مدتی است که با خودم فکر میکنم اکثر بچه هایی که در کانالم هستند و یا خارج از کانال و به واسطه کتابها باهاشون آشنا شدم، مسائل و موضوعاتی در زندگیشون پیش اومده و پیش میاد که طبیعی هست و برای هر کسی ممکنه پیش بیاد اما ندونه باید چیکار کنه؟
مثلا
خانواده اش
دوستاش
عادت های بعضاً غلط
احساس
افکار
آرزوها
ایده ها
ترس ها
غم ها
شادی ها
دوست داشتن ها
تنفرها
پستی ها
بلندی ها
و ده ها مسئله دیگه
با خودم فکر میکردم که چطوری میتونم کمکشون کنم به طوری که هر وقت یادشون اومد، بدونن نباید ناامید بشن و باید ادامه بدن و گذشته و کودکی های تلخ سبب نمیشه کسی حتما بدبخت بشه.
بعلاوه اینکه وقتی قسمت های غیر امنیتی کتابها و حرفهایم را با مخاطبان در میان میذارم، حس میکنم جمعیت قابل توجهی دقت میکنن و گوش میدن و مطالعه میکنن. این خیلی حس خوبی بهم میده که میبینم بچه ها و خوانندگان آثارم دنبال زندگی هستند تا هیجان. دنبال درس هستند تا تفریح. دنبال روشن شدن ذهن و زندگیشون هستند تا گذران عمر و الکی خوش بودن.
به خاطر همین تصمیم گرفتم بشینم کل تعطیلات عید، زندگینامه یه پسری را براتون بنویسم که همه اینا توش باشه بعلاوه صدها نکته تلخ و شیرین و طنز و جدی دیگه. از کودکی و نوجوانی و تحصیل و مطالعات و فقر و سفر و درس و کار و ... گرفته تا آشنایی با محمد و تربیت توسط محمد و طلبه شدن زیر نظر محمد و رشد و بزرگتر شدنش تا .....
تا الان ۱۳۵ صفحه اش نوشتم که به صفحات کتابی، تقریبا ۱۸۰ صفحه میشه. احتمالا ۱۰۰ یا ۱۵۰ صفحه دیگه باید بنویسم تا قشنگ جا بیفته و برای مخاطب ملموس و محسوس باشه.
نظرتون چیه؟
دوس دارید یک کتاب غیر امنیتی اما با چاشنی طنز و تربیتی و آموزشی و روانشناسی و جامعه شناسی به همراه نقد درون حوزوی و درون انقلابی و... مطالعه کنید؟😊
بنظرتون نیاز به همچین معجونی دارید؟
میتونید دوسش داشته باشید و حس کنید میتونید زندگیتون بر اساس این کتاب ریکاوری کنید؟
کتاب #ممممحمد
نویسنده: #حدادپور_جهرمی
37.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علیکم السلام
تشکر فراوان
به داشتن همه شما مخاطبین و اعضای محترم خانواده بزرگ دلنوشته های یک طلبه افتخار میکنم.
لطفا برای همدیگر دعا کنیم
مخصوصا برای عزیزانی که گرفتار هستند و پیام التماس دعا میفرستند.
خدا به حق امام رضا
به حق جواد الائمه
حوائج قلبی و مشروع همه عزیزان را برآورده و به خیر فرماید.
و در رأس همه حوائج، حوائج امام عصر ارواحنا فداه و حوائج حضرت آقا.
سلام☺️
صبح شما بخیر
حالتون چطوره؟
خوبین الحمدلله؟
خوشین؟
باکیتون نیست؟
خانواده خوبن؟
اهل منزل
متعلقین
متعلقات
همه خوبن؟
جسارتا خودتون چطورین؟
بهترین؟
کمتر حرص میخورین؟
کمتر گناه میکنین؟
ورزش چطور؟
پیاده روی
همه چی سر جاش هست؟
ما هم هی
الهی شکر
خوبیم
مخلصم
تشکر
سلام دارن خدمتتون
بچه ها هم خوبن
کفترامون هم بد نیستن
خودمم که الحمدلله
آره
بالاخره میگذره
بعله
جان؟
متوجه نمیشم!
آهان
آره الحمدلله
خوب خوب
در حد لالیگا
لالیگا؟
خدا شاهده نمیدونم کجاست؟
آره
همه میگن ما هم میگیم
هوا هم خوبه
بد نیست
چاکریم
زنده باشی
بیا این ورا
بهمون سر بزن
نه بابا چه مزاحمتی
اصلا میخوای من اول بیام
والا
این حرفا نداریم با هم
قربانت
نه دیگه
ببین مزاحم نمیشم واسه شام و ناهار
ی تک پا میام و یه سلام و السلام
باشه
نه فقط تو زحمت نیفتیا
باشه؟
واسه کدومش بیام حالا؟
شام؟
باشه، بهترم هست
جسارتا شام چی دارین؟
آره بابا
عالیه
ی لقمه بزنیم دور هم باشیم
فقط تو زحمت نیفتیا
زنده باشی
بزرگواری
بازم خوشحال شدم
عزیزی جانم
نه آقا این چه حرفیه
مخلصم
دعا بفرمایید
روز خوووووش😊🌺🌸🌞
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
Ali-Akbar-Ghelich-Entekhab-128.mp3
8.41M
خیلی حسین زحمت ما را کشیده است🌷
سلام گلای تو خونه☺️
روزتون بخیر 🌷😊
تازه از خواب بیدار شدم.
یادم نیست آخرین باری که الان بیدار شدم کی بوده؟
خیلی کم پیش میاد
هنوز بقیه خوابن.
دراز کشیدم رو مبل و رو به پنجره فکر میکردم.
این حالتو خیلی دوست دارم
چون نگا میکنی به جاهای خیلی خیلی دور.
حتی بعضی وقتا در اون جاهای دور که داری نگاه میکنی، یهو خودتو میبینی.
منم امروز یهو خودمو دیدم
به خدا
نوکر شماست
سلام رسوند خدمتتون😂
خلاصه
یه حسابکتاب کردم
دیدم بخش زیادی از دغدغههام و اعصابخوردیام
مربوط به کاراییه که باید همون روز اول و قبل از شروع شدنش یه «بهمنچه» میگفتم و اصلا درگیرش نمیشدم.
والا
تصمیم گرفتم تا بقیه خوابن،
تلفن بردارم و برای دو سه تاش که خیلی ذهنمو درگیر کرده تماس بگیرم و بگم «ببخشید، نمیرسم، لطفا اصرار نکنید، اما ارادت دارم، یاعلی»
الان دوباره نشستم رو مبل
با این تفاوت که خیلی خیالم راحتتره
تا من باشم دیگه تو رودربایستی گیر نکنم
و از همون اولش رک و راست حرفمو بزنم
حس خوبی دارم الان
جاتون خالی
راستی
شما چطورین؟
خوبین؟
چه خبر؟
خیالتان چطور است؟
راحته به سلامتی؟
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه