#اربابـــــــ
■من و یک لحظه جدایی ز تو،
آنگاه حیات؟
■اینقدر صبر به عاشق نسپردهست کَسی...
#جناب_صائب
#خداحافظ_محرم
■دیر از راه آمدی و زود رفتی ماهِ عشق
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●مراقبه ی عبادی روز سوم ماه صفر●■
■سيّد ابن طاووس از كتابهاى اصحاب ما اماميه نقل كرده است كه در اين روز خواندن دو ركعت نماز مستحب است كه:
■در ركعت اول سوره هاى حمد و انا فتحنا و در ركعت دوم سوره هاى حمد و توحيد خوانده و پس از سلام
●صد مرتبه صلوات،
●و صد مرتبه اللّهمّ العن آل ابى سفيان
●و صد مرتبه استغفار بگويد
#آنگاه_حاجت_خود_را_بخواهد.
■●محدث قمی، مفاتیح الجنان، اعمال ماه صفر●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ،قسمت دوم بخش هشتم2⃣ ● كلام راغب اصفهانى در بيان مراد از محكم و متشابه و اقسامى
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم
بخش اول
● دو اشكال بر قول راغب
ولى دو اشكال بگفته وى وارد است :
اول اينكه : وسعت و عموميتى كه وى به دامنه معناى متشابه داده تا شامل شبهات لفظى از قبيل غرابت لفظ و اغلاق تركيب و عموم و خصوص و امثال آن بشود با ظاهر آيه شريفه نمى سازد، براى اينكه آيه شريفه آيات محكمه را مرجعى دانسته براى بيانگرى آيات متشابه ، و معلوم است كه غرابت لفظ و امثال آن با مراجعه به آيات محكمه از بين نمى رود و روشنى دلالت محكمات ربطى به غرابت الفاظ متشابه ندارد، بلكه براى گره گشايى اينگونه الفاظ مرجع ديگرى هست ، كه بايد به آنجا مراجعه بشود و آن عبارت است از علم لغت .
و نيز آيه مورد بحث يكى از نشانه هاى متشابهات را اين دانسته كه اگر كسى آن را پيروى كند فقط به منظور فتنه انگيزى پيروى كرده ، و جز اين هيچ انگيره ديگرى نمى تواند داشته باشد، و ما مى دانيم كه پيروى عام بدون مراجعه به خاص ، و پيروى مطلق بدون مراجعه به مقيد، و همچنين پيروى لفظ غريب بدون مراجعه به كتابهاى لغت ، عملى است مخالف با طريقه اهل هر زبان ، و قريحه هيچ اهل زبانى اجازه چنين كارى را نمى دهد، و اگر كسى چنين كند همه اهل زبان او را تخطئه مى كنند، پس او نمى تواند منشأ فتنه در بين آنان بشود زيرا اهل لسان با او همكارى نخواهند كرد.
پس از همينجا مى فهميم كه منظور از متشابه ، الفاظ غريب ، و آن مثالهايى كه وى آورده ، نيست .
اشكال دوم اين است كه وى متشابه را سه قسم كرد، اول آنكه فهمش براى عموم ممكن است ، و دوم آنكه فهم آن براى احدى ممكن نيست ، و سوم آنكه فهمش براى بعضى ممكن و براى بعضى غير ممكن است ، و از اين تقسيم چنين برمى آيد كه وى تاءويل را مختص به متشابه مى داند، در حالى كه خواننده بياد دارد كه گفتيم همه قرآن تأويل دارد.
اين بود اقوال مفسرين و نظريه هايى كه از ايشان در معناى محكم و متشابه و تشخيص موارد آن دو از نظر خواننده گذشت و خواننده به اشكالاتى كه بر اين اقوال وارد بود توجه فرمود و نيز متوجه شد كه آنچه از آيه شريفه به روشنى ظاهر مى شود. خلاف همه اين اقوال است ، چون آيه در معناى متشابه اين ظهور را دارد كه متشابه ، آن آيه اى است كه اولا دلالت بر معنا داشته باشد، و ثانيا معنايى را كه مى رساند محل شك و ترديد باشد، نه لفظ آيه ، تا از راه قواعد و طرق معمول در نزد اهل زبان ترديدى كه از ناحيه لفظ ايجاد شده برطرف شود، مثلا اگر لفظ عام است به مخصصش ارجاع دهد، يا اگر مطلق است به مقيدش برگرداند، و يا به نحوى ديگر لفظ را روشن و بدون ترديد سازد بلكه همانطور كه گفتيم آيه شريفه مورد بحث آن را متشابه مى داند كه معنايش مردد و ناسازگار با آيات ديگر باشد. و آياتى كه محكم و بدون ترديد است ، معناى آيات متشابه را بيان مى كند.
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 64
و معلوم است كه هيچ آيه اى چنين وضعى ندارد، مگر وقتى كه براى فهم مردم عامى و ساده معنايى مألوف و مأنوس داشته باشد، معنايى كه اينگونه ذهن هاى ساده فورا تصديقش كند، و يا تأويلى كه برايش مى كنند در نظر مردم كم اطلاع و ضعيف الادراك نزديك تر به ذهن باشد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 ۷ صفر، سالروز شهادت جانگداز حضرت کریم اهلبیت، امام حسن بن علی علیهماالسلام را به محضر حضرت صاحب ارواحنا فداه و تمامی شیعیان و محبین حضرات اهلبیت علیهم السلام تسلیت عرض میکنیم.
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●■
■اگر بدانیم اصلاح امور انسان به اصلاح عبادت، و در رأس آنها نماز است که به واسطه خضوع و خشوع و آن هم به اعراض(روی گردانیدن) از لغو محقّق میشود؛ کار تمام است.
■●برگی از دفتر آفتاب، ص١٣٧●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □اگر هم گاهی با «یا»ی ندا همراه باشد؛مثل بعضی از جمله های
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□این ها برای ما درس است. چه بسا گاهی یک ایه ی قرآن، وقتی شخصی را گرفته، تکرارش موجب می شود یک ارتباطی بین نفس ناطقه ی شخص و آن آیه برقرار شود، همین مطلب را حضرت امام صادق علیه السلام در فرمایش دیگرشان دارند که فرموده اند:
«من گاهی در قنوت نماز آیه ای از آیات قرآن را تلاوت می کنم، آن قدر آیه را تکرار می کنم، تا تکرار این آیه باعث می شود برای من «به تعبیر خودمانی» بی هوشی مستولی می شود»(۵۲)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □این ها برای ما درس است. چه بسا گاهی یک ایه ی قرآن، وقتی ش
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□حالا ما وقتی به ظاهر لفظ «بی هوشی» در اصطلاح ادبیّات عرب را می شنویم، از این بی هوشی های متعارف مریضی و امثال این ها به ذهن ما می آید ،اما وقتی امام می فرماید:
«به من غشوه دست می دهد» معلوم می شود عظموت آن آیه در جان مبارک حضرتش ظاهر شد و تّجلی ذاتی حق متعال مورد هجمه قرار داد.(۵۳)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □حالا ما وقتی به ظاهر لفظ «بی هوشی» در اصطلاح ادبیّات عرب
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□نفس ناطقه ی انسانی، هر چند هم که قوی باشد در مقابل عظموت حق متعال خاشع و به تعبیر قرآن کریم، «متصّدع» می گردد. لذا فرمودند:
«به ما غشوه دست می دهد» که این در حقیقت انصراف نفس ناطقه است از عالم ماده به عالم غیب. این جزو لطائف روایات است. وقتی سخن با «الهی» شروع می شود، «اله» در مطلق جداول وجودی شخص جلوه نمی کند بلکه ذات اقدس حق متعال به مطابق جدول وجودی شخص خود گوینده بر او ظاهر می شود، و لذا حضرت از باب عشق تامّ به صورت «اله من»، «خدای من» فرموده است.(۵۴)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت هشتم)●■ ■زمينههايي كه به معاويه امكان داد حكومت خودش و ب
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت نهم)●■
■اين سه زمينه متأسّفانه وجود دارد؛ در مردمي كه نه فهم درستي دارند، نه ايمان جدّي و قوي دارند و از آن طرف هم بسياريشان برّهوار دنبال رئيس قبيلهها حركت ميكنند.
■واقعاً #معاويه آدم زيركی بود؛ بهشدّت زیرک و مكّار بود. اين نكتهها را خوب درك كرد ولذا سه اقدام اساسي كرد براي آنكه بتواند با استفاده از اين بستر مساعد به اغراض خود برسد:
1⃣استفاده از ابزار #تبليغات؛ بهشدّت فعّال كار كرد؛ شعراي زيادي را استخدام كرد و به آنها پول داد كه در مدح معاويه و يزيد و در ذمّ اميرالمؤمنين علیه السلام و خاندان پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم شعر بسرايند و اين اشعار بين مردم رايج ميشد و در زبانها ميگشت.
■دومین گروهي كه در كار تبليغاتي خود به كار گرفت، قُرّاء بودند. اینان غير از قارياني هستند كه امروز قرآن را با صداي زيبا ميخوانند و ما به آنها قاري ميگوييم. در صدر اسلام قرّاء در واقع مفسّران قرآن بودند؛ عالمان قرآنشناس؛ كساني كه ميتوانستند دين را براي مردم تبيين كنند. معاویه اينها را هم استخدام كرد و به كار گرفت تا آن فهم انحرافي و تفسير اموي از دين را در بين مردم رايج كند. سومين گروهي كه استخدام كرد، جاعلان حديث بود؛ کساني كه پول ميگرفتند و احاديث دروغین در مذمّت اهلبيت علیهم السلام و اميرالمؤمنين علیه السلام و در ستایش معاويه و بنياميّه و يزيد و امثال اينها از زبان پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم جعل ميكردند.
■پس اوّلين ابزار معاويه، #تحميق بود؛ استفاده از وسايل مختلف تبليغاتي برای اینکه افكار را بهسمت اغراض خودش شكل دهد.
2⃣دومين كاري كه معاويه كرد #تطميع بود؛ خريدن افراد مؤثّر در جامعه؛ مثل رؤساي قبايل که برایتان گفتم. چون اين نقطه ضعف را شناخته بود و ميدانست مردم دنبال رؤسای قبايل خود حركت ميكنند و اصلاً فهم و شعور و تجزيه و تحليل برايشان مطرح نيست، با پولهاي كلاني كه فرستاد، افراد تأثيرگذار در جامعه را خريد.
3⃣و سومين كاري كه كرد، #تهديد و #ارعاب و قتل و كشتار و دست زدن به خشونتهاي بهشدّت مخوف بود. يعني اگر كسي بعد از آنهمه تبليغات و تحميقي كه معاويه درصدد آن بود و بعد از تطمیع و خريدن رؤساي قبايل، باز هم جلوی معاویه ميايستاد، آن موقع بود كه او را به شديدترين صورت سركوب ميكرد. معاويه، چهرههاي بزرگي از مؤمنان را به شهادت رسانيد. شخصيّتهاي بسيار والامقامي از اصحاب اميرالمؤمنين علیه السلام را مظلومانه به شهادت رساند! مظلومانه! حالا چه خودش مستقيماً و چه از طريق عواملش مثل فرماندارها و فرمانرواهايي كه در مناطق مختلف تحت سلطهی او حكومت ميكردند. ياران صديق اميرالمؤمنين علیه السلام را شهيد كرد؛ مثل رُشَيد هَجَري و امثال ايشان كه سفّاكانه آنها را به شهادت رساند و از اين طريق توانست به هدف خودش كه تحت فرمان درآوردن جامعه و تحميل كردن ولايتعهدي يزيد بود، دست پيدا كند.
☑️بههرحال اينها نكتههاي عبرتآموزي است كه بايد براي عصر و زمان خودمان از آن درس بگيريم.
ادامه دارد...
#سیره_و_تاریخ
#امام_حسين_علیه_السلام
#محرم_۱۴۴۲
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●ادراک معقولات، حشر با مفارقات●■
■ادراک معقولات حشر با مفارقات نوریه و انس با مجردات عقلیه است و تعقل مساوق با توحد است.
■سیاح در معقولات، انسانی جبروتی است که از برزخ مثالی به قیامت عقلانی راه پیدا کرده است لذا ابن عربی در کتاب «تحیات» در صلوات بر عقل کل حضرت علی بن ابیطالب علیهما السلام عرضه میدارد:
■«صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ علی سِرُّ الأسرارِ و مَشرِقِ الأنوارِ، المُهندِسِ فی الغُیُوبِ اللّاهوتِیَّة، السّیّاحِ فی الفیافِی الجَبَروتیَّة، المُصّوِّر لِلهَیولَی الملکوتیَّة، اَلوالی للولایةِ النّاسوتیّة... »
■عقل مقام بیابان بی آب و گیاه (مجرد محض و بحت از ماده و احکام ماده) جبروتی «الفیافی الجبروتیة» است و مظهر اتمّ عقل کل، حضرت علی بن ابیطالب علیهما السلام است و بلکه عقل کل خادم و مطیع اوست: «انا الذی خدمنی جبرئیل و میکائیل؛ انا الذی خصّ الله جبرئیل و میکائیل بالطاعة لی» (خطبه البیان).
■عقل و نفس کل به منزلهی اعضا و قوای انسان کامل و صاحب مقام ولایت اتمّ الهی میباشد. شیخ الرئیس در رسالهی «معراج نامه»ی خود حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله دربارهی حضرت وصی، امام علی علیه السلام نقل میکند که:
■«اشرف بشر و اعزّ انبیاء و خاتم پیامبران به مرکز دایرهی حکمت و فلک حقایق و خزانهی عقول، امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: یا عَلِي إِذَا تَقَرَّبَ النَّاسُ إِلَى خَالِقِهِمْ فِي أَبْوَابِ الْبِرِّ فَتَقَرَّبْ إِلَيْهِ بِأَنْوَاعِ الْعَقْلِ تَسْبِقْهُمْ بِالدَّرَجَاتِ. چنین خطابی درخور کسی نیست مگر نسبت به چنان انسان بزرگی که موقعیت او در بین مردم همانند معقول بین محسوس است».
■معنای حدیث مزبور این است که مسابقه با دیگران در امور خیر و سبقت بر آنان این است که اگر دیگران به کثرت عبادت میپردازند، تو به تحصیل معقولات کوشا باش تا از آنان در درجه پیشی بگیری و چون ادراک علی بن ابیطالب علیهما السلام حقایق را به بصیرت عقل بود، محسوسات و معقولات نزد او مساوی بوده و برای همین جهت بود که فرمود: «لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِيناً».
■پس سباحت و سیاحت در معقولات تشبه به ولایت حضرت مولی الموالی علی علیه السلام میباشد. فافهم!
■و بلکه اتصال عقل جزئی با عقل کلی، اتصال با ولایت الهیه است که سبب طهارت از ادناس و رجائس شیطانی میشود «وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ» (یونس/۱۰۰)
■●نکتهی یازدهم از کتاب «علی، نقطهی آغاز وجود»●■
#ح_م
🏴 #نکته_ناب 🏴
#بسمه_تعالی_شانه
■غلبه و سبقت رحمت بر غضب سبب ایجاد و بسط نعمت وجود در صورت دلآرای مخلوقات است و این رحمت ناشی از عشق ذات باری به جمال مجمع الجمال حقیقت محمدیه است فلذا رحمت ارسالی بی منتهای الهی گردید که «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ.»
■ذات غیبی چون به وحدت حقیقی خود نگریست شدت کمال خود را بدید و به جهت اکملیت ذاتش که صمدانیت و آکندگی کمالات ذاتی اش بود خواست آنها را ظهور دهد و در آینهی تفاصیل خود را ببیند چون قابل و غیری نیافت تا آکندگی و پُری خویش در آن ظهور دهد غضبناک شد و به جانب اجمال نگریست اما رحمتش مسبوق بر غضب شد و عشق میدان داری کرد تا به فوران رحمت با اسم «بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا» و وزش نسیم نفس رحمانی از جانب یمن، قابل را خود ایجاد نمود و بساط کثرت و خلقت بر آن پهن فرمود.
■این رحمت واسعه ی الهی را بنگر که فاتحهی خلقت گردید و به او درهای خزینهی غیبیهی کنز مخفی گشوده شد. از اینرو فرمود: «ان الله قد قسم الفاتحة بینه و بین عبده و خلقه» اعنی فاتحة الکتاب انسان کامل است که هم وی را اوصاف ربوبیت است و هم اوصاف بندگی کما اینکه سورهی فاتحه دو بخش دارد که قسم اول وصف ربوبی است و قسم دوم دعای عبد و اوصاف بندگی.
■به امام، وجود بین حق و خلق تقسیم گردید و او برزخ جامع بین حق و خلق شد اعنی حق را به نحو اتم ظهور داد و حق هر ذی شأنی را به او عطا فرمود.
■بدان تمام اوصاف امام چون حلیم و کریم به این رحمت گسترده بر میگردد و چون به رحمت افتتاح به خلقت کرد به رحمت بدانها مینگرد و همه را مرحوم میکند.
■در معراج أو أدنی در مقام سبق رحمت بر غضب با رحمت للعالمین چنین سخن به راز گفت که چه کنم با مشتی خاک جز آنکه بیامرزم!!! مشت خاک را ببین که چگونه حق در لباس او جاری شد و بر بحر امکان لنگر انداخت؟!! اگر رحمت با مشتی خاک ممزوج نمیشد او از افلاک نمیگذشت و بر عرش وحدانیت تکیه نمیزد اما چون مبداء روائح شد، روح و ریحان را در صحرای امکان منتشر ساخت و همهی دانههای مجمل را شکوفا کرد و حب حصید را رویانید و بستان زیبا و فوق زیبای خلقت را نقاشی نمود. و چون وقت برداشت آید همو جمله را به همین رحمت مخفی در قیود و حدود خلقی بازگرداند و در ستر فضل خود که سراح ازلی و ابدی است سکونت دهد.
#ح_م
جمعه ۷ صفر المظفر ۱۴۴۲
اسلامشهر
■آیت الله حسن زاده آملی:
به علامه طباطبایی عرض نمودم: حضرت آقا! امشب شب جمعه و شب عید است، لطفى بفرمایید!
■علامه طباطبایی فرمودند:
«سوره مبارکه «ص و القرآن ذى الذکر» را در نمازهاى وتیره (نافله عشا)بعد از حمد بخوانید که در حدیث است سوره ص از ساق عرش نازل شده است.»
■●پندهاى حکیمانه علامه حسن زاده آملى ، پند ۳۸۷●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■اینکه هنگام ورود به حرم ائمّه علیهم السّلام میگویی: رَبِّ اَدخِلنى مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنى مُخرَجَ صِدقٍ، یعنی خدایا کاری کن با صدق پیش این آقا بروم و از پیش ایشان هم با صدق پیش شما بیایم.
■وقتی به حرم ائمّه علیهم السّلام مشرف میشوید، زود داخل نشوید. دم در توقّف کنید و اذن دخول بخوانید تا رغبتتان طلوع کند و قطرهی اشکی بر چشمتان بنشیند. اوّل دل را جلو بفرستید. اشک نشانهی این است که اجازهی ورود دادهاند. بعد وارد شوید و همانطور که افرادی که در زمان حیات ظاهری امام علیه السّلام خدمت ایشان میرسیدند، سلام میکردند، به ایشان سلام کنید. زیارتنامههای طولانی گاهی اوقات انسان را از امامی که در محضرش ایستاده است، غافل میکند. در داخل صحن و حرم ائمّه علیهم السّلام هم احترام زائران و خدّام را نگه دارید، هر کس چیزی به شما گفت، آن را از جانب امام بدانید و ادب کنید و بپذیرید. صدای همهمهای که بالای صدای تک تک زائران به گوش میرسد، صدای ملائکه را همراه دارد.
■عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی■
■●مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●بهرۀ ما از ماههای محرّم و صفر●■
■ماه محرّم طی شد. ماه صفر هم در حال طی شدن است. به خودمان برگردیم. کمی فکر کنیم. ببینیم توشهای که از این دو ماه میگیریم چیست؟ قبل از ماه محرّم چه کسی بودیم و در مکتب محرّم و صفر چه تحوّلی در ما اتّفاق افتاد؟
■وقایع را نقل کردن، مصائب را یادآوری کردن، اشک ماتم بر دیدگان جاری کردن، همۀ اینها بسیار ارزشمند است؛ امّا همۀ اینها مکتبی است که باید از ما انسان متعالی و حسینی بسازد....
#یاعلی
#مناسبات_ماه_صفر
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش اول ● دو اشكال بر قول راغب ولى دو اشكال بگفته وى وارد است : ا
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم
بخش دوم1⃣
● پيروى آيات متشابه منشأ بدعتها و انحرافهاى بعد از رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) و مبداء فتنه ها و محنت ها بوده است
و شما خواننده محترم اگر از بدعت ها و مذاهب و اهواى باطل و فاسدى كه فرقه هايى از مسلمانان را منحرف نموده آمارگيرى كنى ، و مذاهبى را كه بعد از رحلت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) در اسلام - چه درباره معارف اصولى اسلام باشد و چه درباره فروع احكام آن - پديد آمده ، مورد دقت قرار دهى خواهى ديد كه اكثر اين انحرافها به خاطر پيروى آيات متشابه قرآن و تأويلهايى بوده كه از پيش خود و بدون مدرك براى اينگونه آيات كرده اند، تأويلهايى كه خدا از آن بيزار است .
يك فرقه به خاطر تمسك به آيات متشابه قائل شدند كه خداى تعالى جسم دارد، دسته ديگر قائل به جبر شدند، گروهى به تفويض گراييدند، جمعى قائل شدند كه انبيا معصوم نيستند، و از آنان نيز گناه سر مى زند، طايفه اى بمنظور منزه داشتن خدا گفتند او اصلا صفت ندارد، و دسته ششمى معتقد شدند صفاتى كه در قرآن براى خدا آمده عين صفاتى است كه در انسان است ، حتى در زايد بر ذات بودن ، و گروههايى ديگر به انحرافهايى ديگر مبتلا گشتند، كه همه اينها بخاطر آن بود كه آيات متشابه را به آيات محكم برنگرداندند، تا اين محكمات بر آيات مت شابه حاكم باشد.
و همچنين درباره احكام دين طايفه اى گفتند: اين احكام تشريع شده تا طريقه اى باشد براى اينكه بندگان به خدا واصل شوند پس اگر براى وصول به خدا راهى نزديك تر پيدا شد بايد آن راه را پيمود، براى اينكه مقصود تنها و تنها وصول به حق است ، حال از هر راهى كه باشد، دسته اى ديگر گفتند: اصلا تكليف به واجبات و ترك محرمات ، براى رسيدن به كمال است ، و معنا ندارد با رسيدن انسان به حق و کمال باز هم تكليف باقى بماند.
با اينكه ما مى دانيم در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) احكام و فرائض و حدود و ساير سياستهاى اسلامى به اعتبار خود باقى بود، و كسى از مسلمانان به اين بهانه كه به حق واصل شده و يا به كمال رسيده از آن مستثنا نبوده است ، و اين شانه خالى كردنها كه بعد از رحلت آن حضرت آغاز شده ، دوره به دوره احكام اسلام را از درجه اعتبار ساقط و روز بروز به دست حكومتهاى باصطلاح اسلامى ناقص گردانيده ، و هيچ حكمى باطل و هيچ حدى ساقط نشد مگر آنكه باطل كنندگان و ساقط كنندگان آن ، همين را بهانه كردند كه : دين تشريع نشده مگر براى صلاح دنيا و اصلاح حال بشر، و اين حكمى كه ما درمقابل حكم شرع ، تشريع كرده ايم براى اصلاح بشر امروز بيشتر مؤثر است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 65
در آخر، كار اين دست اندازى ها به جايى رسيد كه بعضى گفتند: تنها غرض از شرايع دين ، اصلاح دنيا به وسيله اجراى آن است ، و چون دنياى امروز سياست دينى را نمى پذيرد و نمى تواند هضم كند، نيازمند وضع قوانين ديگرى است ، كه تمدن امروز آنرا بپسندد، و اجرايش كند.
از اين بالاتر كار به جايى رسيد كه بگويند اصولا منظور از برنامه هاى دينى و عمل به آن ، اين است كه دلها پاك شود، و بسوى فكر و اراده صالح هدايت گردد، و امروز كه دلها به وسيله تربيت اجتماعى بسوى خدمت به خلق هدايت شده ديگر احتياجى به پاك شدن بوسيله امثال وضو و غسل و نماز و روزه ندارد.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش دوم1⃣ ● پيروى آيات متشابه منشأ بدعتها و انحرافهاى بعد از رسول خدا
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم
بخش دوم2⃣
● پيروى آيات متشابه منشأ بدعتها و انحرافهاى بعد از رسول خدا(صلی الله علیه وآله ) و مبداء فتنه ها و محنت ها بوده است
حال اگر خواننده عزيز در اين سخنان و امثال آن - كه از حد شمارش بيرون است - دقت نموده ، آنگاه در جمله ((فاما الذين فى قلوبهم زيغ فيتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه وابتغاء تأويله ...)) تاءمل كند، هيچ شكى در درستى گفتار ما برايش باقى نمى ماند، و بطور قطع حكم مى كند به اينكه تمامى فتنه ها و محنت ها كه گريبان اسلام و مسلمين را گرفته ، منشایى بجز پيروى متشابه و تأويل كردن قرآن ندارد.
و همين (البته خدا داناتر است ) سبب شده است كه خداى تعالى اين چنين در اين باب سخت گيرى را تشديد نموده در نهى از پيروى متشابه بمنظور فتنه جويى و تأويل و الحاد در آيات خدا وبدون علم در آيات خدا سخن گفتن و راه شيطان را پيروى نمودن ، مبالغه نمايد، چون رسم قرآن چنين است . كه در مورد گناهانى مبالغه كند كه ارتكاب آن گناهان اثر فورى در هدم و از بين بردن اركان دين دارد، و بنيه دين و نيروى آن را تحليل مى برد، همچنان كه مى بينيم در مورد دوستى با كفار و نيز امر به دوستى اهل بيت پيامبر، و در خانه نشستن زنان پيامبر، و نهى از معامله ربا، و امر به اتحاد كلمه در دين ، و امثال اين تشديد فرموده است .
حال بايد ديد علاج دلهائى كه منحرف هستند و همواره دوست مى دارند فتنه جويى كنند چيست ؟.
بايد دانست منشأ اين بيمارى ميل به دنيا و اعتماد كردن به آن و دلدادگى به زندگى آن است و اين آلودگى را از دلها نمى شويد مگر ياد روز حساب ، همچنان كه خداى تعالى اين معنا را در جاى ديگر تذكر داده و مى فرمايد: ((ولا تتبع الهوى فيضلك عن سبيل اللّه ان الذين يضلون عن سبيل اللّه لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب )).
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 66
و باز به همين جهت است كه مى بينم راسخين در علم از تأويل كردن آيات خدا به صورتى كه مخالف رضاى او باشد خوددارى مى كنند و در خاتمه گفتار خود به اين معنا اشاره نموده و عرضه مى دارند: ((ربنا انك جامع الناس ليوم لا ريب فيه ان اللّه لا يخلف الميعاد)).
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
■●حضرت آیتالله بهجت قدسسره●■
■در زمان غیبت هم عنایات و الطاف امام زمان علیهالسلام نسبت به محبان و شیعیانش زیاد دیده شده؛ باب لقا و حضور بالکلیّه مسدود نیست؛ بلکه اصل رؤیت جسمانی را هم نمیشود انکار کرد!
●در محضر بهجت، ج١، ص٢٤۷●
■با اینکه میدانیم او [امام زمان(عجل الله)] واسطهی بین ما و خداست، معذلک به فکر او نیستیم!
ایکاش میدانستیم که احتیاج او به ما و دعای ما برای او، به نفع خود ماست؛ وگرنه قرب و منزلت او در نزد خدا معلوم است.
●در محضر بهجت، ج٣، ص ٢٧٧●
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●استاد فاطمی نيا●■
■مرحوم صدرالمتألّهين در مورد احاطه مقام ولايت برجميع موجودات و اشراف امام عليه السلام بر همه كائنات ميگويد:
" با براهين نيّره و شواهد اهل بصيرت ثابت شده است كه تمام اعراض و جواهر عالم هستي با همه خصوصيات زماني و مكاني ، در برابر وليّ زمان حاضر است"
■اگر ميليون ها نفر به زيارت أئمه ي معصومين (علیهما السلام ) مشرف شوند و هريك حاجات مخصوص خود را داشته باشند ، اين ذوات مقدسه از تمام حوائج و اسرار زائرين با خبر هستند و هريك را مستقلا مورد عنايت قرار ميدهند.
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □نفس ناطقه ی انسانی، هر چند هم که قوی باشد در مقابل عظموت
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□سر اسناد « اله» و « ربّ» نکته ی دیگر در این لفظ؛«الهی» این است که وقتی سخن از «الهی» گفتیم قطعاً «اله» را به خودمان اسناد می دهیم، مثل اینکه در آیات قرآن کریم هم که تدبّر می فرمایید، آمده است:
شیطان هم او را به لفظ «ربّی» میخواند:
« قالَ ربِّ بِمااَغوَیتَنی لازَیِّنَنَّ لَهُم فِی الارضِ وَ لَاغوِیَنَّهُم اَجمَعینَ».(۵۵)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#استادصمدی_آملی #شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی □سر اسناد « اله» و « ربّ» نکته ی دیگر در این لفظ؛«الهی» ای
#استادصمدی_آملی
#شرح_دعای_ابوحمزه_ثمالی
□از کفار به تعبیر قرآن بپرسید که چه کسی آسمان ها و زمین را خلق کرد؟ چه کسی پرنده های آسمان را به پرواز در اورد؟چه کسی دریا هارا متلاطم کرد؟کشتی هارا در دریا جریان داد؟ چه کسی کوه ها و دشت هارا مرتفع کرد و تسطیح نمود؟ آن ها در جوابش می گویند:
«سَیَقُولُونَ للّه» به این جهت که آقایان اهل معرفت می گویند: هیچ موجودی در عالم نیست که «اللّه اللّه» نکند، حتی شیطان هم حرف از الوهیت او دارد، «ربّ ربّ» را می گوید، هیچ گاه شیطان در خطای خودش ذات اقدس حق متعال را به غیر از « ربّ» صدا نزد اما وقتی «ربّ» را صدا میزند،« ربّ» خودش را صدا می زند. گر چه در این « ربّ» گفتن ادب را در استمرار آن مراعات نکرده است و از درگاه « ربّ» خودش هم دور شد و رجیم گشت با اینکه همین خداوند برای بندگان مودّب خود رحیم است، ولی شیطان و ابلیس رجیم شد. اگر عارفی می گوید:
آن خدایی که پرستی نه خدای حسن است
که حسن را به خداوند، خدای دگر است(۵۶)
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت نهم)●■ ■اين سه زمينه متأسّفانه وجود دارد؛ در مردمي كه نه
■● #عوامل_و_زمینه_های_رخداد_عاشورا (قسمت دهم)●■
■گفتیم کُلُّ یَوْمٍ عاشُوراءُ و کُلُّ اَرْضٍ کَرْبَلاءُ؛ پس در عاشوراي زمان و در كربلاي زمين خودمان هم بايد مواظب باشيم كه اين عوارض خداي نكرده معضلآفرين نشود. #ضعف_ايمان دامنگیر جامعهی ما نشود؛ ضعف فهم و #معرفت و شناخت عميقی كه بتوان مسائل را خوب فهمید و تجزيه و تحليل كرد و با موازين ديني سنجید، دامنگير ما نشود؛ يا پيروي گوسفندوار از شخصيّتهايي كه در جامعه مطرح ميشوند! يك روز قبيله بود؛ حالا قبيله نيست؛ ممكن است در تشكّلهاي مختلف، گروههاي مختلف، يك چهرهاي محور آن تشکّل شود كه دیگر چون ايشان فرمودند و چون ما عضو اين تشكّل هستيم، پس هر چه گفتند بايد عمل كنيم!
■بدانيم كه همين معضلات بود كه فاجعهي كربلا را سبب شد. مواظب باشيم تحتتأثير #تبليغات قرار نگيريم! ميشود #شايعه ساخت؛ میشود خيلي از حرفها را با رسانههاي مختلف رسمي، غيررسمي، علني، غيرعلني، با پیامکهایی كه در موبايلها ارسال ميشود و خيلي راههای دیگر القاء کرد. میدانید که امروزه ابزارهاي انتقال پيام بهشدّت متنوّع و گسترده شده است. مواظب باشيم كه فريب نخوريم. مواظب باشيم! تبليغات خيلي مؤثّر است.
■بارها شنیدهاید که در زمان معاويه تبليغات طوري بود كه وقتي گفتند عليّبنابيطالب علیه السلام در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان در محراب مسجد كوفه با ضربت عبدالرّحمنبنملجم مرادي مضروب شد و در شب بيستويكم به شهادت رسيد، مردم شام گفتند: مگر علي نماز هم ميخواند كه برود مسجد و حالا در محراب ترور شود؟! تبليغات چطور ميتواند مؤثّر باشد كه مردم شام، برايشان جاي تعجّب داشت که مگر علی نماز میخواند؟! اميرالمؤمنين!!! ببينيد تبليغات ميتواند چه كار كند! خودمان را خيلي مصون ندانيم. خيلي بايد هوشيار بود. بههرحال عبرت بگيريم. بدانيم كه پول كار ميكند و ممكن است چهرههايي، شخصيّتهايي، سردمداراني با پول توسّط دشمن تطميع شوند و از پشت خنجر بزنند و افراد را هم دنبال خودشان به بيراهه بكشانند.
■و بدانيم اگر ايمان راسخي نداشته باشيم، آدمهاي بزدلي خواهيم بود. عاشورا مكتب شهامت و شجاعت است. مکتب استقبال از مرگ است. عاشورا مكتب بزم نيست؛ مكتب رزم است. و چهرهي عاشورايي يعني چهرهاي كه جانش در كف اوست؛ آمادهي نثار كردن و ايثار كردن است.
■شرايط جامعهي ما الان بسيار شرايط متلاطم و حادّی است. بدانيم كه همهي اين عوامل ميتواند، امروز معضلآفرين باشد. سادهانگاري ما دربرابر تبليغات، [خطرناک است.] امروز دنيا عليه ما، عليه جامعهي شيعه بسيج شده است. اینکه میگویم ما، نه فقط ايران، چون ايران تنها كشور دنیاست كه مذهب رسمي آن شيعه است، ولی نسبتبه تشيّع در كلّ دنيا بسيج شدهاند. قدرتهاي فاسد جهاني، صهيونيستها، امپرياليستها، تمام قدرتهاي فاسد جهاني، كفر جهاني همه به هم پيوستهاند؛ عليه جامعهي تشيّع. اَلْكُفْرُ مِلَّةٌ واحِدَةٌ. طرحی هم دارند که شنیدهاید و نمیخواهم در جلسه وارد تجزیه تحلیلهای سیاسی شوم. طرح هلال شيعي و ترساندن اهلسنّت از اينكه شيعهها دارند متشكّل ميشوند و از كشمير گرفته تا لبنان یک هلال تشكيل ميدهند كه شامل شيعههاي كشمير و پاكستان، افغانستان، ايران، عراق، سوريه و لبنان است و اين قدرت عظيمي خواهد شد. سنّيها را دارند تحريك ميكنند؛ سنّيها هم بهشدّت تحريكپذيرند و خطر جدّي جنگ شيعه و سنّی را به وجود ميآورند...
ادامه دارد...
#سیره_و_تاریخ
#امام_حسين_علیه_السلام
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●اربعین حسینی؛ اربعین حسینیان●■
■در آستانۀ اربعین اباعبدالله الحسین علیه السّلام قرار داریم.
■سیر از کربلا تا شام و از شام تا کربلا که یک اربعین طول کشید، سیر مِنَ الحسین اِلی الیزید و مِنَ الیزید اِلی الحسین علیه السّلام، سیر مِنَ الکربلا اِلی الشام و مِنَ الشام اِلی الکربلا، سمبل و نمادی از حرکت قوس نزول و قوس صعود است...
■در قوس نزول از مبدأ احدیّت راه آغاز میشود و به حضیض عالم مُلک و عالم ناسوت ختم میشود.
■و در قوس صعود از همین قاعدۀ هستی که عالم مُلک و ناسوت است سیر آغاز میشود و به مقام احدیّت ختم میشود. سیر مِن الله اِلی الله ...
■به تعبیری هر انسانی سیری را طی میکند؛ از احسن تقویم به اسفل سافلین. و بعد از اسفل سافلین این سیر مجدداً آغاز میشود به سمت احسن تقویم ... به همان جایی که سیر از آنجا آغاز شده بود، اِنّا لله وَ اِنّا اِلیهِ راجعون ... سیر مِنَ الحسین اِلی الیزید و مِنَ الیزید اِلی الحسین علیه السّلام، نمادی از همین سیر است...
■● #مهدی _ طیب۸۷/۱۱/۲۴
#اربعین_حسینی●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■●" کیمیای پایداری "●■
■اشتغال مستمر به کار عشق، خود موهبتی است در این جهان که آدمیان را از شور زندگی سرمست و از کرامت و شرافت انسانی سربلند میکند. و میبینیم که هرچه در جهان ابداعات و اختراعات علمی و فنی صورت گرفته و هرچه موسیقی و نقاشی و شعر و نمایشنامههای شگفت در جهان به جای مانده، همه محصول کار عاشقانی بوده است که در آستانهٔ درگاه زیبایی و دانایی به سر برده اند. و خودپرستانی که بر درگاه شیطان حرص و هوا و اهریمن غرور و جاه گدایی کرده اند، جز خفت و خواری برای خود و محنت و زاری برای مظلومان و محرومان چه بر جای گذاشته اند. در زبان عربی ضرب المثلی هست که می گوید:
ما لا یُدرك کلّه، لا یُترَك کلّه (آنچه را نمیتوان به تمامی به دست آورد نباید که به تمامی کنار گذاشت).
این ضرب المثل حکیمانه انگیزهای است که آدمی دامن مقصود را در هیچ حال رها نکند و در حد توان برای رسیدن به مقصود بکوشد.
■●برگرفته از کتاب " در صحبت حافظ "
به قلم حسین الهی قمشه ای●■
@mohamad_hosein_tabatabaei
■اربعین حسینی، جلوهگاه حقیقت توحید و ولایت
■ظهور آفاقی و انفسی حجت خدا ...
#پیام_اربعین
■با پذیرا شدن رنج راه، نیل به لقاء و وصال قطعی است...
#اربعین_حسینی
@mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم بخش دوم2⃣ ● پيروى آيات متشابه منشأ بدعتها و انحرافهاى بعد از رسول خدا
آیات 7-9 آل عمران ، قسمت سوم
بخش سوم
●2 - ام الكتاب بودن آيات محكم چه معنا دارد؟
جمعى از مفسرين گفته اند ((ام الكتاب )) بودن ((محكمات )) به اين معنا است كه ((محكمات )) اصل در كتاب است ، و قواعد دين و اركان آن مبتنى بر آن اصل است ، كه بايد به آن ايمان آورد، و عمل كرد، و دين هم عبارت است از همين دو اصل اعتقاد و عمل ، بخلاف آيات متشابه كه چون مقصود از آنها معلوم نيست ، و مدلول آنها متشابه و متزلزل است ، نمى شود به آنها عمل كرد، بلكه تنها بايد نسبت به آنها ايمان آورد.
و خواننده عزيز توجه نمود كه اين توجيه ، لازمه بعضى از اقوال گذشته است ، يكى از آنها قولى بود كه متشابه را از اين جهت متشابه مى دانست كه مشتمل بر تأويلى است كه دسترسى به فهم آن نيست .
يكى ديگر، آن قولى بود كه متشابه را از اين جهت متشابه مى دانست كه در ابتدا مشتبه است ، و الفاظش چند پهلو است ، ولى چنان نيست كه معنايش تا حدودى و يا كاملا فهميده نشود، بلكه با رجوع به عقل يا لغت يا طريقه عقلايى به فهم آن دسترسى هست ، و موقعى كه بررسى نشده بايد بدان ايمان داشت ، و عجولانه انكارش نكرد.
بعضى ديگر گفته اند: ((ام الكتاب )) بودن محكمات اين است كه متشابهات را بايد به آنها ارجاع داد، آنگاه در معناى اين ارجاع اختلاف كرده اند.
ظاهر كلام بعضى از آنان اين است كه مرادش از اين رجوع اين است كه در مورد متشابهات تنها بايد به محكمات عمل نموده ، و نسبت به متشابهات اكتفا به ايمان كرد، همانطور كه نسبت به آياتى كه نسخ شده تنها ايمان داريم كه كلام خدا است ، و حكم موقتش حكم خدا است ، ولى در مرحله عمل به آيات ناسخ عمل مى كنيم .
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 67
اين قول هم چندان با قول قبلى مغايرت ندارد، و ظاهر كلام بعضى از صاحبان اين قول اين است كه خواسته اند بگويند: ((آيات محكم بيانگر آيات متشابه و برطرف كننده تشابه آنها است )).
و حق هم همين است چون در معناى جمله ((هن ام الكتاب - آنها مادر كتابند)) عنايتى زائد بر معناى اصل هست ، و اگر بنا به قول اول معناى كلمه ((ام )) همان معناى كلمه ((اصل )) بود ممكن بود بفرمايد: ((هن اصول الكتاب ))، آرى كلمه ((ام )) كه در فارسى به معناى مادر است هم ، اين معنا را مى فهماند، كه مادر اصل فرزند است ، و هم اين كه فرزند به مادر رجوع مى كند، چون نشو و نما و اشتقاق فرزند از مادرش بوده و در حقيقت فرزند بعضى از مادر است . پس كلمه ((ام الكتاب )) خالى از اين دلالت نيست . كه آيات متشابه هم براى خود مدلول و معنا دارند. اما مدلول آنها زائيده و فرع مدلول آيات محكمات است ، و لازمه اين ، آنست كه محكمات بيانگر متشابهات باشد.
علاوه بر اينكه متشابه بدين جهت متشابه است كه مراد و مدلولى نامعين و متشابه دارد، براى اينكه داراى تأويل است ، چون تأويل همانطور كه گفتيم در آيات محكم نيز هست ، اختصاصى به متشابه ندارد، و قرآن كريم بعضى آياتش مفسربعضى ديگر است ، پس متشابه هم قطعا مفسر دارد، و مفسر آن جز آيات محكم نمى تواند باشد.
مثال اين تفسير، آيه شريفه : ((الى ربها ناظرة )) است ، كه آيه اى است متشابه ، زيرا معلوم نيست منظور از نظر كردن مردم به پروردگار خود چيست ، ولى وقتى ارجاع داده شود به آيه : ((ليس كمثله شى ء)) كه مى فرمايد: خداى را از هيچ جهت نمى توان به چيزى مقايسه كرد، و آيه : ((لا تدركه الابصار)) معلوم مى شود كه مراد از ((نظر كردن )) و ((ديدن خدا)) از سنخ ديدن محسوسات به وسيله چشم نيست .
چون خداى تعالى در سوره نجم براى دل هم اثبات ديدن كرده و فرموده : ((ما كذب الفواد ما رأى افتمارونه على ما يرى ... لقد رأى من آيات ربه الكبرى ))، كه در آيه اول
ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 68
از اين آيات فرموده قلب رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) در آنچه كه ديد دروغ نگفت ، معلوم مى شود قلب هم ديدنى خاص به خود دارد، نه اينكه منظور فكر باشد، چون فكر مربوط به تصديق و تركيبات ذهنى است ، و رويت مربوط به تك تك اشياى خارجى و عينى است ، معنا ندارد كلمه : رويت را در مورد فكر استعمال كنند.
پس با اين بيان روشن شد كه اين رويت عبارت است از يك نحوه توجه خاص قلبى ، توجهى غير حسى و مادى ، و غير عقلى و ذهنى .
اين يك مثال بود براى متشابه ، و ارجاع آن به محكم ، و بر همين قياس است ، سایر متشابهات.
#تفسیر_المیزان
#سوره_آل_عمران
#علامه_طباطبایی_ره
🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸
🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹
🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺
▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei