عبادتی به یاد او باش که خود فرمود لَا تَنْسِیني فِي الصَّلَوةِ اللَّیلِ. چون نماز شب بی حسین قالب بی روح است و این سخن را وسعت در تمام عبادات ده که یاد او افضل تمام اعمال است. جمعه، سوم شعبان المعظم ۱۳۹۷هجری شمسی
□بسمه تعالی شانه□ ○يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي○ □امام جعفر صادق عليه السلام درباره آیه فوق فرمود: يعنی حسين بن علی عليه السلام. پس به خطاب ذات ربوبی، نفس مطمئنه‌ای است که رجعت به دارد آن هم رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً. هم او از خدا راضی است و هم خدا از او. نهایت درجه توحید این است که عبد از حق راضی باشد. □چون امام به چنین مرتبه ای رجعت یافت و در منزل احدیت که است سکنی گزید مجدد مخاطب به فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي شد. و بدان صادر اول حق ساری در هر شئ است و به او، موجودات خلعت هستی می پوشند و او مبداء و منتهای هر چیزی است. □فرق و با در همین است که صادر اول به امر الهی در هر شئ که اند داخل می شود، اعنی تجلی اعظم و احدیت، ذات حق است از آن حیث که سریان در موجودات دارد و از آن به وجود ساری در هر شئ تعبیر می شود؛ إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَٰنِ عَبْدًا (مریم/۹۳) از این رو امام را ابا عبد الله گفتند یعنی به سریان نفس رحمانی همه حروف عالیات و کلمات و سطور ایجاد می‌گردد و امام مربی آیات الله و محقق آنهاست؛ وَ عَزَائِمُهُ فِیکُمْ. □دیگر معنی اینکه داخل در بندگان من شو نه وارد در بندگانم شو چه امام حسین علیه السلام اباعبدالله است و هرکس به مقام عبد اللّهی و رسد حسین با نفس او مخالطه کند و حسینی شود و اینچنین عبودیت به کمال می رسد. وَادْخُلِي جَنَّتِي. سریان صادر اول در اسماء و صفات الهی است چه جنت اشاره به دارد و آن نیست مگر عالم امر و اسماء و صفات حسنای حق متعال. جنت مضاف به ذات شده است و آن و است. نفس حسینی به سریانش طمأنینه را در تمام وجود از عالم امر تا عالم خلق گسترانیده و قرار هر چیزی به اوست چون این تجلی اعظم و نفس مطمئنه نباشد لَسَاخَت الأرْض [الامکان] بِأهْلِها. □پس ای سالک الی الله، اگر طالب هستی دست از توسل بر امام حسین علیه السلام برندار و هماره در هر عبادتی به یاد او باش که خود فرمود لَا تَنْسِیني فِي الصَّلَوةِ اللَّیلِ. چون نماز شب بی حسین قالب بی روح است و این سخن را وسعت در تمام عبادات ده که یاد او افضل تمام اعمال است. جمعه، سوم شعبان المعظم ۱۳۹۷هجری شمسی
☑️⁠من بخواهم یا نخواهم تنها هستم ▪️انسان‌های هوشمند تنهایی خود را می‌کنند و سهمناک‌ترین وجهه‌ی زندگی انسان تنهایی‌اش است. انسان بالذات تنهاست. تنهایی این است که علی‌الاطلاق هیچ کس "من" را نداند. جز خداوند هیچ کس "من" را نمی‌داند و به همین جهت می‌توانیم به متوکل باشیم. هیچ کس در عالم، "من" را نمی‌‌داند، و تنها خداوند می‌داند. هیچ کس "من" را نمی‌داند، حتی خودم خودم را نمی‌دانم. ▪️چرا خودم را تنها می‌بینم؟ انسان در لحظه‌ای که تصمیم جدی می‌گیرد تنها است. هیچ کس تا تصمیم نگیرد، تنهایی خود را نمی‌فهمد. در تصمیم جدی، خود "من" بایستی تصمیم بگیرم. تصمیم از تنهایی انسان است. ▪️افرادی که مقلدانه فعلی را انجام می‌دهند، آن تصمیم نیست. در تصمیم جدی، تنهایی خودم را می‌فهمم. وقتی تصمیم می‌گیرم، خود "من" تصمیم می‌گیرم و هیچ کس نیست و این است. خود تصمیم مهم است و لحظه تصمیم تنهایی است نه لوازم آن، چون خود "من" هستم که تصمیم می‌گیرم. در لحظه تصمیم از مُتعلقات صرف‌نظر می‌کنیم، مُتعلقات اسباب بر تصمیم هستند و لحظه‌ی تصمیم منم. منم که می‌گیرم. ◾️غلامحسین ابراهیمی متن از کتاب «من و جز من»◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي ▪️امام جعفر صادق عليه السلام درباره آیه فوق فرمود: يعنی حسين بن علی عليه السلام. پس به خطاب ذات ربوبی، نفس مطمئنه‌ای است که رجعت به دارد آن هم رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً. هم او از خدا راضی است و هم خدا از او. نهایت درجه توحید این است که عبد از حق راضی باشد. ▪️چون امام به چنین مرتبه ای رجعت یافت و در منزل احدیت که است سکنی گزید مجدد مخاطب به فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي شد. و بدان صادر اول حق ساری در هر شئ است و به او، موجودات خلعت هستی می پوشند و او مبداء و منتهای هر چیزی است. ▪️فرق و با در همین است که صادر اول به امر الهی در هر شئ که اند داخل می شود، اعنی تجلی اعظم و احدیت، ذات حق است از آن حیث که سریان در موجودات دارد و از آن به وجود ساری در هر شئ تعبیر می شود؛ إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَٰنِ عَبْدًا (مریم/۹۳) از این رو امام را ابا عبد الله گفتند یعنی به سریان نفس رحمانی همه حروف عالیات و کلمات و سطور ایجاد می‌گردد و امام مربی آیات الله و محقق آنهاست؛ وَ عَزَائِمُهُ فِیکُمْ. ▪️دیگر معنی اینکه داخل در بندگان من شو نه وارد در بندگانم شو چه امام حسین علیه السلام اباعبدالله است و هرکس به مقام عبد اللّهی و رسد حسین با نفس او مخالطه کند و حسینی شود و اینچنین عبودیت به کمال می رسد. وَادْخُلِي جَنَّتِي. سریان صادر اول در اسماء و صفات الهی است چه جنت اشاره به دارد و آن نیست مگر عالم امر و اسماء و صفات حسنای حق متعال. جنت مضاف به ذات شده است و آن و است. نفس حسینی به سریانش طمأنینه را در تمام وجود از عالم امر تا عالم خلق گسترانیده و قرار هر چیزی به اوست چون این تجلی اعظم و نفس مطمئنه نباشد لَسَاخَت الأرْض [الامکان] بِأهْلِها. ▪️پس ای سالک الی الله، اگر طالب هستی دست از توسل بر امام حسین علیه السلام برندار و هماره در هر عبادتی به یاد او باش که خود فرمود لَا تَنْسِیني فِي الصَّلَوةِ اللَّیلِ. چون نماز شب بی حسین قالب بی روح است و این سخن را وسعت در تمام عبادات ده که یاد او افضل تمام اعمال است.