eitaa logo
محمد قریشی_شاعر
388 دنبال‌کننده
76 عکس
22 ویدیو
11 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
پروا کند از باده کشان زاهد عاقل چون کودک نادان که از استاد گریزد
بیتی نغز از گفتی اندر خواب بینی بعد از این روی مرا ماه من، در چشم عاشق آب هست و خواب نیست رهی در مصرع دوم علاوه بر این که بی‌خوابی و گریه‌های خود را به اطلاع معشوق می‌رساند در لایه ی دوم شعر با استفاده از واژه‌های "ماه" و "آب" تصویر افتادن ماه در آب را تداعی می‌کند و رندانه ادعای معشوق خود را رد می‌کند و می‌گوید که بعد از این نیز تو را خواهم دید. چرا که عکس ماه خواهی نخواهی در آب خواهد افتاد. https://eitaa.com/mohamadghorayshi/174
طی نگشته روزگار کودکی، پیری رسید از کتاب عمر ما فصل شباب افتاده است
فقیر کوری با گیتی‌آفرین می‌گفت که ای ز وصف تو الکن زبان تحسینم به نعمتی که مرا داده‌ای هزاران شکر که من نه درخور لطف و عطای چندینم خسی گرفت گریبان کور و با وی گفت که تا جواب نگویی ز پای ننشینم من ار سپاس جهان‌آفرین کنم نه شگفت که تیزبین و قوی‌پنجه‌تر ز شاهینم ولی تو کوری و ناتندرست و حاجتمند نه چون منی که خداوند جاه و تمکینم چه نعمتی است ترا تا به شکر آن کوشی؟ به حیرت اندر از کار چون تو مسکینم بگفت کور کزین به چه نعمتی خواهی؟ که روی چون تو فرومایه‌ای نمی‌بینم https://eitaa.com/mohamadghorayshi/209
سراینده‌ای پیش داننده‌ای فغان کرد از جور خونخواره دزد که از نظم و نثرم دو گنجینه بود ربود از سرایم ستمکاره دزد بنالید مسکین: که بیچاره من بخندید دانا: که بیچاره دزد https://eitaa.com/mohamadghorayshi/211
خموش باش گرت پند می‌هد عاقل جواب مردم دیوانه را نباید داد.
عمری از جور چرخ مینارنگ رنجه بودم، ز رنج بیماری یافت آیینه وجودم زنگ از جفای سپهر زنگاری تار شد دیدگان روشن‌بین زرد شد، چهرگان گلناری همچو موشی نحیف گشت و نزار تن فربه چو گاو پرواری آزمودم همه طبیبان را در شفاخانه‌های بهداری کار آن جمله و طبابتشان کار بوزینه بود و نجاری نه حکیمی، خبر ز حکمت داشت نه پرستاری، از پرستاری پیش بیطار رفتم آخر کار چاره‌ای خواستم ز ناچاری وآن شفابخش دام و دد، بگرفت دستم و رستم از گرفتاری بی‌تأمل علاج دردم کرد تن ز غم رست و من ز غمخواری طرفه بین، کز طبیبم آن نرسید که ز دانای فن بیطاری یا من از خیل چارپایانم یا طبیبان از هنر عاری https://eitaa.com/mohamadghorayshi/215