eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
88.6هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
670 ویدیو
125 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
اینکه پرسیدین «چرا من؟»، جوابش با این مطالبی که گفتم ساده‌ست. البتّه اینو هم باید اضافه کنم که اونا همراه با پروژه شما و نفوذ به خونه بابات و سوء‌استفاده از موقعیّت حاج‌آقا و کلّی چیزهای دیگه، مسئله کنترل و مدیریّت دارو و غذا توسّط مطالعات ژنتیکی روی زنان و نسل مسلمان‌زاده‌های افغانستان رو هم کار می‌کردن. به‌خاطر همین، پروژه خیلی سنگین و پیچیده‌ای رو طرّاحی کرده بودن که اهداف مختلفی رو همزمان دنبال می‌کرد، امّا از این نکته غافل بودن که معمولاً چاله‌ها و حفره‌های اطّلاعاتی، تو پروژه‌های پیچیده‌تر، عمیق‌تره و کشفش هم شاید سخت‌تر باشه، امّا اگه کشف بشه، ضربه سنگینی به نظام اطّلاعاتی حریف وارد می‌شه.» این‌قدر سربسته و کلّی حرف می‌زد که جوابگوی دل پر درد و جوانی از دست رفته من نبود! نمی‌دانستم چه بگویم. فقط پرسیدم: «دیگه همه‌چی تموم شد؟» آقاهه جواب داد: «میتار و مأمور پوشیش همینایی بودن که دیدین! امّا با توجّه به موقعیّت شما تو دانشگاه تازه تأسیستون و مسائلی که دشمن زخم‌خورده از الان به بعد طرّاحی می‌کنه و دنبال عملیّاتش هست، بهتره بگیم همه‌چی تازه شروع شد! لطفاً خودتون رو محکم و استوار بگیرین. طبق تحقیقاتی که من انجام دادم، جوّ دانشگاهتون منفیه، امّا فعلاً خطر جانی برای شما تو اون‌جا منتفیه. یه پیشنهاد دارم براتون! برای اینکه یه‌کم بهتر بشین و بتونین راه زندگیتونو با چشم و گوش بازتری ادامه بدین نیاز به یه رفرش روحی و آموزش خاص دارین...» یک‌کم خودم را جمع‌و‌جور کردم و گفتم: «چه پیشنهادی؟!» آقاهه نفس عمیقی کشید، لبخند خاصّی زد و گفت: «یه سفر به کربلا برین، به امام حسین پناهنده بشین! برین یه مدّت اون‌جا بمونین. یه خانمی هست... لا‌اله‌الّا‌الله، معرکه‌ست... اگه اون مادره، پس بقیّه چی هستن؟ اگه اون رزمنده‌ست، بقیّه سوءتفاهمن... حالتو فقط اون بلده که خوب کنه... یا از نجف میاد و یکی دو ماه پیش شما می‌مونه یا دخترش رو می‌فرسته... هر کدومشون باشن، حال خوب‌کن دل امثال شما هستن! بانو حنّانه... بانو رباب...» رمان پایان و العاقبه للمتقین @Mohamadrezahadadpour
خدا را شکر از شما بابت حمایت و توجهتون ممنونم منتطر پیام‌های قشنگ و سازنده شما درخصوص داستان هستم.
scary-music-instrumental 006.mp3
1.7M
موسیقی متن رمان
🔹در کل سبک داستان واقعا برام اعجاب آور بود ، از زندان های مختلف ، شکنجه های موساد و ساواک شنیده بودم ، اما زنده به گور کردن و سوپ جنین 🤢🤢 اصلا نشنیده بودم ، جز اون داستانی که شهید سردار دلها حاج قاسم در سخنرانی شون بیان کردن که اون رو اولین بار می‌شنیدم حتی شنیده بودم در کشورهای شرقی سوپ یا غذای جنین سرو میشه یا تو نوشابه های کوکا پودر جنین میریزن و از این حرفا ولی بیان این موضوع تو این داستان و اجبار اون و توطئه های پس پرده و غیره خیلی عجیب بود و بقیه داستان اطلاعات موساد اطلاعات ایران و همه قدرت و همه جاهای داستان بسیار عالی و پر مفهوم بود 🔹داستان خیلی بار اطلاعاتی بالایی داشت و پر محتوا بود خیلی دلم میخواد ادامه داستان رو هم بدونم کاش ادامش رو هم بنویسین ... 🔹سلام و خداقوت مستند داستانی "نه" محشرِ به تمام معناست من با اینک بار سوم بود میخوندم بازم استرس و تپش قلب میگرفتم انقد عالیِ که حاضرم بازم این کتاب و بخونم اجرتون با اباعبدالله ان شالله آماده میشیم برا "یکی مثل همه۳" 🔹سلام الان قسمت آخر رو خوندم خیلی عجیب و وحشتناک بود بعد از خوندن بعضی قسمتها استراحت یه هفته ای به خودم میدادم اما اینقدر برام جالب بود که این اتفاقات واقعیت دشمنان ما هستند که نمیتونستم داستان رو رها کنم انتهای داستان با دیدن کلمه بانو حنانه و بانو رباب چند دقیقه ای دلم رفت پیش شون خیلی دوست دارم بیشتر با این دو بانو آشنا بشم برای اطلاعات و توضیحات کاملی که نیاز ذهن منِ خواننده بود و وسط داستان فرمودید ممنون 🔹سلام حاجی خدا قوت با اینکه داستان نه رو دو بار دیگه خونده بودم اما با مطالعه ی مجددش نکته های جدیدی برام مشخص میشد.خدا به قلمتون برکت و به دلتون نور رحمت عطا کنه و باز هم برای ما از این نمونه داستانها بنویسید.ضمنا یه پیشنهاد با توجه به نزدیک شدن به آغاز سال جدید یه تخفیف خوب به عنوان عیدی روی کتابهاتون بزارید مخصوصا برای کسانی که میخوان تمامی آثار رو در غالب یک پک خریداری کنن.زمان تعطیلات نوروز و همزمانی با ماه مبارک رمضان بهترین موقعیت برای مطالعه ی دسته جمعی خانواده ها هست.موفق باشید یا علی مدد 🔹سلام آقای حداد پور ،باخوندن این رمان،تازه فهمیدم که چقدر اسراییل و یهود خبیث تر از اونی هستن که ما میدونیم،ای کاش تمام جوونا این رمان رو میخوندن تا متوجه عمق رذالت و دشمنیشون با مسلمانان و چه عرض کنم با انسانیت میشدن ،وباعث شد ازته دل دعای فرج بخونم و واقعآ ازخدا بخوام ظهور امام زمان رو برسونه،تاقبل این دعا برای ظهور درمن اینقدر جدی نبود انگار ،وچقدر عزیزانی خالصانه دارن زحمت میکشند که دست این خونخواران به ما نرسه ووتعدادی از ما خیلی خودشون رو عقل کل می‌دونن،میگن بابا بسه دیگه چند سال گفتین مرگ بر اسراییل وآمریکا،چی شد،هرکی کار خودشو بکنه،،وازخداوند سلامتی و موفقیت همه سربازان گمنام رو میخوام .تشکر فراوان ازشما
🔹راستش من از وقتی رمان ۲ را در کانال گذاشتید عضو کانالتون شدم و داستان‌های ۲، ، مثل همه روخوندم. چیزی که در همشون مشترکه و خیلی دوست داشتم اطلاعاتی بود که پس زمینه این داستانها به دستم رسید. شما خیلی خوب اطلاعات زیادومفیدی رو در قالب داستان گنجوندید، که دیدم نسبت به خیییلیی از مسائل عوض شده و خیلی ازاین بابت خوشحالم. خدابهتون خیر کثیربده وعاقبت بخیر بشید. مثلاً در مورد خواهر و برادرهای افغانی من هیچ اطلاعی نداشتم و در داستان به خوبی کلی اطلاعات به دست آوردم. درداستان ۲ هم اطلاعاتی راجع به شیعه ی انگلیسی،عرفانهای نوظهور و... داستان مثل همه که دیگه پربود از اطلاعات مفید وعمیق زندگی خیلی روم اثر گذاشته ،حالم دگرگون شده😭😭😭 و خیلی فکرم رو مشغول کرده،خواب روازم گرفته مخصوصا مثل همه ۲...یه روزه نشستم خوندمش وکلیییی حرف داشت واسه م سوالی ذهنم رومشغول کرده: چطور میشه مثل آقاداوود این همه صبر داشت وموقع مشکلات ولو نشد وزانوی غم بغل نگرفت. درست تفکر کنه ،بموقع تصمیمات درست بگیره ،بابچه های خواهرش حتی درموقع ناراحتی بدون کمترین عصبانیتی رفتار می کنه .این همه قدرت ازکجامیاد؟ خودم میذاشتم جای داوود وهمون اول افسرده میشدم بااین همه سختی زندگی! منم توبچگیم سختی کشیدم،اما یاد نگرفتم صبروتفکر درست رو!!!! 🔹داوود خیلی حرص در آوره یعنی چی نتونسته بره یه ساعت با الهام حرف بزنه. خوابش میاد نت خاموش میکنه😳😏 🔹سلام حاج آقا حلول ماه رمضان برشما مبارک نماز و روزتون قبول همون لحظات اول که نیره خانم صحبت میکرد همه ی یکی مثل همه ۲ تو ذهنم اومد مخصوصا وقتی هاجر صحبت کرد خیلی ناخودآگاه گریه کردم😭تمام سختی هاش غصه هاش مخصوصا لحضات غسالخونه و روضه امام حسین و ترکیدن بغض هاجر از جلوی چشمم رد شد 😭😭😭 اینم از حسن زیبای قلم شماست 🔹معمم شدن داوود نیمه شعبون ایشالا عروسیش نیمه رمضون😁 🔹سلام علیکم و رحمه الله و برکاته ماه میهمانی الله بر شما مبارک جناب حدادپور بنده کمترین ان شاء الله در ماه مبارک در عتبات مشرف هستم و ان شاء الله داستان یکی مثل همه ۳ رو از اونجا میخونم. ویژه دعاگوی شما هستم یاعلی 🔹میگن اخوندا دخترای خوشکل میگیرن بفرما اینم از داوود 😂😂😂 🔹سلام طاعات عباداتتون مورد قبول حق قسمت اول عالی بود و اینکه هیچ یک از رمان هاتون خالی از مسائل روز نیست حال ادمو خوب میکنه خداقوت بهتون🌼 میدونم با یه قسمت اصلا نمیشه در این مورد نظر داد و واقعا گفتنش احمقانه‌اس ولی خب بوی شهادت میشنوم:) 🔹سلام طاعاتتون قبول . ممنون که داستان جدید رو شروع کردید .بنظرم از همین قسمت اول ترس به جونمون انداختین .یه عروس و داماد دوست داشتنی و چند تا جوون نااهل عشق مهاجرت . حالا همه داستانو با استرس میخونیم . حداقل دو سه شب از خواستگاری و عروسی میگفتین بعدا پای خطر رو وسط میکشیدین . 🔹سلام حاج آقا ارادت. حلول ماه مبارک بر شما خانواده محترم و خانواده بزرگ دلنوشته ها مبارک... طاعاتتون قبول‌. خدا ان شالله دل خوشی های زندگی تون رو حفظ کنه. فقط یه چیزی و بگم برم. اگه می خواین آقا داوود رو به دست اون سه تا شر لت و پار کنید نوش جونش اما اگه می خواین با ‌‌‌.... لا اله الا الله آسیب دیدن الهام خانم توسط اون سه تا داوود رو از هستی ساقط کنید خواهشا نکنید. سخته کس دیگری هم شبیه روضه حضرت مادر رو زندگی کنه... 🔹سلام شبتون بخیر طاعات قبول داستان رو دوسش دارم حس خوب داره😍 🔹سلام شب بخیر موسیقی متن یکی مثل همه ۳ خیلی دلنشین و خوبه موسیقی متن های داستان های قبلی رو دوست نداشتم چون همیشه نیمه شب ها داستانون رو میخونم و موسیقی های قبلی دلهره آور و شلوغ و پر سر و صدا بود و آزارم میداد ولی این بار قشنگه و ملایم آرامش بخش عاشق داستانها و موسیقی رمانتیک و احساسی هستم این بار همه چیز بر وفق مراد منه👌👌 🔹سلام خداقوت بهتون آقای حدادپور واقعا خدا خیرتون بده بابت این رمانایی که منتشر میکنید شما نمیدونید چه تاثیراتی گذاشتید اما اون دنیا و حتی این دنیا اثرش تو زندگیتون معلوم میشه شخصیت داوود رو جوری غیرقابل پیش بینی و دقیق مینویسید که آدم از لحظه لحظه اش میتونه یاد بگیره اسم کتابایی که تو داستان میارید رو معمولا یادداشت میکنم تا ان شاالله بخونم و نوع دیدگاه و رفتار و ادب و شخصیت و دانایی و ... داوود منو یاد آدمای بزرگ میندازه ،نه یک طلبه معمولی امیدوارم بتونم اینقدر اهل عمل و مطالعه و درعین حال بدون توقع باشم از همین اول کار خسته نباشید میگم بهتون 🔹رمان رو خط اولش و شروع کردم به خوندن یاد تموم خاطره های داشته و نداشته افتادم هنوز هیچی نشده حسرت ها حمله کردن با اینکه قلم تون و دوست دارم و رمان یکی مثل همه ۱ و ۲ خوندم ولی ترجیح میدم ادامه شو نخونم چون رمان تموم میشه و میره ما می مونیم و ی دنیا خاطره ای ک یادمون اومده
در جریان سفر به افغانستان، وارد مناطق شیعه‌نشینی شدیم که طی دوسال اخیر، موسسه ای از طرف انگلستان در آنجا باز شده که حول سه برنامه میچرخند: آموزش زبان انگلیسی،کامپیوتر و برگزاری سمینارهای روانشناسی و مشاوره مخصوص خانم‌ها که تهش میشد محتوای ضدارزشی فرومایگانِ مستند داستانی https://virasty.com/Jahromi/1713034212472458691
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
1_10538360175.apk
26.41M
⛔️توجه لطفا⛔️ به مناسبت روز معلم و نزدیک شدن به ایام نمایشگاه کتاب تهران، نشر حداد در نظر دارد که از امشب با تخفیفی بیش از ایام نمایشگاه، اقدام به ارائه کتاب به شما کتابدوستان نماید. ‌ ضمنا کتاب و کتاب و کتاب به احتمال قوی به بخش مجازی نمایشگاه کتاب نمی‌رسد. لذا از این فرصت استفاده کنید و از اپلیکیشن آثار با تخفیف ۲۰ درصد سفارش بدهید. مهلت استفاده: ۱۵ اردیبهشت 👈 کد تخفیف 20 درصدی: moallem1403 🔻 توجه داشته باشید که این کد فقط در اپلیکیشن آثار حدادپور جهرمی فعال است و در سایت فعال نمی‌باشد. ضمنا کلیه سفارشات از اواسط هفته آینده ارسال می‌گردد.
برای مردم برای کشور برای سُفره های خالی و برای حال بهتر برای اون شبی که بنزین... برای نیامدنِ کسی که شنبه فهمید برای خنده های روی اعصابِ برای نیامدن یکی بدتر ... برای ندیدنِ صف‌های مرغ و ... برای ندیدنِ صف برنج و شکر ... برای ندیدن روزایی که روغن ... نداشتیم و برای نخریدن به قیمتِ فزون تر... برای اونایی که سرمایه‌هاشون با گرونیِ بورس و دلار و ارز سوخت... فی‌المثل با دلار سه تومن اومدن و دادن با دلار سی تومن گرون‌تر... برای ۸۰۰ تا کشته کرونا برای تعطیلی مدارس و جاده ها یادته که نفت ما اینقدر نخریدن که رسید فروش ما به روزی ۲۰۰ هزار تا برای دختر بیکار وزیر روحانی!! یادته نساختن مسکنِ آخوندی برای بیکاری هفت تپه و ارج و هپکو یادته مدیریت سیل از اتاقِ روحانی؟!! یادته ظریفی که گفته بود بلده زبان دنیا از خودش قشنگ‌تر یادته که فرداش تو مونیخ... مونده بود بدون سوختِ برگشت؟!!! برای اونایی که هشت سال از جوانیشون حتی آب و نونشون گره زدند به برجام برای قیمتای نجومی که هر روز و ساعت می‌ریخت از من و تو برگات و برگام یادته که ۶۰ تُن طلا تو دو سال حیف و میل و خورده شد و یه آبم روش یادته قطعی مکرر آب اهواز و ... یادته این چیزا یا میگی یادم تو را فرامووووووش؟! برای مردم و برای کشور برای خودرو برای صنعت برای موشک برای عزت خاک و جان و مال و زندگیمون با رأی ندادن به و به خونه فرستادن ظریف و آخوندی میگم یه بزرررررگ به ادامه راه ✍ نویسنده: 🇮🇷 رأی ما 🇮🇷 کانال @Mohamadrezahadadpour
🔹حاج اقا تو رو خدا زود تمومش کنین و هی حال ما رو نپرسین! از شهادت سید حسن حال روحم خرابه... شما هم یه شب در میون میایین دو تا جمله مینویسین که لبنان رو دارن شدید بمباران میکنن... توی هر قسمت هم که یه مدل کشتن رو با جزییات تعریف میکنین... من روحم دیگه کشش نداره😭 🔹آقا اصن محمد آقا مافوق خودتونه غیر از اینه شما هم داروین😂 ما هم زندانیان زندان پولسمر😂😁😜 فقط جوزت و جس و آدام و آبراهام و لنکا وباروتی کیان😃😄😁 آقا این بنجامین کیه فقط؟ رفته تو قلب دشمن چکار این آدام هر کی هست بگین قشنگ جزغاله اش کنیم😏😄 قشنگ داریم رو صحنه نقش بازی میکنیم😂😅😬 🔹یعنی حاجی آدم دلش میخواد اعضای کانالتون رو دور جمع کنه بگه بیاید بریم؛ کوه پیک نیک سینما دعوا😂 خلاصه هر چی که صفا داره 🔹این داستان‌خط سوم رو خیلی دوست دارم خیلی برام جالبه مثل یه ماجراجویی به مناطق ناشناخته میمونه پر از معما و کشفیات جدید🌺 🔹سلام و نور خدا قوت درباره سوال کیف حالک تون باید به عرضتون برسونم: جناب حداد پور واقعا ما رو معتاد کردین به آثارتون بقول مخاطبین کانال بااینکه حرص می خوریم از اینکه وسط داستان مخاطبین رو به امان خدا رها می کنید و واقعا از این بلا تکلیفی خواننده لذت می برید ولی نمی تونیم از مطالعه آثارتون بگذریم. موفق باشید از اینکه مخاطبینتون رو در خماری می ذارین اجرکم عندالله و همچنین پیرو پیام یکی از مخاطبین که نوشته بودن قرار کتاب شمعون جنی رو شروع کنن بخوندن که ممکن خوندن اون کتاب براشون پیامدهایی داشته باشه به ایشون و تمام مخاطبینی که هنوز این کتاب رو نخوندن و تو برنامه دارن مطالعه کنن بهشون توصیه می کنم حتما از خوندنش غافل نشن که حتی با نگرش دیگری اتفاقات جهان خصوصا مسائل اخیر غزه و لبنان و... به قضایا نگاه می کنند و پی می برند واقعا این غده سرطانی فکر کنم نیرو و عواملی در جهان مادی و غیرمادی نمونده که ازش برای ضربه زدن به شیعه استفاده نکرده باشه. من خودم در کانال قبل خوندن این کتاب دیده بودم نظرات مخاطبین درباره این کتاب و خیلی خوف ورم داشته بود ولی قبل و در حین خوندن هم از ائمه خصوصا امام حسین و امام زمان و آیت الکرسی و صلوات و چهار قل و دعای سلامتی و فرج استعانت گرفتم و خدارو شکر آرامش برام برقرار شد و جالب بود برام واقعا که توصیه پیرمرد اهل دل که به آقا محمد کمک کردن این بود که قبل رویارویی با این مسائل باید خودتون رو از لحاظ معنوی آماده کنید تا کمتر ضربه ببینید و همین اذکار معنوی که قبل و درحین مطالعه می خوندم و از ائمه استعانت می گرفتم به علاوه اذان و صدقه به آقا محمد پیشنهاد دادن. 🔹خدا را شکر طوبی هم تموم شدهمه چی ختم بخیرشد،اولین فیلم ایرانی که بدون استرس تموم شد به برکت امام حسین علیه السلام ،هرشب دوتادغدغه داشتیم😅حالابایدنگران لنکاباشیم و.... 🔹دیگ داره حالم از داستانتون بهم میخوره از میشل و جوزت و بنجامین گرفته تا داروین و نقشه هاش، اصلا هم این رمانتون جذاب و آموزنده نبود 😒 هیچم پیگیر بقیش نیستم،،عادت کردیم ب دیرو وزود گذاشتنا و قطع و وصلای داستان😏 راستی خودت حالت چطوره، ولا خوب ذهنت این همه حوصله قصه پردازی داره 🔹سلام حاج اقا وقتتون بخیر... ‌کتاب شمعون جنی رو خوندم... قسمتی که اون حاج اقا به محمد اذکاری رو یادآوری میکنه برای خوندن اسکرین شات گرفتم. من ادمی ام که خیلی استرس و اضطراب دارم و در طول روز حتما باید قرص ضد اضطراب بخورم تا دلم اروم بگیره ولی بعد از این داستان وقتی حس اضطراب میاد سراغم شروع به خوندن سوره ناس و فلق میکنم. باورتون نمیشه انگار آبیه رو اتیش. خدا خیرتون بده در مورد اذان هم همین طور حتما موقع اذان با صدای بلند شروع میکنم با موذن به تکرار کردن و واقعا ارامش میگیرم. قلمتون مانا. خدا حفظتون کنه🙏🙏🙏 🔹سلام استاد قسمت دیشب خط سوم،الان خوندم. اون قسمت ک راجب زندان های غیرقانونی تو آفریقا و قطب شمال و جاهای دیکه.....ک خوندم یاد زندان های افتادم. وقتی دلم میشکنه یا اوضاع سخت میشه برام ...برا چندگروه دعامیکنم-برا دخترای بیگناهی ک آسیب دیدن تو دنیا-چه اون بچه های ک دزدیده میشن براقاچاق اعضا...و اون زندانی های تو .....ومردم غزه. و حالا این زندانی ها....دلم بدجور شکست براشون 🔹سلام علیکم جناب حدادپور یه چندسالی که تلگراممو پاک کرده بودم پیگیر کاراتونم نبودم خیلی شاید یکی دوتا کتاب چاپیتونو تهیه کردم و خوندم بعد مدتها که دوباره کانالتونو پیدا کردم با خودم گفتم شاید هنوز اونقد مثل قبل داستانا برام جذاب نباشه که هرشب پیگیر باشم ولی خیال خام بود هرازچندگاهی که داستان یک شب منتشر نمیشه یا تاخیر میخوره حقیقتا حالم دیدنیه..😂 نمیدونم دست به دامان الفاظ نامتعارف بشم یا خودمو قانع کنم که صبرم چیز خوبیه.. خلاصه روا نیست اینکارا، نکنید خداقوت و تشکر بابت همه زحماتی که میکشید🙏🌷
همین طور که اغلب دوستان متوجه شدند، در رمان از مسائلی صحبت شد که یه مدت باید بگذره تا بعضی ابعادش رسانه‌ای بشه. دقیقا مثل اتفاقی که در و و و افتاد. موضوعاتی در آنها مطرح شد که تا همین حالا بعضی از شما عزیزان مطالبی از این ور و آن ور ارسال میکنید که نشان میده داره کم‌کم از آنها پرده‌برداری و یا افشا میشه. بعلاوه این که، نوشتن و انتشار ، با توجه به مدل روایتش و این که کلا در خارج از کشور بود و هیچ عنصر داخلی در آن ایفای نقش نداشت، بسیار تجربه موفقی برای من بود که حتی مورد توجه کارشناسان امنیتی مرتبط با این موضوع اتفاق افتاد و پیام‌های جالبی فرستادند. احتمالا از الان بیشتر از این مدل داستان‌ها براتون بنویسم. ممنون از توجه و دقت و البته مهر و مهربانیتون❤️
👤 افسر اطلاعاتی مراکشی: بله برادرم، بعد از تحقیقات متوجه شدیم که یک زندان مخفی آمریکایی وجود داشت، که مربوط به اطلاعات آمریکا بعد از انفجارهای ۱۱ سپتامبر بود. اما اکنون به شما می‌گویم که بعد از تحقیقات، زندان‌های مخفی اسرائیلی نیز وجود دارند. این زندان‌های مخفی اسرائیلی مبارزان مقاومت فلسطینی را به مغرب می‌آورند، کسانی که اهمیت دارند و نباید آن‌ها را در سرزمین‌های فلسطینی نگه دارند. آن‌ها را به زندان‌های مخفی در مراکش می‌آورند. بازجویی‌ها با استفاده از روش‌های خاص انجام می‌شوند، چیزی که به آن «بازجویی پیشرفته» گفته می‌شود. در اینجا از شکنجه استفاده می‌شود. افراد مهم و با وزن را به مراکش می‌آورند تا بازجویی‌هایشان را در زندان‌های مخفی مراکش انجام دهند. 👈 رجوع کنید به: کتاب کتاب مولف @Mohamadrezahadadpour