eitaa logo
محمدحسن بیات‌لو
815 دنبال‌کننده
116 عکس
74 ویدیو
0 فایل
نوشته‌ها و اشعار #محمدحسن_بیات‌لو @MHbayatloo : ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
مرثیه امام حسن مجتبی سلام الله علیه ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد آه از دردی که قلب مضطرم را زخم کرد آتش این زهر آبی روی آتش بوده است آتشی دیگر دل شعله ورم را زخم کرد روضه‌خوانی میکنم هرروزوشب درخلوتم روضه‌ی سنگین مادر حنجرم را زخم کرد این مصیبت‌نامه را جز من نمیداند کسی دست نامردی رسید و باورم را زخم کرد حوریه حتی نسیمی بر رخش دارد ضرر باد گلبرگ گل پیغمبرم‌ را زخم کرد سال‌ها گریان داغ ضربت یک سیلی ام ضربه‌ای محکم که روی‌مادرم را زخم کرد با شتاب و ناگهانی رد شد از روی سرم این مصیبت بود از پا تا سرم را زخم کرد آنقدر گفتم به جای مادرم من را بزن این تقلا کردنم بال و پرم را زخم کرد عرش هم آنروز از غصه تلاطم کرده بود مادرم درکوچه راه خانه را گم کرده بود @mohamadhasanbayatloo
محمدحسن بیات‌لو
مرثیه امام حسن مجتبی سلام الله علیه #هفت_صفر ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد آه از دردی که قلب مض
1402051705.mp3
27.62M
روضه امام حسن مجتبی ع ماجرای کوچه چشمان ترم را زخم کرد مداح :حاج محمدرضا طاهری شاعر : محمدحسن بیات‌لو @mohamadhasanbayatloo
19.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علیه السلام فرات از عطشت فصل خشکسالی بود تویی که آینه‌ی جان تو زلالی بود چه شد فرات نشد زائر لب خشکت؟ نگاه ملتهبش سال ها سوالی بود کدام چشم لبت را شنید و گریه نکرد؟ چقدر چشمه جوشان در آن حوالی بود چگونه آب نشد از خجالتت خورشید شبی که ماه ز داغ غمت هلالی بود چه دست‌ها که در آن التماس پر می‌شد چه اشک‌ها که به دنبال مشک خالی بود ■ شکست قلب تمام کبوتران حرم پس از عروج تو وقت شکسته‌بالی بود @mohamadhasanbayatloo
شکسته باد دهانی که از تو دم نزند بریده باد زبانی که حرف غم نزند شب زیارتی‌ات زار می‌شود حالم اگر دوباره هوای تو بر سرم نزند کسی که نذر تورا با خلوص هم بزند بساط زندگی‌اش را غمی به هم نزند تمام حاجتم این بود در شب احیاء خدا بدون تو سال مرا رقم نزند عجیب نیست اگر مرده جان تازه گرفت بیار قلب کسی را که در حرم نزند قرار ماست پیاده نجف به کرببلا اگر که وعده‌ی ما را اجل بهم نزند @mohamadhasanbayatloo
هلابیکم یا زوار ابی عبدالله @mohamadhasanbayatloo
یا رحمه الله الواسعه تا بگیرد زندگانی ام صفا گفتم حسین با همه بی بند و باری بارها گفتم حسین دست‌هایم را گرفتی هرکجا خوردم زمین تا نهادم دست خود را روی پا گفتم حسین اشک‌هایم را خریدی،خنده دادی جای آن در میان خنده ها و گریه‌ ها گفتم حسین هرکه با هر نیّتی خوانده تورا دادی جواب گاه با اخلاص و گاهی با ریا گفتم حسین گاه در تنهایی‌ام نام تو را ناله زدم گاه در بزم عزایت بی‌صدا گفتم حسین تا که دیدم نوکرانت یک به یک زائر شدند ناگهان بغضم شکست و بی‌هوا گفتم‌حسین "از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین" اربعین من از وطن تا کربلا گفتم حسین حال میخواهی جواب گریه هایم را نده ابتدا گفتم حسین و انتها گفتم حسین @mohamadhasanbayatloo
همسفر من ز شام آمده‌ام تشنه‌ی یک سلام آمده‌ام با همین چادری که پاره شده از دل ازدحام آمده ام کاش عباس نشود که من از پیش چشم عوام آمده ام خیزران بود و خنده بود و شراب از نشست حرام آمده ام گرچه بودم اسیر دشمن تو با وقار تمام آمده ام آب آورده ام کجا هستی؟ وای من بین بوریا هستی؟ ■ بی تو رفتم سفر اگر مُردم از غم سنگ و سر دگر مُردم ماجراهای گفتنی دارم نه دگر جان و نه تنی دارم بار غم را به دوش می بُردم لطمه از دست این و آن خوردم کوچه کوچه پی سرت بودم همه جا پیش دخترت بودم دخترت در خرابه خوابش برد سر زخم تو صبر و تابش برد سر تو روی نی سفر می کرد چشم تو بر رخم نظر می کرد نظر خسته ی تو آبم کرد صوت قرآن تو کبابم کرد چه بگویم چه بر سرم آمد پنجه ای سمت معجرم آمد آینه بودم و شکسته شدم روی پا بودم و نشسته شدم پیش من دف زدند مردم شام دور من کف زدند مردم شام کوفه و اهل آن… نمیگویم کودکان ،قرص نان…نمیگویم سر بازار و چشم نامحرم... درد زخم زبان… نمیگویم از همان مجلسی که میدادند دخترت را نشان... نمیگویم @mohamadhasanbayatloo