درود بر بهترین ممبرزهای دنیا☺️🌷
(میدونم ممبرز جمع هست و دیگه نیاز به ها نداره. کلا با ها حال میده😂)
امیدوارم نماز و روزه هاتون قبول باشه و تندرست باشید.
خیلی وقت بود اینجوری پست نذاشته بودم و الان هم به خاطر اینکه ی چیزی مدام داریم تکرارش میکنیم و اشتباهه، گفتم خدمت برسم و دو کلمه گپ بزنیم.
بچه ها جان. من و شما در سنین و دوران جوانی هستیم و اگه خدا بخواد و قبول کنه، تصمیم نداریم اشتباهات گذشتگان را تکرار کنیم و هر کسی را به هر بهانه ای و به هر تیکه و انگ و ننگی از خودمون و جامعه و مردم و خدا و پیغمبر و ... بندازیم.
مگه تا الان اونایی که به اسم نقد و اشتباه و بیانیه و نامه سرگشاده و سر تنگ، از همه روندیم و رفتن و پناه بر خدا انگشت نما شدند، مگه دیگه برگشتند؟ مگه درست شدند؟ مگه همه چیز اوکی شد و فقط اونا وصله ناجور بودند؟
نه به قرآن. با دهان روزه قسم میخورم و میگم نه! اکثرشون با قهر و دلخوری رفتند و حتی چه مشکلات و تبعات روحی و فکری و خانوادگی و معنوی که براشون پیش نیومد!
تازه چه حالی میشین اگه بگم وقتی ما ناجوانمردانه و به اسم تکلیف و روشنگری و ... آبرو و حیثیت و اعتبار کسی زیر سوال میبریم و بعدش هم مثل طلبکارا انکار میکنیم و میگیم ما که قصدمون خیر بود، دشمن و مخالفین ما به راحتی به اون افراد نزدیک میشن و جذب میکنند چه جذب کردنی!
رفقا جان! من و شما دیگه بچه دیروز و دیشب نیستیم. ماشاالله بزرگ شدیم. دیروز وقتی فهمیدم رفتم توی ۳۷ سالگی خندم گرفت. رفقا باید از اشتباهات گذشتگانمون درس بگیریم. این همه هجمه و پیام و قیافه عقلا و همه چیز دان ها گرفتن، چیزی را حل نمیکنه! تازه بدترش هم میکنه.
ما نقویان را از دست دادیم
آقامیری را از دست دادیم
داشتیم دانشمند را هم از دست میدادیم
سیروس مقدم هم ...
محمود کریمی...
و صدها آدم دیگه ...
میشه بفرمایید تا کی قراره این روند ادامه داشته باشه؟!
بسه بابا! خسته شدیم.
هی مدام روز به روز داریم دایره دور خودمون رو تنگ و تنگتر میکنیم!
اگه کسی اشتباهی کرده و چیزی گفته، ما بزرگتر داریم. بی سر و صاحب که نیستیم. بزرگترامون باید ورود کنند و دعوت کنند و با محبت، دستی به سر و کله اش بکشند و پدری کنند و تمام!
وقتی برای پایتخت ۷۰ تا نکته نوشتم، بعضی عوامل پایتخت تماس گرفتند و کلی تشکر کردند و گفتند اگه انتقادی هم دارید بفرمایید و اونجا بود که بیش از دو سه ساعت حرف زدیم. باور میکنید حتی خود آقای تنابنده هم پیام داد و خیلی منطقی و مودبانه، بعضی چیزها را پذیرفت و تشکر کرد؟!
دیروز و دیشب شاید بیش از بیست سی نفر مداح و بچه های گل و ارزشیمون تماس گرفتند و تشکر کردند اما بعدش هم حرف زدیم و انتقادات را هم منتقل کردند و گفتند به حاج محمود عزیز هم میرسونند.
مگه ما کی هستیم؟
چه کاره ایم که همه رو میزنیم و میگیم اشتباه کرده و نباید اشتباه میکرده؟!
اینا
خوب شد حالا که دیگه برنامه حاج محمود قطع شد و دیگه این شبها نمیتونیم بشینیم پای روضه ها و نصایح و حال خوشش؟!
خوبه دیگه پایتخت نداشته باشیم و حتی سیروس مقدم و محسن تنابنده هم نداشته باشیم و کلا برن سراغ فیلم هایی که دیگه هیچ هم خوانی با سلایق دینی و اسلامی ما نداشته باشه؟
خنکمون میشه اگه آقامیری و نقویان و دانشمند و صد تا آدم دیگه از منبر و خطابه رسمی کم و کسر کنیم و اسمش هم بذاریم اقدام انقلابی؟!
اشتباه نکنیم لطفا. راهش این نیست. صفر و صدی نگاه نکنیم. همه را از خودمون نرونیم و دایره دور و برمون رو اینقدر تنگ نکنیم.
👈 من الان از کسی حمایت نکردما !
هر کس خدایی نکرده جرمی مرتکب شده، باید به همون اندازه و توسط مراجع ذی صلاح پیگیری بشه
و یا اگه فقط اشتباه کرده و مرتکب جرم نشده، باهاش صحبت کنند و حلش کنند. نه اینکه همه از همه جا بزنند!!
فقط دارم میگم این روند که همه بریزن رو سر یه نفر، سر از جاهای خوبی درنمیاره و اعتبار عمومی را از دست میدیم. بهمون میخندن و دشمن شاد کن میشیم.
خدا نکنه
ان شاءلله همیشه دور هم خوش باشیم و کسی را با کمترین مسئله و نکته، از اعتبار و آبرو و خانواده و چشم مردم نندازیم.
دوستتون دارم
براتون دعا میکنم
لطفا منو هم دعا بفرمایید☺️🌺
#لطفا_نشر_حداکثری
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
همسر شهید همت می گوید: اخلاقم طوری بود که اگر می دیدم کسی خلاف شرع می گوید، با او جر و بحث می کردم.
یک روز شهید همت بهم گفت:" باید با منطق حرف بزنی"
بهش گفتم: ولی ادم رو مسخره می کنن.
گفت: " می دونی ما در قبال تمام کسانی که راه کج میرن مسولیم. حق نداریم باهاشون برخورد تند کنیم؛ از کجا معلوم که ما توی انحراف اینها نقش نداشته باشیم؟"
وقتی بهش گفتم: اخه تو کجایی که مقصر باشی؟
گفت: چه فرقی می کنه؟! من نوعی، برخورد نادرستم، سهل انگاریم، کوتاهیم، همه اینها باعث انحراف میشه.
شادی اروح طیبه شهدا و امام شهدا صلوات🌷🌷🌷
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای جانم
ای جانم
خدا همشون حفظ کنه🌷🌷🌷🌷
👈 اون پسر وسطیه، منم😁
نه روی این داشتم که مثل بقیه دست بذارم کنار گوشم و چشم و ابرومو تو هم بکنم و یه نفس بخونم
و نه میتونستم بی تفاوت باشم و از گروه برم
حتی گاهی هم خندم میگرفت و خودمو کنترل میکردم🤭😉
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
AUD-20200425-WA0003.mp3
1.34M
من خیلی بدم ...
برای لحظات افطارتون
از همه التماس دعا
مناجاتی از حاج محمود کریمی🌺
#دلنوشته_های_یک_طلبه
بالاخره چیزی که ازش میترسیدم اتفاق افتاد😐
الان از #دفتر_امنیت_ملی برام تماس گرفتند و اعلام کردند که تا اطلاع ثانوی ممنوع الخروج هستم.😐
میگم چرا آخه؟ به چه جرمی ؟
گفتن ؛ میای از خونه بیرون و ملت روزه دار فکر میکنن هلال ماه شوال اومده عید فطر اعلام میکنن.😆😝😂
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علیکم السلام
طاعات و عبادات، قبول درگاه الهی
بنظرم اصلا از خدا نخواهید که تغییرش بدهد. جدی دارم میگم. چرا باید زشت باشه؟ اصلا هم زشت نیست و یک چیز خدادادی است که ممکنه الان اذیتتون بکنه ولی وقتی خیلی پیشرفت کردید و بزرگتر شدید و به مراتبی رسیدید، اصلا این چیزا دیگه به چشم نمیاد و بلکه برای بقیه میشید درس بزرگ! درس بزرگ اعتماد به نفس و درس بی توجهی به قضاوت دیگران و ...
بله. سخته. قبول دارم. ولی نه تا این حد که بخواهید عزا بگیرید و رابطتون با خدا شکرآب بشه.
یه طلبه ای میشناسم که مثل شما اختلال گویایی داشت اما اون زبونش میگرفت و لکنت شدیدی داشت. هر سال هم تو مسابقه قرآن شرکت میکرد و بر خلاف انتظار همه، مقام می آورد. ولی نمیدونست چرا به استان راه پیدا نمیکنه. تا اینکه یه روز فهمید مقامات آموزش پرورش شهرستان، چون فکر میکردند اگه اونو بفرستند استان و یهو زبونش بگیره، آبروشون میره، هیچ وقت نفرستادنش استان!
تا اینکه همون طلبه ده سال بعدش، ینی وقتی حدودا ۲۷ سالش شده بود و آخوندی شده بود برای خودش، در جلسه اختتامیه مسابقات قرآن همون استان دعوتش کرده بودند تا سخنرانی کنه!
بعد از سخنرانیش، دو سه تا پیرمرد از همشهری هاش که اونا را میشناخت و معلمان قرآن دوران تحصیلش بودند، اومدند جلو و سلام و حال و احوال کردند و بعدش کلی عذرخواهی و حلالیت ... که چی؟ که ببخشید ما تو را از عمد نمیفرستادیم استان تا آبرومون نره اما امروز خدا بد جوری زد تو دهنمون وقتی دیدیم به عنوان یک سخنران استانی دعوت شدید اینجا و آخوند شدید و اینقدر در سن و سال کم، پیشرفت کردید.
مردم همینن
غصه نخورید
کارت بکن و با اوس کریم بساز
همینا که دارن میخندن، یه روز میفتن دنبالت و حلوا حلوات میکنند
با زبون روزه قسم نمیخورم ولی باور کن
اصلا حساب کتاب خدا با بنده هاش خیلی فرق میکنه
حالا صدات اینجوریه
خب باشه
حالا باز شما خانمی
من یه استاد فیزیک دانشگاه تهران که مرد ۴۵ ساله هست سراغ دارم که صداش اینجوریه و حتی دو سه بار عذرش خواستند اما الان داره مقطع دکترا تدریس میکنه و کلی هم مقالات بین المللی داره.
پس
نه جای نگرانی داره و نه جای خجالت
بگو من همینم
همینه که هست
اتفاقا دم خدا گرم که خاص آفریدتت
خاص بودن که شاخ و دم نداره
همون طلبه وقتی نوجوون بود، روزایی بود که کلی اشک و گریه و آه و ناله و توسل و ... که چرا من اینجوریم؟!
ولی بعدها که میدید با وجود مختصر لکنت زبونی که داره اما اما اما مردم مشتاق موضوعات و نوع نگاهش و انرژیش هستند و هر جا رفت منبر، دیگه مجبورش میکنند هر سال دوباره همون جا قول بده و کلی جمعیت جمع میشه، از دلش دراومد.
اگه خسته نشدی و ناامید نشدی و به مسیرت با قدرت ادامه دادی، خدا جبران میکنه
عجیب هم جبران میکنه
حالا بشین نگاه کن
#ناامیدی_ممنوع☺️
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
من نمیدونستم مبل داره میلرزه
یا من دارم میلرزم
یا پنجره ها جیر جیر میکنه
یا هممون رو ویبره ایم
😂😂
باورتون میشه اینجا الان روباه هم اومده بیرون و داره مثل یه شهروند عادی راه میره و دنبال یه هم زبون میگرده تا باهاش از عوامل زلزله بگه و تهش هم بگه: کار خودشونه😂😂
دعای ایمن شدن از خطر زلزله
📖إنَّ اللَّهَ یُمْسِكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَكَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ كَانَ حَلِیمًا غَفُورًا
💠امام صادق (ع) فرمودند: هر گاه در شب و هنگام خوابیدن از وقوع زلزله و خراب شدن خانه می ترسی آیه «۴۱ سوره فاطر» را قرائت كن.
جالب بود که لحظاتی قبل از زلزله، نشسته بودیم که یهو صدای کلاغ ها و سگ ها زیاد شد.
اما الان دیگه همه جا ساکت و آرامه
و دیگه تقریبا هیچ جک و جونوری بیرون نمیبینم و صداشون نمیاد
الله اکبر !
وای من عاشق صدای زوزه گرگ هستم
مخصوصا نصف شب
ینی داره میگه:
«همممه بخوابن
گفتم همه بخوابن
حرف نباشه
خبری نیس دیگه»
مادرم بعد از نماز صبح زنگ زده بود اما متوجه نشده بودم.
خودم پیش از ظهر باهاش تماس گرفتم. از رادیو خبر زلزله شنیده بود و نگران شده بود.
وقتی براش گفتم و مثلا جوری هم آب و تابش دادم که بیشتر دلش به حال پسر تنهاش بسوزه، با همون حالت مادرانه، یه بیت خوند که دیگه نگم چه بر سرم آورد با همون بیت:
بی قضا و حکم آن سلطان بخت
هیچ برگی در نیفتد از درخت
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
#امام_حسن_علیه_السلام_ولادت
ای بردلم امیر، یا مجتبی حسن
محبوب بی نظیر، یا مجتبی حسن
از سوی ذالجلال، درمکتب کمال
مارا توئی دبیر ، یا مجتبی حسن
فرزند شیر حق ، مهر منیر حق
روشنگر ضمیر، یا مجتبی حسن
حلال مشکلی ، فرمانده ی دلی
ای عشق دلپذیر ، یا مجتبی حسن
من آهوی دلم ، بوده ست از ازل
در دامتان اسیر ، یا مجتبی حسن
ذکرم شده مدام ،ازصبح تا به شام
یاغوثوُ یا مجیر ، یا مجتبی حسن
تو دُرِّ کوثری ، بی شک وُ شبهه هست
خیر شما کثیر ، یا مجتبی حسن
فرزند شیر حق، مهر منیر حق
روشنگر ضمیر، یا مجتبی حسن
جان علی قسم ، مستم کن ازکرم
از باده ی غدیر، یا مجتبی حسن
من پیر وُ خسته ام ، ازپا نشسته ام
دست مرا بگیر ، یا مجتبی حسن
سلطان ذوالکرم ، بنما عنایتی
بر این فقیر پیر ، یا مجتبی حسن
مگذار روز حشر ، درپیشگاه حق
افتد سرم به زیر ، یا مجتبی حسن
هرچند من بدم ، از خود مکن ردم
خرده به من مگیر ، یا مجتبی حسن
احد