سلسله نشستهای صراط 4.pdf
1.24M
🌀 سلسله نشستهای معرفتی صراط (منظومه فکری مقام معظم رهبری) 🌀
💠 نشست چهارم
📘 موضوع: ضرورت کسب منظومه فکری و ویژگی های کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
📢 محمد عالم زاده نوری
#سیر_مطالعاتی_صراط (منظومه فکری مقام معظم رهبری)
#نشستهای_معرفتی
#بسته_پشتیبان
#مکتوب
📘📘 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
https://eitaa.com/mohammad_nooori
یکی از دوستان کتاب راهبرد تربیت اخلاقی را خوانده و بخش اول آن را این گونه خلاصه کرده است:
* خلاصهای از راهبرد تربیت دینی (بخش اول)
۱. ضرورت داشتن «راهبرد تربیتی»: تربیت یک امر «تدریجی و زمانبر» است و انسان باید برای رسیدن به نتیجه «مداومت و استمرار» به خرج دهد و بر روی اهداف خود «متمرکز» شود. از سوی دیگر، اهداف تربیتی نیز بسیار زیاد است و عمر و امکاناتِ محدود انسان، کفافِ رسیدن به همهی آنها را نمیدهد. لذا حتماً باید به دنبال یک راه میانبر باشیم و تأثیرگذارترین نقطهی تربیتی را بیابیم تا با سرمایهگذاری بر روی آن به بیشترین بازدهی برسیم.
۲. علما و مربیان اخلاق، در خصوص «مهمترین اقدام تربیتی» ایدههایی عرضه کردهاند از قبیل: جهاد با نفس، مراقبه، صبر، تقوا، عمل به واجبات و ترک محرمات، عمل به تکلیف، توجه به امام زمان، توسل و...
۳. هریک از نظرات پیشگفته ادله و مستنداتی دارد. جمع میان این ادله و رفع تعارض آنها اقلا با چهار راه حل امکانپذیر است. ما از میان آنها، «راه حل منازلی مرحله به مرحله» را اختیار کردیم. این راه حل میگوید که تربیت، مراحل و منازلِ مختلفی دارد و هر مرحله و منزلی نیز به یک راهبرد خاص نیازمند است. دستورات متفاوت اخلاقی از سوی عالمان نیز هر یک ناظر بر مرحلهای خاص صادر شده و لذا تعارضی میان اقوال علما وجود ندارد .
۴. سوال خود در خصوص راهبرد تربیتی را به قرآن عرضه کنیم و پاسخ قرآن را به دست آوریم. سه شیوه برای برای کشف راهبرد تربیت اخلاقی، از قرآن وجود دارد. الف: استناد به قول خدا (یافتن کلمات پرتکرار که عبارت بودند از: تقوا، عبودیت، اطاعت، جهاد) ب: استناد به فعل خدا در نزول تدریجی (که نشان میدهد خداوند در مراحل اولیهی دعوت و در سورههای مکی بیشتر به مفاهیم توحید، معاد، حق و باطل، مبارزه پرداخته است.) ج: استناد به تقریر خداوند در روش تربیتی انبیا (همهی انبیا دعوت خود را با شعار توحید و نفی شرک و عبودیت دیگران آغاز کردهاند و خداوند این عمل را با تقریر خود تأیید نموده است.)
۵. دستاورد نهایی این است که راهبرد تربیت قرآن، ایمان و عمل است. آن عناوین، علیرغم کثرتی که دارند به یک حقیقت واحد، یعنی ایمان و عمل برمیگردند.
۶. ایمان: ایمان یک باور و گرایش قلبی است. متعلق ایمان در قرآن، مفاهیم نامحسوسی از قبیل خدا، فرشتگان، معاد، انبیا و امامان معصوم است که به دلیل نامحسوس بودن، ایمان به آنها، «ایمان به غیب» نام دارد. خداوند ایمان تمامی انسانها را مورد راستیآزمایی قرار میدهد.
۷. عمل: ایمان و عمل رابطهای دوسویه دارند. ایمانِ حقیقی، مستلزم عمل است؛ انجام عمل نیز باعث ایجاد و تقویت ایمان میشود. تنها مرجع تعیینکنندهی عمل ایمانی، خود دین و منابع آن است. لذا برای رسیدن به خدا و معنویت، تنها باید طبق روشهای معرفی شده عمل نمود و روشهای دیگر مردود است و با عبودیت منافات دارد.
۸. تقدم ایمان بر صفات اخلاقی: اخلاق و ایمان دو دستگاه جدای از هم و موازی با هم نیستند. اخلاق، ثمره و جلوهی ایمان و عبودیت و بندگی است. رعایت امور اخلاقی بدون داشتن ایمان یک فریب است و ضمانت اجرایی ندارد و فرد و جامعه را به تعالی نمیرساند.
۹. ایمان یک ارزش مولّد و مادر است که اگر ایجاد شود، سایر فضایل اخلاقی را مانند آهنربا به دور خود جمع میکند. لذا باید در تربیت بیش از تاکید بر داشتن فضایل اخلاقی به داشتن ایمان تکیه کرد.
۱۰. تعریف معنویت و تفاوتهای معنویت اسلامی با تربیت اخلاقی(به معنای نهادینهسازی فضایل اخلاقی).
🍁☘🍁
مرکز فرهنگی تبلیغی آیندهسازان کتاب «راهبرد تربیت اخلاقی در قرآن کریم» را خلاصه و نقد کرده است .
حاصل این تلخیص و بررسی در آدرس زیر در دسترس است:
https://afaagh.com/2019/10/14/%D9%81%D8%B1%D9%85-%D8%AA%D9%88%D8%B5%DB%8C%D9%81-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D8%AA%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%82/
راهبرد تربیت اخلاقی در قرآن کریم.xmind
7.46M
تلخیص و نقد کتاب راهبرد تربیت اخلاقی در قرآن کریم (فرمت xmind)
کاری از مرکز فرهنگی تبلیغی آینده سازان
https://eitaa.com/mohammad_nooori
راهبرد تربیت اخلاقی در قرآن کریم.pdf
25.09M
تلخیص و نقد کتاب راهبرد تربیت اخلاقی در قرآن کریم (فرمت PDF)
کاری از مرکز فرهنگی تبلیغی آینده سازان
https://eitaa.com/mohammad_nooori
خلافت الهی انسان پیرنگ نظام اندیشه اسلامی.pdf
505.4K
گفتگو با دوستان خانه طلاب جوان
خلافت الهی انسان؛ پیرنگ نظام اندیشه اسلامی
https://eitaa.com/mohammad_nooori
دختران پاکیزه، مادران شایسته
مهمترین ماموریت زن در جامعه فرزندآوری و فرزندپروری است. اگر زن بتواند انسانهای صالح، پاک و بزرگی را پدید آورد و تقدیم جامعه کند به مهمترین ماموریت و مسئولیت اجتماعی خود عمل کرده است. بزرگترین و مهمترین خدمت اجتماعی زن، همین است...
خدمت بزرگ زن به جامعه، تولید ماشین یا پدید آوردن محصولات کشاورزی و صنعتی نیست. تولید فراوردههای هستهای یا مصنوعات هنری نیست. تولید انسان است. انسانآوری و انسانپروری ... افزودن امت پیامبر و پدید آوردن خلیفه الله. همان که پیامبر رحمت در پگاه قیامت بدان مباهات میکند و بر خود میبالد. همان که فرشتگان پروردگار در مقابلش سجده و خضوع و تحسین کردهاند.
انجام این ماموریت بزرگ سخت نیست اما آمادگی پیشین نیاز دارد.
کسی که میخواهد ظرف پیدایش انسانهای پاک و بزرگ شود خود باید پاک باشد.
عظمت مادران پیشوایان معصوم مانند حضرت مریم، آمنه بنت وهب، خدیجه کبری، فاطمه بنت اسد، نجمه خاتون، شهربانو و نرجس خاتون در این است که وجودشان فرودگاه نزول این انسانهای بزرگ شده است. هر زنی و هر مادری قابلیت حمل این بار سنگین را ندارد.
به همین ملاک هر زنی صلاحیت ندارد سلیمانی و همت و چمران و صیاد و باکری در وجود خود پدید آورد و رشد دهد. هر زنی نمیتواند بهشتی و مطهری و خامنهای و خمینی بزاید. هرزنی نمیتواند ظرف پیدایش علامه طباطبایی و شهید صدر شود. زن چقدر باید بزرگ باشد که بتواند این گوهرهای بزرگ را در وجود خود صورت دهد و این همه استعداد را حمل کند.
از سوی دیگر، این همه بزرگی و قابلیت در وجود انسانهای بزرگ تنها حاصل خودسازی یا تربیت محیطی نیست. بخش عمده آن محصول پاکی و عظمت مادرانی است که استعداد معنوی عظیمی را از ابتدا به حساب فرزندان خویش واریز کردهاند. استعدادهای اولیه فرزند در وجود مادر شکل میگیرد. به همین جهت اگر بخواهیم فرزندان بزرگ و پاکی پدید آوریم باید مادران بزرگ و پاکی داشته باشیم. هرچه زن پاکتر و بزرگتر صلاحیت او برای حمل و رشد و پرورش انسانهای بزرگ بیشتر. امام خمینی میفرمودند: از دامن زن مرد به معراج میرود.
مادری که در ایام حمل موسیقی مطرب گوش میدهد با مادری که با صدای قرآن مانوس است متفاوت است. مادری که در ایام شیردهی چشم و دل و زبان خود را از حرام نمیپوشد با مادری که از چشم و دل و گوش و زبان خود مراقبت میکند متفاوت است. مادر شیخ انصاری بدون وضو فرزند خود را شیر نمیداد. مادر آن شهید هم هر روز با امام زمان نجوا و توسل داشت.
برای انجام این ماموریت و حفظ این آمادگی مراقبتهای ایام بارداری و شیردهی البته بسیار لازم است ولی کافی نیست. این آمادگی را باید از پیشترها یعنی از روزگار بلوغ و در ایام نوجوانی پدید آورد و پس از آن نیز حفظ کرد.
دختران باید طهارت جان خود را نگاه دارند تا بتوانند ظرف پاکیزه و شایستهای برای پیدایش انسانهای بزرگ باشند.
چشم را از نگاه کردن به هر منظره و تصویری بازدارند تا وجودشان پاک بماند.
گوش را از شنیدن هر صدایی حفظ کنند تا میدان وجودشان آلوده نشود.
ذهن را از خطور افکار ناپاک نگاه دارند تا ظرف وجودشان پاک بماند.
هر متن و کتابی را نخوانند تا آشفتگی ذهن و دلشان شایستگی حمل این انسانهای بزرگ را از بین نبرد.
گناه، ظرف دل را آلوده میکند و قابلیت گنجایش انسانهای پاک و بزرگ را از بین میبرد.
دختران آمادگی خود را برای برداشتن این بار و ادای این ماموریت بزرگ نگاه دارند ...
https://eitaa.com/mohammad_nooori
مغالطه استعداد و علاقه
برای شناخت استعداد چه باید کرد؟
معمولا گفته میشود برای تشخیص استعداد، به علاقههایتان توجه کنید. این سخن همان قدر که درست است میتواند رهزن و گمراهکننده باشد.
بیشک ما به حوزهی استعداد خود علاقه داریم و آنچه با گونهی شخصیتی ما سازگار است برای ما مطلوب و دوستداشتنی است؛ اما این گونه نیست که علاقههای ما همواره نشان از استعداد ما باشد. برعکس کسی که اسیر علاقههای خود میشود معمولا استعدادهای خود را کور میکند. مثلا همه ما به بازیهای رایانهای، تماشای فیلمهای سینمایی و بازی فوتبال علاقه داریم؛ علاقهای شدید در ابعاد شیدایی که ما را ساعتها در آن غوطهور بلکه محو میسازد. این چه معنا و دلالتی دارد؟ آیا این علاقه، نشان از استعداد ویژه ما در این موضوعات است؟ آیا به این معناست که اگر در کار دیگری وارد شویم در آن موفق نمیشویم؟ آیا این علاقهها، استعدادهای ما را شکوفا میکند؟
همه ما به بازی و تفریح یا به وبگردی و کاوش در شبکههای اجتماعی خصوصا شبکههای طنز و سرگرمی علاقه داریم و ساعتها بلکه روزها و ماهها میتوانیم خود را بدان مشغول داریم بدون آنکه دلزده و خسته شویم. این آیا نشان استعداد است؟
همین طور همه ما به خوردن و خوابیدن و سرگرمی علاقه داریم. اگر اسیر این علاقهها و گرفتار شهوات و امیال خود باشیم آرام آرام همه استعدادهای انسانی خود را از کف میدهیم. چه بسا همین هوسها و علاقهها ما را چنان مشغول سازد که مجالی برای بروز استعدادها باقی نماند.
اگر علاقه معیار باشد و این توصیه که «به علاقههای خود اعتنا و مطابق آن عمل کنید» درست باشد آن وقت هیچ کس نباید درس بخواند و دانشمند شود. هیچ کس نباید به جبهه رود. هیچ کس نباید کارهای سخت انجام دهد. قرآن حفظ کند یا پای منبر موعظه نشیند. چون این کارها زحمت دارد و خدای بزرگ انسانها را راحتطلب و عافیتجو آفریده است و طبع اولیه انسان به تنبلی و بیتحرکی علاقه دارد.
از سوی دیگر کسی که رویای پزشک شدن را در سر میپروراند معلوم نیست حتما در این زمینه استعداد داشته باشد و موفق گردد.
استعداد
استعدادها تواناییهای ذاتی، نعمتهای خدادادی و داراییهای موهوبی هستند که بدون اختیار و اراده ما در وجود ما کار گذاشته شدهاند. استعدادها سرشتی و وراثتی هستند. معمولا تغییر نمیکنند و ارتباط چندانی با میزان دانش و تجارب ما ندارند؛ اما قابل شکوفاسازی هستند و از قوه به فعل درمیآیند.
علاقه
اما علاقهها مدیریتپذیر و تحولبردارند. یعنی میتوان آنها را عوض کرد. میتوان به چیزی علاقه یافت. میتوان علاقه به چیزی را از دل گرفت. میتوان علاقهای را در جان افزود. میتوان علاقهای را در درون خود کاهش داد. یعنی علاقهها بیش از آنکه موهوبی و سرشتی باشند اختیاری و ارادیاند. علاقهها با افزایش دانش و تجارب ما تغییر میکنند.
علاقه ما در موارد بسیاری نتیجه کارهایی است که انجام میدهیم. هر چیز را که یاد میگیریم و به آن تسلط پیدا میکنیم، مورد علاقه ما میشود. در مقابل آنچه را نمیدانیم مورد تنفر ماست و به آن علاقه نداریم. علاقه یافتن به چیزی که از آن سر در نمیآوریم، بسیار مشکل است: «الناس اعداء ما جهلوا» (نهج البلاغه؛ حکمت ۱۷۲).
علاقههای ما همانگونه که تحت تاثیر ارادههای ما هستند، تحت تاثیر عوامل بیرونی هم قرار میگیرند؛ مثلا کسی ممکن است به تبع خانواده و دوستان خود یا در مواجهه با معلمی مهربان به چیزی علاقهمند شده باشد، یا برعکس به خاطر سوء رفتار نزدیکان و آشنایان از چیزی متنفر شود.
علاقه چه بسا کاذب باشد؛ اما استعداد همواره صادق است.
با این وصف، علاقه به همان قدر که میتواند در تشخیص استعداد به ما کمک کند میتواند در تشخیص استعداد خلل ایجاد کند و ما را از تشخیص درست استعداد بازدارد.
علاقه به یک چیز الزاما ضمانتی برای داشتن استعداد در آن زمینه نیست. اساسا برای شکوفاسازی استعدادها باید خلاف علاقهها عمل کرد. حتی برای شناختن استعداد، باید مانع علاقه را کنار زد.
https://eitaa.com/mohammad_nooori
اخلاق اجتماعی در اسلام
در تقسیمبندیهای جدید معمولا اخلاق اسلامی را به چهار حوزه اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی، اخلاق بندگی و اخلاق زیستمحیطی تقسیم کردهاند. این تقسیم گرچه کار طبقهبندی فضایل و رذایل را سهل ساخته است از جهتی رهزن و لغزنده به شمار میرود و با کلان مدل اخلاق اسلامی تطابق ندارد.
حق این است که تمام اخلاق اسلامی اخلاق بندگی است؛ اخلاق فردی و اجتماعی و زیستمحیطی نیز ذیل اخلاق بندگی جای دارد و در عرض آن نیست. اخلاق اسلامی یکپارچه اخلاق اخلاق الهی و اخلاق توحیدی است. از نظر اسلام انسان تنها در مقابل خدا وظیفه دارد و همواره باید در صدد جلب رضای او باشد؛ البته خدای متعال وظایفی را برای انسان نسبت به خود یا دیگران یا محیط پیرامونی معین فرموده که آدمی باید برای جلب رضای او آن وظایف را انجام دهد؛ به بیان دیگر انسان در مقابل خود، دیگر انسانها و سایر موجودات مسئولیت الهی و وظیفهی عبودیت دارد. بنابراین انسان مؤمن در پرتو بندگی و به هدف جلب رضایت خداوند اموری را در مورد خودش یا انسانهای دیگر یا سایر موجودات مراعات میکند. این امور، اخلاق فردی یا اجتماعی یا زیستمحیطی است. در فرهنگ قرآنی، اخلاق فردی و اجتماعی قسیم ایمان یا یک خط موازی با ایمان و یک راه جداگانه از بندگی نیست، بلکه امتداد ایمان و رسم بندگی است. اخلاق فردی و اجتماعی را نباید یک دستگاه مستقل از تقوا و عبودیت تعریف کرد، بلکه جلوهی عبودیت و مصداق تقواست و قاعدهی موحد زیستن و ایمان ورزیدن
همهی ارزشهای اخلاقی در نظام اخلاق اسلامی مستقیم یا غیرمستقیم با خدای متعال پیوند خوردهاند؛ اما ارزشهای اخلاق بندگی ناظر به ارتباط بدون واسطه ارزش اخلاقی در تعامل بنده با خداست و اقسام دیگر ارزش اخلاقی در تعامل با انسانها و خود و طبیعت به صورت مستقیم ناظر به بایستههای رفتار با موضوعات آن دست از اخلاقیات است؛ ولی غیرمستقیم همگی برآمده از روح عبودیت و بندگی در برابر خدای متعال است.
البته این توضیح هرگز از اهمیت مباحث اخلاق اجتماعی و مانند آن در مسیر بندگی نمیکاهد، بلکه برعکس با مراجعه به قرآن و روایات، آموزههایی چون کسب حلال، انفاق، قضای حاجت مومنان و عفت، از مهمترین مولفههای بندگی و عبودیت قلمداد شدهاند.
در واقع وظایف انسان در قبال خدا به دو دستهی اصلی تقسیم میگردند: الف) وظایف دوجانبه یا عبادات بالمعنی الاخص، ب) وظایف چندجانبه یا عبادات بالمعنی الاعم. منظور از وظایف دوجانبه اعمال و افعال خاصی است که انسان موظف است در قبال خداوند انجام دهد. در انجام این دسته از عبادات، پای هیچ کس و هیچ چیز جز خداوند در کار نیست؛ این در حالی است که منظور از وظایف چندجانبه انجام اعمال و افعالی است که هرچند انسان موظف است همانند دستهی نخست آنها را به عنوان یک وظیفه برای خداوند انجام دهد؛ ولی علاوه بر خداوند پای فرد یا افراد و یا شیء یا اشیای دیگری نیز در میان است. در این دسته از اعمال و افعال، انسان موظف است کار یا کارهای خاصی را به عنوان وظیفهی الاهی در قبال آن افراد یا اشیا انجام دهد و یا از انجام آنها سر باز زند.
بنابراین جایی که انسان در مراوده با دیگران احکام اخلاقی را رعایت میکند (اخلاق اجتماعی) در واقع دارد تقوا میورزد و بندگی میکند.
یکی از دوستان خوشذوق میگفت رابطه ما با خدا خطی (من – خدا) و با غیر خدا مثلثی (من - خدا - دیگران) است. ما نباید با غیر خدا رابطه خطی برقرار کنیم. در فرهنگ غربی وقتی سخن از اخلاق اجتماعی میآید اثری از خدا مشاهده نمیشود. اما در اخلاق اسلامی حتما باید اخلاق اجتماعی را مصداق تقوا و اخلاق بندگی دید. تمام ملاحظات اخلاقیای که انسان مومن در قبال دیگران در نظر میگیرد به حکم ایمان و تقوا است و پیش از آنکه ملاحظه احوال دیگران باشد ملاحظه حریم خداست.
https://eitaa.com/mohammad_nooori
عزم و اراده: جوهر انسانیت
انسانیت انسان به عزم و اراده اوست.
ارادة انسانی برخلاف اراده حیوانی مقابله با امیال و هواها است.
این که بخواهیم و بتوانیم ... اما انجام ندهیم. مثلا
• بخواهیم و بتوانیم بخوریم. اشتها هم داشته باشیم ولی نخوریم.
• بخواهیم و بتوانیم شوخی کنیم. اما نکنیم.
• بخواهیم و بتوانیم بخوابیم. خسته و نیازمند خواب هم باشیم ولی نخوابیم.
• بخواهیم و بتوانیم جواب دندان شکن کسی را بدهیم اما ندهیم.
• بخواهیم و بتوانیم از کسی انتقام بگیریم و نگیریم.
• بخواهیم و بتوانیم لذتجویی و عافیتطلبی کنیم و نکنیم.
• بخواهیم و بتوانیم نگاه کنیم ولی چشم خود را حفظ کنیم.
• بخواهیم و بتوانیم سکوت کنیم ولی نکنیم.
• بخواهیم و بتوانیم سخنی بگوییم ولی نگوییم.
• بخواهیم و بتوانیم به کسی اهانت کنیم و نکنیم.
• و ...
تفاوت ما با حیوان در همین خواستن و نکردن است:
• اگر کامل سیر شویم و نخوریم در این جهت با چهارپایان تفاوتی نداریم. چارپایان هم همین طورند. وقتی سیر میشوند نمیخورند.
• اگر کامل از خواب سیر شویم و نخوابیم با خرس تفاوتی نداریم. خرس هم وقتی کامل سیر شود نمیخوابد.
• اگر نتوانیم و نکنیم، هنر نیست. حیوان هم همین گونه است.
• اگر بتوانیم ولی انگیزه و اشتها یا تمایل نداشته باشیم، باز انجام ندادن هنر نیست. حیوان هم همین گونه است.
این امانتی است که حیوانات نتوانستهاند بکشند
انسان باید احساس تکلیف و تعهد کند. نقطه مقابل حیوانیت این تکلیف و رسالتمندی است.
زندگی رسالی در مقابل زندگی گوسفندی و حیوانی است.
https://eitaa.com/mohammad_nooori
اخلاق و سلوک در عصر امام خمینی - محمد عالمزاده نوری.docx
215.6K
#اخلاق و سلوک در عصر امام خمینی
فایل متنی
https://eitaa.com/mohammad_nooori
اخلاق و سلوک در عصر امام خمینی ۰۱.mp3
7.03M
#اخلاق و سلوک در عصر امام خمینی
فایل صوتی - بخش اول
https://eitaa.com/mohammad_nooori
اخلاق و سلوک در عصر امام خمینی ۰۲.mp3
17.65M
#اخلاق و سلوک در عصر امام خمینی
فایل صوتی - بخش دوم
https://eitaa.com/mohammad_nooori
توسعه قلمرو اخلاق اسلامی در عصر امام خمینی.pptx
847.5K
#اخلاق و سلوک در عصر امام خمینی
فایل پاورپوینت
https://eitaa.com/mohammad_nooori
حجةالاسلام عالم زاده - عبودیت جمعی.mp3
1.48M
#عبودیت_جمعی
⁉️ وجود ما خرج کدام جبهه می شود؟
💠 بخشش خطاهای فردیِ کسی که در جبهه حق است
✴️ اسلام، حکومت است
♨️ عبودیت ذیل ولایت
📻📻 خانه طلاب جوان 🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
https://eitaa.com/mohammad_nooori