eitaa logo
شهید محمدرضا گل پلیچی
54 دنبال‌کننده
98 عکس
17 ویدیو
0 فایل
جهت ارسال خاطره، دست نوشته، یادگاری، عکس، فیلم، صوت و .... از شهید گلپلیچی و یا حتی ارسال دلنوشته و خاطره توسلات یا ارتباط قلبی خاصی که با شهید داشتید، میتوانید از این طریق، با ما در ارتباط باشید. 👇👇 @ma_tar
مشاهده در ایتا
دانلود
زنی از خویشتن حتی از أعطینا قدیمی‌ تر زنی از نیّت پیدایش دنیا قدیمی‌ تر که قبل از قصه ی قالوا بلی این زن بلی گفته‌ ست نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفته‌ ست چه بنویسم از آن بی‌ ابتدا، بی‌ انتها، زهرا زمین زهرا، زمان زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا چه می‌ فهمم من از زهرا و ما أدراک ما الزهرا! (سید حمیدرضا برقعی) 🌸🌸🌸🌸میلاد با سعادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز مادر مبارک باد🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر خدا نخواهد فردی بمیرد و یا شهید شود، اگر در بیشترین گرفتاریها و سختی های زندگیست او را از دنیا نخواهد برد... 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
۲۵ 📌آتش تعلم همسایه دیوار به دیوار بودیم. رفته بودم پشت بام، تا لباس پهن کنم. رضا را دیدم... ساعت ۴ بعد از ظهر! در اوج گرما و برق آفتاب اهواز... پارچه ی خیسی روی سرش انداخته بود و در پشت بامشان داشت زیر سایه قدم میزد و درس میخواند... گفتم چرا اینجا؟ برو زیر کولر درس بخون! گفت اینجا راحت ترم... معلوم بود نمی‌توانست در خانه تمرکز کند... برای درس خواندن هر زحمتی را تقبل میکرد و نمی گذاشت به درسش لطمه ای بخورد... آتش تعلم و علم آموزی در وجودش آنچنان شعله ور بود، که آتش خورشید، ناچیز به نظرش میرسید... 🔹 روایت همسر برادر شهید گل پلیچی 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
پنج شنبـه ها بوی بهشـت می‌دهد🍃 عطر مزار شهـــدا . . . یاد شهدا با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد 🔹ارسالی از خواهر بزرگوار شهید 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
۲۶ 📌نگران نباش! خودم پیداش میکنم... نمازم هنوز تمام نشده بود که صدای در آمد... دختر کوچکم که تازه می توانست دستش را به دستگیره در برساند در را باز کرده بود و رفته بود... نفهمیدم نمازم را چطور تمام کردم سراسیمه رفتم منزل پدرهمسرم که همسایه دیوار به دیوار مان بودند... همه سر سفره نهار نشسته بودند. مضطرب پرسیدم بچه اینجا نیامده؟ آنجا نبود! انگار دنیا روی سرم خراب شد... محمدرضا به قدر کفش پوشیدنی تأمل نکرد... پابرهنه از خانه بیرون رفت و همینطور که داشت بیرون می‌رفت می گفت: «زن داداش نگران نباشید! خودم پیداش میکنم...» پیدایش کرد! در خانه یکی از همسایه ها، چند خانه آنطرف تر... 🔹روایت همسر برادر شهید محمدرضا گل پلیچی 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اثر شگفت انگیز دوست داشتن افراد دوست داشتن آدم‌های بزرگ، انسان را بزرگ می‌کند و دوست داشتن آدم‌های نورانی به انسان نورانیت می‌دهد. اثر وضعی محبوب، آنقدر زیاد است که آدم باید مراقب باشد مبادا به افراد بی‌ارزش علاقه پیدا کند. 📍استاد علیرضا پناهیان 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
رغائب به معنای آرزو نیست! ⬅️ رغائب به معنای آرزو نیست بلکه شب رغبت‌ها است، یعنی از خدا بخواهید رغبت‌های یک سال شما را هدایت و اصلاح کند. فَاستبقوا الخیرات شویم، بالاترین خیرات زمینه‌ سازی ظهور مولاست، که باید به سمتش سبقت بگیریم. 📚 آیت الله جوادی آملی کانال شهید محمدرضا گل پلیچی 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
۲۷ 📌خط عمْر خیلی به رفت و آمد، مقید بود. خواهر بزرگمان به تازگی ازدواج کرده بود و میخواست به او سر بزند، سوار بر دوچرخه شد و طبق معمول، من هم پشت سرش نشستم. صحبت کردن درباره درس و چیزهایی که یادگرفته برایش جذاب بود. درست یادم هست که داشت درباره ی کلاس آن روزش صحبت میکرد و به اینجا رسید: کاشت، داشت، برداشت... ناگهان کنترل دوچرخه از دستش خارج شد و هر دو با شدت به زمین خوردیم! کف دستم سنگ‌ریزه ای فرو رفت و خیلی درد داشت. سنگ ریزه درست روی یکی از خط های کف دستم بود! خطی که معروف است به خط عمر... در عالم کودکی از دستش ناراحت شده بودم که عمر تو بلند میشود و عمر من را کوتاه کردی... چندین بار عذرخواهی کرد، حلالیت خواست و آنقدر تلاش کرد تا بالاخره توانست سنگریزه را دربیاورد... هنوز جای آن سنگ ریزه کف دستم پیداست... الان، اما جور دیگری با رضا حرف میزنم... نه به زبان شکایت و ناراحتی که با زبان حسرت! عمر دنیایی ات کوتاه بود... اما به استناد آیه «احیاء عند ربهم یرزقون»، خط عمرت تا بی کران امتداد یافت... 🔹 روایت خواهر شهید محمدرضا گل پلیچی 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
امام جواد عليه السلام: مومن به توفیق خدا و داشتن پندگویی درونی و خوی نصیحت پذیری از کسی که او را نصیحت می کند نیاز دارد الْمُؤْمِنُ يَحْتَاجُ إِلَى تَوْفِيقٍ مِنَ اَللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ تحف العقول صفحه 457 🌸🌸🌸میلاد با سعادت نهمین نور امامت و ولایت، حضرت جواد الائمه علیه السلام بر همه مسلمین جهان مبارک باد... 🌸🌸🌸 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
* حضرت محمد صل الله علیه  و آله و سلم: من و علی علیه‌السلام پدران این امت، هستیم. * 🌿میلاد امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام و روز پدر مبارکباد🌿 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
🌸🌸🌸🌸 آیت الله کوهستانی: خدا یک علی(ع) داشت الحمدلله آن هم امامِ ما شد. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلام 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۸ 📌روباه و خروس اول سال بود و کتابهای درسی رو داده بودن من مثل همه دخترهای دبستانی با ذوق و شوق کتاب ها رو ورق میزدم و بوی کاغذ و کتاب نو لذتم رو دو چندان میکرد... کتابمو به عمو رضا نشان دادم و با هم صفحات رو ورق میزدیم رسیدیم به درس روباه و خروس، با نقاشی ای که داشت، سه صفحه بود... گفتم این درس چقدر زیاده! خسته میشم... با لحن آرامی گفت: ببین تقسیمش میکنیم، از اول تا اینجا که چیزی نیست... از اونجا تا آخرشم چیزی نیست، عموجان! خندیدیم و بقیه کتاب را ورق زدیم... چند ماه گذشت و ما به درس روباه و خروس رسیدیم حالا دیگه عمورضا شهید شده بود... خیلی فشار روحی روی من بود خیلی زیادـ.. من خیلی به عمورضا وابسته بودم.. دیگر نمیدانستم سختی نبودنش را چطور تقسیم کنم تا برایم راحت شود... 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۹ 📌طواف اول بعد از شهادت محمد رضا سفر حج قسمتمان شد. حال و هوای عجیبی بود... مُحْرِم شده بودیم و در حال طواف حول خانه خدا بودم. هنوز اولین طواف کامل نشده بود که گویی محمدرضا را جلوی خودم میدیدم. آنقدر شبیه که نمیتوانستم تشخیص دهم خودش است یا شبیهش... حتی زخم روی پیشانی اش! همان زخمی که از کشتی با برادرانش روی پیشانی اش نشست و با او به یادگار دفن شد... یک نفر بین ما بود و او جلوتر از ما در حال طواف... میخواستم به همسرم نشانش دهم اما همسرم تأکید می کرد حواسم را به اعمال بدهم... آخرین طوافش بود و تا آمدم به خودم بیایم، از جلوی چشمم دور شد... اما از ذهنم خارج نمی شد... چیزی نگفتم و مدتی گذشت. مادر محمدرضا خوابش را دیده بود، از پسرش گلایه کرد که از مکه برگشتم و تو برای زیارت قبولی به دیدنم نیامدی!... محمدرضا گفته بود من که در تمام سفر، همراهتان بودم! خواب را که برایم تعریف کرد به یاد اولین طوافم به دور خانه خدا افتادم... 🔹روایت همسر برادر شهید محمدرضا گل پلیچی 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 👇👇👇👇👇👇 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
سالروز شهادت امام موسی کاظم علیه‌السلام تسلیت باد🖤 هر که خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند عذاب روز قیامت را از او باز می دارد امام موسی کاظم علیه‌السلام 💔 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
🌹صلوات بر امام موسی بن جعفر علیه السلام به نیابت از این هدیه‌ از جانب امام عسکری علیه السلام به ما رسیده است. اللهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِینِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِیِّ الطَّاهِرِ الزَّکِیِّ النُّورِ الْمُبِینِ [الْمُنِیرِ] الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَى الْأَذَى فِیکَ اللهُمَّ وَ کَمَا بَلَّغَ عَنْ آبَائِهِ مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِکَ وَ نَهْیِکَ وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ وَ کَابَدَ أَهْلَ الْعِزَّةِ وَ الشِّدَّةِ فِیمَا کَانَ یَلْقَى مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ رَبِّ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ وَ أَکْمَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِمَّنْ أَطَاعَکَ وَ نَصَحَ لِعِبَادِکَ إِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
۳۰ 📌غذای حاضری از نماز جمعه برگشته بودیم که دیدیم رضا از جبهه آمده. من ناهار درست نکرده بودم. فوراً غذایی حاضری درست کردم تا با هم بخوریم. سفره را در اوج صمیمیت و سادگیِ آن روزها پهن کردیم و دور هم ناهار خوردیم... رضا آنقدر متواضعانه تشکر کرد که انگار بهترین غذاها را جلویش گذاشته اند. دائم از مزه غذا تعریف و تمجید میکرد... 🔹روایت همسر برادر شهید محمد رضا گل پلیچی 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/mohamadrezagolpeleichi
🇮🇷 چهل‌وپنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران مبارک باد🇮🇷