السلام علیک یا اباصالح المهدی ( عج) ادرکنی🍃🌸🍃
جمعه زیباست اگر کینه زدل پاک شود
مرغ دل همســــفر طائر افـــلاک شود
جمعه زیباست اگر پنجره ها وا گردد
چشم ها منتظر یوسف زهرا گــــردد
جمعه زیباست اگر دوست کنارم باشد
جان نا قابل من هــدیه بـــــیارم باشد
جمعه زیباست اگر باب گنه بسته شود۰
عالم از بند شیاطین زمان رسته شود
جمعه زیباست اگر عشق فراهم گردد
آخرین حجت حق هادی راهم گردد
@mohamadrezahadadpour
💠خلاصه برداری خبرگزاری حوزه👇
حجت الاسلام حدادی پور در رابطه با کتاب «کف خیابون » گفت : ما سه فتنه ۷۸ و۸۸ و الفبای شروع فتنه ۹۸ را در این کتاب نوشتیم. در این کتاب مسایلی را مطرح کردیم که باید کنار هم جمع می شد تا مخاطب با آن رابطه برقرار کند.
به گزارش روابط عمومی دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان به نقل از خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام محمد رضا حداد پور جهرمی، نویسنده کتاب های داستانی از جمله «حیفا»، «کف خیابون» و... در جمع طلاب و جوانان و در دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان اظهار کرد: برای نگارش داستان چهار گام لازم است. زاویه دید اولین گام، گام دوم با اجزاء وجزء ها دوست شدن و انتخاب کردن آنها، پرورش دادن و سناریو چینی است، گام سوم بکاربردن کلیشه و گام آخر معما یا خاطره یا همان روایت است.
نویسنده کتاب «حیفا» عنوان کرد: زمانی که قرار است شما روایتی را تعریف کنید که یا در آنجا بودید یا نبودید، باید به نحوی داستان را تعریف کرد که گویی آنجا بوده اید، نویسندگانی موفق هستند که بتوانند خود را جزیی از اجزای داستان معرفی کنند.
خطاب رهبری در درس خارج من را به سمت فضای مجازی سوق داد
وی با بیان اینکه تا موضوعی را اتتخاب نکردید که بتوانید خود را در آن ماجرا قلمداد کنید، هرگز دست به قلم نشوید چون مطلب و سوژه را شهید می کنید، افزود: عنصر مخاطب (یعنی پاسخ به سوال برای کی؟) و عنصر غایت (یعنی پاسخ به سوال برای چی ؟) در نوشتن داستان مهم است.
حجت الاسلام حدادپور جهرمی اذعان کرد: مخاطب را باید به نحوی انتخاب کرد که تا قیامت ادامه داشته باشد و همگان بتوانند آن را بخوانند، برای کی و برای چی نوشتن در نگارش و تألیف کتاب مهم است.
وی توضیح داد: اولین داستانی که من نوشتم راجع به شهدای عصر عاشورا از شهدای اطلاعات عملیات بود.
این مؤلف موفق حوزوی در تشریح ماجرای رفتن به سمت نگارش مجموعه کتاب های داستانی، خاطرنشان کرد: در سال ۹۲ در درس خارج رهبر معظم اتقلاب خطاب به طلاب و روحانیون تعبیری استفاده کردند که در رابطه با جنگ تحمیلی و دیگر عرصه ها هرگز بکار نبردند و آن این بود که فرمودند «فضای مجازی قتلگاه جوانان است». از آن زمان به طور جدی وارد عرصه فضای مجازی شدم، ولی بعد از مدتی متوجه شدم که چون ایده نداشتم، کار مفیدی در فضای مجازی انجام ندادم، لذا با مشورت چند نفر از رفقایم وارد عرصه ای شدم که در آن مهارت داشتم و آن نویسندگی بود، اما پس از ماه ها مشورت به سه موضوع اصلی و مغفول مانده با نام امنیت، استراتژیک و زن رسیدیم که باید برایش در کشور کار کرد.
سه واژه مشترک اغلب کانال های ضد انقلاب
حجت الاسلام حدادپور افزود: «بیعت»، «اطاعت» و «برائت» سه واژه ای بود که در اغلب کانال های ضد انقلابی با چهار روش از جمله روش اول تطمیع، روش دوم تهدید، روش سوم مسایل غریزی و جنسی و روش چهارم نخبه پروری انجام می دهند، در این روش ها مرزبندی خاصی در فضای مجازی نیست و در عین حالی که تطمیع می شود، تهدید هم صورت می گیرد.
وی بیان کرد: ادبیات من به این گونه است که من رمان نویس نیستم، بلکه روایت گر هستم که در اصطلاح دنیای امروز به این ادبیات امنیتی می گویند، قرار نیست در این نوع ادبیات، خیلی قواعد ادبیات نویسی و داستان نویسی را رعایت کنید.
نویسنده کتاب «کف خیابان» اضافه کرد: ما برای تألیف آثار یک پک ۵۰ پرونده ای تعریف کردیم که هر ۵ تا از آنها یک بسته است که در هربسته یکی کتاب برون مرزی و ۴ تا درون مرزی است که حیفا اولین پرونده از بسته اول بود که برون مرزی تعریف شد و بسته شماره 2 به اتمام رسیده و بسته شماره ۳ بعد از ایام فاطمیه دوم آغاز می شود.
صراحتاً می گویم من نیروی امنیتی نیستم بلکه طلبه هستم
وی در جواب این سوال که چرا پک ۵۰ عددی را انتخاب کردند، عنوان کرد: چون ما دشمنان فعال متعددی در زمان حال و آینده حداقل تا یک قرن آتی داریم که در قالب این پک نگارشی به آن پرداختیم، طبق اطلاعات و آمار، دشمن تمام استعداد های خود را جمع کرده است که علیه انقلاب و ایران نوآوری کند.
حجت الاسلام حدادپور اذعان کرد: هدف اول و آخر ما از نوشتن این پک، این است که یک پک دشمن شناسی و دشمن ستیزی تعریف و تبیین کنیم، حال این سوال از من پرسیده می شود که چقدر از مطالب کتاب های من واقعی است، پاسخ این گونه است که حداقل ۵۰ درصد داستان ها با تمام زمینه هاش واقعی است، ولی مابقی ماجرا ساخته و پرداخته است.
وی افزود: نگارش کتاب ها کاملاً تلفیقی است و مربوط به ارگان خاصی نیست، صراحتاً می گویم من نیروی امنیتی نیستم، بلکه طلبه هستم، ولی از مشورت دوستان بهره می برم.
مؤلف کتاب «حیفا» خاطرنشان کرد: سوال دوم که از من می پرسند این است که آیا برای جذب مخاطب مسایل جنسی را در نگارش های خود نوشته ام، پاسخ من این است هرگز چنین قصدی نداشتم، ولی برای دادن هشدار به نسل جوان است که بداند این عرصه قتلگاهی است...
وی در رابطه با کتاب «کف خیابون» گفت: ما سه فتنه ۷۸ و ۸۸ و الفبای شروع فتنه ۹۸ را در این کتاب نوشتیم. در این کتاب مسایلی را مطرح کردیم که باید کنار هم جمع می شد تا مخاطب با آن رابطه برقرار کند.
حجت الاسلام حدادپور یادآور شد: در این کتاب حداقل ۱۷ روش امنیتی به طور غیرمستقیم اشاره و ۲۷ اصطلاح امنیتی آورده شده است و طبق اخباری که دارم این کتاب در برخی از دانشکده های امنیتی کشور به عنوان کتاب کمک آموزشی توصیه می شود.
کلید فتنه ۹۸ زده شده است
وی توضیح داد: قطعاً در کتاب مشکلاتی وجود دارد، ولی من نویسنده و داستان نویس نیستم، بلکه فقط راوی پرونده هستم، بالا بردن هوش امنیتی مردم هدف ما از نگارش کتاب هایی چون «کف خیابون» با ادبیات امنیتی است.
مؤلف حوزوی عنوان کرد: متأسفانه کلید فتنه ۹۸ زده شده است و این کودک نامشروع در حال زاییده شدن است و دامن زدن به آشوب های محلی و صنفی از نشانه های آن است که این امر از اضلاع جنگ های هیبریدی است.
وی در پایان گفت: در رأس هرم تمام دشمنان انقلاب اسلامی و ایران، شیطان بزرگ قرار دارد و بیشترین ضربه در بخش دستگاهی را موساد و در بخش حکومتی، دولت آمریکا به انقلاب زده است.
کسی که هنوز دوساعت از پایان رأی گیری چهل میلیونی نگذشته میگه #برنده قطعی انتخابات شده رو باید فرستاد #تیمارستان نه #حصر!
#نه_دی
#فتنه
#حصر
#دلنوشته_های_یک_طلبه
@mohamadrezahadadpour
سلام و شبتون بخیر
الهی هیچوقت مریض نشین و تنتون همیشه سالم باشه
من که اینقدر بد مریض شدم و آنفولانزا و مشکل معده اومده سراغم که افتاده بودم و حتی قادر به جا به جا کردن پتویی که روم انداخته بودم، نبودم!
خدا رحم کرد که شرمنده مردم نشدم و تا حالا الحمدلله تکلیفی (اعم از کاری و تبلیغی) فروگذار نکردم.
💠 امروز جمله ای از آیت الله مظاهری میخوندم که خیلی تکونم داد و بنظرم هر روز و هر شب باید به خودمون یاداوری کنیم:
در قيامت بابت اتلاف وقت مؤاخذه خواهند شد. آن دسته از افراد که شبانهروز، خود را سرگرم کارهايي مانند تماشاي فيلم و سريال و شنيدن موسيقي ميکنند و به فکر کار، مطالعه، خدمت به خلق خدا و عبادت نيستند و عمر خود را به بطالت و بيهودگي ميگذرانند، از زندگي، حاصلي جز پوچي نصيب آنان نميگردد، در آخرت نيز گرفتار خواهند بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ را امشب یکی از دوستان برام ارسال کردند.
هیچی نمیگم
خودتون ببینید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 نخستین #نشست_کتاب_خوان_مجازی با عنوان «تجلی بصیرت» به مناسبت سالروز حماسه #۹_دی
🔸 قسمت اول: معرفی کتاب «کف خیابان، مستندی داستانی از فتنه ۸۸» نوشته محمدرضا حدادپور جهرمی
🔺 معرفی کننده: آرزو ولیپور، مدیرکل کتابخانه های عمومی مازندران
✔️ اداره کل کتابخانه های عمومی مازندران
جمله ای خوندم که دوس دارم قبل از خواب، یه کم بهش فکر کنم و حالم بهتر بشه با این جمله و لذت ببرم👇❤️
كلّ شــيء يَتَــجــمّــد فــي الــشّــتــاء
إلــا الــعَــطــر والــحَــنــين والــذِكريات وبــعــض الــأمــنــيات
همه چیز در زمستان یخ میزند؛
مگر
عـطـر،
اشـتـیـاق،
خـاطـرههـا،
و برخی آرزوها....
❄️☘🌷❄️☘🌷❄️
#دلنوشته_های_یک_طلبه
@mohamadrezahadadpour
✔️ارسالی از طرف یکی از مخاطبان محترم👇
آقا محمد خان قاجار عادت داشت هر ماه میرفت شکار، شکار چی؟ شکار روباه، اما نه شکار با تفنگ، نه تیروکمان، بلکه اونقدر دنبال این حیوان میرفت تا این حیوان خسته میشد و یک تور میانداخت رو روباه و اون رو شکار می کرد.
بعد از شکار هم یک زنگوله به گردن اون می بست و رهاش میکرد.
وقتی ازش پرسیدن چرا اینکارو با این حیوون زبون بسته می کنی؟ میگفت : به دو دلیل ۱_ از این به بعد روباه سمت هرشکاری بره اون شکار صدای زنگوله رو میشنوه و فرار میکنه و در نهایت روباه از گرسنگی میمیره ۲_ اگر از گرسنگی هم نمیره قطعا از تنهایی خواهد مرد، چون دیگر روباها و همچنین جفتش کنارش نمیمونن و از صدای زنگوله میترسن و فرار میکنن، در اصل این نوع کشتن و قتل روباه بدتر از قتل یکباره اونه ...
👈عزیزان من، اگر در تلگرام، اینستاگرام، واتساپ و هر فضای مجازی دیگری مطلبی دریافت کردی مبنی بر قضاوت نادرست درباره ی شخص یا قومیت، یا ملتی و اون پیام رو به دیگران ارسال کردی، در حقیقت اون شخص یا اشخاص رو به بدترین شکل کُشتی ...چون تو به یاری دیگران زنگوله ای از تهمت و اتهام و غم و درد روحی و روانی به گردن اون شخص یا اشخاص میبندی ... کسانی رو میشناسم که از همین قضاوت ها و تهمت های نادرست خودکشی کردند، چون تحمل بار این تهمت ها رو نداشتند ...آیا خبر داری تا همین حالا چقدر انسان رو کُشتی؟ روحا و حتی قتل واقعی؟؟؟!!!
👈پس هرگزززززززز در موقعیتی که خود در آن نبوده ای کسی را قضاوت نکن...
✍#دکترمحمودانوشه
الو
الو
سلام
علیکم السلام. بفرمایید!
خودمی؟
بله. درخدمتم. بفرمایید!
چه خبر؟ چیکار میکنی؟
سلامتی شما. الحمدلله. شما چطوری؟
منم هی. بد نیستم. مزاحمم؟
مزاحم که نه! یه کم کار داشتم ...
خب. پس مزاحمم. فقط میخواستم حالمو بپرسم.
لطف کردی!
ینی چی الان؟ ینی قطعش کنم؟
نه بابا. گفتم اگه امری باشه درخدمت باشم.
چرا حالمو نمیپرسی؟ چرا یادت میره منم هستم؟
نصف شبی زنگ زدی اینو بپرسی؟
پس چی بگم؟ میخوای از امنیت ملی و تحولات منطقه بپرسم!
آخه ترسیدم اولش. فکر کردم اتفاقی افتاده!
اتفاق از این بدتر که منو کردی حاشیه زندگیت؟ من دلم پره ازت!
آخی. عزیزم. جونم. آروم باش یه کم.
باریک الله. این چیزا هم بلد بودی و رو نمیکردی؟!
اصلا بیا از اینجا بریم.
دقیقا کجا بریم؟
ببین! مثل استاد و شاگرد باهام حرف نزنا که میفهمم و بهم برمیخوره!
امان از دست تو! میگم کجا بریم؟
نمیدونم. یه وری. یه جایی که فقط خودم و خودت باشیم.
تو باز انجمن شعر رفتی؟
چه ربطی داره؟
باز شعر و فیلم عاشقانه دیدی که حرفای اینجوری تحویلم میدی؟
نخیرم! لوس. آخه دلم گرفته. تو اصلا بهم سر نمیزنی. محبتم نمیکنی. فقط اسمش اینه که ماییم! همه فکر میکنن چقدر توپ و خوشبختیم اما خبر ندارن که حتی بعضی وقتا نگا تو آینه هم نمیکنی که یه وقت چشمت به من نیفته!
خب میگی چیکار کنم؟ من کلا شرایطم جوریه که وقت سر خاروندنم ندارم. چه برسه شونه کردن موهام و مرتب کردن ریشام و...
جدیدا اسمش شرایطه؟
وای بس کن. هر چی من میگم، یه چیزی تحویلم میدی!
پاشو بیا تکلیفمو روشن کن! من اینجوری نمیتونم ادامه بدم!
راستشو بخوای ...
راستشو بخوام چی؟
بذار بعدا سر فرصت حضوری صحبت میکنیم.
دفعه قبلم که گفتی سر فرصت، قالم گذاشتی! دیگه خامت نمیشم. بگو. تا نگی قطع نمیکنم.
راستشو بخوای میخواستم بهت بگم منو فراموش کن!
ینی چی؟!
ینی همین! ما به درد هم نمیخوریم!
آخه چرا؟
چرا نداره. زندگی برام نذاشتی. نه خواب دارم از دستت. نه خوراک دارم. همشم تا میخوام یه کاری کنم، مثل خورزو خان میفتی به جونم و نمیذاری حالشو ببرم!
مثلا میخواستی چیکار کنی که نکردی و به دلت زهر کردم؟
مثال نمیخواد. مثالش فراوونه. نه میذاری دروغ مصلحتی بگم. فورا لب پایینیتو گاز میگیری و میگی زشته! نه میذاری غیبت کنم و لااقل دلم خنک بشه و فورا میگی عیبه! نه میذاری حالی ... نه میذاری هولی... نه میذاری ...
خب حالا اینا نکردی، بد دیدی؟
بد؟ بد که نه! اما چطور دلم خنک بشه؟
اون با من! توِ لامصب یه کم دل بده به دلت! خنک کردنش با من! تو یه کم منو ببین! کیف و خالش با من!
راس میگی؟
تا حالا ازم دروغ شنیدی؟
خداییش نه! تو ذوق زن هستی اما اهل دروغ و آمار اشتباه نیستی.
پس تموم!
منتظرت باشم؟
کِی؟ الان؟
آره جان تو! پاشو بیا
بذار یه وضو بگیرم ...
برو عشقم!
دو رکعت نماز شفع میخوانم برای رضای خدا ...😭 ... نه ... برای دل خودم ...😭 ... اونم نه ... نمیدونم برای چی ... اما میدونم برای کِی ... قربتا الی الله ..
الله اکبر ...
#داغونم
#پناهم_بده
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
@mohamadrezahadadpour