eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□○اميدواريم که روز اول شوّال برای ما روز عید باشد. منسوب به امیرالمومنین علیه السلام است که فرمود: «انّما هو عیدٌ لمن قبل الله منه صیامه و شکر له قیامه» برای همه روز اول شوال نیست؛ برای کسی عید است که خدای متعال روزه هایش وشب زنده داری ها و نمازهای دل سحرش را پذیرفته باشد، فقط برای اینها عید است. □○عید فطرِ عالم بیرون غیر از عید فطر عالم درون است، من باید دنبال عید فطر خودم بگردم. امیرالمومنین فرمود عید فطر تو زمانی می رسد که صیام تو مقبول درگاه الهی و قیام تو مشکور پیشگاه الهی واقع شود. و خدا کند که عید فطر ما برسد! □○استاد مهدی طيب _ ٣ شهريور ٩٠○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●حضرت وصی امام اميرالمؤمنین علی علیه السلام●□ □مخالفان حق [خلفای غاصب] بذر نافرمانى و انحراف پاشيدند ، و آب فريب پاى آن ريختند ، و بدبختى و سقوط درو كردند. با آل محمد -درود خدا بر او و آل او باد- احدى از اين امت را نمى‌توان مقايسه كرد ، و هيچ گاه آنان را كه نعمت آل محمد به طور دائم بر آنان جارى است نمى‌ شود همپايه آنان دانست. □آنان پايه دين و ستون يقين‌ اند. افراط گرايان به آنان باز گردند ، و عقب مانده‌ ها به ايشان رسند [تا هدايت شوند] ، ويژگی‌ هاى حق ولايت مخصوص آنان ، و وصيت و ارث پيامبر خاص ايشان است. اكنون [با قبول ولايت من] حق به حق‌دار رسيده ، و خلافت به جايگاه خودش باز گشته است. □●منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه جلد ۲ صفحه ۳۲۳ میرزا حبیب الله هاشمی خویی شارح استاد علامه حسن زاده آملی●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 274-261 بقره قسمت چهارم بخش سوم1⃣ ● خداوند خاطر شريف پيامبر (صلی الله علیه وآله ) را تسلى م
آیات 274-261 بقره قسمت چهارم بخش سوم2⃣ ● خداوند خاطر شريف پيامبر (صلی الله علیه وآله ) را تسلى مى دهد وَ مَا تُنفِقُوا مِنْ خَيرٍ فَلاَنفُسِكمْ وَ مَا تُنفِقُونَ إِلا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ... در اين آيه همانطور كه گفتيم : دوباره خطاب را متوجه مؤمنين كرد اما با سياقى كه نه بشارت در آن هست ، و نه انذار و خشونت ، و اين به آن جهت است كه آيه ، بعد از جمله ((ولكن الله يهدى من يشاء)) قرار گرفته ، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 612 و بر كسى پوشيده نيست كه مقتضاى معناى آن اين است كه صرفا به دعوت بپردازد، دعوتى خالى از ((نرمش )) و ((خشونت )) (هر دو) تا دلالت كند بر اينكه ساحت ((گوينده )) و ((صاحب دعوت )) منزه است از اينكه دعوت ، منفعتى براى او داشته باشد، بلكه منفعت آن عايد مردمى مى شود كه اين دعوت را مى پذيرند. پس جمله : ((و لا تنفقون الا ابتغاء وجه الله )) جمله اى است حاليه ، و حال از ضمير خطاب است ، و عامل آن متعلق ظرف يعنى ((فلانفسكم )) مى باشد. و چون ممكن بود كسى خيال و توهم كند كه اين نفعى كه از ناحيه انفاق عايد انفاق گران مى شود، صرف اسم است ، و مسمى واقعيت خارجى ندارد، و واقعيت اين است كه انسان مال عزيز خود را كه يك حقيقت خارجى است بدهد و منفعتى موهوم بگيرد. پس انفاق در راه خدا يعنى معامله اى كه يك طرفش حقيقت است ، و طرف ديگرش خيال ، لذا دنبال آن جمله فرمود: ((و ما تنفقوا من خير يوف اليكم و انتم لا تظلمون - كه آنچه انفاق كنيد بدون كم و كاست به شما بر مى گردد، و كمترين ستمى بر شما نخواهد شد)) خلاصه اين منفعتى كه شما را به سويش مى خوانيم (كه همانا ثوابهاى دنيائى و آخرتى است ) امرى موهوم نيست ، بلكه امرى است حقيقى و واقعى كه خداى تعالى آن را بدون اينكه چيزى از آن گم شده باشد و يا كم كرده باشد به شما خواهد رساند. و اگر نام رساننده را نبرد، و نفرمود: ((نوف اليكم - ما آنرا به شما مى رسانيم )) بلكه فرمود: ((يوف اليكم - به شما خواهد رسيد)) براى همان نكته اى بود كه قبلا اشاره كرديم ، و گفتيم سياق گفتار، سياق دعوت است ، و همانطور كه مقتضى است نامى از بشارت و بيم دادن در آن برده نشود، همچنين لازم است نامى از فاعل هم برده نشود، تا گفتار خيرخواهانه تر و بى غرضانه تر باشد، همانند گفتارى باشد كه گوينده ندارد، اگر به راستى منفعتى در آن باشد براى شنونده اش دارد، نه كسى ديگر. لِلفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فى سبِيلِ اللَّهِ... كلمه ((حصر)) كه مصدر فعل مجهول ((احصروا)) است به معناى منع و حبس است و اصل در معناى آن تنگ گرفتن است . راغب مى گويد: ((حصر)) و ((احصار)) هر دو به معناى راه نيافتن به خانه كعبه است اما چيزى كه هست ((احصار))، ممنوع شدن به خاطر وجود مانعى ظاهرى از قبيل دشمن و امثال آن است ، و حصر به معناى ممنوع شدن از ناحيه منع باطنى و درونى از قبيل مرض و امثال آن است ، و كلمه حصر در غير از اين مورد استعمال نشده است پس ‍ اينكه در آيه : ((فان احصرتم )) احصار آمده مى تواند به هر دو معنا باشد. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 613 و همچنين آيه : ((الاذين حصروا...)) و اما در آيه : ((او جاؤكم حصرت صدورهم )) تنها به يك معنا است ، و آن همان بيمارى درونى است كه در مورد آيه به معناى تنگى سينه به خاطر بخل و ترس است . اين بود گفتار راغب . و كلمه ((تعفف )) به معناى آن است كه عفت صفت آدمى شده باشد، و كلمه سيما به معناى علامت و كلمه : ((الحاف )) به معناى اصرار در سؤال است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□●حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره●□ □هنگامی که آقای خمینی(ره) بیمارستان بود، چند روز قبل از وفاتش، پنجشنبه بعد از نماز صبح، در حالی که خواب نبودم، دیدم ایشان زیبا، خوش رو و با لبخند، از جلوی من گذشت. چهره اش از عکس او زیباتر بود. بعد از چند روز که خبر وفات ایشان منتشر شد، متوجّه شدم که ایشان آمده از من خداحافظی کند. خوش حال بود برای اینکه کارش تا آخر، درست بوده و از آنچه انجام داده، پشیمان نیست؛ بلکه کارش ناجح(موفق) بوده است. □●زمزم عرفان، ص٣٨٩●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
●{بحث روايتى [ (رواياتى در باره شكر نعمت)]  □در كافى به سند خود، از معاوية بن وهب، از ابى عبد اللَّه (علیه السلام) روايت كرده كه فرمود: هر كه خداوند توفيق شكرش داده باشد، نعمتش را هم زياد مى‌كند، هم چنان كه خودش فرمود:{" لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ" «1».   □و در الدر المنثور است كه ابن ابى الدنيا و بيهقى در كتاب" شعب الايمان" از ابى زهير يحيى بن عطارد بن مصعب، از پدرش روايت كرده‌اند كه گفت: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: به هيچ كس چهار چيز ندادند كه از چهار چيزش دريغ كرده باشند، به كسى ندادند كه از زيادى نعمتش دريغ كرده باشند، زيرا خداى تعالى فرمود:{" لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ"} و به كسى ندادند كه اجابت را از وى دريغ كرده باشند چون خداى تعالى فرموده:{" ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ"} و به كسى ندادند كه از آمرزشش دريغ كرده باشند، زيرا خداى تعالى فرموده:{" اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً"} و به كسى ندادند كه از قبول توبه‌اش دريغ كرده باشند، چون خداى تعالى فرموده:  {" وَ هُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ" «2».   □و در همان كتاب است كه ابو نعيم، در كتاب،" حليه" از طريق مالك ابن انس، از جعفر بن محمد بن على بن الحسين روايت كرده كه گفت: وقتى سفيان ثورى به جعفر بن محمد گفت: من از محضرت بر نمى‌خيزم تا اينكه مرا حديث كنى، جعفر بن محمد گفت:   پس گوش كن كه براى تو حديثى مى‌گويم كه از احاديث زيادى بهتر باشد، چون حديث زياد، براى تو خوب نيست: وقتى خداوند به تو نعمتى داد و خواستى هميشه برايت بماند شكر و سپاس خداى را بر آن زياد به جاى آر چون خداى تعالى در كتاب مجيدش فرموده:   {" لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ"}، و هر وقت طول كشيد زياد كن، چون خداى تعالى در كتاب مجيدش فرموده:{" اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ‌}  ===========  (1) كافى، ج 2، ص 78.  (2) الدر المنثور، ج 4، ص 71.  ص: 50}  - يعنى در دنيا و آخرت‌ «1»-{وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً"} اى سفيان اگر از ناحيه سلطان و يا كس ديگرى اندوهى به تو روى آورد زياد بگو" لا حول و لا قوة الا باللَّه"، كه اين كلمه، كليد فرج و گنجى از گنجهاى بهشت است‌ «2».   مؤلف: در اين معنا، روايات بسيارى از طريق شيعه و سنى رسيده است.   □و در كافى به سند خود، از عمر بن يزيد روايت كرده كه گفت: از امام صادق (علیه السلام) شنيدم كه مى‌فرمود: شكر هر نعمتى، هر قدر هم كه بزرگ باشد، اين است كه حمد خدا گويى‌ «3».  @mohamad_hosein_tabatabaei
□○عید شکوفایی بندگی مبارک باد حضرت آیت‌الله صمدی آملی(۹۸/۳/۱۴ شب عیدفطر)○□ □○فطر شکفتن است. بذرهای صلاة و قیام لیل و صوم نهار و تهجد سهر و اطعام طعام و اکرام ایتام و افشا سلام ... که در مزرعه جانتان کاشته و با حضور و مراقبت آنرا حفظ نموده و رشد دادید در عید فطر شکوفا و شکفته می‌شود. □○گرچه هر شب هم افطار و فطر روزانه دارد و هر شب برایش هنگام افطار فطر است اما این عید فطر مقام جمعی فطرهای سی روز رمضان است. □○حالا در اول شوال این شجره طیبه روزه رمضان در جان شما ثمرات و میوه‌هایی می‌دهد که روزه دار از آن بهره‌مند می‌شود.《شَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ (24)تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا ۗ(۲۵/ابراهیم)》 □○حتی در این فطر و شکوفایی طولی جان شما مقام جمعی حقایق تلقی شده در لیالی قدر نیز شکفته می‌شود. که شکوفایی طولی است یعنی در جدول طولیه نظام توحیدی است و نه شکفتن عرضی. □○مخلوقات مفطور حق متعال هستند و مفطور حق متعال معلول خدا هستند و لذا در طول سلسله نظام توحید هستند و نه در عرض توحید. @mohamad_hosein_tabatabaei
□اگر اسم کارمن را لوس‌بازی نمیگذاشتند، این کتاب عیون مسائل نفس را که کتاب مهمی است و کتاب سرپیری من است،یعنی یک عمر کار کرده‌ام و حاصلش این شده، اسم کتاب را میگذاشتم . □علامه حسن زاده آملی□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●استاد علی صفایی حائری●■ ■●بار خدايا ما در روز فطر و روزه گشودنمان كه آن را براى اهل ايمان (روز) عيد و شادى و براى اهل دين خود (اسلام) روز اجتماع و گرد آمدن و روز تعاون و كمك كردن به يكديگر قرار دادى، از هر گناهى كه آن را بجا آورده‌ايم يا كار بدى كه پيش از اين كرده‌ايم يا انديشه بدى كه در دل داشته‌ايم، به سوى تو، توبه و بازگشت مى‌نماييم، توبۀ كسى كه رجوع به گناهى را در دل نمى‌گذارند و پس از توبه در گناهى باز نمى‌گردد، توبۀ خالصى كه از شكّ‌ و دو دلى پاكيزه باشد، پس آن را از ما قبول فرما و از ما راضى و خوشنود شو و ما را بر آن ثابت و پا بر جا گردان. ■● ص۱۸۱●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●" پایان شب سیه سپید است "●□ □●یاس از رحمت خداوند کفر است بدین معنی که‌انسان نومید و محجوب غافل است از مشاهده لطف بیکران الهی و قدرت بی پایان او که بر هر چیز تواناست، زیرا مایوس شدن مبیّن این معنا و این مدعاست که هیچ امکانی برای رسیدن به خیر و خوبی و بازگشت شادی و سعادت و نیل به مقصود نمانده است در حالی که علم آدمی کمتر از آن است که چنین حکمی صادر کند. امکانات عالم بی نهایت است و هر لحظه روزگار می تواند بازی تازه ای ارائه دهد و نومیدترین انسانها را به رحمت و سعادت برساند. ●هین مشو نومید چون واقف نئی از سرِّ غیب ●باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور حافظ □●برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن " به قلم حسین الهی قمشه ای●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
●{[روايتى در اين باره كه اظهار عجز از شكر نعمت‌هاى الهى شكر است‌]}● □و در كافى از على بن محمد از بعضى از يارانش بطور رفع (يعنى بقيه رجال سند را ذكر نكرده) روايت كرده كه گفته است: على بن الحسين (علیه السلام) هر وقت اين آيه را مى‌خواند:{" وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها"} مى‌گفت: منزه است آن كس كه به احدى را نداده، و تنها معرفت اين معنا را داده كه از معرفت آنها عاجز هستند، هم چنان كه آنها را هم در كسى نگذاشته، تنها معرفت اين معنا را داده كه نمى‌توانند همه نعمتهاى الهى را درك كنند، و خود خداى تعالى هم از عارفين، به اين مقدار قناعت و بلكه سپاسگزارى كرده كه به از معرفت شكرش اعتراف كنند، پس معرفت عجز و تقصير را شكر ايشان دانسته، هم چنان كه اعتراف عالمان به عجز از علم را، علم دانسته است ... «1». =========== (1) روضه كافى، ص 322، ح 592. ص: 96} @mohamad_hosein_tabatabaei
□○حفظ انوار ماه رمضان○□ : □○سعی كنيد تا ميتوانيد نورهای كسب شده در اين ماه را با گناه نكردن حفظ كنيد. اولياء الله كه به آن مقامات عاليه رسيدند در اثر حفظ همين انوار بوده است! □○اگر كسی بتواند يك نور كه در اين ماه كسب كرده است، حفظ كند و با معاصی از بين نبرد و به ماه رمضان سال آينده برساند، آثار معنوی خاصی خواهد ديد واميد است عاقبت بخير شود! @mohamad_hosein_tabatabaei
○صلی‌الله‌علیڪ‌یاحسین‌العطشان‌○ ○شد تشنه‌ لب شهید میان دو نهر آب ○با آن که مهر مادرش آب فرات بود برایِ یک سال سیراب شدن!... فقط یک قطره از نگاهِ تو کافیست!... " یا اباعبدالله إن كُنتَ باكياً لِشىٍ فبكى على الحُســين... صلےالله‌علیڪ‌یااباعبدالله @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات274-261 بقره قسمت چهارم بخش چهارم ● مؤمنين تا آنجا كه مى توانند تظاهر به فقر نمى نمايند و دست سؤال دراز نمى كنند و در آيه شريفه مصرف صدقات ، البته بهترين مصرفش بيان شده كه همان فقرائى باشد كه به خاطر عوامل و اسبابى ، از راه خدا منع شده اند، يا دشمنى مال آنان را گرفته و بدون لباس و پوشش مانده اند، يا كارها و گرفتارى هاى زندگى از قبيل پرستارى كودكانى بى مادر نگذاشته به كار و كسب مشغول شوند، و يا خودشان بيمار شده اند، و يا كارى انتخاب كرده اند كه با اشتغال به آن ، ديگر نمى توانند به كار و كسب بپردازند، مثلا به طلب علم پرداخته اند، و يا كارى ديگر از اين قبيل . ((يحسبهم الجاهل )) يعنى كسى كه از حال ايشان اطلاع ندارد از شدت عفتى كه دارند ايشان را توانگر مى پندارد، چون با اينكه فقيرند ولى تظاهر به فقر نمى كنند، پس جمله نامبره دلالت دارد بر همين كه مؤمنين تا آنجا كه مى توانند تظاهر به فقر نمى كنند، و از علامتهاى فقر به غير آن مقدارى كه نمى توان پنهان داشت ، پنهان مى دارند، و مردم پى به حال آنان نمى برند، مگر اينكه شدت فقر رنگ و رويشان را زرد كند، و يا لباسشان كهنه شود (و يا مثلا از زبان اطفالشان اظهار شود، و امثال اينها). از اينجا معلوم مى شود كه مراد از جمله ((لا يسئلون الناس الحافا)) اين است كه فقراى مؤمن اصلا دريوزگى نمى كنند، تا منجر به اصرار در سؤال شود، زيرا بطوريكه گفته اند: وقتى روى كسى به سؤال باز شود براى بار دوم ديگر طاقت صبر ندارد، و نفس او از تلخى فقر به جزع در مى آيد، و عنان اختيار را از كف مى دهد و در هر فرصتى تصميم مى گيرد باز هم سؤال كند و اصرار هم بورزد، و راه را بر هر كس بگيرد. ولى بعيد نيست كه منظور نفى اصرار باشد، نه نفى اصل سوال ، و منظور از الحاف اظهار حاجت بيش از مقدار واجب باشد، براى اينكه صرف اظهار حاجت ضرورى حرام نيست ، بلكه گاهى واجب هم مى شود، آن سؤالى مذموم است كه زائد بر مقدار لزوم باشد. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 614 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
‍□●طبقات یاران خاصّ امام عصر ارواحنا‌فداه●□ □امام زمان علیه السّلام حجّت‌ خدا و قطب عالم امکانند. تعبیر «قطب» درباره‌ی حجّت‌ خدا از سوی امیرالمؤمنین علیه السّلام به‌ کار رفته است. (نهج‌البلاغه، خطبه ۳) □یاران حضرت مهدی علیه السّلام که همچون شمعی گرد وجود ایشان می‌گردند و عاشقانه ادای وظیفه می‌کنند و مأموریت‌هایی را که آن حضرت به آنها محوّل می‌فرمایند، انجام می‌دهند، حسب مراتب کمال و قرب به ایشان، در روایات با نام‌های مختلفی خوانده شده‌اند. ●گفته شده است كه در هر عصر: ●يک «قطب» ●چهار «اوتاد» ●چهل «ابدال» ●هفتاد «نجيب» ●سيصد و شصت نفر «صالح» وجود دارند. □«اوتاد» در محضر حجّت‌ خدا علیه السّلام می‌باشند. □در رده‌ی بعد از آنها «ابدال» قرار دارند. □در رده‌ی بعد به‌ ترتیب، «نجبا» و «صلحا» قرار دارند. □اگر از هر طبقه كسی از دنيا برود، از طبقه‌ی پايين‌تر يک نفر ارتقاء می‌یابد و جای او را پر می‌كند و نهایتاً يكی از مؤمنان عادی به جمع صلحا می‌پيوندد. □عزيزالدّين نسفی در کتاب الانسان الکامل می‌گويد: □اولیای خدا سیصد و پنجاه‌ و شش نفرند و طبقاتی دارند؛ سیصد نفر از آنها به‌ منزله‌ی قلب آدم علیه السّلام، چهل نفر به‌ منزله‌ی قلب موسی علیه السّلام، هفت نفر به‌ منزله‌ی قلب عیسی علیه السّلام، پنج نفر به‌منزله‌ی قلب جبرائيل علیه السّلام، سه نفر به‌ منزله‌ی قلب ميکائيل علیه السّلام و یک نفر به‌ منزله‌ی قلب اسرافيل علیه السّلام است. □اين تعداد همواره در عالم وجود دارند و هر یک از آنها از دنيا برود، يک نفر از طبقه‌ی پايين‌تر ارتقاء پيدا می‌کند و به طبقه‌ی بالاتر می‌آيد و جای او را می‌گيرد. □اگر یکی از سیصد نفر از دنيا برود، يکی از «مؤمنان» و «اتقیاء» که جزو اين مجموعه نيست، ارتقاء پيدا می‌کند و وارد قاعده‌ی اين هرم می‌شود. در رأس این هرم يک نفر است که به‌ تعبير نسفی، به‌ منزله‌ی قلب اسرافيل علیه السّلام است. و برخی علّت اطلاق ابدال را همین بَدَل و جانشین یکدیگر شدن دانسته‌اند. .... □●جانِ جهان تألیف استاد مهدی طیّب●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●باید سعی شود تا از راه رسیده ها و دین به دنیافروشان، چهره کفرزدایی و فقرستیزی روشن انقلاب ما را خدشه دار نکنند. ■●صحیفه امام،ج۲۰،ص۳۳۳ ●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●استاد صمدی آملی در خطبه نماز عید فطر ۹۸/۳/۱۵●□ □●سعی کنید در اجتماع روحیه و طبع تولید را تقویت کنید. باشید که شرافت وجودی کاسب حقیقی به عَدّ و احصاء در نمی‌آید. □●خداوند به نوح لقب نجی‌ُّالله، به ابراهیم خلیل‌الله، به موسی کلیم‌الله و به عیسی روح‌الله را عنایت نمود اما وقتی به بالاترین نفس هستی و خاتم پیامبران رسید فرمود تو حبیب‌الله هستی. □●آقای کاسب ! بفرما این تو و این وصول به مقام عرشی 《الکاسب حبیب‌الله》. کاسبی که اصول انسانی کسب را رعایت می‌کند همچون پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله) حبیب خدا می‌شود. □●آقای کارگر تولیدکننده! بدان که خاتم رسولان و اول شخص نظام وجود دست مجاهد در میدان رزم، دست عالم در حین تحصیل، دست حاکم و سلطان را نبوسید اما دست کارگر، کشاورز و باغبان را بوسید. □●انسان مومن روحیه تنبلی و طبع مصرف‌کنندگی را از خودش دور می‌کند. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□●استاد صمدی آملی در خطبه نماز عید فطر ۹۸/۳/۱۵●□ □●سعی کنید در اجتماع روحیه و طبع تولید را تقویت کن
□اطلاعیه مهم□ □اللهم اهل الکبرباء و العظمه□ □برگزاری نماز عید سعید فطر به امامت حضرت آیت‌الله صمدی آملی(حفظه الله) □تاریخ ۹۸/۳/۱۵ □ساعت: ۷/۳۰ صبح □مکان: آمل، بلوار شیخ فضل الله نوری، فجر۱۲، حسینیه کوثر
🚩ورود مسلم بن عقیل به کوفه - پنجم ماه شوّال🚩 ■مسلم بن عقیل به امر امام حسین علیه السّلام در پانزدهم ماه رمضان از مکّه حرکت کرد. خود امام حسین علیه السّلام تا روز هشتم ماه ذی‌الحجّه در مکّه ماندند. امام در پانزدهم ماه رمضان به مسلم بن عقیل ماموریت دادند که به کوفه برود‌ ■او هم پانزدهم ماه رمضان از مکّه بیرون آمد و در پنجم ماه شوّال وارد کوفه شد که با آن استقبال عظیم مواجه شد و آن جمع عظیم به نمایندگی از امام حسین علیه السّلام با او بیعت کردند. امّا بعد که حکم ابن زیاد به فرمانداری کوفه رسید و خودش هم در کوفه مستقر شد، این مردم سست عهد و پیمان شکن که در طول تاریخ رویشان سیاه است، او را تنها گذاشتند.... ■آن بزرگوار را چقدر غریبانه ترک کردند! تنهایش گذاشتند! به گونه‌ای که هیچ کس نبود او را پناه دهد، حتی یک نفر. چقدر غریبانه در این شهر به شهادت رسید. تنها یک زن که از همۀ مردان عالم مردانگی بیشتری داشت به مسلم پناه داد..... «استاد مهدی طیّب» @mohamad_hosein_tabatabaei
○کافیست یک نظر چه نیازی به گفت و گوست ○از چشم تو علیک وَ از دل سلامِ ما □○السَّلامُ عَلیک یا اَباعَبْدِالله○□ □؏شق معنایی‌نَدارد جُز حـ سـ یـ نـ □ @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات274-261 بقره قسمت چهارم بخش پنجم ● نكته التفات از همه مسلمين به شخص پيامبر (صلی الله علیه وآله ) در آيه شريفه و در اينكه فرمود: ((تعرفهم بسيماهم )) و نفرمود: ((تعرفونهم بسيماهم - شما مسلمانان ايشان را با سيمايشان مى شناسيد))، براى اين بود كه آبروى فقرا را حفظ نموده و راز آنان را بپوشاند، و پرده تعفف آنان را هتك نكرده باشد، چون معروف شدن فقرا نزد همه مردم نوعى خوارى و اظهار ذلت ايشان است ، به خلاف اينكه خطاب را تنها متوجه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) كند، و بفرمايد: ((تو ايشان را به سيمايشان مى شناسى )) براى اينكه آن جناب پيامبرى است كه به سوى فقرا و اغنيا و همه طبقات مبعوث شده ، نسبت به همه رئوف و مهربان است ، و به نظر ما براى او از حال فقرا گفتن نه كسر شأن ايشان است ، و نه آبروريزى از آنان ، و خدا داناتر است - نكته التفات از همه مسلمين به خطاب به شخص رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) اين است . الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُم بِالَّيْلِ وَ النَّهَارِ... دو كلمه ((سر)) و ((علانيه )) دو معناى متقابل بهم دارند، و اين دو كلمه حال از جمله : ((ينفقون )) است ، و تقدير كلام اين است كه : ((آنهائى كه اموال خود را در شب و روز انفاق مى كنند در حالى كه گاهى انفاق خود را پنهان داشته و گاهى آن را اظهار مى دارند...)) و اگر همه احوال انفاق را ذكر كرده براى اين بود كه بفهماند انفاق گران نسبت به عمل خود اهتمام دارند، و همواره و در شب و روز و خلوت و جلوت مى خواهند ثواب انفاق را دريابند، و حواسشان جمع اين است كه همواره رضاى خدا را به دست آورند، و لذا مى بينيم خداى سبحان در آخر اين آيات با زبان مهربانى و لطف به ايشان ، وعده اى نيكو داده و مى فرمايد: ((فلهم اجرهم عند ربهم ...)) 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○دوست داشتم بدانم وقتی تنهاست چه می‌کند؟ خواستم هر طور شده از خلوتش تصویر بگیرم. دوربین بسیار کوچکی را در آخرین قفسۀ کتابخانه، لای کتاب‌ها جا دادم و منتظر ماندم... □○مثل همیشه سر وقت آمد. هنوز ننشسته بود، نگاهی به بالای قفسه‌ها انداخت و پرسید: «آن بالا چیست؟» دست‌وپایم را گم کردم. سریع دوربین را برداشتم و گفتم: «گوشی موبایلم را آنجا جا گذاشته بودم!» □○دست‌پاچه شده بودم؛ گوشی موبایل، بالای قفسه‌ها، لای کتاب‌ها! برای علی آقا، پسر آقا، تعریف کردم، گفت: «چندین سال است که شب‌های چهارشنبه، شورای استفتا تشکیل می‌شود؛ بارها خواسته‌ام این جلسه را ضبط کنم، اما از ترس اینکه نکند دوربین مخفی را هم ببیند، نتوانسته‌ام!» □○(بر اساس خاطرۀ یکی از همراهان آقای بهجت قدس سره ) ، ، ص٣٠○□ @mohamad_hosein_tabatabaei