eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️برای درک بهتر مفهوم و و تفاوت آنها به نکات زیر توجّه کنید.◾️ ▪️الف. تفاوت اذن تکوینی با اذن تشریعی  اذن تشریعی یعنی مجاز بودن تصمیم ازنظر مقرّرات شرع؛ امّا اذن تکوینی به‌معنی امکان‌پذیر بودن وقوع آن در واقعیّت خارجی و صحنه‌ی عمل است. فرض کنید آن دانشجو که صبح تصمیم گرفت به دانشگاه برود و در کلاس حاضر شود، بخواهد با ماشین به‌سمت دانشکده حرکت کند و در خیابان یا کوچه‌ی مجاور دانشکده ماشین خود را پارک کند. اگر مأموران راهنمایی و رانندگی ورودی خیابان را با نرده یا بلوک سیمانی بسته باشند، امکان ورود با اتومبیل به آن خیابان وجود ندارد؛ یعنی تصمیم ورود به خیابان با اتومبیل امکان تحقّق خارجی و عملی شدن ندارد. ورود با اتومبیل امکان‌پذیر نیست. امّا اگر نرده‌ها و بلوک‌ها را جمع کنند، ورود با اتومبیل امکان‌پذیر می‌شود. اینجا بحث تکوین عمل و اذن تکوینی است. امّا درصورتی‌که ورود امکان‌پذیر باشد، این سؤال برای راننده مطرح می‌شود که ازنظر مقرّرات راهنمایی و رانندگی ورود به این خیابان با اتومبیل ممنوع است یا آزاد؟ آیا مقرّرات اجازه می‌دهد اتومبیل از این‌طرف وارد خیابان شود؟ وقتی مقرّرات درنظر باشد، بحث اذن تشریعی و مجاز یا غیرمجاز بودن است و آنجا که امکان عملی شدن مطرح باشد، بحث اذن تکوینی و امکان‌پذیر بودن است. ▪️ب. ترکیب اذن تشریعی و اذن تکوینی  برای فهم بهتر اذن تکوینی و اذن تشریعی الهی و تفاوت آنها به این توضیح دقّت کنید. اگر یک جدول ماتریس دوبعدی بکشیم، به‌طوری‌که یک محور جدول اذن تشریعی الهی و محور دیگر آن اذن تکوینی الهی باشد، چهار حالت به‌دست می‌آید. ▪️حالت اوّل: تصمیم بر انجام کاری دارای اذن تشریعی و عملی شدن آن دارای اذن تکوینی باشد؛ یعنی هم مطابق قوانین الهی باشد، هم در عمل امکان‌پذیر شود؛ مثل حضور آن دانشجو در کلاس. تصمیم او برای حضور در کلاس مجاز و مشروع بود و خدا هم عملاً امکان داد تصمیم او اجرا شود؛ و در کلاس حضور یافت. ▪️حالت دوم: کاری که تصمیم بر انجامش دارای اذن تشریعی الهی است؛ امّا عملی شدن آن فاقد اذن تکوینی است. برای مثال کسی شب بخوابد درحالی‌که مصمّم است سحر بیدار شود و نماز شب بخواند؛ امّا در عمل خوابش ببرد و با صدای اذان صبح بیدار شود. این تصمیم ازنظر شرع کاملاً مجاز بود و اذن تشریعی الهی داشت؛ امّا خدا به آن امکان عملی شدن نداد؛ یعنی فاقد اذن تکوینی بود. ▪️حالت سوم: تصمیمی که فاقد اذن تشریعی الهی است؛ امّا عملی شدنش دارای اذن تکوینی است. مثل همه‌ی گناهانی که در عمل واقع و انجام می‌شود. مثلاً کسی تصمیم ‌گرفت شراب بخورد؛ این تصمیم ازنظر شرع مجاز نیست؛ امّا خدا دست او را خشک نکرد و جانش را نگرفت؛ بلکه به او امکان داد و او شراب را خورد. تصمیم او فاقد اذن تشریعی بود؛ امّا خدا به عملی شدن تصمیم او اذن تکوینی داد. ▪️حالت چهارم: هم تصمیم فاقد اذن تشریعی است، هم عملی شدن آن فاقد اذن تکوینی. فرض کنید کسی تصمیم می‌گیرد دزدی کند؛ تصمیم او خلاف شرع و فاقد اذن تشریعی است. او برای دزدی خانه‌ای را نشان می‌کند و نیمه‌شب از دیوار آن خانه بالا می‌رود؛ امّا صاحبخانه بیدار می‌شود و او نمی‌تواند عمل دزدی را انجام دهد؛ در اینجا عمل او امکان تحقّق خارجی پیدا نکرده و فاقد اذن تکوینی بوده است. اکنون حالت‌های فوق را در چند رخداد واقعی و نمونه‌ی تاریخی بررسی می‌کنیم. ▪️۱/ حضرت ابراهیم علیه السّلام به امر خداوند پسرش حضرت اسماعیل علیه السّلام را به سرزمین مِنیٰ برد؛ کاردش را تیز کرد و روی حلقوم اسماعیل علیه السّلام گذاشت تا او را ذبح کند. تصمیم مجاز، طبق فرمان الهی و دارای اذن تشریعی بود؛ امّا خدا به آن کارد اجازه‌ی بریدن نداد ولذا کارد نبرید؛ یعنی وقوع آن فاقد اذن تکوینی الهی بود و محقّق نشد. این مصداق حالت دوم است. ▪️۲/ عصر عاشورا لشکریان عمر سعد خیمه‌های اهل‌بیت و اصحاب امام حسین علیه السّلام را آتش زدند. این تصمیم فاقد اذن تشریعی و ازنظر شرع حرام بود؛ امّا خدا به آتش نگفت نسوزان و اذن تکوینی و امکان داد عملاً خیمه‌ها را بسوزانند. سوختن خیمه‌ها مصداق حالت سوم است. ▪️۳/ بعدازظهر عاشورا شمر ملعون سر مطهّر اباعبدالله الحسین علیه السّلام را با خنجر برید و از پیکر مقدّس حضرت جدا کرد[۵]. تصمیم بر این کار قطعاً خلاف شرع و فاقد اذن تشریعی بود؛ امّا خدا به این کار امکان عملی شدن داد و به خنجر نگفت نبُر؛ پس اذن تکوینی یافت و محقّق شد. این تصمیم پلید فاقد اذن تشریعی بود؛ امّا با اذن تکوینی الهی عملی شد. این نیز مصداق حالت سوم است. ▪️۴/ حضرت ابراهیم علیه السّلام را در منجنیق گذاشتند و درمیان کوهی از آتش پرتاب کردند. هم تصمیم سوزاندن پیامبر خدا خلاف شرع و فاقد اذن تشریعی بود، هم خدا به آن تصمیم امکان عملی شدن نداد و فرمود: یا نارُ کُونِی بَرداً وَ سَلاماً عَلیٰ اِبراهِیمَ[۶]: ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش.
☑️تسبیحات امیرالمؤمنین علی علیه السّلام ▪️در کنار تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها، تسبیحات امیرالمومنین علیه السّلام نیز وجود دارد که دارای فضیلت زیادی است. ▪️كيفيت تسبیحات حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السّلام به شرح زیر است: ☘ ١٠ بار سُبحانَ الله ☘ ١٠ بار اَلحَمدُلله ☘ ۱۰ بار اللهُ اَكبر ☘ ۱۰ بار لا اِله‌ الّا اَلله ▪️اميرالمؤمنين علیه السّلام به براء بن عازب فرمودند: آيا كاری به تو ياد دهم كه چون آن را انجام دهی، از اوليای خدا خواهی بود؟ براء گفت: بله. حضرت تسبيحات فوق را به او آموزش دادند و سپس فرمودند: ▪️هر كس اين تسبيحات را بعد از هر نماز بخواند، خدا هزار بلای دنيوی را از او دور می‌كند، كه آسان‌ترين آن بازگشت از دين است و در آخرت برای او هزار منزلگاه آماده می‌كند كه يكی از آن منزلت‌ها مجاورت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم است. : ◾️مستدرک الوسائل، ج ٥، ص ٨٢ بحارالانوار، چاپ بيروت، ج ٨٣◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️متوقف نمان، سالک باش و برو ▪️استاد راهنمایی می‌کند اما اگر در استاد «ماندی» کارت تمام است. در (متوقف) نمان. نه در استاد نمان، هیچ جا (متوقف) نمان. ▪️ماندن (تفکر) است. برو باش. نه اینکه به شرق و غرب (جغرافیایی) برو، برو در درون؛ می‌دانی که راه ات چقدر دراز است یا فکر می‌کنی سفر به کره مریخ دور و دراز است؟ @mohamad_hosein_tabatabaei
□ ○در بارگاهِ قدسِ خدا، پنجشنبه ها ○سرهایِ قدسیان،طرفِ شاهِ بی سر است @mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِی‌طالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ» @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️شهادت عالم آل محمد، حضرت سلطان علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء را به محضر حضرت حجت بن الحسن ارواحنا فداه و تمامی شیعیان و محبین آل الله تسلیت عرض می‌کنیم. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ▪️صَلَواتُ اللهِ و ملائِکتِه و حَمَلةِ عَرشِهِ و جَمیعِ خَلقِه مِنْ أرضِهِ و سَمائِهِ عَلَی سِرِّ الإلهی و الرّائی لِلحقائق کَما هی، النُّورِ اللّاهُوتی، و الإنسانِ الجَبَروتی، و الأصلِ المَلَکوتی، و العالِمِ النّاسوتی، مِصداقِ العِلمِ المُطلَقِ، و الشّاهدِ الغَیبی المَحَقَّق، روحِ الأرواح، حیوة الأشباحِ، هِندِسَةِالمَوجودِ، التّیّارِ فی نَشأت الوُجودِ، کَهفِ النُّفوسِ القُدسیّةِ، غَوثِ الأقطاب الإنسیَّةِ، الحُجَّةِ القاطِعَة الرَّبانیَّة، مُحَقِّقِ الحَقائِقِ الإمکانِیَّة، أزَلِ الأبَدیّاتِ و أبَدِ الأزَلیّاتِ، الکَنزِ الغَیبی و الکتابِ اللّارَیبی، قُرآنِ المُجمَلاتِ الأحَدیّةِ، فُرقانِ المفصَّلاتِ الواحدیّةِ، أمِّ الوَری، بدرِ الدُّجی، علیِّ بن موسَی الرِّضا، علیه و علی آبائهِ الصَّلواةُ و السَّلام @mohamad_hosein_tabatabaei
بسمه تعالی شانه ▪️زیارت مخصوص آن است که بین زائر و مزور حائلی نباشد: ▪️میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست ▪️تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز ▪️امام نور مطلق خداست و در همه‌ی هستی ساری است؛ نه در جهت قرار دارد و نه در زمان، نه در بست و رواق است و نه در ضریح و اتاق! از تو به تو نزدیکتر است و از من، من تر!! ▪️حجاب عاشق و زائر با معشوق و مزور جز انانیت او نیست ورنه تشریف او بر بالای کس کوتاه نیست و بین او و زائرش حائل و مانع نیست. چگونه حائل باشد و حال اینکه نفس امام شامل نفوس است و چگونه ظلمت فراق باشد که شمس وجودش لامع و طالع است. لمعات وجودش معطی وجود است و انوار جمالش منشأ جود و کمال وجود! ▪️پس پرده برانداز و در خود، خود را ببین که خودِ تو، خودِ تو نیست و همه از آن اوست. وجود عاریتی را بگذار و هستی حقیقی را بردار که شراشر وجودت را احاطه کرده و جا برای تو و نسب تو نگذاشته؛ وَفِيٓ أَنفُسِكُمۡۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ. ▪️اگر اینگونه شدی و جلوات صفات حق بر تو تجلی کرد و در آفاق و انفس صفات جمال و کمال او را دیدی به مقام رضا می‌رسی و آنکه به رضا برسد و راضی شود حضرت رضا علیه السلام را زیارت کرده است و هرکه امام رضا علیه السلام را زیارت کند به رضا رسیده است یعنی زیارت مخصوص امام رضا علیه السلام آن است که ببینی از در و دیوار در تجلی است یا اولی الابصار.
◾️ده خصلت که نشان‌دهندۀ کمال عقل در انسان مسلمان است (امام رضا علیه‌السّلام) - بخش اوّل◾️ ▪️حضرت امام رضا علیه‌السّلام می‌فرمایند: «لا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ حَتّی تَكُونَ فِيهِ عَشْرُ خِصالٍ» ▪️عقل انسان مسلمان به مرحلۀ کمال نمی‌رسد، مگر اینکه ده خصلت و خصوصیت در او وجود داشته باشد. آن ده خصوصیت که در انسان مسلمان نشان‌دهندۀ کمال عقل است؛ چیست؟ ☑️ ۱- «الْخَيْرُ مِنْهُ مَاْمُولٌ» ▪️انسانی است که همه امید به خیر رسانی او دارند؛ او را فرد خیّری می‌دانند و به چشم خیر به او نگاه می‌کنند. این اوّلین خصوصیت، که انسان به گونه‌ای باشد که مردم به او امید خیر ببندند؛ اگر مشکلی دارند، امید داشته باشند که او کمکشان کند و اگر نیازی دارند، امید داشته باشند که او نیاز آنها را برطرف کند. ▪️با اینها خودمان را محک بزنیم؛ در خلوت دل خودمان ببینیم به راستی این گونه هستیم یا نه؟ وآن وقت ببینیم با محکی که علی بن موسی الرّضا علیه‌السّلام دستمان دادند، آیا می‌توانیم خودمان را انسانی کامل العقل و دارای کمال عقلانی بدانیم یا خیر؟ ☑️ ۲- «وَ الشَّر مِنْهُ مَاْمُونٌ» ▪️دوّمین خصوصیت که نشان دهندۀ کمال عقل است، این است که هیچ کس از او نگرانی ندارد؛ همه خودشان را از شرّ او در امان می‌بینند و می‌دانند که او شر رسان نیست. ادامه دارد.... ◾️استاد مهدی طیّب۹۲/۱۰/۱۲◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️ده خصلت که نشان‌دهندۀ کمال عقل در انسان مسلمان است (امام رضا علیه‌السّلام) - بخش اوّل◾️ ▪️حضرت ا
◾️ده خصلت که نشان‌دهندۀ کمال عقل در انسان مسلمان است (امام رضا علیه‌السّلام) - بخش دوّم◾️ ☑️ ۳- «يَسْتَكْثِرُ قَلِيلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ» ▪️اگر کسی کار خوب کوچکی انجام دهد، او آن را خیلی بزرگ می‌شمارد. اگر کسی محبّتی در حقّ او کند؛ کمکی به او نماید؛ هدیۀ کوچکی برای او بیاورد و کار کوچکی انجام دهد؛ او این کار کوچک را خیلی بزرگ می‌شمارد؛ برایش خیلی ارزش قائل است؛ خیلی درصدد تشکّر، سپاسگزاری و تلافی بر می‌آید. ☑️ ۴- «وَ يَسْتَقِلُّ كَثِيرَ الْخَيْرِ مِنْ نَفْسِهِ» ▪️امّا اگر خودش بزرگترین کارهای خیر را انجام دهد، آنها را کم می‌شمارد و می‌گوید: اینها چیزی نبود؛ من شرمنده‌ام از کاری که کردم (خودتان می‌توانید بین این ویژگی‌ها با بحث عُجب ارتباط برقرار کنید). کار خیر کوچک دیگران را بزرگ می‌شمارد؛ امّا کار خیر بزرگ خودش را بسیار کوچک و غیر قابل اعتنا تلقّی می‌کند. ادامه دارد.... ◾️استاد مهدی طیّب۹۲/۱۰/۱۲◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️مراقبات شب و روز دحوالارض ▪️روز دحوالارض (۲۵ ذی‌القعده) روزی است که زمین از نقطه‌ای که کعبه بنا شده است، سر از زیر آب بیرون آورد و پهن و گسترده شد. از کعبه هست که زمین شایستۀ سکونت خلیفه‌الله می‌شود. دحوالارض روز گسترش رحمت الهی و روز تفضّلات بزرگ خدای متعال است. ▪️شب دحوالارض هم از ليالی شریف و شبی بسیار عظیم است. شب ظهور و تولّد انبیاء بزرگ؛ حضرت ابراهیم علیه السّلام و حضرت عیسی بن مریم علیهما السّلام و شب عنایات خاصّۀ الهی به اهل عبادت و خلوت است. شبی است که رحمت خدا در آن نازل می‌شود و قیام به عبادت در آن اجر بسیار دارد. : ▪️۱- غسل ▪️۲- روزه ▪️روز دحوالارض یکی از چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است و از برای روزه‌دار این روز هرچه بین آسمان و زمین است، استغفار می‌کنند. ▪️روزۀ اين روز همانند روزۀ هفتاد سال است و در روايت ديگر آمده كه كفارۀ هفتاد سال است، و هر كه اين روز را روزه بدارد و شب را به عبادت به سر آورد، براى او عبادت صد سال نوشته شود. ▪️۳- دو رکعت نماز که مستحبّ است در آغاز روز، هنگامی که آفتاب کمی بلند شود (هنگام چاشت) خوانده شود و بخواند در هر رکعت: ▪️سوره «حمد» ۱ بار ▪️سوره «شمس» ۵ بار : ▪️لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلیِّ الْعَظيمِ : ▪️يا مُقيلَ العَثَراتِ اَقِلْنی عَثْرَتی، يا مُجيبَ الدَّعَواتِ اَجِـبْ دَعْـوَتی، يـا سامِعَ الاَْصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتی، وَارْحَمْنی وَتَجاوَزْ عَنْ سَيِّئاتی وَما عِنْدی، يا ذَاالْجَلالِ وَالاْكْرامِ. ▪️ای ناديده‏ گيرندۀ لغزش‌ها! لغزشم را ناديده‏ گير، ای اجابت كنندۀ دعوت‌ها! دعوت‌هايم را اجابت كن، ای شنوای صداها! صدايم را بشنو و به‏ من رحم كن، و از بدی‌هايم و آنچه نزد من است درگذر، ای صاحب جلال و اکرام. ▪️۴- خواندن دعایی که شیخ طوسی رحمت الله علیه توصیه نموده است: ▪️اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْكَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ كَاشِفَ كُلِّ كُرْبَةٍ أَسْأَلُكَ فِی هَذَا الْيَوْمِ مِنْ أَيَّامِكَ الَّتِی أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِينَ وَدِيعَةً وَ إِلَيْكَ ذَرِيعَةً وَ بِرَحْمَتِكَ الْوَسِيعَةِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ الْمُنْتَجَبِ فِي الْمِيثَاقِ ..... (برای خواندن متن کامل دعا به مفاتیح‌الجنان مراجعه فرمایید) ▪️۵- زیارت امام رضا علیه‌السّلام @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی◾️ ▪️غفّاریت خدا یعنی این‎ که هیچ گناهی برای خلقش قائل نیست و به گناه خلقش توجّهی ندارد. کسی که بعضی را ببخشد و بعضی را نبخشد، غفّار نیست. پس تنها باور خودت شرط است. البته وقتی که این را باور کردی، به خودت می‎گویی در دیزی باز است، ولی حیای گربه کجا رفته؟ آن‌وقت ادب می‎کنی و از گناه پرهیز می‎کنی. ▪️غفّاریت و غفوریت خدا گناهی برای خلق باقی نگذاشت. استغفارهای ما برای این است که خودمان باور کنیم بخشیده شده‎ایم. ▪️اینکه فرموده‎اند روزی هفتاد بار استغفار کن، تکرار برای باور است. یعنی آن‌قدر تکرار کن تا باور کنی خدا تو را بخشیده است. ▪️خداوند می‎گوید اصلاً من گناه تو را ننوشتم که آن را ببخشم؛ ملائکه نوشته بودند که آن را هم با استغفارت پاک کردی. ◾️مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️زیارت امام رضا علیه السلام از دور و نزدیک◾️ ▪️۲۳ ماه ذیقعده، یکی از دو نقل علیه السلام در سال ۲۰۳ هـ ق است. یکی از نقل ها، آخر ماه صفر و نقل دوم همین ۲۳ ذیقعده است. البتّه ۲۳ ذیقعده روز زیارتی مخصوصه ی علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا علیه السلام است و تأکید شده که اهل مراقبه در آن روز چه از نزدیک و چه از دور حضرت را زیارت کنند. خود این تعبیر از نزدیک و از دور هم تعبیر قابل تأمّلی است. ▪️گاهی نزدیکی و دوری به لحاظ مکانی است؛ یعنی عدّه ای توفیق پیدا می کنند به مشهد مشرّف می شوند و در حرم علیّ‌بن‌موسی الرّضا علیه السلام عرض ادب و ارادت و سلام خودشان را تقدیم می کنند. بعضی هم موفّق نمی‌شوند و از شهرها و سرزمین های دیگر به محضر آن بزرگوار سلام می کنند. این یک معنای زیارت نزدیک و دور است؛ امّا معانی متعدّد دیگری هم دارد. ▪️یکی دیگر از معانی آن، نزدیکی و دوری باطنی و معنوی است؛ یعنی چه کسی که خودش را نزدیک می بیند و چه کسی که خودش را خیلی دور می بیند، خیلی محروم و آلوده می بیند، او هم خود را از عرض ادب و سلام به محضر حضرت محروم نکند. گفت: ▪️بنازم به بزم محبّت که آنجا ▪️گدایی به شاهی مقابل نشیند ▪️خود زیارت هم معانی مختلفی دارد؛ همین ادبِ تقدیمِ سلام به محضر امام معصوم را زیارت حضرت می گویند؛ ولی حقیقت زیارت چیز دیگری است. حقیقت زیارت، دیدن است. ▪️اگر فرمودند زیارت علیّ‌بن موسی الرّضا علیه السلام در این روز مؤکّد است، یعنی سعی کن خود حضرت را زیارت کنی؛ نه اینکه بروی مرقد حضرت را ببینی؛ خود حضرت را ببین! سعی کن حقیقت نورانی حضرت را در باطن خودت ملاقات کنی؛ ان شاءالله. ◾️در محضر استاد مهدی طیب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت چهارم بخش سوم2⃣ ⚫️ اصناف مردم از لحاظ دلبستگی به اقسام شهوات و اما لذ
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت چهارم بخش چهارم ● لذائذ و نعمتهاى دنيا در آخرت هم است با اين تفاوت كه نعمتهاى آخرت خالى از قبح و فساداست خلاصه خواص آنچه در دنيا هست در آخرت هم هست ، با اين تفاوت كه نعمت هاى آخرت خالى از قبح و فساد است ، و آدمى را از آنچه برايش بهتر و واجب تر است ، باز نمى دارد. در اين آيه با اينكه نام بهشت را برد (و بهشت مشتمل بر همه لذائذ هست ) و در عين حال نام ازواج مطهره را اختصاص به ذكر داد، براى اين كه مسأله هم خوابى و جماع در نظر انسان لذيذترين لذائذ حسى است ، و باز به همين جهت است كه در آيه قبلى نام زنان را جلوتر از بنين و قناطير مقنطره ذكر كرد. ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 166 اما كلمه ((رضوان )) به كسره را و هم به ضمه آن به معناى رضا و خشنودى است ، و آن حالتى است كه در نفس آدمى هنگام برخورد با چيزى كه ملايم طبع او است پيدا مى شود، و نفس از پذيرفتن آن امتناع نمى ورزد، و در صدد دفع آن بر نمى آيد، در مقابل اين حالت ، حالت سخط و خشم است كه در هنگام برخورد با ناملايمات ، در نفس پيدا مى شود و نفس در صدد دفع آن بر مى آيد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️بسمه تعالی شانه ▪️امام مطلق است و اطلاق تنها قید اوست یعنی او را در هیچ حدی نمی‌توان محدود کرد. هر لحظه در بی منتها شأن ظهور دارد و خود در کنه ذاتش بی شأن است؛ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (الرحمن/۲۹) ▪️تو نیز اگر میخواهی زائر او باشی از قید و بند رها شو تا امامت را در هر شأن و جلوه ببینی. او را به خود و در خود دیدن نیز مقید کردن است. بلکه او را به او و در او ببین. بگذار او در تو خودش را ببیند این مطلب نفس الامر است یعنی چه تو بدانی و چه ندانی چنین است. عارف را با جاهل فرق در همین است. پس به آنچه واقع است مقر باش تا ملکه جانت شود و حقیقت برایت آشکار بشود. هر چند جان هر زائری را زیارت مخصوص است که از آن حصه و کانال که زائر مزورش را می‌بیند احدی خبر ندارد و شریک نیست لیکن تو این حصه ات را به صاحبش تفویض کن تا او به جای تو حاکم باشد و توییِ تو از میان برخیزد. ▪️اگر زیارت اتحاد زائر با مزور است که هست پس زائری نباید در میان باشد ورنه اتحاد اندکاکی محقق نشده و زائر به زیارت نائل نیامده بلکه قبر امام را که حد امام است زیارت کرده است. ▪️خدایا مرا دلی ده که بی دل شود و جز رضای رضا نبیند. نه در بند زیارت مخصوص باشد و نه زیارت را مخصوص به اوهام و افکار خود کند. نه قبر ببیند ونه قدر! نه در ببیند و نه دیوار! نه او را نماز باشد و نه نیاز! همه خواسته ها برخیزد و خواست او باشد. الهی بعدد کلماتت آمین ۱۴مرداد ۹۷ مشهد مقدس
☑️ ▪️کلمه ارض که در قرآن و احادیث ما آمده است اطلاقات دارد. یکجا منظور همین قسمت خشکی است. یکجا به معنای کره‌ی زمین و جایی دیگر به معنای کل ماسوی الله و هرچیزی غیر از غیب مطلق نظام هستی است؛ أَرْضُ اللَّهِ الوَاسِعَةً. امام رضا علیه‌السلام «حُجَّتِ الله عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ» است. ابجد ارض و رضا یکی است لذا امام رضا، امام ارض و امام کل ماسوی‌الله است. ▪️این خشکیِ زمین، در روز ۲۵ ذی‌القعده که روز دحوالارض است از آب خارج شده است و آن مکان نیز مکان مقدسی است؛ إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا... (آل عمران/۹۶) و خانه‌ی کعبه در آنجا بنا شده است و واجب التعظیم است. اما این مکان در عالم طبیعت و عالَم ظاهر است که محدود است. وقوف در ظاهر به چه درد ما می‌خورد؟! عالَم ظاهر، عالَم ظاهر است. نمی‌خواهیم اهمیت عالم ظاهر را به کل از بین ببریم اما نباید در ظاهر توقف کنیم. اینها را که می‌گوییم برخی فکر می‌کنند که ما کلاً مخالف ظاهر هستیم! نه، ظاهر به اندازه‌ی ظاهر خوب است اما از این ظاهر گذر کن. جناب مولوی رحمة الله علیه چه خوب گفته است که ☘ای قوم به حج رفته کجایید کجایید ☘معشوق همین جاست، بیایید بیایید ☘معشوق تو همسایه‌ی دیوار به دیوار ☘در وادی سرگشته شما در چه هوایید؟! ☘گر صورت بی صورت معشوق ببینید ☘هم خانه و هم خواجه و هم کعبه شمایید ▪️یعنی اینها ظواهر است. اینها را گذاشته اند که ما پی به حقیقت باطنی خودمان ببریم! این ظاهر را رها کن! متاسفانه در ظاهر سنگین شده ایم، اثاقلتم الی الارض، ما نباید در ظاهر بایستیم در عین این که باید احکام آن را نیز رعایت کنیم. ▪️روز دحوالارض خیلی هم با فضیلت است اما "دحوالارضِ ما" کِی اتفاق می‌افتد؟! چه وقتی ارض وجودی ما باز می‌شود؟! وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذَٰلِكَ دَحَاهَا (نازعات/۳۰). أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَة؟! (نساء/۹۷) این ارض الله خود تو هستی، فتهاجروا فیها، با کره‌ی زمین چه کار داری؟!! تو چکار با ارض دیگران داری؟! اصلا به تو ربطی ندارد! هرکدام از صاحبان نفوس از حصّه وجودی خود به حق متعال وصل اند که غیر، از این حصّه خبر ندارد. الطُّرُقُ الَی اللهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِق. عده ای این را غلط فهمیده اند وقائل به صراطهای مستقیم شدند. خیر، اگر به معنای تشریعی نگاه کنیم یک راه بیشتر نیست و آن هم زانو زدن در راه شریعت مقدس اسلام است. الطُّرُقُ الَی اللهِ بِعَدَدِ اَنفاسِ الخَلائِق، یعنی هر صاحب نفسی از باطن خودش عین الربط به حق متعال است و باطن او، سرّ و اسم اعظم اوست و از این باطن غیر از خدا، احدی مطلع نیست. ▪️لذا تو ارض داری و خودت ارض الله هستی. أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَة داری منتها این فعلا زیر آب مانده است، پهن و گسترده نشده است. لذا آن موقعی که سر از زیر آب در می‌آوری، آن لحظه خیلی لحظه‌ی مبارکی است! چطور آن لحظه ای که این خشکی بالا آمده و در آن مکان، خانه خدا بنا شده و آن مکان و زمان مقدس شده اند، آن لحظه ای هم که تو این حجاب ها را پاره می‌کنی و وارد أَرْضُ اللَّهِ الوَاسِعَة‌ی خودت ‌بشوی، آن لحظه، لحظه‌ی بسیار مبارکی است که لحظه‌ی تولد است. لن یَلِجَ مَلَکُوتَ السّمآء مَن لَم یُولَد مَرَّتَینِ. اگر تولد ثانی نباشد، انسان راهی به ملکوت عالم ندارد. اینها اسرار است که دحوالارض روز تولد حضرت عیسی و ابراهیم است. می‌خواهد بگوید عیسی وجودت به دنیا بیاید! بر اساس علم الهی ۲۵ ذی القعده روز دحوالارض است و خشکی از زیر آب خارج شده است لذا به فکر دحوالارض وجودی خودت باش... آنجا که جناب لوط گفت إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّي (عنکبوت/۲۶) و جناب ابراهیم که فرمود إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَىٰ رَبِّي سَيَهْدِينِ (صافات/۹۹). ▪️وَ مَن يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَ مَن يَخْرُجْ مِن بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ (نساء/۱۰۰) به کجا مهاجرت می‌کنیم؟ أَرْضُ اللَّهِ الوَاسِعَة. ارض الله الواسعه کجاست؟ خود تو هستی! ☘سالها دل طلب جام جم از ما می‌کرد ☘آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد... ▪️مرگ یعنی رجوع به خودت. خدا تو را با خودت آشنا می‌کند. تعلقات ظاهری تو را از خودت دور کرده است. ▪️باید امام زمان سلام الله علیه عنایت کند. امام نیز در درون خود من و شما ظهور می‌کند. این که امام زمان ارواحنا فداه ظهور می‌کند و به دیوار کعبه تکیه می‌دهد و می‌گوید انا بقیة الله، یعنی او به دیوار کعبه‌ی وجود تو تکیه می‌دهد و در أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَة‌ی خودت دحوالارض رخ می‌دهد و صدای بقیة الله الاعظم را از درون خودت می‌شنوی و ارض وجودی تو باز می‌شود...
☑️بسمه تعالی شانه ▪️در این ایام زیارتی مخصوص -که همه ی ایام، زیارت مخصوص است و به قول رندی مخصوص به خودت است- هنگام تشرف، قرآن گشودم تا از آیه‌ای که می‌آید توشه‌ای برگیرم و از قرآن تدوینی و کتبی برای تشرف به محضر قرآن عینی مدد گیرم، این آیه آمد: يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَىٰ أَدْبَارِكُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِينَ (مائده/۲۱) ▪️این قوم، قوای ظاهری و باطنی انسان است. خطاب امام به قوم ورود در ارض مقدس جان اوست چه این ارض واسعه‌ی الهی مبدأ و منتهای قوم است. قوام و قرار قوم به قیومیت این ارض مقدس است و اگر از او روی گردانند منقلب به خسران می‌شوند. و خسران آن است که قوای تو تحت تصرف عقل که مظهر امام است نباشد در این صورت از دایره اعتدال خارج می‌شود و دچار افراط و تفریط می‌گردد و این همان فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِينَ است. اما اگر به دل امام که ارض اقدس وجود است وارد شوی، از هر چه غیر اوست پاکت می‌کند و تو بیدل می‌شوی و بدان بیدل، آیینه جمال دل است. ▪️دل در عالم فقط یکی بیش نیست و آن دل امام است. دلهای دیگران دل نیست، دالّ است یعنی دالّ به دل است. هر وقت دلت را دالّ دیدی یعنی دیدی که در دل شما الف قامت یار است و دلت را دال به دل اوست، آنوقت بی دل می‌شوی چون شایسته نیست دل و دلبر و دلدار  بیش از یکی باشد. یا او دل دارد یا شما؟  مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ (احزاب/۴) خدای را یک رجل و یک دل بیش نیست که لَا یَسَعُنِی أرْضِی وَ لا سَمائِی وَلکِن یَسَعُنِی قَلْبُ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ. او در دل است نه در دلها. هر کس که دل را گل نکرده با آن دل عینیت دارد که در عالم دل و دلدادگی و دلبری کثرت راه ندارد، وحدت محضه است. ☘اگر دل دلبر دلبر کدومه ☘وگر دلبر دل دل را چه نومه ☘دل و دلبر به هم آمیته بینم ☘نذونم دل که و دلبر کدومه ▪️خدا در آن دل خودش را می‌بیند و می‌شنود و دوست دارد. در آن دل با خود گفتگوها دارد و رازها نجوا می‌کند. برخی نام آن دل یگانه‌ی دردانه را نی گفته‌اند. ▪️غرض، اگر طالب آنی که تو را نیز دل باشد به همه جنودت بگو که در ارض اقدس آن دل واحد وجود وارد شوند و هرگز از او ارتداد نداشته باشند که این خسران، خسارت بارترین خسرانهاست. ▪️وشاید بشود به تأویلی دیگر گفت که اگر در این دل وارد شوی و به اعقاب خودت که آثار تعینی و حدودی توست رو نکنی خدا ترا منقلب به خسران که فنای اتم در این دل است می‌کند و حدود و قیود تو را برمی‌چیند. شنبه ۱۳ مرداد ۹۷ مشهد مقدس
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️ده خصلت که نشان‌دهندۀ کمال عقل در انسان مسلمان است (امام رضا علیه‌السّلام) - بخش دوّم◾️ ☑️ ۳- «ي
◾️ده خصلت که نشان‌دهندۀ کمال عقل در انسان مسلمان است (امام رضا علیه‌السّلام) - بخش سوّم◾️ ☑️۵- «لا يَسْاَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ اِلَيْهِ» ▪️از اینکه افراد نیازهای خودشان را از او درخواست کنند، خسته نمی‌شود؛ کسل نمی‌گردد و فرار نمی‌کند؛ که بس است دیگر؛ یک طور در بروم؛ هر کس به من می‌رسد، مشکلی به من می‌گوید. اصلاً ملول نمی‌شود. ▪️در جملات اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام هم که برایتان عرض کرده‌ایم، حضرت فرمودند: حوائج مردم که به سوی شما می‌آید، از نعمت‌های الهی است. در برابر این نعمت‌ها ابراز ملالت و خستگی نکنید؛ چرا که این نعمت بر می‌گردد و نقمت می‌شود. این نعمت از سوی شما به سمت دیگری می‌رود و دیگری از آن نعمت بهره‌مند می‌شود؛ در حالی که خدا اوّل این نعمت را برای شما فرستاد. پس در برابر طرح خواسته‌ها و مشکلاتی که دیگران نزد تو می‌آورند، ابراز ملالت نکن. اینجا هم حضرت امام رضا علیه‌السّلام فرمودند: از اینکه دیگران نزد او می‌آیند و حاجت‌های خود را از او مطالبه و درخواست می‌کنند؛ مشکلاتشان را در میان می‌گذارند و نیازهای خودشان را عرضه می‌کنند؛ اصلاً خسته نمی‌شود و ابراز ملالت نمی‌کند. ☑️۶- «و لا يَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ» ▪️و در طول عمر خود هرگز از طلب علم و دانایی و تلاش برای پی‌بردن و دستیابی به آگاهی و دانایی بیشتر، خسته نمی‌شود. نمی‌گوید: ما فارغ‌ التّحصیل شده‌ایم؛ بس است! سنّمان به قدری بالا آمده که علم آموزی از ما گذشته است؛ آن برای دوران جوانی و شادابی است. در طول عمر خود هرگز از علم آموزی خسته و ملول نمی‌شود. هر جا احساس می‌کند حقیقتِ بلند یا آموزۀ سازنده‌ای عرضه می‌شود، به آن سمت می‌شتابد؛ برای اینکه یاد بگیرد و به دانایی‌های خود بیفزاید. ادامه دارد.... ◾️استاد مهدی طیّب۹۲/۱۰/۱۲◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️بخش اول: حمد و ثنای الهی3⃣ ▪️أَحْمَدُهُ کَثیراً وَأَشْکُرُهُ دائماً عَلَی السَّرّاءِ والضَّرّاءِ
☑️بخش دوم: فرمان الهی برای مطلبی مهم1⃣ ▪️وَأُقِرُّلَهُ عَلی نَفْسی بِالْعُبُودِیَّةِ وَ أَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ، وَأُؤَدّی ما أَوْحی بِهِ إِلَی حَذَراً مِنْ أَنْ لا أَفْعَلَ فَتَحِلَّ بی مِنْهُ قارِعَةٌ لایَدْفَعُها عَنّی أَحَدٌ وَإِنْ عَظُمَتْ حیلَتُهُ وَصَفَتْ خُلَّتُهُ - لاإِلاهَ إِلاَّهُوَ - لاَِنَّهُ قَدْأَعْلَمَنی أَنِّی إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إِلَی (فی حَقِّ عَلِی) فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَقَدْ ضَمِنَ لی تَبارَکَ وَتَعالَی الْعِصْمَةَ (مِنَ النّاسِ) وَ هُوَالله الْکافِی الْکَریمُ. ▪️و اکنون به عبودیت خویش و پروردگاری او گواهی می دهم. و وظیفه خود را در آن چه وحی شده انجام می دهم مباد که از سوی او عذابی فرود آید که کسی یاری دورساختن آن از من نباشد. هر چند توانش بسیار و دوستی اش (با من) خالص باشد. - معبودی جز او نیست - چرا که اعلام فرموده که اگر آن چه (درباره ی علی) نازل کرده به مردم نرسانم، وظیفه رسالتش را انجام نداده ام؛ و خداوند تبارک و تعالی امنیت از [آزار] مردم را برایم تضمین کرده و البته که او بسنده و بخشنده است. ▪️فَأَوْحی إِلَی: (بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، یا أَیُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ - فی عَلِی یَعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ - وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَالله یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ). مَعاشِرَالنّاسِ، ما قَصَّرْتُ فی تَبْلیغِ ما أَنْزَلَ الله تَعالی إِلَی، وَ أَنَا أُبَیِّنُ لَکُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآیَةِ: إِنَّ جَبْرئیلَ هَبَطَ إِلَی مِراراً ثَلاثاً یَأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ رَبّی - وَ هُوالسَّلامُ - أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی وَ خَلیفَتی (عَلی أُمَّتی) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی، الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِی بَعْدی وَهُوَ وَلِیُّکُمْ بَعْدَالله وَ رَسُولِهِ. وَقَدْ أَنْزَلَ الله تَبارَکَ وَ تَعالی عَلَی بِذالِکَ آیَةً مِنْ کِتابِهِ (هِی): (إِنَّما وَلِیُّکُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُواالَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ)، وَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ الَّذی أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَهُوَ راکِعٌ یُریدُالله عَزَّوَجَلَّ فی کُلِّ حالٍ. ▪️پس آنگاه خداوند چنین وحی ام فرستاد: «به نام خداوند همه مهرِ مهرورز. ای فرستادی ما! آن چه از سوی پروردگارت درباری علی و خلافت او بر تو فرود آمده بر مردم ابلاغ کن، وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرسانده ای؛ و او تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد.» هان مردمان! آنچه بر من فرود آمده، در تبلیغ آن کوتاهی نکرده ام و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان می کنم: همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام، پروردگارم - که تنها او سلام است - فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من در میان امّت و امام پس از من بوده. جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود او (علی)، صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است؛ و پروردگارم آیه ای بر من نازل فرموده که: «همانا ولی، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و ایمانیانی هستند که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند.» و هر آینه علی بن ابی طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️چهل دستورالعمل سلوکی ▪️۲۴- سالک باید مقیّد شود نمازهاى واجب روزانه را اوّل وقت، با شوق و رغبت و
☑️چهل دستورالعمل سلوکی ▪️۲۶- طهارت دائمى امر دیگرى است که از یک سو همچون سپرى سالک را از نفوذ و تأثیر هجوم‌هاى نفس و شیطان محافظت مى‌کند و از سوى دیگر، باعث نورانیّت و شادابى و آمادگى معنوى او براى بهره‌مندى از فیض‌هاى رحمانى مى‌شود. ▪️لذا سالک باید اوّلاً هیچ‌گاه در حالتى که غسل واجبى بر عهده‌ى اوست باقى نماند و بى‌درنگ غسل را انجام دهد. همچنین از غسل‌هاى مستحبّى که براى ایّام خاصّى مقرّر شده است، به‌ویژه غسل جمعه، تا حدّ امکان بهره جوید. ▪️ثانیاً سعى کند حتّى‌المقدور در زمان‌هاى بیدارى با وضو باشد و پیش از رفتن به بستر خواب نیز وضو بگیرد تا با وضو به خواب رود؛ زیرا چنین شخصى اجر کسى را دارد که شب را تا به صبح براى عبادت بیدار بوده است. ▪️همچنین به‌موجب احادیث، وضو گرفتن مجدّد شخص در حالى که وضو دارد، باعث نورانیّت مضاعف مى‌شود و لذا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هر بار مى‌خواستند به نماز واجب یا مستحبّى بایستند، وضوى خود را تجدید مى‌کردند و با وضوى تازه نماز مى‌گزاردند. ادامه دارد.... ◾️شراب طهور - تألیف استاد مهدی طیّب◾️ - ۱۹ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
☑️مراقبات شب و روز دحوالارض ▪️روز دحوالارض (۲۵ ذی‌القعده) روزی است که زمین از نقطه‌ای که کعبه بنا
☑️دعای روز دحوالارض: ▪️اللهُمَّ داحيَ الكَعبَةِ وَفالِقَ الحَبَّةِ وَصارِفَ اللَّزبَةِ وَكاشِفَ كُلِّ كُربَةٍ، أسألُكَ في هذا اليَومِ مِن أيامِكَ الَّتي أعظَمتَ حَقَّها وَأقدَمتَ سَبقَها وَجَعَلتَها عِندَ المُؤمِنينَ وَديعَةً وَإلَيكَ ذَريعَةً وَبِرَحمَتِكَ الوَسيعَةِ أن تُصَلّيَ عَلى مُحَمَّدٍ عَبدِكَ المُنتَجَبِ في الميثاقِ القَريبِ يَومَ التَّلاقِ فاتِقِ كُلِّ رَتقٍ وَداعٍ إلى كُلِّ حَقٍّ وَعَلى أهلِ بَيتِهِ الأطهارِ الهُداةِ المَنارِ دَعائِمِ الجَبَّارِ وَوُلاةِ الجَنَّةِ وَالنَّارِ، وَأعطِنا في يَومِنا هذا مِن عَطائِكَ المَخزونِ غَيرَ مَقطوعٍ وَلا مَمنوعٍ، تَجمَعُ لَنا بِهِ التَّوبَةَ وَحُسنَ الأوبَةِ، يا خَيرَ مَدعوٍّ وَأكرَمَ مَرجوٍّ يا كَفَيُّ يا وَفيُّ، يا مَن لُطفُهُ خَفيٌّ اُلطُف لي بِلُطفِكَ وَأسعِدني بِعَفوِكَ وَأيِّدني بِنَصرِكَ وَلا تُنسِني كَريمَ ذِكرِكَ بِوُلاةِ أمرِكَ وَحَفَظَةِ سِرِّكَ، وَاحفَظني مِن شَوائِبِ الدَّهرِ إلى يَومِ الحَشرِ وَالنَّشرِ وَأشهِدني أولياءَكَ عِندَ خُروجِ نَفسي وَحُلولِ رَمسي وَانقِطاعِ عَمَلي وَانقَضاءِ أجَلي ▪️اللهُمَّ وَاذكُرني عَلى طولِ البِلى إذا حَلَلتُ بَينَ أطباقِ الثَّرى وَنَسيَني النَّاسونَ مِنَ الوَرى وَأحلِلني دارَ المُقامَةِ وَبَوِّئني مَنزِلَ الكَرامَةِ وَاجعَلني مِن مُرافِقي أوليائِكَ وَأهلِ اجتِبائِكَ واصطِفائِكَ، وَبارِك لي في لِقائِكَ وَارزُقني حُسنَ العَمَلِ قَبلَ حُلوِلِ الأجَلِ بَريئاً مِنَ الزَلَلِ وَسوءِ الخَطَلِ ، ▪️اللهُمَّ وَأورِدني حَوضَ نَبيِّكَ مُحَمَّدٍ (صلّى الله عليه و آله) وَاسقِني مِنهُ مَشرَباً رَويا سائِغاً هَنيئاً لا أظمأُ بَعدَهُ وَلا اُحَلَّا وِردَهُ وَلا عَنهُ أُذادُ، وَاجعَلهُ لي خَيرَ زادٍ وَأوفى ميعادٍ يَومَ يَقومُ الأشهادُ. ▪️اللهُمَّ وَالعَن جَبابِرَةَ الأوَّلينَ وَالآخرينَ وَبِحُقوقِ أوليائِكَ المُستَأثِرينَ، اللهُمَّ وَاقصِم دَعائِمَهُم وَأهْلِكَ أشياعَهُم وَعامِلَهُم وَعَجِّلْ مَهالِكَهُم وَاسلُبهُم مَمالِكَهُم وَضَيِّق عَلَيهِم مَسالِكَهُم وَالعَن مُساهِمَهُم وَمُشارِكَهُم، ▪️اللهُمَّ وَعَجِّل فَرَجَ أوليائِكَ وَاردُد عَلَيهِم مَظالِمَهُم وأظهِر بِالحَقِّ قائِمَهُم وَاجعَلهُ لِدينِكَ مُنتَصِراً وَبِأمرِكَ في أعدائِكَ مُؤتَمِراً، اللهُمَّ احفُفهُ بِملائِكَةِ النَّصرِ وَبِما ألقَيتَ إلَيهِ مِنَ الأمرِ في لَيلَةِ القَدرِ مُنتَقِماً لَكَ حَتَّى تَرضى وَيَعودَ دينُكَ بِهِ وَعَلى يَدَيهِ جَديداً غَضّاً وَيَمحَضَ الحَقَّ مَحضاً وَيَرفُضَ الباطِلَ رَفضاً، ▪️اللهُمَّ صَلِّ عَلَيهِ وَعَلى جَميعِ آبائِهِ وَاجعَلنا مِن صَحبِهِ وَاُسرَتِهِ وَابعَثنا في كَرَّتِهِ حَتَّى نَكونَ في زَمانِهِ مِن أعوانِهِ ، ▪️اللهُمَّ أدرِك بِنا قيامَهُ وَأشهِدنا أيامَهُ وَصَلِّ عَلَيهِ وَاردُد إلَينا سَلامَهُ، وَالسَّلامُ عَلَيهِ وَرَحمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت چهارم بخش چهارم ● لذائذ و نعمتهاى دنيا در آخرت هم است با اين تفاوت ك
آیات 18-10 آل عمران ، قسمت چهارم بخش پنجم ● توضيحى درباره ((رضوان من اللّه )) در قرآن كريم مسأله رضاى خداى سبحان مكرر آمده ، و بايد دانست كه رضايت خدا همانطور كه بالنسبه به فعل بندگانش در باب اطاعت تصور دارد، همچنين در غير باب اطاعت از قبيل اوصاف و احوال و غيره تصور دارد، (همان طور كه مى گوئيم نماز باعث رضاى خدا است ، همچنين مى گوئيم تواضع و رقت قلب باعث خشنودى او است ((مترجم ))). چيزى كه هست بيشتر مواردى كه در قرآن كلمه رضاى خدا آمده ، (اگر نگوئيم همه مواردش ) از قبيل رضايت به اطاعت است ، و به همين جهت است كه در آيات زير رضاى خدا را با رضاى بنده ، مقابل هم قرار داده . رضايت خدا از بنده اش به خاطر اطاعت او است ، و رضايت بنده از خدا به خاطر پاداشى است كه به او مى دهد، و يا به خاطر حكمى است كه به نفع او صادر مى كند. ((رضى اللّه عنهم و رضوا عنه )). ((يا ايتها النفس المطمئنه ارجعى الى ربك راضية مرضية )). ((و السابقون الاولون من المهاجرين و الانصار، و الذين اتبعوهم باحسان ، رضى اللّه عنهم و رضوا عنه ، و اعد لهم جنات ...)). اينكه در اين مقام يعنى مقام شمردن آنچه براى انسان خير است ، و مطابق با امور مورد علاقه زندگى دنيائى او است مسأله رضايت خدا را شمرده ، دلالت دارد بر اينكه خود رضوان نيز از خواسته هاى انسانى ، و يا مستلزم امرى است كه آن امر اين چنين است ، و به همين جهت بوده كه در اين آيه آن را در مقابل جنات و ازواج ذكر كرده است . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 167 در آيه : ((فضلا من ربهم و رضوانا)) آن را در مقابل فضل ، و نيز در آيه : ((و مغفرة من اللّه و رضوان )) در مقابل مغفرت ، و در آيه : ((برحمة منه و رضوان )) در مقابل رحمت ذكر فرمود. و چه بسا با تدبر و دقت در معناى آنچه كه ما گفتيم ، و دقت در آيه : ((رضى اللّه عنهم ...)) و آيه : ((راضيه مرضيه ...)) بتوان نكته اى را كه آيه مورد بحث مبهم گذاشته ، كشف نمود، براى اينكه در آيات نام برده رضايت را به خود آنان زده ، فرموده (خدا از ايشان راضى است ) و رضايت از شخص ، غير رضايت از فعل شخص است . در نتيجه برگشت معنا به اين مى شود كه خداى تعالى ايشان را در آنچه مى خواهند از خود نمى راند، نتيجه اين هم همان معنائى مى شود كه آيه : ((لهم ما يشاون فيها ايشان در بهشت هر چه بخواهند در اختيار دارند)) آنرا افاده مى كند، پس در رضوان خدا از انسان ، مشيت مطلقه انسان وجود دارد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
☑️امام کاظم (علیه السلام): ▪️هنگامی‌که پیامبر را به معراج بردند و آن جناب به پای عرش الهی رسید به او گفته شد: ای محمد به چشمه "صاد" نزدیک شو. جایگاه‌های سجده خود را بشوی و پاکیزه کن و برای پروردگارت به نماز بایست. ▪️رسول خدا بدان‌جا که دستور داده شد نزدیک شد و وضو ساخت؛ وضویی سیر و طولانی. آن‌گاه در برابر پروردگار به نماز ایستاد... ▪️[راوی می‌گوید] پرسیدم: آن "صاد" که رسول خدا دستور یافت از آن غسل کند چه بود؟ [امام] فرمود: چشمه‌ای است که از یکی از ستون‌های عرش می‌جوشد و آن‌را آب حیات گویند. همان‌که خداوند در قرآن از آن یاد کرده و فرموده: "ص و القرآن ذی الذکر". ◾️(صدوق، علل الشرايع، ص۳۳۵، باب۳۲، ح۱۰) سوره هود، آیه ۷: "کان عرشه علی الماء".◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️اگر آدم چهل روز با بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيم حشر داشته باشد، در جان آدم می‌نشیند. پس اگر آدم چهل روز برای خدا خالص بود، یعنی چهل روز دریافت‌ها و صادراتش به فرمان خداوند تبارک و تعالی بود، صفای باطنی پیدا می‌کند. ▪️پیامبر (صلی الله علیه وآله) می‌فرمایند: «مَن أخلَصَ لِلّٰهِ اَربَعينَ صَباحا ظَهَرَتْ يَنابيعُ الحِكْمَةِ مِن قَلبِهِ عَلى لِسانِهِ» «سحرگه ره‌روی در سرزمینی همی‌گفت این معما با قرینی که ای صوفی شراب آن‌گه شود صاف که در شیشه برآرد اربعینی» (انهار اربعه در شرح بسم الله الرحمن الرحیم، فصل۲، کلمه۱۴۴) @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️درقرآن کریم سوره محمد آیه شانزده آمده است: مَثَل بهشتی که وعده داده شده به متقیان که در آنست نهرها از آب نامتغیر و نهرها از شیری که نگشته طعم آن و نهرهاست از خمری که لذت است برای آشامندگان و نهری است از شهد بی‌غش و مرا ایشان را است در آن از همه میوه‌ها و آمرزشی از پروردگارشان چون کسی است که او جاودانی است در آتش و آشامانیده شدند آبی جوشان پس پاره پاره کرد روده هاشان را. ▪️در این آیه نیز به صراحت سخن از مَثَل را به میان آورده و فرموده است مَثَل بهشت چنین است و چنان. معلوم می‌شود حقیقت واقع بهشت رفیع‌تر و درجه‌اش اعلای از آن است که بتوان با زبان و کلام اینچنین، حدی برایش معین کرده و توصیفش نمود. ▪️همچنان‌که آیه "فلا تَعلَم نَفسٌ مَا أُخفِیَ لَهُم مِن قُرَّةِ أَعیُنٍ" (سجده؛ ۱۷) نیز به این معنا اشاره کرده است. ▪️و لذا جناب ابن‌عربی در تفسیرش این چهار نهر را چهار مرتبه از مراتب بهشت مطلقه معرفی نموده و فرموده است: مراد از نهرِ آب علوم و معارف حقیقیه است که قلب‌ها بواسطه آن حیات یافته و غرائز بواسطه آن سیراب می‌شوند. آنچنان که زمین با آب، حیات یافته و دیگر موجودات بدان سیراب می‌شوند. ▪️و نیز مراد از نهرِ شیر، علوم نافعه‌ای است که به افعال و اخلاق تعلّق گرفته و مخصوص ناقصین مستعدینِ صالحینِ به ریاضات و سلوک در منازل نفس است. این گروه که در قبل از وصول به مقام قلب قرار دارند، بواسطه علوم شرایع و حکمت عملیه‌ای که به مثابه شیرِ مخصوصِ اطفال ناقص است، از معاصی و رذائل پرهیز می نمایند. ▪️و نیز مراد از خمر تجلّیات و محبّت ذاتی و صفاتی حق است که به کاملین و بالغینِ به مقام مشاهده حسنِ تجلیات صفات و شهود جمال ذات و به عاشقین و مشتاقین جمال مطلق یار در مقام روح ارزانی شده است. ▪️و نیز مراد از عسل شیرینی‌ها و حلاوات وارد قدسی و بارقه‌های نوریه و لذات وجدانیه در احوال و مقامات است که به سالکینِ واجدینِ اذواق و مریدین متوجهین به کمال که در قبل از وصول به مقام محبّت ذاتی و صفاتی حق قرار دارند عطاء می‌شوند ▪️و لذا جناب ابن‌عربی در این بیان، چهار نهر مذکور بهشتی را مظاهر چهار رتبه از مراتب بهشتیان معرفی کرده و نهر شیر را انزل مراتب بهشت و پس از آن نهر آب و بعد از آن نهر عسل و در آخر نهر خمر را بالاترین مرتبه بهشتی دانسته است. ▪️اما این چیزی نیست که همگان از عهده فهم آن برآیند و لذا قرآن از این حقیقت فقط به بیان مثل آن اکتفا کرده و تعقل و تفکر در این مثل را به ما واگذار نموده است. ▪️اما حکما و عرفای الهی چون در مکتوبات خود عوام الناس را مخاطب خویش ندانسته و به خواص که نفوس مستعده شاقیه به کمالات انسانی‌اند اهتمام بسیار دارند، از نقل مَثَل‌ها و حکایات و قصص دوری جسته و دائماً عزم و جزم آن دارند که حقیقت و لبّ محفوفِ در این پیمانه‌ها را القاء نمایند. و لذا در غزلیات عرفانی بزرگانی چون جناب حافظ و حضرت امام و حضرت استاد از این الفاظ و اصطلاحات که ریشه قرآنی و روایی دارند، بسیار است. (رابطه علم و دین) @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️ده خصلت که نشان‌دهندۀ کمال عقل در انسان مسلمان است (امام رضا علیه‌السّلام) - بخش سوّم◾️ ☑️۵- «لا
◾️ده خصلت که نشان‌دهندۀ کمال عقل در انسان مسلمان است (امام رضا علیه‌السّلام) - بخش چهارم◾️ ☑️۷- «الْفَقْرُ فی اللهِ اَحَبُّ اِلَيْهِ مِنَ الْغِنى» ▪️اگر با رفتن راه خدا، فقر گریبانگیر او شد، دید اگر راه خدا را برود؛ فرمان خدا را ببرد؛ حلال و حرام را مراعات کند و رضایت الهی را در نظر بگیرد؛ ثروت‌های انبوه به دستش نمی‌آید و فقیر می‌شود؛ این فقری که با رفتن راه خدا برایش پیش می‌آید؛ برای او محبوب‌تر و دوست داشتنی‌تر از ثروت سرشار است. ☑️۸- «و الذُّلُّ فِی اللهِ اَحَبُّ اِلَيْهِ مِنَ الْعِزِّ فی عَدُوِّهِ» ▪️اگر راه خدا را رفت، حرف حقّ را زد و چیزی را که خدا راضی بود، گفت و درپی آن، همه او را مذمّت کردند؛ طرد نمودند؛ به او تهمت زدند؛ او را خوار کردند؛ جایگاه‌های اجتماعی‌اش را از او گرفتند؛ سِمَت‌هایش را از او ستاندند؛ او را مورد توهین قرار دادند و از بلندگوهای مختلفی که در اختیارشان بود، برای تخریب شخصیت او و خوار کردن و ذلیل کردن او استفاده کردند، او که از رهگذر عمل به رضایت الهی چنین شرایطی برایش پیش آمده است، این شرایط خواری در راه رضایت خدا را به مراتب از عزّت به دست آمده از رهگذر جلب رضایت دشمنان خدا بیشتر دوست می‌دارد. ▪️او می‌داند که اگر چاپلوسی فلان مقام را کنم؛ مدّاحی فلان شخصیت را کنم؛ خیلی برای من نافع است؛ شغل‌ها و جایگاه‌های اجتماعی بلند به من می‌دهند؛ فردا مرا خطیب نماز جمعه می‌کنند؛ پس فردا مرا سخنران فلان برنامۀ تلویزیونی می‌کنند؛ خیلی به من موقعیت می‌دهند؛ خیلی شرایط مطلوبی برایش فراهم می‌شود؛ امّا می‌داند راهی را می‌رود که رضایت دشمن خدا، شیطان و نفس در آن است؛ نه رضایت خدا. راه عزّت به دست آوردن بین اهل دنیا و راه چاپلوسی، تملّق، سرسپردگی و وابستگی به جناح‌ها و شخصیت‌ها را برای رسیدن به موقعیت‌های بلند، بلد است. فکر نکنید او بلد نیست؛ امّا او خواری ناشی از رفتن راه خدا را به مراتب بیشتر دوست می‌دارد؛ تا عزّت، محبوبیت و مشهوریت از رهگذر جلب رضایت دشمنان خدا. ادامه دارد.... ◾️استاد مهدی طیّب۹۲/۱۰/۱۲◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei