eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️حاج اسماعیل دولابی میگه: آزمون ایمان زمانی است که چیزی را میخواهید و به دست نمی آورید @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀اعمال قبل از خواب🍀 1⃣🍀 وضو قبل از خواب ثواب شب زنده داری را دارد. 2⃣🍀ختم قرآن با خواندن ۳ بار سورهٔ توحید ؛ و برای بیدار شدن نماز صبح ۱۲ بار سورهٔ توحید. 3⃣🍀خواندن ایة الکرسی با فضیلت و ثواب بسیار 4⃣🍀 تسبیحات حضرت زهرا «سلام الله علیها» از اهل ذکر محسوب میشوید 5⃣🍀تلاوت معوذتین «سورهٔ فلق و ناس» 6⃣🍀 پیامبران را شفیع خود گردانیم : ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻲ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ ﻭَﺍﻝِ ﻣُﺤَﻤَّﺪٍ وِّ ﻋَﻠَﻲ جمیع ﺍﻻ‌َﻧْﺒِﻴﺎﺀِ ﻭَﺍﻟﻤُﺮْﺳَﻠﻴﻦ.َ 7⃣🍀ﻣﺆﻣﻨﯿﻦ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺿﯽ ﻭ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﺳﺎﺯیم (ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﻏْﻔِﺮْ ﻟِﻠْﻤُﺆْﻣِﻨﻴﻦَ ﻭَﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻨﺎﺕ)ِ. 8⃣🍀آیه اخر سوره مبارکه کهف جهت بیدار شدن برای نماز شب و نماز صبح: 🍀قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا . 9⃣🍀سوره تکاثر به سفارش امام صادق «علیه السلام» هر کس قبل از خواب بخواند از عذاب قبر در امان میباشد. 🔟🍀پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرمایند: هر کس آیه «شهداللّه» ر در وقت خواب بخواند، خداوند هفتاد هزار فرشته به واسطه آن خلق می کند که تا روز قیامت برای او طلب آمرزش کنند. 🍀شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ.( ؛ ج ۲/۴۲۱) 1⃣1⃣🍀هرکس قبل از خواب سه مرتبه بگوید: (یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یَحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ) او همانند کسی است که ۱۰۰۰ رکعت نماز خوانده است. 2⃣1⃣🍀 یک حج و یک عمره به جا آورید : «۱ بار : ﺳُﺒْﺤﺎﻥَ ﺍﻟﻠّﻪِ ﻭَ ﺍﻟْﺤَﻤْﺪُ ﻟِﻠّﻪِ ﻭَ ﻻ‌ﺍِﻟﻪَﺍِﻻ‌َّ ﺍﻟﻠّﻪُ ﻭَ ﺍﻟﻠّﻪُ ﺍَﻛْﺒَﺮُ. » 3⃣1⃣🍀تسبیحات امیرالمومنین امام علی «علیه السلام» : ۱۰ بار سبحان الله- ۱۰ بار الحمدلله - ۱۰ بار الله اکبر - ۱۰ بار لا اله الا الله @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️قوس نزول و قوس صعود - ۱ ▪️آفرینش چیزى جز تجلّى ذات اقدس اله نیست و مراتب این تجلّیات، قوس نزول نامیده مى‌شود. بنابراین جهان خلقت و به تعبیر دیگر، ما سِوى اللّه، نتیجه‌ى قوس نزول است. ▪️ - فیض اقدس ▪️ذات حضرت حق غیب مطلق است. تعیّن اوّل حق که نظر به غیب ذات، مقام احدیّت نامیده مى‌شود، خلافت و قائم‌مقامى ذات را در تجلّیات عهده‌دار است. در نخستین تجلّى حضرت احدیّت، که فیض اقدس نامیده شده است، در حضرت علم الهى، ابتدا اسماء و صفات حضرت حق پدید آمد. سپس طرح عالم خلقت در علم حضرت حق، که اعیان ثابته خوانده مى‌شود، پدیدار شد. ▪️ - فیض مقدّس ▪️ با تجلّى دوم، که فیض مقدّس نامیده مى‌شود، طرح عالم خلقت عملى شد و جهان خلقت، که اعیان خارجیّه خوانده مى‌شود، پدید آمد. در این مرحله، ابتدا جبروتیان، که در مرتبه‌ى تامّ تجرّدند، پدید آمدند و عالم جبروت به‌وجود آمد. سپس ملکوتیان در دو مرتبه‌ى اعلى و اسفل پدید آمدند و عالم ملکوت ایجاد شد. درنهایت، جهان مادّه یا عالم طبیعت، یا ناسوت و یا مُلک به‌وجود آمد. به این ترتیب، قوس نزول، که از احسن تقویم آغاز شده بود، به اسفل سافلین ختم شد. ======== جبروت: عالم عقول مجرّده. ملکوت اعلى: عالم نفوس کلیّه. ملکوت اسفل: عالم مُثُل معلّقه. ◾️کتاب شراب طهور تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️قوس نزول و قوس صعود - ۲ ▪️با به انتها رسیدن قوس نزول، قوس صعود آغاز و جریان بازگشت و رجعت به مبدأ شروع شد. ▪️از دل خاک بى‌جان، گیاه رویید. گیاه نیز طعمه‌ى حیوانى شد و به پیکر حیوان تبدیل شد. حیوان نیز غذاى انسان شد و به بدن انسان مبدّل گردید. ▪️همین سیر در مراحل انعقاد نطفه‌ى انسان تا به کمال حیوانى رسیدن جنین در چهار ماهگى، و پس از آن، تعلّق یافتن روح انسانى، که از احسن تقویم به اسفل سافلین فرود آمده و تنزّل یافته بود، به جنین، طى مى‌شود. ▪️در هر دو صورت یادشده، سیر کمالى جماد، گیاه و حیوان، به پدید آمدن بشر منجر شد. سیر کمالى مزبور تا این مرحله، به‌صورت قهرى و جبرى طى شد. ▪️بشرى که در مسیر سلوک عرفانى قرار مى‌گیرد، با ترک دلبستگى و تعلّق از دنیا و تهذیب و تزکیه‌ى نفس از راه علم و عمل، به اختیار، راه کمال را در پیش مى‌گیرد. ▪️در نخستین گام، با پشت سر نهادن عالم طبیعت، به عالم ملکوت راه پیدا مى‌کند و سپس به عالم جبروت بار مى‌یابد. آن‌گاه از جبروت نیز پر مى‌کشد و به عالم لاهوت یا مقام واحدیّت، که نتیجه‌ى فیض اقدس بود، وارد مى‌شود. ▪️در این عالم، به ترتیب به فنا و توحید افعالى، صفاتى و اسمائى نایل مى‌شود؛ به این صورت که ابتدا فاعلیّت خود و هرچه جز خدا را در فاعلیّت حضرت حق فانى مى‌بیند و تنها فاعل هستى را خدا مى‌یابد و همه‌ى ما سوى اللّه را تجلّیگاه فاعلیّت خدا مشاهده مى‌کند. ▪️سپس تمامى صفات خود و دیگر مخلوقات را در صفات الهى فانى و مندک و همه‌ى عالم را جلوه‌گاه صفات الهى مى‌یابد و در تمامى عالم، صفتى جز صفات الله نمى‌بیند. ▪️آن‌گاه تمامى موجودات صاحب صفت را در حضرت حق فانى مى‌بیند و در عالم، صاحب‌ صفتى جز خداوند مشاهده نمى‌کند. ▪️در اینجا نوبت به آخرین جهش و پرواز مى‌رسد و با صعود از عالم لاهوت، هستى سالک، همه‌ى ما سوى الله و همه‌ى افعال و صفات، در حضرت احدیّت فانى مى‌شود و اثرى از احساس هستى، صفت و فعل، در وجود سالک باقى نمى‌ماند و این‌گونه تمامى تجلیّات، در ذات فانى و مندک مى‌شود. ▪️در اینجا سالک به فنا و توحید ذاتى و به تعبیر دیگر، به فناء فِى اللّه و بقاء بِاللّه نایل مى‌شود و به این ترتیب قوس صعود به پایان مى‌رسد و به عالم هاهوت، یعنى مقام احدیّت ختم مى‌شود. ======== در ادبیّات عرفانى، بعضآ اصطلاح ملکوت در برابر مُلک به کار مى‌رود و مقصود از آن، تمام عوالم بالاتر از عالم ناسوت یا طبیعت است. در چنین مواردى، ملکوت شامل جبروت و جبروتیان نیز مى‌باشد. ◾️کتاب شراب طهور تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
قوس نزول و قوس صعود - ۳ ▪️عارفان براى تشریح و تفهیم دو قوس نزول و صعود، تشبیه‌هاى گوناگونى به‌کار برده‌اند؛ از جمله اینکه: ▪️خورشید به هنگام طلوع، پرتو خود را در دشت مى‌گستراند و هرچه این پرتوها از مبدأ و منشأ خود که قرص خورشید باشد، فاصله مى‌گیرند، از یک سو گسترده‌تر و از سوى دیگر ضعیف‌تر مى‌شوند. هنگام غروب، خورشید پرتو خود را برمى‌چیند و در خود جمع مى‌کند. یا اینکه انسان نَفَس را از ریه‌ى خود خارج مى‌کند و در فضا مى‌پراکند و در بازدم، دوباره هوا را به ریه‌ى خود باز مى‌گرداند. ▪️به هر ترتیب، قوس نزول، سیر از وحدت به کثرت، از لاتعیّنى به تعیّن، و از قوّت به ضعف است. ▪️قوس صعود، سیر از کثرت به وحدت، از تعیّن به لاتعیّنى، و از ضعف به قوّت است. ▪️تجلّیات در قوس نزول هرچه متأخّرترند، ضعیف‌تر، رقیق‌تر، محدودتر و متعیّن‌ترند، و طىّ قوس صعود، با فرو نهادن و رهیدن از تعیّنات و حدود، به‌تدریج شدّت و قوّت پیدا مى‌کنند تا سرانجام از همه‌ى حدود و تعیّنات برهند و به مبدأ واحد خود باز گردند. ◾️کتاب شراب طهور تألیف استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي... @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀 @mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِی‌طالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ» @mohamad_hosein_tabatabaei
! ڪم خـردان مـعٺقدند اگـر حجـاب زن برداشته شود آنگـاه‌ زن آزاد اسٺ! لحظه ای ٺفڪر!! چه ڪسی به نـام آزادی دیـوار خانه اش را برمیدارد؟؟؟
▪️بدون هیچ دغدغه و وسواس، حضرت فاطمه دختر پیغمبر (صلی الله علیه وآله) دارای عصمت بوده است. علمای بزرگی مثل شیخ مفید و علم الهدی سید مرتضی به آیات و روایات نصّ بر عصمت آن جناب فرمودند و حق با آنان است، و شخص مکابر سخت محکوم و مغلوب است. ▪️آن جناب صلوات الله علیها گوهری قدسی در تعیّن و صورت انسی بوده است، پس آن حضرت انسیه حوراء و عصمت کبرای الهی است. ▪️حقیقت عصمت نیرویی نوری و ملکوتی است که دارنده‌اش را از هرچه که موجب عیب و زشتی انسان است - از قبیل پلیدی گناهان و آلودگی‌ها و سهو و نسیان و دیگر رذائل نفسانی - عاصم و حافظ است. ▪️و آن کسی‌که صاحب عصمت است از لغزش در تلقّی وحی و دیگر القائات سبّوحی آن‌سویی مصون است، و در جمیع شئون عبادی و خَلقی و خُلقی و روحانی و جز آنها از اول امر محفوظ است. ◾️ (شرح فصّ حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
⁉️◾️چرا حضرت فاطمه‌ (سلام الله علیها) را "فاطمه" نامیده اند؟◾️ ▪️در اینکه چرا دخت گرامی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) «فاطمه‌» نامیده شده است، به تفصیل در منابع، روایات متعددی وارد شده است که برخی از آنها را در اینجا به اختصار ذکر می کنیم: 1️⃣ سمِیَّتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَهَ لاِنَّهَا فُطِمَتْ مِنَ الشّرِ. / خصال ج۲، ص۴۱۴. فاطمه، فاطمه نامیده شده است؛ چراکه از شر و بدی بریده و جدا است. ▪️این روایت اشاره به عصمت حضرت زهرا‌(س) دارد؛ و آیه «اِنَّمَا یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنَکُمُ الرِّجسَ اَهْلَ الْبَیْتِ‌ وَ یُطَهِرَّکُمْ تَطْهِیراً».احزاب/۳۳، نیز اشاره به همین مطلب دارد. 2️⃣ سمِيَّتْ فَاطِمَةَ لأنَّهَا فُطِمَتْ عَنِ الطّمْثِ. / مناقب ابن شهر آشوب ج ۳، ص ۳۳۰ ▪️فاطمه را فاطمه گوید زیرا بریده است از خونی که زنها می بینند. این تفسیر اشاره به طهارت ظاهری زهرا سلام الله علیها است. 3️⃣ سمِیَّتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ‌ لاِنَّ‌ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ‌ کُنَهِ‌ مَعْرفَتِهَا. / بحار الانوار، ج ،۴۳ ص۶۵ ▪️فاطمه، فاطمه نام گرفت؛ زیرا مردم از معرفت او بریده شده‌اند و قدرت بر شناخت حقیقت او ندارند، و این تفسیر اشاره به همان مقامی دارد که به واسطه آن مقام،‌ ام‌ ابیها نامیده شده است. 4️⃣ سمِیَّتْ‌ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ لاَنَّهَا فُطِمَتْ هِیَ وَ شِیعَتُها عَنِ‌ النّارِ. / مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج ۳، ص ۳۲۹ ▪️فاطمه را فاطمه گفتند؛ چون شیعیان خود را، از آتش می‌رهاند و نجات می‌دهد. این تفسیر اشاره به مقام شفاعت حضرت است. 5️⃣ سمِیَّتْ فَاطِمَةُ، فَاطِمَةَ لِأَنَّ اَعْدائَهَا فُطِمُوا عَنْ حُبِهّا. / بحار الأنوار، ج ٤٣، ص ١٨. ▪️فاطمه را فاطمه گفتند؛ چون دشمنان او، از محبتش بریده می‌‌شوند. و روشن است، کسی که محبت اهل بیت را ندارد به رو در آتش انداخته می شود. @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم بخش ششم ● اذ قال اللّه يا عيسى انى متوفيك )) معناى ((توفى )) و تفاوت مورد استعمال اين كلمه با كلمه ((موت )) مصدر ((توفى )) به معناى گرفتن چيزى بطور تام و كامل است ، و به همين جهت در موت استعمال مى شود، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 324 چون خداى تعالى در هنگام مرگ آدمى ، جان او را از بدنش مى گيرد و قرآن در اين باره تعبيراتى دارد كه از آن جمله فرموده : ((توفته رسلنا)) يعنى مى ميرانند و نيز فرموده : ((و قالوا ءاذا ضللنا فى الارض ، ءانا لفى خلق جديد)) تا آنجا كه پاسخ مى دهد: ((قل يتوفيكم ملك الموت الذى و كل بكم )). و نيز فرموده : ((اللّه يتوفى الانفس حين موتها و التى لم تمت فى منامها، فيمسك التى قضى عليها الموت و يرسل الاخرى ))، و دقت در دو آيه اخير اين نكته را نتيجه مى دهد كه كلمه ((توفى )) در قرآن به معناى مرگ نيامده ، بلكه اگر در مورد مرگ استعمال شده تنها به عنايت ((گرفتن )) و ((حفظ كردن )) بوده . به عبارتى ديگر كلمه ((توفى )) را در آن لحظه اى كه خداى تعالى جان را مى گيرد، استعمال كرده تا بفهماند جان انسانها با مردن باطل و فانى نمى شود و اينها كه گمان كرده اند مردن ، نابود شدن است جاهل به حقيقت امرند، بلكه خداى تعالى جانها را مى گيرد و حفظ مى كند تا در روز بازگشت خلايق به سوى خودش دوباره به بدنها برگرداند و اما در مواردى كه اين عنايت منظور نيست و تنها سخن از مردن است ، قرآن در آن جا لفظ موت را مى آورد نه لفظ توفى را، مثلا مى فرمايد: ((و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل ، افان مات او قتل انقلبتم على اعقابكم ))، و يا فرموده : ((لا يقضى عليهم فيموتوا))، و آيات بسيارى ديگر از اين قبيل ، حتى آياتى كه درباره مردن خود عيسى (عليه السلام ) وارد شده كلمه موت را به كار برده ، مانند آيه : ((و السلام على يوم ولدت و يوم اموت و يوم ابعث حيا)) و آيه : الكتاب ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 325 ((و ان من اهل الا ليومنن به قبل موته و يوم القيمه يكون عليهم شهيدا))، پس كلمه ((توفى )) از اين جهت صراحتى در مردن ندارد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 60-42 آل عمران، قسمت سوم بخش هفتم ● توّفى حضرت عيسى به معناى گرفتن آن حضرت از دست يهود است علاوه بر اينكه قرآن كريم آنجا كه ادعاى يهود مبنى بر اينكه عيسى را كشتند را رد مى كند نيز مويد اين گفتار ما است چون در آنجا مى فرمايد: ((و قولهم انا قتلنا المسيح عيسى ابن مريم رسول اللّه ، و ما قتلوه و ما صلبوه و لكن شبه لهم و ان الذين اختلفوا فيه لفى شك منه ما لهم به من علم الا اتباع الظن و ما قتلوه ، يقينا، بل رفعه اللّه اليه ، و كان اللّه عزيزا حكيما، و ان من اهل الكتاب الا ليومنن به قبل موته و يوم القيمه يكون عليهم شهيدا))، چون يهود ادعا مى كرد كه مسيح عيسى بن مريم (عليهما السلام ) را كشتند و همچنين نصارا نيز بطورى كه از انجيل ها استفاده مى شود اينطور معتقدند كه ((يهوديان آن جناب را دار زدند و كشتند، ولى چيزى كه هست اينكه : بعد از كشته شدنش خداى تعالى او را از قبرش بيرون آورد و به آسمان برد)) و حال آنكه آياتى كه ملاحظه كرديد داستان كشتن و به دار آويختن را به كلى تكذيب مى كند. و آنچه از ظاهر آيه : ((و ان من اهل الكتاب ...)) بدست مى آيد اين است كه : ((عيسى (عليه السلام ) نزد خدا زنده است و نخواهد مرد تا آنكه همه اهل كتاب به وى ايمان بياورند)). و بنابراين پس توفى آن جناب در آيه مورد بحث به معناى گرفتن عيسى (عليه السلام ) از دست يهود خواهد بود، اما در عين حال آيه شريفه صريح در اين معنا نيست ، و تنها ظهورى در آن وجود دارد كه ان شاء اللّه در تتمه اين بحث در آخر سوره نساء از نظر خوانندگان خواهد گذشت . وَ رَافِعُك إِلىَّ وَ مُطهِّرُك مِنَ الَّذِينَ كفَرُوا كلمه ((رفع )) به معناى بلند كردن و برداشتن است ، بر خلاف كلمه ((وضع )) كه در معناى نهادن به كار مى رود. و طهارت ، كه ((مطهر)) اسم فاعل از باب تفعيل آن است ، به معناى پاكى است ، بر خلاف قذارت كه در معناى ناپاكى استعمال مى گردد. و ما قبلا گفتارى در معناى طاهر داشته باشيم . ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 326 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ◾️فتنه‌های آخرالزمان در آینه روایات (١) تاریخ ١٤٠١/٩/٣ -استاد مهدی طیّب - ◾️ ▪️استاد در ابتدای جلسۀ مزبور، ناظر بر جریانات و حوادث دو ماه اخیر جامعه، فرمودند: در احادیث و روایات آخرالزّمان، خبر از فتنه‌های بزرگی داده شده است؛ فتنه‌هایی که شرایط را به‌شدّت غبارآلود می‌کند و تشخیص حقّ و باطل را دشوار می‌سازد. بسیاری از افراد به‌خاطر ناآگاهی و جهل، و بسیاری دیگر به‌خاطر ناوارستگی و پیروی از هوای نفس، از راه حق جدا می‌شوند و به گمراهی دچار می‌شوند. این موضوع در احادیث کراراً آمده است؛ بنده هم مکرّر به این احادیث اشاره کرده‌ام. ▪️در کتاب «جان جهان» در این زمینه حدیثی از امام صادق علیه‌السّلام نقل کرده‌ام که خوب است آن را مرور کنیم. حدیث این است: كُنّا عِنْدَ اَبِي عَبْدِ اللهِ جَماعَةٌ نَتَحَدَّثُ: یکی از اصحاب امام صادق علیه‌السّلام می‌گوید: گروهی از اصحاب، در خدمت امام صادق علیه‌السّلام با هم گفتگو می‌کردیم. ظاهراً موضوع گفتگوی آنها این بوده است که با وجود بشارت‌هایی که در قرآن کریم و احادیث پیامبراکرم و ائمّۀ هدی علیهم‌السّلام دربارۀ دوران ظهور حضرت مهدی ارواحنافداه آمده است، چه آیندۀ روشن و نورانی‌یی در پیش است و دوستان اهل‌ بیت علیهم‌ السّلام در آن شرایط، چقدر بیشتر فرصت رشد دارند و از آسایش و امنیّت بیشتری برخوردار خواهند شد. ▪️آن صحابی می‌گوید در این گفتگو بودیم و به اعتبار وَصفُ العَیشِ نِصفُ العَیش، لذّت می‌بردیم و خیلی امید داشتیم که این آینده خیلی نزدیک باشد. فَالْتَفَتَ اِلَيْنا فَقالَ. امام صادق علیه‌السّلام توجّهی به ما کردند و فرمودند: فِي اَيِّ شَيْءٍ اَنتُم: شما در چه فکر و خیالی هستید؟ مشغول چه بحثی هستید؟ أَيهاتَ أَيهاتَ! لا وَ اللهِ لا يَكُونُ مِمّا تَمُدُّونَ اِلَيْهِ اَعْيُنَکُم حتّي تُغَرْبَلُوا. حضرت قسم جلاله خوردند؛ فرمودند: هیهات! هیهات! به خدا سوگند! چیزی که به آن چشم دوخته‌اید، یعنی آیندۀ بعد از ظهور، برای شما پیش نمی‌آید و محقّق نمی‌شود، مگر اینکه پیش از آن، غربال شوید و ریز و درشتتان از هم جدا شود. لا وَ اللهِ لا يَكُونُ مِمّا تَمُدُّونَ اِلَيْهِ اَعْيُنَکُم حَتّي تُمَيّزُوا: به خدا سوگند! آن آینده واقع نمی‌شود، مگر اینکه قبل از آن، از یکدیگر متمایز شوید، و مدّعیان دروغین از افراد دارای حقیقت تفکیک شوند. ▪️قرآن کریم هم در اشاره به این موضوع می‌فرماید: أَحَسِبَ النّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ: آیا مردم گمان می‌کنند به صرف اینکه اظهار ایمان کردند، از آنها پذیرفته می‌شود و مورد امتحان قرار نمی‌گیرند؟ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ...: ما کسانی را که قبل از آنها بودند، امتحان کردیم و کسانی که صادق، و تا عمق وجودشان اهل ایمان بودند را از کسانی که ایمان لقلقۀ زبانشان بود و صرفاً ادّعا و تظاهر به ایمان آوردن می‌کردند، آشکار ساختیم. گذشتگان را امتحان کردیم؛ شما و آیندگان را هم امتحان می‌کنیم. صرف ادّعای ایمان کفایت نمی‌کند. ▪️امام صادق علیه‌السّلام فرمودند تا این دو گروه از یکدیگر متمایز نشوند، آن آینده محقّق نخواهد شد. لا وَ اللهِ لا يَكُونُ مِمّا تَمُدُّونَ اِلَيْهِ اَعْيُنَکُم اِلّا بَعْدَ اِياسٍ: به خدا سوگند آنچه چشم به آن دوخته‌اید، پدید نخواهد آمد، مگر بعد از مأيوس شدن؛ بعد از اینکه بگویید کار تمام شد؛ دین از دست رفت. لا وَ اللهِ لا يَكُونُ مِمّا تَمُدُّونَ اِلَيْهِ اَعْيُنَکُم حَتّي يَشْقِيَ مَن شَقِيَ وَ يَسْعَدَ مَن سَعِدَ: به خدا سوگند آن آیندۀ نورانی، دوست‌داشتنی و مطلوب محقّق نمی‌شود و پیش نخواهد آمد مگر اینکه پیش از آن، کسانی که شقاوت در باطنشان است و در ظاهر اهل سعادتند، شقاوت باطنیشان آشکار شود؛ و کسانی که اهل سعادتند، راه سعادت در پیش گیرند. بنابراین پیش از ظهور، چنین غربالی انجام می‌شود. فتنه‌ها و حوادثی رخ می‌دهد تا این تفکیک صورت گیرد. ادامه دارد…. @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ◾️فتنه‌های آخرالزمان در آینه روایات (۲) تاریخ ١٤٠١/٩/٣ - استاد مهدی طیّب - ◾️ ▪️در خطبۀ شانزدهم نهج‌البلاغه آمده است که امیرالمؤمنین علیه‌السّلام می‌فرمایند: وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ: سوگند به خدایی که پیامبر اکرم صلّی‌ الله‌ علیه‌ و‌ آله‌ وسلّم را به حق مبعوث کرد، لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً: شما به هم زده می‌شوید، مخلوط می‌شوید، وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً: و غربال می‌شوید و ریز و درشتتان از هم جدا می‌شود. مدّعیان ایمان و مؤمنین حقیقی از هم تفکیک می‌شوند. وَ لَتُساطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ: و مثل دیگی که به جوش آمده و موادّ غذایی موجود در آن، با جوش آمدن آب دیگ، زیر و رو می‌شوند؛ شما زیر و رو خواهید شد. حَتَّى يَعُودَ أَسْفَلُكُمْ أَعْلاكُمْ وَ أَعْلاكُمْ أَسْفَلَكُمْ: تا اینکه کسانی که بالا هستند، به پایین کشیده شوند و کسانی که پایین هستند، بالا روند. وَ لَيَسْبِقَنَّ سابِقُونَ كانُوا قَصَّرُوا: و کسانی که در گذشته، ناقص بودند، حقّ مطلب را ادا نمی‌کردند و عقب بودند، سبقت بگیرند و جلو بیایند؛ وَلَيُقَصِّرَنَّ سَبّاقُونَ كانُوا سَبَقُوا: و کسانی که خود را جلو انداخته بودند، مدّعی بودند و خود را مطرح می‌کردند، کنار زده شوند. چنین دگرگونی و فتنه‌ای پیشاروی شماست. ▪️در خطبۀ پنجاه نهج‌البلاغه نیز آمده است که حضرت امیر علیه‌السّلام فرمودند: إِنَّما بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْواءٌ تُتَّبَعُ: آغاز و ریشۀ فتنه‌ها دو چیز است: یکی هوس‌ها و هواهایی که مورد تبعیّت قرار می‌گیرد؛ یعنی افراد به دنبال هوس‌ها، تمنیّات و تمایلات نفس خود می‌روند. وَ أَحْكامٌ تُبْتَدَعُ، يُخالَفُ فِيها كِتابُ اللَّهِ: دوّم، احکامی که بدعت‌گذاری می‌شود و با کتاب خدا در تعارض است. به اسم دین احکامی وضع می‌شود که مخالف قرآن است. اینها ریشه‌های فتنه است. وَيَتَوَلَّى عَلَيْها رِجالٌ رِجالًا عَلَى غَيْرِ دِينِ الله: در چنین شرایط فتنه و به‌هم‌ریختگی و آشوب، گروهی از مردم، از شخصیت‌ها و چهره‌های مشهور و سرشناسی تبعیّت می‌کنند که تبعیّت از آنان، خلاف دین خدا، خلاف امر قرآن و سنّت و سیرۀ پیامبر و اهل‌بیت علیهم‌السّلام است. ▪️اگر به آیات قرآن مراجعه کنیم و ببینیم قرآن امر کرده از چه کسانی تبعیّت کنیم و فرموده: اتَّبِعُوا، و از چه کسانی امر به عدم تبعیّت کرده و فرموده است: لا تَتَّبِعُوا، درمی‌یابیم که در موقعیّتی که امیرالمؤمنین علیه‌السّلام توصیف می‌کنند، مردم پیرو چه کسانی می‌شوند و چه کسانی فکرساز، خط دهنده، راهبر و پیشوای مردم می‌گردند. به‌هرحال شرایط در این موقعیت، بسیار بحرانی خواهد بود. ▪️در حدیثی که در نهج‌الفصاحه آمده است، پیغمبراکرم صلّی‌ الله‌ علیه‌ و‌ آله‌ و سلّم می‌فرمایند: سَتَكُونُ فِتَنٌ يُصْبِحُ الرَّجُلُ فِيها مُؤمِناً وَ يُمْسِي كافَراً: فتنه‌هایی در پیش خواهد بود که در آن، شخص صبح می‌کند، در حالی‌که مؤمن است و روزش به پایان می‌رسد در حالی‌که دینش را از کف داده و کافر شده است. اِلّا مَن اَحياهُ اللهُ بِالعِلْمِ: مگر کسی که خدا با معرفت، دانایی، علم و دانش به او حیات معنوی بخشیده است. فقط اینان هستند که در این شرایط، با معرفت عمیق دینی محفوظ می‌مانند و دینشان حفظ می‌شود؛ و بقیه در این فتنه‌ها دینشان را می‌بازند. ▪️در حدیث دیگری که آن هم در نهج‌الفصاحه نقل شده، حضرت رسول صلّی‌ الله‌ علیه‌ و‌ آله‌ و سلّم می‌فرمایند: بادِرُوا بِالاَعْمالِ: زود دست‌به‌کار شوید و فرصت اقدام را از دست ندهید. از این فرمایش حضرت روشن می‌شود که در جامعۀ ما، سستی ما بود که سبب شد جامعه مستعدّ انحراف، فریب خوردن، کنار گذاردن حجاب، توهین به مقدّسات دینی و پشت کردن به ارزش‌های ملّی شود. ما کاری که می‌باید انجام می‌دادیم را انجام ندادیم. ما که وظیفه داشتیم در جهت گسترش آگاهی و ایجاد بصیرت و معرفت تلاش کنیم، غافل شدیم و به دنبال رفاه، منافع مادّی، پست، مقام، پول و ثروت‌ اندوزی، به دنبال باندبازی‌ها، اختلاس‌ها، سوءاستفاده‌ها، رانت‌خواری‌ها، فامیل‌بازی‌ها، تبعیض‌ها و ضعیف‌کشی‌ها و امثال اینها رفتیم. ما بیکار نشستیم؛ سرمان به چیزهای دیگر گرم شد که جوان‌های ما در اثر ناآگاهی، فریب مکر و خدعه‌های دشمن را خوردند. ▪️حضرت فرمودند: بادِرُوا بِالاَعْمالِ: مبادرت کنید به اعمال. مقصود از این اعمال، این نیست که شتابان بروید نماز بخوانید و روزه بگیرید. این اعمال، اعمالی است که مبادرت به آنها می‌تواند سبب ایستادگی در برابر فتنه‌ها باشد و زمینه را برای ناکامی فتنه فراهم کند؛ می‌تواند کاری کند که فتنه‌ها جا نیفتند، اثر نکنند و برنامه‌ریزان فتنه‌ها نتوانند از مردم برای خودشان سیاهی‌لشکر فراهم کنند. ادامه دارد…. @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ◾️فتنه‌های آخرالزمان در آینه روایات (۳) تاریخ ١٤٠١/٩/٣ استاد مهدی طیّب - ◾️ ▪️حضرت در ادامه فرمودند: فِتَناً كَقِطَعِ اللَّيْلِ المُظْلِمِ: فتنه‌هایی در پیش است مثل پاره‌های شب ظلمانی. این قدر فضا تاریک می‌شود. این قدر تشخیص حقّ و باطل دشوار می‌شود. وقتی تاریکی مطلق حاکم است، سفید از سیاه قابل تمیز نیست. حضرت فرمودند آگاه باشید! دست به تلاش بزنید! بیکار ننشینید! پیشاروی شما چنین خطری است. ▪️يُصْبِحُ الرَّجُلُ مُؤْمِنًا وَ يُمْسِي كافِراً: در آن شرایط، انسان صبح می‌کند در حالیکه مؤمن است و آن روز او به عصر منتهی می‌شود در حالیکه دینش را از دست داده و کافر شده است. أَوْ يُمْسِي مُؤْمِنًا وَ يُصْبِحُ كافِرًا: یا عصرهنگام، مؤمن است و صبح در حالی چشم از خواب می‌گشاید و روز را آغاز می‌کند، که دینش را در شب باخته و کافر شده است. چنین فتنه‌هایی در پیش است. ▪️يَبِيعُ دِينَهُ بعَرَضٍ مِنَ الدُّنْيا قَلِيلٍ: مردم دین خود را به بهای اندکی از دنیا می‌فروشند و بازار دین‌فروشی پر رونق می‌شود. قیمت دین بسیار تنزّل می‌کند. مردم به اندک امتیاز و امکان مادّی و دنیوی، به اندک هوس تأمين شدنی، به اندک خشم اِعمال‌شدنی و ... به‌راحتی دینشان را می‌بازند و از دست می‌دهند. ▪️در کتاب وسائل‌الشّیعه حدیث دیگری در این زمینه از امام رضا علیه‌السّلام وجود دارد؛ که آن حضرت فرمودند: اِنَّ مِمَّن يَنتَحِلُ مَوَدَّتَنا اَهْلَ البَيْتِ مَن هُوَ اَشَدُّ فِتْنَةً عَلي شِيعَتِنا مِنَ الدَّجّالِ: در میان دوستداران، محبّان و شیعیان ما اهل‌بیت، کسی هست که ضرر، خطر، فتنه‌آفرینی و نقشش در ایجاد انحراف، برای شیعیان ما از دجّال بیشتر است. یعنی ظاهراً شیعه است؛ امّا چنان فتنه‌انگیز است که فتنۀ او از دجّال هم بیشتر است. این سخن خیلی سنگین است. ▪️فَقُلْتُ بِماذا؟ راوی حدیث می‌گوید از حضرت رضا علیه‌السّلام سؤال کردم چطور می‌شود که دوست شما اهل‌بیت، خطرش برای شیعیان، از دجّال هم بیشتر باشد؟! قالَ بِمُوالاةِ اَعْدائِنا وَ مُعاداةِ اَوْلِيائِنا: حضرت فرمودند کسی که خطرش برای شیعیان ما از دجّال بیشتر است، ریشۀ خطرش این است که دشمنان ما را دوست می‌دارد و نسبت به دوستان ما دشمنی می‌ورزد. به تعبیر امروزی، دل به اسرائیل می‌سپرد؛ دل به رئیس‌جمهور امریکا و پادشاه انگلیس می‌بندد؛ ولی نسبت به دوستان ما عداوت و کینه دارد. فرمودند این شخص، چنین فتنه‌ای را با ترویج محبوبیّت برای دشمنان ما اهل‌بیت و ایجاد کینه نسبت به دوستان ما ایجاد می‌کند. ▪️سپس حضرت فرمودند: اِنَّهُ اِذا كانَ كَذَلِكَ اِخْتَلَطَ الحَقُّ بِالباطِلِ: این جریان خطرناکِ فتنه‌آفرین و سر به دشمن ما اهل‌بیت سپرده و کینۀ دوستان ما اهل‌بیت را در دل نهفته، وقتی چنین فتنه‌ای را ایجاد کرد، حقّ و باطل باهم آمیخته می‌شود و دیگر تشخیص حقّ و باطل دشوار می‌گردد وَ اشْتَبَهَ الاَمْرُ: امر مشتبه می‌شود. مردم می‌گویند به‌راستی حق با کیست؟ اینها حق می‌گویند، یا آنها؟ این طرفی‌ها در مسیر صلاح، صدق، منفعت عمومی و خدمت به جامعه‌اند یا آن طرفی‌ها؟ امر مشتبه می‌شود و در این بین، بسیاری افراد مردّد می‌شوند. ▪️فَلَمْ يُعْرَفْ مُؤمِنٌ مِن مُنافِقٍ: در این فتنه‌ها شرایط به گونه‌ای آشفته می‌شود که مؤمن از منافق قابل تمیز نیست. فرمودند جریانی به میدان می‌آید که به مصداق امروزیش غرب‌گراست، غرب‌زده است، دل به دشمن داده است، رهبری و خط‌دهی را به دشمن ما اهل‌بیت سپرده است، اندیشه‌ش را در اختیار آن‌ها قرار داده و توان و تلاشش را در خدمت آن‌ها نهاده است؛ و از جانب دیگر، اهل‌بیت علیهم‌السّلام و دوستان آنها را دشمن می‌دارد. دیدید در این رسانه‌ها چه کردند! در همین تلویزیون‌های سعودی‌ ساخته و بریتانیا پرداخته و امثال اینها، بی‌پرده و به‌صراحت، چه جسارت‌هایی نسبت به خدای متعال، پیغمبراکرم و ائمّۀ هدی علیهم‌السّلام روا داشتند! در همین فضای مجازی، چه جسارت‌ها و اهانت‌هایی به بزرگ‌ترین مقدّسات، به خدای متعال، به پیامبراکرم و ائمّۀ هدی علیهم‌السّلام، به همۀ انبیاء و به قرآن کریم کردند! ▪️شرایط اینگونه می‌شود و دیگر، مؤمن از منافق قابل تمیز نیست. ظاهراً آیت‌الله است، ظاهراً مذهبی است، ظاهراً مؤلّف اندیشه‌های دینی و امثال اینهاست؛ امّا در پشت پرده، خدا می‌داند او کیست! حضرت فرمودند اینان خطرشان از دجّال برای شیعیان ما بیشتر است. ادامه دارد…. @mohamad_hosein_tabatabaei
‍ ◾️فتنه‌های آخرالزمان در آینه روایات (۴) تاریخ ١٤٠١/٩/٣- استاد مهدی طیّب - ◾️ ▪️حدیث دیگری است که قبلاً در مباحث عاشورایی نقل کرده‌ام. در آن حدیث، دربارۀ علمای فاسد فرموده‌اند: هُم اَضَرُّ عَلي شِيعَتِنا مِن جَيْشِ يَزِيدِ بنِ مُعاوِیَةَ عَلَي الحُسَيْن عَلَيْهِ السّلامُ: آنها ضررشان برای شیعیان ما از ضرر لشکر یزیدبن‌معاویه برای امام حسین علیه‌السّلام بیشتر است؛ یعنی تصوّر نکنیم فقط فلان فرد فوکل کراواتی سلبریتی می‌تواند چنین نقشی داشته باشد؛ خیر! افراد با عبا و عمامه هم می‌توانند مصداق این حدیث باشند. ▪️حدیث دیگری است از امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام که یک مصداق کاملاً ملموس امروزی را به نمایش می‌گذارد. حضرت فرمودند: يَظهَرُ فِي آخِرِ الزَّمانِ وَ اقْتِرابِ السّاعَةِ وَ هُوَ شَرُّ الاَزْمِنَةِ: در آخرالزّمان و در نزدیکی‌های ساعت، که بدترین زمان‌هاست، (این ساعت به یک لحاظ، ظهور، به یک لحاظ، رجعت و به یک لحاظ، قیامت است.) يَظْهَرُ نِسْوَةٌ كاشِفاتٌ عارِياتٌ مُتَبَرِّجاتٌ مِنَ الدِّینِ: در آخرالزّمان که بدترین زمان‌هاست، زنانی ظهور می‌کنند که کشف حجاب کرده‌اند و پوشش و جامه را کنار گذاشته‌اند. ظاهراً لباس بر تن دارند؛ امّا جامه‌شان بدتر از هر عریانی است. (در حدیث دیگری از آن زنان تعبیر شده است به کاسِیاتٌ عارِیاتٌ) یعنی جریان بی‌حجابی، تبرّج، خودنمایی، جریان دام شهوانی پهن کردن و طعمۀ شهوات شهوت‌پرستان شدن، توسّط زنانی که از دین بیرون زده‌اند و دیگر کاری به کار دین ندارند، ظاهر می‌شود؛ داخِلاتٌ فِی الفِتَنِ: زنانی که داخل جریان فتنه شده‌اند. مائِلاتٌ اِلَی الشَّهَواتِ: زنانی که تمایلات شهوانی دارند. به تعبیر امروزی، اصلاً به دنبال مبارزات سیاسی، احقاق حقوق ملّی و نقد و اعتراض به خلاف‌کاری‌های حاکمیّت نیستند؛ اینان به دنبال تمایلات شهوانی خودشان هستند. من شرم می‌کنم که بگویم برخی از همین پسر و دخترها، سر شب در خیابان‌ها و کوچه‌ها آشوب‌آفرینی می‌کنند و بعد از آن، تا صبح را هم با هم دیگر خدا می‌داند که چگونه می‌گذرانند. البته این مسأله به هیچ‌وجه عمومیّت ندارد؛ ولی به‌هرحال مصادیق این مائِلاتٌ اِلَی الشَّهَواتِ در بین آنها وجود دارد؛ یعنی به دنبال هوس‌ها و شهوات و تمایلات نفسانیشان هستند. مُسْرِعاتٌ اِلَي المُحَرَّماتِ: آن زن‌ها در ارتکاب حرام‌ها از هم سبقت می‌گیرند و با شتاب هرچه بیشتر در پی بی‌بند و باری‌ها، حرمت‌شکنی‌ها، بی‌حیایی‌ها و جسارت نسبت به ارزش‌ها، قواعد و نظامات الهی و دینی هستند. سپس حضرت فرمودند: فِی جَهَنَّمَ خالِداتٌ: آن زنان، جاودانه در دوزخ جای خواهند داشت. ▪️به‌هرحال این چیزی است که روایات، از فتنه‌های آخرالزّمان می‌گوید. اینها را گفته‌اند برای اینکه چشم حق‌بین ما باز شود و در نتیجه، هم خودمان فریب نخوریم و هم با ادای مسؤولیّتی که بر دوش داریم، مانع فریب خوردن دیگران شویم. به پیروی از فرمایش پیغمبراکرم صلّی‌ الله‌ علیه‌ و‌ آله‌ و سلّم که فرمودند: بادِرُوا بِالاَعْمالِ، بیکار ننشینیم. دشمن با نهایت توان دارد تلاش می‌کند، آن‌وقت دوستان اهل‌بیت علیهم‌السّلام بیکار لَم بدهند و تمام هنرشان این باشد که مترصّد باشند فلان پیام‌رسان چه خبر یا پستی منتشر کرده است؟! خیر! تک‌تک ما مسؤولیم. ▪️در حدیث دیگری که به‌عنوان ختم سخن بیان می‌کنم، بعد از اینکه فتنه‌های آخرالزّمان توضیح داده می‌شود، پیغمبر اکرم صلّی‌ الله‌ علیه‌ و‌آله‌ و سلّم از جبرئیل می‌پرسند: در این شرایط، تکلیف چیست؟ راه نجات چیست؟ جبرئیل به رسول‌الله عرض می‌کند: راه نجات، قرآن است و ماجراهای انبیاء که در قرآن آمده است. این بسیار جالب است. یعنی اگر آیات قرآن را بخوانیم و در ماجراهای بنی‌اسرائیل و دیگر اقوامی که قرآن نقل کرده، تأمّل کنیم، درمی‌یابیم که چه عبرت‌های عجیبی می‌توان از آنها گرفت و چه فهم درست و شفّافی از حوادث روز جامعه برای ما به ارمغان می‌آورد! امیدواریم از این رهنمود استفاده کنیم. در ماجراهای انبیاء که در قرآن آمده، عمیقاً تأمّل کنیم؛ مثل یک داستان، به‌سادگی از آنها عبور نکنیم. واژه واژۀ آیاتی که راجع‌به ماجراهای انبیاء است، نکته‌های عمیقی دارد که با تأمّل در آنها می‌توان به بسیاری از حقایق پی برد. ادامه دارد…. @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات 60-42 آل عمران ، قسمت چهارم بخش اول ● منظور از ((رفع عيسى به سوى خدا)) و ((تطهير او از كافران )) و از آنجائى كه در آيه شريفه كلمه ((رافعك )) مقيد به قيد ((الى )) شده معلوم مى شود كه منظور از اين رفع ، رفع معنوى است نه رفع صورى و جسمى ، چون خداى تعالى در مكانى بلند قرار نگرفته تا عيسى (عليه السلام ) را به طرف خود بالا ببرد، او مكانى از سنخ مكانهاى جسمانى كه اجسام و جسمانيات در آن قرار مى گيرند ندارد، به همين جهت دورى و نزديكى نسبت به خداى تعالى هم دورى و نزديكى مكانى نيست ، پس تعبير مذكور نظير تعبيرى است كه در آخر همين آيه آورده و فرموده : ((ثم الى مرجعكم ...))، مخصوصا اگر منظور از توفى قبض روح باشد كه خيلى روشن خواهد بود كه منظور از رفع ، رفع معنوى است يعنى ترفيع درجه و تقرب به خداى سبحان ، نظير تعبيرى كه قرآن كريم درباره شهدا يعنى كشته شدگان در راه او آورده و فرموده : ((احياء عند ربهم يرزقون ))، كه منظور از كلمه ((عند)) ظرف مكانى نيست ، بلكه تقرب معنوى است و باز نظير تعبيرى كه در سوره مريم در شأن ادريس (عليه السلام ) آورده فرموده : ((و رفعناه مكنا عليا))، كه منظور از مكان در آن جمله مكانت و منزلت است ، نه مكان مادى . و چه بسا گفته باشند كه مراد از ((رفع عيسى (عليه السلام ) به سوى خدا بالا بردن روح و جسم عيساى زنده به آسمان است )) چون از ظاهر قرآن شريف بر مى آيد كه خداى تعالى عيسى (عليه السلام ) را در حالى كه زنده بود به آسمان مادى و جسمانى بالا برده و مقام قرب خداى سبحان و محل نزول بركات و مسكن ملائكه مكرم هم همين آسمان مادى است و شايد در آينده ان شاء اللّه موفق شويم بحثى پيرامون معناى آسمان ايراد كنيم . در آيه شريفه اول ((توفى )) آنگاه ((رفع )) و سپس ((تطهير از كافران )) ذكر شده و تطهير از كافران را فرع و تابع رفع قرار داده و اين مى رساند كه منظور از تطهير هم تطهير معنوى است نه ظاهرى ، چون گفتيم منظور از ((رفع )) رفع معنوى است ، پس تطهير عيسى دوريش ‍ از كفار و مصونيتش از معاشرت با ايشان و افتادنش در جامعه آلوده به قذارت كفر و جحود است . وَ جَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوك فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلى يَوْمِ الْقِيَمَةِ اين قسمت از آيه وعده اى است از خداى تعالى به عيسى (عليه السلام ) كه به زودى پيروانش بر مخالفين كافر به نبوتش ، تفوق پيدا مى كنند و اين تفوقشان تا روز قيامت دوام مى يابد و اگر اين طايفه متفوق را به وصف ((آنهائى كه تو را پيروى مى كنند)) ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 327 و طايفه ديگر را به وصف ((آنهائى كه كافر شدند)) توصيف نموده با اينكه مى توانست نام طايفه را ببرد مثلا بفرمايد: بنى اسرائيل يا يهوديانى كه به شريعت موسى (عليه السلام ) گرويده بودند و يا عنوانى ديگر، براى آن بود كه بفهماند اگر طايفه اول تفوق پيدا مى كنند براى اين است كه پيرو حقند و اگر طايفه دوم زير دست قرار مى گيرند به خاطر اين است كه منكر حق بودند، پس اين نكته هم روشن مى شود كه مراد از ((اتباع )) در آيه شريفه پيروى حق است ، اتباعى است كه مرضى خداى سبحان است ، پس عبارت كسانى كه تو را پيروى مى كنند تنها صادق بر افرادى از نصارا است كه تا قبل از ظهور اسلام و نسخ شدن دين عيسى (عليه السلام ) بر نصرانيت استوار بوده اند و نيز بر افرادى از مسلمانان است كه بعد از ظهور اسلام در پيروى از اسلام استقامت كردند و مى كنند، چون پيروى از اسلام هم پيروى از حق و در نتيجه پيروى از مسيح (عليه السلام ) است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
▪️ابن ترکه در انتهای قواعد توحید گوید : " تمامی علوم در ما موجودند ، لیکن به علت وجود حجابهایی که مانع ظهور آنها هستند ، آن علوم ظاهر نشوند. مخفی نماند که ظهور آنها گاهی به واسطه ی حرکات لطیف فکری روحانی و بعد از مسلط نمودن قوه قدسیّه ، بر دو قوه ی وهمیه و متخیلیه ‌و سایر قوای جسمانی و با تهذیب اخلاق و آراستن نفس به اخلاق حسنه میسّر است، و گاهی به واسطه ی تسکین متخیّله و متوهمه و لجام زدن به آن دو ، و بازداشتن شان از حرکات مضطرب و مشوش ، و بعد از تسخیر قوای جسمانی ، با تزکیه و تصفیه است. و هر دو طریق نزد اکثر محققان و صاحب نظران و اصحاب مجاهده حق است." ◾️رساله ی لقاء الله/ص۲۰۸ استاد علامه حسن زاده ی آملی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️..بدون هیچ دغدغه و وسواس ، حضرت فاطمه دختر پیغمبر (صلی الله علیه وآله) دارای عصمت بوده است،علمای بزرگی مثل شیخ مفید و علم الهدی سید مرتضی به آیات و روایات نصّ بر عصمت آن جناب فرمودند و حق با آنان است، و شخص مکابر سخت محکوم و مغلوب است. ▪️آن جناب صلوات الله علیها گوهری قدسی در تعیّن و صورت انسی بوده است، پس آن حضرت انسیه حوراء و عصمت کبرای الهی است. و حقیقت عصمت نیرویی نوری و ملکوتی است که دارند ه اش را از هرچه که موجب عیب و زشتی انسان است – از قبیل پلیدی گناهان و آلودگیها و سهو و نسیان و دیگر رذائل نفسانی – عاصم و حافظ است. و آن کسی که صاحب عصمت است از لغزش در تلقّی وحی و دیگر القائات سبّوحی آنسویی مصون است ، و در جمیع شئون عبادی و خَلقی و خُلقی و روحانی و جز آنها از اول امر محفوظ است. ▪️خدای سبحان درباره یحیی پیغمبر فرمود: ما او را در حالی که کودک بود حکم داده ایم. پس بدان که عترت رسول الله ، یعنی اهل بیت قریب آن بزرگوار- که حضرت فاطمه (سلام الله علیها) هم از آنان است- معصوم اند چنان که جناب وصی امام علی (علیه السلام) در نهج البلاغه فرموده است: چگونه حیران و سرگردانید و حال این که عترت پیغمبر شما که ازمه ی حق و اعلام دین و السنه صدق اند در میان شمایند؟ پس ایشان را به نیکوترین منازل قرآن فرود آورید، و مانند شتران تشنه که به آبشخور وارد می شوند به ایشان وارد شوید. ◾️شرح فصّ حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة استاد علامه حسن زاده آملی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
آیات60-42 آل عمران، قسمت چهارم بخش دوم ● مراد از تفوق پيروان عيسى (علیه السلام ) بر كافران تا روز قيامت و بنابراين مراد از ((تفوق )) هم تفوق در قدرت مادى و سلطنت و سيطره نيست ، بلكه تفوق در حجت و منطق است ، پس حاصل معناى جمله چنين است : پيروان تو چه از نصارا و چه از مسلمانان به زودى حجتشان بر حجت كافران يهودى تو تفوق پيدا مى كند و اين تفوق تا روز قيامت ادامه دارد، اين آن معنائى است كه بعضى از مفسرين براى آيه كرده اند. ولى آنچه به نظر من مى رسد اين است كه آيه شريفه نه لفظش با اين تفسير مى سازد و نه معنايش ، براى اينكه ظاهر عبارت : ((انى متوفيك و رافعك الى ، و مطهرك من الذين كفروا و جاعل الذين اتبعوك ...)) اين است كه مى خواهد از آينده خبر دهد و بفرمايد: به زودى و بعد از اين سخن توفى و رفع و تطهير و جعل تحقق مى يابد، علاوه بر اينكه جمله : ((و جاعل الذين اتبعوك ...)) وعده خوشحال كننده و بشارت است و چنين وعده اى بايد در آينده تحقق يابد و ما مى دانيم كه هيچ حجتى براى پيروان عيسى (عليه السلام ) حجت نيست مگر آنكه براى خود آن جناب هم حجت است و اين حجت همان است كه خداى تعالى در ضمن آيات بشارت يعنى بشارت به مريم ذكر كرده و حجت هائى است كه هم در زمان حضور عيسى (عليه السلام ) تفوق داشته و هم بعد از به آسمان رفتنش ، بلكه در زمان حضورش قاطع تر بوده و در قطع عذر كفار و ريشه كن ساختن ريشه خصومتشان نافذتر و در رفع شبهه آنان روشن تر بوده است ، با اين حال چه معنا دارد كه بفرمايد در آينده حجت پيروان تو بر حجت مخالفان تفوق مى يابد؟ از اين گذشته چه معنا دارد كه اين تفوق و غلبه را با جمله : ((الى يوم القيمه )) مقيد سازد با اينكه حجت در غالب بودنش قيد نمى پذيرد، و روز نمى شناسد، از اين هم كه بگذريم تفوق يك حجت بر حجت ديگر، ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 328 منحصر به آخرين روز دنيا نيست بلكه در عالم قيامت هم به حال خود باقى است ، همچنان كه از آياتى كه از احتجاج هاى روز قيامت خبر مى دهد اين معنا به چشم مى خورد. 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
▪️أما علوم الآخرة، فلا تحصل الا برفض محبة الدنیا عن القلب و مجانبة الهوی، و لاتدرس الا فی مدرسة التقوی؛ کما قال الله: «واتقوا الله و یعلمکم الله»، فجعل العلم میراث التقوی. ▪️اما دانش‌های اخروی [که از توحید و معاد گزارش می‌کنند] جز با راندن محبت دنیا از دل و دوری از خواهش‌ها به‌دست‌ نمی‌آید. و جز در مدرسه پروا آموخته نمی‌شود؛ چنان‌که خداوند فرمود: «از خدا پروا کنید تا شما را بیاموزد» و دانش را دنباله پروا قرار داد. : ▪️"تقوی" را گاه به "پرهیز" ترجمه می‌کنند که شایسته نیست؛ زیرا خدا، این کمال نامتناهی، چیزی نیست که از او پرهیز کرد. اما "پروا" برگردان بهتری برای واژه "تقوی" است؛ زیرا به گونه‌ای مراقبه و توجه در رویارویی با کمال مطلق، اشاره دارد. ◾️ (ایقاظ النائمین)◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️روایت از امیرالمؤمنین علیه السلام است که فرمود : اگر جان همّت داشته باشد کار برای بدن دشوار نمی شود اگر بدن تنبلی می کند و تن به آسایش و کسالت و عذر بهانه دچار است و خودش را به این امور وادار می‌کند به خاطر آن است که روح نشاط ندارد و قوی و سنگین نیست و الّا اگر روح قوی شود بدن چابک می گردد و نشاط پیدا می کند. این تن مردگی اثر دل مردگی است. ▪️یکی از اویس قرنی پرسید : چگونه چنین طاقتی داری که شب های به این درازی در یک حال می گذرانی؟ گفت : کجاست شب دراز ؟ کاش از ازل تا ابد یک شب می بود تا من به یک سجود آن را به آخر می رسانیدم و در آن ناله های زار و گریه های بی شمار می کردم. به نیم شب که همه مست خواب خوش باشند من و خیال تو و گریه های درد آلود ▪️جناب امام صادق علیه السلام فرمود که انسان مطابق نیّتش محشور می شود. آن خوبان که مخلّد در بهشتند به خاطر آن است که نیّت آنان این بود که اگر در دنیا مخلّد بودند عبودیت و بندگی می کردند و این عبودیت جاودانه بود ؛ و آن بَدان نیز اگر مخلّد در این دنیا بودند به هرزگی مشغول می شدند. حرف خیلی سنگین و شریف است . ▪️آری ! اویس در پاسخ می گوید ای کاش از طلیعه ی آفرینش تا قیامت یک شب دراز بود و من این شب را به یک سجده به سر می بردم. این یک جور لذت و ابتهاج و یافتن است. این به گفت و شنود و اینها نیست ، آن شهود است و به یافتن و چشیدن امکان‌پذیر می‌شود. شب عاشقان بی دل چه شب دراز باشد تو در آی که ز اول شب در صبح باز باشد ◾️دروس شرح اشارات و تنبیهات/نمط نهم _ ص۲۰۰ استاد علامه حسن زاده ی آملی◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️سال چون مى‌گذرد يک شب يلدا دارد ▪️يار من بين كه به يک ماه دو يلدا دارد ▪️شب يلدا نخستين شب ماه دى است كه شب اوّل چلّه بزرگ زمستان است و درازترين شب سال است؛ و مراد از يك ماه، چهره يار؛ و از دو يلدا دو زلف سياه درازش مى‌باشد. ◾️علامه حسن زاده آملی قدس سره هزارویک کلمه، کلمه ۸۵۱◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
▪️پایان بزرگ‌ترین شب سال، پایان بزرگ‌ترین تاریکی است. ▪️و ایرانیان باستان که جویای نور و روشنایی بودند، بسی زیرکانه، آغاز این نورگستری را جشن می‌گرفتند. @mohamad_hosein_tabatabaei