السلام علی #قاسم_بن_الحسن
#یا_کریم_بن_کریم
آفتاب علی الدوام حسن
سحر مسجدالحرام حسن
ماه زیبای پشت بام حسن
حسنی زادهای به نام حسن
ای حُسینی ترین سلام حسن
مثل دریا به جزر و مد عباس
بینِ اَبروت بوسه زد عباس
گفت پیشت علی مدد عباس
میروی و تمام قد عباس
ایستاده به احترام حسن
جلوهی بی نظیرِ شیر جمل
نوجوان دلیر شیر جمل
روشنیِ ضمیر شیر جمل
جگر شرزه شیر شیر جمل
شد نصیبت همه مرام حسن
جلوه ی نور پنج تن قاسم
دومین نسخهی حسن قاسم
مردِ پیکار تن به تَن قاسم
یَلِ بی باک و صف شکن قاسم
ای قیامت شده قیام حسن
تیغ تیز تو میکند غوغا
شیوهی رزمِ تو خود مولا
رجزت مثل مجتبی زیبا
ازرق شام و بچه هایش را
میکُشی مُنتها به نام حسن
چار شانه ؛ نه آبشاری تو
استواری تو اقتداری تو
نوه ی شاه ذوالفقاری تو
صاحب تیغ آبداری تو
ای علی اکبر نیام حسن
مدد از نامت استغاثه ی ما
دم زدن از تو ذکر خاصه ی ما
رزم تو بخشی از شناسه ی ما
وصف جنگیدنت حماسه ی ما
رجزت حامل پیام حسن
طاق محراب ؛ کنج ابرویت
شانه کرده نسیم گیسویت
رعد و برق است نعرهی هویت
میمنه ؛ میسره ، ثناگویت
یک تنه لشکر نظام حسن
دفترت را بگو غزل اُفتاد
شوکت و هیبت ازل اُفتاد
در پِیِ جانِ تو اجل اُفتاد
بر زمین شیشهی عسل اُفتاد
تَرَک اُفتاده بین جام حسن
به روی خاک جا به جا شدهای
هدف زخم سنگ ها شدهای
زیر سم خُرد و نخ نما شدهای
زیر پا مانده ، بیصدا شدهای
قد کشیده شدی ؛ تمام حسن!
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
غزل مرثیه ی آقا #علی_اکبر
گرفته بر سر دامن سر جوانش را
و داده است ز کف طاقت و توانش را
برای این که پدر را پسر صدا بزند
پدر گرفت دمی خون در دهانش را
صدای خنده شان تا رسید نفرین کرد
ز آه سینهی خود جمع دشمنانش را
خلیل وعده نمود و پس از هزاران سال
حسین آمد و پس داد امتحانش را
دوباره حرف علی کوچه باز شد اینبار
کشاند تا وسط دشت عمه جانش را
مردّد است که تا خیمهها که را ببرد
تن جوانش را ... یا قد کمانش را ؟
◇◇◇
وساعتی پس ازاین روی نیزه خواهدگفت
موذن حرم کربلا اذانش را
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
#السلام_علی_الحسین
هم بهتر است پای عزای تو سر شکست
هم بهتر آنکه در غمت از هر نظر شکست
چیزی نداشتم سر بازار عاشقی
جز این دلی که هست-بفرما بخر ؛ شکست
میخواستی برای کسی جز تو نشکند !؟
اصلاً فدای خواستنت دل اگر شکست
هرکس برای روضهی تو خرج می کند
هرگز نمیشود همهی عمر ور شکست
اوج لطافت است سرودن برای تو
گفتم "حسین جان" دل اهل هنر شکست
یک لحظه دست و پا زدی و جبرئیل هم
آنقدر بال وپر به زمین زد که پر شکست
حالا چگونه از غم داغ تو نشکنیم ؟
وقتی برای درک تو کوه از کمر شکست
▪︎▪︎▪︎
بالا سر ضریح تو قلبم شکسته بود
پایین پات آمدم و بیشتر شکست
دنیا هنوز بر سر پا ایستاده بود ؟
روزی که قامت تو ز داغ پسر شکست؟
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حضرت_عباس علیه السلام
#قمر_بنی_هاشم
فرات از عطشت فصل خشکسالی بود
تویی که آینهی جان تو زلالی بود
چه شد فرات نشد زائر لب خشکت؟
نگاه ملتهبش سال ها سوالی بود
کدام چشم لبت را شنید و گریه نکرد؟
چقدر چشمه جوشان در آن حوالی بود
چگونه آب نشد از خجالتت خورشید
شبی که ماه ز داغ غمت هلالی بود
چه دستها که در آن التماس پر میشد
چه اشکها که به دنبال مشک خالی بود
■
شکست قلب تمام کبوتران حرم
پس از عروج تو وقت شکستهبالی بود
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
آه #یا_اباالفضل
ای قد بلند از دل صحرا بلند شو
قدّم خمیده ای قد طوبا بلند شو
بعد از تو نیست قوت قلبی به خواهرم
بعد تو میشوم تک و تنها بلند شو
از خیمهگاه تا به کنارت که آمدم
ناله زدم مُدام که سقا بلند شو
من گریه میکنم همگی خنده میکنند
پایان بده به زخم زبانها بلند شو
راضی نشو که گریه کنم اینهمه در این
دشتی که هست غرق تماشا بلندشو
"یک جور می دهیم جواب سکینه را
باشد، بیا به خیمه تو حالا ، بلند شو"
حالا که مادرم به کنار تو آمده
حدِّاقل به خاطر زهرا بلند شو
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
یا کفیل الزینب
#ابالفضل_العباس
به پیکرش نه فقط تیر،بال و پر شده بود
حسین از غم او دست بر کمر شده بود
همینکه گفت اخا خیمه را عزا برداشت
نگاه ها نه فقط مات بلکه تر شده بود
لب ترک ترکش متن روضهی باز است
که مشکپاره از این داغ نوحهگرشده بود
رشید بودن او کار دست زینب داد
نگاه نافذش از چشم ها نظر شده بود
هر آنکه بود کشید و بُرید و زخمی کرد
قد بلند اباالفضل... مختصر شده بود
دوباره فاصله ی لشکر و حرم کم شد
شکاف بین دو ابروش بیشتر شده بود
گرفت بین دو زانو که تیر را بکشد
اگرچه زخم سه شعبه عمیقتر شده بود
کمی ز ساقهی تیر سه شعبه بیرون بود
کشیدنش چقدر سخت و دردسر شده بود
زمین که خورد صدا کرد استخوان سرش
پس از عمود و کمان نوبت تبر شده بود
▪︎
چه طعنهها بهمن این مردمان پست زدند
کنار دست بریده ، چهقدر دست زدند
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
السلام علی العباس
#تاسوعا
عطش کودک تو آبم کرد
لب خشک علی کبابم کرد
مشک پاره ؛ نگاه اهل حرم
به خدا از خجالت آبم کرد
ای برادر بیا مرا دریاب
مادر تو پسر خطابم کرد
رویم آیینه ی جمال تو بود
حرمله با سه شعبه قابم کرد
قمر خون گرفته ی حرمم
طلعت رویت آفتابم کرد
گفتم ای مشک تا خیام بیا
قطره قطره ولی جوابم کرد
پس بریده بریده می گویم
آب شرمنده ی ربابم کرد
از دعای مجیب پر بودم
دستم افتاد و مستجابم کرد
شدت تیرها و ضرب عمود
بر نگین زمین رکابم کرد
آمدی و نشد که برخیزم
نه تکانم نده که می ریزم
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علی صاحب القبه السامیّه
برای سوگ تو باید زبان دیگر داشت
نگاه روشنی از آسمان فراتر داشت
شهادت تو حماسهاست با شکوه و عیان
حماسهای که هزاران پیام در بر داشت
زلال جاری چشم تو حسرت دریاست
فرات بود که ناکام دیدهی تر داشت
سوال کهنه ی تاریخ تا ابد باقیست:
چرا زمانه سر ِ جنگ نابرابر داشت
قیام سرخ تو یک پرده از قیامت بود
قیامتی که درونش هزار محشر داشت
تو آن رسول به معراج رفته هستی که
برای امت خود روی نیزه منبر داشت
هنوز ملتهب از ماتم شگفت توایم
که این مصائب داغ تورا که باور داشت؟
سپاه بود و حرم بود و غارت و آتش
درست لحظهی تلخی که آنطرفتر داشت
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
شب عاشورا
#وداع
میروی پشت سرت این دل من جا مانده
قدری آهسته که فرمایش زهرا مانده
بسکه سرگرم تماشای تو بودم دیدی؟
همه دشت به من گرم تماشا مانده
خوب شد نیست اباالفضل، وگرنه میدید
خواهرش در وسط معرکه تنها مانده
بوسهی زیر گلویت عوض مادر بود
نوبت بوسهی من بر روی رگ ها مانده
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
مرثیه گودال قتلگاه
#روز_عاشورا
بدنت روی خاک صحرا بود
دور تا دور تو پر از نامرد
نه فقط شمر هرکس آنجا بود
از سر حرص زخمی ات میکرد
مثل گیسوی درهمت دیدم
ناگهان پیکر تو درهم شد
نانجیبی به قصد کشتن تو
از روی اسب سمت تو خم شد
چشم خود بستهام نبینم تا
چه بلائی سر تو می آید
با دو گوش خودم شنیدم که
ناله ی مادر تو می آید
از میان شلوغی گودال
چیزی از جسم تو نمی ماند
بعد از این غارتی که شد دیگر
از تو جز اسم تو نمی ماند
این یکی میکِشد تورا بر خاک
قصد دارد تو را بیازارد
آن یکی آمده در این اوضاع
از سر عمامه ی تو بر دارد
میزنم داد بس کنید این قدر
بدنش را به خاک و خون نکشید
با سر نیزه و نوک خنجر
این همه بر دهان او نزنید
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
السلام علی زین العابدین
#امام_سجاد
در کوفه دلت شکست از درد و بلا
در شام شکست حرمتت واویلا
آنقدر بلا به جانت آمد... گفتی :
ای کاش که مادرم نمی زاد مرا
با گریه تمام روز تو شب شده بود
از هرم بلا تنت پر از تب شده بود
با دیدن بوریا به خود می گفتی
ایکاش تنش کمی مرتب شده بود
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
نقل است که در روز هفتم محرم، دو تن از فرزندان ذکور ناصرالدین شاه قاجار، در استخر کاخ در تهران غرق شدند.
با ترس و لرز بسیار، خبر را به سمع همایونی قبله عالم رسانیدند و منتظر امر ملوکانه ماندند؛ ناصرالدین شاه به جناب فرهاد میرزا نائب السلطنه، صاحب مصحف شریف قمقام الزخار، مدفون در حرم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام امر کردند:
نگذارید کسی از این موضوع باخبر شود و مردم بیخبر بمانند.
روز نهم محرم به شاه گفتند که برای مراسم تشییع و ترحیم، دستور چیست؟
شاه باز هم دستور داد این خبر در خفا باقی بماند. روز دهم محرم بعد از روضه و عزاداری مفصل روز عاشورا، شاه به جناب فرهاد میرزا دستور اعلام فوت فرزندانش و برگزاری مراسم را صادر کرد.
عرضه شد به قبله عالم که چرا اکنون؟
شاه در پاسخ چنین فرمود: چون مردم میآمدند تشییع جنازه و مراسم ترحیم و... ، به مجلس روضه آقا سیدالشهداء علیه السلام لطمه وارد میشد.
لذا رضا قلی خان هدایت در کتاب روضه الصفا اینگونه مرقوم نمودند که بعد از این واقعه وقتی مجلس ختم برای فرزندان ناصر برگزار شد، طلبهای که روی منبر در مجلس ترحیم بود، اینگونه قرائت کرد:
جان به قربان قلب شکسته ملوکانه قبله عالم که فرزندانتان چون جناب قاسم و جناب علی اکبر علیهما السلام در مقابل دیدگان پر مهرتان چون مرغ بسمل پرپر شدند!
در همین حال ناصرالدین شاه همانطور که روی کرسی جلوس کرده بود، با نگاهی غضب آلود چنان شیری که در حال غرش است، رو به طلبه کرده و گفت:
خفه شو! خدا دهانت را بشکند!
توله سگهای من کجا و جناب قاسم و اکبر کجا؟!
.
📚 زنبیل (فرهاد میرزا)
📚 روضه الصفا (رضا قلی خان هدایت)
@mohamadhasanbayatloo
امام سجاد
#شهادت
چه جوری خاطرههام یادم بره
سنگای به روی بام یادم بره
سی سال دیگم اگر گریه کنم
محاله بازار شام یادم بره
خرابه برامون آشیونه بود
ماجرای غربتِ زمونه بود
حرفی از گرسنگی نمیزنم
توی شام شام ما تازیونه بود
آتیش قلب کباب حرمله بود
باعث رنج و عذاب حرمله بود
توی راه رباب به آب لب نمیزد
مأمور تقسیم آب حرمله بود
کسی میشه ببینه و جون نده؟
آه و ناله شو به آسمون نده ؟
میدیدم رباب گریهم میگرفت
دستاشو بسته بودن تکون نده
سنگ غم شکسته بال و پرمو
تا دیدم آتیش اهل حرمو
روزی صدبار میمیرم زنده میشم
که گذاشتم توی خاک خواهرمو
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
#دیر_راهب
دست راهب که سمت آن لب رفت
سوز آهش به ساحت رب رفت
گریه اش عاقبت به خیرش کرد
راه صد ساله را به یک شب رفت
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
#دیر_راهب
سر بریده که از دیر سر در آوردی
چرا چگونه چه شد،قصهات معما شد
تورا گرفت در آغوش نیمه شب راهب
به دور روی تو میگشت تا مسیحا شد
گرفت گریهاش از حال و روز تو، وقتی
شنید گریه کن روضهی تو زهرا شد
چقدر بوسه به زخم تو زد ولی با اشک
جراحت سر و پیشانی ات مداوا شد
ولی چه فایده با چوب خیزران یزید
دوباره زخم لب و گونه و سرت وا شد
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️السلامعلیک یا اباعبدالله الحسین◼️
🎥 #حاج_حسن_خلج
🏷 گدایی در این خانه سر بلندم کرد...
شعر : محمدحسن بیاتلو
@mohamadhasanbayatloo
#ام_المصائب_زینب
#شام_بلا
#مجلس_یزید_ملعون
#ماه_صفر
بس احترام دیدیم آن هم چه احترامی
در حال انتقامند آن هم چه انتقامی
بغض گلو گرفته با اشک خو گرفته
یک قافله سکوت و غوغای بی کلامی
بعد از تو ای حبیبم شد درد و غم نصیبم
حتی نه آشنایی ، حتی نه التیامی
اطرافمان به شادی سرگرم رفت و آمد
دلشادمان نکردند…حتی به یک سلامی
از کوچهها و بازار در بین چشم انظار
ما را عبور دادند این مردم حرامی
دلخسته از اسارت، مجروح از جسارت
من این چنینم و تو زخمی سنگ بامی
من کشتهی نگاه یک مشت لا ابالی
تو کشتهی مرام یک مشت بی مرامی
پا تا سرم کبودی ؛ دور و برم یهودی
در بین ازدحامم آن هم چه ازدحامی
کنج تنور و نیزه روی درخت و در طشت
یا سنگ خورده یا چوب بر آن لب گرامی
با اینکه من صبورم خورده ترک غرورم
لعنت به مرد شامی…لعنت به مرد شامی
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى، الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى، الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ، صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً، كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
@mohamadhasanbayatloo
ایام ولادت حضرت پیامبر اکرم و امام جعفر صادق مبارک
#رباعی_صلوات
صبحِ روزِ الست تا... عرصات
شده حک روی آسمان و کرات
نور قبرش زیاد می گردد
هر که گوید زیادتر "صلوات"
■
بهترین ذکر در همه اوقات
منشأ خیر و خوبی و برکات
دید پیغمبرِ خدا در عرش...
هست کار ملائکه "صلوات"
■
در میانِ تمامیِ کلمات
خوشترین ذکر در زمان حیات
می شود بر طرف بلا از او
بفرستد اگر کسی "صلوات"
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله
#یا_محمد_بن_عبدالله
اوج پروازم آستانهی توست
مقصد بالم آشیانهی توست
سبک زیبای زندگانی من
به لبم باز هم ترانهی توست
آمدی و محبّت آوردی
مهربانی فقط نشانهی توست
ای وَرای تصور دنیا
از زمین تا خدا کرانهی توست
آمدی، طبع شاعرم گل کرد
غزلی را که عاشقانهی توست
آرزوی همه پیمبرهاست
شال سبزی که روی شانهی توست
معجزات رسیدنت گویاست
که بگویی زمان زمانهی توست
روشنی بخش ظلمت دنیا
نخل اسلام از جوانهی توست
با تو نام زبانزدی داریم
دین ناب محمدی داریم
ای رسول خدا - امین خدا
رحمت الله مسلمین خدا
ای نثارت درود جبرائیل
ای به معراج همنشین خدا
ای رسیده به گوش تو در عرش
صوت زیبا و دلنشین خدا
ای اصولت کرامت و خوبی
ای مرامت دوام دین خدا
مثل ماه شب چهارده بود
دست تو بین آستین خدا
لحظهی خلقتت یقین دارم
به تو بوده است آفرین خدا
مکه از مقدمت مبارک شد
با تو شد مکه سرزمین خدا
معدن خیر و رحمت و برکات
به قدوم مبارکت "صلوات"
سروده سال ۹۵
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
حاج شیخ عباس قمی نقل کرده:
میرزای قمی را در عالم رویا دیدم ؛
پرسیدم: آیا خانومحضرت معصومه روز محشر می تونه اهل قم رو شفاعت کنه یا نه؟
میرزای قمی فرمودن: شفاعت مردم قم به دست منه. این خانوم شفیعهی همهی عالمست ، روز محشر همه دست به دامان بی بی هستند.
آیینهی حجب و عفتی معصومه
مستورهی نور عصمتی معصومه
"یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه"
دست ِ کرم ِ شفاعتی معصومه
#محمدحسن_بیات_لو
@mohamadhasanbayatloo
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
{سوره شعرا - ۲۲۷}
دل بی تو به جان آمد ؛
وقت است که باز آیی
یا صاحب الزمان اغثنا
یا صاحب الزمان ادرکنا
🖤شهید سیدحسن نصرالله🖤
@mohamadhasanbayatloo