آیه 255 سوره بقره قسمت چهارم
بخش چهارم1⃣
● عرش و نسبت آن با كرسى
و در توحيد از حنان روايت آورده كه گفت : از امام صادق (عليه السلام ) از عرش و كرسى پرسيدم ، فرمود عرش صفاتى بسيار مختلف دارد، در هر سببى و صنعى كه در قرآن آمده ، صفت جداگانه اى دارد، در جمله : ((رب العرش العظيم )) منظور ملك عظيم است .
و همچنين در جمله : ((الرحمن على العرش استوى )) كه مى فرمايد رحمان بر ملك مسلط است ، و اين عرش همان علم به كيفيت دادن به اشياء است ، و در جائى كه عرش و كرسى جداى از هم ذكر شوند هر يك معنائى جداگانه دارند، براى اينكه عرش و كرسى دو باب از بزرگترين ابواب غيب بوده ، و خود آن دو نيز غيب هستند و همچنين آن دو مقرون با غيب هستند، چون كرسى باب ظاهر از غيب است كه براى اولين بار موجودات بى سابقه از آن باب طلوع مى كنند، و آنگاه همه اشياء از همانجا به وجود مى آيند، اما عرش ، باب باطن غيب است كه علم چگونگى ها و علم عالم كون و علم قدر و اندازه گيريها، و نيز مشيت و صفت اراده و علم الفاظ و حركات و سكنات و علم بازگشت و ابتدا، همه در آن باب است ، پس عرش و كرسى در علم دو باب قرين همديگرند، چون ملك عرش ، غير ملك كرسى است ، و علم آن پنهان تر از علم كرسى است .
از اين جهت است كه خداى تعالى درباره عرش مى فرمايد: ((رب العرش العظيم )) يعنى عرشى كه صفتش عظيم تر از صفت كرسى است ، در عين اينكه هر دو، علم قرين هم هستند.
عرض كردم : فدايت شوم ، پس چراعرش در فضيلت ، همسايه كرسى شد؟ فرمود: براى اين همسايه آن شد كه علم كيفيت ها در آن است ، و از ابواب بداء و انيت و حد رتق و فتق آن هر چه ظاهر مى شود، در آن ظاهر مى گردد، به اين جهت عرش و كرسى ، همسايه يكديگر شدند، چيزى كه هست يكى ديگرى را در ظرفيت خود گنجانيده ، و خداى تعالى با الفاظى از قبيل عرش و كرسى براى دانشمندان مثلى زده ، تا بر درستى ادعاى آن دوكنند، چون خدا هر كس را كه بخواهد به رحمت خود مخصوص مى دارد و او قوى و عزيز است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 520
مولف : اينكه فرمود: چون كرسى باب ظاهر از غيب است وجهش را بطور اجمال فهميدى ، پس يك مرتبه اى از علم كه مرتبه مقدر و محدود آن است به عالم ما، كه عالم جسمانى است و عالم مقدر و محدود است ، نزديك تر از آن مرتبه اى است كه قدر و حد ندارد، و به زودى شرح فقرات اين روايت در تفسير آيه : ((ان ربكم الله الذى خلق السموات و الارض )) خواهد آمد انشاء الله تعالى .
و اينكه فرمود: ((و بمثل صرف العلماء...)) اشاره است به اينكه الفاظ عرش و كرسى و نظاير آنها مثلهائى است كه مردم را توجه مى دهد به اينكه چگونه استدلال كنند، ليكن غير از كسانى كه عالم هستند اين مثل ها را نمى فهمند.
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●■
■خدا میداند کفار چه زحمتهایی میکشند تا دروغ و افترا را به جای راست و درست در رسانهها تحویل دهند، و هر روز با وسایلی و نقشههایی علیه مسلمانان به میدان میآیند تا غافلان، آگاه نشوند. ما هم اول باور نمیکردیم، ولی بعد دیدیم آسان است.
■●در محضر بهجت، ج۱، ص۱۳۲●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●علّامه طباطبائی و مخالفین عرفان و حکمت●■
■●«ایشان بدگوئی از فلسفه و عرفان را که دو ستون عظیم از ارکان شرع مبین است، ناشی از جمود فکری می گفتند و میفرمودند: از شرّ این جهّال باید به خداوند پناه برد؛
■●اینان بودند که کمر رسول خدا را شکستند. آنجا که فرموده است: قَصَمَ ظَهرِی صِنفانِ عَالِمٌ مُتَهَتِّکٌ و جَاهِلٌ مُتَنَسِّکٌ.»
■●«مهر تابان» علّامه حسینی طهرانی رضوان الله علیه ص ۱۲۴●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●یادداشت های فلسفی و عرفانی●■ #نماز_هرمس ■● #نیایش_های_سهروردی سهروردی پس از بیان اهمیت دعا، هر ی
■●یادداشت های فلسفی و عرفانی●■
نماز_هرمس
☑️در ادامه بخوانید: خرد جاویدان، منطقه ای و نژادی نیست
■●سهروردی پس از اینکه نصایح و اندرزهای خود را در اینجا به پایان می رساند می گوید: آنچه به تعلیم و تعلّم مربوط است بخشی از آن نیز تو را کفایت می نماید. ولی بر تو لازم است که علم تجردی اتصالی و دانش شهودی به دست آوری تا اینکه در زمره حکما قرا گیری. وی سپس روی این اصل تاکید می گذارد که این علم اسرار آن را جز به کسانی که اهلیت آن را دارند نیاموزید.
■●نکته ای که در اینجا قابل توجه است، این است که این فیلسوف اشراقی با این که اساس حکمت را علم تجردی اتصالی و دانش شهودی می داند، روی برهان نیز تکیه کرده است و آن را معیار امور معرفی می نماید. وی مخاطبان خود را از هر گونه تقلید برحذر داشته و با تاکید فراوان می گوید: نه از من و نه از غیر من، به هیچ وجه تقلید نکنید. چون که معیار تشخیص در امور برهان است. عین عبارت وی در این باب چنین است :
■●«….. و لا تقلّدونی ّ و غیر ، فالمعیار هو البرهان…..» [التلویحات صفحه ۱۲۱]
همان گونه که در این عبارت مشاهده می شود سهرودی برای برهان اهمیت اساسی قائل شده و آن را معیار امور دانسته است. به این ترتیب می توان ادعا کرد که حکمت اشراقی در نظر وی بر اندیشه و شهود استوار گشته و درجات حکما نیز براساس این دو عامل، ارزیابی و طبقه بندی می گردد.(۴)
#غلامحسین_ابراهیمی_دینانی
@mohamad_hosein_tabatabaei
■هر چه همت انسان، چه در امور دنیا و چه در امور آخرت از پراکندگی در آید و به وحدت میل پیدا کند، موفقیتش بیش تر است
■حتی در امور معنوی هم نباید انسان پراکندگی داشته باشد.
مثلا پراکندگی در مطالعه که امروز یک کتاب و فردا کتابی دیگر را مطالعه کند، شخص را گرفتار می کند.
■●کتاب پیر و جوان صفحه ۴۰
استاد صمدی آملی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴
■●وقتی خواستی به حرم امام حسین علیه السّلام مشرّف شوی، تنها برو و وقتی هم مشرّف شدی حواست به دیگران نباشد؛ به خود حضرت علیه السّلام باشد.
■●انشاءالله وقتی خواستی مشرّف شوی، ابتدا در نهر حسینی که نزدیک مرقد حضرت ابوالفضل است و از فرات جداشده و آبش گلآلود است و تربت مخلوط دارد و آبش هنگام حرکت ناله میکند، غسل زیارت کن و با قدمهای کوتاه و به آهستگی و بدون اینکه با کسی حرف بزنی و به اطراف توجّه کنی، به طرف حرم برو. هر قدمی که به سمت حرم برمیداری، ملائکه و نور روی سرت میریزند.
■●وقتی به حرم رسیدی، بالای کفشکَنِ حرم، زیارتنامهای نوشته شده است به این ترتیب: صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِاللهِ وَ صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِاللهِ وَ صَلَّی اللهُ عَلَیکَ یا اَباعَبدِاللهِ که این خودش یک زیارت کامل است. گویا زائر میگوید جانم به قربانت یا اباعبدالله، بعد میبیند مثل اینکه درست نشد و دلش آرام نگرفت، دوباره میگوید جانم به قربانت ای اباعبدالله و بار سوم هم به همین ترتیب.
■●داخل حرم، پایین پای حضرت محلّی است که استخوانهای شهدا را آنجا دفن کردهاند. اگر هوشیار باشی، آنجا که عبور میکنی، احساس میکنی زیر پایت مثل یک دریا گود است.
#یاعلی
■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■
■●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
#حديث ٦٦٦
■امام صادق عليه السّلام به مسمع بن عبدالملك فرمودند: آیا یاد میکنی که چه کردند با امام حسین علیه السلام؟ گفتم بله، فرمودند آیا جزع و بی تابی میکنی؟ گفتم آری بخدا قسم و بدین خاطر گریه میکنم اشک میریزم تا اینکه اهل خانهام اثر اشک را در من میبینند و از طعام امتناع میکنم تا اینکه اشک در رخسارم نمایان میشود. حضرت فرمودند: خداوند اشکت را رحمت کند، به درستی که تو از کسانی هستی که از اهل جزع برای ما و از آنانی که به سبب شادی ما شادی میکند و بخاطر حزن ما محزون میشوند شمرده میشوی و بدرستیکه تو هنگام مرگت حاضر شدن پدران من را و توصیه کردن ایشان در مورد تو به ملکالموت را خواهی دید و آنچه که بدین خاطر از بشارت به تو میدهند بهتر و افضل میباشد، هیچ کسی از روی رحمت به ما و به خاطر آنچه که به ما وارد شده بر ما گریه نمیکند مگر اینکه خداوند قبل از اینکه اشک از چشمهایش در جهنم بیفتد قطعاً حرارت جهنم را خاموش خواهد نمود تا اینکه دیگر هیچ حرارتی نداشته باشد و هیچ چشمی نیست که بر ما گریه کند مگر اینکه به نگاه به کوثر بهرهمند خواهد شود و از آن به همراه آنانی که ما را دوست دارند سیراب خواهد شد.
■أَ مَا تَذْکُرُ مَا صُنِعَ بِهِ یَعْنِی بِالْحُسَیْنِ ع قُلْتُ بَلَى قَالَ أَ تَجْزَعُ قُلْتُ إِی وَ اللَّهِ وَ أَسْتَعْبِرُ بِذَلِکَ حَتَّى یَرَى أَهْلِی أَثَرَ ذَلِکَ عَلَیَّ فَأَمْتَنِعُ مِنَ الطَّعَامِ حَتَّى یَسْتَبِینَ ذَلِکَ فِی وَجْهِی فَقَالَ رَحِمَ اللَّهُ دَمْعَتَکَ أَمَا إِنَّکَ مِنَ الَّذِینَ یُعَدُّونَ مِنْ أَهْلِ الْجَزَعِ لَنَا وَ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا أَمَا إِنَّکَ سَتَرَى عِنْدَ مَوْتِکَ حُضُورَ آبَائِی لَکَ وَ وَصِیَّتَهُمْ مَلَکَ الْمَوْتِ بِکَ وَ مَا یَلْقَوْنَکَ بِهِ مِنَ الْبِشَارَةِ أَفْضَلُ وَ لَمَلَکُ الْمَوْتِ أَرَقُّ عَلَیْکَ وَ أَشَدُّ رَحْمَةً لَکَ مِنَ الْأُمِّ الشَّفِیقَةِ عَلَى وَلَدِهَا إِلَى أَنْ قَالَ مَا بَکَى أَحَدٌ رَحْمَةً لَنَا وَ لِمَا لَقِینَا إِلَّا رَحِمَهُ اللَّهُ قَبْلَ أَنْ تَخْرُجَ الدَّمْعَةُ مِنْ عَیْنِهِ فَإِذَا سَالَ دُمُوعُهُ عَلَى خَدِّهِ فَلَوْ أَنَّ قَطْرَةً مِنْ دُمُوعِهِ سَقَطَتْ فِی جَهَنَّمَ لَأَطْفَأَتْ حَرَّهَا حَتَّى لَا یُوجَدَ لَهَا حَرٌّ وَ ذَکَرَ حَدِیثاً طَوِیلًا یَتَضَمَّنُ ثَوَاباً جَزِیلًا یَقُولُ فِیهِ وَ مَا مِنْ عَیْنٍ بَکَتْ لَنَا إِلَّا نُعِّمَتْ بِالنَّظَرِ إِلَى الْکَوْثَرِ وَ سُقِیَتْ مِنْهُ مَعَ مَنْ أَحَبَّنا
■●وسائل الشیعه، ج ١٤، ص ٥٠٨●■
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●زیارت اربعین جابر و عطیّه - بخش اول●■ ☑️جابر جامه احرام بر تن میکند، یعنی حقیقت کعبه اینجاست. ■
■●زیارت اربعین جابر و عطیّه - بخش دوم●■
☑️روح کعبه که عشق حسینی است قبلهگاه قلبها و دلهای انسانها میشود.
■●گرچه من در روایات، مؤیّدی برای این حرف ندیدم؛ ولی این حرف در افواه هست که وقتی حضرت بقیّه الله الاعظم ارواحنافداه ظهور فرمودند، قبله را به کربلا منتقل میکنند و مرقد مطهّر حسینی قبله میشود.
■●معنای این سخن آن نیست که از نظر جغرافیایی، سمت ایستادن برای عبادت، از شهر مکّه به شهر کربلا تغییر میکند. این دریافت اشتباه از این سخن است. قبله محلّ اقبال انسان است؛ محلّی است که دل انسان به آن رو می کند؛ قلب انسان به آن متوجّه است؛ توجّه انسان به آن متمرکز است؛
فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ
جایی که وجه انسان، وجهه همّت انسان، روی دل و قلب انسان، همهی حواس و توجّه انسان به آن سمت است، آنجا قبله است.
■●اینکه قبله به کربلا منتقل میشود، یعنی روح کعبه، که حقیقت ولایت است، و ظهور ولایت در اوج قلّه آن، که عشقی است که اباعبدالله الحسین علیه السّلام در عالم ظاهر کردند، آن عشق الهی بروز میکند و روح کعبه، که عشق حسینی است، قبله گاه قلبها و دلهای انسانها شود؟. آیا امروز علائم آن را نمیبینید؟
■●حتّی به شکل ظاهری عرض کنم؛ مگر چند نفر به مراسم حج مشرّف میشوند؟ حتّی سالهایی که خیلی حج شلوغ است؛ میگویند امسال مثلاً دو میلیون نفر حاجی بود. امروز که اربعین است چند نفر در کربلای اباعبدالله بودند؟ اینگونه که نقل شده است، شانزده میلیون نفر! آیا قبله به کربلا منتقل نشده است؟ محلّ توجّه دلها و قلبها کربلای اباعبدالله الحسین علیهالسّلام نشده است؟ و حال صبر کن صبح دولتت بدمد،
کاین هنوز از نتایج سحر است
■●خواهید دید چه اتّفاقی میافتد. همین که الان هست غیر قابل تصوّر بود؛ یعنی شما چند سال به عقب برگردید؛ میبینید شهر کربلا شهر غریبی بود. همین چند سال قبل وقتی وارد حرم اباعبدالله علیه السّلام میشدید، به ندرت زائر داخل حرم بود. به شدّت غربت بود. حرم خاک گرفته، کف حرم پر از ماسه های بادیه بود.
■●کسانی که زمانهای قبل از سقوط صدّام به عتبات مشرّف شدند، دیدهاند که شرایط چگونه بود. آیا اصلاً قابل تصوّر بود روز اربعین، یا روز عاشورا، یا روز عرفه چنین جمعیّتی در سرزمین کربلا جمع شوند؟ این همه زائر! آن هم با این حالت!
■●کسی میخواهد به حج برود هواپیما سوار میشود؛ با آن همه پذیراییهای ویژه و هتلهای بسیار مدرن و مجلّل و مجهّز که برای اسکانش در نظر میگیرند و وسیلههای نقلیه بسیار مدرنی که برای جابجا شدن در فاصلههای بین شهرها یا در داخل شهرها در اختیارش قرار میدهند؛ امّا امروز چگونه افراد به زیارت اباعبدالله الحسین علیه السّلام میروند؟ با پای پیاده، از فرسنگها دورتر. اقلّش این است که به نجف به محضر امیرالمؤمنین علیه السّلام مشرّف میشوند و بعد از زیارت مرقد مطهّر حضرت اسدالله الغالب، علیّ بن ابیطالب علیه السّلام، با پای پیاده در هوای بسیار سرد یا به شدّت گرم به سمت کربلا و حرم اباعبدالله الحسین علیهالسّلام به راه میافتند. بخشی از این پیادهها با پای برهنه میروند، حتّی کفش به پا ندارند؛ بعضی از جاهای مسیر کاملاً خاک و شن است، ریگ است؛ پاها آسیب میبیند؛ امّا چه عشقی اینها را میآورد. یک گروه دیگر که از جنوب عراق پای پیاده راه میافتند؛ از بصره، پانصد، ششصد کیلومتر پیاده میآیند تا روز اربعین خود را به کربلای حسینی برسانند. آیا این خبر نمیدهد که قبله دارد به کربلا منتقل میشود؟ قبلهی دلها و جانها به کربلا منتقل میشود؟
■●هرچه میخواهند بکنند؛ این وهّابیها چه میکنند؛ چه تبلیغاتی که ضدّ ولایت در سطح دنیا میکنند؛ این همه رسانههای مختلف، شبکههای ماهوارهای، سایتهای اینترنتی، نشریات، روزنامهها، مبلّغینی که به نقاط مختلف اعزام میکنند؛ پولهایی که خرج میکنند؛ اینها را که در جنبه تبلیغات و فرهنگی برای سرد کردن میدان عشق ورزی به اهل بیت عصمت و طهارت انجام میدهند؛ آن هم از سفّاکیها و ددمنشیهایشان، انفجارهای انتحارییی که گام به گام برای ترساندن و منصرف کردن از اقبال به اباعبدالله الحسین علیه السّلام طرّاحی میکنند؛ امّا چه اثری بخشیده و چه موفقیّتی نصیبشان ساخته است؟ اینها واقعیّت است.
■●اگر نقل میکنند که متوکّل عبّاسی برای اینکه نگذارد افراد به زیارت امام حسین علیه السّلام بروند، میگفت اگر کسی بخواهد برود، باید یک دستش را بدهد ما قطع کنیم و عدّهای میرفتند دستشان را میدادند و قطع میکردند و به زیارت اباعبدالله علیه السّلام میرفتند؛ شاید برای برخی باورش دشوار بود؛ امّا روی آوردن این همه زائر با وجود خطر عملیات تروریستی و انفجارهای انتحاری وهابیان سلفی، آن را کاملاً باورپذیر کرده است.
#ادامه_دارد....
«استاد مهدی طیّب»
#اربعین_حسینی
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیه 255 سوره بقره قسمت چهارم بخش چهارم1⃣ ● عرش و نسبت آن با كرسى و در توحيد از حنان روايت آورده
آیه 255 سوره بقره قسمت چهارم
بخش چهارم2⃣
● عرش و نسبت آن با کرسی
و در احتجاج از امام صادق (عليه السلام ) روايت آورده كه در حديثى فرمود: خداى تعالى هر چيزى را در داخل كرسى خلق كرد، به غير از عرش خود كه او عظيم تر از آن است كه در كرسى جاى بگيرد.
مؤلف : توضيح معناى اين حديث در سابق گذشت ، و اين روايت موافق با ساير روايات است ، پس اينكه در بعضى از اخبار واقع شده كه عرش ، علمى است كه خدا، انبياء و رسولان خود را به آن آگاه نموده ، و كرسى ، علمى است كه احدى را به آن آگاه نكرده ، مانند خبرى كه شيخ صدوق آن را از مفضل از امام صادق (عليه السلام ) نقل كرده ، درست نيست ، و گويا اشتباهى است از راوى كه جاى دو كلمه عرش و كرسى را عوض نموده ، و يا اصلا روايت صحيح نيست ، و مانند روايتى است كه به زينب عطر فروش نسبت داده اند، بايد دور انداخته شود.
و در تفسير عياشى از على (عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: آسمان و زمين و همه مخلوقى كه بين آن دو است همه در داخل كرسى قرار دارند، و اين كرسى را چهار فرشته به امر خدا حمل مى كنند.
مولف : اين روايت را شيخ صدوق هم آورده ، و آن را از اصبغ بن نباته از امير المؤمنين (عليه السلام ) نقل كرده ، و جمله ((و اين كرسى را چهار فرشته حمل مى كنند))، در روايات ائمه اهل بيت (عليه السلام ) تنها در اين روايت آمده و ساير روايات تنها به اثبات حاملين براى عرش اكتفا كرده و در حقيقت همان را گفته كه قرآن كريم مى گويد،
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 521
چون در قرآن به همين معنا اكتفاء شده ، كه عرش ، حاملينى دارد، فرموده : ((الذين يحملون العرش و من حوله )).
و نيز فرموده : ((ويحمل عرش ربك فوقهم يومئذ ثمانية )) ممكن هم هست كه خبر نامبرده را بتوان اينطور تصحيح كرد: كه كرسى (به بيانى كه خواهد آمد) با عرش متحد است ، و هر دو يك چيز هستند، يك چيزى كه ظاهر و باطنى دارد، ظاهر آن كرسى و باطن آن عرش است قهرا وقتى يكى از آن دو، حاملين داشته باشد، ديگرى هم دارد.
و نيز در تفسير عياشى از معاويه بن عمار از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه معاويه گفت : از آن جناب پرسيدم :
معناى جمله : ((من ذا الذى يشفع عنده الا باذنه )) چيست ؟ و منظور از اين شفيعان چه كسانى هستند؟ فرمود: مائيم آن شفيعان .
مولف : اين روايت را برقى هم در كتاب محاسن خود آورده ، و خواننده توجه فرمود كه شفاعت در آيه مطلق است ، هم شفاعت تكوينى يعنى وساطت اسباب را شامل مى شود، و هم شفاعت تشريعى و اصطلاحى راكه همان شفاعت آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) است .
پس بايد گفت روايت خواسته است آيه شريفه را با مصداق روشنى از شفيعان تطبيق كرده باشد.
ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 522
#تفسیر_المیزان
#سوره_بقره
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●بر مسلمان حرام است به حکومت کافر راضی شود●■
#حضرت_آیتالله_بهجت_قدسسره:
■●میرزای شیرازی رحمهالله در نجف فتوا داد: «بر مسلمان حرام است به حکومت کافر (یعنی بریتانیا) راضی شود».
■●خدا میداند با این فتوا، چقدر استعمار انگلیس شکست خورد. مرحوم میرزا با آن همه نفوذ انگلیس، با این فتوا حکومتش را تحریم کرد؛ «وَلَن یجْعَلَ اللهُ لِلْکـفِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً؛ هیچگاه خداوند، کافران را بر مؤمنان سلطه نمیدهد».[ نساء: ۱۴۱]
■●این حکم و فتوای مرحوم شیرازی نگذاشت که دولت انگلیس مستقیماً و بدون واسطه در شؤون مملکت دخالت کند؛ لذا ناچار شدند بدل اضطراری و مُحَلل درست کنند تا به اسم قیومیت و بهصورت غیرمستقیم بر عراق حکومت کنند و نماینده آنها حافظ منافع، اموال و نفوس آنها باشد. …
■●در محضر بهجت، ج۱، ص۷۰●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■● #نكاتی_پيرامون_زيارت_اربعين
#بخش_سوم●■
#استاد_فاطمی_نیا :
■●اينكه ما به قبر و مزار معصوم ميرويم و در انجا حضور پيدا ميكنيم ، اسرار فراوان و مباحث علمی دارد ؛ حتی فخر رازی كه از بزرگان علمای اهل تسنن ميباشد ، در كتاب "المطالب العاليه" ، فلسفه ی حاضر شدن بر قبر را بيان ميكند.
■●حاضر شدن بر مزار معصوم عليه السلام موضوعيت دارد و اثر آن برای خود زائر است.
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●زیارت اربعین جابر و عطیّه - بخش دوم●■ ☑️روح کعبه که عشق حسینی است قبلهگاه قلبها و دلهای انسان
■●زیارت اربعین جابر و عطیّه - بخش سوّم●■
■●بر خلاف سفر حج، هر چه شرایط سختتر و خطر شدیدتر میشود، تشویق ائمه علیهم السّلام برای زیارت کربلا بیشتر میشود.
■●اگر نقل میکنند که متوکّل عبّاسی برای اینکه نگذارد افراد به زیارت امام حسین علیه السّلام بروند، میگفت اگر کسی بخواهد برود، باید یک دستش را بدهد، ما قطع کنیم و عدّهای میرفتند دستشان را میدادند و قطع میکردند و به زیارت اباعبدالله الحسین علیه السّلام میرفتند؛ شاید برای برخی باورش دشوار بود؛ امّا روی آوردن این همه زائر با وجود خطر عملیات تروریستی و انفجارهای انتحاری وهابیان سلفی، آن را کاملاً باورپذیر کرده است.
■●خدمتتان عرض کردهام؛ با اینکه حج واجب است، امّا به محض اینکه احتمال خطر جدّییی مطرح شود، وجوب حج برداشته میشود. امّا کربلا چه؟
■●روایات اهل بیت علیهم السّلام را ببینید. هرچه شرایط سختتر، هرچه خطر شدیدتر، تحریض و تشویق ائمّه علیهم السّلام برای اینکه به زیارت اباعبدالله علیه السّلام بروید بیشتر. به ظاهر زیارت اباعبدالله علیه السّلام عمل مستحبّ است؛ سفر حج سفر واجب است؛ امّا در سفر واجبِ حج به محض اینکه خطر جدّییی پیش میآید، وجوب برداشته میشود. امّا در سفر مستحبّ زیارت اباعبدالله الحسین علیهالسّلام هرچه خطر شدیدتر میشود، تحریض اهلبیت علیهم السّلام بر تشرّف به زیارت آن حضرت بیشتر میشود.
■●خواستم اشاره کنم که این عمل جابر که غسل میکند و جامه احرام بر تن میپوشد، چه معنای عمیقی داشت. جابر به زیارت کعبه دلها آمده است. حسین علیه السّلام قبله گاه قلوب اهل دل است.
■●جابر در حالی که به شدّت متأثّر و اشک ریزان است، با گامهای بسیار کوتاه حرکت میکند؛ با پای برهنه به سمت تربت اباعبدالله الحسین علیهالسّلام حرکت میکند و در گامهایی که بر میدارد، مشغول ذکر خدای متعال است. نقل شده است؛ خاک را میبویید و مسیر را پیدا میکرد.
#ادامه_دارد....
■●«استاد مهدی طیّب»
#اربعین_حسینی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●آنچه دیده ی ما را از هر چه غیر اوست خالص می کند ، حضور و مراقبت است و محافظت آن بسیار کار سخت و مشکلی است . هرچه خیر و برکت است زیر سر حضور و مراقبت است و آن انسان را آرام و مطمئن میکند
حضور و مراقبت ، خواهران محترم را مریمی مشهد و برادران عزیزم را عیسوی مشهد می کند
اگر درمقام حضور دائما اسم شریف "#الرقیب " حق بر انسان تجلی کند ،فتح الفتوحات بسیاری دست خواهد داد
■●به طور کلی هر کجا پای خلق به میان آید ناگهان اسم شریف الرقیب حق ظاهر می شود و ما را از ظاهر به باطن هدایت میکند
بعد از ظهور این اسم آنچه سرمایه ی کمالی برای خود می پنداشتی از تو گرفته ، و ناگهان خود را فقیر محض مشاهده میکنی و به عجز در آمده و ناله و سوز و گدازت بلند میشود
☑️لذا اسم شریف الرقیب انسان را می سوزاند
■●لذا تا بگویی کتاب من ، نوشته های من ،عبادت من ، نماز و روزه ی من ، ناله های من ، کلام من ،عمل نیک من ، حسن و خلق من ،… اسم شریف الرقیب به میان آمده و هرچه کمال است را منسوب به حق می کند و برای تو جز فقر و نداری چیزی باقی نمی گذارد
■●اگر سلطان احدیت حق جلوه کند آه و ناله ی انسان بلند می شود ، مثل یک پر کاهی که در باد صرصر افتاده است دیگر هیچ نمی داند چه باید بکند ، در آن لحظه هر چه علم و آگاهی داشت تبدیل به جهل و نادانی میشود و خود را محتاج و نیازمند محض می بیند و چه عجب جهلی است که آن بهترین نقطه ی علم است در نظام هستی.
■●شرح دروس معرفت نفس| جلددوم_ ص۲۸۳
#استاد_صمدی_آملی_حفظه_الله●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
🏴صلی الله علیک یا ابا عبد الله الحسین🏴
■●گریه کلید قلب است و دلی که مغموم و محزون باشد، با گریه باز میشود. آنقدر گریه میکند که در دلش گل میروید. حزن، غم شدید است که گریه ندارد. وقتی غم روی غم بیاید، دل میشکند و گریه آغاز میشود و دل آرام میگیرد. گریه اسلحهی مؤمن است. کربلا اسلحهی مؤمن است. امام حسین علیه السّلام برای گریه خلق شده و قَتیلُالعَبَرات است؛ یعنی کشتهی اشکهاست.
■●اشک گریه برای دنیا شور است و اشک گریهی آخرت شیرین است. اوّلی چشم را کمسو و زخم میکند و دومی چشم را پرنور و زیبا میکند.
#یاعلی
■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■
■●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) #صلوات
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●شهادت #محمّدبنابیبکر
در روز چهاردهم ماه صفر، در دوران خلافت امیرالمؤمنین عليه السلام و در سال ۳۸ هجریقمری، ماجرای به شهادت رسیدن محمّدبنابیبکر واقع شده است، فرمانروای سرزمین #مصر و والی #امیرالمؤمنین عليه السَّلام در ولایت مصر، كه با خدعهی عمروعاص و معاویه خیلی مظلومانه به شهادت رسید.
■●شخصیت بسیار والامقامی است. گرچه ابنابیبکر و پسر خلیفهی اوّل است؛ امّا درحالیکه طفل شیرخواری بود، ابوبکر از دنیا رفت و بعد از مرگ ابوبکر، امیرالمؤمنین عليه السلام همسر او را به همسری گرفتند و سرپرستی این بچّهی شیرخوار به امیرالمؤمنین عليه السلام منتقل شد.
■●محمّدبنابیبکر که برادر عایشه است، تحت تربیت امیرالمؤمنین عليه السلام رشد کرد و یکی از شیعیان مخلص و فداکار امیرالمؤمنین عليه السلام شد؛ تا جایی که حضرت فرمودند:
#محمّد_فرزند_من_از_صلب_ابیبکر_است.
■●یکی از دو تاریخ محتمل برای شهادت محمّدبنابیبکر; در مصر، روز چهاردهم ماه صفرالمظفّر است.
■●همهی این حادثهها درسآموز و قابل عبرتگیری هستند و میبایست در مورد آنها دانست؛ تأمّل و تدّبر کرد؛ به دیدهی عبرت به آنها نگریست و از آنها درسهای بزرگی در مسیر یافتن راه حقّ و پایمردی در آن فرا گرفت.
■●استاد مهدی طيب - جلسه ٢١ آذر ٩٢
#اميرالمومنين
#محمد_بن_ابی_بكر
#چهاردهم_صفر
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●زیارت اربعین جابر و عطیّه - بخش سوّم●■ ■●بر خلاف سفر حج، هر چه شرایط سختتر و خطر شدیدتر میشود،
■●زیارت اربعین جابر و عطیّه - بخش چهارم●■
☑️لوح جابر یا لوح حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.
■●اینکه گفته شده است جابر نابینا بود و چشمهایش کور شده بود، ظاهراً این گونه نباشد. سن بالا بود؛ کهنسال بود و چشم مقدار زیادی از دید خودش را از دست داده بود؛ چشمش کم سو بود؛ امّا نابینا نبود. این هم که عرض میکنم به قرینهای است که من از آن این نتیجه را گرفتهام:
■●جابر صحابی معمّر پیغمبراکرم است؛ رسول خدا به او بشارت دادند که تا پنج امام را خواهد دید و به او فرمودند وقتی به حضور پنجمین امام که همنام من است، رسیدی؛ سلام منِ رسول الله را به او برسان.
■●جابر در اوج کهنسالی خدمت امام باقر علیه السّلام که در سنین آغازین عمر بودند مشرّف میشود؛ سلام پیامبر را به محضر امام باقر علیه السّلام میرساند. سپس سخن از لوحی به میان میآید که وقتی اباعبدالله الحسین علیهالسّلام متولّد شدند، خدا برای پیامبر هدیه فرستاد.
■●آن لوحی نورانی بود که جبرئیل برای آن حضرت آورد و ایشان آن را به حضرت زهرا سلام الله علیها دادند. در کتب روائی معروف به لوح جابر یا لوح فاطمه زهرا است و تمام سرگذشت آینده در آن ذکر شده است؛ تمام ائمّه علیهم السّلام را یک به یک نام برده است و اینکه در چه شرایطی مسئولیّت امامت بر دوششان قرار خواهد گرفت؛ اینها در لوح جابر هست.
■●جابر مورد علاقه پیامبر و اهل بیت علیهم السّلام بود. وقتی فاطمه زهرا سلام الله علیها، امام حسین علیه السّلام را به دنیا آوردند؛ جابر هم برای عرض تبریک خدمت حضرت رفت. وقتی این لوح نورانی را دید پرسید که چیست و حضرت زهرا سلام الله علیها به او فرمودند ماجرای آن لوح چیست.
■●او اجازه گرفت از روی آن لوح رونوشتی بردارد و متن لوح را روی برگهای نوشت. جابر بن عبدالله انصاری سالهای طولانی بعد، در اواخر عمرش، که با امام باقر علیه السّلام ملاقات میکند؛ در آن تشرّف آن نوشته را خدمت امام باقر علیه السّلام عرضه میکند و آن را از رو میخواند و این نشان میدهد که چشم او در زمان امام باقر علیه السّلام هم گر چه کم سو بوده است؛ امّا قدرت دید داشته است.
■●لذا اینکه نقل شده است جابر نابینا بوده است، درست نیست. چشمش نابینا نبود؛ کهنسال بود و چشمش هم طبیعتاً به اقتضای سنّ و سالش کم سو شده بود؛ امّا اینکه با هدایت چشم حرکت نمیکرد؛ علّتش سیل اشکی بود که از چشمانش جاری بود.
■●نقل شده است خاک را می بویید و مسیر را پیدا میکرد. عزیزان با این بحثها آشنا هستند؛ نیاز به توصیف زیاد و تشریح فراوان ندارد که انسان غیر از این حواسّ ظاهری، حواسّ باطنی دارد. انسان غیر از دیده بدن، چشم دلی دارد؛ غیر از گوش پیکر، گوش باطنی دارد. انسان غیر از شامّه مادّی و جسمانی، شامّه روحانی دارد. چشم باطن چیزهایی را میبیند که چشم بدن قادر به دیدن آن نیست.
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است، آن بینی
اگر گوش دل باز شود، صداهای ملکوتی را می شنود. اگر شامّه روح بیدار شود، عطرهای ملکوتی را استشمام میکند.
■●اینکه جابر خاک را میبویید و مسیر تربت اباعبدالله علیه السّلام را پیدا میکرد با شامّه بدنش نبود؛ او با شامّه روح و جان میبویید. کسی که این شامّه در او بیدار شود، خیلی چیزها را میتواند با بوییدن تشخیص دهد.
■●از مرحوم حاج آقای دولابی رضوان اللّه تعالی علیه در حالات مرحوم حاج هادی ابهری خدمتتان نقل کردهام؛ حاج آقا نقل میکردند این عاشق شیفته و مست عشق اباعبدالله الحسین علیه السّلام، این مجنون عشق حسینی با شامّهاش راه یابی میکرد. در یک محلّه که رد میشدیم با شامّهاش تشخیص میداد؛ میگفت در فلان خانه اخیراً زائری از کربلا آمده است. با شامّه روحش بو میکشید و تشخیص میداد. حتّی میفرمودند گاهی اوقات من جایی بودم و حاج هادی ابهری خبر نداشت. میفرمودند مثلاً مشهد مشرّف شده بودند. حاج هادی ابهری که به مشهد آمده بود و خبر نداشت حاج آقای دولابی هم آمدهاند و کجا مقیمند؛ با بو کشیدن جای حاج آقا را پیدا میکرد و سراغ حاج آقای دولابی رضوان الله تعالی علیه میآمد.
■●اینگونه است؛ اگر شامّه روح بیدار شود، خیلی چیزها را تشخیص میدهد. کمااینکه اگر چشم دل باز شود، خیلی چیزها را میبیند. گوش دل باز شود، خیلی چیزها را میشنود. صداهایی در عالم وجود دارد که گوش ظاهر نمیشنود.
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش.
#ادامه_دارد....
■●«استاد مهدی طیّب»
#اربعین_حسینی●■
#علم_حقیقت_ذات_اضافه
■وقتی انسان نسبت به چیزی علم پیدا می کند، معلوم نزد او حاضر می شود یا انسان است که در جایگاه معلوم حضور پیدا می کند؟ اساس هستی علم و آگاهی است و خود کلمه «علم، آگاهی، معرفت» و هر لغت دیگری که گفته شود همیشه به چیزی است. آگاهی همیشه به چیزی آگاهی دارد. امروزه به آن حیث التقاتی می گویند که ابن سینا در ابتدا آن را مطرح کرده است. اضافه شدن مانند اضافه مالک به مملوک، پدر به پسر ، برادر به خواهر و… اینها از نوع اضافات هستند. اما هیچ یک از اینها مانند اضافه «عالم به معلوم» نیست. زیرا در ذات علم، اضافه است و کسی نمی تواند بگوید، عالم است اما علم نداشته باشد. علم بالذات اضافه می شود.(۱)
غلامحسین ابراهیمی دینانی