eitaa logo
دلنوشته های یک طلبه
89.7هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
631 ویدیو
124 فایل
نوشتارها و رمان های محمد رضا حدادپور جهرمی ادمین: @Hadadpour سایت عرضه آثار: www.haddadpour.ir توجه: هر نوع استفاده یا برداشت و کپی و چاپ مستندات داستانی چه به صورت ورد یا پی دی اف و ... و حتی اقتباس برای فیلم‌نامه و تئاتر و امثال ذلک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷متن زیبای ارسالی از طرف مخاطبین👇😔😐😏 دیروز عصر شمر را دیدم. جلو در مغازه‌اش کودکی دست فروش را گرفته بود زیر بار کتک. جوانی از بنی هاشم جدایشان کرد. جلوتر توی بنگاه، عمر سعد با شبث و حر جلسه داشتند تا قیمت زمین و مسکن را با معاملات صوری بالا ببرند. حر خشمگین و لعنت گویان بیرون آمد و گفت "من آه مردم را به خاطر دو روز دنیا گردن نمیگیرم یابن سعد." عبور کردم. در نانوایی دیدم خولی دارد به زهیر بن قین التماس می کند که مغازه‌اش را پلمپ نکند. زهیر محل نمی گذارد و می گوید: "نمی شود! حکم علی اکبر است. چانه نان را کوچک میگرفتی؛ جرمت سنگین است مرد. فویل للمطففین!" پا میگذارم روی کاغذهای ریخته شده در کف پیاده رو. یکیشان توجهم را جلب میکند. نوشته "ثروت و خدمت زیاد با رای به ابن زیاد". حبیب می گوید امسال رقابت اصلی بین عباس بن علی و ابن زیاد است می‌گویم ابن زیاد؟ می گوید پول پسرجان! گوشهایت را که تیز کنی جرینگ جرینگ سکه ها را از در ستاد می شنوی. جلو دکه می ایستم روزنامه ها را نگاه می کنم. حکم اعدام در تعقیب مفسد اقتصادی ح بن ک. خنده ام میگیرد حرمله را که همه میشناسند. تلفنم زنگ میزند. _سلام بفرمایید _سلام برادر! وهب نصرانی ام. یک جمله میخواستیم ماه محرم بزنیم برای دیوار نوشته میدان شهر. شما چیزی به ذهنت نمیرسد؟ _جمله ی آقا را بزنید. "یکی مثل من، با  یکی مثل یزید بیعت نمیکند." یکی مثل حسین باشیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام خدمت همه رفقا عزاداری ها قبول در سراسر این کره خاکی که هستید🌺 امشب شب آخر اکثر جلساتی است که برای اباعبدالله الحسین علیه السلام گرفته شده است. امیدوارم خدا از قبول کند و ذخیره دنیا و آخرت هممون باشد. عزیزانی که داشتند، لطفا به این سه سوال در جواب بدهند : 🔹 اول اینکه 👈 خود آن عزیزان چه خدماتی انجام داده و چگونه خودشون را پایش و پالایش میکنند؟ لطفاً راهکار عملیاتی که نتیجه بخش بوده و به پاکدستی اطرافیان و حامیانشان کمک کرده تشریح کنند تا مردم دلگرمتر بشوند. 🔹 دوم اینکه 👈 الان که زیر منبر ما در سراسر ایران بودند چیست؟ دقیقا باید چه کار کنند تا به قول معروف شرمنده امام حسین نشوند! اصلا کاری از دستشون برمیاد؟! لطفا فورا نگید تکلیفشون اینه که در زمان انتخابات درست انتخاب کنند. چون هنوز مونده تا انتخابات. تکلیفشون چیه؟ 🔹 سوم اینکه 👈 لطفا درباره حیطه اختیارات قانونی و مدیریت مدبرانه رهبر فرزانه انقلاب هم کاملا توضیح بدید تا مردم نسبت به داشتن نعمت ولایت معظم فقیه، دلگرمتر و امیدوارتر باشند. الهی دورتون بگردم☺️ امشب شب مزد گرفتن از ارباب عالمین هم هست. در هر مجلسی و در هر شهر و دیاری که هستید، امیدوارم بهترین ها و هم نشینی با فاطمه زهرا نصیبتان باشد.🌷
سلام بیداری؟
دقیقا اصل حالت چطوره؟
ینی قشنگ حال نود و نه و نه دهم درصدتون دلالت بر داغونی داره😳 چرا؟!!
البته حق داری عزیزدلم کلا آدمای خوشحال، سر شب تخت میخوابن ی مشت خرررراااب تا این موقع بیدارن
منم از تو بدتر به قول اون خاک بر سر اون ور آبی: مثل تموم عالم ... حال منم خرابه خرابه خرابه
هم دوس ندارم دهه محرم تموم بشه هم دوس ندارم برگردم تهران هم دوس ندارم از دوستای دوران کودکی جدا بشم هم دلم مامانم میخواد و دوست ندارم ولش کنم و برم حالا من که جای خود دارم بچه ها و مامانشون هم بدتر از من کاش میشد با هفت هشت سال سابقه کار، بازنشسته شد
حالا اینا همش یه طرف درد عاشقی هم یه طرف عاشق هیجان عاشق مبارزه با خواب عاشق کم خوردن و اصلا فرصت نداشتن عاشق حجم بالای کار و رییس مو از ماست کش عاشق یه خلوت دنج که وقتی نصف شب لب تاپت تنظیم می‌کنی تا بشینی تو بالکن و بنویسی، برج میلاد روبروت باشه عاشق تو پر پیرمردای همکارت زدن عاشق ایده های نو اما تو ذوق خورده مطرح کردن و ...........
خدایا منو ببخش دیشب پا رو قولم گذاشتم و گلاب به روتون شعر گفتم🙈 خودش اومد تقصیر من نبود اسم شعرم گذاشتم: چشم گربه ای🙈 لعنت خدا بر شیطون اگه مامانم بفهمه😱
رفتی؟
بی‌خوابی شاید دلیلش یک درد باشد، یک درد روحی، شاید هم دلیلش افکاری باشد که به روح و روانمان تجاوز می‌کنند. بی خوابی هر چه هست، یک زهر است، زهری که به یادمان می‌اندازد یک جای کار می‌لنگد. کسی که شب‌ها نمی‌خوابد یعنی از روز و روزگارش راضی نیست، در تاریکی شب دنبال چیزی می‌گردد که در روشنی روز هرگز به دست نیاورده است. دلیل بی خوابی برای هر کسی متفاوت است، یکی اسیر خاطرات است و دیگری درگیر اتفاقات آینده. چه فرقی می‌کند؛ مهم این است که در همه‌ی این‌ها درد وجود دارد؛ یک درد روحی... دردی که حتی اگر کوچک و ناشناخته هم باشد می‌تواند تا صبح ما را بیدار نگه دارد.
سخن ز فلسفه‌ی جسم گفت و کسبِ دو دست دمی گرفت دودستِ تو را سپس به دو دست . هوای تو و هوای گریستن بر توست که بسته این دو هوا راه بر نفس به دو دست . من آن خسم که به امید سوختن عمریست گرفته دامنِ خورشید را عبث به دو دست . عجیب نیست که در را ز بیخ و بن بکند درونِ سینه دلم می‌زند ز بس به دو دست . پرنده‌ای و نه صیادم، از چه بخشیدند تو را فلک به دو بال و مرا قفس به دو دست؟ . نه خاک بود و نه سر بود و نه پشیمانی و احتیاج هم اصلا نداشت کس به دو دست . بگو کجای زمین است این، کجای زمان؟ لجام را که گرفته‌ست بر فرس به دو دست؟ . کسی در آخرشب می‌رسد به فصلِ نجوم و با هلالِ فلک می‌کند هرس به دو دست . سقوط می‌کند از پشتِ بامِ خانه‌ی خود هرآنکسی که گرفته پرِ مگس به دو دست . چرا گذاشته دستانِ خویش را بر گوش؟ چرا گرفته رهِ نغمه‌ی جرس به دو دست؟ . تو شهریارِ جهان بوده‌ای ولی بنگر که بوسه می‌زند امروز خاروخس به دو دست احمد شهریار
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
وقت نافله است ... شب خوووووش
اللهم‌اجعلنا على صلاتنا دائمين ولأركانها مُقيمين وفى ذكرها خاشعين ولأوقاتها حافظين. 🌷🌷🌷 ‎
فایل مقدمه سخنرانی دهه محرم👆🌺
فایل جلسه اول سخنرانی دهه محرم👆🌸
فایل سخنرانی جلسه دوم دهه محرم👆🌺
فایل جلسه سوم سخنرانی دهه محرم👆🌸
منبر شب تاسوعا.pdf
565.4K
🌸تقدیم با احترام🌸 #جلسه_چهارم موضوع: هر کس وفادارتر ... پخش و چاپ و توزیع جهت استفاده در جلسات روضه امام حسین علیه السلام و نذر فرهنگی #حدادپور_جهرمی #دلنوشته_های_یک_طلبه
5.pdf
365.6K
🌸تقدیم با احترام🌸 موضوع: انصار الحسین! پخش و چاپ و توزیع جهت استفاده در جلسات روضه امام حسین علیه السلام و نذر فرهنگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏اینا سربازان امنیتی ‎ هستن در حال خوندن ترانه ای به زبان فارسی؛؛؛ حالا یه حساب سر انگشتی کنید که چندتاشون پشت اکانت های برانداز فارسی زبان نشستند! راستی کدوم ترانه دارن میخونن؟
امسال الحمدلله دهه محرم بسیار با برکتی تجربه کردم. طبق نظرسنجی دوستان از جلسات با بیش از ۵هزار نفر مخاطب و تیم قوی که با هم همفکری میکردیم، بحث خانواده و نکات آموزنده عملیاتی مطرح شد که برای خودمم آرام بخش بود. جوری که حتی امام جمعه عزیز جهرم هم تشکر کردند و فایل هایی که پرینت و چاپ شد، معمولا کم میومد و تجربه خوبی برای سال های آینده شد. تا جایی که هر کس خلاصه سخنرانی گیرش نمیومد، میگفتن که یا ضبط کردند و یا نت برداری میکردند. الحمدلله اما کلا نظر مادرم برام خیلی مهمه مخصوصا درباره فعالیت های اجتماعی و منبر و مطالب و... مادرم امروز خیلی رک بهم گفت: «محمد امسال از مباحثت راضی نبودم. ازت توقع مباحث اجتماعی و سیاسی داشتم. خودت انتخاب کرده بودی یا مجبورت کرده بودند اینا رو بگی؟!» گفتم: «اشتباه گفتم؟ بنظرتون جاییش ایراد داشت!» مادرم گفت: «اشتباه نه! سیاسی نبود. ریشه ای نبود. من ازت انتظار دیگه ای داشتم!» خب متوجه شدم و سلیقه مادرم می‌دونم. مادری که از اول سخنرانیم سرش پایینه و فکر می‌کنی حواسش نیست اما وای به حالت اگر حتی شماره بندی مطالبت هم اشتباه بگی! فورا تصحیحش میکنه و با جدیت تذکر میده! اما ... خیلی مظفرانه و سفت و مثلا با یه حالتی که اره ما خیلی کارمون درسته، بهش گفتم: «مادر جان! حضرت آقا توصیه کرده بودند امسال، تمرکز و اولویت به بحث خانواده باشه!» به محض اینکه اسم حضرت آقا آوردم، مادرم دیگه مطلقا سکوت کرد و به احترام آقا چیزی نگفت! چند لحظه گذشت ... یهو گفت: «انتشار داستان تو کانالت متوقف نکن. دلیلت هر چی هست، اما ادامه بده.» با چشم نازک کردن گفتم: «مگه اندروید داری؟ مگه برات فرقی میکنه؟» خدا بگم چیکارش کنه. گفت: «من تلویزیون هم نگاه نمیکنم و فقط رادیو معارف گوش میدم! دیگه نباید درباره تلوزیون نظر بدم؟!» خندم گرفت و گفتم: «چشم. مامان!» گفت: «بله!» گفتم: «حالا چرا اینقدر جدی؟» گفت: «برو سمت چپ ... برو سمت بهارستان ... برو سر خاک مرحوم بابات که کارش دارم»😐 چیکارش داشت نمی‌دونم.🤔