eitaa logo
🟣 رویش ✼ محمد عالم‌زاده نوری ✼ 🟣
437 دنبال‌کننده
109 عکس
58 ویدیو
48 فایل
ان الذین آمنوا والذين هاجروا و جاهدوا في سبيل الله أولئك يرجون رحمة الله صبر و بصر همان ایمان وجهاد است که برای افراشتن پرچم توحید به هردو نیاز است؛ فی سبیل الله: همان راهی که در انتها به چیرگی اسلام بر همه آیین‌ها می‌انجامد. 🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محمدرضا سعادتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 معرفی کتاب «طلبه و انقلاب اسلامی»درباره و پرسش های فراوانی وجود دارد: ❓انقلابی بودن چیست؟ ❓طلبه انقلابی کیست؟ ❓وتمایز اصلی او با سایر طلاب در چه چیز است؟ ❓این وصف را بر چه کسی می توان به حقیقت اطلاق کرد؟ ❓اهمیت انقلابی بودن طلبه چیست؟ ❓اگر طلبه و حوزه انقلابی نباشد چه میشود؟ ❓طلبه انقلابی در و شیوه علم آموزی، برنامه اخلاقی، برنامه تبلیغی، تعامل با خانواده، مردم، نهادهای حکومت، نیازهای انقلاب و... چه تفاوتی با سایر طلاب دارد؟ ❓مدرسه و حوزه‌ای که محل طلبه انقلابی است چه ویژگی هایی دارد؟ ❓آیا برای تربیت اینگونه طلبه مناسب است؟ ❓وظیفه و نقش مدیران، مسئولان و اساتید در پرورش چیست؟ ⏪ در این نوشتار تلاش شده به پاره‌ای از اینها پرداخته شود. 💠 جهت خرید کتاب، به آدرس زیر مراجعه نمایید: 🌐 https://manvaketab.ir/Book/12565 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
هدایت شده از محمدرضا سعادتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تیزر معرفی کتاب «طلبه عصر انقلاب؛ تحلیل سیاسی و شناخت رویدادهای اجتماعی» 🔹 اگر بخواهد در انجام خود موفق باشد، لازم است موضوع کار خود یعنی انسان و جامعه را بشناسد؛ مانند پدری که می خواهد در تربیت فرزند خود موفق باشد؛ چنین پدری لازم است ویژگی های فرزند و قواعد حاکم بر رشد او را بشناسد. 🔹 طلبه نیز باید فضای اجتماعی و را رصد کند و بر احوال و نظامات اجتماعی مسلط باشد تا بتواند تأثیرگذاری بر آن و انجام رسالت خود را داشته باشد. هوشمندی اجتماعی و رویدادهای سیاسی اشاره به همین موضوع است. به تناسب نوع خدمت و میزان نقش آفرینی اجتماعی، نیاز به این ویژگی کم یا زیاد خواهد بود. 🔹 کسی که توان و اعتبار و دانش بیشتری دارد به همان نسبت وظيفة بیشتری دارد و کسی که نسبت به جامعه وظیفه بیشتری دارد لازم است با جامعه آشناتر باشد. 💠 جهت خرید کتاب، به آدرس زیر مراجعه نمایید: 🌐 https://manvaketab.ir/Book/12563 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
هدایت شده از محمدرضا سعادتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 معرفی کتاب «فقه و نظام سازی» 🔻 با ، فرصت عینی و اقدامات گسترده اجتماعی نیز در اختیار روحانیت قرار گرفت. 🔻 در حقیقت نهضت و حرکتی برای اجرا و اقامه دین خدا و تحقق مکتب تشییع در سطح جامعه بود. بنابراین مهم‌ترین مسأله ، کیفیت است و برترین نیاز انقلاب اسلامی چگونگی اجرا و شیوه تحقق بخشیدن به دین در شرایط پیچیده امروز دنیا است. 🔻 انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حرکت انقلاب را در پنج مرحله تصویر کرده و ایستگاه فعلی آن را مرحله سوم یعنی و ایجاد تشکیلات مدیریتی اسلامی نشان داده اند. 🔻 برای ساخت -دستگاه_حاکمیت_دینی و رسیدن به دولت اسلامی لازم است اداره جامعه تکمیل شود و خرده نظامات اجتماعی از جمله نظام تعلیم وتربیت اسلامی نیز به صورت کامل رقم خورد. 💠 جهت خرید کتاب، به آدرس زیر مراجعه نمایید: 🌐 https://manvaketab.ir/Book/12564 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
هدایت شده از محمدرضا سعادتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 معرفی کتاب «طلبه عصر انقلاب؛ جامعه‌سازی و علوم انسانی اسلامی» ❓دانش‌های انسانی چه نسبتی با روحانیت و نظام تعلیم و تربیت حوزه دارد؟ و چرا در حوزه های علمیه رواج یافته است؟ ❓با وجود رشته‌های فراوان دانشگاهی چه ضرورتی در ورود حوزویان به آن هست؟ ❓ در ایفای نقش حوزوی (فهم دین، تبلیغ دین، دفاع از دین و اجرای دین) چه تأثیری دارد؟ ❓آیا پرداختن به این علوم برای طلبه، مفید یاضروری است؟ طلبه چه بهره هایی از آن می برد؟ ❓آیا نوع بهره مندی حوزویان از این علوم با دانشگاهیان متفاوت است؟ ❓طلبه به چه هدفی به این علوم بپردازد و در آن چه چیزی را جستجو کند؟ نگاه با در این علوم چه تفاوتی دارد؟ ❓باتوجه به دانش‌های انسانی و ابتنای آن بر مبانی غیراسلامی چگونه می‌توان از آسیب‌ها و آفات آن ایمنی یافت؟ چه ملاحظاتی را ضمن آن باید در نظر داشت؟ ⏪ در این نوشتار تلاش شده به این سوالات پرداخته شود. 💠 آدرس جهت خرید کتاب: 🌐 https://manvaketab.ir/Book/12562 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
🌷شاخص‌های هویت روحانیت🌷و 🌷ریزش‌ها و رویش‌های صنفی🌷 محمد عالم‌زاده نوری گفتگوهای اخیر ضرورت بحث و بررسی پیرامون «هویت صنفی روحانیت» و شاخصه‌های دقیق «حوزوی‌بودن» را بیش از پیش معلوم ساخت. لازم است خط و مرز طلبگی را صریح و گویا معلوم سازیم و تعریف جامع و مانع و قاطعی از ماهیت روحانیت بیان کنیم تا عیاری برای داوری در این باره باشد. گرچه این کمترین در نوشته‌های فراوانی به این بحث پرداخته و بیش و کم تلاش کرده تا حدود و ثغور این مفهوم و شرایط تطبیق آن را آشکار سازد اما این مباحثات نشان داد که آن نوشته‌ها برای این منظور کافی نبوده است. از این رو توضیح بیشتری خواهم آورد. ✅ تعریف هویت هویت هرکس یا هرچیز اوصاف ویژه و اختصاصی اوست که در کسان یا چیزهای دیگر دیده نمی‌شود. یعنی اموری که وجه تمایز او از سایرین (فصل ممیز یا ما به الامتیاز) است و موجب بازشناسی او از دیگران می‌شود. هویت بر چند قسم است: هویت فردی، هویت نوعی و هویت صنفی. هویت فردی، یک فرد را از سایر افراد متمایز می‌سازد مثل ویژگی‌های فردی هر یک از ما که ما را از سایر انسان‌ها متمایز می‌سازد. هویت نوعی، یک نوع کلی را از سایر انواع مشخص می‌کند؛ مانند هویت نوعی ما آدمیان (حیوان ناطق یا حیّ متاله) که ما را از سایر جانداران متمایز می‌سازد گرچه نمی‌تواند تمایزات میان افراد را معلوم کند. هویت صنفی نیز تمایز یک صنف نسبت به سایر اصناف تحت یک نوع را ذکر می‌کند مانند هویت صنفی پزشک که تمایز او را از سایر اقشار و اصناف اجتماعی بیان می‌کند. «هویت» همان‌گونه که تمایزهای یک چیز را از دیگران بیان می‌کند اوصاف مشترک میان افراد یک نوع را نیز بیان می‌کند. مثلا هویت صنفی روحانی همان گونه که تمایز روحانی از غیر روحانی را بیان می‌کند حد مشترک میان همه روحانیان است. بنابراین وقتی از هویت صنفی روحانی سوال می‌شود باید چیزی بیان کنیم که بین همه روحانیان مشترک است و در غیر روحانیان وجود ندارد. این پاسخ تعریف جامع و مانعی به شمار می‌رود که مرز میان روحانی و غیرروحانی و شاخص شناخت روحانی از غیر روحانی است. پزشک و مهندس و کاسب و کارمند همه به کارهای مفید و خدمات ارزشمندی مشغول‌اند و نیاز جامعه را برآورده می‌سازند. طلبه هم در کنار این اقشار و اصناف اجتماعی یک خدمت مقدس و موثر انجام می‌دهد. هویت صنفی طلبه تعریف دقیقی از طلبگی است که دقیقا تمایز میان طلبه از آن اقشار و اصناف را معلوم می‌کند. ✅ هویت صنفی روحانی روحانیت در فرهنگ اسلامی «نهاد عالمان دین» است و بر پایه آیه ۱۲۲ سوره توبه به غرض تفقه در دین (یعنی دین‌شناسی عمیق) و ایفای نقش اجتماعی متناسب (لینذروا قومهم ... لعلهم یحذرون) پدید آمده است. بنابراین روحانی «عالم دین» است، «تحصیلات تخصصی» در زمینه دین اسلام دارد و باید به عنوان «اسلام شناس» نقش‌آفرینی کند. به بیان دیگر در این آیه شریفه تفقه در دین، یعنی تحصیل تخصصی علوم اسلامی بر عده‌ای لازم دانسته شده است. اگر آن عده به توصیه خدا عمل کردند و تفقه در دین را به دست آوردند هر کاری که از آنها برمی‌آید و از دیگران برنمی‌آید بر عهده آنان است و کارویژه آنها به شمار می‌رود. یعنی هر خدمت اجتماعی که نیازمند اسلام‌شناسی و تحصیل تخصصی در زمینه معارف اسلامی است کارویژه روحانیت است و هر خدمت دیگر (هرچند مفید و مقدس) که نیاز به تحصیل تخصصی علوم دینی ندارد کارویژه روحانیت نیست. تدریس علوم اسلامی، تحقیق در منابع دین، ترویج و تبلیغ آموزه‌های دینی، دفاع نرم از معارف مکتب اسلام، اسلامی‌سازی علوم انسانی، تربیت دینی انسان‌ها و مدیریت کلان جامعه بر اساس دین، بی‌تردید نیازمند تحصیلات تخصصی در عرصه دین و کارویژه روحانیت است؛ اما رانندگی تاکسی، خلبانی هواپیما، جراحی قلب، توسعه صنایع موشکی یا هسته‌ای، بازرگانی و کشاورزی، کارگردانی سینما و مانند آن – هرچند مفید و مقدس - به تحصیلات تخصصی در علوم اسلامی نیاز ندارد و کارویژه روحانیت به شمار نمی‌آید. ✅ عالم دین یعنی عالم به قرآن و حدیث از آنجا که علوم و معارف اسلامی در «قرآن و حدیث» جمع است «عالم دین» معادل «عالم به قرآن و حدیث» است. بنابراین اگر کسی همه علوم فلسفی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، طبیعی، انسانی، غیبی و شهودی را مسلط باشد اما از مضامین قرآن و حدیث آگاه نباشد عالم دین نیست و کارویژه‌های روحانیت را نمی‌تواند برعهده گیرد و اگر نظرات همه اندیشمندان شرقی و غربی و تئوری‌های همه دانشمندان علوم طبیعی و انسانی و اجتماعی را بداند اما از نظرات خدا و پیامبر خدا مطلع نباشد عالم دین نیست. ✅ فراتر از هویت انسانی و هویت ایمانی با این توضیح معلوم شد که هویت روحانی چیزی غیر از هویت انسانی و هویت ایمانی است. ممکن است کسی آدم خوبی باشد، یا مومن شایسته‌ای باشد ولی روحانی نباشد. روحانیت یک تعریف خاص دارد که بعد از هویت انسانی و ایمانی تعریف می‌شود.
✅ ریزش یا خروج از هویت صنفی روحانیت اکنون اگر فرض کنیم کسی پس از سال‌ها تحصیلات حوزوی، به یک خدمت مفید و مقدس مانند جراحی قلب یا ساختن سد و مهندسی ساختمان مشغول شود از هویت حوزوی خارج شده است، گرچه صلاحیت و شایستگی آن را همچنان بالقوه داشته باشد. دقیقا مانند کسی که تحصیلات تخصصی پزشکی و مدرک معتبر برای جراحی قلب را داراست ولی به کار فروشندگی یا خیاطی اشتغال یافته است. این شخص گرچه شایستگی جراحی قلب را دارد اما بالاخره جراح قلب نیست و از هویت جراحی خارج شده است. در اینجا ما تاسف می‌خوریم که یک جراح قلب از هویت صنفی خود خارج شده و ریزشی از حرفه جراحی رخ داده است؛ ولی اعتراف می‌کنیم که به یک کار مفید دیگر می‌پردازد. توجه داریم که وقتی می‌گوییم کسی از نقش طلبگی خارج شده و از رسالت طلبگی فاصله گرفته است هرچند تاسف می‌خوریم اما به او اهانت نکرده‌ایم؛ بلکه صرفا گزارشی توصیفی از وضعیت او داده‌ایم؛ زیرا کار طلبگی حدود و تعریف مشخصی دارد و هر کار خوبی، طلبگی نیست. طلبگی تنها یکی از کارهای خوب است و بسیار محتمل است کسی طلبگی را به اختیار یا به اضطرار رها کند و به کار خوب دیگر بپردازد؛ حتی ممکن است وظیفه شرعی یک نفر این باشد که دست از طلبگی و روحانیت بردارد و کار دیگری را انتخاب کند. مانند کسی که پدر و مادر خود را از دست داده و تکفل برادران و خواهران یتیمش را بر عهده گرفته است و برای تامین نیازهای اولیه آنها به درآمد بیشتری نیاز دارد. این شخص از نظر شرعی موظف است طلبگی را رها کند و به یک کار پردرآمد بپردازد و ادامه طلبگی برای او حرام و مانع انجام وظیفه شرعی ضروری است. اصولا نمی‌توان طلبگی را به همه افراد توصیه کرد؛ زیرا سایر نیازهای اجتماعی بر زمین می‌ماند. به همین جهت هم خدای متعال در آیه ۱۲۲ سوره توبه فرموده است:‌ فلولانفر من کل فرقه منهم طائفه؛ یعنی از هر دسته‌ای یک گروه طلبه شوند. ✅ شاخص تحصیلات تخصصی دینی این شاخص مهم، حد فاصل طلبه از غیر طلبه است و با همین خطکش می‌توانیم معلوم کنیم چه کسی روحانی است و چه کسی روحانی نیست. چه کاری کار آخوندی است و چه کاری، کار طلبگی و آخوندی به شمار نمی‌رود؟ ساختن ساختمان، برداشت زعفران و درو کردن گندم در اردوهای جهادی و مانند آن، به تحصیل تخصصی علوم اسلامی نیاز ندارد و کار طلبگی نیست. گرچه بسیار کار مقدسی است و نیاز نیازمندان را برآورده می‌سازد. همان گونه که پزشک محترمی که در اردوهای جهادی به این کارها می‌پردازد از کار پزشکی خود دست برداشته و به ضرورت، مشغول کار دیگری شده است که هم برای او سازندگی دارد و هم برای جامعه مفید است. این کار بی‌شک قابل تحسین است اما قطعا پزشکی نیست؛ شایسته است این پزشک مخلص جهادگر از تخصص خود نیز در این اردوی جهادی استفاده کند و مجاهدانه به کار صنفی خود یعنی پزشکی هم بپردازد. به همین ترتیب طلبه‌ای که در این اردوی جهادی به این کارها می‌پردازد قطعا کار مقدس و قابل ستایشی و چه بسا کار واجبی انجام می‌دهد اما طلبگی نمی‌کند. مانند مهندسی که در ایام دفاع مقدس به جبهه رفته و اسلحه بر دوش گرفته و می‌رزمد. این مهندس رزمنده، بسیار کار خوبی کرده و واجب خود را ادا می‌کند، اما به خوبی روشن است که مهندسی نمی‌کند. بله؛ اگر از تحصیلات تخصصی خود در مهندسی رزمی استفاده کند مهندسی کرده است. همین‌طور کمک به نیازمندان و رفع حوایج مستمندان به تحصیلات تخصصی علوم دینی نیاز ندارد. البته هر طلبه، پزشک یا مهندسی بر حسب وظیفه انسانی و ایمانی خود موظف است دغدغه‌مند امور مسلمین باشد و به رفع نیاز تهی‌دستان بپردازد که پیامبر اسلام فرمودند:‌ من اصبح لایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم. و توجه داریم که طلبه باید به وظایف انسانی و ایمانی پای‌بندتر باشد که الحسن من کل احد حسن و منک احسن، لمکانک منا طلبه‌ای که در خیریه خدمت می‌کند یا به حسب ضرورت در اردوهای جهادی به یاری سیل‌زدگان و محرومان شتافته است به وظیفه انسانی، اسلامی و ایمانی خود عمل کرده و بسیار شایسته مدح و ثناست؛ اما در حین انجام آن کارها، کارویژه طلبگی را انجام نمی‌دهد؛ گرچه دیگران را به انجام این کارها تشویق می‌کند و الگوی عملی خوبی برای اقشار دیگر می‌شود. حال اگر فرض کنیم کسی تمام زمان و توان خود را در ایام سال به این قبیل کارها اختصاص داده و درس و بحث و تبلیغ و تدریس و ارتباط با منابع دین را به کلی کنار نهاده است؛ بی‌تردید از نقش روحانیت خارج شده است؛ هرچند کسوت روحانیت را در بر داشته باشد. دقیقا مانند جراح قلبی که اتاق عمل را کنار نهاده و تمام سال خود را در خیریه به توزیع مایحتاج اولیه میان تهیدستان و نیازمندان می‌گذراند یا در مناطق محروم به خدمات عمرانی می‌پردازد یا در جبهه جنگ می‌رزمد.
✅ به این دو عنصر توجه کنیم:‌ یک) تحصیلات تخصصی علوم دینی، دو) راهبری اجتماعی بر اساس دین. بی‌شک تحصیلات تخصصی مقدمه است. تحقق همه‌جانبه اسلام در جامعه هم غایت‌القصوی است. در میانه این دو عنصر، ده‌ها خدمت دیگر وجود دارد که مبتنی بر تحصیلات تخصصی است ولی مستقیما راهبری جامعه نیست. همه این خدمات و فعالیت‌ها، مصداق طلبگی و از کارویژه‌های روحانیت است. مثل اینکه غایت پزشکی سلامت مردم است. بر این اساس پزشکان آموزش‌های تخصصی می‌بینند که این کار را انجام دهند. آن وقت هر کاری که نیاز به این تخصص داشته باشد و در راستای آن غایت باشد کار پزشکی است. پس کارهای دیگری که سلامت ما را تامین می‌کند ولی نیاز به علم پزشکی ندارد مانند تهیه لباس گرم برای خانواده‌ها را نمی‌توان کارویژه پزشک دانست. معماری اسلامی، هنر اسلامی، طب اسلامی، علوم انسانی اسلامی نوع نقش‌آفرینی روحانیت و نهاد عالمان دین، در جایگاه‌های مختلف اجتماعی نیازمند ایده‌پردازی و تئوریزه‌سازی است. زیرا از آنجا که جامعه اسلامی جامعه‌ای است که دین در تمام عرصه‌هایش حاضر و در تمام شئونش حاکم است، باید نوع حضور متخصص دینی در عرصه‌های مختلف عملیاتی را معلوم کنیم. یقینا تعریف، فلسفه و حدود و ثغور معماری اسلامی را متخصصان اسلام و دانشمندان دینی باید معلوم کنند، تلاش برای تحقق این معماری هم بر عهده روحانیون است؛ اما از آن طرف کارگری کردن و آجر بر آجر نهادن و گاه‌گل و سیمان درست کردن جزو ماموریت‌های عالم دینی نیست. بی‌شک برای اسلامی‌سازی یک عرصه علاوه بر آشنایی تخصصی با علوم اسلامی و منابع دینی حتما باید در آن عرصه نیز ورود تخصصی داشت. کسی که معماری و هنر را نمی‌شناسد نمی‌تواند معماری و هنر را اسلامی کند و کسی که با پزشکی آشنا نیست نمی‌تواند پزشکی اسلامی را تعریف و محقق کند. کسی که با روانشناسی آشنا نیست نمی‌تواند روانشناسی اسلامی را تولید و محقق سازد؛ اما این بدین معنا هم نیست که عالم دین کار فیلم‌برداری را هم بر عهده بگیرد یا فروشنده گیاهان دارویی شود. عالم دین وقتی که به عرصه معماری وارد می‌شود نباید هویت خود را با یک معمار متخصص یکی ببیند. وقتی که به عرصه هنر و سینما وارد می‌شود نباید هویت خود را با یک کارگردان متخصص یکی بداند. عنصر خودآگاهی صنفی در این میان بسیار مهم است. اگر این خودآگاهی صنفی نباشد عالم دین به تدریج از نقش و هویت عالمان دینی خارج می‌شود و به یک هویت تخصصی دیگر تبدیل می‌شود. اما اگر متوجه باشد که باید نقش عالمان دین را داشته باشد در هر عرصه اولا صورت اسلامی آن را معلوم می‌سازد و ثانیا برای راهبری تحقق آن تلاش می‌کند. البته در همین نقطه محتمل است که برای راهبری و تحقق آن لازم باشد که یک نمونه واقعی از آن را پدید آورد و ایده نظری خود را در میدان عمل بیازماید یا امکان آن را برای انکارکنندگان با وقوعش ثابت کند؛ این کاملا بجا و لازم است؛ اما اگر آن خودآگاهی نباشد به مرور این مقدمه ذی‌المقدمه پنداشته می‌شود و عالم دینی در غیرمأموریت خود می‌ماند. پس باید میزان و کیفیت حضور عالمان دین در معماری و هنر و پزشکی و سایر علوم انسانی و تخصص‌های دانشگاهی را معلوم سازیم و با تحفظ کامل بدان پای‌بند باشیم.
✅ بله اگر طلبه یا پزشک همه توان و زمان خود را به این گونه کارها اختصاص نداده باشد و این قبیل خدمات اجتماعی را در کنار وظایف حوزوی یا پزشکی قرار دهد؛ بسیار مطلوب است. مانند مراجع عظام تقلید که در کنار انجام وظایف حوزوی در حد عالی، بیمارستان و خیریه هم تاسیس کرده‌اند و به مستمندان و محرومان رسیدگی می‌کنند. توجه داریم که این کارهای پسندیده ایمانی، قطعا به عنوان پیشران اخلاقی و معنوی و نیز الگوسازی برای جامعه مفید است یعنی روحانی باید بیش از دیگران به توصیه‌های ایمانی پایبند باشد و پیش از دیگران بدان اهتمام نشان دهد؛ امّا این نقش‌ها نباید با هویّت طلبگی اشتباه گرفته شود و طلاب از کارویژه اصلی خود غفلت کنند؛ همان‌گونه که یک پزشک نباید از کارویژه اصلی خود غفلت کند و به جای پزشکی به این مقوله کارها بپردازد. ثمره بحث اینجا معلوم می‌شود که طلبه جهادی‌ای که به هویت اصیل خود آگاه است کار جهادی را مقدمه ایفای رسالت اصلی خود یعنی اسلام‌شناسی و نهادینه کردن اسلام در جامعه قرار می‌دهد ولی طلبه جهادی‌ای که به این حقیقت بی‌توجه است ممکن است به مرور همه کارویژه‌های اصلی خود را فراموش کند و از هویّت اصیل خود در همه وظایف طلبگی خارج شود. ✅ ارزش فعالیت‌های طلبگی در فرهنگ اسلامی، رتبه خدمات اجتماعی نرم از خدمات سخت برتر دانسته شده و مداد علما از دماء شهدا برتر معرفی شده و کار دل بر کار گل مقدم دانسته شده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به رسیدگی امور یتیمان توصیه فراوان داشتند. اما کسی را که سرپرست معنوی خود را از دست داده از کسی که سرپرست مادی و نان‌آور خود را از دست داده یتیم‌تر دانسته‌اند. عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ: أَشَدُّ مِنْ يُتْمِ الْيَتِيمِ الَّذِي انْقَطَعَ عَنْ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ يُتْمُ يَتِيمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِهِ وَ لَا يَقْدِرُ عَلَى الْوُصُولِ إِلَيْهِ وَ لَا يَدْرِي كَيْفَ حُكْمُهُ فِيمَا يُبْتَلَى بِهِ مِنْ شَرَائِعِ دِينِهِ أَلَا فَمَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِعُلُومِنَا وَ هَذَا الْجَاهِلُ بِشَرِيعَتِنَا- الْمُنْقَطِعُ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا يَتِيمٌ فِي حَجْرِهِ أَلَا فَمَنْ هَدَاهُ وَ أَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَرِيعَتَنَا كَانَ مَعَنَا فِي الرَّفِيقِ الْأَعْلَى. (احتجاج طبرسی؛ ج۱، ص۱۶) شاخص «تحصیلات تخصصی حوزوی» وضعیت کارمندان ادارات را هم معلوم می‌سازد. کارمندان ادارات - حوزوی یا غیرحوزوی - اگر در کنار فعالیت‌های صرفا اداری خود به کار طلبگی مانند تبلیغ و تدریس و تحقیق و فعالیت‌های نرم فرهنگی اشتغال دارند حوزوی، وگرنه کارمندند. با داشتن این شاخص، معلوم می‌شود «تبلیغ دین در سطح عمومی» که به تحصیلات تخصصی علوم اسلامی نیاز ندارد کارویژه طلبگی نیست؛ زیرا هر انسان مومنی موظف است مبلغ دین اسلام باشد. یک پزشک یا یک کاسب مومن متعهد انقلابی، با زندگی مومنانه و اخلاق خوش خود مردم را به اسلام جذب می‌کنند؛ ولی کار آنها طلبگی نیست. یک طلبه هم در اردوی جهادی یا در حین خدمت خالصانه به محرومان و آسیب‌دیدگان به تبلیغ عمومی دین می‌پردازد و کار طلبگی نمی‌کند. برادر عزیزتر از جانم «علی مهدیان» که هم اهل کار جهادی و خیریه است و به بیل‌زدن و تی‌کشیدن در بیمارستان افتخار می‌کند و هم در عالم طلبگی اهل علم و بیان و بنان و فاضل و تواناست در تعریف طلبگی به «امامت و راهبری جامعه» اشاره کرده و طلبه را بدان منحصر ساخته است. من نگاه این برادر عزیزم را می‌ستایم ولی گوشزد می‌کنم که این تعریف تنگ‌تر از دایره واسع صنف طلبگی است و تنها فرد اعلا و اکمل آن را در بر می‌گیرد. اگر طلبگی را در راهبری و جلوداری و پیش‌رانی جامعه منحصر بدانیم امثال علامه طباطبایی را که به کار تحقیق در علوم اسلامی می‌پرداختند نباید به واقع روحانی بشناسیم و این البته قابل التزام نیست. مهدیان نوشته است: «خدمت و کار خیر و پژوهش و سخنرانی و حتی کار علمی همه لازمه امامت و مدیریت جامعه است برای قیام لله و اقامه حق و عدل». این همه درست است اما متذکر می‌شوم که اگر این موضوع را تعریف روحانیت تلقی کنیم باید سردار سلیمانی را هم طلبه و روحانی بدانیم زیرا در کار مدیریت و امامت جامعه و امر اقامه توحید و عدالت از بسیاری جلوتر بود. نقش امامت و راهبری جامعه آنهم به سوی مقاصد دینی آنجا که با تحصیلات تخصصی علوم اسلامی گره می‌خورد شان طلبگی است؛ آنهم یکی از شئون طلبگی نه همه حقیقت آن. غایت طلبگی اقامه دین، راهبری اجتماعی و مدیریت همه شئون و نظامات بر اساس دین است این کاملا درست. بر این اساس نهاد عالمان دین شکل گرفته که با تحصیل علوم دینی و اشراف بر محتوای اسلام این کار بزرگ را انجام دهند. بنابراین تحصیلات تخصصی علوم دینی رو به سوی غایت تحقق اسلام است.
هدایت شده از خبرگزاری رسا
💢 شاخص‌های هویت روحانیت و ریزش‌ها و رویش‌های صنفی 🔹 حجت الاسلام والمسلمین محمد عالم‌زاده نوری، معاون تهذیب حوزه های علمیه طی یادداشتی به شاخص‌های هویت روحانیت و ریزش‌ها و رویش‌های صنفی پرداخته است. متن کامل در 👇👇👇 https://rasanews.ir/002wcX 🆔 @rasanewsagency
هدایت شده از بهنام پازوکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹معیار هویت طلبگی ، عالم دین بودن است 🔸سخنان حجت الاسلام و المسلمین عالم زاده معاون تهذیب و تربیت حوزه های علمیه در دیدار با گروه های جهادی استان البرز 🆔 https://eitaa.com/nedaye_tahzib
سوء تفاهم در مشاوره چرا مشاوران متخصص نمی‌توانند مشاوران مدارس علمیه باشند؟ واژه «مشاور» در ذات خود گرفتار نوعی اجمال و دارای ابهامی سخت و سنگین است. به همین جهت از این جمله که «فلان کس مشاور است» فی‌ذاته چیزی دستگیر مخاطب نمی‌شود؛ یعنی معلوم نمی‌شود که او در چه زمینه‌ای مشاوره می‌دهد؟ مانند واژه‌ی «متخصص» که واژه‌ای میان‌تهی و بی‌تعین است. وقتی گفته می‌شود «فلان‌کس متخصص است» تصویری در ذهن ما نقش نمی‌بندد. این واژه ابدا معلوم نمی‌کند که در چه موضوعی به چنین کسی باید مراجعه کرد! این واژه‌ها تنها با مضاف‌الیه خود، معنا و تعین می‌یابد. اگر گفتیم «متخصص گوش و حلق و بینی» یا «متخصص فروش» یا «متخصص برق صنعتی» تازه معنای آن آشکار می‌شود. همین کلام درباره کلمه‌ی «مشاور» نیز جاری است. معنای مشاور تنها با مضاف‌الیهش روشن می‌شود و بدون آن، در ابهام و اجمال، غوطه‌ور است. توجه کنید: «مشاور املاک»، «مشاور تغذیه»، «مشاور حقوقی»، «مشاور پزشکی»، «مشاور خانواده»، «مشاور اختلالات روانشناختی» و... این مضاف‌الیه‌ها هستند که معنای مشاور را روشن می‌گردانند. به همین ملاک، وقتی سر در یک ساختمان، تابلوی «مرکز مشاوره» را می‌بینیم معنای محصلی از آن درک نمی‌کنیم؛ مگر آنکه مضاف‌الیهی برای آن وجود داشته باشد: مرکز مشاوره املاک، مرکز مشاوره خانواده، مرکز مشاوره تحصیلی یا... البته نمی‌توان انکار کرد که در روزگار کنونی کلمه «مشاور» به شکل مطلق در «مشاوره روانشناسی» تبادر و انصراف دارد. یعنی مشاور کسی است که تخصص روانشناسی دارد و می‌تواند در موضوعات مربوط به این دانش اظهار نظر تخصصی کند؛ اما با این همه راه مغالطه بسته نیست؛ زیرا در پاره‌ای از «مراکز مشاوره» مشاوره حقوقی یا مشاوره تغذیه هم داده می‌شود و دقیقا معلوم نیست به چه دلیلی در این مراکز «مشاوره فقهی یا اعتقادی» وجود ندارد؟! ----- نکته مهم دیگر که منشا سوء برداشت‌ها و مغالطات دیگری می‌گردد اینکه برحسب مضاف‌الیهی که به واژه‌ی «مشاور»، روح و معنا و تعین می‌دهد لازم است تحصیلات تخصصی وجود داشته باشد. کسی که می‌خواهد «مشاوره‌ی تغذیه» بدهد باید «رشته‌ی تغذیه» خوانده باشد، کسی که می‌خواهد «مشاوره‌ی حقوقی» بدهد باید «رشته‌ی حقوق» خوانده باشد و کسی که می‌خواهد «مشاور پایان‌نامه‌های فقهی یا کلامی» باشد باید در فقه یا کلام تسلط داشته باشد و... بنابراین نمی‌توان توقع داشت که فارغ‌التحصیلان رشته کلام، مشاوره حقوقی یا اخلاقی بدهند! ‌نیز نمی‌توان اجازه داد که فارغ‌التحصیلان رشته روانشناسی، مشاوران املاک یا تغذیه شوند! ----- به همین معیار نمی‌توان اجازه داد فارغ‌التحصیل رشته مشاوره که عمدتا تحصیلات تخصصی مرتبط با رشته روانشناسی دارد و واحدهای این رشته را گذرانده است، درباره طلبگی اظهار نظر کند و مشاوره دهد؛ حتی اگر خودش طلبه باشد! زیرا اولا در زمینه طلبگی، مطالعه تخصصی ندارد؛ ثانیا تجربیات شخصی او در عالم طلبگی معلوم نیست موفق باشد. کسی که قرار است به طلبه مشاوره صنفی و طلبگی بدهد باید در باره عالم طلبگی، رسالت‌های حوزه و نگاه کلان به فضای روحانیت، تامل، مطالعه تخصصی و مباحثه گسترده داشته باشد. حضور متخصصان مشاوره (روانشناس) در مدارس علمیه و راهنمایی طلاب در مسایل طلبگی همان قدر ناروا است که حضور متخصصان رشته حقوق در عرصه مسایل روانشناسی به استناد تجربیات فردی و به بهانه معلومات عمومی! مشاور طلبگی که از آن به مربی راهنما تعبیر می‌کنیم باید بتواند در مدرسه علمیه و در ارتباط با طلبه، هویت آخوندی را تثبیت کند، ارزش‌ها و افتخارات طلبگی را انتقال دهد، رسالت‌ها و ماموریت‌های حوزه را روشن کند و طلبه را در مسیر پرشکوه طلبگی باورمند و راسخ گرداند. در حالی که متخصصان رشته مشاوره (روانشناسی) برای این امور آموزش تخصصی ندیده‌اند و در آن ورودی ندارند. ورود چنین کسی به این عرصه ورودی بی‌تخصص، سلیقه‌ای و حداکثر بر اساس تجارب فردی در عالم طلبگی است که معلوم نیست در آن هم موفقیت داشته باشد. بله؛ حضور مشاور (روانشناس) در مدرسه علمیه برای حل مسائل روانشناختی و یاری طلاب جوان در مدیریت عواطف و هیجانات و درمان اختلالات مفید است؛ اما مشروط به آنکه این مشاوران متخصص، در عرصه مسایل طلبگی ورود نکنند و پا در کفش مشاوران طلبگی نفرمایند. اذا دار الامر بین المشاور (روانشناس) و راهنمای طلبگی
با تحلیل فوق به خوبی روشن است که در مدارس علمیه هم به مشاور (روانشناس) نیاز داریم و هم به مربی راهنمای طلبگی و حضور هر دو متخصص در مدارس علمیه مغتنم و مفید و بلکه ضروری است؛ نه این جای آن را می‌گیرد و نه آن کارکرد این را دارد. حال اگر فرض کنیم مدیر مدرسه به هر دلیل نمی‌تواند هر دو شأن را تامین کند و باید از این میان، تنها یکی را انتخاب کند، کدام یک را باید مقدم کرد؟ بی‌هیچ تردیدی مشاور طلبگی بر مشاور روانشناس مقدم است. زیرا در عالم طلبگی ایجاد باور پایه به هویت طلبگی بر هر چیز دیگری مقدم است و اولین قدم در طلبگی به شمار می‌رود؛ بله؛ مربی راهنما و مشاور طلبگی، در صورت کشف مسائل روانشناختی، جوان را به مراکز مشاوره روانشناختی ارجاع می‌دهد. همان گونه که در صورت کشف بیماری جسمی به مراکز درمانی.
دوره راه و رسم طلبگی
هدایت شده از بهنام پازوکی
🔹«راهنمای تهذیبی» و «مشاور روان‌شناس»؛ دو رکن سازه تهذیبی مدارس علمیه 🔸گرچه در تربیت و تهذیب طلبه، عوامل گوناگونی مؤثر هستند، اما مسئولیت اصلی امر تعلیم و تربیت جامع طلاب در مدرسه با مدیر است؛ زیرا مدیر می‌تواند همه را در امر تهذیب و تربیت بسیج نموده و همه امکانات و ظرفیت‌های مدرسه را بدین منظور به‌کار گیرد و پشتوانه محکم و استواری برای دیگر عوامل تربیتی باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅کلان پروژه تاریخی خدا به سخن استاد عالم زاده نوری افتتاحیه دوره اسلام ناب طلبگی 💠دوره معرفتی_تشکیلاتی اسلام ناب طلبگی 💠 @eslamenaab_tollab
سخنرانی درباره امام رضا علیه السلام https://www.aparat.com/v/wRCyB
مسجد ؛ نقطه آغاز تبلیغ
⏹ امام جریان حق ⏹ پیامبر خدا فرمودند: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه در جریان مقابله تاریخی ایمان و کفر و نزاع طولانی حق و باطل هرکس باید امام جریان حق را در زمان خود بشناسد. • بداند پشت چه کسی حرکت کند؟ • زیر چه پرچمی سینه بزند؟ • سیاهی چه لشکری باشد؟ • در رکاب چه کسی بماند؟ • و در کدام جبهه توان خود را خرج کند؟ ⏹ هر کس باید موضع خود را روشن کند که: • به دنبال امام جبهه حق است یا به دنبال دیگران؟ • حرکت و سکون او به نفع جریان تاریخی توحید و ایمان است یا آب به آسیاب دیگران؟ • سخن و سکوت او، موضع‌گیری و فریاد او، امضا و حرکت او، پیوندها و بیانات او و خروش و خاموشی او جبهه امام علی را بیشتر تقویت می‌کند و خوشحال می‌سازد یا جریان معاویه دوران را؟ • وجود او به نفع کدام جریان خرج می‌شود؟ ⏹ بی‌گمان امت شیعه در عصر غیبت ولی عصر عج، بدون امام نیست و به فقیهان واجد شرایط ارجاع داده شده است. فقیه جامع شرایط حصن اسلام و پاسدار دین و مدافع مکتب در مقابل دشمنی‌ها است و در یک جریان تاریخی و مقیاس جهانی ایتام آل پیامبر را از دهان و چنگال گرگ‌ها رها می‌سازد. راهبر امت کسی است که کشتی طوفان زده مومنان را از امواج فتنه و بلا حفظ کرده و انواع توطئه‌ها و خباثت‌ها را با سرانگشت اشاره خود خنثی ساخته است. فقیه جامع شرایط کسی است که پرچم شیعه را بر دوش گرفته و اقامه دین و مکتب را در دنیای پرهیاهوی امروز بر عهده دارد. فقها امنای رسل هستند و کاری را که پیامبران الهی انجام می‌دادند در مقیاس جهانی دین خاتم بر دوش دارند. ⏹ هر کس باید امام زمانه و راهبر دوران خود را بشناسد تا در فتنه‌های گمراه‌کننده سرگردان نشود و معرفت امام زمان فقط شناختن نام و نسب امام غایب نیست. • شناخت پیشوای حاضر است و دانستن خط راهبر و سلسله‌دار امت. • شناخت جلودار این حرکت تاریخی و جهانی است. • شناخت مدیری است که شیعه را از کریوه‌های پرخطر عبور می‌دهد. پیشوایی حرکت‌آفرین و جهت‌بخش که در مقابل همه باطل ایستاده است و امت را بر علیه جریان کفر یک‌پارچه می‌کند. • آن کس که پرچم اسلام را بلند کرده و بار شیعه را برمی‌دارد. • آن کس که تمام جبهه کفر در مقابل او ایستاده است. • آن کس که دشمن شماره یک سردمداران طاغوت و ایمه کفر است و آماج خباثت‌های آنان قرار می‌گیرد. ⏹ بنا بر فرمایش رسول پیامبر کسی که راهبر زمانه خود را نشناسد به مرگ جاهلیت خواهد مرد حتی اگر عالم دین یا استاد و محقق حوزه بوده و عمامه پیامبر بر سر داشته باشد یا حتی اگر عبادت‌های طولانی و مناجات‌های شبانه سوزناک داشته و حضور قلبش در نماز از همه بیشتر باشد و عالم ربانی تلقی شود. هرچه باشد از ابوموسای اشعری مقدس‌تر نیست. زمانی که مالک اشتر در رکاب امیر مؤمنان می‌رزمید و می‌خروشید ابوموسای اشعری در محراب عبادت سر به سجده داشت و با حضور قلب و اشک جاری و با سوز دل و حال معنوی با خدا مناجات می‌کرد و لذت عرفانی می‌برد. اما همه این عبادات حبط شد و مات میته الجاهلیه: • چون امامش را نمی‌شناخت • چون با عبادتش امام زمانش را رها کرده بود • چون سجده و عبادتش تقویت جبهه معاویه بود. • چون معاویه و عمروعاص عبادت او را دوست می‌داشتند و آرزو می‌کردند مالک اشتر و دیگر یاران امام هم صحنه را ترک کنند و به این عبادات‌ها بپردازند. • چون عبادتش بدون امام بود و آب به آسیاب طاغوت می‌ریخت. ⏹ اگر اساتید حوزه و دانشگاه در شرایطی که امام جامعه به یاری آنان نیاز دارد تنها به کار درس و بحث و تحقیق یا عبادت و سلوک و تربیت شاگرد بپردازند با ابوموسی اشعری چه تفاوتی دارند؟ اگر به تصمیم و تدبیر و فرمانش آسیب رسانند و از تحت تبعیت او درآیند و خون به دل او کنند و سخن او را تضعیف نمایند بدون شک رشته ولایتشان قطع می‌شود و عملشان حبط و نابود می‌گردد. در یک حرکت امتی تاریخی و در یک جریان توفنده ایمانی و در مصاف با دنیای ظلم و استکبار و سلطه که تمام کفر در مقابل این شیعه بسیج شده و صف‌آرایی کرده است و همه احزاب خود را برای برانداختن نام خدا و دین خدا و شریعت الهی به میدان آورده اند و تمام تلاش خود را در برابر صدای اسلام و به نیت خاموش‌سازی آن به کار می‌گیرد و ارزش‌های الهی را تضعیف می‌کنند هر حرکت مخالفی خروج از ولایت ایمانی است.