یه پیرمرد از اون مشتیا برام تعریف میکرد: رسم بازاریای قدیم بر این بود که اول صبح وقتی دکان را باز میکردند، کرسی کوچکی را بیرون مغازه می گذاشتند اولین مشتری که می آمد وقتی جنس به او می فروخت بلافاصله کرسی را به داخل مغازه می آورد (یعنی دشت نمودم )، مشتری دوم که می آمد وقتی جنسی میخواست [ حتی ] اگر خودش آن جنس را داشت نگاه به بیرون می کرد که ببیند کدام‌ مغازه هنوز کرسی اش بیرون است و دشت نکرده، آن وقت اشاره می کرد که برو آن دکان (که کرسی اش بیرون است) جنسی که میخواهی، دارد از او بخر که او هم دشت اول را کرده باشد. و بدین شکل هوای هم دیگر را داشتند... و اینگونه جوانمردی و انصاف می چرخید و می چرخید ... وسط زندگی ها محله ها خیابونا کوچه ها خونه ها سفره ها قلب ها و ... @mohamadhasanbayatloo

میگن جای گیاهِ بامبو رو که عوض کنی ، دیگه رشد نمیکنه؛ پژمرده میشه یا به تعبیری قهر میکنه. میدونی چرا؟ چون ریشه‌ش رو همونجا، جا میذاره... دل آدمیزاد که دیگه کمتر از گیاه نیست گاهی ریشه‌ش جا میمونه در جایی... در نگاهی، دلی، لبخندی، بوسه‌ای... 🖇پ‌.ن بی‌عشق بوی‌ مرگ جهان را گرفته‌است باید برای هر نفس خود بهانه داشت #محمدحسن_بیات‌_لو @mohamadhasanbayatloo

آنچه که از عمرت باقی مانده را، دریاب! و نگو فردا و پس فردا...؛ زیرا بسیار آدم ها بودند که پیش از تو سرگرم آرزوها و امروز و فردا کردن‌ها گشتند، و گرفتار مرگ شدند و غفلت زده مردند...! اول‌ روانشناس‌عالم‌: علی علیه‌السلام الکافی،ج ۲،ص۱۳۶ @mohamadhasanbayatloo

بسم نورالله فی السماوات و الارضین می آید استجابت اگر پیشواز تو فخر خداست محفل راز و نیاز تو محراب خانه نور علی نور می‌شود از جانماز و وصله ی چادر نماز تو فهم بشر به ساحت درکت نمیرسد پنهان شده به دست خداوند راز تو این آن حقیقتیست که کتمان نمیشود غیر از علی نبوده کسی هم‌ تراز تو ای ساده زیستی تو تدریس بندگی ای شوکت بهشت گلیم جهاز تو نامت سلام داشت قیامت قیام داشت زنده است آن شهادت تاریخ‌ ساز تو محشر که اختیار شفاعت به‌دست توست داریم ما امید به برگ جواز تو #محمدحسن_بیات‌_لو @mohamadhasanbayatloo

#غزل_آیینی #فاطمیه ای که خیال رفتن ازاین خانه داری بعد تو زینب می نماید خانه داری نه سال با تو زندگی چیز کمی نیست بعد تو من می مانم و دل بی قراری بعد تو من میمانم و یک شهر دشمن اصلاً تو جای من خودت طاقت می‌آری از گریه های هر شبت خرده گرفتند حتی درون  خانه ات  بی اختیاری چشم تماشای تو را حتی ندارند با اینکه تو با هیچکس کاری نداری پهلوی مجروحت شده باعث که شبها تا صبح  بین  بسترت  لاله  بکاری دیگر خبر  دارند  حتی بچه هایت با پلک های خسته‌ات شب زنده‌داری پا  می‌شوی با زحمت  بسیار اما دیدم که دستت را به پهلو میگذاری شد کار من زانو بغل کردن ولی تو کاری نداری جز همین لحظه شماری بعد تو زینب می نماید خانه داری ای آنکه میل رفتن از این خانه داری #محمدحسن_بیات‌_لو @mohamadhasanbayatloo

#حضرت_زهرا #غزل_آیینی اصل و فرع آفرینش درخور ذاتش نبود هیچکس شایسته‌ی درک مقاماتش نبود ذکر یا‌فاطر همان آیینه‌ی یافاطمه است جوهر فهم بشر یارای اثباتش نبود سوره‌ی کوثر برابر با تمام سوره‌هاست فرصتی اما برای شرح آیاتش نبود بانی عالم کجا و زندگی بر روی خاک؟ عالم خاکی که در سطح ملاقاتش نبود عرش‌لبریزِ سکوت و سرد از تسبیح‌بود گوشه‌ی خانه اگر سوز مناجاتش نبود او دعایش‌ شامل‌ همسایه‌ها هم‌ شد‌ ولی در مدینه هیچ کس فکر مراعاتش نبود زخم‌هایش ترجمان بی‌کسی مرتضاست غصه‌های مادر از درد جراحاتش نبود روضه‌سنگین‌میشود با واژه‌های‌ روضه‌اش کاش‌حرف‌ازکوچه‌ و میخ‌در و آتش‌نبود #محمدحسن_بیات‌_لو @mohamadhasanbayatloo

يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَك مدینه بود و ستم بود و ظلم و آزارش مدینه بود و غم و غصه های بسیارش مدینه بود و بلا بود و درد بود و عزا مدینه بود و سکوت و غروب غمبارش مدینه بود و پر از تیرگی کُفر و نفاق و غربتی که شده هر دلی گرفتارش مدینه بود ولی از تمام مردم آن کسی نکرد مراعات حال بیمارش مدینه بود و چهل تن هجوم آوردند به یک‌ نفر که نشد هیچکس طرفدارش مدینه بود و در خانه ای پر از هیزم دری‌ که سرخ شد از هرم شعله مسمارش نمیشود به زبان هم بیاورم؛ چه کنم؟ مصیبتی که خدا هم شده عزادارش دم غروب -در آن کوچه- آه از سیلی که آب شد دل سنگی سخت دیوارش میان کوچه چگونه؟چه شد؟ نمیگویم تو خود حدیث مفصل بخوان ز آثارش #محمدحسن_بیات‌_لو @mohamadhasanbayatloo

یا زهرا 💔 @mohamadhasanbayatloo

#حضرت_زهرا #مرثیه باور نمی کنم که تو بی بال و پر شدی خسته‌شدی شکسته‌شدی مختصرشدی شرمنده ام به‌خاطر من زخم خورده‌ای روزی که در مقابل دشمن سپر شدی افتادی از نفس – نفست بند آمده افتاده ای به بسترِ غم ،محتضر شدی هیزم به دست های مدینه که آمدند مجروحِ دودِ آتش و زخمیِ در شدی آتش زبانه می زد و در نیمه باز بود فهمیدم از صدا زدنت؛ بی پسر شدی این شهر چشم دیدن ما را نداشتند از چشم‌های شور مدینه نظر شدی همسایه ها رعایت حالت نمی کنند از دست هم محلی خود خونجگر شدی #محمدحسن_بیات‌_لو @mohamadhasanbayatloo

فاطمه جان: در شکسته مرا عاقبت شکستم داد ببین که میخِ در خانه کار دستم داد @mohamadhasanbayatloo

السّلام علیک ِ یا سیّدة الجلیلة الجمیلة عطر بهشت می‌وزد از آستانه‌ات گل می‌طراود از در و دیوار خانه‌ات پنهان شده است قدر تو مانند قبر تو ای بی‌نشانه کیست که دارد نشانه‌ات؟ مردی که از تبسم تو شعر میسرود مبهوت می‌شد از غزل عاشقانه‌ات یکتایی و برای تو همتا فقط علیست سوگند میخورم به خدای یگانه‌ات در کوثر زلال تو تکثیر می‌شویم از دل نرفتنی‌ست غم جاودانه‌ات بانو چگونه میشود از اشک تر نشد وقتی که مرثیه است هوای ترانه‌ات بعد از تو خاک بر سر این روزگار باد آتش گرفته است چرا آشیانه‌ات بعد از تو ، جای خالی تو گریه میکند با اهل خانه‌ی تو گرفته بهانه‌ات صبر علی رسید به‌پایان همینکه خواست تنها میان خاک سپارد شبانه‌ات دست خدا سپرد به دست خدا تو را آری زمین گرفت ز دست زمانه‌ات #محمد‌حسن_بیات‌_لو @mohamadhasanbayatloo

دستی از راه رسید و ... مرثیه خوانی: صابر خراسانی شاعر : محمدحسن بیات لو @mohamadhasanbayatloo

گره انداخت به کار همه دنیا... @mohamadhasanbayatloo

السّلام‌ علیکِ یا سیّدة المظلومة دستی از راه رسید و به رخت جا انداخت پایی از راه رسید و جلویت پا انداخت یکنفر که دلش از بغض علی میجوشید ضربه‌ای زد به در خانه و در را انداخت آتشی را به در خانه ی آب آورد و بین دیوار و در سوخته دعوا انداخت ضربه‌ی پای در و بی ادبی‌های غلاف بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت گره انداخت به کار همه دنیا؛ آن‌که ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت در قیامت جلوی چشم همه می‌اُفتد آنکه در کوچه تورا بین تماشا انداخت #محمدحسن_بیات‌_لو @mohamadhasanbayatloo

آه فاطمه 💔 @mohamadhasanbayatloo

شعرخوانی در برنامه "ام‌ابیها" شبکه قرآن https://telewebion.com/episode/0x53ebe1a #فاطمیه۱۴۰۱ @mohamadhasanbayatloo

نفسی علی زفراتها محبوسة @mohamadhasanbayatloo

السلام علیک یا ام البکاء چشم انتظار میهمان زد زیر گریه مداح: حاج محمود کریمی شاعر: محمدحسن بیات‌لو شب سوم فاطمیه دوم ۱۴۰۱ امامزاده علی اکبر- چیذر @mohamadhasanbayatloo

لطف حامد جان عزیزم همیشه شامل حالم بوده و هست، خداروشکر که هست و دارمش دوست🌈💞 🎋🪴🌱💐🍂 https://www.instagram.com/p/CmylOuAKwyQ/?igshid=YmMyMTA2M2Y= @ahlana

جناب خاقانی در مورد بی اعتباری دنیا ( توی همون قصیده ی معروف ایوان مدائن با مطلع: هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان ایوان مدائن را آیینه ی عبرت دان ) میگه نگاه کن که قدرتمندترین پادشاهان همه شکار خاک شدند: مست است زمین زیرا، خوردست به جای می در کاس ِ سر ِ هرمز ، خون ِ دل نوشِروان ! ولی شاید براتون جالب باشه که بدونید این حرف ریشه در واقعیت داره. واقعا این کار رو می کردند! یعنی پادشاه فاتح، بعد از پیروزی، در جمجمه ی پادشاه مغلوب شراب میریخت و سر می کشید که نشانه ی قدرت و فتح بوده.. به هر حال تاریخ پره از این فاجعه ها.. #خاقانی #شاعری_دیر_آشنا @mohamadhasanbayatloo

دوستان سلام، عرض ارادت و وقت بخیر راستش خیلی وقت بود دلم میخواست این نکته رو عرض کنم ولی هربار یا فراموش میکردم یا به دلائلی منصرف میشدم ؛ یکی از ایرادهای نگارشی که این روزها خیلی زیاد می‌بینم، اینه که از «می‌باشد» به جای «است» استفاده می‌شه. که البته نه تو متون کهن در این معنی استفاده شده، و نه امروز در زبان گفتار به کار می‌بریم. امّا موقع نوشتن اینجوری مینویسیم. چرا آخه؟ چند نمونه که خودم دیدم مثلا: -زمان آزمون ۴۰ دقیقه میباشد. -ارسال آثار از طریق پیامرسان ایتا به شماره زیر میباشد. -امروز مغازه از ساعت ۱۷ باز میباشد. -شهر یزد بزرگترین شهر خشتی جهان میباشد و یا به علت عملیات عمرانی "پل جموری مسدود میباشد" 👆یادآوری به شهرداری محترم👆 چرا فکر می‌کنیم «مسدود می‌باشد» مؤدبانه‌تر است؟ بنویسیم: «بسته است» با ساده نویسی و است مشکلی دارید؟ #نگارش_صحیح #درست_بنویسیم #می باشد❌️ #است ✅️ @mohamadhasanbayatloo

جز سفره ی کرامت مولی الموالی ام حاجت نبرده پیش کسی دست خالی ام ... شعرخوانی #محمدحسن_بیات‌_لو دوشنبه ۲۳ آبان ماه ۱۴۰۱ 🔸حلقه شعر ولایی فرات @foratpoem @mohamadhasanbayatloo

ولادت‌حضرت‌زهرا سلام‌الله‌علیها مبارک 💐💐💐 ای از ازل به عرش خدا تاج فاطمه سیب بهشتی شب معراج فاطمه فردا که اختیارشفاعت به‌دست توست هستند مرد و زن به تو محتاج فاطمه #محمدحسن_بیات‌_لو @mohmadhasanbaytloo

به دستان مادرم که نگاه میکنم ، دوستدارم سالها برای غمی نامشخص گریه کنم #مادر @mohamadhasanbayatloo