این از کجا یهو پیداش شد؟👇☺️ ینی عین خود جنسه ها محشره :

ﻣﻦ ﺧﻨﺪه زﻧﻢ ﺑﺮ ﺩل، ﺩل ﺧﻨﺪه زﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ می‌خندﺩ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﻏﻢ، ﻏﻢ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ می‌خندد ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﻋﻘﻞ، ﺍﻭ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ می‌خندﺩ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺗﻮ، ﺗﻮ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﯽ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ می‌خندﯾﻢ ﻫﺮﺩﻭ ﭼﻮ ﺩﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺍﻭ، ﺍﻭ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﭼﻪ می‌خندﻡ ﺩﻝ ﺭﻓﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ #وحشی_بافقی

🔶توجه🔶 الحمدلله کتاب مستند داستانی #نه به سبد سایت ما افزوده شد و شما عزیزان میتوانید با مراجعه به سایت زیر، سفارش داده و #درب_منزل تحویل بگیرید. ضمنا #هزینه_ارسال سه کتاب به بالا که کتاب #نه هم در آن سفارش باشد، رایگان میباشد. 🔸سایت سفارش کتاب: www.haddadpour.ir 🔸جهت رفع اشکالات و سوالات متداول در زمینه پخش و دریافت کتاب: @mahanrayan1 🔸تلفن پشتیبانی: 07154228371

🔴 پست_ویژه 💠 بالاخره بله را از #نه گرفتیم! 💠 ⭐ آیین رونمایی و #جشن_امضا ی کتاب نه✋ اثر #محمد_رضا_حداد_پور_جهرمی 🔶 زمان: جمعه ۹ آذر ماه ساعت ۱۵:۳۰ 🔶 مکان: #نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_استان_فارس سالن #حافظ غرفه برنامه های جانبی #پاتوق_کتاب_شیراز 🆔 @patogheketabsh #همه_دعوتید

سلاااااام و جمعتون بخیرررر❤️☺️ آدم با دیدن این صحنه فوق العاده، ناخواسته آرزو می‌کنه که کاش هیچوقت توی شهر به‌دنیا نمی‌اومد! روستای آغویه؛کَلیبر؛ آذربایجان شرقی خوش به حالشون

💠گزارش موج از مراسم رونمایی #نه در نمایشگاه بین المللی کتاب شیراز به گزارش خبرگزاری موج از فارس، حجت الاسلام محمدرضا حدادپور جهرمی در آئین رونمایی از کتاب امنیتی "نه"، گفت: بزرگ ترین هدف بنده از تألیف 50 رمانی که در برنامه دارم، افزایش ضریب هوش امنیتی مردم است. وی با بیان اینکه پس از ورود به فضای مجازی، با مشورت و همفکری با بعضی دوستان، فهمیدم که ما در سه حوزه با وجود اینکه همه در موردش صحبت می کنند، اما ورود تخصصی یا نیست یا آثار خیلی سنگین است و به صورت کلی، مغفول مانده است اظهار داشت: ما در این مورد یک بسته را طراحی کردیم که هر سه موضوع را پوشش دهد؛ استراتژی، امنیت و زن! این نویسنده جوان خاطرنشان ساخت: با خودم فکر کردم که اگر قرار باشد در این سه حوزه کار کنم و قرار به نوشتن باشد، نوشتار و مقاله جواب نمی دهد. پس مراجعه کردم به هنری که مادرم از ابتدای راهنمایی با من کار کرده بود. مادرم به من موضوعاتی می داد که در موردشان بنویسم. موضوعات متنوع و مختلفی که همه چیز را شامل می شد و الان که فکر میکنم، می بینم چه موضوعات خوبی بوده است. آن تب و تاب نوشتن را مادرم در من ایجاد کرده بود. وی با یادآوری اینکه در کتاب "حیفا" چهار خواهر یهودی معرفی شدند که حیفا یکی از آنها بود تصریح کرد: داستان کتاب "نه"، شرح حال به دام انداختن "میتار"، خواهر دیگر "حیفا" است که در منطقه هزاره افغانستان فعالیت داشت. حدادپور در ادامه به تشریح کتاب "نه" پرداخت و گفت: اصل کتاب "نه"، کتابی است به اندازه کف دست در یکی از کتابخانه های زیرزمینی و مخوف یهود در تلاویو که درباره اش کار می کنند که بعضی از مسائل آن توسط نیروهای نفوذی رصد شد. این نویسنده جوان افزود: کتاب دیگر، که آرزو دارم رمان مفصلی درباره اش کار کنم، کتابی است با نام "نوبواتهیلد" است که تمام مسائل پیرامون ظهور و حتی پدیده ای به نام انقلاب اسلامی است درباره اش کار کرده اند. بعد از شهادت آقای مطلق نیت کرده ام حتما در موردش کار کنم. وی با تأکید بر اینکه باید در مورد این کتاب ها کار شود تأکید کرد: موقعیت صهیونیست ستیزی ما وابسته به کار روی این موارد است و شیوع این مباحث بین مردم است. این نویسنده رمان های امنیتی به تشریح روند نوشتن رمانهایش پرداخت و اظهار داشت: روی هر کتاب من، قبل از نظرات کارشناسان اداره ارشاد، پنج کارشناس بی رحم کار می کند و تا آنها به نتیجه نرسیدند، نوشته ها و کتابهایم را برای اخذ مجوز ارسال نمیکنم. به گزارش موج، در ابتدای این مراسم، سردار جانباز سید رضا متولی مدیر انجمن راویان فجر فارس، از این نویسنده جوان و توانمند خواست که در حوزه دفاع مقدس هم ورود کرده و به نوشتن خاطرات سراسر ارزشمند رزمندگان فارس در جبهه های حق علیه باطل بپردازد. همچنین اسکندرپور شهردار شیراز و صابر سهرابی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس هم در این مراسم حضور داشتند.

جهت ادخال سرور👇 زن جواني که شوهر میلیاردری داشت، دچار سرطان کلیوی شد، بعد از مدتی بستری از بیمارستان مرخص شد، هنگامی که زنان همسایه و قوم خویش و دوستان جوانش برای عیادتش می آمدند در جواب همه آنها که بیماری اش را میپرسیدند میگفت ''ایدز'' دارد. این امر توجه دخترش را به خود جلب کرد تا اینکه بعد از رفتن مهمانها از مادرش پرسید: مادر جان چرا به آنها میگویی ایدز داری در حالي که بیماری ات چیز دیگریست؟ مادر گفت دیر یا زود مرگم فرا میرسد، این را گفتم تا هیچ کدام از این زنها بعد از مرگم، بفکر ازدواج با پدرتان نیوفتن…!! گویند شیطان بعد از شنیدن این حرف در گوشه مجلس به خودزني، گریه و استغفار و در آخر به سجده ای بس طولانی مشغول شد...! 😂

وداع دردناک یک مدیر بازنشسته با میز و صندلی خود 😂