■●روزهای پايانی زندگی پيامبر صلی الله●■
■●روزهای پایانی ماه صفر را می گذرانيم و در آستانه ی بیست و هشت و بیست و نهمين روز از ماه صفر قرار داریم؛ روز بیست وهشتم ماه صفر یادآور خاطره ی رحلت جانسوز رَحمَةُلِلعالمین، خاتَمالنَّبِیین، پیامبر بزرگوار اسلام صلّي الله عليه وآله وسلّم و شهادت مظلومانه ی سِبط اکبر آن حضرت، امام مجتبی عليه السّلام است و آخرین روز ماه صفر هم خاطره ی شهادت غریبانه ی علی ابن موسی الرّضا عليه السّلام را در دل و ذهن ها زنده می كند. ماهصفر، ماه مصیبت است و در پایان خودش مصائب عظیمی را یکجا جمع کرده است.
■●رحلت پیغمبراکرم صلّي الله عليه و آله وسلّم حادثه ی بی نظيری در تاریخ هستی است. گل سرسبد گلستان آفرینش، اشرف مخلوقات خدای عالم، در چنین ایّامی بهسوی جهان باقی و رفیق اعلی سفر فرمود. پیغمبراکرم صلّی الله عليه وآله وسلّم تقریباً در یکسال آخر عمر شریفشان، بارها مسألهی نزدیک بودن رحلت خود را اعلام فرمودند. در حَجَّةُالوِداع که حدوداً دوماهونیم، سهماه قبل از رحلت آن بزرگوار انجام شد؛ صریحاً مسأله ی نزدیک بودن ارتحالشان را به آگاهی مردم رساندند. یک ماه به رحلت آن بزرگوار مانده بود که حضرت، اصحاب را در خانه جمع کردند و نگاهی به اصحاب انداختند؛ بعد چشمان پيامبراكرم صلّي الله عليه و آله وسلّم غرق در اشک شد و در حقّ اصحاب دعا کردند و فرمودند: «مَرْحَباً بِکُم» خدا به شما زندگی ببخشد؛ خدا شما را بیامرزد؛ خدا شما را در پناه خودش قرار دهد و حفظ کند؛ خدا به شما توفیق عطا کند؛ خدا به شما رزق و روزی عنایت کند و خدا شما را یاری دهد، نصرت کند و هدایت فرماید.
■●بعد از دعاهای خیری که در حقّ اصحاب فرمودند؛ فرمودند: من شما را به تقوی و پرهیزکاری توصیه میکنم و همه ی شما را به خدا میسپارم؛ جمله ی آخر خبر سنگینی را همراه داشت. پیامبر صلّی الله عليه وآله وسلّم از اصحاب خداحافظی میکنند؛ اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! مگر قرار است رحلت شما، چه زمانی اتّفاق بیفتد؟ چهزمانی این حادثه واقع خواهد شد؟ پیامبرکرم صلّی الله عليه وآله وسلّم فرمودند: فراق و بازگشت به سوی خداوند بسیار نزدیک است. همینطور نقل شده است زمانیکه آیه ی «اِنَّكَ مَيِّتٌ وَ اِنَّهُم مَّيِّتُونَ» به پیغمبر اكرم صلّی الله عليه وآله وسلّم نازل شد؛ که میفرماید: ایپیامبر! تو میمیری؛ آنها هم خواهند مرد؛ پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمودند: ای کاش میدانستم که مرگ من، چه موقع خواهد بود. تا اینکه سوره ی نصر بر پیغمبر صلّی الله عليه وآله وسلّم نازل شد.
#ادامه_دارد..
■●استاد مهدی طيب (١٦ اسفند ٨٦)●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●روزهای پايانی زندگی پيامبر صلی الله●■ ■●روزهای پایانی ماه صفر را می گذرانيم و در آستانه ی بیست
■●فتنه ها همچون شب تار روی آور شده اند
■●روزهاي پاياني زندگي پيامبر صلي الله (۲)
#بِسْمِ_اللهِ_الرَّحْمَنِ_الرَّحِیم
■●اِذَا جَاءَ نَصْرُ اللهِ وَ الْفَتْحُ (١)وَ رَاَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دِینِ اللهِ اَفْوَاجًا (۲) فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ اِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا (۳)
بعد از نزول این سوره، پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم در نمازها حال عجیبی پیدا کرده بودند؛ بعد از تکبیرةالاحرام و قبل از اینکه قرائت سوره ي حمد را آغاز کنند، مکث و سکوتی می كردند و بعد می فرمودند:
■●«سُبْحانَ اللهِ وَ بِحَمْدِه اَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ اَتوبُ اِلَیْهِ» چون آن سوره دستور داده بود که «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ» پیامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم هم اين دستور را اجرا می كردند. از رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم علّت را پرسیدند كه تغيیر در نحوهی نماز خواندن شما چيست كه بعد از نزول سورهی نصر، شما به اين حالت در نماز عمل ميكنيد؟ پيغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمودند: علّت این است که خبر مرگ مرا به من داده اند.
■●پيغمبراكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم بعد از فرودآمدن سورهی «اِذَا جَاءَ نَصْرُ اللهِ وَ الْفَتْحُ» اين سوره را براي مردم تلاوت كردند، طلیعه ي این سوره خبر از پیروزی، نصرت الهی و فتح می دهد «اِذَا جَاءَ نَصْرُ اللهِ وَ الْفَتْحُ» خبر از این می دهد که مردم گروهگروه به دین خدا وارد می شوند «وَ رَاَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دِینِ اللهِ اَفْوَاجًا» ظاهراً خبر، خبر شادی است؛ لذا اصحاب به همدیگر با خوشحالی بشارت می دادند؛ امّا نقل شده است که وقتی این آیات نازل شد، عبّاس عموی پیغمبر صلّي الله عليه وآله وسلّم بهشدّت می گريست. پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم از عموی خود پرسیدند: چرا شما میگریید درحالیکه دیگران با نزول این سوره شادمان هستند؟ عبّاس به پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم عرض کرد: گمان میکنم این سوره حامل پیام رحلت شما باشد و پیغمبراكرم صلّي الله عليه وآله وسلّم هم تأیید کردند و فرمودند: آری! خبر مرگ و پایانیافتن دوران رسالت را برای من آورده است.
■●اُمِّ سَلَمه همسر پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم نقل می كند که این اواخر، پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم نمینشستند، برنمی خاستند، نمی آمدند و نمي رفتند؛ مگر این جمله را تکرار میکردند: «سُبْحانَ اللهِ وَ بِحَمْدِهِ اَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ اَتوبُ اِلَیْهِ».
■●پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم هفت، هشت روز قبل از رحلتشان، دست امیرالمؤمنین عليه السّلام را گرفتند و فرمودند: (بیماری پیغمبر صلّي الله عليه وآله وسلّم روز شنبه یا یکشنبه آغاز شد) من مأموریت دارم که برای اهل بقیع، استغفار و طلب مغفرت کنم. با امیرالمؤمنین عليه السّلام به بقیع رفتند. پیامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم به مدفونین در قبرستان بقیع سلام کردند و برای آنها طلب مغفرت کردند. بعد فرمودند: آنچه را كه هماکنون در آن قرار دارید، گوارای شما باشد. اگر شخص کمی فكر كند، این حرف معنای عجیبی دارد؛ پیغمبر صلّي الله عليه وآله وسلّم حالتی که اصحابشان از دنیا رفتند را ظاهراً بر حالت خودشان ترجيح ميدهند. به آنها می فرمايند: گوارایتان باشد! یعنی پیغمبر صلّي الله عليه وآله وسلّم از غصّه و غم سنگینی رنج میبرند. پیامبر صلّي الله عليه وآله وسلّم اطراف خودشان را می بينند و می دانند چه خبر است؛ چه گرگانی برای دریدن حقیقت اسلام و نابودکردن خاندان رسالت دندان تیز کرده اند. این عبارات را اهلسنّت هم نقل کردهاند؛ فرمودند: آنچه الآن در آن هستید، گوارایتان باشد! بعد فرمودند: فتنه ها همچون شب تار روی آور شده اند. کلیدهای خزائن زمین را به من عرضه کردند و اينكه عمر من جاودان باشد و تا این عالم برپاست، اصلاً نمیرم و پس از آن هم بهشت جاودان از آن من باشد و گفتند: می خواهي اینها یا دیدار پروردگار خودت را انتخاب کن و من دیدار پروردگارم را برگزیدم و انتخاب کردم. بعد پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم به امیرالمؤمنین عليه السّلام فرمودند: جبرئیل هر سال یکبار، قرآن را بر من عرضه می كرد؛ امسال دوبار این کار را کرد و این نشانه ي آن است که امسال، سال آخر عمر من است و مرگ من نزدیک است؛ این نشانه ي نزدیک بودن مرگ من و رفتن من از این عالم است.
#ادامه_دارد..
■●استاد مهدی طيب (١٦ اسفند ٨٦)●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●فتنه ها همچون شب تار روی آور شده اند ■●روزهاي پاياني زندگي پيامبر صلي الله (۲) #بِسْمِ_اللهِ_الر
■●بیماری پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم تب و سردرد شدید آغاز شد. دوران بیماری پیامبرصلّي الله عليه وآله وسلّم تا رحلتشان تقریباً یک هفته طول کشید؛ جبرئیل در طول این یک هفته مکرّر از جانب خدا به عیادت رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم می آمد و پیام محبّت و لطف الهی را برای پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم می آورد و از جانب خدا از پیغمبرصلّي الله عليه وآله وسلّم احوالپرسی میکرد؛ عرضه میداشت در عین اینکه خدا بر همه چیز آگاه است؛ امّا به خاطر لطف و محبّتش نسبتبه شما، به من مأموریت داده است که بیایم و احوال شما را بپرسم. پیغمبرصلّي الله عليه وآله وسلّم هم حالشان را بیان میکردند. بعضی اوقات درد و تب به شدّت حضرت را می آزرد و حضرت صلّي الله عليه وآله وسلّم میفرمودند مثلاً چنین درد و ناراحتی در من است.
■●پنج روز قبل از رحلت رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم؛ یعنی روز پنجشنبه پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم روز دوشنبه از دنیا رفتند. پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم درحالیکه دستمالی را به علّت سردرد بسیار شدید، به سر بسته بودند، با دست راست به دوش امیرالمؤمنین عليه السّلام بنا به قولی با دست چپ به دوش فضلبنعبّاس، عموزاده ي دیگرشان تکیه کرده بودند، به سختی وارد مسجد شدند؛ حتّی نقل شده است حال پیغمبرصلّي الله عليه وآله وسلّم آنقدر وخیم و بیماری حضرت بهقدری شدید بود که در بعضی از اوقات، پای رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم به زمین کشیده میشد؛ با این حال پیغمبر صلّي الله عليه وآله وسلّم دستور دادند که مرا به مسجد ببرید.
■●رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم با این حال بین اصحاب در مسجد حاضر شدند و فرمودند: مرا روی منبر بگذارید؛ حضرت به سختی بالای منبر رفتند و بعد خطبه اي را خطاببه مسلمین ایراد کردند که نسبتاً جملات طولانی دارد. حضرت نکته هاي فراوانی را در آن خطبه بیان کردند؛ نزدیک بودنِ مرگ خودشان را به آگاهی مردم رساندند و فرمودند: باید برای مواجه شدن با واقعه ي مرگ و رحلت من، آماده شوید؛ بعد هم سفارش #ثقلین را به اصحاب فرمودند. فرمودند: من شما را ترک میکنم؛ امّا دو چیز بسیار گرانبها و گرانسنگ را در بین شما میگذارم؛ کتاب خدا و عترت و اهلبیتم. بعد در مورد قرآنکریم و اهلبیت بزرگوارشان به اصحاب سفارش کردند و در پایان فرمایشاتشان فرمودند: اگر هریک از شما از من طلبی دارد یا من وعده و قولی به او دادهام که هنوز عمل نکرده ام، اعلام کند که من آن طلب را به او بدهم یا حقّ او را ادا کنم یا وعده ي خودم را در حقّ او به جا بیاورم. کسی چیزی نگفت؛ پیغمبراکرم صلّي الله عليه وآله وسلّم را با همان حالت از منبر پایین آوردند و رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم به خانهی اُمِّ سَلَمه رفتند. در پی او عایشه مشغول فعّالیّت شد و با تکتک همسران پیغمبرصلّي الله عليه وآله وسلّم صحبت کرد و به هر نحو بود، رضایت آنها را گرفت که حاضر شوند رسولالله صلّي الله عليه وآله وسلّم به خانه ي عایشه بیایند؛ به هرحال پیامبرصلّي الله عليه وآله وسلّم را به حجره ي عایشه بردند.
#ادامه_دارد...
روزهاي پاياني زندگي پيامبر صلي الله علیه و آله و سلم (۳)
■●استاد مهدی طيب (١٦ اسفند ٨٦)●■
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●لعن در قرآن و احاديث●■ ■●كتابهاى لغت واژه «لعن» را به معناى راندن و دور كردن (از رحمت)، لعن كردن
■●لعن دشمنان اهلبيت در قرآن - بخش اوّل●■
به موجب آيات متعدّد قرآن كريم كسانى كه ولايت اهلبيت علیهم السّلام را غصب نموده و آن بزرگواران را مورد تعدّى و ستم قرار دادند، مورد لعنت خداوند و ملائكه و مؤمنانند. به چهار مورد از آيات مزبور اشاره میكنيم.
۱- اِنَّ الَّذينَ يُؤذونَ اللهَ وَ رَسولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِى الُّدنيا وَالاخِرَةِ وَ اَعَدَّ لَهُم عَذاباً مُهيناً (احزاب-۵۷)
هر آينه خداوند كسانى را كه خدا و رسولش را میآزارند، در دنيا و آخرت لعنت میكند و عذاب خواركنندهاى براى آنان آماده نموده است.
با توجّه به اينكه اهل سنّت در حدّ تواتر از عايشه نقل كردهاند كه پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: فاطمه پاره تن من است. هر كس او را بيازارد مرا آزرده است.
■●و در منابع معتبر خود، ماجراى حمله به خانه حضرت فاطمه علیها السّلام و به آتش كشيده شدن خانه و مورد ضرب و شتم قرار گرفتن و مجروح شدن آن حضرت و به شهادت رسيدن جنينى كه در رحم آن حضرت بود را نقل کرده و اين را كه حضرت فاطمه علیها السّلام به دو طرّاح و سركرده غائله حمله به خانه خود، فرمودند: خدا و ملائكه الهى را شاهد میگيرم كه شما دو نفر مرا به خشم آورديد و رضايت مرا رعايت نكرديد و اگر به ملاقات پدرم نايل شوم از شما دو نفر نزد او شكايت میكنم، ذكر نموده و تصريح كردهاند كه حضرت زهرا علیها السّلام در حالى از دنيا رفتند كه از آن دو غضبناك بودند و نخستينِ آن دو، در آخر عمر خويش آرزو میكرد كاش دستور حمله به خانه حضرت فاطمه علیها السّلام را نداده و خانه آن حضرت را نگشوده بود،
■●و با عنايت به حديثى كه اميرالمؤمنين علیه السّلام از پيامبر نقل نمودهاند كه به آن حضرت فرمودند: يا على هركس مويى از تو را بيازارد هرآينه به من آزار رسانده است و هر كس مرا بيازارد هر آينه خدا را آزار داده است و هر كس خدا را بيازارد لعنت خدا بر او باد.
■●مورد لعن الهى بودن غاصبان حقّ حضرت امير و ظالمان به حضرت زهرا علیهما السّلام به موجب آيه مزبور جاى ترديد ندارد.
■●لذا در تفسير على بن ابراهيم ذيل همين آيه از امام عسکرى علیه السّلام نقل شده است كه اين آيه در مورد كسى كه حقّ اميرالمؤمنين صلوات الله عليه را غصب كرد و حقّ فاطمه صلوات الله عليها (فدك) را از او باز ستاند و حضرتش را مورد اذيّت و آزار قرار داد، نازل شده است و پيامبر اكرم صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: هر كس فاطمه را در دوران زندگى من بيازارد مانند كسى است كه او را پس از مرگ من بيازارد و هر كس او را پس از مرگ من بيازارد همچون كسى است كه او را در دوران زندگى من آزار داده باشد و هر كس او را بيازارد هر آينه مرا آزار داده است و هركس مرا بيازارد هر آينه خداوند را آزار داده است و اين همان سخن خداوند در قرآن كريم است كه اِنَّ الَّذينَ يُؤذونَ اللهَ وَ رَسولَهُ...
#ادامه_دارد....
■●کتاب ره توشه دیدار
تألیف استاد مهدی طیّب●■
#لعن_و_تبری - ۴
#ره_توشه_دیدار
■●هفدهم ربیع الاوّل روز نزول بزرگترین رحمت الهی - بخش اوّل●■
■●میلاد پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم حادثهی بسیار عظیمی است و هفدهم ربیع الاوّل روز نزول بزرگترین رحمت الهی است، چراکه روز تولّد بزرگترین آفریدهی خداست؛ یعنی خدای متعال در تاریخ آفرینش، آفریدهای به عظمت رسول الله خلق نکرده و نخواهد کرد. بنابراین بزرگترین رحمت الهی در چنین روزی نازل شد.
■●هفدهم ربیع الاوّل روز میلاد محبوبترین عبدِ خداست و لذا نزد خدا محبوبترین روز شمرده میشود. همهی برکاتی هم که ما از اسلام، ایمان و ولایت داریم، از رهگذر این مولود و میلاد به دست ما آمد. بنابراین جا دارد انسان در روز هفدهم ربیع الاوّل، روز این حادثهی خجسته، شاکر این نعمت عظیم باشد.
■●از آنجا که شکر همواره باید متناسب با نعمت باشد؛ در برابر چنین نعمتی، یقیناً هیچکس توان ادای شکر متناسب را نخواهد داشت؛ نه به این اعتبار که مُعطیِ نعمت، خداست؛ چرا که آن در رابطه با همهی نِعَم مطرح است و نه به این اعتبار که هر نعمت شکری میطلبد و خود شکر نعمت هم شکر جدیدی میطلبد؛ در نتیجه حقّ شکر قابل ادا شدن نیست.
■●علاوه بر اینها، به اعتبار عظمت این نعمت، که در تاریخ خلقت، اعظم نِعَم الهیه وجود مقدّس پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است؛ هیچکس توانایی شکر این میلاد و مولود را ندارد.
■●منتها انسان باید در چنین روزی روحیهی سپاسگزاری و تشکّر از خدای متعال را برای این عطیهی بزرگ در سر حدّ توان داشته باشد؛ تا آنجا که میتواند، شاکر باشد و برای فراتر از آن حدّ در پیشگاه الهی اقرار به عجز و شرمندگی کند؛ که نمیتوانیم آنگونه که شایسته است آن شکر را ادا کنیم. تا آنجا که در توان است باید تلاش کرد؛ نه اینکه چون عاجزیم، هیچ تلاشی نکنیم.
■●در عبادات ظاهری اعتدال مورد تأکید است؛ یعنی انسان در اعمال ظاهریه زیاده روی نکند و اعمال را معتدل انجام دهد؛ ولی در عبادات قلبیه اینگونه نیست؛ در عبادات قلبیه هیچ حدّی وجود ندارد؛ هر چه بیشتر باشد، بهتر است.
■●عبادات قلبیه مانند معرفت، ذکر، یاد و توجّه به خدا، شکر و روح سپاسگزاری داشتن در پیشگاه الهی است. حکمی که درمورد عبادات قالبیه است، درمورد عبادات قلبیه وجود ندارد.
■●عبادات قالبیه باید در حدّ متعادل باشد و انسان افراط نکند؛ زیرا خسته و زده میشود و عمل او در اثر افراط در میزان عمل، بی روح و خالی از محتوا میشود؛ امّا در عبادات قلبیه اینگونه نیست؛ هرچه عمل بیشتر؛ بهتر.
■●لذا چون شکر هم از عبادات قلبیه است؛ تا آنجا که در توان انسان است، باید شاکر باشد؛ ولی در کنار آن هم به عجز از شکر نعمت میلاد پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم مُقّر باشد...
#ادامه_دارد....
■●استاد مهدی طیّب ۸۷/۱۲/۲۲●■
#مناسبات_ماه_ربیعالاول
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■●هفدهم ربیع الاوّل روز نزول بزرگترین رحمت الهی - بخش اوّل●■ ■●میلاد پیامبر اکرم صلّی الله علیه و
■●هفدهم ربیع الاوّل روز نزول بزرگترین رحمت الهی - بخش دوّم●■
■●حقیقت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای مخلوق شناخته شدنی نیست و چون «شُکِرُ اِلنعَم دَِرِکُ اِلنعَمِ»، بنابراین چون درک حقیقت و منزلت رسول الله دسترسی پذیر نیست؛ شکر نعمت وجود پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم هم دسترسی پذیر نیست.
■●پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم علّت خلقت همهی عالم هستی است. خدای متعال فرمود:
«لَولاكِِ لَِما خَِلَقتِِ اِلاَفلاکَِ»
اگر تو نبودی، عالم و عالمیان را نمیآفریدم.
■●پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم علّت ایجاد عالم وجود است؛ همهی ملائکه، انبیاء و اولیاء از نور ایشان خلق شدهاند؛ همهی ماسویالله به هدایت پیامبر مهتدی شدند و نور پیامبر بود که انبیاء، اولیاء، ائمّه و ملائکة الله را راهبری کرد.
■●در حدیثی که از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم نقل شده است، حضرت فرمودند: در آغاز خلقت ما پنج نورِ پاک (یعنی نور پیامبر اکرم، امیرالمؤمنین، فاطمهیزهرا و حسنین علیهم السّلام) بودیم؛ خدا را تسبیح، تهلیل، تکبیر و تقدیس میکردیم و جز ما کسی نبود. سپس از نور وجود ما، نور شیعیان ما خلق شد. شیعیان ما از ما تکبیر، تقدیس، تهلیل، تحمید و تسبیح را آموختند. سپس از نور شیعیان ما ملائکة الله خلق شدند و ملائکة الله در عالم انوار از شیعیان ما تکبیر، تقدیس، تهلیل و تسبیح الهی را آموختند.
■●بنابراین در این عالم هر کس از ملائکة الله، اولیای خدا، انبیای عظام، مؤمنان، صالحان و برجستگان راه توحید ، به معرفت الله، ایمان، تقدیس، تسبیح، تحمید، تکبیر و تهلیل الهی راه پیدا کرده است، از برکت نور وجود پیامبرخاتم صلّی الله علیه و آله و سلّم است.
☑️به تعبیر قرآن کریم پیامبر خاتم کسی است که شرط پیامبر شدن سایر انبیاء اقرار به نبوّت ایشان بود.
☑️قرآن کریم به صراحت بیان میکند که ما در عالم ذر و میثاق، ابتدا از همهی انبیاء بر اقرار به پیامبری پیامبر اکرم و ولایت اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السّلام پیمان گرفتیم؛ سپس منصب پیامبری را به انبیاء و رسل دادیم...
#ادامه_دارد....
■●استاد مهدی طیّب۸۷/۱۲/۲۲●■
#مناسبات_ماه_ربیعالاول
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#مراتب_صبر ■برای صبر ده مرتبه میتوان برشمرد که چهار مرتبهی آن در آستانهی سلوک مصداق دارد و شش مر
□●آثار و پیامدهاى صبر - بخش اوّل●□
( #مراتب_صبر_مبتدیان)
□●نفس با صبر پیشه کردن، به تدریج به آنچه خلاف میلش است عادت مىکند و بدین وسیله ترقّى مىکند. این امر در هر مرتبه از صبر به نحوى واقع مىشود.
□●۱- مبتلا بودن به معاصى و غوطهورى در لذّتها و شهوتهاى نفسانى، انسان را از نیل به مدارج کمال باز مىدارد، از نیل به مقصود محروم مىکند و او را به انحطاط و تنزّل به حیات حیوانى دچار مىسازد. مقاومت در برابر وساوس شیطانى و تمنّیات نفسانى و باز داشتن خویش از آلوده شدن به معاصى و لذّتجویىهاى حیوانى، انسان را از معرض خطر محرومیّت از کمال و مبتلا شدن به انحطاط حفظ مىکند. این صبر همچون مرهمى است که بر روى دُمَل چرکینى قرار مىدهند تا آن دُمَل برسد و آمادهى تخلیه شود. صبر در برابر معاصى منشأ تقواى نفس است.
□●۲- انجام طاعات و عبادات و پرداختن به تزکیهى خویش، شرط نیل به مدارج کمال است. سالک قبل از انجام طاعت و عبادت و پرداختن به تزکیه، باید دشوارى خالص ساختن نیّت خویش را متحمّل شود. در هنگام انجام عمل نیز باید بر راحتطلبى و تنبلى خود فائق آید و خود را به تحمّل سختى اداى عمل وادار کند. پس از انجام آن نیز مىبایست دشوارى ممانعت نفس از مبتلا شدن به عُجب و خودپسندى، کبر و غرور، فخر و مباهات، و ریا و خودنمایى را پذیرا شود. این صبر همانند دارویى است که روى دُمَل چرکین رسیده و آمادهى تخلیه قرار مىدهند تا چرک آن را بیرون بکشد. صبر در طاعت و عبادت منشأ انس با حضرت حق است.
□●۳- در جریان زندگى اشخاص، خداوند، چه به دست انسانهاى دیگر و چه از طریق عوامل طبیعى و ماوراء طبیعى، مصائب، شدائد، محرومیّتها و ناملایماتى براى آنها پیش مىآورد.
□●امام صادق علیه السّلام مىفرمایند:
ما اَفلَتَ المُؤمِنُ مِن واحِدَةٍ مِن ثَلاثٍ وَ لَرُبَّمَا اجتَمَعَتِ الثَّلاثُ عَلَیهِ. اِمّا اَن یَکونَ مَعَهُ فِى الدّارِ مَن یُغِلقُ عَلَیهِ البابَ یُؤذیهِ، اَو جارٌ یُؤذیهِ، اَو شىءٌ فى طَریقِهِ وَ حَوائِجِهِ یُؤذیهِ. وَ لَو اَنَّ مُؤمِناً عَلى قُلَّةِ جَبَلٍ لَبَعَثَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیهِ شَیطاناً یُؤذیهِ وَ یَجعَلُ اللهُ لَهُ مِن ایمانِهِ اُنساً لا یَستَوحِشُ مَعَهُ اِلى اَحَدٍ
□●مؤمن نمىتواند خود را از یکى از سه چیز برهاند و گاهى هر سه براى او جمع مىشود. یا شخصى با او در خانه است که در بر او مىبندد و آزارش مىکند، یا همسایهاى اذیّتش مىکند و یا چیزى در راهش و در مسیر نیازمندىهایش او را اذیّت مىکند. و اگر مؤمنى بر سر کوهى باشد، خداى عزّوجلّ شیطانى را برمىانگیزد تا او را اذیّت کند. و خدا از ایمانش براى او مونسى قرار مىدهد که از وحشت به کسى پناه نبرد.
□●از آنجا که هیچ حادثه و رخدادى در عالم واقع نمىشود مگر اینکه کار خداست و از خداى حکیم هم کار عبث و بیهوده سر نمىزند، لذا مصائب و بلایایى که خداوند در زندگى انسانها بهوجود مىآورد، حکمتهایى دارند.
□●حکمت گرفتارىهایى که خداوند بر سر راه زندگى اشخاص قرار مىدهد، به تناسب ویژگىهاى افراد، متفاوت است.
امیرالمؤمنین علیه السلام مىفرمایند:
اِنَّ البَلاءَ لِلظّالِمِ اَدَبٌ وَ لِلمُؤمِنِ امتِحانٌ وَ لِلاَنبیاءِ دَرَجَهٌ وَ لِلاَولیاءِ کَرامَةٌ
□●بلا و گرفتارى براى ظالم، به خاطر تنبیه و تأدیب اوست و براى مؤمن، بهمنظور امتحان کردن اوست و براى پیامبران، مایهى بالا رفتن درجات کمال آنهاست و براى اولیا، موجب بزرگى و کرامت آنان است.
□●[ مصائب، شدائد، محرومیّتها و گرفتارىهایى که خداوند به اقتضاى ربوبیّت خویش، در زندگى شخص مؤمن بهوجود مىآورد، حکمتهاى فراوانى دارد که در بخش برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن به پارهاى از آنها اشاره خواهیم کرد.]
□●۴- دل نبستن بر راحت و نعمتى که در زندگى دنیوى براى شخص پیش مىآید و معتاد نشدن به رفاه و تنعّم در زندگى و کنترل خویش براى غوطهور نشدن بیش از حد در رفاه و تنعّم و هدر ندادن عمر در لذّتجویىهاى مادّى و نیز کنترل خود از طغیان و سرکشى در اثر احساس بىنیازى، برخوردارى و توانمندى، مستلزم تحمّل دشوارىهایى است که چهارمین مرتبهى صبر را تشکیل مىدهد. صبر در نعمت و راحت سبب رهایى شخص از جاذبهى دنیا و اسارت عالم طبیعت و آمادگى او براى عروج و راه یافتن به عوالم بالاست.
#ادامه_دارد....
□●شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب●□
#شراب_طهور
#صبر - ۳
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●آثار و پیامدهاى صبر - بخش دوّم●□ ( #مراتب_صبر_عارفان) □●۵- انسان تا وقتى اسیر نفس و در حجاب
□●برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن - بخش اوّل●□
□●مصائب، شدائد، محرومیّتها و گرفتارىهایى که خداوند به اقتضاى ربوبیّت خویش، در زندگى شخص مؤمن بهوجود مىآورد، حکمتهاى فراوانى دارد که به پارهاى از آنها اشاره مىکنیم.
□●(۱) - انسانیّت انسان در دل سختىها شکل مىگیرد و پدید مىآید. قرآن کریم مىفرماید:
لَقَد خَلَقنَا الاِنسانَ فى کَبَدٍ
هر آینه انسان را در دل سختى آفریدیم.
□●بنابراین بشر در مواجهه با سختىهایى که خداوند در زندگیش ایجاد مىکند، به مدارج انسانیّت راه مىیابد و به مقامات انسانى نایل مىشود. به بیان دیگر، شخصیّت انسانى، نتیجهى مواجههى با سختىهاى زندگى است.
□●(۲) - تحمّل سختىها و شدائد، روح انسان را بزرگ و پرظرفیّت مىکند و وجود او را براى دریافت عطاهاى بزرگتر خداوند آماده مىسازد.
□●(۳) - بالاترین منزل سلوک، نیل به دیدار و وصال الهى است و جز با تحمّل سختى و دشوارى، به این منزل نمىتوان راه یافت. خداى متعال مىفرماید:
یا اَیُّهَا الاِنسانُ اِنَّکَ کادِحٌ اِلى رَبِّکَ کَدحاً فَمُلاقیهِ
اى انسان! تو در سیر به سوى پروردگارت متحمّل سختىهاى بزرگى مىشوى، پس آنگاه به لقاء و دیدار او نایل مىگردى.
□●بنابراین یکى از ثمرات دشوارىهاى زندگى، نیل به لقاء الله است.
#ادامه_دارد....
□●شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب●□
#شراب_طهور
#صبر - ۵
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن - بخش اوّل●□ □●مصائب، شدائد، محرومیّتها و گرفتارىهایى که
□●برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن - بخش دوّم●□
□●(۴) - امتحانات الهى براى این نیست که خداوند وضعیّت درونى شخص را تشخیص دهد؛ زیرا هیچ چیز از علم الهى پوشیده نیست. امتحانات الهى براى این است که خود شخص به شناخت دقیقتر و بهترى از خویش دست یابد. یکى از حکمتهاى مصائب و ابتلائات، دستیابى انسان به همین شناخت است.
□●انسان بدون شناخت نقاط ضعف و کاستىهاى خویش، امکان تکمیل و اصلاح خود را ندارد. در مواجهه با موقعیّتهاى سخت و دشوار زندگى است که انسان نقاط ضعف و قوّت خویش را مىشناسد و به نقایص و کاستىهاى خود پىمىبرد.
□●در نظامهاى آموزشى، میزان دشوارى امتحان هر گروه از فراگیران، با کلاس و سطح علمى آنان متناسب مىباشد و اگر از گروهى از فراگیران امتحان دشوارى گرفته شود، حاکى از این است که امتحانگیرنده، سطح آنها را بالا دانسته است و متقابلاً کسى که مطلقاً امتحانى از او گرفته نمىشود، شخصى است که در مسیر تحصیل علم قرار ندارد و همچون کودکان هرزهگرد کوى و برزن است که اساساً در مدرسه و مکتبى وارد نشده و محصّل نیستند.
□●در نظام الهى نیز دشوارى امتحانات و ابتلائات حاکى از این است که خداوند سطح کمال شخص را بالا دانسته است و لذا شدّت مصائب و گرفتارىها، نه تنها بد و یأسآفرین نیست؛ بلکه بشارتآمیز، مسرّتبخش و امیدآفرین است.
□●متقابلاً نبود مصائب و بلایا در زندگى شخص، نه تنها خوب و باعث خوشحالى نیست؛ بلکه حاکى از این است که خداونداو را دانشآموز مدرسهى تکامل ندانسته است و این خبرى تلخ و دردآور است.
□●امام صادق علیه السّلام مىفرمایند:
اِنَّمَا المُؤمِنُ بِمَنزِلَةِ کَفَّةِ المیزانِ، کُلَّما زیدَ فى ایمانِهِ زیدَ فى بَلائِهِ
مؤمن همچون کفّهى ترازوست. هرچه بر ایمانش افزوده شود بر گرفتارىهایش اضافه مىشود.
□●و همچنین مىفرمایند:
یُبتَلَى المُؤمِنُ عَلى قَدرِ ایمانِهِ وَ حُسنِ اَعمالِهِ، فَمَن صَحَّ ایمانُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ اشتَدَّ بَلاءُهُ وَ مَن سَخُفَ ایمانُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلاءُهُ
مؤمن بهاندازهى ایمان و نیکى عملش گرفتار مىشود. هرکس ایمانش درست و عملش نیکو باشد، گرفتاریش سخت است و هر که ایمانش سست و عملش ضعیف باشد، گرفتاریش اندک است.
□●امام سجّاد علیه السّلام مىفرمایند:
اِنّى َلاَکرَهُ لِلرَّجُلِ اَن یُعافى فِى الدُّنیا، فَلا یُصیبُهُ شَىءٌ مِنَ المَصائِبِ
من براى شخص کراهت دارم که در دنیا در عافیت باشد و چیزى از مصائب به او نرسد.
#ادامه_دارد...
□●شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب●□
#شراب_طهور
#صبر - ۶
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت مهدی ارواحنافداه از تولّد تا آغاز غیبت صغری (قسمت اوّل)●■
■●حکّام بنی عبّاس که بر اساس احادیث پیامبر و ائمّه ی معصومین علیهم السّلام به نزدیک بودن تولّد مهدی موعود علیه السّلام آگاه شده بودند، از زمان امامت امام هادی علیه السّلام به شدّت نگران و مضطرب شدند که با تولّد ایشان تخت حکومت غاصبان خلافت واژگون شود. از این رو تصمیم گرفتند مانع تولّد آن حضرت شوند یا اینکه پس از تولّد، به سرعت ایشان را از بین ببرند. به همین دلیل امام هادی علیه السّلام را به شهر سامرّا که شهری نظامی بود، منتقل کردند و در محلّه ی عسکر که محلّ زندگی ارتشیان بود، جای دادند. در نتیجه آن حضرت در میان دشمنان و در بین خانه های سازمانی نظامیان زندگی می کردند و رابطه ایشان با شیعیان قطع بود. غربت امام هادی علیه السّلام تا حدّی بود که پس از شهادت، آن حضرت را در اتاق نشیمن منزل مسکونی خود به خاک سپردند و زن و فرزندان آن حضرت کنار قبر ایشان زندگی می کردند. همسر ایشان پس از وفات، در همان اتاق مدفون شدند.
■●امام عسکری علیه السّلام می فرمایند: قد وَضَعَ بَنو اُمیّه و بنو العبّاسِ سُیوفَهُم عَلَینا لِعِلَّتین: اِحداهُما اَنَّهم کانوا یَعلَمونَ اَنَّه لیسَ لَهم فی الخِلافةِ حقٌّ فَیَخافونَ من اِدِّعائِنا ایّاها و تَستَقرَّ فی مَرکَزها، و ثانِیهِما اَنّهم قد وَقَفوا من الاَخبارِ المُتواترة علی اَنَّ زَوالَ مُلکِ الجَبابرةِ و الظَّلَمةِ علی یدِ القائمِ منّا، و کانوا لا یَشُکّونَ اَنَّهم مِنَ الجَبابرَةِ و الظّلَمَةِ، فَسَعوا فی قتلِ اَهل بیتِ رسولِ الله صلّی الله علیه و آله وسلّم و اِبارَةَ نَسله طَمَعاً مِنهُم فی الوُصولِ الی مَنعِ تَوَلّدِ القائمِ علیه السّلام او قَتله، فاَبی اللهُ اَن یُکشَفَ اَمرُهُ لِواحدٍ مِنهم (الّا اَن یُتِمَّ نورَه و لو کرهَ الکافرون): بین امیّه و بنی عبّاس به دو علّت شمشیرهای خود را بر ما ( اهل بیت) قرار دادند: یکی اینکه می دانستند در خلافت حقّی ندارند و می ترسیدند ما آن را ادّعا کنیم و خلافت در جایگاه خود مستقر گردد. دوم اینکه بر اساس اخبار متواتر پی برده بودند که زوال و فروپاشی حکومت جبّاران و ستمکاران به دست قائم ما صورت می گیرد و تردید نداشتند که خودشان از جّاران و ستمکارانند؛ لذا به طمع دستیابی به جلوگیری از تولّد قائم علیه السّلام یا به قتل رساندن آن حضرت، در کشتن اهل بیت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و نابود کردن آنها تلاش کردند. امّا خداوند ابا داشت که امرش بر احدی از آنان مکشوف شود (جز آنکه علی رغم کراهت کافران نورش کامل گردد.)
#ادامه_دارد...
■● #جان_جهان صفحه١١٠ و ١١١●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن - بخش سوّم●□ □●(۵) - ابتلائات و سختىها سبب پاک شدن روح مؤ
□●برخى آثار مثبت مصائب و بلایا براى مؤمن - بخش چهارم●□
□●(۷) - ابتلائات و مصائب مایهى از بین رفتن و فروکش کردن غرور در وجود شخص مؤمن است.
□●در مقام تشبیه مىتوان گفت، هنگامى که در اثر باران شدید، رودخانهها طغیان مىکنند و سیل به راه مىافتد، سیل که آب گِل آلودى است، وقتى در مسیر خود به گودالى مىریزد، از حرکت و طغیان باز مىایستد و پس از ساعاتى، گِلها ته نشین مىشوند و آب زلالى بر روى آن پدیدار مىشود.
□●مؤمن هم وقتى دچار غرور مىشود و طغیان مىکند، خداوند او را به گودال گرفتارىها و ابتلائات مىافکند و در نتیجه، طغیان او از بین مىرود، غرورش فروکش مىکند و روح او از آلودگى به غرور و طغیان، پاک و زلال مىشود.
#ادامه_دارد....
□●شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب●□
#شراب_طهور
#صبر - ۸
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●منجیباوری در آراء و مکاتب بشری - بخش اوّل●■
■●اعتقاد به جامعهای سرشار از عدالت، آزادی، امنیّت، رفاه، اخلاق و فضیلت، از جنبههای فطری وجود آدمی است. از نظر روانشناختی انسان به جامعهی ایدهآل سرشار از ویژگیهای مزبور کشش درونی دارد و این از خواستههای فطری بشر به شمار میآید. اين خواستهی فطری به شكلهای گوناگون در فرهنگهاي مختلف ظهور نموده است. شاید هیچ قوم و تمدّنی را نتوان یافت جز آنکه آیندهی درخشانی را پیشاروی خود انتظار میکشد.
■●انتظار ظهور یک منجی در آخرالزّمان در بسیاری از جوامع بشری و نیز در مکاتبی كه جنبهی دينی و معنوی هم ندارند، ديده میشود. به نمونههایی از این باور در جوامع بشری اشاره میکنیم.
■●ايرانيان باستان معتقد بودند «گرزآسپه» كه در كابل زندگی میكند و صد هزار فرشته نگهبان اويند، روزی ظهور خواهد كرد و ادارهی امور جهان را در دست خواهد گرفت و جهان را اصلاح خواهد کرد. گروه ديگري از ايشان معتقد بودند «كيخسرو» پس از سامان دادن كشور، تاج خود را به پسرانش داد و به كوهستان رفت و در آنجا خوابيد و از دیدهها غايب شد تا روزی ظاهر شود و اهريمنان را نابود گرداند و از گيتی براند.
■●نژاد اسلاو معتقدند فردی از مشرق زمين ظهور خواهد نمود و قبايل اسلاو را متّحد و آنها را بر همهی دنيا مسلّط خواهد کرد و حكومتی جهانی تشكيل خواهد داد.
■●اهالی صربستان معتقدند شخصی به نام «ماركو كرالوويچ» قيام خواهد کرد و حكومتی جهانی تشكيل خواهد داد.
■●ساكنان جزيرهی انگلستان بر اين عقيدهاند كه «آرتور» (شاه آرتور) از جزيرهی آوالون ظهور میكند و نژاد ساكسون را بر همهی دنيا غالب میگرداند.
■●اَسِنها معتقدند پيشوايی در آخرالزّمان ظهور خواهد كرد و درهای ملكوت آسمان را به روی بشر خواهد گشود.
■●اقوام سَلت بر این عقیدهاند كه پس از آشوبهای عظيمی كه در جهان رخ میدهد، شخصی به نام «بوريان بورويهم» ظهور خواهد کرد و حكومتی جهانی تشكيل خواهد داد.
■●اقوام اسكانديناوی بر اين عقيدهاند كه شخصی به نام «اودين» با قدرتی الهی پس از جنگهای عظیم بشری ظهور میكند و بر جهانيان پيروز میشود.
■●يونانيان بر اين باورند كه فردی به نام «كالويبرگ» ظهور خواهد كرد و نجات بخش جهان خواهد بود.
■●اقوام اروپای مركزی معتقدند فردی به نام «بوخص» در آخرالزّمان ظهور خواهد كرد.
■●اهالی چين معتقدند شخصی به نام «كِرِشنا»، منجی جهان خواهد بود.
■●اهالی آمريكای مركزی بر اين باورند كه فردی به نام «كوتزلكول» پس از بروز حوادثی، در آخرالزّمان قيام خواهد كرد. او بر جهان چیره میشود و نجاتبخش جهان خواهد بود.
■●مصريان باستان اعتقاد داشتند كه در آخرالزّمان سلطانی با نيروی غيبی ظهور میكند و بر جهان مسلّط میشود.
■●نژاد ژرمن معتقدند فردی از آن نژاد قيام خواهد كرد و آنان را بر جهان حاكم خواهد کرد.
#ادامه_دارد....
■●جانِ جهان
تألیف استاد مهدی طیّب●■
#منجیباوری - ۱
@mohamad_hosein_tabatabaei