eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
88.5هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
674 ویدیو
125 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
یه مدت گذشت تا پرونده من به گردش افتاد و دادگاهیم کردند. دیدم روند دادگاه عادی سپری نمیشه و دارم به یه چیزایی محکوم میشم که روحمم خبر نداشت. تخصصم نادیده گرفته شد. تجربه ام به باد دادند. کلی حرف و حدیث شنیدم. تا این که جلسه آخر، اون مسئول عملیاتی که تو عراق با هم بودیم در جلسه حاضر شد و شهادت دروغ داد و برای شهادتش هم شاهد آورد. فقط هدفش زدن من بود. با این که من و اون هیچ رابطه و سابقه دوستی با هم نداشتیم.] داروین که از شنیدن این سرنوشت متاثر شده بود پرسید: «اون شاهد و دوستش کیا بودند؟» جوزت جواب داد: «فرمانده عملیات، لئو بود و شاهدی که با خودش آورد در حالی که اصلا اون تو عملیات نبود، دوستش لیام بود!» داروین سری تکان داد و به فکر فرو رفت. تا این که جوزت پرسید: «قصه تو چیه؟ راستی تو کی هستی؟ اهل کجایی؟» داروین لبخندی زد و گفت: «دیر نمیشه. به موقع‌اش میگم.» دو روز بعد-خانه باروتی و لِنکا بالاخره شب مهمانی فرا رسید. لئو و لیام از طریق مینی دوربینِ واقع در گردنبند میشل در حال تماشای کل مراسم بودند. شام را خوردند و سپس همگی دور هم نشستند. آبراهام به بنجامین گفت: «تو اهل کجایی؟ آمریکا به دنیا اومدی؟» بنجامین: «نه. با پدر و خواهرم اومدیم آمریکا. پدرم از دنیا رفت و من تنها شدم.» آبراهام: «متاسفم. خواهرت چی شد؟ راستی چرا آمریکا؟» بنجامین: «چون من درسم خوب بود و بورس پنتاگون شده بودم.» آبراهام: «نخبه ای؟» بنجامین: «چند تا اکتشاف داشتم که نمیتونم درباره اش حرف بزنم.» آبراهام: «میفهمم.» بنجامین: «چند تا هم طرح داشتم که به سرانجام رسیده.» لنکا که کنار باروتی نشسته بود گفت: «لطفا سختش نکنین. دورهمیم مثلا. از طرح و پروژه و کار و اکتشاف بیایید بیرون تا یه کم خوش بگذره. چیه این بحثا؟» میشل از لنکا پرسید: «چی شد اومدین این خیابون؟ اینجا معمولا دولتی ها و دانشگاهی ها میان. خودت یا همسرت کار خاصی میکنین؟» باروتی با حالت مسخرگی جواب داد: «بگو آره. خودم رییس دانشگاهم و شوهرمم پلیس مخفیه.» این را گفت و خودش زد زیر خنده. بقیه هم زدند زیر خنده. باروتی ادامه داد: «این خونه متعلق به یه پیرمرد تنها بود که از دنیا رفت و پسراش پول لازم داشتند...» همین طور که این ها دور هم چرت و پرت میگفتند، هم داروین و جوزت در خانه امن و پای سیستم داشتند بهره برداری‌شان را میکرد و هم لئو و لیام در مکان دیگر، مثل عقاب به همه چیز مشکوک بودند و دنبال آتو از کسی میگشتند. تا این که بعد از نیم ساعت، لنکا دوباره یادش آمد و از بنجامین پرسید: «راستی گفتین با پدر و خواهرتون اومدین آمریکا؟ درست میگم؟» آبراهام فورا پرید وسط و گفت: «عجب آدمی هستی. اذیتش نکن!» بنجامین خندید و گفت: «نه. اشکال نداره. خواهرم گم شد. یه روز رفت بیرون و دیگه برنگشت. از این اخلاقا نداشت. بعدا پلیس گفت که نشانه های ربوده شدن و این چیزا ... نمیدونم ... دیگه ندیدمش. از من بزرگتر بود. شاید زنده نباشه. اما هر چی پدرم دنبالش گشت، دیگه پیدا نشد و من و بابام تنها شدیم.» باروتی که فقط سیگار را با سیگار روشن میکرد و در قصه های زندگی بنجامین غرق شده بود. لنکا ادامه داد: «تا این که پدرت از دست دادی و دیگه واقعا تنها شدی. تا کی؟» بنجامین دستش را روی دست میشل گذاشت و رو به جمع گفت: «تا این که چند سال پیش، خدا میشل رو سر راهم گذاشت و مثل آهن ربا منو جذب خودش کرد. دقیقا در شرایطی که افتاده بودم در بیمارستان اعصاب و روان. داغون و آش و لاش. رو تخت بودم و میخواستم قرص ضدافسردگی شروع کنم که میشل وارد زندگیم شد و هم شد بابام ... هم شد خواهرم ... هم شد عشقم ... هم شد همسرم ...» این را که گفت، همه لبخند زدند... و بنجامین و میشل، برای لحظاتی چشم در چشم هم دوختند. ⛔️خیابان در دل شب، وقتی که همگی در خانه باروتی و لنکا جمع بودند، اتفاق خاصی در گوشه خیابان در حال رقم خوردن بود. ماشین جوزت به پنجاه متر بالاتر از خانه بنجامین و باروتی رسید. یک دستگاه به اندازه کف دست روشن کرد و گذاشت روی داشبورت ماشین. چند ثانیه بعد از روشن شدن آن دستگاه، مانیتوری که در خانه امنِ لئو و لیام روشن بود و خیابان و خانه بنجامین را نشان میداد، به طور کلی سیاه و قطع شد. جوزت قبل از پیاده شدن از ماشین از هندزفری در گوشش پرسید: «داروین رسیدم. میخوام حرکت کنم.» داروین در گوشش گفت: «حرکت کن. تصویرت رو ندارن.» جوزت حرکت کرد و خیلی عادی رفت و رفت تا به خانه بنجامین رسید. خیلی حرفه ای در کمتر از ده ثانیه در را باز کرد و وارد خانه شد و در را بست! ادامه دارد... @Mohamadrezahadadpour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺پیروز میدان، مغلوب رسانه! 🔹‏مقاومت بیش از آنکه در میدان جنگ تحت فشار باشد، در رسانه ها و در اقناع افکار عمومی با مشکل مواجه است. قوی ترین سلاح دشمن در این روزها نه بمب های سنگر شکن، که بمب های باور شکن مجازی است. واقعیت های میدان برای اسرائیل نسبت به قبل از ترورها هیچ تغییری نکرده و همچنان تقلای فرار از مخمصه دارد، اما در فضای مجازی با بهره گیری از تکنیک اختلاف یک جو پیروز را حاکم کرده است؛ خصوصا در ایران توانسته است از طریق اختلافات خاله زنکیِ سیاسی بخش عمده ای از توان حاکمیت را به دست خودِ نیروهای انقلاب زیر سوال ببرد. 🔹دوستان! اگر دلسوزید، در این شرایط حساس نیروهای مسلح‌، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، و هیچ نهاد حاکمیتی دیگری را زیر سوال نبرید و اجازه دهید مسئولان با تمرکز بر شرایط، بهترین تصمیمات را بگیرند. مقاومت شهید زیاد داده، اما ذره ای عقب ننشسته است. به دوستان خود بگویید برای مقاصد سیاسی و کدورت های انتخاباتی در پی انتقام گیری از این مسئول و آن مسئول نباشند. 🔹هر پیام ناشیانه دل بخش عمده ای از مردم را برای موضوعی که بعضا واقعی و بنیادی نیست خالی میکند. وظیفه مردم عادی و فعالان رسانه ای در میدان مجازی ارائه تحلیل های تخصصی نیست، بلکه امیدآفرینی، تقویت غرور ملی و تحقیر دشمن است. باور کنید در میدان آنکه شکست خورده مقاومت نیست؛ تحرکات این روزهای دشمن حاکی از شکست های پی در پی او است که سعی میکند با ابزار رسانه و با ترور، روحیه جبهه خودی را تقویت و روحیه مقاومت را تضعیف نماید. مقاومت از این مرحله نیز عبور خواهد کرد. ◀️ برگرفته از کانال آقای
سلام صبح بخیر.. همیشه در زمان اغتشاشات اینترنت را به خاطر جلوگیری از تحریک افکار عمومی فیلتر میکنن. به نظر جا داره در زمان های این شکلی ایتا رو فیلتر کنن..اینقدر تحلیل های احساسی بدون پشتوانه اطلاعات عمیق از صحنه و صرف چندتا کلیپ چنددقیقه ای😐 و جابه جاکردن چندتا توئیت از این و اون که مرجع تحلیلشون هست...نسبت دادن های منافق،خائن،نفوذی به همه.من موندم سازمان اطلاعات چرا این همه منافق و نفوذی ها رو نمیگیره😀به نظرم یه تجدید نظر بشه از کنشکران ایتا در سازمان اطلاعات استفاده کنن اونا بهتر میدونن.. جالب اینجاست برخی کانال ها وقتی یک روز میگذره یکم ارامش میگیرن تحلیلاشون عوض میشه. خب بابا صبر کنید اگر نمیتونید بعد دوروز واکنش نشون بدید.مردم رو هیجانی نکنید. 👈 به شدت حق😂😂 کاملا موافقم درود بر شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه ها پیامام میاد؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥🔥🔥🔥🔥دیگر نمی‌توانند ادعا کنند که 99% موشک ها را رهگیری کردند
🔥🔥رسانه های دشمن صهیونیستی: گنبد آهنین کجاست؟؟؟؟
🔥🔥🔥🔥🔥 سکوهای گاز اسرائیل در دریای مدیترانه منهدم شدند.
🔥🔥🔥🔥🔥بندر عسقلان منهدم شد
🔥🔥🔥🔥🔥بندر عسقلان منهدم شد
🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥رسانه عبری: پدافند ما نابود شده است