خلافت الهی انسان پیرنگ نظام اندیشه اسلامی.pdf
505.4K
گفتگو با دوستان خانه طلاب جوان
خلافت الهی انسان؛ پیرنگ نظام اندیشه اسلامی
https://eitaa.com/mohammad_nooori
دختران پاکیزه، مادران شایسته
مهمترین ماموریت زن در جامعه فرزندآوری و فرزندپروری است. اگر زن بتواند انسانهای صالح، پاک و بزرگی را پدید آورد و تقدیم جامعه کند به مهمترین ماموریت و مسئولیت اجتماعی خود عمل کرده است. بزرگترین و مهمترین خدمت اجتماعی زن، همین است...
خدمت بزرگ زن به جامعه، تولید ماشین یا پدید آوردن محصولات کشاورزی و صنعتی نیست. تولید فراوردههای هستهای یا مصنوعات هنری نیست. تولید انسان است. انسانآوری و انسانپروری ... افزودن امت پیامبر و پدید آوردن خلیفه الله. همان که پیامبر رحمت در پگاه قیامت بدان مباهات میکند و بر خود میبالد. همان که فرشتگان پروردگار در مقابلش سجده و خضوع و تحسین کردهاند.
انجام این ماموریت بزرگ سخت نیست اما آمادگی پیشین نیاز دارد.
کسی که میخواهد ظرف پیدایش انسانهای پاک و بزرگ شود خود باید پاک باشد.
عظمت مادران پیشوایان معصوم مانند حضرت مریم، آمنه بنت وهب، خدیجه کبری، فاطمه بنت اسد، نجمه خاتون، شهربانو و نرجس خاتون در این است که وجودشان فرودگاه نزول این انسانهای بزرگ شده است. هر زنی و هر مادری قابلیت حمل این بار سنگین را ندارد.
به همین ملاک هر زنی صلاحیت ندارد سلیمانی و همت و چمران و صیاد و باکری در وجود خود پدید آورد و رشد دهد. هر زنی نمیتواند بهشتی و مطهری و خامنهای و خمینی بزاید. هرزنی نمیتواند ظرف پیدایش علامه طباطبایی و شهید صدر شود. زن چقدر باید بزرگ باشد که بتواند این گوهرهای بزرگ را در وجود خود صورت دهد و این همه استعداد را حمل کند.
از سوی دیگر، این همه بزرگی و قابلیت در وجود انسانهای بزرگ تنها حاصل خودسازی یا تربیت محیطی نیست. بخش عمده آن محصول پاکی و عظمت مادرانی است که استعداد معنوی عظیمی را از ابتدا به حساب فرزندان خویش واریز کردهاند. استعدادهای اولیه فرزند در وجود مادر شکل میگیرد. به همین جهت اگر بخواهیم فرزندان بزرگ و پاکی پدید آوریم باید مادران بزرگ و پاکی داشته باشیم. هرچه زن پاکتر و بزرگتر صلاحیت او برای حمل و رشد و پرورش انسانهای بزرگ بیشتر. امام خمینی میفرمودند: از دامن زن مرد به معراج میرود.
مادری که در ایام حمل موسیقی مطرب گوش میدهد با مادری که با صدای قرآن مانوس است متفاوت است. مادری که در ایام شیردهی چشم و دل و زبان خود را از حرام نمیپوشد با مادری که از چشم و دل و گوش و زبان خود مراقبت میکند متفاوت است. مادر شیخ انصاری بدون وضو فرزند خود را شیر نمیداد. مادر آن شهید هم هر روز با امام زمان نجوا و توسل داشت.
برای انجام این ماموریت و حفظ این آمادگی مراقبتهای ایام بارداری و شیردهی البته بسیار لازم است ولی کافی نیست. این آمادگی را باید از پیشترها یعنی از روزگار بلوغ و در ایام نوجوانی پدید آورد و پس از آن نیز حفظ کرد.
دختران باید طهارت جان خود را نگاه دارند تا بتوانند ظرف پاکیزه و شایستهای برای پیدایش انسانهای بزرگ باشند.
چشم را از نگاه کردن به هر منظره و تصویری بازدارند تا وجودشان پاک بماند.
گوش را از شنیدن هر صدایی حفظ کنند تا میدان وجودشان آلوده نشود.
ذهن را از خطور افکار ناپاک نگاه دارند تا ظرف وجودشان پاک بماند.
هر متن و کتابی را نخوانند تا آشفتگی ذهن و دلشان شایستگی حمل این انسانهای بزرگ را از بین نبرد.
گناه، ظرف دل را آلوده میکند و قابلیت گنجایش انسانهای پاک و بزرگ را از بین میبرد.
دختران آمادگی خود را برای برداشتن این بار و ادای این ماموریت بزرگ نگاه دارند ...
https://eitaa.com/mohammad_nooori
مغالطه استعداد و علاقه
برای شناخت استعداد چه باید کرد؟
معمولا گفته میشود برای تشخیص استعداد، به علاقههایتان توجه کنید. این سخن همان قدر که درست است میتواند رهزن و گمراهکننده باشد.
بیشک ما به حوزهی استعداد خود علاقه داریم و آنچه با گونهی شخصیتی ما سازگار است برای ما مطلوب و دوستداشتنی است؛ اما این گونه نیست که علاقههای ما همواره نشان از استعداد ما باشد. برعکس کسی که اسیر علاقههای خود میشود معمولا استعدادهای خود را کور میکند. مثلا همه ما به بازیهای رایانهای، تماشای فیلمهای سینمایی و بازی فوتبال علاقه داریم؛ علاقهای شدید در ابعاد شیدایی که ما را ساعتها در آن غوطهور بلکه محو میسازد. این چه معنا و دلالتی دارد؟ آیا این علاقه، نشان از استعداد ویژه ما در این موضوعات است؟ آیا به این معناست که اگر در کار دیگری وارد شویم در آن موفق نمیشویم؟ آیا این علاقهها، استعدادهای ما را شکوفا میکند؟
همه ما به بازی و تفریح یا به وبگردی و کاوش در شبکههای اجتماعی خصوصا شبکههای طنز و سرگرمی علاقه داریم و ساعتها بلکه روزها و ماهها میتوانیم خود را بدان مشغول داریم بدون آنکه دلزده و خسته شویم. این آیا نشان استعداد است؟
همین طور همه ما به خوردن و خوابیدن و سرگرمی علاقه داریم. اگر اسیر این علاقهها و گرفتار شهوات و امیال خود باشیم آرام آرام همه استعدادهای انسانی خود را از کف میدهیم. چه بسا همین هوسها و علاقهها ما را چنان مشغول سازد که مجالی برای بروز استعدادها باقی نماند.
اگر علاقه معیار باشد و این توصیه که «به علاقههای خود اعتنا و مطابق آن عمل کنید» درست باشد آن وقت هیچ کس نباید درس بخواند و دانشمند شود. هیچ کس نباید به جبهه رود. هیچ کس نباید کارهای سخت انجام دهد. قرآن حفظ کند یا پای منبر موعظه نشیند. چون این کارها زحمت دارد و خدای بزرگ انسانها را راحتطلب و عافیتجو آفریده است و طبع اولیه انسان به تنبلی و بیتحرکی علاقه دارد.
از سوی دیگر کسی که رویای پزشک شدن را در سر میپروراند معلوم نیست حتما در این زمینه استعداد داشته باشد و موفق گردد.
استعداد
استعدادها تواناییهای ذاتی، نعمتهای خدادادی و داراییهای موهوبی هستند که بدون اختیار و اراده ما در وجود ما کار گذاشته شدهاند. استعدادها سرشتی و وراثتی هستند. معمولا تغییر نمیکنند و ارتباط چندانی با میزان دانش و تجارب ما ندارند؛ اما قابل شکوفاسازی هستند و از قوه به فعل درمیآیند.
علاقه
اما علاقهها مدیریتپذیر و تحولبردارند. یعنی میتوان آنها را عوض کرد. میتوان به چیزی علاقه یافت. میتوان علاقه به چیزی را از دل گرفت. میتوان علاقهای را در جان افزود. میتوان علاقهای را در درون خود کاهش داد. یعنی علاقهها بیش از آنکه موهوبی و سرشتی باشند اختیاری و ارادیاند. علاقهها با افزایش دانش و تجارب ما تغییر میکنند.
علاقه ما در موارد بسیاری نتیجه کارهایی است که انجام میدهیم. هر چیز را که یاد میگیریم و به آن تسلط پیدا میکنیم، مورد علاقه ما میشود. در مقابل آنچه را نمیدانیم مورد تنفر ماست و به آن علاقه نداریم. علاقه یافتن به چیزی که از آن سر در نمیآوریم، بسیار مشکل است: «الناس اعداء ما جهلوا» (نهج البلاغه؛ حکمت ۱۷۲).
علاقههای ما همانگونه که تحت تاثیر ارادههای ما هستند، تحت تاثیر عوامل بیرونی هم قرار میگیرند؛ مثلا کسی ممکن است به تبع خانواده و دوستان خود یا در مواجهه با معلمی مهربان به چیزی علاقهمند شده باشد، یا برعکس به خاطر سوء رفتار نزدیکان و آشنایان از چیزی متنفر شود.
علاقه چه بسا کاذب باشد؛ اما استعداد همواره صادق است.
با این وصف، علاقه به همان قدر که میتواند در تشخیص استعداد به ما کمک کند میتواند در تشخیص استعداد خلل ایجاد کند و ما را از تشخیص درست استعداد بازدارد.
علاقه به یک چیز الزاما ضمانتی برای داشتن استعداد در آن زمینه نیست. اساسا برای شکوفاسازی استعدادها باید خلاف علاقهها عمل کرد. حتی برای شناختن استعداد، باید مانع علاقه را کنار زد.
https://eitaa.com/mohammad_nooori
اخلاق اجتماعی در اسلام
در تقسیمبندیهای جدید معمولا اخلاق اسلامی را به چهار حوزه اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی، اخلاق بندگی و اخلاق زیستمحیطی تقسیم کردهاند. این تقسیم گرچه کار طبقهبندی فضایل و رذایل را سهل ساخته است از جهتی رهزن و لغزنده به شمار میرود و با کلان مدل اخلاق اسلامی تطابق ندارد.
حق این است که تمام اخلاق اسلامی اخلاق بندگی است؛ اخلاق فردی و اجتماعی و زیستمحیطی نیز ذیل اخلاق بندگی جای دارد و در عرض آن نیست. اخلاق اسلامی یکپارچه اخلاق اخلاق الهی و اخلاق توحیدی است. از نظر اسلام انسان تنها در مقابل خدا وظیفه دارد و همواره باید در صدد جلب رضای او باشد؛ البته خدای متعال وظایفی را برای انسان نسبت به خود یا دیگران یا محیط پیرامونی معین فرموده که آدمی باید برای جلب رضای او آن وظایف را انجام دهد؛ به بیان دیگر انسان در مقابل خود، دیگر انسانها و سایر موجودات مسئولیت الهی و وظیفهی عبودیت دارد. بنابراین انسان مؤمن در پرتو بندگی و به هدف جلب رضایت خداوند اموری را در مورد خودش یا انسانهای دیگر یا سایر موجودات مراعات میکند. این امور، اخلاق فردی یا اجتماعی یا زیستمحیطی است. در فرهنگ قرآنی، اخلاق فردی و اجتماعی قسیم ایمان یا یک خط موازی با ایمان و یک راه جداگانه از بندگی نیست، بلکه امتداد ایمان و رسم بندگی است. اخلاق فردی و اجتماعی را نباید یک دستگاه مستقل از تقوا و عبودیت تعریف کرد، بلکه جلوهی عبودیت و مصداق تقواست و قاعدهی موحد زیستن و ایمان ورزیدن
همهی ارزشهای اخلاقی در نظام اخلاق اسلامی مستقیم یا غیرمستقیم با خدای متعال پیوند خوردهاند؛ اما ارزشهای اخلاق بندگی ناظر به ارتباط بدون واسطه ارزش اخلاقی در تعامل بنده با خداست و اقسام دیگر ارزش اخلاقی در تعامل با انسانها و خود و طبیعت به صورت مستقیم ناظر به بایستههای رفتار با موضوعات آن دست از اخلاقیات است؛ ولی غیرمستقیم همگی برآمده از روح عبودیت و بندگی در برابر خدای متعال است.
البته این توضیح هرگز از اهمیت مباحث اخلاق اجتماعی و مانند آن در مسیر بندگی نمیکاهد، بلکه برعکس با مراجعه به قرآن و روایات، آموزههایی چون کسب حلال، انفاق، قضای حاجت مومنان و عفت، از مهمترین مولفههای بندگی و عبودیت قلمداد شدهاند.
در واقع وظایف انسان در قبال خدا به دو دستهی اصلی تقسیم میگردند: الف) وظایف دوجانبه یا عبادات بالمعنی الاخص، ب) وظایف چندجانبه یا عبادات بالمعنی الاعم. منظور از وظایف دوجانبه اعمال و افعال خاصی است که انسان موظف است در قبال خداوند انجام دهد. در انجام این دسته از عبادات، پای هیچ کس و هیچ چیز جز خداوند در کار نیست؛ این در حالی است که منظور از وظایف چندجانبه انجام اعمال و افعالی است که هرچند انسان موظف است همانند دستهی نخست آنها را به عنوان یک وظیفه برای خداوند انجام دهد؛ ولی علاوه بر خداوند پای فرد یا افراد و یا شیء یا اشیای دیگری نیز در میان است. در این دسته از اعمال و افعال، انسان موظف است کار یا کارهای خاصی را به عنوان وظیفهی الاهی در قبال آن افراد یا اشیا انجام دهد و یا از انجام آنها سر باز زند.
بنابراین جایی که انسان در مراوده با دیگران احکام اخلاقی را رعایت میکند (اخلاق اجتماعی) در واقع دارد تقوا میورزد و بندگی میکند.
یکی از دوستان خوشذوق میگفت رابطه ما با خدا خطی (من – خدا) و با غیر خدا مثلثی (من - خدا - دیگران) است. ما نباید با غیر خدا رابطه خطی برقرار کنیم. در فرهنگ غربی وقتی سخن از اخلاق اجتماعی میآید اثری از خدا مشاهده نمیشود. اما در اخلاق اسلامی حتما باید اخلاق اجتماعی را مصداق تقوا و اخلاق بندگی دید. تمام ملاحظات اخلاقیای که انسان مومن در قبال دیگران در نظر میگیرد به حکم ایمان و تقوا است و پیش از آنکه ملاحظه احوال دیگران باشد ملاحظه حریم خداست.
https://eitaa.com/mohammad_nooori
عزم و اراده: جوهر انسانیت
انسانیت انسان به عزم و اراده اوست.
ارادة انسانی برخلاف اراده حیوانی مقابله با امیال و هواها است.
این که بخواهیم و بتوانیم ... اما انجام ندهیم. مثلا
• بخواهیم و بتوانیم بخوریم. اشتها هم داشته باشیم ولی نخوریم.
• بخواهیم و بتوانیم شوخی کنیم. اما نکنیم.
• بخواهیم و بتوانیم بخوابیم. خسته و نیازمند خواب هم باشیم ولی نخوابیم.
• بخواهیم و بتوانیم جواب دندان شکن کسی را بدهیم اما ندهیم.
• بخواهیم و بتوانیم از کسی انتقام بگیریم و نگیریم.
• بخواهیم و بتوانیم لذتجویی و عافیتطلبی کنیم و نکنیم.
• بخواهیم و بتوانیم نگاه کنیم ولی چشم خود را حفظ کنیم.
• بخواهیم و بتوانیم سکوت کنیم ولی نکنیم.
• بخواهیم و بتوانیم سخنی بگوییم ولی نگوییم.
• بخواهیم و بتوانیم به کسی اهانت کنیم و نکنیم.
• و ...
تفاوت ما با حیوان در همین خواستن و نکردن است:
• اگر کامل سیر شویم و نخوریم در این جهت با چهارپایان تفاوتی نداریم. چارپایان هم همین طورند. وقتی سیر میشوند نمیخورند.
• اگر کامل از خواب سیر شویم و نخوابیم با خرس تفاوتی نداریم. خرس هم وقتی کامل سیر شود نمیخوابد.
• اگر نتوانیم و نکنیم، هنر نیست. حیوان هم همین گونه است.
• اگر بتوانیم ولی انگیزه و اشتها یا تمایل نداشته باشیم، باز انجام ندادن هنر نیست. حیوان هم همین گونه است.
این امانتی است که حیوانات نتوانستهاند بکشند
انسان باید احساس تکلیف و تعهد کند. نقطه مقابل حیوانیت این تکلیف و رسالتمندی است.
زندگی رسالی در مقابل زندگی گوسفندی و حیوانی است.
https://eitaa.com/mohammad_nooori
اخلاق و سلوک در عصر امام خمینی - محمد عالمزاده نوری.docx
215.6K
#اخلاق و سلوک در عصر امام خمینی
فایل متنی
https://eitaa.com/mohammad_nooori
اخلاق و سلوک در عصر امام خمینی ۰۱.mp3
7.03M
#اخلاق و سلوک در عصر امام خمینی
فایل صوتی - بخش اول
https://eitaa.com/mohammad_nooori
اخلاق و سلوک در عصر امام خمینی ۰۲.mp3
17.65M
#اخلاق و سلوک در عصر امام خمینی
فایل صوتی - بخش دوم
https://eitaa.com/mohammad_nooori
توسعه قلمرو اخلاق اسلامی در عصر امام خمینی.pptx
847.5K
#اخلاق و سلوک در عصر امام خمینی
فایل پاورپوینت
https://eitaa.com/mohammad_nooori
حجةالاسلام عالم زاده - عبودیت جمعی.mp3
1.48M
#عبودیت_جمعی
⁉️ وجود ما خرج کدام جبهه می شود؟
💠 بخشش خطاهای فردیِ کسی که در جبهه حق است
✴️ اسلام، حکومت است
♨️ عبودیت ذیل ولایت
📻📻 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
https://eitaa.com/mohammad_nooori
🌀 «معنویت منهای دین »
برشی از کتاب «راهبرد تربیت اخلاقی در قرآن»، به بهانه ی مناظره با حسن آقامیری
🔺یکی از آسیبهای شایع در زمانه ما، سلیقهورزی در نحوه عمل ایمانی است. در دوران پسامدرن، که انسان جدید پس از یک دوره رهایی و رویگردانی از خدا و معنا و دست و پنجه نرم کردن با پوچی و بیمعنایی دوباره به ایمان و معنویت بازگشته و علاقهمند است فطرت معناگرای خود را بار دیگر به رسمیت شناسد و عطش سرشتی خود به خدا و ایمان و معنا را بار دیگر سیراب کند، این آسیب به گستره وسیعی پدید آمده است.
🔺معنویت جدیدی که انسان بدان رجوع کرده دین نیست؛ بلکه فارغ از عملِ تعریفشده دینی، نوعی قرائت شخصی پدید آورده است.
انسان پستمدرن از سویی آزادی را به عنوان تنها ارزش اخلاقی تقدیس میکند و از هرآنچه هوسهای او را محدود و مقید سازد میگریزد. از سوی دیگر بر اساس ندای فطری خود به ایمان و معنویت روی آورده است. با این ترکیب در میدان معناگرایی و ایمانورزی نیز آزادی را راه داده و علاقهمند است آن گونه که خود میخواهد و میپسندد و لذت میبرد معنویتورزی کند.
🔺سالها پیش در یک محیط دانشگاهی جوانی را دیدم که نماز نمیخواند ولی میگفت با خدا رابطه قلبی عمیق و مؤثری دارد. پرسیدم این رابطه دلی و تأثیرگذار چگونه است؟ گفت نیمههای شب خلوتی را برای ارتباط با خدا برمیگزینم، شمعی برمیافروزم و یک آهنگ دلنواز ملایم پخش میکنم. در آن لحظههای ناب، لذت معنوی بینظیری را تجربه میکنم که در هیچ نماز و دعا و زیارتی مشابه آن برایم حاصل نمیگردد. به این نتیجه رسیدهام که از این طریق ایمان خود را جلوه دهم و معنویت خود را تأمین کنم. میخواهم خودم باشم و به ندای درونم توجه کنم.
🔺این نمونهای از جریان معنویت منهای دین است که متناسب با روحیةه انسان امروز، از مناسکِ تعریف شده دینی کاملا آزاد و سکولار گشته است. این ایده جذاب، سیال، فردی و رهاییبخش در ساحت ایمان و معنویت نوعی فرار از ساختارهای بیرونی دینی و ایجاد انضباط دلخواه درونی است.
🔺لازمه این گونه ایمان و معنویتِ خودمحور تکثر گزینههای مشروع معنویتورزی است. در این شرایط مدعیان معنویت و آرامش، در یک فضای اطلاعرسانی آزاد و با ابزارهای متنوع، تعالیم متعددی را عرضه کرده و بازاری از معنویتورزیهای گونهگون و رنگینکمانی را متناسب با سلایق و علایق مختلف پدید آوردهاند تا به گمان خود هر کس بتواند متناسب با شخصیت و نیازش معنویت مورد علاقهاش را پیدا کند.
آنچه تنور معنویت جدید را گرم میکند و بازار آن را پررونق میسازد اولاً پذیرش این نکته است که هرکس باید اعمال معنوی مختص به خود داشته باشد ثانیاً هرکس باید به طور خودآموز وارد بازار معنویت شده و بر اساس سلیقه و ذائقه خود، آنچه برای دردش مناسب تشخیص میدهد خریداری کند و به کار گیرد.
🔺 عمل کردن در قالبهای مندرآوردی و بر اساس تشخیص و خواسته خود، بندگی خدا نیست. نوعی خودپرستی است. زیرا بندگی خدا، اطاعت امر خدا و در بند فرمان او قرار داشتن است؛ (فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ) و چنین عملی بیشتر نشانی از بندگی خواستهها و در بند هوسها قرار داشتن است. این گونه عملها اشباع کاذب معناگرایی انسان و نوعی تخدیر معنوی است. فرد را ارضا میکند، وجدان معنوی او را تسکین میبخشد، لذت و شیرینی و صفای روحانی را به او میچشاند و برای او ابتهاج معنوی فراهم میآورد؛ اما روح ایمان و بندگی خدا در آن وجود ندارد.
⏺ راهبرد تربیت اخلاقی در قرآن، محمد عالم زاده نوری، ص 200، با اندکی تلخیص
🔻🔻🔻
@mobahesat
از محدودیت های زندگی، تا بایدهای بسیار طلبگی2.pdf
1.69M
🌀 از محدودیت های زندگی، تا بایدهای بسیار طلبگی 🌀
#عالم_زاده_نوری
🔻 تأثیر عوامل برکت در زندگی طلبه
🔻 مشکلات جمع بین رشد و خدمت
🔻 ابعاد و مؤلفه های طلبگی
🔻 مسئله جامعیت
🔻 مأموریت گرایی
🔻 خدمت در دوران رشد
🔻 مهارت برنامه ریزی
#طلبه_عصر_انقلاب_اسلامی
📚📚 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
https://eitaa.com/mohammad_nooori
درباره #سیر_مطالعاتی_صراط (منظومه فکری مقام معظم رهبری) 🌀
🌐🌐 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
https://eitaa.com/mohammad_nooori
@khaneTolab .mp3
9.49M
🌀 توسعه قلمرو اخلاق اسلامی در عصر امام خمینی(ره) 🌀
🔻 نوع دید ما به #اخلاق_اجتماعی
🔻 #رسالت_تاریخی ما
🔻 مسئولیت #اصلاح آینده تاریخ بشریت
🔻 مطرح کردن جایگاه #ولایت در اخلاق اسلامی توسط امام راحل
🔻 #غایت_اخلاق در عصر امام خمینی(ره)
🔻 بخشیدن خطاهای فردی در #حرکت_کاروانی
🔻 معنای لقاء الهی و فنای در حق یعنی یکپارچگی عبودی
#معنویت
#اخلاق
#سلوک_انقلابی
❇️❇️ خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
https://eitaa.com/mohammad_nooori
معنویت_انقلابی؛_گسترش_قلمرو_تکالیف_و_اخلاق_اسلامی_در_عصر_امام_خمینی_-_استاد_عالم_زاده_نوری.pdf
829.4K
📚《 گسترش قلمرو تکالیف و اخلاق اسلامی در #عصر_امام_خمینی (ره) 》
📚 محمد عالمزاده نوری
📕 متن کامل بیانات در هیئت امام حسن (علیه السلام) اردیبهشت ۱۳۹۸
📖 عناوین بحث:
1️⃣ امام(ره) و #توسعه نگاه ما به تکالیف اخلاقی
2️⃣ توسعه تکالیف اخلاقی و تفاوت بین #جوان_انقلابی و #جوان_غیرانقلابی
3️⃣ وظایف فرد نسبت به #جامعه
4️⃣ وظایف فرد نسبت به #جامعه_جهانی
5️⃣ وظایف فرد نسبت به #آینده_تاریخ_بشری
6️⃣ وظایفی بر عهده #اجتماع_مومنین
7️⃣ منتهای اخلاق #تقرّب_بشریت، نه #تقرّب_یک_فرد
#سلوک_انقلابی
📕📕خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
https://eitaa.com/mohammad_nooori
استاد عالم زاده نوری - افتتاحیه دوره طرح کلی.mp3
17.59M
📢 افتتاحیه دوره ((طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن))
محمد عالمزاده نوری
📻 محصول صوتی #خانه_طلاب_جوان
❇️ خروجی حوزه علمیه فقیه و فیلسوف است یا #اسلام_شناس❓
⭕️ #نظام_فکری چیست و چه فایده ای برای طلبه دارد❓
💠 تفاوت کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن با دیگر آثار و اندیشه ها در چیست❓
🔴 اول سراغ قرآن و حدیث برویم یا سراغ نظام فکری؟
🌕🌕 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
https://eitaa.com/mohammad_nooori
نصاب طلبگی استاد عالم زاده نوری.mp3
23.9M
🔰 هر طلبه ای پاسخ به این سئوالات را باید بداند 🔰
🔴 #نصاب_طلبگی چیست⁉️
⁉️ آیا #لباس_روحانیت نصاب طلبگی است؟
⁉️ آیا #تقوا و #معنویت و #سلوک نصاب طلبگی است؟
⁉️ آیا #تبلیغ_آموزههای_دینی نصاب طلبگی است؟ و هر کس به کار انتقال پیام خدا مشغول باشد طلبه است؟
⁉️ آیا تفقه و و رسیدن به #اجتهاد نصاب طلبگی است؟
❌ آیا هر کسی که به درجه #اجتهاد رسید، #دین_شناس است؟
❌ #اجتهاد بهتر است یا #دین_شناسی_مقلدانه؟
🔴 #فهم__تخصصی_دین یعنی چه؟
📢 #عالم_زاده_نوری
🔴 همایش طلبه و کارآمدی/ مدرسه علمیه #معصومیه قم
https://eitaa.com/mohammad_nooori
🍀 تصویر شیطان
همه ما صورتی از شیطان در ذهن داریم.
کودکان به تبع از افسانهها یا کارتونهای رایج، تصویری مخوف، بدترکیب، آتشین، دارای شاخ و دم وحشتناک و یک چنگال تیز بلند در دست از شیطان تصور میکنند.
بزرگترها نیز اگر آن سیمای کودکانه را نداشته باشند از شیطان چهرهای کریه، مهیب، نفرتانگیز و سرشار از خباثت و زشتی، البته مبهم و اشباحگون در نظر دارند.
حتی شیطانپرستان نیز همین اشتباه را کردهاند؛ شیطان معبود خود را زشت و کریه ترسیم میکنند و خود را به سیمای او زشت و مخوف و کریه میآرایند.
اما واقعیت چنین نیست. شیطان با چهرهای زیبا، آراسته و بسیار جذاب با انسان مرتبط میشود و هرگز خباثت و پلیدی باطن خود را رو نمیکند. کار شیطان فریفتن و تسویل است. اگر از ابتدا با صورت واقعی خود ظاهر شود کسی او را تحویل نمیگیرد و تابعش نمیگردد . بنابراین برای رسیدن به مقصد خود از برترین عوامل جذابیت و زیبایی یاری میگیرد. با خواستهها و هوسها فرود میآید. با فریباترین و پرجلوهترین صورت مواجه میشود و در برترین قالبهای جذاب خود را عرضه میکند.
سخن شیطانی بسیار سخن جذاب و زیبایی است، وسوسه شیطانی بسیار خواستنی است، وعده شیطانی بسیار ارزنده و مطلوب دیده میشود. بنابراین هرجا جذابیت بیشتری وجود داشته باشد احتمال حضور شیطان بیشتر است.
انفاس شیطانی یعنی گویندگانی که کفر و شرک و الحاد و التقاط میپراکنند سخن کفر خود را به صورتی جذاب و خواستنی و زیبا بیان میکنند که دلها را میرباید. اگر سخن شیطانی این گونه جذاب و بلیغ و مطلوب نباشد مشتری ندارد و پذیرفته نمیشود. کار شیطان وسوسه و تزیین است. همان زینتٔدهی اموری که به واقع زیبا نیستند.
با دانستن این موضوع هر جا جذابیتی مشاهده میکنیم با احتیاط وارد میشویم. سخنهای شیرین، لطیفههای جذاب، سایتهای وسوسهانگیز، مجالس طرب، خوردنیهای لذیذ، دوستان بامزه و شیرینسخن، روابط خوشایند، تحلیلهای جالب و جدید که هوسها ما را برمیآورند و مطابق خواستههای ما هستند، وعدههای خواستنی که آمال ما را محقق میسازد، و ... همه مظان حضور شیطان است.
اگر این توجه را از دست بدهیم یا از آن غافل بمانیم، به سرعت در معرض مغالطه خوب و خوش قرار میگیریم؛ یعنی خوشایند بودن را با خوب بودن اشتباه میکنیم و با داوری شتابزده، جذابیت را دلیل حقانیت و درستی میپنداریم و به سرعت گمراه خواهیم شد. همان چیزی که شیطان به دنبال آن است و بر آن قسم خورده است.
دشمن شناختن شیطان یعنی همین که در این جذابیتها فریب نخوریم. فریب سخنان باطل اما به شدت شیرین و دلخواه را، فریب همین وسوسههای فریبا را ...
مهمترین ابزار شیطان هوسها و خواستههای انسان است. از راه این خواستهها و با القای برآورده کردن آن وارد میشود. در کنار هر جذابیت دنیایی، هر خوردنی شیرین، هر تصویر یا منظرهی دیدنی و جالب توجه، هر صدای شنیدنی مطلوب، هر امر خواستنی، هر کتاب زیبا، هر فیلم جذاب که ذهن و دل انسان را به خود میکشد و مشغول میسازد احتمالا شیطانی در کمین نشسته است.
شیطان گاهی از جذابیتهای معنوی هم برای فریب استفاده میکند و خود را در لباس عابد زاهد اهل معنا عرضه میدارد. نباید از یاد ببریم که لغزش ابلیس در بهشت و اخراج او از مرتبهی فرشتگان به خاطر یک امر مادی نبوده است. او عبادت پروردگار را به شکلی جذاب و مطابق سلیقه و خواستهی خود میخواسته و از امر پروردگار مبنی بر سجده آدم که مطابق هوس و دلخواه او نبوده سر پیچیده است. از این رو و با این همه سوابق عبادت و مسلمانی نیک میداند که خروج از دین و بندگی را در شکل یک دینداری جذاب و دلخواه و هوسانگیز باید عرضه کند.
توجه: پروردگار متعال هم ایمان را در دلها تزیین کرده و برای آن صورتی زیبا و جذابیتی فطری قرار داده است (وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإيمانَ وَ زَيَّنَهُ في قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ) اما هر از چند گاهی ایمان و بندگی را در قوالبی دشوار و مکروه عرضه میکند تا انسان را از اسارت خواستهها برهاند و ایمان راستین را از غیرآن تمیز دهد.
https://eitaa.com/mohammad_nooori
هدایت شده از 🟣 رویش ✼ محمد عالمزاده نوری ✼ 🟣
لباس روحانیت چراها و بایدها.pdf
660.4K
🔴 #لباس_روحانیت، چراها و بایدها 🔴
🔆 فوائد لباس روحانیت
✴️ قداست ذاتی لباس
❓پرسش ها و ابهام ها
✅شرایط علمی و عملی پوشیدن لباس روحانیت
https://eitaa.com/mohammad_nooori
☘ تبلیغ متمرکز، تبلیغ منتشر
تبلیغ دین مهمترین وظیفه حوزههای علمیه است. همه ساله هزاران تن از طلاب حوزههای علمیه در ایام و مناسبتهای خاص مانند دهه اول محرم، دهه آخر صفر، و ماه مبارک رمضان برای بیان معارف دینی به اقصا نقاط شهرها، روستاها، نهادها، ادارات و مراکز مختلف اعزام میشوند و پیام مکتب اهل بیت را به گوش توده مردم میرسانند.
نوع طلبهها معمولا برای انتخاب محل تبلیغ خود اصراری ندارند و کار تعیین محل را به خدا واگذار میکنند. بدین ترتیب دست مراکز اعزام را برای این موضوع باز میگذارند. این وضعیت باعث شده تا یک طلبه در هر سال به مراکز و استانهای مختلف اعزام شود و با مقتضیات محیطهای مختلف آشنا گردد و تجربیات اجتماعی فراوانی به دست آورد.
میتوان این شیوه تبلیغ را تبلیغ منتشر نام نهاد. شیوه مقابل تبلیغ منتشر تبلیغ متمرکز است که در آن یک روحانی در یک مرکز تبلیغی متمرکز میگردد و به صورت مستمر با آنجا ارتباط دارد. مقایسه مزایا و کاستیهای این دو شیوه مفید است.
⏺ آشنایی متقابل ـ قدرت تأثیرگذاری
در شیوه متمرکز بر اثر حضور مستمر روحانی در یک منطقه آشنایی متقابل حاصل میشود. یعنی هم روحانی با شرایط و ظرفیتهای محل آشنا میشود و هم اهل محل کاملا با روحانی آشنا میشوند و به او اعتماد میکنند بدین ترتیب امکان استفاده دوسویه فراوان حاصل میشود. مثلا روحانی شخصیتهای نافذ و تأثیرگذار را میشناسد و میتواند از توان و استعداد آنها در کار خود بهره گیرد. شخصیتهای مشکلداری را هم که باید نسبت به آنها تحفظ داشته باشد یا برای آنها بیشتر سرمایهگذاری کند میشناسد. با فضاهای محیط کاملا آشنا میشود. از نقاط امتیاز و نقاط آسیب در آن منطقه آگاه میشود و به خوبی میتواند برای حضور خود ناظر به فرصتها و تهدیدها برنامهریزی کند این که بر چه مطالبی تأکید ورزد و با چه جریانهایی دست دهد و با چه مسائلی مقابله کند و ...
اهل منطقه هم با روحانی و توانمندیهای او آشنا میشوند و نیروی او معطل نمیماند. مثلا اگر روحانی در خطابه و سخنرانی قوی است یا اگر در مدیریت فعالیتهای فرهنگی خلاقیت دارد و یا اگر در ارتباط با جوانان، نخبه و ممتاز است در همان زمینه از توان و مهارت او استفاده بهینه میشود و در جهات دیگر انتظار بیمورد از او نمیرود. یعنی سخن او کاملا مفهوم است و انتقال برخی از مسائل تنها با یک عبارت صورت میپذیرد و اشتراک ذهنی و مفهومی خاص و ادبیات مشترکی میان او و مخاطبش پدید آمده که کار ارتباط را بسیار روان و سهل میکند.
اما در شیوه تبلیغ منتشر معمولا نه روحانی شناخت موثری از مخاطب خود دارد و نه مخاطب از روحانی شناخت قابل توجهی دارد. لذا اولا ارتباط به خوبی برقرار نمیشود. ثانیا کلام او تأثیر لازم را ندارد.
البته گاهی اطلاع مخاطب از گذشته روحانی خصوصا ویژگیهای دوران کودکی او اثر معکوس دارد. همچنین وقتی مخاطب به شدت با روحانی صمیمی است و تعارفات را کنار گذاشته و به قول خودمانی با او راحت شده است حرمت او را نگاه نمیدارد، استفاده لازم را از او نمیبرد و قدر او را نمیشناسد. گاهی نفس این تازه بودن تأثیر کلام را بیشتر میکند. وقتی که شخص تکراری شده سخنانش عادی تلقی میشود. اما وقتی که چهره جدیدی است از باب تنوع جویی و لکل جدید لذه گاهی بیشتر تأثیر میگذارد؛ همان گونه که پدر و مادر در محیط خانواده نفوذ کلام کمتری بر فرزندان خود دارند و گاهی نصیحت پدرانه از زبان یک غریبه بیشتر در فرزند اثر میگذارد تا زبان مستقیم خود پدر.
⏺ اعتماد متقابل
در شیوه متمرکز اعتماد متقابل پدید میآید. یعنی از یک سو مردم به روحانی اعتماد مییابند و برای سخن او ارج ویژه قائل میشوند و از یک سو روحانی میتواند به برخی از اهالی اعتماد ویژه کند و برخی از کارها را به آنها واگذار کند. گاهی به جهت این اعتماد متقابل پیشبرد کارها بسیار روان میشود. حضور مستمر یک روحانی در یک منطقه اعتمادی پدید میآورد که جلوی بسیاری از بدگمانیها و انگیزهخوانیهای بیجا را میگیرد.
البته این شیوه همان طور که موجب اعتماد متقابل میشود ممکن است برخی از غفلتها و اشتباهاتی که از روحانی سر زده باعث شود که اعتماد افراد به او کم شده یا حرمت او در نظر کسانی شکسته باشد و فعالیتهای بعدی او تحت الشعاع قرار گیرد.
https://eitaa.com/mohammad_nooori
⏺ دانش افزایی مستمر
هر طلبهای با شناختی که از معارف دینی داشته به مسائل بسیار مهم و لازمی مواجه شده که آموختن آنها را به دیگران خصوصا نسل جوان لازم میشمارد. طبعا به جهت همین احساس ضرورت آمادگیهای لازم برای ارائه آنها را نیز به دست آورده است. این موارد جلوههای ویژه کار یک طلبه به شمار میرود؛ زیرا هم اعتقاد فراوانی به آن دارد و آن را از سر سوز درون و یافت شخصی بیان میکند نه تصنعی و فرمایشی و هم مهارت کامل برای بیان آن را به دست آورده است.
وقتی روحانی به صورت منتشر تبلیغ میکند و در طول سال به مراکز مختلفی تردد دارد در هر نوبت با مخاطبان جدیدی مواجه میشود که همه نیازمند آن مباحث هستند. روحانی احساس میکند که تا این پیشنیازها را عرضه نکند نوبت به مطالب پس از آن نمیرسد. این پیشنیازها از طرفی بسیار اساسی و غیرقابل چشمپوشی هستند و از طرفی ارائه آن توسط روحانی چندان زحمت و مؤونهای ندارد.
در طول مدت ده روزه یا یک ماهة تبلیغ، این پیشنیازها به خوبی عرضه میشود اما هرگز نوبت به مسائل پس از آن نمیرسد. نتیجه این میشود که روحانی خود را نسبت به آمادگیهای بعدی بینیاز میانگارد و مانند معلمی که همواره کلاس اول را درس میدهد از رشد شخصی باز میماند و همواره به سخنرانیهای مفید ولی تکراری بسنده میکند.
اما اگر فرض کنیم در یک کانون تبلیغی به صورت مستمر حضور یابد نمیتواند مباحث تکراری عرضه کند و باید مخاطب را کلاس به کلاس بالا آورد و روز به روز با مطالب بعدی آشنا سازد. این موضوع باعث میشود که در تکاپوی آمادهسازی محتوای جدید برآید و خود نیز بهره تازهای برد.
⏺ آشنایی با صفر تا صد فرایند تحول انسان
روحانی باید مدیریت تحول یک انسان را بر دوش گیرد و تنها به بیان چند نکته مفید بسنده نکند. تبلیغ در معنای پیشرفته خود تحول بخشیدن به انسان است. مخاطب تبلیغ باید تغییری در خود احساس کند و مسیری را طی نماید. این تغییر تنها آموختن چند نکته جدید نیست، بلکه یک تحول پایدار و اساسی است.
اگر روحانی خود را نسبت به صفر تا صد تحول انسان مسوول بشمارد نه این که از ابعاد مختلف زندگی انسان تنها یک قطعه را مد نظر قرار دهد و ما بقی را به خود او بسپارد. مبلغ باید مربی باشد. اگر مربی باشد با دردها از نزدیک آشنا میشود و نسبت به فرایند کامل تربیت احساس مسئولیت میکند اما اگر فقط خود را موظف به بیان مسائل مفید ببیند هیچ وقت احساس کمبود نمیکند.
پدران در مقام تربیت فرزند این تجربه و وظیفه را دارند که او را کامل بار آورد نه این که فقط چند نکته با او در میان بگذارد و او را در مسیر تربیت تنها گذارد. مبلغ موفق نیز به سان یک پدر معنوی این گونه عمل میکند. حال اگر فرض کنیم مبلغ به صورت مستمر به جایی رود میتواند منحنی رشد مخاطبان خود را در یک زمان نسبتا طولانی در نظر داشته باشد و از نیمرخ تحول آنان سراغ گیرد و آنان را پله به پله رشد دهد. اما وقتی که به صورت منتشر فعالیت میکند طبعا از این مساله محروم میگردد.
تبلیغ متمرکز تبلیغی معطوف به «تربیت» است . یعنی از سطح اولیه تبلیغ فراتر میرود و آرام آرام صورت تربیتی به خود میگیرد. پس از چندی از آن هم فراتر خواهد رفت و صورت «ساختارسازی» و «مهندسی اجتماعی» خواهد گرفت. این همه امکان و فرصت در تبلیغ منتشر وجود ندارد.
⏺ آشنایی با فضاهای مختلف و به دست اوردن تجارب جدید
امتیاز ویژه تبلیغ منتشر این است که طلبه را با محیطها فرهنگها و شرایط مختلف آشنا میسازد و تجربیات اجتماعی او را بسیار بالا میبرد. نفس حضور در میان جوامع مختلف در پیچیده ساختن شخصیت انسان مؤثر است و او را ورزیده و توانا میسازد. همین اطلاعات در انتخاب نقطه تمرکز بسیار مورد نیاز است. یعنی اگر کسی بخواهد تبلیغ متمرکز را آغاز کند باید توجه داشته باشد که انتخاب نقطه تمرکز به معنای صرف انرژی بسیار زیادی در سالهای متمادی است. برای این موضوع باید دقت کافی صورت گرفته باشد که این همه نیرو و زمان در جای شایستهای صرف شود.
https://eitaa.com/mohammad_nooori